پرش به محتوا

عبادت در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخه‌ها

خنثی‌سازی نسخهٔ 960712 از Bahmani (بحث)
(خنثی‌سازی نسخهٔ 960713 از Bahmani (بحث))
برچسب: خنثی‌سازی
(خنثی‌سازی نسخهٔ 960712 از Bahmani (بحث))
برچسب‌ها: خنثی‌سازی پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۶: خط ۶:
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}
== مقدمه ==
==مقدمه==
[[عبادت]]، برگرفته از واژه [[عربی]] "[[عبد]]"، به معنای [[بندگی]]<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۱، ص۲۷۰-۲۷۱؛ ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج ۴، ص ۲۰۶ - ۲۰۷ و خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۲، ص۴۹.</ref> و [[خضوع]] و تذلل است<ref>لسان العرب، ص ۲۷۱.</ref>. [[عبادت]]، اظهار [[بندگی]] به درگاه [[خداوند]] است. این اظهار [[بندگی]]، شرایطی دارد که در [[سیره]] و [[کلام]] [[رسول خدا]]{{صل}} بدان پرداخته شده است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۹۲.</ref>.
[[عبادت]]، برگرفته از واژه [[عربی]] "[[عبد]]"، به معنای [[بندگی]]<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۱، ص۲۷۰-۲۷۱؛ ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج ۴، ص ۲۰۶ - ۲۰۷ و خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۲، ص۴۹.</ref> و [[خضوع]] و تذلل است<ref>لسان العرب، ص ۲۷۱.</ref>. [[عبادت]]، اظهار [[بندگی]] به درگاه [[خداوند]] است. این اظهار [[بندگی]]، شرایطی دارد که در [[سیره]] و [[کلام]] [[رسول خدا]]{{صل}} بدان پرداخته شده است<ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۹۲.</ref>.


[[هدف از آفرینش]]، [[عبادت]]، [[بندگی]] و [[خداپرستی]] است. همچنین می‌دانیم آنانی که عارف‌ترند، عابدترند. [[عارفان]]، خدایشان را عاشقانه عبادت می‌کنند و خود را در محضر او بسیار کوچک می‌بینند<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[مروارید نبوت (کتاب)|مروارید نبوت]] ص ۱۴.</ref>.
[[هدف از آفرینش]]، [[عبادت]]، [[بندگی]] و [[خداپرستی]] است. همچنین می‌دانیم آنانی که عارف‌ترند، عابدترند. [[عارفان]]، خدایشان را عاشقانه عبادت می‌کنند و خود را در محضر او بسیار کوچک می‌بینند. درباره سرسلسله عارفان، [[حضرت ختمی مرتبت]] آمده است که هرگاه به [[نماز]] می‌ایستاد، از [[خوف]] [[خداوند]]، رنگ از چهره‌اش می‌پرسید<ref>سنن النبی، ص۲۵۱.</ref>.


== سیره نبوی در عبادت ==
همچنین یکی از [[همسران]] [[رسول الله]]{{صل}} نقل می‌کند: «[[رسول خدا]]{{صل}} چنین بود که با ما گرم [[گفت‌وگو]] بود. چون وقت نماز می‌رسید (چنان حالش دگرگون می‌شد) که گویا نه او ما را می‌شناخته است و نه ما او را می‌شناسیم»<ref>سنن النبی، ص۲۵۱.</ref>. ایشان پیشاپیش برای وقت نماز لحظه شماری می‌کرد، چنانکه آمده است: «[[پیامبر اکرم]]{{صل}} برای وقت نماز [[انتظار]] می‌کشید و شوقش برای عبادت افزون می‌شد و [[چشم به راه]] رسیدن وقت نماز بود»<ref>سنن النبی، ص۲۶۸.</ref>.
درباره سرسلسله عارفان، [[حضرت ختمی مرتبت]] آمده است که هرگاه به [[نماز]] می‌ایستاد، از [[خوف]] [[خداوند]]، رنگ از چهره‌اش می‌پرید<ref>سنن النبی، ص۲۵۱.</ref>. همچنین یکی از [[همسران]] [[رسول الله]]{{صل}} نقل می‌کند: «[[رسول خدا]]{{صل}} چنین بود که با ما گرم [[گفت‌وگو]] بود. چون وقت نماز می‌رسید (چنان حالش دگرگون می‌شد) که گویا نه او ما را می‌شناخته است و نه ما او را می‌شناسیم»<ref>سنن النبی، ص۲۵۱.</ref>. ایشان پیشاپیش برای وقت نماز لحظه شماری می‌کرد، چنانکه آمده است: «[[پیامبر اکرم]]{{صل}} برای وقت نماز [[انتظار]] می‌کشید و شوقش برای عبادت افزون می‌شد و چشم به راه رسیدن وقت نماز بود»<ref>سنن النبی، ص۲۶۸.</ref>. ایشان نماز و عبادت را بسیار [[دوست]] می‌داشت و می‌فرمودند: {{متن حدیث|جَعَلَ قُرَّةَ عَيْنِي فِي الصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ‌}}<ref>«روشنایی چشم من در نماز و روزه قرار داده شده است»سنن النبی، ص۲۶۸.</ref>.
ایشان نماز وعبادت را بسیار [[دوست]] می‌داشت و می‌فرمودند: {{متن حدیث|جَعَلَ قُرَّةَ عَيْنِي فِي الصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ‌}}<ref>«روشنایی چشم من در نماز و روزه قرار داده شده است»سنن النبی، ص۲۶۸.</ref>.


نقل است که روزی [[جبرئیل]] بر حضرت فرود آمد و عرض کرد: [[خدای متعال]] [[سلام]] می‌رساند و می‌فرماید: این دشت [[مکه]] و بطحا از آن توست اگر بخواهی آن را برایت پر از طلا کنم! [[حضرت رسول]] سه بار به [[آسمان]] نگاه کرد، سپس گفت: «نه، خدایا! می‌خواهم یک [[روز]] [[سیر]] باشم تا تو را [[حمد]] و [[شکر]] کنم، یک روز گرسنه باشم تا از تو بخواهم: {{متن حدیث|قَالَ لَا يَا رَبِّ وَ لَكِنْ أَشْبَعُ يَوْماً فَأَحْمَدُكَ وَ أَجُوعُ يَوْماً فَأَسْأَلُكَ}}<ref>مکارم الاخلاق، طبرسی، ص۲۴.</ref>.
نقل است که روزی [[جبرئیل]] بر [[حضرت]] فرود آمد و عرض کرد: [[خدای متعال]] [[سلام]] می‌رساند و می‌فرماید: این دشت [[مکه]] و بطحا از آن توست اگر بخواهی آن را برایت پر از طلا کنم! [[حضرت رسول]] سه بار به [[آسمان]] نگاه کرد، سپس گفت: «نه، خدایا! می‌خواهم یک [[روز]] [[سیر]] باشم تا تو را [[حمد]] و [[شکر]] کنم، یک روز گرسنه باشم تا از تو بخواهم؛ {{متن حدیث|قَالَ لَا يَا رَبِّ وَ لَكِنْ أَشْبَعُ يَوْماً فَأَحْمَدُكَ وَ أَجُوعُ يَوْماً فَأَسْأَلُكَ}}<ref>مکارم الاخلاق، طبرسی، ص۲۴.</ref>.


رسول الله، به معنای واقعی کلمه [[بنده]] [[پاک]] [[خدا]] بود. این امر زمانی خود را بیشتر می‌نمایاند که وقتی یک [[زن]] بدوی به آن حضرت گفت: چرا مثل [[بندگان]] [[غذا]] می‌خوری و می‌نشینی، حضرت فرمود: {{متن حدیث|وَيْحَكِ وَ أَيُّ عَبْدٍ أَعْبَدُ مِنِّي‌}}<ref>«وای بر تو! چه کسی از من بنده‌تر است» مکارم الاخلاق، طبرسی، ص۱۶.</ref>. رسول الله همواره خداوند را ناظر بر بندگان می‌دید و می‌فرمود: {{متن حدیث|اعْبُد اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ}}<ref>«خدا را چنان عبادت کن که گویی او را می‌بینی؛ زیرا اگر تو او را نمی‌بینی، او تو را می‌بیند». میزان الحکمه، ج۷، ص۳۴۱۶.</ref>.
رسول الله، به واقع [[بنده]] [[پاک]] [[خدا]] بود. این امر زمانی خود را بیشتر می‌نمایاند که وقتی یک [[زن]] [[بدوی]] به آن حضرت گفت: چرا مثل [[بندگان]] [[غذا]] می‌خوری و می‌نشینی، حضرت فرمود: {{متن حدیث|وَيْحَكِ وَ أَيُّ عَبْدٍ أَعْبَدُ مِنِّي‌}}<ref>«وای بر تو! چه کسی از من بنده‌تر است» مکارم الاخلاق، طبرسی، ص۱۶.</ref>.
رسول الله همواره خداوند را ناظر بر بندگان می‌دید و می‌فرمود:
{{متن حدیث|اعْبُدِ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ}}<ref>«خدا را چنان عبادت کن که گویی او را می‌بینی؛ زیرا اگر تو او را نمی‌بینی، او تو را می‌بیند». میزان الحکمه، ج۷، ص۳۴۱۶.</ref>.


ایشان [[سستی]] را [[آفت عبادت]] می‌دانست و می‌فرمود: {{متن حدیث|آفَةُ الْعِبَادَةِ الْفَتْرَةُ}}<ref>میزان الحکمه، ج۷، ص۳۴۲۸.</ref>. [[رسول الله]]{{صل}}، [[عبادت]] پنهانی را می‌پسندید و آن را [[برتر]] از عبادت آشکار می‌دانست: {{متن حدیث|السِّرُّ أَفْضَلُ مِنْ الْعَلَانِيَةِ وَ الْعَلَانِيَةُ أَفْضَلُ لِمَنْ أَرَادَ الِاقْتِدَاءَ}}<ref>«(عبادت و حسنه) نهانی بهتر از آشکار است. انجام آشکار (این کارها) برای کسی (خوب) است که بخواهد الگو قرار گیرد». کنز العمال، ح۵۲۷۳.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[مروارید نبوت (کتاب)|مروارید نبوت]] ص ۱۴.</ref>
ایشان [[سستی]] را [[آفت عبادت]] می‌دانست و می‌فرمود: {{متن حدیث|آفَةُ الْعِبَادَةِ الْفَتْرَةُ}}<ref>میزان الحکمه، ج۷، ص۳۴۲۸.</ref>.
[[رسول الله]]{{صل}}، [[عبادت]] پنهانی را می‌پسندید و آن را [[برتر]] از عبادت آشکار می‌دانست:
{{متن حدیث|السِّرُّ أَفْضَلُ مِنْ الْعَلَانِيَةِ وَ الْعَلَانِيَةُ أَفْضَلُ لِمَنْ أَرَادَ الِاقْتِدَاءَ}}<ref>«(عبادت و حسنه) نهانی بهتر از آشکار است. انجام آشکار (این کارها) برای کسی (خوب) است که بخواهد الگو قرار گیرد». کنز العمال، ح۵۲۷۳.</ref>.


«[[پیامبر خاتم]] پاره‌ای از شب، گاهی نصف، گاهی ثلث و گاهی دو ثلث شب را به [[عبادت]] می‌پرداخت. با اینکه تمام روزش، خصوصاً در [[مدینه]] در تلاش بود، از وقت عبادتش نمی‌کاست. او [[آرامش]] کامل خویش را در عبادت و [[راز و نیاز]] با [[حق]] می‌یافت<ref>مرتضی مطهری، مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی، ص۲۳۹ و ۲۴۰.</ref>
[[حضرت علی]]{{ع}} در [[نهج البلاغه]] می‌فرماید:
[[پیامبر]] هر سال در [[غار حرا]] به عبادت می‌پرداخت و کسی جز من او را نمی‌دید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۷.</ref>... رسول الله{{صل}} هماره در حال عبادت بود. [[حضرت]] در دشت و [[کوه]] و سبزه و [[گیاه]] و جانداران، آثار صنع [[الهی]] را می‌دید. با دیدن [[زمین]] و ماه و [[خورشید]] ضمن [[عبرت‌آموزی]] و درس‌آموزی از حرکت و [[سیر]] آنها، به [[عظمت]] آفریننده آنها توجه داشت و روحش با [[ابدیت]] پیوند می‌یافت. خلوت‌های او با [[پروردگار]] و [[مشاهده]] انجم و افلاک به عنوان [[آیات]] بزرگ الهی، [[دل]] او را به خود مشغول می‌کرد. بیشتر [[دوست]] داشت تنها باشد، [[فکر]] کند، درس بیاموزد و به [[خودسازی]] بپردازد. کم می‌خوابید و کم می‌خورد. حضرت مخصوصاً پس از ۳۵ سالگی، هر ساله حدود یک ماه به غار حرا می‌رفت و در آنجا به [[راز و نیاز]] با [[خدا]] مشغول شده و به سیر و [[سیاحت]] در [[آیات الهی]] می‌پرداخت و این در [[ماه رمضان]] بیشتر اتفاق می‌افتاد<ref>نک: نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴.</ref>.


عبادتش به منظور [[طمع]] [[بهشت]] یا [[ترس]] از [[جهنم]] نبود، بلکه عاشقانه و [[سپاس]] گزارانه بود. روزی یکی از همسرانش گفت: تو دیگر چرا آن همه عبادت می‌کنی؟ تو که آمرزیدهای. جواب داد: آیا یک [[بنده]] سپاسگزار نباشم؟
بسیار [[روزه]] می‌گرفت. علاوه بر [[ماه رمضان]] و قسمتی از [[شعبان]]، یک [[روز]] در میان روزه می‌گرفت. دهه آخر ماه رمضان، بسترش به کلی جمع می‌شد و در [[مسجد]] [[معتکف]] می‌گشت و یک سره به عبادت می‌پرداخت، ولی به دیگران می‌گفت کافی است در هر ماه، سه روز روزه بگیرید.
[می‌فرمود] به اندازه [[طاقت]] عبادت کنید. بیش از ظرفیت خود، بر خود [[تحمیل]] نکنید که اثر معکوس دارد. با [[رهبانیت]] و [[انزوا]] و [[گوشه‌گیری]] و ترک [[اهل]] و عیال مخالف بود. بعضی از [[اصحاب]] که چنین تصمیمی گرفته بودند، مورد [[ملامت]][ایشان] قرار گرفتند. می‌فرمود [[بدن]] شما، [[زن]] و فرزند شما و [[یاران]] شما همه [[حقوقی]] بر شما دارند و باید آنها را رعایت کنید. در حال انفراد عبادت را طول می‌داد و گاهی در حال [[تهجد]] ساعت‌ها سرگرم بود، [ولی] در [[جماعت]] به اختصار می‌کوشید. رعایت حال اضعف مأمومین را لازم می‌شمرد و به آن توصیه می‌کرد<ref>مرتضی مطهری، مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی، ص۲۳۹ و ۲۴۰.</ref>.<ref>[[حسن اردشیری لاجیمی|اردشیری لاجیمی، حسن]]، [[سیره نبوی از نگاه استاد مطهری (کتاب)|سیره نبوی از نگاه استاد مطهری]] ص ۳۴.</ref>
== عابد حقیقی در حدیث معراج ==
شاید ویژگی‌های یک [[عابد]] [[حقیقی]] را در گفت‌وگوی [[خداوند]] با رسول الله{{صل}} در [[شب معراج]] بتوان دریافت. [[خداوند متعال]] در بخشی از [[حدیث معراج]] از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌پرسد: ای احمد! آیا می‌دانی چه زمانی بنده‌ام عابد [[راستین]] به شمار می‌رود، سپس می‌فرماید اگر هفت ویژگی در ([[بنده]] من) جمع باشد، [[شایسته]] این نام است:
شاید ویژگی‌های یک [[عابد]] [[حقیقی]] را در گفت‌وگوی [[خداوند]] با رسول الله{{صل}} در [[شب معراج]] بتوان دریافت. [[خداوند متعال]] در بخشی از [[حدیث معراج]] از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌پرسد: ای احمد! آیا می‌دانی چه زمانی بنده‌ام عابد [[راستین]] به شمار می‌رود، سپس می‌فرماید اگر هفت ویژگی در ([[بنده]] من) جمع باشد، [[شایسته]] این نام است:
#تقوایی که وی را از مرتکب شدن بر [[محرّمات]] باز دارد.
#تقوایی که وی را از مرتکب شدن بر [[محرّمات]] باز دارد.
خط ۳۶: خط ۳۴:
#به اندازه رفع نیازش بخورد.
#به اندازه رفع نیازش بخورد.
#از زرق و برق [[دنیا]] روی گردان باشد؛ زیرا می‌داند که من زرق و برق دنیا را [[دوست]] نمی‌دارم.
#از زرق و برق [[دنیا]] روی گردان باشد؛ زیرا می‌داند که من زرق و برق دنیا را [[دوست]] نمی‌دارم.
#به خوبان [[محبت]] ورزد به دلیل آنکه می‌داند من به آنها [[عشق]] می‌ورزم<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[مروارید نبوت (کتاب)|مروارید نبوت]] ص ۱۴.</ref>.
#به خوبان [[محبت]] ورزد به دلیل آنکه می‌داند من به آنها [[عشق]] می‌ورزم.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[مروارید نبوت (کتاب)|مروارید نبوت]] ص ۱۴.</ref>
 
==عبادت==
«[[پیامبر خاتم]] پاره‌ای از شب، گاهی نصف، گاهی ثلث و گاهی دو ثلث شب را به [[عبادت]] می‌پرداخت. با اینکه تمام روزش، خصوصاً در [[مدینه]] در تلاش بود، از وقت عبادتش نمی‌کاست. او [[آرامش]] کامل خویش را در عبادت و [[راز و نیاز]] با [[حق]] می‌یافت. عبادتش به منظور [[طمع]] [[بهشت]] یا [[ترس]] از [[جهنم]] نبود، بلکه عاشقانه و [[سپاس]] گزارانه بود. روزی یکی از همسرانش گفت: تو دیگر چرا آن همه عبادت می‌کنی؟ تو که آمرزیدهای. جواب داد: آیا یک [[بنده]] سپاسگزار نباشم؟
 
بسیار [[روزه]] می‌گرفت. علاوه بر [[ماه رمضان]] و قسمتی از [[شعبان]]، یک [[روز]] در میان روزه می‌گرفت. دهه آخر ماه رمضان، بسترش به کلی جمع می‌شد و در [[مسجد]] [[معتکف]] می‌گشت و یک سره به عبادت می‌پرداخت، ولی به دیگران می‌گفت کافی است در هر ماه، سه روز روزه بگیرید.
 
[می‌فرمود] به اندازه [[طاقت]] عبادت کنید. بیش از ظرفیت خود، بر خود [[تحمیل]] نکنید که اثر معکوس دارد. با [[رهبانیت]] و [[انزوا]] و [[گوشه‌گیری]] و ترک [[اهل]] و عیال مخالف بود. بعضی از [[اصحاب]] که چنین تصمیمی گرفته بودند، مورد [[ملامت]][ایشان] قرار گرفتند.
 
می‌فرمود [[بدن]] شما، [[زن]] و فرزند شما و [[یاران]] شما همه [[حقوقی]] بر شما دارند و باید آنها را رعایت کنید. در حال انفراد عبادت را طول می‌داد و گاهی در حال [[تهجد]] ساعت‌ها سرگرم بود، [ولی] در [[جماعت]] به اختصار می‌کوشید. رعایت حال اضعف مأمومین را لازم می‌شمرد و به آن توصیه می‌کرد»<ref>مرتضی مطهری، مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی، ص۲۳۹ و ۲۴۰.</ref>.<ref>[[حسن اردشیری لاجیمی|اردشیری لاجیمی، حسن]]، [[سیره نبوی از نگاه استاد مطهری (کتاب)|سیره نبوی از نگاه استاد مطهری]] ص ۳۴.</ref>.
 
==[[عبادت]] و [[بندگی]]==
[[هدف از آفرینش انسان]]، عبادت، بندگی و [[خداپرستی]] است. در این راستا آنانی که [[عارف]] ترند، عابدترند. آنان عاشقانه خدایشان را عبادت می‌کنند و در محضر او، خود را بسیار کوچک می‌بینند. درباره سر [[سلسله]] [[عارفان]]، [[حضرت ختمی مرتبت]] آمده است که هرگاه به [[نماز]] می‌ایستاد، از [[خوف]] [[خداوند]]، رنگ از چهره‌اش می‌پرید<ref>سنن النبی، ص۲۵۱.</ref>.
همچنین از قول یکی از [[همسران]] [[رسول الله]]{{صل}} آمده است: «[[رسول خدا]]{{صل}} چنین بود که با ما سرگرم [[گفت‌وگو]] بود، ولی چون وقت نماز می‌رسید، چنان حالش دگرگون می‌شد که گویا نه او ما را می‌شناخته است و نه ما او را می‌شناسیم».<ref>{{متن حدیث|كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} يُحَدِّثُنَا وَ نُحَدِّثُهُ فَإِذَا حَضَرَتِ الصَّلَاةُ فَكَأَنَّهُ لَمْ يَعْرِفْنَا وَ لَمْ نَعْرِفْهُ}}؛ سنن النبی، ص۲۵۱.</ref>.
 
ایشان برای وقت نماز لحظه‌شماری می‌کرد، چنان که آمده است:
{{متن حدیث|كَانَ النَّبِيُّ يَنْتَظِرُ وَقْتَ الصَّلَاةِ وَ يَشْتَدُّ شَوْقُهُ وَ يَتَرَقَّبُ دُخُولَهُ}}<ref>سنن النبی، ص۲۶۸.</ref>؛
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} برای وقت نماز [[انتظار]] می‌کشید و شوقش برای عبادت افزون می‌شد و [[چشم به راه]] رسیدن وقت نماز بود.
 
نماز و عبادت را بسیار [[دوست]] می‌داشت و می‌فرمود: {{متن حدیث|جُعِلَ قُرَّةُ عَيْنِي فِي الصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ‌}}؛ «[[روشنایی]] [[چشم]] من در نماز و [[روزه]] قرار داده شده است»<ref>سنن النبی، ص۲۶۸.</ref>.
 
روزی [[جبرئیل]] بر [[حضرت]] نازل شد و عرض کرد: «[[خدای متعال]] [[سلام]] می‌رساند و می‌فرماید: این دشت [[مکه]] و بطحا از آن توست. اگر بخواهی آن را برایت پر از طلا کنم!» [[حضرت رسول]] سه بار به [[آسمان]] نگاه کرد. سپس گفت: {{متن حدیث|لَا يَا رَبِّ، وَ لَكِنْ أَشْبَعُ يَوْماً، وَ أَجُوعُ يَوْماً فَأَحْمَدُكَ وَ أَجُوعُ يَوْماً فَأَسْأَلُكَ}}؛ «نه، خدایا! می‌خواهم یک [[روز]] [[سیر]] باشم تا تو را [[حمد]] و [[شکر]] کنم و یک روز گرسنه باشم تا از تو مسئلت کنم»<ref>مکارم الاخلاق، ص۲۴.</ref>.
محمد{{صل}}، [[بنده]] [[پاک]] [[خدا]] بود. وقتی یک [[زن]] بَدَوی به آن حضرت گفت: چرا مثل [[بندگان]] [[غذا]] می‌خوری و می‌نشینی، حضرت فرمود: {{متن حدیث|وَيْحَكِ وَ أَيُّ عَبْدٍ أَعْبَدُ مِنِّي‌}}؛ «وای بر تو! چه کسی از من بنده‌تر است»<ref>مکارم الاخلاق، ص۱۶.</ref>.
 
[[رسول الله]]{{صل}} همواره [[خداوند]] را ناظر [[بندگان]] می‌دید و می‌فرمود:
{{متن حدیث|اعْبُدِ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ‌}} «[[خدا]] را چنان [[عبادت]] کن که گویی او را می‌بینی؛ زیرا اگر تو او را نمی‌بینی، او تو را می‌بیند».<ref>میزان الحکمه، ج۷، ص۳۴۱۶.</ref>.
 
ایشان [[آفت عبادت]] را [[سستی]] می‌دانست و می‌فرمود: {{متن حدیث|آفَةُ الْعِبَادَةِ الْفَتْرَةُ}}<ref>میزان الحکمه، ج۷، ص۳۴۲۸.</ref>؛ از سوی دیگر، عبادت پنهانی را می‌پسندید و آن را [[برتر]] ازعبادت آشکار می‌شمرد:
{{متن حدیث|أَلسِّرُّ أَفْضَلُ مِنَ الْعَلَانِيَةُ وَ الْعَلَانِيَةُ لِمَنْ أَرَادَ الْإِقْتِدَاءَ}} «عبادت و [[حسنه]] نهانی بهتر از آشکار است. انجام آشکار این [[کارها]] برای کسی خوب است که بخواهد [[الگو]] قرار گیرد»<ref>کنز العمال، ص۵۲۷۳.</ref>.
 
[[حضرت علی]]{{ع}} در [[نهج البلاغه]] می‌فرماید: «[[پیامبر]] هر سال در [[غار حرا]] به عبادت می‌پرداخت و کسی جز من، او را نمی‌دید»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۷.</ref>. رسول الله{{صل}} همیشه در حال عبادت بود. او در دشت و [[کوه]] و سبزه و [[گیاه]] و جانداران، آثار [[آفرینش الهی]] را می‌دید. با دیدن [[زمین]] و ماه و [[خورشید]] به [[عظمت]] آفریننده آنها توجه می‌کرد. روحش با [[ابدیت]] پیوند داشت. خلوت‌های او با [[پروردگار]] و [[مشاهده]] افلاک به عنوان [[آیات]] بزرگ [[الهی]]، [[دل]] او را به خود مشغول می‌ساخت. او [[دوست]] داشت بیشتر تنها باشد، [[فکر]] کند، درس بیاموزد و به [[خودسازی]] بپردازد. کم می‌خوابید و کم می‌خورد. [[حضرت]] به ویژه پس از ۳۵ سالگی، هر ساله حدود یک ماه به غار حرا می‌رفت و در آنجا به [[راز و نیاز]] با خدا و [[سیر]] و [[سیاحت]] در [[آیات الهی]] می‌پرداخت. این کار بیشتر در [[ماه رمضان]] اتفاق می‌افتاد<ref>نک: نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴.</ref>. شاید ویژگی‌های یک [[عابد]] [[حقیقی]] را در گفت وگوی خداوند با رسول الله{{صل}} در [[شب معراج]] بتوان دریافت.


== عبادت نبوی در کلام علوی ==
[[خداوند متعال]] در [[روز]] [[معراج]] از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} پرسید:
[[حضرت علی]]{{ع}} درباره عبادت پیامبر اکرم {{صل}} می‌فرماید: [[پیامبر]] هر سال در [[غار حرا]] به عبادت می‌پرداخت و کسی جز من او را نمی‌دید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۷.</ref>... رسول الله{{صل}} هماره در حال عبادت بود. حضرت در دشت و [[کوه]] و سبزه و [[گیاه]] و جانداران، آثار صنع [[الهی]] را می‌دید. با دیدن [[زمین]] و ماه و [[خورشید]] ضمن [[عبرت‌آموزی]] و درس‌آموزی از حرکت و [[سیر]] آنها، به [[عظمت]] آفریننده آنها توجه داشت و روحش با [[ابدیت]] پیوند می‌یافت. خلوت‌های او با [[پروردگار]] و [[مشاهده]] انجم و افلاک به عنوان [[آیات]] بزرگ الهی، [[دل]] او را به خود مشغول می‌کرد. بیشتر [[دوست]] داشت تنها باشد، [[فکر]] کند، درس بیاموزد و به [[خودسازی]] بپردازد. کم می‌خوابید و کم می‌خورد. حضرت مخصوصاً پس از ۳۵ سالگی، هر ساله حدود یک ماه به غار حرا می‌رفت و در آنجا به [[راز و نیاز]] با [[خدا]] مشغول شده و به سیر و [[سیاحت]] در [[آیات الهی]] می‌پرداخت و این در [[ماه رمضان]] بیشتر اتفاق می‌افتاد<ref>نک: نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[مروارید نبوت (کتاب)|مروارید نبوت]] ص ۱۴.</ref>
ای احمد! آیا می‌دانی چه زمانی بنده‌ام عابد [[راستین]] به شمار می‌رود؟ اگر هفت ویژگی در [[بنده]] من جمع باشد، [[شایسته]] این نام است: تقوایی که وی را از انجام [[محرمات]] بازدارد؛ سکوتی که وی را از انجام محرمات بازدارد؛ [[ترس]] و خشیتی که هر [[روز]] به واسطه آن بگرید و فروتنی‌اش در برابر [[عظمت]] پروردگارش افزون گردد؛ [[حیا]] و [[پاک]] دامنی که به واسطه آن در [[خلوت]] نیز از من [[شرم]] کند؛ میل به خوردن، به اندازه رفع نیاز؛ میل به روی‌گردانی از زرق و برق [[دنیا]]؛ زیرا می‌داند که من زرق و برق دنیا را [[دوست]] نمی‌دارم؛ [[محبت]] به خوبان به دلیل آنکه می‌داند من به آنها [[عشق]] می‌ورزم<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[رسول مهربانی (کتاب)|رسول مهربانی]] ص ۲۹.</ref>.


==پرسش مستقیم==
==پرسش مستقیم==
۱۱۶٬۶۸۶

ویرایش