حکومت اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←اصول و مبانی
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
== اصول و مبانی == | == اصول و مبانی == | ||
{{اصلی|مبانی حکومت دینی}} | {{اصلی|مبانی حکومت دینی}} | ||
[[حکومت دینی]] بر پایه مجموعهای از بنیادهای نظری [[استوار]] است که [[قوانین]]، [[قواعد]] و ساز و کار [[اعمال]] حکومت دینی حجّیت خود را از آنها میگیرند. این مبانی به سه دسته خداشناختی، | [[حکومت دینی]] بر پایه مجموعهای از بنیادهای نظری [[استوار]] است که [[قوانین]]، [[قواعد]] و ساز و کار [[اعمال]] حکومت دینی حجّیت خود را از آنها میگیرند. این مبانی به سه دسته خداشناختی، انسانشناختی و جامعهشناختی قسمت میشوند: | ||
#'''مبانی خداشناختی:''' در نگاه [[قرآنی]] به [[خدا]]، مجموعهای مبانی و قواعد کلی یافت میشوند که بر پایه آنها حکومت دینی [[ضرورت]] یافته و ساختار میگیرد، مانند: | #'''مبانی خداشناختی:''' در نگاه [[قرآنی]] به [[خدا]]، مجموعهای مبانی و قواعد کلی یافت میشوند که بر پایه آنها حکومت دینی [[ضرورت]] یافته و ساختار میگیرد، مانند: | ||
## '''[[هدفمندی]] [[آفرینش]]:''' با توجه به هدفمندی آفرينش: {{متن قرآن|أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لا تُرْجَعُونَ}}<ref>آیا پنداشتهاید که ما شما را بیهوده آفریدهایم و شما به سوی ما بازگردانده نمیشوید؟؛ سوره مؤمنون، آیه ۱۱۵.</ref> و بازگشت آن به [[سعادت]] مخلوق: {{متن قرآن|وَرَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ إِن يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَسْتَخْلِفْ مِن بَعْدِكُم مَّا يَشَاء كَمَا أَنشَأَكُم مِّن ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ}}<ref>و پروردگار تو بینیاز دارای بخشایش است؛ اگر بخواهد شما را باز میبرد و آنچه را بخواهد پس از شما جانشین میگرداند به همانگونه که شما را از نسل گروه دیگری پدید آورد؛ سوره انعام، آیه ۱۳۳.</ref>.<ref>جامع البیان، ج ۸، ص۲۹.</ref> و [[وابستگی]] تحصیل این [[هدف]] بر [[اراده الهی]]: {{متن قرآن|إِن يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ}}<ref>اگر بخواهد شما را میبرد و آفریدگان تازهای میآورد؛ سوره فاطر، آیه ۱۶.</ref> و بر پایه [[برهان]] [[حکمت]] و [[لطف محصّل]] که "خدا [[بندگان]] را بر هر آنچه به کمال اختیاریشان بینجامد [[هدایت]] خواهد کرد<ref>شرح المقاصد، ج ۲، ص۱۶۳؛ خلاصة علم الكلام، ص۳۸.</ref>. | ## '''[[هدفمندی]] [[آفرینش]]:''' با توجه به هدفمندی آفرينش: {{متن قرآن|أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لا تُرْجَعُونَ}}<ref>آیا پنداشتهاید که ما شما را بیهوده آفریدهایم و شما به سوی ما بازگردانده نمیشوید؟؛ سوره مؤمنون، آیه ۱۱۵.</ref> و بازگشت آن به [[سعادت]] مخلوق: {{متن قرآن|وَرَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ إِن يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَسْتَخْلِفْ مِن بَعْدِكُم مَّا يَشَاء كَمَا أَنشَأَكُم مِّن ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ}}<ref>و پروردگار تو بینیاز دارای بخشایش است؛ اگر بخواهد شما را باز میبرد و آنچه را بخواهد پس از شما جانشین میگرداند به همانگونه که شما را از نسل گروه دیگری پدید آورد؛ سوره انعام، آیه ۱۳۳.</ref>.<ref>جامع البیان، ج ۸، ص۲۹.</ref> و [[وابستگی]] تحصیل این [[هدف]] بر [[اراده الهی]]: {{متن قرآن|إِن يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ}}<ref>اگر بخواهد شما را میبرد و آفریدگان تازهای میآورد؛ سوره فاطر، آیه ۱۶.</ref> و بر پایه [[برهان]] [[حکمت]] و [[لطف محصّل]] که "خدا [[بندگان]] را بر هر آنچه به کمال اختیاریشان بینجامد [[هدایت]] خواهد کرد<ref>شرح المقاصد، ج ۲، ص۱۶۳؛ خلاصة علم الكلام، ص۳۸.</ref>. | ||
##'''[[انحصار ولایت به خدا]]:''' [[قرآن کریم]] از این انحصار در قالب اصطلاحاتی یاد شده است؛ مانند انحصار [[مُلک]]: {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>بگو خداوندا! ای دارنده فرمانروایی! به هر کس بخواهی فرمانروایی میبخشی و از هر کس بخواهی فرمانروایی را باز میستانی و هر کس را بخواهی گرامی میداری و هر کس را بخواهی خوار میگردانی؛ نیکی در کف توست بیگمان تو بر هر کاری توانایی؛ سوره آل عمران، آیه۲۶.</ref>؛ [[تدبیر]]: {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الأَمْرَ مَا مِن شَفِيعٍ إِلاَّ مِن بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلاَ تَذَكَّرُونَ}}<ref>به راستی پروردگارتان خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ کار (هستی) را کارسازی میکند، هیچ میانجی مگر با اذن او (در کار) نیست، این است خداوند پروردگار شما، او را بپرستید! آیا پند نمیگیرید؟؛ سوره یونس، آیه ۳.</ref>، و.... مطابق این [[آیات]]، [[جهان تکوین]] و [[تشریع]] در دست [[قدرت]] [[خدای حکیم]] است و هیچکس نمیتواند در [[حکومت]] با او [[رقابت]] کند و نباید جز به خواست تشریعیاش [[حکومتی]] به هم رساند. | ##'''[[انحصار ولایت به خدا]]:''' [[قرآن کریم]] از این انحصار در قالب اصطلاحاتی یاد شده است؛ مانند انحصار [[مُلک]]: {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>بگو خداوندا! ای دارنده فرمانروایی! به هر کس بخواهی فرمانروایی میبخشی و از هر کس بخواهی فرمانروایی را باز میستانی و هر کس را بخواهی گرامی میداری و هر کس را بخواهی خوار میگردانی؛ نیکی در کف توست بیگمان تو بر هر کاری توانایی؛ سوره آل عمران، آیه۲۶.</ref>؛ [[تدبیر]]: {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الأَمْرَ مَا مِن شَفِيعٍ إِلاَّ مِن بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلاَ تَذَكَّرُونَ}}<ref>به راستی پروردگارتان خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ کار (هستی) را کارسازی میکند، هیچ میانجی مگر با اذن او (در کار) نیست، این است خداوند پروردگار شما، او را بپرستید! آیا پند نمیگیرید؟؛ سوره یونس، آیه ۳.</ref>، و.... مطابق این [[آیات]]، [[جهان تکوین]] و [[تشریع]] در دست [[قدرت]] [[خدای حکیم]] است و هیچکس نمیتواند در [[حکومت]] با او [[رقابت]] کند و نباید جز به خواست تشریعیاش [[حکومتی]] به هم رساند. | ||
##'''[[اعمال]] [[ولایت]] در [[جهان]]:''' [[خدا]] [[انسان]] را [[خلیفه]] خود و [[حاکم]] بر [[زمین]]<ref>نمونه؛ ر.ک: بيان السعاده، ج ۱، ص۷۲-۷۳؛ تفسير مراغی، ج ۱، ص۷۸؛ تقریب القرآن، ج ۱، ص۱۱۹.</ref> به [[آسمانیان]] شناساند و پس از [[پرسش]] [[ملائکه]]، [[برتری]] انسان را برای تصدّی این سمت به [[اثبات]] رساند<ref>سوره بقره، آیه ۳۰- ۳۵.</ref>. | ##'''[[اعمال]] [[ولایت]] در [[جهان]]:''' [[خدا]] [[انسان]] را [[خلیفه]] خود و [[حاکم]] بر [[زمین]]<ref>نمونه؛ ر.ک: بيان السعاده، ج ۱، ص۷۲-۷۳؛ تفسير مراغی، ج ۱، ص۷۸؛ تقریب القرآن، ج ۱، ص۱۱۹.</ref> به [[آسمانیان]] شناساند و پس از [[پرسش]] [[ملائکه]]، [[برتری]] انسان را برای تصدّی این سمت به [[اثبات]] رساند<ref>سوره بقره، آیه ۳۰- ۳۵.</ref>. | ||
# '''مبانی | # '''مبانی انسانشناختی:''' [[حکومت دینی]] بر نگرش [[قرآن]] درباره [[هدف]] و مسیر انسان و [[شناخت]] ابعاد، كمالات، استعدادها، نیازها و ابزار دستیابی به [[سعادت]] وی [[استوار]] است و این عناصر، تعیین کننده ساختار، نوع، [[قواعد]] و [[قوانین]] حکومتاند. | ||
# '''مبنای جامعهشناختی:''' حکومت دینی بر پایه نگرش ویژه قرآن درباره [[جامعه انسانی]] استوار است. حکومت نیازمند تجمّع انسانهایی است که بر اثر اموری چون [[طبیعت]]<ref>منهاج الكرامه، ص۱۱۳؛ المهذب البارع، ج ۱، ص۴۰۱؛ جامع السعادات، ج ۱، ص۹۳.</ref>، نیاز، حساب و برنامه، [[عاطفه]] و [[غریزه]] و [[آرمان]] به هم گره خوردهاند<ref>از معرفت دینی تا حکومت دینی، ص۱۱۰.</ref> و از سوی دیگر، [[جامعه]] نیز برای [[تأمین سعادت]] [[دنیایی]] و جلوگیری از [[تجاوز به حقوق]] یکدیگر به حکومت نیازمند است<ref>تذكرة الفقهاء، ج ۹، ص۳۹۴-۳۹۵؛ المهذب البارع، ج ۱، ص۴۰۱؛ بحارالانوار، ج ۵۷، ص۱۷۷.</ref>؛ اما با توجه به پیوند میان [[حکومت]] و [[هدایت]]، و [[استواری]] آن بر [[لطف الهی]] و [[حقّ حاکمیّت]] وی، مدنیّت تنها ساختار و [[برنامه حکومت]] را فراختر میکند و حکومت در امر هدایت فردی نیز بایسته و راهگشاست<ref>ر.ک: الکافی، ج ۱، ص۱۷۹.</ref>. بر این پایه، كمال فردی [[انسان]] در نتیجه [[روابط]] [[عقیدتی]]، [[اخلاقی]] و [[رفتاری]]، با کمال جمعی وی آمیخته است و [[جامعه]] دربردارنده همان خصوصیّات فردی است<ref>الميزان، ج ۴، ص۱۰۲-۱۰۶.</ref>.<ref>[[سید محسن کاظمی|کاظمی، سید محسن]]، [[حکومت (مقاله)|حکومت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۱، ص۲۷۰ - ۳۰۱.</ref> | # '''مبنای جامعهشناختی:''' حکومت دینی بر پایه نگرش ویژه قرآن درباره [[جامعه انسانی]] استوار است. حکومت نیازمند تجمّع انسانهایی است که بر اثر اموری چون [[طبیعت]]<ref>منهاج الكرامه، ص۱۱۳؛ المهذب البارع، ج ۱، ص۴۰۱؛ جامع السعادات، ج ۱، ص۹۳.</ref>، نیاز، حساب و برنامه، [[عاطفه]] و [[غریزه]] و [[آرمان]] به هم گره خوردهاند<ref>از معرفت دینی تا حکومت دینی، ص۱۱۰.</ref> و از سوی دیگر، [[جامعه]] نیز برای [[تأمین سعادت]] [[دنیایی]] و جلوگیری از [[تجاوز به حقوق]] یکدیگر به حکومت نیازمند است<ref>تذكرة الفقهاء، ج ۹، ص۳۹۴-۳۹۵؛ المهذب البارع، ج ۱، ص۴۰۱؛ بحارالانوار، ج ۵۷، ص۱۷۷.</ref>؛ اما با توجه به پیوند میان [[حکومت]] و [[هدایت]]، و [[استواری]] آن بر [[لطف الهی]] و [[حقّ حاکمیّت]] وی، مدنیّت تنها ساختار و [[برنامه حکومت]] را فراختر میکند و حکومت در امر هدایت فردی نیز بایسته و راهگشاست<ref>ر.ک: الکافی، ج ۱، ص۱۷۹.</ref>. بر این پایه، كمال فردی [[انسان]] در نتیجه [[روابط]] [[عقیدتی]]، [[اخلاقی]] و [[رفتاری]]، با کمال جمعی وی آمیخته است و [[جامعه]] دربردارنده همان خصوصیّات فردی است<ref>الميزان، ج ۴، ص۱۰۲-۱۰۶.</ref>.<ref>[[سید محسن کاظمی|کاظمی، سید محسن]]، [[حکومت (مقاله)|حکومت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۱، ص۲۷۰ - ۳۰۱.</ref> | ||