پرش به محتوا

اشعث بن سوار ثقفی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-*[ +* [)
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>این\sمدخل\sاز\sچند\sمنظر\sمتفاوت\،\sبررسی\sمی‌شود\:<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\...)
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-*[ +* [))
خط ۸: خط ۸:


==مقدمه==
==مقدمه==
*[[شیخ طوسی]] اشعث بن سوار را از [[اصحاب امام حسن]]<ref>رجال الطوسی، طوسی، ص۹۳ (اصحاب ابی محمد الحسن بن علی أشعث بن سوار).</ref> و [[امام صادق]]{{عم}} می‌داند<ref>رجال الطوسی، طوسی، ص۱۶۶ (أصحاب ابی عبدالله جعفربن محمد الصادق أشعث بن سوار الثقفی الکوفی).</ref>. مرحوم [[سید ابوالقاسم خویی]] نیز به [[پیروی]] از [[شیخ طوسی]] نام اشعث بن سوار را با دو شماره متفاوت در اثر خود [[نقل]] کرده است و یکی از ایشان را از [[اصحاب امام حسن]]{{ع}} <ref>أشعث بن سوار، صمن أصحاب الحسن. (معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۲۱۵، ش۱۴۹۶).</ref> و دیگری را از [[اصحاب امام صادق]]{{ع}} بر می‌شمارد<ref>أشعث بن سوار الثقفی الکوفی، من أصحاب الصادق. (معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۲۱۵، ش۱۴۹۷).</ref>. [[سید محسن امین]] نیز می‌نویسد: احتمال یکی بودن این دو بعید است. در بعضی از نسخه‌ها "سواد" آمده است<ref>ر.ک: اسدالغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۴۰؛ لسان المیزان، ابن حجر، ج۷، ص۶۶.</ref>، ولی ظاهراً کلمه تصحیف شده باشد؛ زیرا در طبقات [[ابن سعد]] و [[تهذیب التهذیب]] و [[خلاصة التذهیب]] با "سوار" آمده است و [[دلیل]] بعید بودن یکی بودن آنها این است که اشعث بن سوار در سال ۱۳۶ ق از [[دنیا]] رفته، در حالی که [[امام حسن]]{{ع}} حدود سال ۵۰ ق از [[دنیا]] رفته است؛ احتمال زنده بودن او از [[عصر امام حسن]]{{ع}} تا [[امام صادق]]{{ع}} نیز بعید به نظر می‌رسد؛ زیرا او از [[امام حسین]]، [[امام علی بن الحسین]] و [[امام محمد باقر]]{{ع}} روایتی [[نقل]] نکرده و فقط از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] [[نقل]] کرده است! به احتمال، نام یکی از ایشان با دال و نام دیگری با راء نوشته شده است<ref>أعیان الشیعه، سید محسن امین، ج۳، ص۴۶۲.</ref>.
* [[شیخ طوسی]] اشعث بن سوار را از [[اصحاب امام حسن]]<ref>رجال الطوسی، طوسی، ص۹۳ (اصحاب ابی محمد الحسن بن علی أشعث بن سوار).</ref> و [[امام صادق]]{{عم}} می‌داند<ref>رجال الطوسی، طوسی، ص۱۶۶ (أصحاب ابی عبدالله جعفربن محمد الصادق أشعث بن سوار الثقفی الکوفی).</ref>. مرحوم [[سید ابوالقاسم خویی]] نیز به [[پیروی]] از [[شیخ طوسی]] نام اشعث بن سوار را با دو شماره متفاوت در اثر خود [[نقل]] کرده است و یکی از ایشان را از [[اصحاب امام حسن]]{{ع}} <ref>أشعث بن سوار، صمن أصحاب الحسن. (معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۲۱۵، ش۱۴۹۶).</ref> و دیگری را از [[اصحاب امام صادق]]{{ع}} بر می‌شمارد<ref>أشعث بن سوار الثقفی الکوفی، من أصحاب الصادق. (معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۲۱۵، ش۱۴۹۷).</ref>. [[سید محسن امین]] نیز می‌نویسد: احتمال یکی بودن این دو بعید است. در بعضی از نسخه‌ها "سواد" آمده است<ref>ر.ک: اسدالغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۴۰؛ لسان المیزان، ابن حجر، ج۷، ص۶۶.</ref>، ولی ظاهراً کلمه تصحیف شده باشد؛ زیرا در طبقات [[ابن سعد]] و [[تهذیب التهذیب]] و [[خلاصة التذهیب]] با "سوار" آمده است و [[دلیل]] بعید بودن یکی بودن آنها این است که اشعث بن سوار در سال ۱۳۶ ق از [[دنیا]] رفته، در حالی که [[امام حسن]]{{ع}} حدود سال ۵۰ ق از [[دنیا]] رفته است؛ احتمال زنده بودن او از [[عصر امام حسن]]{{ع}} تا [[امام صادق]]{{ع}} نیز بعید به نظر می‌رسد؛ زیرا او از [[امام حسین]]، [[امام علی بن الحسین]] و [[امام محمد باقر]]{{ع}} روایتی [[نقل]] نکرده و فقط از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] [[نقل]] کرده است! به احتمال، نام یکی از ایشان با دال و نام دیگری با راء نوشته شده است<ref>أعیان الشیعه، سید محسن امین، ج۳، ص۴۶۲.</ref>.
*[[شوشتری]] می‌نویسد: بعید است کسی که از [[اصحاب امام حسن]]{{ع}} بوده است از [[اصحاب امام صادق]]{{ع}} نیز باشد، ولی احتمال دارد<ref>قاموس الرجال، شوشتری، ج۲، ص۱۵۲.</ref>. مامقانی نیز مینویسد: در نسخه تصحیح شده، [[شیخ طوسی]] [[اشعث]] بن سور را از [[اصحاب امام صادق]]{{ع}} برشمرده است. پس اینها دو نفر هستند و فاصله زیادی بین [[امام حسن]] و [[امام صادق]]{{ع}} وجود دارد. [[امام حسن]]{{ع}} در سال ۴۹ ق و [[امام صادق]]{{ع}} در سال ۱۴۸ ق از [[دنیا]] رفته‌اند و فاصله بین آنها ۹۹ سال است؛ اگر به همین مقدار [[عمر]] روای را اضافه کنیم و حداقل بیست سال در نظر بگیریم، [[عمر]] او در حدود ۱۲۰ سال می‌شود، در حالی که چنین عمری برایش [[نقل]] نشده است. البته ممکن است او اوائل [[امامت امام صادق]]{{ع}} را [[درک]] کرده باشد؛ یعنی سال ۱۱۶ یا ۱۱۷ ق که در این صورت سن او بالای هشتاد سال خواهد بود، ولی بعید است این دو، یک نفر باشند؛ زیرا وی از [[امام حسن]]{{ع}} [[روایت]] [[نقل]] کرده، ولی از [[امام حسین]]، [[امام سجاد]] و [[امام باقر]]{{عم}} [[نقل]] نکرده است و فقط از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] [[نقل]] کرده و [[خدا]] به حقایق امور [[آگاه]] است<ref>تنقیح المقال، مامقانی، ج۱۱، ص۹۸- ۹۹.</ref>.
* [[شوشتری]] می‌نویسد: بعید است کسی که از [[اصحاب امام حسن]]{{ع}} بوده است از [[اصحاب امام صادق]]{{ع}} نیز باشد، ولی احتمال دارد<ref>قاموس الرجال، شوشتری، ج۲، ص۱۵۲.</ref>. مامقانی نیز مینویسد: در نسخه تصحیح شده، [[شیخ طوسی]] [[اشعث]] بن سور را از [[اصحاب امام صادق]]{{ع}} برشمرده است. پس اینها دو نفر هستند و فاصله زیادی بین [[امام حسن]] و [[امام صادق]]{{ع}} وجود دارد. [[امام حسن]]{{ع}} در سال ۴۹ ق و [[امام صادق]]{{ع}} در سال ۱۴۸ ق از [[دنیا]] رفته‌اند و فاصله بین آنها ۹۹ سال است؛ اگر به همین مقدار [[عمر]] روای را اضافه کنیم و حداقل بیست سال در نظر بگیریم، [[عمر]] او در حدود ۱۲۰ سال می‌شود، در حالی که چنین عمری برایش [[نقل]] نشده است. البته ممکن است او اوائل [[امامت امام صادق]]{{ع}} را [[درک]] کرده باشد؛ یعنی سال ۱۱۶ یا ۱۱۷ ق که در این صورت سن او بالای هشتاد سال خواهد بود، ولی بعید است این دو، یک نفر باشند؛ زیرا وی از [[امام حسن]]{{ع}} [[روایت]] [[نقل]] کرده، ولی از [[امام حسین]]، [[امام سجاد]] و [[امام باقر]]{{عم}} [[نقل]] نکرده است و فقط از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] [[نقل]] کرده و [[خدا]] به حقایق امور [[آگاه]] است<ref>تنقیح المقال، مامقانی، ج۱۱، ص۹۸- ۹۹.</ref>.
*شارح تنقیح المقال ([[محی الدین مامقانی]]) می‌نویسد: دو نفر بودن این افراد، از نظر من قطعی است؛ زیرا همان‌ طور که مصنف اشاره کرد، او، هم باید [[عمر طولانی]] داشته باشد و هم باید از [[اصحاب امام حسن]]{{ع}} شمرده شود، اما او از [[اصحاب امام حسین]]، [[امام سجاد]] و [[امام باقر]]{{عم}} شمرده نشده، بلکه از [[اصحاب امام صادق]]{{ع}} شمرده شده است و این، [[امر]] بعیدی است. در هر حال، من در اینکه اینها دو نفر هستند، شکی ندارم و شیخ نیز به دو نفر بودن ایشان اشاره کرده است، زیرا برای [[اشعثی]] که از [[اصحاب امام حسن]]{{ع}} شمرده شده، [[لقب]] و کنیه‌ای بیان نکرده است، ولی از [[اشعثی]] که از [[اصحاب امام صادق]]{{ع}} شمرده شده، با عنوان [[کوفی]] و بنی ثقیف نام برده است. قرینه دیگر برای یکی نبودن این دو آن است که در [[تهذیب التهذیب]] سال [[وفات]] او ۱۳۶ ق [[نقل]] شده است؛ پس اگر او از [[اصحاب امام حسن]]{{ع}} باشد باید از [[معمرین]] شمرده شده باشد، در حالی که کسی وی را از [[معمرین]] نشمرده است<ref>تنقیح المقال، مامقانی، ج۱۱، ص۹۸، پاورقی شماره ۴.</ref><ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[ اشعث بن سوار الکوفی الثقفی (مقاله)| مقاله «اشعث بن سوار الکوفی الثقفی»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۱۸۷-۱۸۹.</ref>.
*شارح تنقیح المقال ([[محی الدین مامقانی]]) می‌نویسد: دو نفر بودن این افراد، از نظر من قطعی است؛ زیرا همان‌ طور که مصنف اشاره کرد، او، هم باید [[عمر طولانی]] داشته باشد و هم باید از [[اصحاب امام حسن]]{{ع}} شمرده شود، اما او از [[اصحاب امام حسین]]، [[امام سجاد]] و [[امام باقر]]{{عم}} شمرده نشده، بلکه از [[اصحاب امام صادق]]{{ع}} شمرده شده است و این، [[امر]] بعیدی است. در هر حال، من در اینکه اینها دو نفر هستند، شکی ندارم و شیخ نیز به دو نفر بودن ایشان اشاره کرده است، زیرا برای [[اشعثی]] که از [[اصحاب امام حسن]]{{ع}} شمرده شده، [[لقب]] و کنیه‌ای بیان نکرده است، ولی از [[اشعثی]] که از [[اصحاب امام صادق]]{{ع}} شمرده شده، با عنوان [[کوفی]] و بنی ثقیف نام برده است. قرینه دیگر برای یکی نبودن این دو آن است که در [[تهذیب التهذیب]] سال [[وفات]] او ۱۳۶ ق [[نقل]] شده است؛ پس اگر او از [[اصحاب امام حسن]]{{ع}} باشد باید از [[معمرین]] شمرده شده باشد، در حالی که کسی وی را از [[معمرین]] نشمرده است<ref>تنقیح المقال، مامقانی، ج۱۱، ص۹۸، پاورقی شماره ۴.</ref><ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[ اشعث بن سوار الکوفی الثقفی (مقاله)| مقاله «اشعث بن سوار الکوفی الثقفی»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۱۸۷-۱۸۹.</ref>.


خط ۱۶: خط ۱۶:


==اشعث بن سوار در زمان [[امام مجتبی]]{{ع}}==
==اشعث بن سوار در زمان [[امام مجتبی]]{{ع}}==
*[[ابو مخنف]] می‌گوید: اشعث بن سوار به [[نقل]] از [[ابواسحاق سبیعی]] و دیگران برایم [[نقل]] کرد که ایشان می‌گفتند: [[امام حسن]]{{ع}} در بامداد آن شبی که [[امیر المؤمنین]]{{ع}} در آن از [[دنیا]] رفت، [[خطبه]] خواند، و [[حمد]] و ثنای خدای را به جای آورد و بر [[رسول خدا]] [[درود]] فرستاده و آن‌گاه فرمود: "به [[حقیقت]]، در این [[شب]] مردی از [[دنیا]] رفت که پیشینیان در [[کردار]] بر او پیشی جستند، و آیندگان نیز در [[کردار]] به او نمی‌رسند. همانا او [[خدا]] همراه [[رسول خدا]]{{صل}}، [[جهاد]] و با [[جان]] خویش از آن [[حضرت]] [[دفاع]] کرد، و [[رسول خدا]]{{صل}} او را با [[پرچم]] خود به [[جنگ‌ها]] می‌فرستاد و [[جبرئیل]] و [[میکائیل]] او را در میان می‌گرفتند؛ [[جبرئیل]] از سمت راستش، و [[میکائیل]] از سمت چپ او، و باز نمی‌گشت تا به دست توانای او [[مسلمانان]] در [[جنگ]] [[پیروز]] شوند و در شبی از [[دنیا]] رفت که [[عیسی بن مریم‌]]{{س}} در آن [[شب]] به [[آسمان]] بالا رفت، و [[یوشع بن نون]] [[وصی]] [[حضرت موسی]]{{ع}} در آن [[شب]] از [[دنیا]] رفت، و هیچ درهم و دیناری از خود به جای نگذاشت جز هفتصد درهم که آن هم از بهره‌ای بود که از [[بیت المال]] داشت و زیاد آمده بود و می‌خواست با آن [[پول]] برای [[خانواده]] خود خآدمی بخرد". این سخن را فرمود و سپس [[گریه]] گلویش را گرفت و گریست و [[مردم]] نیز با آن [[حضرت]] گریستند؛ آن‌گاه فرمود: "منم [[فرزند]] [[بشیر]]؛ منم [[فرزند]] نذیر (ترساننده از [[جهنم]])؛ منم [[فرزند]] آن کس که به [[اذن پروردگار]] [[مردم]] را به سوی او می‌خواند؛ منم پسر چراغ تابناک ([[هدایت]])؛ من از خاندانی هستم که [[خدای تعالی]] [[پلیدی]] را از ایشان دور کرده و به خوبی پاکیزه‌شان فرموده است؛ من از آن خاندانی هستم که [[خداوند]] [[دوستی]] ایشان را در کتاب خویش ([[قرآن]]) [[واجب]] دانسته و فرموده است: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> می‌افزاییم. پس، [[نیکی]]، [[دوستی]] ما [[خاندان]] است" و سپس نشست.
* [[ابو مخنف]] می‌گوید: اشعث بن سوار به [[نقل]] از [[ابواسحاق سبیعی]] و دیگران برایم [[نقل]] کرد که ایشان می‌گفتند: [[امام حسن]]{{ع}} در بامداد آن شبی که [[امیر المؤمنین]]{{ع}} در آن از [[دنیا]] رفت، [[خطبه]] خواند، و [[حمد]] و ثنای خدای را به جای آورد و بر [[رسول خدا]] [[درود]] فرستاده و آن‌گاه فرمود: "به [[حقیقت]]، در این [[شب]] مردی از [[دنیا]] رفت که پیشینیان در [[کردار]] بر او پیشی جستند، و آیندگان نیز در [[کردار]] به او نمی‌رسند. همانا او [[خدا]] همراه [[رسول خدا]]{{صل}}، [[جهاد]] و با [[جان]] خویش از آن [[حضرت]] [[دفاع]] کرد، و [[رسول خدا]]{{صل}} او را با [[پرچم]] خود به [[جنگ‌ها]] می‌فرستاد و [[جبرئیل]] و [[میکائیل]] او را در میان می‌گرفتند؛ [[جبرئیل]] از سمت راستش، و [[میکائیل]] از سمت چپ او، و باز نمی‌گشت تا به دست توانای او [[مسلمانان]] در [[جنگ]] [[پیروز]] شوند و در شبی از [[دنیا]] رفت که [[عیسی بن مریم‌]]{{س}} در آن [[شب]] به [[آسمان]] بالا رفت، و [[یوشع بن نون]] [[وصی]] [[حضرت موسی]]{{ع}} در آن [[شب]] از [[دنیا]] رفت، و هیچ درهم و دیناری از خود به جای نگذاشت جز هفتصد درهم که آن هم از بهره‌ای بود که از [[بیت المال]] داشت و زیاد آمده بود و می‌خواست با آن [[پول]] برای [[خانواده]] خود خآدمی بخرد". این سخن را فرمود و سپس [[گریه]] گلویش را گرفت و گریست و [[مردم]] نیز با آن [[حضرت]] گریستند؛ آن‌گاه فرمود: "منم [[فرزند]] [[بشیر]]؛ منم [[فرزند]] نذیر (ترساننده از [[جهنم]])؛ منم [[فرزند]] آن کس که به [[اذن پروردگار]] [[مردم]] را به سوی او می‌خواند؛ منم پسر چراغ تابناک ([[هدایت]])؛ من از خاندانی هستم که [[خدای تعالی]] [[پلیدی]] را از ایشان دور کرده و به خوبی پاکیزه‌شان فرموده است؛ من از آن خاندانی هستم که [[خداوند]] [[دوستی]] ایشان را در کتاب خویش ([[قرآن]]) [[واجب]] دانسته و فرموده است: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> می‌افزاییم. پس، [[نیکی]]، [[دوستی]] ما [[خاندان]] است" و سپس نشست.
*آن‌گاه [[عبدالله بن عباس]] پیش روی او به پاخاسته، گفت: "ای گروه [[مردم]]! این، [[فرزند پیامبر]] شما و [[وصی]] امامتان است؛ پس با او [[بیعت]] کنید"؛ [[مردم]] سخن او را پذیرفته و گفتند: "چه اندازه [[محبوب]] است نزد ما، و چقدر [[حق]] او بر ما [[واجب]] است"؛ و با آن [[حضرت]]{{ع}} به [[خلافت]] [[بیعت]] کردند، و این جریان در [[روز جمعه]] بیست و یکم [[ماه رمضان]] [[سال چهلم هجری]] بود، و چون کار [[بیعت]] تمام شد، [[حضرت]] عاملان و امیرانی تعیین فرموده و به [[شهرها]] فرستاد، و [[عبدالله بن عباس]] را نیز به سوی [[بصره]] روانه کرد و به ترتیب دادن [[کارها]] و [[نظم]] دادن آنها پرداخت<ref>الإرشاد، شیخ مفید، ج۲، ص۷-۹؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۳۶۲.</ref><ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[ اشعث بن سوار الکوفی الثقفی (مقاله)| مقاله «اشعث بن سوار الکوفی الثقفی»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۱۹۰-۱۹۱.</ref>.
*آن‌گاه [[عبدالله بن عباس]] پیش روی او به پاخاسته، گفت: "ای گروه [[مردم]]! این، [[فرزند پیامبر]] شما و [[وصی]] امامتان است؛ پس با او [[بیعت]] کنید"؛ [[مردم]] سخن او را پذیرفته و گفتند: "چه اندازه [[محبوب]] است نزد ما، و چقدر [[حق]] او بر ما [[واجب]] است"؛ و با آن [[حضرت]]{{ع}} به [[خلافت]] [[بیعت]] کردند، و این جریان در [[روز جمعه]] بیست و یکم [[ماه رمضان]] [[سال چهلم هجری]] بود، و چون کار [[بیعت]] تمام شد، [[حضرت]] عاملان و امیرانی تعیین فرموده و به [[شهرها]] فرستاد، و [[عبدالله بن عباس]] را نیز به سوی [[بصره]] روانه کرد و به ترتیب دادن [[کارها]] و [[نظم]] دادن آنها پرداخت<ref>الإرشاد، شیخ مفید، ج۲، ص۷-۹؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۳۶۲.</ref><ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[ اشعث بن سوار الکوفی الثقفی (مقاله)| مقاله «اشعث بن سوار الکوفی الثقفی»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۱۹۰-۱۹۱.</ref>.


==[[فرزندان]] اشعث==
==[[فرزندان]] اشعث==
*[[ابن شهر آشوب]] نیز زمانی که از [[اصحاب امام حسن]]{{ع}} نام می‌برد، یکی از ایشان را [[فرزند]] اشعث بن سوار معرفی می‌کند و می‌نویسد: و از [[اصحاب امام حسن]]{{ع}}، [[عبدالله بن جعفر طیار]]، [[مسلم بن عقیل]]، [[عبیدالله بن عباس]]، [[حبابة بنت جعفر والبیه]]، [[حذیفة بن أسید]]، [[جارود بن ابی بشر]]، [[جارود بن منذر]]، [[قیس بن اشعث بن سوار]]، [[سفیان بن ابی لیلی همدانی]] و.... را می‌توان نام برد<ref>مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۴۰.</ref>. [[مزی]] نیز به دو نام دیگر از [[فرزندان]] اشعث: [[محمد بن أشعث بن سوار]] و [[عبدالله بن أشعث بن سوار]] که روایت‌ کنندگان از او نیز هستند، اشاره می‌کند<ref>تهذیب الکمال، مزی، ج۲، ص۲۶۷ -۶۸.</ref><ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[ اشعث بن سوار الکوفی الثقفی (مقاله)| مقاله «اشعث بن سوار الکوفی الثقفی»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۱۹۱.</ref>.
* [[ابن شهر آشوب]] نیز زمانی که از [[اصحاب امام حسن]]{{ع}} نام می‌برد، یکی از ایشان را [[فرزند]] اشعث بن سوار معرفی می‌کند و می‌نویسد: و از [[اصحاب امام حسن]]{{ع}}، [[عبدالله بن جعفر طیار]]، [[مسلم بن عقیل]]، [[عبیدالله بن عباس]]، [[حبابة بنت جعفر والبیه]]، [[حذیفة بن أسید]]، [[جارود بن ابی بشر]]، [[جارود بن منذر]]، [[قیس بن اشعث بن سوار]]، [[سفیان بن ابی لیلی همدانی]] و.... را می‌توان نام برد<ref>مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۴۰.</ref>. [[مزی]] نیز به دو نام دیگر از [[فرزندان]] اشعث: [[محمد بن أشعث بن سوار]] و [[عبدالله بن أشعث بن سوار]] که روایت‌ کنندگان از او نیز هستند، اشاره می‌کند<ref>تهذیب الکمال، مزی، ج۲، ص۲۶۷ -۶۸.</ref><ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[ اشعث بن سوار الکوفی الثقفی (مقاله)| مقاله «اشعث بن سوار الکوفی الثقفی»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۱۹۱.</ref>.


==اشعث و [[نقل]] برخی [[شأن نزول]] [[آیات]]==
==اشعث و [[نقل]] برخی [[شأن نزول]] [[آیات]]==
*[[واحدی]] می‌نویسد: [[اشعث بن سوار الکوفی الثقفی|اشعث بن سواد]] به [[نقل]] از [[عکرمه]]، که از [[ابن عباس]] [[نقل]] کرده است، می‌گوید: قول [[خداوند]] تبارک و تعالی که می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا}}<ref>«از کسانی که فرشتگان جانشان را در حال ستم به خویش می‌گیرند، می‌پرسند: در چه حال بوده‌اید؟ می‌گویند: ما ناتوان شمرده‌شدگان روی زمین بوده‌ایم. می‌گویند: آیا زمین خداوند (آن‌قدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟ بنابراین، سرای (پایانی) اینان دوزخ است و بد پایانه‌ای است» سوره نساء، آیه ۹۷.</ref>.
* [[واحدی]] می‌نویسد: [[اشعث بن سوار الکوفی الثقفی|اشعث بن سواد]] به [[نقل]] از [[عکرمه]]، که از [[ابن عباس]] [[نقل]] کرده است، می‌گوید: قول [[خداوند]] تبارک و تعالی که می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا}}<ref>«از کسانی که فرشتگان جانشان را در حال ستم به خویش می‌گیرند، می‌پرسند: در چه حال بوده‌اید؟ می‌گویند: ما ناتوان شمرده‌شدگان روی زمین بوده‌ایم. می‌گویند: آیا زمین خداوند (آن‌قدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟ بنابراین، سرای (پایانی) اینان دوزخ است و بد پایانه‌ای است» سوره نساء، آیه ۹۷.</ref>.
*درباره [[مردم]] [[مکه]] نازل شد که می‌گفتند، [[مسلمان]] هستند، اما در هنگام [[جنگ بدر]] برای [[جنگ]] با [[مسلمانان]] همراه [[مشرکان]] از [[مکه]] خارج شدند<ref>اسباب نزول الآیات، واحدی، ص۱۱۸.</ref>.
*درباره [[مردم]] [[مکه]] نازل شد که می‌گفتند، [[مسلمان]] هستند، اما در هنگام [[جنگ بدر]] برای [[جنگ]] با [[مسلمانان]] همراه [[مشرکان]] از [[مکه]] خارج شدند<ref>اسباب نزول الآیات، واحدی، ص۱۱۸.</ref>.
*همچنین اشعث بن سوار می‌گوید: وقتی [[ابوقیس]] که یکی از [[انصار]] و مردی [[صالح]] بود، در [[گذشت]]، پسرش، [[قیس]] از همسرش خواستگاری کرد؛ وی گفت: "من تو را [[فرزند]] خویش می‌شمارم و تو در میان [[قوم]] خود مردی [[صالح]] هستی؛ من به نزد [[پیامبر گرامی]]{{صل}} می‌روم و در این باره می‌پرسم" سپس نزد [[پیامبر]]{{صل}} رفت و ماجرا را شرح داد؛ [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "به خانه‌ات بازگرد" و این [[آیه]] نازل شد. {{متن قرآن|وَلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ}}<ref>«و با زنانی که پدرانتان به نکاح آورده‌اند، ازدواج نکنید» سوره نساء، آیه ۲۲.</ref>. برخی گفته‌اند: منظور این است که با زنانی که پدرانتان با آنها آمیزش کرده‌اند، [[ازدواج]] نکنید و بر شما [[حرام]] است آن‌چه که [[مردم]] [[جاهلیت]] انجام می‌دادند و با [[همسر]] [[پدر]] [[ازدواج]] می‌کردند <ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، ج۳، ص۴۴؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۳۵؛ أسدالغابه، ابن اثیر، ج۵، ص۲۵۵.</ref>.
*همچنین اشعث بن سوار می‌گوید: وقتی [[ابوقیس]] که یکی از [[انصار]] و مردی [[صالح]] بود، در [[گذشت]]، پسرش، [[قیس]] از همسرش خواستگاری کرد؛ وی گفت: "من تو را [[فرزند]] خویش می‌شمارم و تو در میان [[قوم]] خود مردی [[صالح]] هستی؛ من به نزد [[پیامبر گرامی]]{{صل}} می‌روم و در این باره می‌پرسم" سپس نزد [[پیامبر]]{{صل}} رفت و ماجرا را شرح داد؛ [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "به خانه‌ات بازگرد" و این [[آیه]] نازل شد. {{متن قرآن|وَلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ}}<ref>«و با زنانی که پدرانتان به نکاح آورده‌اند، ازدواج نکنید» سوره نساء، آیه ۲۲.</ref>. برخی گفته‌اند: منظور این است که با زنانی که پدرانتان با آنها آمیزش کرده‌اند، [[ازدواج]] نکنید و بر شما [[حرام]] است آن‌چه که [[مردم]] [[جاهلیت]] انجام می‌دادند و با [[همسر]] [[پدر]] [[ازدواج]] می‌کردند <ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، ج۳، ص۴۴؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۳۵؛ أسدالغابه، ابن اثیر، ج۵، ص۲۵۵.</ref>.
خط ۲۹: خط ۲۹:


==اشعث در نگاه [[اهل سنت]]==
==اشعث در نگاه [[اهل سنت]]==
*[[ابن سعد]] می‌نویسد: [[اشعث بن سوار الکوفی الثقفی |اشعث بن سوار]] از وابستگان [[قبیله]] ثقیف است. او چوب‌تراش و ساکن محله نخعی‌ها و خانه‌اش رو به روی [[مسجد]] [[حفص بن غیاث]] بوده است و در [[نقل حدیث]]، ضعیف است<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۱، ص۲۸۱.</ref>. [[ابن کثیر]] می‌نویسد: [[نسائی]] می‌گوید: او ضعیف است<ref>البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج۶، ص۱۲.</ref>. [[ذهبی]] می‌نویسد: دارقطنی می‌گوید: سه نفر با نام [[اشعث]]، از [[حسن]]{{ع}} [[روایت]] [[نقل]] کرده‌اند:
* [[ابن سعد]] می‌نویسد: [[اشعث بن سوار الکوفی الثقفی |اشعث بن سوار]] از وابستگان [[قبیله]] ثقیف است. او چوب‌تراش و ساکن محله نخعی‌ها و خانه‌اش رو به روی [[مسجد]] [[حفص بن غیاث]] بوده است و در [[نقل حدیث]]، ضعیف است<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۱، ص۲۸۱.</ref>. [[ابن کثیر]] می‌نویسد: [[نسائی]] می‌گوید: او ضعیف است<ref>البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج۶، ص۱۲.</ref>. [[ذهبی]] می‌نویسد: دارقطنی می‌گوید: سه نفر با نام [[اشعث]]، از [[حسن]]{{ع}} [[روایت]] [[نقل]] کرده‌اند:
#[[اشعث حمرانی]] که [[ثقه]] است؛
#[[اشعث حمرانی]] که [[ثقه]] است؛
#[[اشعث حدانی]] که معتبر است؛
#[[اشعث حدانی]] که معتبر است؛
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش