اهداف حکومت اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←هدف اصلی نظام سیاسی اسلام
(←مقدمه) |
|||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
==هدف اصلی نظام سیاسی اسلام== | ==هدف اصلی نظام سیاسی اسلام== | ||
هدف اصلی در نظام سیاسی اسلام، | هدف اصلی در نظام سیاسی اسلام، توسعه بستر تقرب الهی است که تنها [[انسان]] به عنوان جزئی از نظام هستی و [[اشرف مخلوقات]]، مسیر از او {{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ}}<ref>«ما از آن خداوندیم» سوره بقره، آیه ۱۵۶.</ref> و به سوی او {{متن قرآن|إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}<ref>«و به سوی او باز میگردیم» سوره بقره، آیه ۱۵۶.</ref> را طی میکند و منزلگاه نهاییاش، بار یافتن در جوار [[قرب الهی]] خواهد بود. “قرآن [[کریم]]، در بیان این [[حقیقت]] میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ * فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ}}<ref>«بیگمان پرهیزگاران در بوستانها و (کنار) جویبارانند * در جایگاهی راستین نزد فرمانفرمایی توانمند» سوره قمر، آیه ۵۴-۴۵.</ref>. | ||
کمال این [[منزلت]] و موقعیت، مرتبهای است که انسان، [[محبوب]] [[خدا]] قرار گرفته و عمل او، خدائی میشود. [[خدای متعال]] در [[حدیث قدسی]]، خطاب به [[رسول گرامی اسلام]] میفرماید: | کمال این [[منزلت]] و موقعیت، مرتبهای است که انسان، [[محبوب]] [[خدا]] قرار گرفته و عمل او، خدائی میشود. [[خدای متعال]] در [[حدیث قدسی]]، خطاب به [[رسول گرامی اسلام]] میفرماید: | ||
{{متن حدیث|مَا تَقَرَّبَ إِلَيَ عَبْدٌ بِشَيْءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۳۵۲.</ref>؛ هیچ بندهای به چیزی محبوبتر از [[فرائض]]، به من نزدیکی پیدا نمیکند و با عمل کردن به [[مستحبات]] ([[نوافل]]) تا آنجا به من نزدیک میشود که [[محبوب]] من قرار میگیرد؛ چون محبوب من شد، من گوش او میشوم که با آن میشنود و چشم او میشوم که با آن میبیند و زبان او میشوم که با آن سخن میگوید و دست او میشوم که با آن اِعمال [[قدرت]] مینماید. | {{متن حدیث|مَا تَقَرَّبَ إِلَيَ عَبْدٌ بِشَيْءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۳۵۲.</ref>؛ هیچ بندهای به چیزی محبوبتر از [[فرائض]]، به من نزدیکی پیدا نمیکند و با عمل کردن به [[مستحبات]] ([[نوافل]]) تا آنجا به من نزدیک میشود که [[محبوب]] من قرار میگیرد؛ چون محبوب من شد، من گوش او میشوم که با آن میشنود و چشم او میشوم که با آن میبیند و زبان او میشوم که با آن سخن میگوید و دست او میشوم که با آن اِعمال [[قدرت]] مینماید. |