پرش به محتوا

آیه ولایت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۳۵۹: خط ۳۵۹:
{{عربی|و لم يدع احد من اهل القبلة لاحد انّه اتى الزكاة في حال ركوعه سوى امير المؤمنين{{ع}}}}<ref>المسائل العکبریه، سلسله مؤلفات الشیخ المفید، ج۶، ص۴۹.</ref>
{{عربی|و لم يدع احد من اهل القبلة لاحد انّه اتى الزكاة في حال ركوعه سوى امير المؤمنين{{ع}}}}<ref>المسائل العکبریه، سلسله مؤلفات الشیخ المفید، ج۶، ص۴۹.</ref>
«هیچ کس از [[مسلمانان]] درباره کسی ادعا نکرده‌اند که در حال [[رکوع]] [[زکات]] داده باشد، به جز درباره [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}»<ref>[[سید محمد مرتضوی|مرتضوی، سید محمد]]، [[آیات ولایت در قرآن ج۱ (کتاب)|آیات ولایت در قرآن ج۱]]، ص ۱۳۹.</ref>
«هیچ کس از [[مسلمانان]] درباره کسی ادعا نکرده‌اند که در حال [[رکوع]] [[زکات]] داده باشد، به جز درباره [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}»<ref>[[سید محمد مرتضوی|مرتضوی، سید محمد]]، [[آیات ولایت در قرآن ج۱ (کتاب)|آیات ولایت در قرآن ج۱]]، ص ۱۳۹.</ref>
==اثبات خلافت بلافصل امام علی==
تقریر [[استدلال]] [[شیعه]] به این [[آیه]] بر [[جانشینی بلافصل]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} از سوی بسیاری از بزرگان [[امامیه]] بیان شده است از جمله:
===تقریر [[علامه حلی]]===
علامه حلی استدلال به این آیه را متوقف بر [[اثبات]] سه مقدمه می‌داند.
مقدمه اول: کلمه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} افاده [[حصر]] می‌کند.
[[علامه]] این مقدمه را به دو شیوه اثبات می‌کند.
#نقل: ایشان در این مورد ادعای [[اجماع]] اهل لغت بر افاده کلمه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} بر حصر را دارد.
#[[عقل]]: علامه حلی، دراین باره می‌گوید: لفظ «انّ» برای اثبات است و «ما» قبل از ترکیب برای [[نفی]] است و این نفی و اثبات نمی‌شود که به یک چیز تعلق گیرد و نمی‌شود که نفی را بر آنچه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} بر سرش آمده نسبت داد و اثبات را بر آنچه در [[کلام]] نیامده است نسبت داد؛ بنابراین تنها راه عقلایی، با توجه به ادعای اجماع بر دلالت {{متن قرآن|إِنَّمَا}} بر حصر این است که اثبات به آنچه در کلام آمده است نسبت داده شود و نفی به آنچه در کلام نیامده است نسبت داده شود و معنای حصر نیز همین است<ref>کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد ص۳۹۴.</ref>.
«[[فخر رازی]]» - که از بزرگان [[اهل سنت]] می‌باشد. با پذیرش دلالت واژه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} بر حصر، می‌نویسد:
«واژه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} افاده حصر می‌کند و این استفاده، معنای جدیدی نیست بلکه [[ابن عباس]] و [[صحابه]] نیز از واژه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} که در کلام [[رسول خدا]]{{صل}} و [[احادیث]] به کار رفته است، معنای حصر را استفاده کرده اند»<ref>شرف الدین عبدالله بن محمد ابن تلمسانی، شرح المعالم فی الاصول الفقه، ج۱، ص۲۲۴.</ref>.
«تلمسانی» نیز در شرح کلام «فخررازی» بر این مطلب تأکید کرده و چندین [[روایت]] را در [[فقه اهل سنت]] که مبنای [[استنباط احکام]] قرار گرفته، نقل کرده و [[احکام]] مترتب بر آنها را از {{متن قرآن|إِنَّمَا}} استخراج می‌کند.
وی استفاده حصر از واژه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} را به بسیاری از متخصصان لغت همچون: السکاکی، الکاتبی، الکاظمی، ابی علی الفارسی، التفتازانی، الازهری و الجوهری الفیروزآبادی نسبت داده و می‌نویسد:
«[[علما]] در گذشته و حال بر استفاده [[حصر]] از واژه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} [[استدلال]] کرده‌اند»<ref>شرف الدین عبدالله بن محمد ابن تلمسانی، شرح المعالم فی الاصول الفقه، ج۱، ص۲۲۴-۲۳۰.</ref>.
مقدمه دوم: کلمه «ولی» یعنی «[[اولی به تصرف]]» و دلیل آن نیز نقل اهل لغت و کاربرد آن می‌باشد که گفته‌اند:
{{عربی|السلطان ولي من لا ولي له و ولي الميت و ولي الدم كقوله{{ع}}: «ايما المرأة نكحت بغير [[اذن]] وليها فنكاحها [[باطل]]}}<ref>علاء الدین المتقی الهندی، کنز العمال، ج۱۶، ص۳۰۹.</ref>.
مقدمه سوم: مراد از {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} افراد خاصی است نه همه [[مؤمنان]]؛ زیرا در آن صورت لازم می‌آید که «ولی» و «[[مولی علیه]]» هر دو یکی باشند؛ بنابراین باید بعضی از افراد مقصود باشند.
آن بعض [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} است؛ زیرا همه کسانی که گفته‌اند مقصود از {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} بعضی از افراد می‌باشند، گفته‌اند. آن بعض [[امام علی]]{{ع}} است زیرا همه [[مفسران]] [[اتفاق نظر]] دارند، آنکه در حال [[رکوع]] انگشتری را به [[سائل]] داد، امام علی{{ع}} بود و در این مسئله خلافی نیست<ref>کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۹۴-۳۹۵.</ref>.
با توجه به این مقدمات، مبنی بر این که کلمه به کار رفته در اول [[آیه]]، مفید حصر است و مقصود از ولی نیز «[[ولایت تصرف]]» می‌باشد، [[حاکمیت]] بر [[مسلمانان]]، اختصاص پیدا می‌کند به [[خدا]] و رسولش و افراد خاصی که در این آیه مقصود امیرمؤمنان علی{{ع}} می‌باشد.<ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۱۲۳.</ref>
===تقریر [[سید مرتضی]]===
«[[علم الهدی]] سید مرتضی» استدلال به این آیه را به شیوه زیر بیان می‌کند:
#مقصود از «ولی» در آیه کسی است که [[تدبیر امور]] مؤمنان با اوست و [[اطاعت]] کردن از او [[واجب]] است. دلیل بر این سخن که واژه «ولی» مفید این معنا است مراجعه به لغت و [[اندیشه]] در کاربرد آن می‌باشد؛ زیرا اهل لغت تصریح کرده‌اند که {{عربی|هذا ولي المرأة}}؛ یعنی [[تدبیر]] [[عقد]] و [[ازدواج]] او در [[اختیار]] آن شخص می‌باشد و نیز اولیای دم را درباره کسانی به کار می‌برند که مطالبه [[قصاص]] یا [[عفو]] در [[اختیار]] آنان باشد و یا این که از [[سلطان]] تعبیر می‌کنند به {{عربی|ولي امر الرعية}}، و از کسی که به عنوان [[جانشین]] سلطان مطرح است به «ولی [[عهد]] المسلمین» تعبیر می‌کنند؛ بنابراین، در این که واژه «ولی» معنای [[تدبیر امور]] را می‌رساند شبهه‌ای نیست، به طوری که «مبرد» در کتابش گفته است که «ولی» یعنی «اولی» و «احق» و مثل آن است «[[مولی]]».
#گرچه لفظ «ولی» به معنای [[سرپرستی]] و [[حاکمیت]] می‌آید؛ ولی برای [[اثبات]] این که در [[آیه]] یادشده نیز مقصود همین است نیاز به دلیل داریم که با مشخص شدن مخاطب در {{متن قرآن|وَلِيُّكُمُ}} روشن خواهد شد که مقصود از «ولی» در این آیه متولی امور می‌باشد؛ زیرا مخاطب در {{متن قرآن|وَلِيُّكُمُ}} از چهار فرض خارج نیست.
##مخاطب {{متن قرآن|وَلِيُّكُمُ}} تمام [[مکلفان]] باشند؛ چه [[مؤمن]] و چه [[کافر]]. این فرض درست نیست؛ زیرا [[ولایت]] به این معنا از سوی [[مؤمنان]] نسبت به [[کافران]] وجود ندارد.
##مخاطب {{متن قرآن|وَلِيُّكُمُ}} تنها کافران باشند، این فرض نیز به همان دلیل پیشین درست نیست.
##مخاطب تمام مؤمنان باشند، این فرض درست نیست؛ زیرا در این صورت [[وحدت]] «ولی» و «[[مولی علیه]]» لازم می‌آید، در حالی که در آیه مورد نظر این دو تفکیک شده‌اند، «ولی» در جمله {{متن قرآن|اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا}} بیان شده است و «مولی علیه» در {{متن قرآن|وَلِيُّكُمُ}} بیان شده است که این دو از هم جدا شده‌اند.
اگر این معنا روشن شد، مشخص می‌گردد که [[خداوند]] «ولی» را برای ما به گونه‌ای اثبات کرده است که شامل بعضی از افراد شود نه همه. این مقتضای کاربرد واژه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} است که در لغت [[عرب]] تخصیص را می‌رساند، در حالی که اگر مقصود تمام مؤمنان باشد کاربرد {{متن قرآن|إِنَّمَا}} [[لغو]] خواهد بود. بدین‌سان نمی‌توان ولایت در آیه را به معنای ولایت در [[دین]] یا [[محبت]] معنا کرد؛ زیرا با این معنا تمام مؤمنان در ولایت [[شریک]] هستند و اختصاص به بعضی از آنان ندارد، چنانکه [[خداوند]] فرمود: {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ...}}<ref>«و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند» سوره توبه، آیه ۷۱.</ref>.
بنابراین اگر بر این معنا قابل حمل نبود به ناچار باید بر معنای [[تدبیر امور]] حمل گردد. مقصود از آن بعض نیز، [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} می‌باشد. تمام کسانی که [[ولایت]] در [[آیه]] را به همین معنا گرفته‌اند بر این باورند که تنها مصداق آیه، امیرمؤمنان علی{{ع}} می‌باشد؛ زیرا تنها او در حال [[رکوع]] انگشتری را به [[فقیر]] داده است<ref>علی بن الحسین الشریف المرتضی، (علم الهدی)، الذخیرة، ص۴۳۸-۴۴۰.</ref>.<ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۱۲۴.</ref>
===تقریر [[شیخ مفید]]===
شیخ مفید در تقریر [[استدلال]] به این آیه می‌نویسد: خداوند در این [[آیه ولایت]] را برای عده‌ای {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} [[اثبات]] کرده و نشانه این عده را دادن [[زکات]] در حال رکوع قرار داده است، {{متن قرآن|وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}. وقتی ثابت شد که در این آیه، ولایت برای کسی که در حال رکوع زکات داده [[واجب]] شده است، از طرفی هیچ کس از [[مسلمانان]] ادعا نکرده است که به جز [[امیر مؤمنان]] کسی در حال رکوع زکات داده باشد، روشن می‌شود که مقصود از {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} علی{{ع}} می‌باشد و هرگاه [[ولایتی]] که در آیه برای [[خدا]] و [[رسول خدا]]{{صل}} ثابت است برای علی{{ع}} نیز به همان‌گونه ثابت شد [[امامت]] آن [[حضرت]] واجب خواهد بود؛ زیرا [[ولایت خدا]] و رسول خدا{{صل}} بر [[خلق]] به معنای [[اطاعت]] کردن از آنان است؛ از این‌رو ولایت برای حضرت نیز همین گونه خواهد بود<ref>محمد بن نعمان العکبری شیخ مفید، المسائل العکبریه (سلسله مؤلفات شیخ مفید)، ج۶، ص۵۰.</ref>.<ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۱۲۶.</ref>
===استدلال [[علامه طباطبایی]]===
علامه طباطبایی در تقسیم [[آیات ولایت]]، آیاتی را می‌آورد که [[ولایت تشریعی]] را نسبت به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} ثابت می‌کند؛ از قبیل: [[قیام]] به [[تشریع]] و [[دعوت به دین]]، [[تربیت]] [[امت]] و [[حکومت]] بین آنان و [[قضاوت]] که اینها از [[شئون]] و [[مناصب]] [[رسالت پیامبر]]{{صل}} است.
سپس [[علامه طباطبایی]] در ادامه می‌افزاید: [[آیه]] مورد بحث ما از همان [[آیات]] است که بعد از [[اثبات]] [[ولایت تشریعی]]، برای [[خدا]] و [[رسول]] با واو [[عاطفه]] {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} را که فقط بر شخص علی{{ع}} منطبق است عطف نموده و به یک [[سیاق]]، این سنخ [[ولایت]] را برای [[پروردگار]] به طور اصالت و برای [[رسول خدا]]{{صل}} و [[امیر مؤمنان]]{{ع}} به طور [[تبعیت]] و به [[اذن خدا]] ثابت می‌کند. اگر در آیه، معنای ولایت در مورد [[خداوند]]، غیر از ولایت در مورد {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} بود، باید کلمه ولایت تکرار می‌شد؛ تا [[اشتباه]] و التباسی به وجود نیاید، در حالی که این گونه نشده و با «واو»، عطف شده است<ref>محمد حسین الطباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۱۴.</ref>.
چون در [[آیه شریفه]] کلمه «ولی» تکرار نشده پس معلوم می‌شود همان [[ولایتی]] که برای خداوند ثابت است برای رسول و {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} - که با [[دلایل]] [[قطعی]] بر علی{{ع}} منطبق است - نیز ثابت می‌باشد، از این جهت ولایت رسول خدا{{صل}} و علی{{ع}} در طول [[ولایت خداوند]] بوده و بهترین افراد و [[جانشینان]] خدا در روی [[زمین]] به شمار می‌آیند.
در نتیجه [[ولایت امام علی]]{{ع}} بعد از رسول خدا{{صل}} از این [[آیه مبارکه]] اثبات می‌شود.
آنچه آمد نمونه‌ای از روش‌های [[استدلال]] به این آیه است که برای اختصار گویی از نقل بیشتر آنها خودداری می‌شود»<ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۱۲۶.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۷۳٬۳۵۲

ویرایش