پرش به محتوا

آیه اکمال دین از دیدگاه اهل سنت: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۴۰: خط ۴۰:
پیش از وی [[فخر رازی]] نیز سبب اتمام نعمت را [[اکمال دین]] دانسته و می‌گوید:
پیش از وی [[فخر رازی]] نیز سبب اتمام نعمت را [[اکمال دین]] دانسته و می‌گوید:
{{عربی|لإنه لا نعمة أتم من نعمة الإسلام... و النعمة هو الدين}}؛ چون هیچ نعمتی تمام‌تر از [[نعمت]] [[اسلام]] نیست و نعمت همان [[دین]] است [که در این [[آیه]] سخن از تمام کردن آن به میان آمده است]»<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۱، ص۱۱۰.</ref>.<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت (کتاب)|بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت]]، ص ۱۹۶.</ref>
{{عربی|لإنه لا نعمة أتم من نعمة الإسلام... و النعمة هو الدين}}؛ چون هیچ نعمتی تمام‌تر از [[نعمت]] [[اسلام]] نیست و نعمت همان [[دین]] است [که در این [[آیه]] سخن از تمام کردن آن به میان آمده است]»<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۱، ص۱۱۰.</ref>.<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت (کتاب)|بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت]]، ص ۱۹۶.</ref>
==[[نقد]] دیگاه [[اهل سنت]]==
اگر مراد از «[[یأس]] از [[دین]]»، این است که [[مشرکان قریش]] از [[تسلط]] و [[غلبه]] بر دین [[مسلمانان]] [[مأیوس]] شدند، این امر [[روز فتح مکه]] [[سال]] هشتم رخ داد نه [[روز عرفه]] در [[سال دهم هجری]]، و اگر مراد، [[ناامیدی]] [[مشرکان]] [[عرب]] [نه تنها [[مشرکان قریش]] از این معناست، این مطلب نیز که در هنگام [[نزول]] [[سوره]] [[برائت]] در سال نهم بوده است، و اگر مراد، [[نا امیدی]] همه [[کفار]] اعم از [[یهود]]، [[نصارا]]، [[مجوس]] و کفار دیگر است که مقتضای اطلاق جمله {{متن قرآن|الَّذِينَ كَفَرُوا}} می‌باشد – همان‌گونه که جمعی مانند [[ابن عطیه اندلسی]] احتمال داده‌اند- این نیز درست نیست؛ زیرا آنها هنوز از غلبه بر مسلمانان [[ناامید]] نبودند! زیرا در آن [[روز]] [[اسلام]] قوت و [[شوکت]] و غلبه‌ای در خارج [[جزیرة العرب]] پیدا نکرده بود.
حاصل آنکه درباره روز عرفه - روز نهم ذی [[الحجة]] سال دهم هجری- باید از جهت دیگری نیز [[تأمل]] کنیم و آن این است که این روز چه [[شأن]] و مزیتی دارد که با {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي}} مناسب است؟ ممکن است گفته شود: مراد از [[تکمیل دین]]، اکمال امر [[حج]] است که [[پیغمبر]]{{صل}} شخصاً در آن حج شرکت داشت و به [[مردم]] عملاً [[اعمال]] حج را - به ضمیمه گفتن -[[تعلیم]] می‌فرمود.
اشکال این دیدگاه این است که تنها تعلیم [[مناسک حج]] به مردم - با توجه به اینکه قبلاً به آنان دستور «[[حج تمتع]]» را داده بود و مدتی نگذشت که این حج مهجور و متروک شد و با توجه به اینکه قبل از انجام [[حجة الوداع]]، [[ارکان دین]] یعنی [[نماز]]، [[روزه]]، حج، [[زکاة]]، [[جهاد]] و [[واجبات]] دیگر [[تشریع]] شده بود- صحیح نیست [[اکمال دین]] نامیده شود.
چگونه صحیح است که تعلیم یکی از اجزای واجبات دین، تکمیل خود آن [[واجب]] نامیده شود تا چه رسد به اینکه تعلیم یکی از واجبات دین، تکمیل مجموع دین باشد؟
افزون بر آن، این احتمال موجب آن می‌شود رابطه فقره اول یعنی {{متن قرآن|الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا}}، از این فقره {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ}} قطع شود. نا [[امید]] شدن [[کفار]] از [[دین]] ربطی به [[إکمال دین]] با [[تعلیم]] [[حج تمتع]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[مردم]]، ندارد؟!
ممکن است گفته شود مراد از به [[کمال رساندن]] دین، بر اثر نازل شدن بقایای [[حلال و حرام]] در این [[روز]] ([[عرفه]]) در [[سوره مائده]] باشد؛ زیرا دیگر بعد از این [[سوره]]، [[حلال]] و حرامی باقی نماند و به واسطه کامل کردن دین، [[نومیدی]] بر دل‌های کفار مسلط و آثار آن بر چهره‌هاشان نیز هویدا شده بود.
لیکن بر اساس این فرض، لازم است کفاری را که در [[آیه]] با {{متن قرآن|الَّذِينَ كَفَرُوا}} از آنها تعبیر شده، بشناسیم و بفهمیم که اینان چه کسانی بودند؟
اگر مراد کفار [[عرب]] باشند، [[اسلام]] در آن روز شامل آنها نیز شده بود و در بین آنان کسی نبود که [[تظاهر]] به غیر اسلام کند. خود این [[تظاهر به اسلام]]، در [[حقیقت]] «اسلام» (یعنی [[تسلیم شدن]]) ظاهری آنان بود؛ بنابراین [[کافر]] [[عربی]] باقی نمانده بود، و اگر مراد، کفار دیگر از نژادها و ملت‌های دیگر باشد- چنان که گفتیم - اینان در آن روز از [[غلبه]] بر [[مسلمانان]] [[مأیوس]] نبودند.
باز باید در باب مسئله بسته شدن باب [[تشریع]] با [[نزول]] سوره مائده در [[روز عرفه]] درنگ کنیم؛ زیرا [[روایات]] زیادی که تعدادشان کم نیست، درباره نزول [[احکام]] و فرایضی بعد از روز عرفه، به ما رسیده؛ مانند احکامی که در [[آیه کلاله]]<ref>نساء، ۱۷۶.</ref> و [[آیات]] [[ربا]]<ref>بقره، ۲۷۵ - ۲۷۸</ref> نازل شده است<ref>ر.ک: زرکشی، البرهان، ج۱، ص۲۰۹.</ref>.
حتی از [[عمر]] [[روایت]] شده که در ضمن خطبه‌ای که ایراد کرد، گفت: «آخرین آیه‌ای که از [[قرآن]] نازل شد، [[آیه ربا]] بود و [[پیامبر]]{{صل}} [[وفات]] یافت و این آیه را برای ما بیان نکرد، پس آنچه شما را به [[شک]] می‌اندازد، رها کنید و دنبال چیزهایی بروید که شما را دچار [[شک]] نکند»<ref>طبری، جامع البیان، ج۲، ص۱۱۴.</ref>. [[بخاری]] نیز در صحیح خود از [[ابن عباس]] [[روایت]] کرده که گفت: آخرین آیه‌ای که بر [[پیامبر]]{{صل}} نازل شد، [[آیه ربا]]<ref>ر.ک: بخاری، صحیح بخاری (مع فتح الباری)، ج۸، ص۲۰۵، ح۴۵۴۴ و نیز، ر.ک: طبری، جامع البیان، ج۳، ص۱۱۴.</ref> بود، و به نقل از [[براء بن عازب]] می‌گوید: «آخرین [[آیه]]، [[آیه کلاله]] بوده است»<ref>بخاری، صحیح بخاری (مع فتح الباری)، ج۸، ص۲۶۷، ح۴۶۰۵.</ref>. [[روایات]] دیگری نیز در این زمینه وجود دارد<ref>ر.ک: زرکشی، البرهان، ج۱، ص۲۰۹-۲۱۰.</ref>.
باز اگر گفته شود: مراد از [[اکمال دین]]، این است که [[بیت الله الحرام]]، برای [[مسلمانان]] [[خالص]] و [[پاکیزه]] شد و [[مشرکان]]، پراکنده و مستأصل شدند، به طوری که مسلمانان بدون اختلاط با مشرکان، [[حج]] به جا می‌آوردند.
اشکالی که در این گفته وجود دارد این است که این جریان یک سال پیش از [[روز عرفه]] برای مسلمانان رخ داده بود؛ بنابراین چگونه است که [[تکمیل دین]] در جمله {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ}} [[مقید]] به این [[روز]] شود؟
افزون بر آن اگر مسلَّم شود که این پاکیزه و خالص شدن [[خانه]]، [[اتمام نعمت]] است، مسلَّم نیست که اکمال دین باشد؛ زیرا معنا ندارد پاکیزه شدن خانه «[[کمال دین]]» نامیده شود، در حالی که [[دین]] چیزی جز مجموعه‌ای از [[عقاید]] و [[احکام]] نیست و اکمال آن جز این نیست که به تعداد اجزا و ابعاض آن اضافه شود.
بنابراین، نباید هموار شدن جو برای [[اجرای دین]] و برطرف شدن موانع و مزاحمت‌هایی که در راه عمل کردن به آن وجود دارد، اکمال دین نامیده شود. افزون بر آن، اشکال [[نا امیدی]] [[کافران]] از دین به حال خود باقی است.
ممکن است گفته شود: مراد از اکمال دین بیان کردن [[محرمات]] با بیان تفصیلی است تا مسلمانان آن را اخذ و از آن اجتناب کنند و در این بخش از [[کفار]] نترسند؛ از این‌رو، کافران با عزتی که [[خدا]] به مسلمانان داده و دینشان را علنی کرده و بر آنها غالبشان ساخته، از [[دین]] [[مسلمانان]] [[ناامید]] شده‌اند. این قول حاصل دیدگاه [[زمخشری]] و امثال او است که [[سیاق آیه]] را در معنای [[اکمال دین]] دخالت می‌دهند<ref>ر.ک: زمخشری، الکشاف، ج۱، ص۶۰۵.</ref> و یا فول [[فخر رازی]] و دیگران است که از [[یأس]] [[کافران]] نسبت به بازگشت مسلمانان به [[آیین]] آنها سخن گفته‌اند<ref>ر.ک: فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۱، ص۱۰۸.</ref>.
حاصل این دیدگاه این است که مراد از «[[یوم]]» همان [[روز عرفه]] [[سال]] [[حجة الوداع]] می‌باشد؛ همان روزی که این [[آیه]] نازل شد و بقیه [[احکام]] را بیان داشت. [[اسلام]] به واسطه این احکام، بقایای [[خواری]] و [[خفت]] [[جاهلیت]] و [[پلیدی‌ها]] و اوهام جاهلیت را ابطال کرد و [[بشارت]] داد که مسلمانان بر [[مشرکان]] به طور تام و کامل [[غلبه]] خواهند کرد، به طوری که دیگر جای آن نیست که مشرکان به زوال غلبه مسلمانان [[طمع]] کنند، و با این غلبه کامل، دیگر مسلمانان ناچار نیستند که با مشرکان [[مدارا]] نمایند و یا از [[عاقبت]] کار خود بترسند.
پس [[خدای سبحان]] در این آیه به [[مردم]] [[مسلمان]] خبر می‌دهد که [[کفار]] از زوال دین مسلمانان ناامید شده‌اند و حال که [[خدا]] به جای [[ناتوانی]]، به آنان نیرو بخشیده و به جای [[ترس]]، ایمنشان ساخته و به جای [[فقر]] و [[ناداری]] به آنان [[غنا]] و [[بی‌نیازی]] [[کرامت]] فرموده است، پس سزاوار می‌باشد که از غیر خدا نترسند و از هر چه خدا در این آیه تفصیل [[نهی]] فرموده، بپرهیزند و باز ایستند؛ زیرا کمال دینشان در آن است.
اشکال این بیان این است که این گوینده، خواسته بین شماری از احتمال‌ها که در آیه ذکر شده، جمع کند تا با هر احتمال، اشکالاتی که متوجه احتمالات دیگر است، دفع شود؛ اما از این مطلب [[غفلت]] کرده که اگر مراد از یأس و [[ناامیدی]]، ناامیدی مستند به [[ظهور]] و قوت اسلام باشد، یعنی [[نا امیدی]] که مشرکان بر اثر [[فتح مکه]] یا با [[نزول آیات]] [[سوره]] [[برائت]] پیدا کردند، صحیح نیست که [[روز عرفه]] [[سال دهم]] گفته شود: {{متن قرآن|الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ}}؛ زیرا [[مشرکان]] یک یا دو سال پیش از آن [[ناامید]] شده بودند. لفظی که برای رساندن این معنا وافی بود، این بود که گفته شود: «قد یئسوا»؛ یعنی محققاً و مسلماً [[کفار]] [[مأیوس]] شده‌اند.
همچنین از این مطلب [[غفلت]] کرده که این [[آیه]]، بر [[آیات]] تحریمی که پیش از آن نازل شده، یعنی آیات سوره‌های بقره، انعام و نحل، چیزی اضافه ندارد. «منخنقة»، «موقوذة» تا آخر نیز از مصادیق همان محرماتی است که در آیات پیش از این آیه، ذکر شده‌اند [چون حداقل از مصادیق {{متن قرآن|لَا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ}}<ref>«و از چیزی که (در ذبح) نام خداوند بر آن برده نشده است نخورید؛ و آن به راستی نافرمانی (از خداوند) است و شیطان‌ها بی‌گمان در یاران خویش می‌دمند که با شما چالش ورزند و اگر از آنان فرمانبرداری کنید به یقین مشرک خواهید بود» سوره انعام، آیه ۱۲۱.</ref> است].
افزون بر آن، [[تشریع]] این [[محرمات]] [[اکمال دین]] نیست؛ آیا صحیح است که [[تشریع احکام]]، [[دین]] نامیده شود؟ و بر فرض [[تسلیم]]، این تحریم‌ها اکمال مقداری از دین و اتمام مقداری از [[نعمت]] است نه تمام کردن و کامل کردن همه دین و همه نعمت، در حالی که [[خداوند]] به طور مطلق می‌فرماید: {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي}} و آن را بدون هیچ قیدی ذکر می‌کند.
می‌افزاییم، [[خداوند متعال]] [[احکام]] زیادی را در خلال ایام بسیاری بیان کرده است. هم‌اکنون این [[حکم]]، در این [[روز]] به خصوص دارای چه مزیت مخصوصی است که [[خدا]] بیان این حکم یا بیان تفصیلی آن را اکمال دین و [[اتمام نعمت]] نامیده است؟
باز ممکن است گفته شود مراد از اکمال دین این است که با بسته شدن باب تشریع بعد از این آیه که محرمات طعام را به تفصیل بیان داشته، [[دین کامل]] شده است.
در این صورت، احکامی که در فاصله بین [[نزول]] [[سوره مائده]] و [[رحلت پیغمبر]]{{صل}} نازل شده چه می‌شوند؟ بلکه، سایر احکامی که بعد از این [[آیه]] در سوره مائده نازل شده چیست؟ و افزون بر همه اینها، معنی {{متن قرآن|وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}} چیست؟ زیرا در این صورت تقدیر آیه این است: {{عربی|اليوم رضيت}}؛ یعنی امروز [[رضایت]] دادم که [[اسلام]] [[دین]] شما باشد. آن [[روز]] چه خصوصیتی دارد که اختصاصاً [[خدای سبحان]] در همان روز اسلام را پسندید که دین [[مردم]] باشد؟ گذشته از همه اینها، اکثر اشکالات یا تمام آنها که بر وجوه گذشته وارد بود بیان آن گذشت، بر این وجه نیز وارد است<ref>برای توضیح بیشتر، ر.ک: طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۱۶۷-۱۸۲؛ و مکارم شیرازی، آیات ولایت در قرآن، ص۵۵ - ۶۸، مرکز المصطفی، «آیات الغدیر»، ص۲۶۸-۲۸۴.</ref>.<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت (کتاب)|بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت]]، ص ۳۶۵.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۳٬۳۴۳

ویرایش