پرش به محتوا

مشروعیت حکومت: تفاوت میان نسخه‌ها

۵٬۳۴۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ ژوئن ۲۰۲۲
خط ۱۸: خط ۱۸:
# [[ارزش‌های اخلاقی]] و [[حکومت دینی]] (یا [[حکومت الهی]])<ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|واژه‌نامه فقه سیاسی]]، ص ۱۶۸.</ref>.
# [[ارزش‌های اخلاقی]] و [[حکومت دینی]] (یا [[حکومت الهی]])<ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|واژه‌نامه فقه سیاسی]]، ص ۱۶۸.</ref>.


=== منشأ مشروعیت در اسلام ===
== منشأ مشروعیت در اسلام ==
=== منشأ مشروعیت در قرآن===
{{اصلی|مشروعیت حکومت در قرآن}}
بر اساس آیات قرآن کریم مشروعیت حومت‌ها بر اساس اراده تشریعی خدا برای نصب کسانی خاصّ تعریف می‌شود<ref>ارشاد الطالبین، ص ۳۲۶-۳۲۸؛ كفاية الموحدين، ج ۲، ص ۲۱-۲۶؛ دراسات فی ولاية الفقيه، ج ۱، ص ۳۸۹-۳۹۰.</ref>. بر این اساس، حکومت، منصبی الهی است: {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ }}<ref>بگو خداوندا! ای دارنده فرمانروایی! به هر کس بخواهی فرمانروایی می‌بخشی و از هر کس بخواهی فرمانروایی را باز می‌ستانی و هر کس را بخواهی گرامی می‌داری و هر کس را بخواهی خوار می‌گردانی؛ نیکی در کف توست بی‌گمان تو بر هر کاری توانایی؛ سوره آل عمران، آیه ۲۶.</ref> و [[قرآن]] با لغو امتیازهای سنّتی: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref> و (یاد کن) آنگاه را  که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی  آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد؛ سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> یا طبیعی: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}<ref>ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است؛ سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref> ولی لحاظ پاره‌ای از شروط مادّی: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُم بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>آنان که دارایی‌های خود را در شب و روز پنهان و آشکار می‌بخشند پاداششان نزد خداوند است و نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند؛ سوره بقره، آیه ۲۷۴.</ref> و معنوی: {{متن قرآن| وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى}}<ref>و هر که از یادکرد من روی برتابد بی‌گمان او را زیستنی تنگ خواهد بود و روز رستخیز وی را نابینا بر خواهیم انگیخت؛ سوره طه، آیه ۱۲۴.</ref> حاكم الهی را می‌شناساند و با یادکرد نظریّه [[ولایت]]: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند؛ سوره مائده، آیه ۵۵.</ref> رابطه میان حاکم و ملّت را رسم می‌کند<ref>تفسير ابن ابی حاتم، ج ۱۲، ص ۴۰۹؛ الدر المنثور، ج ۳، ص ۶۹؛ نک: الميزان، ج ۶، ص ۵-۱۵.</ref>.<ref>[[سید محسن کاظمی|کاظمی، سید محسن]]، [[حکومت (مقاله)|حکومت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۱، ص۲۷۰ - ۳۰۱.</ref>
=== منشأ مشروعیت در فقه اسلامی===
{{اصلی|مشروعیت حکومت در فقه سیاسی}}
مشروعیت حکومت بر اساس [[جهان‌بینی اسلامی]] وابسته به انطباق آن [[حکومت]] با [[قوانین شرع اسلام]] است. در [[فقه سیاسی اسلام]]، [[حکومتی]] مشروع است که [[حق ولایت]] خود را مستقیماً از [[خدای متعال]]، یا از [[پیامبر خاتم]] {{صل}} یا از [[امام]] [[معصوم]] به صورت [[نصب عام]] یا [[نصب خاص]] دریافت کند. نمونه بارز آن، [[حکومت پیامبر]]{{صل}} است که این امر [[مورد اتفاق]] دو فرقۀ عمدۀ ([[شیعه]] و [[سنّی]]) اسلامی است. با این تفاوت که از نظر [[اهل سنت]]، جز [[رسول الله]]{{صل}} کس دیگری از سوی [[خدا]] [[نصب]] نشده است، ولی [[شیعیان]]، [[ائمه معصومین]]{{عم}} را نیز [[منصوب الهی]] و حکومت آنها را مشروع می‌دانند<ref>ر.ک: امامت؛ الاسلام و اصول الحکم، ص۳۰.</ref>.<ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|واژه‌نامه فقه سیاسی]]، ص ۱۶۸.</ref>
مشروعیت حکومت بر اساس [[جهان‌بینی اسلامی]] وابسته به انطباق آن [[حکومت]] با [[قوانین شرع اسلام]] است. در [[فقه سیاسی اسلام]]، [[حکومتی]] مشروع است که [[حق ولایت]] خود را مستقیماً از [[خدای متعال]]، یا از [[پیامبر خاتم]] {{صل}} یا از [[امام]] [[معصوم]] به صورت [[نصب عام]] یا [[نصب خاص]] دریافت کند. نمونه بارز آن، [[حکومت پیامبر]]{{صل}} است که این امر [[مورد اتفاق]] دو فرقۀ عمدۀ ([[شیعه]] و [[سنّی]]) اسلامی است. با این تفاوت که از نظر [[اهل سنت]]، جز [[رسول الله]]{{صل}} کس دیگری از سوی [[خدا]] [[نصب]] نشده است، ولی [[شیعیان]]، [[ائمه معصومین]]{{عم}} را نیز [[منصوب الهی]] و حکومت آنها را مشروع می‌دانند<ref>ر.ک: امامت؛ الاسلام و اصول الحکم، ص۳۰.</ref>.<ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|واژه‌نامه فقه سیاسی]]، ص ۱۶۸.</ref>


در [[بینش سیاسی]] [[اسلام]]، [[حق حاکمیت]] از آن خداست. او افزون بر [[جعل احکام]] و مقررات مختلف، برای عملی شدن [[قوانین]] و تحقق [[مصالح]] نهفته آنها، مجری [[تعیین]] کرده است؛ زیرا [[شریعت]] تا وقتی که به‌عنوان مجموعه‌ای از قوانین در [[قرآن]] و [[احادیث]] [[ثبت]] شده و زمینه تحقق نیافته باشد، نمی‌تواند [[بشر]] را به [[هدف خلقت]] برساند، به همین منظور، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را به‌عنوان مجری شریعت در رأس [[جامعه اسلامی]] قرار داده است؛ زیرا بدون حکومت و [[حاکمیت]] و در [[اختیار]] داشتن [[قدرت]] نمی‌توان [[احکام دین]] را عملی ساخت. این امر در قوانین و مقررات [[قضایی]] و جزایی که برای رفع [[منازعات]] و کشمکش‌ها و [[دفاع از حقوق مظلومان]] جعل شده، روشن‌تر است.
در [[بینش سیاسی اسلام]]، [[حق حاکمیت]] از آن خداست. او افزون بر [[جعل احکام]] و مقررات مختلف، برای عملی شدن [[قوانین]] و تحقق [[مصالح]] نهفته آنها، مجری [[تعیین]] کرده است؛ زیرا [[شریعت]] تا وقتی که به‌عنوان مجموعه‌ای از قوانین در [[قرآن]] و [[احادیث]] [[ثبت]] شده و زمینه تحقق نیافته باشد، نمی‌تواند [[بشر]] را به [[هدف خلقت]] برساند، به همین منظور، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را به‌عنوان مجری شریعت در رأس [[جامعه اسلامی]] قرار داده است؛ زیرا بدون حکومت و [[حاکمیت]] و در [[اختیار]] داشتن [[قدرت]] نمی‌توان [[احکام دین]] را عملی ساخت. این امر در قوانین و مقررات [[قضایی]] و جزایی که برای رفع [[منازعات]] و کشمکش‌ها و [[دفاع از حقوق مظلومان]] جعل شده، روشن‌تر است.


بخشی از [[امور جامعه]] با تکیه بر [[احکام]] و مقررات [[ثابت]] شریعت سامان می‌یابد و پیامبر فقط مجری آنهاست، اما [[تصمیم‌گیری]] در بخش وسیعی از [[امور جامعه]] که در [[شریعت]] [[حکم]] ثابتی ندارد به [[پیامبر]] و [[امام]] [[جامعه]] واگذار شده است<ref>[[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص ۱۶۱.</ref>.
بخشی از [[امور جامعه]] با تکیه بر [[احکام]] و مقررات [[ثابت]] شریعت سامان می‌یابد و پیامبر فقط مجری آنهاست، اما [[تصمیم‌گیری]] در بخش وسیعی از [[امور جامعه]] که در [[شریعت]] [[حکم]] ثابتی ندارد به [[پیامبر]] و [[امام]] [[جامعه]] واگذار شده است<ref>[[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص ۱۶۱.</ref>.
۲۱۸٬۰۹۰

ویرایش