اثبات عصمت امام در قرآن: تفاوت میان نسخهها
←ادله خاص عصمت رسول خدا
خط ۸: | خط ۸: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
عصمت به معنای مصونیت امامان معصوم از اقسام [[گناهان]]، خطا و نسیان و... را میتوان از دلالت برخی آیات استفاده نمود.<ref>فرقانی، محمدهادی، عباس زاده جهرمی، محمد، مقاله: خوانش انتقادی انگاره عالمان غیر شیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم، دوفصلنامه شبهه پژوهی مطالعات قرآنی، شماره2، ص 284-276.</ref> این آیات به دو بخش کلی قابل تقسیم هستند: | عصمت به معنای مصونیت امامان معصوم از اقسام [[گناهان]]، خطا و نسیان و... را میتوان از دلالت برخی آیات استفاده نمود.<ref>فرقانی، محمدهادی، عباس زاده جهرمی، محمد، مقاله: خوانش انتقادی انگاره عالمان غیر شیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم، دوفصلنامه شبهه پژوهی مطالعات قرآنی، شماره2، ص 284-276.</ref> این آیات به دو بخش کلی قابل تقسیم هستند: | ||
== ادله خاص عصمت رسول خدا == | |||
مراد از این بخش، آیاتی است که به نوعی دلالت بر [[عصمت]] [[پیامبراکرم]] میکنند. | مراد از این بخش، آیاتی است که به نوعی دلالت بر [[عصمت]] [[پیامبراکرم]] میکنند. | ||
این آیات را میتوان در چهار دسته کلی زیر خلاصه نمود. | این آیات را میتوان در چهار دسته کلی زیر خلاصه نمود. | ||
=== آیاتی که خبر از دوری آن [[حضرت]] از [[گمراهی]] و [[هوای نفس]] میدهند === | |||
به عنوان نمونه [[قرآن کریم]] ضمن بیان [[اوصاف پیامبر]] و [[نفی]] هر گونه گمراهی از آن حضرت، سخنان و گفتههای [[پیامبراکرم]] را مستند به [[وحی الهی]] دانسته و میفرماید: {{متن قرآن|وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَی* مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمْ وَمَا غَوَی* وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَی* إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحَی}}<ref>«[[سوگند]] به اختر [[قرآن]] چون فرود میآید. [که] [[یار]] شما نه [[گمراه]] شده و نه در [[نادانی]] مانده. و از سر [[هوس]] سخن نمی گوید. این سخن به جز وحیی که [[وحی]] میشود نیست.»سوره نجم، آیات 1 تا 4.</ref>. برخی [[مفسران]] معاصر معتقدند، از [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَی}}<ref>«و از سر [[هوس]] سخن نمی گوید»سوره نجم، آیه 3.</ref>. چنین استفاده میشود که [[رفتار]] و [[سیره پیامبر]] علاوه بر گفتار آن جناب، هیچگاه بدون [[اذن]] [[وحی]] نبوده است و اگر هم فرضا چنین معنای فراگیری را نتوانیم از این آیه [[استنباط]] کنیم از [[آیات]] دیگری<ref>{{متن قرآن|قُل لاَّ أَقُولُ لَکُمْ عِندِی خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَلا أَقُولُ لَکُمْ إِنِّی مَلَکٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا یُوحَی إِلَیَّ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الأَعْمَی وَالْبَصِیرُ أَفَلاَ تَتَفَکَّرُونَ}}«بگو به شما نمی گویم گنجینه های [[خدا]] نزد من است و [[غیب]] نیز نمی دانم و به شما نمی گویم که من فرشته ام جز آنچه را که به سوی من [[وحی]] میشود [[پیروی]] نمیکنم بگو آیا [[نابینا]] و [[بینا]] یکسان است آیا [[تفکر]] نمیکنید» سوره انعام، آیه 50.</ref>. چنین چیزی استظهار میشود. <ref>ر.ک: [[جوادی آملی]]، عبدالله، [[تفسیر موضوعی]] [[قرآن]]، [[سیره رسول اکرم]] در قرآن، ج8، ص32.</ref>. | به عنوان نمونه [[قرآن کریم]] ضمن بیان [[اوصاف پیامبر]] و [[نفی]] هر گونه گمراهی از آن حضرت، سخنان و گفتههای [[پیامبراکرم]] را مستند به [[وحی الهی]] دانسته و میفرماید: {{متن قرآن|وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَی* مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمْ وَمَا غَوَی* وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَی* إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحَی}}<ref>«[[سوگند]] به اختر [[قرآن]] چون فرود میآید. [که] [[یار]] شما نه [[گمراه]] شده و نه در [[نادانی]] مانده. و از سر [[هوس]] سخن نمی گوید. این سخن به جز وحیی که [[وحی]] میشود نیست.»سوره نجم، آیات 1 تا 4.</ref>. برخی [[مفسران]] معاصر معتقدند، از [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَی}}<ref>«و از سر [[هوس]] سخن نمی گوید»سوره نجم، آیه 3.</ref>. چنین استفاده میشود که [[رفتار]] و [[سیره پیامبر]] علاوه بر گفتار آن جناب، هیچگاه بدون [[اذن]] [[وحی]] نبوده است و اگر هم فرضا چنین معنای فراگیری را نتوانیم از این آیه [[استنباط]] کنیم از [[آیات]] دیگری<ref>{{متن قرآن|قُل لاَّ أَقُولُ لَکُمْ عِندِی خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَلا أَقُولُ لَکُمْ إِنِّی مَلَکٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا یُوحَی إِلَیَّ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الأَعْمَی وَالْبَصِیرُ أَفَلاَ تَتَفَکَّرُونَ}}«بگو به شما نمی گویم گنجینه های [[خدا]] نزد من است و [[غیب]] نیز نمی دانم و به شما نمی گویم که من فرشته ام جز آنچه را که به سوی من [[وحی]] میشود [[پیروی]] نمیکنم بگو آیا [[نابینا]] و [[بینا]] یکسان است آیا [[تفکر]] نمیکنید» سوره انعام، آیه 50.</ref>. چنین چیزی استظهار میشود. <ref>ر.ک: [[جوادی آملی]]، عبدالله، [[تفسیر موضوعی]] [[قرآن]]، [[سیره رسول اکرم]] در قرآن، ج8، ص32.</ref>. | ||
=== آیاتی که امر به [[اطاعت]] مطلق از آن [[حضرت]] میکنند === | |||
[[قرآن کریم]] در آیهای به طور مطلق به اطاعت از [[فرامین]] [[پیامبراکرم]] صلی [[الله]] علیه و آله، [[امر]] کرده است.{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ...}}<ref>«اى كسانى كه ايمان آورده ايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد...» سوره نساء، آیه 59.</ref>. و مثل {{متن قرآن|قُلْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ الْكَافِرِينَ}}<ref>«بگو خدا و پيامبر [او] را اطاعت كنيد پس اگر رويگردان شدند قطعا خداوند كافران را دوست ندارد.» سوره آل عمران، آیه 32.</ref>. [[بدیهی]] است که [[مقام]] آمریت مطلق مستلزم [[عصمت]] است و الا منجر به تناقض خواهد شد. این معنا از [[آیات]] دیگری که به [[وجوب اطاعت]] مطلق از [[اوامر و نواهی]] [[رسول خدا]] امر فرموده نیز قابل استفاده است.{{متن قرآن|وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا}}<ref>«و آنچه را [پیامبر اکرم] فرستاده [او] به شما داد آن را بگيريد و از آنچه شما را باز داشت بازايستيد.» سوره حشر، آیه 7.</ref>. | [[قرآن کریم]] در آیهای به طور مطلق به اطاعت از [[فرامین]] [[پیامبراکرم]] صلی [[الله]] علیه و آله، [[امر]] کرده است.{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ...}}<ref>«اى كسانى كه ايمان آورده ايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد...» سوره نساء، آیه 59.</ref>. و مثل {{متن قرآن|قُلْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ الْكَافِرِينَ}}<ref>«بگو خدا و پيامبر [او] را اطاعت كنيد پس اگر رويگردان شدند قطعا خداوند كافران را دوست ندارد.» سوره آل عمران، آیه 32.</ref>. [[بدیهی]] است که [[مقام]] آمریت مطلق مستلزم [[عصمت]] است و الا منجر به تناقض خواهد شد. این معنا از [[آیات]] دیگری که به [[وجوب اطاعت]] مطلق از [[اوامر و نواهی]] [[رسول خدا]] امر فرموده نیز قابل استفاده است.{{متن قرآن|وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا}}<ref>«و آنچه را [پیامبر اکرم] فرستاده [او] به شما داد آن را بگيريد و از آنچه شما را باز داشت بازايستيد.» سوره حشر، آیه 7.</ref>. | ||
=== آیاتی که آن [[حضرت]] را [[اسوه حسنه]] معرفی میکنند === | |||
مصونیت [[پیامبر اکرم]] را میتوان از آیهای که از رآن [[حضرت]] به عنوان اسوهای [[نیکو]] یاد کرده نیز استفاده نمود. آنجا که میفرماید: {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا}}<ref>«قطعا براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نيكوست براى آن كس كه به خدا و روز بازپسين اميد دارد و خدا را فراوان ياد مى كند.» سوره احزاب، آیه 21.</ref>. واژه «[[اسوه]]» در کتب لغت به معنای «قُدوه» است. [[قدوه]] نیز در مورد کسی به کار میرود که به او [[اقتدا]] میشود. <ref>فیومی مقری، [[احمد بن محمد]]، المصباح المنیر، ص ۴۹۴.</ref>. کیفیت [[استدلال]] به این [[آیه]] چنین است که [[خدای متعال]]، [[پیامبراکرم]] را به صورت مطلق و بدون هیچ قید و شرطی به عنوان [[الگو]] و [[سرمشق]] دیگران معرفی کرده است. با [[عنایت]] به معنای لغوی اسوه، این آیه در شمار آیاتی قرار میگیرد که به نحو مطلق به اقتدا و [[اطاعت از رسول خدا]] [[امر]] کردهاند و چنانچه گذشت، امر مطلق به [[اطاعت]] از شخصی مساوی با [[عصمت]] اوست؛ چراکه در غیر این صورت هرگز امر به اقتدا به غیر [[معصوم]] و اسوه قرار دادن او تعلق نگرفته و این مسأله به تناقض خواهد انجامید.<ref>فرقانی، محمدهادی، عباس زاده جهرمی، محمد، مقاله: خوانش انتقادی انگاره عالمان غیر شیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم، دوفصلنامه شبهه پژوهی مطالعات قرآنی، شماره2، ص 284-276.</ref>. | مصونیت [[پیامبر اکرم]] را میتوان از آیهای که از رآن [[حضرت]] به عنوان اسوهای [[نیکو]] یاد کرده نیز استفاده نمود. آنجا که میفرماید: {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا}}<ref>«قطعا براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نيكوست براى آن كس كه به خدا و روز بازپسين اميد دارد و خدا را فراوان ياد مى كند.» سوره احزاب، آیه 21.</ref>. واژه «[[اسوه]]» در کتب لغت به معنای «قُدوه» است. [[قدوه]] نیز در مورد کسی به کار میرود که به او [[اقتدا]] میشود. <ref>فیومی مقری، [[احمد بن محمد]]، المصباح المنیر، ص ۴۹۴.</ref>. کیفیت [[استدلال]] به این [[آیه]] چنین است که [[خدای متعال]]، [[پیامبراکرم]] را به صورت مطلق و بدون هیچ قید و شرطی به عنوان [[الگو]] و [[سرمشق]] دیگران معرفی کرده است. با [[عنایت]] به معنای لغوی اسوه، این آیه در شمار آیاتی قرار میگیرد که به نحو مطلق به اقتدا و [[اطاعت از رسول خدا]] [[امر]] کردهاند و چنانچه گذشت، امر مطلق به [[اطاعت]] از شخصی مساوی با [[عصمت]] اوست؛ چراکه در غیر این صورت هرگز امر به اقتدا به غیر [[معصوم]] و اسوه قرار دادن او تعلق نگرفته و این مسأله به تناقض خواهد انجامید.<ref>فرقانی، محمدهادی، عباس زاده جهرمی، محمد، مقاله: خوانش انتقادی انگاره عالمان غیر شیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم، دوفصلنامه شبهه پژوهی مطالعات قرآنی، شماره2، ص 284-276.</ref>. | ||
=== آیاتی که بر عدم صدور [[فراموشی]] آن حضرت تاکید میکنند. === | |||
آنچه باقی میماند [[عصمت]] آن [[حضرت]] از [[نسیان]] و [[فراموشی]] است که [[قرآن کریم]] در این باره نیز چنین میفرماید: {{متن قرآن|سَنُقْرِؤُكَ فَلا تَنسَى}}<ref>«ما بزودى [آيات خود را به وسيله سروش غيبى] بر تو خواهيم خواند تا فراموش نكنى.» سوره اعلی، آیه 6.</ref>. | آنچه باقی میماند [[عصمت]] آن [[حضرت]] از [[نسیان]] و [[فراموشی]] است که [[قرآن کریم]] در این باره نیز چنین میفرماید: {{متن قرآن|سَنُقْرِؤُكَ فَلا تَنسَى}}<ref>«ما بزودى [آيات خود را به وسيله سروش غيبى] بر تو خواهيم خواند تا فراموش نكنى.» سوره اعلی، آیه 6.</ref>. | ||