جز
جایگزینی متن - 'آموختن قرآن' به 'آموختن قرآن'
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'آموختن قرآن' به 'آموختن قرآن') |
||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
# علم [[شهودی]] [[پیامبر]] نسبت به برخی حقایق و [[شهود]] ورود [[مسلمانان]] به [[مسجدالحرام]]، در [[آرامش]] و [[امنیت]] کامل “فتح مکه” از سوی [[پیامبر]] در [[رؤیا]] {{متن قرآن|لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ...}}؛ | # علم [[شهودی]] [[پیامبر]] نسبت به برخی حقایق و [[شهود]] ورود [[مسلمانان]] به [[مسجدالحرام]]، در [[آرامش]] و [[امنیت]] کامل “فتح مکه” از سوی [[پیامبر]] در [[رؤیا]] {{متن قرآن|لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ...}}؛ | ||
# [[خداوند]] میفرماید: آن کس که [[قدرت]] عظیمی دارد او را [[تعلیم]] داده است {{متن قرآن|عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى}} [[معلم]] [[وحی]] [[خداوند]] است به وسیله [[جبرائیل]] این [[تعالیم]] را به او داد در حالی که در افق اعلی قرار داشت {{متن قرآن|وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى}} [[قلب]] [[پاک]] او در آنچه دید هرگز [[دروغ]] نگفت {{متن قرآن|مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى}} و معنا چنین باشد که فؤاد [[رسول خدا]]{{صل}} [[دروغ]] نگفت به [[رسول خدا]]{{صل}} آنچه را که دیده بود. و خلاصه [[رؤیت]] فؤاد [[رسول خدا]]{{صل}} در آنچه که دید رؤیتی صادق بود. و بنابراین، مراد از فؤاد، فؤاد [[رسول خدا]]{{صل}}، و [[ضمیر]] فاعلی در “رأی” هم به فؤاد آن جناب برمیگردد، و [[رؤیت]] هم [[رؤیت]] فؤاد او خواهد بود. و این تازگی ندارد که [[رؤیت]] را که در اصل به معنای دیدن چشم است به فؤاد نسبت داده شود، چون برای [[انسان]] یک نوع [[ادراک شهودی]] هست که ورای ادراکهایی است که با یکی از حواس ظاهری و یا [[باطنی]] خود دارد، ادراکی است که نه چشم و گوش و سایر حواس ظاهری واسطهاند، و نه تخیل و [[فکر]] و سایر قوای [[باطنی]]، مانند این که [[مشاهده]] میکنیم که ما موجودی هستیم که میبینیم که در این [[درک]] عیانی و [[شهودی]] نه چشم ما واسطه است و نه [[فکر]] ما، و همچنین از خود میبینیم که ما میشنویم و میبوییم و میچشیم و لمس میکنیم و [[خیال]] میکنیم و [[فکر]] میکنیم، که در هیچ یک از این ادراکهای [[شهودی]] ما با اینکه [[رؤیت]] و [[شهود]] است، اما نه چشمی در کار است و نه هیچ حواس ظاهری و [[باطنی]] دیگر. آری ما همانطور که [[محسوسات]] هر یک از این حواس ظاهری و [[باطنی]] را [[درک]] میکنیم این را هم [[درک]] میکنیم که فلان محسوس را با فلان [[حس]] [[درک]] میکنیم، و این [[درک]] دیگر ربطی به آن [[حس]] ندارد، بلکه کار نفس است که [[قرآن کریم]] از آن تعبیر به فؤاد فرموده<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۴۶.</ref>؛ | # [[خداوند]] میفرماید: آن کس که [[قدرت]] عظیمی دارد او را [[تعلیم]] داده است {{متن قرآن|عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى}} [[معلم]] [[وحی]] [[خداوند]] است به وسیله [[جبرائیل]] این [[تعالیم]] را به او داد در حالی که در افق اعلی قرار داشت {{متن قرآن|وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى}} [[قلب]] [[پاک]] او در آنچه دید هرگز [[دروغ]] نگفت {{متن قرآن|مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى}} و معنا چنین باشد که فؤاد [[رسول خدا]]{{صل}} [[دروغ]] نگفت به [[رسول خدا]]{{صل}} آنچه را که دیده بود. و خلاصه [[رؤیت]] فؤاد [[رسول خدا]]{{صل}} در آنچه که دید رؤیتی صادق بود. و بنابراین، مراد از فؤاد، فؤاد [[رسول خدا]]{{صل}}، و [[ضمیر]] فاعلی در “رأی” هم به فؤاد آن جناب برمیگردد، و [[رؤیت]] هم [[رؤیت]] فؤاد او خواهد بود. و این تازگی ندارد که [[رؤیت]] را که در اصل به معنای دیدن چشم است به فؤاد نسبت داده شود، چون برای [[انسان]] یک نوع [[ادراک شهودی]] هست که ورای ادراکهایی است که با یکی از حواس ظاهری و یا [[باطنی]] خود دارد، ادراکی است که نه چشم و گوش و سایر حواس ظاهری واسطهاند، و نه تخیل و [[فکر]] و سایر قوای [[باطنی]]، مانند این که [[مشاهده]] میکنیم که ما موجودی هستیم که میبینیم که در این [[درک]] عیانی و [[شهودی]] نه چشم ما واسطه است و نه [[فکر]] ما، و همچنین از خود میبینیم که ما میشنویم و میبوییم و میچشیم و لمس میکنیم و [[خیال]] میکنیم و [[فکر]] میکنیم، که در هیچ یک از این ادراکهای [[شهودی]] ما با اینکه [[رؤیت]] و [[شهود]] است، اما نه چشمی در کار است و نه هیچ حواس ظاهری و [[باطنی]] دیگر. آری ما همانطور که [[محسوسات]] هر یک از این حواس ظاهری و [[باطنی]] را [[درک]] میکنیم این را هم [[درک]] میکنیم که فلان محسوس را با فلان [[حس]] [[درک]] میکنیم، و این [[درک]] دیگر ربطی به آن [[حس]] ندارد، بلکه کار نفس است که [[قرآن کریم]] از آن تعبیر به فؤاد فرموده<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۴۶.</ref>؛ | ||
#در [[سوره الرحمن]] که بیانگر انواع [[نعمتها]] و مواهب بزرگ [[الهی]] است و با نام [[مقدس]] - [[رحمن]] - که رمزی از [[رحمت]] واسعه اوست آغاز میشود، چرا که اگر صفت - رحمانیت - او نبود این چنین خوان [[نعمت]] را برای [[دوست]] و [[دشمن]] نمیگستراند. [[خداوند]] سرآغاز نعمتهای خود را [[تعلیم]] و [[آموختن | #در [[سوره الرحمن]] که بیانگر انواع [[نعمتها]] و مواهب بزرگ [[الهی]] است و با نام [[مقدس]] - [[رحمن]] - که رمزی از [[رحمت]] واسعه اوست آغاز میشود، چرا که اگر صفت - رحمانیت - او نبود این چنین خوان [[نعمت]] را برای [[دوست]] و [[دشمن]] نمیگستراند. [[خداوند]] سرآغاز نعمتهای خود را [[تعلیم]] و [[آموختن قرآن]] - به [[پیامبر]] و سپس به [[مردم]] توسط ایشان - ذکر میکند {{متن قرآن|الرَّحْمَنِ * عَلَّمَ الْقُرْآنَ}}؛ | ||
# علم [[شهودی]] [[پیامبر]] به [[جبرئیل]] و نازل شدن [[وحی]] از طرف [[خداوند]] توسط [[جبرئیل]]: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ * ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ}}؛ | # علم [[شهودی]] [[پیامبر]] به [[جبرئیل]] و نازل شدن [[وحی]] از طرف [[خداوند]] توسط [[جبرئیل]]: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ * ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ}}؛ | ||
# [[خداوند]] درآغاز [[وحی]] به [[پیامبر]] میفرماید بخوان {{متن قرآن|اقْرَأْ}} به نام پروردگارت که ارجمندترین ارجمندان است {{متن قرآن|اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ}} همان [[پروردگار]] اکرمی که [[دانشها]] را بهوسیله قلم، یا [[نوشتن]] با قلم را به [[انسان]] آموخت. {{متن قرآن|الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ}} و همان [[پروردگار]]، خود یا به وسیله قلم آموخت، آنچه را که [[انسان]] خود نمیدانست. {{متن قرآن|عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ}} به هر تقدیر نسبت [[تعلیم]] مطلق یا [[تعلیم]] [[کتابت]] به ربک الاکرم، میرساند که سرچشمه و اصول [[معارف]] و [[علوم]] و خط و [[ثبت]] آنها، به وسیله دریافتهای [[فطری]] و [[وحی]] و [[الهام]] از جانب ربک اکرم و در دوره [[تکامل انسان]] و کمال [[ربوبیت]] بوده. و بهوسیله قلم و [[نوشتن]] معلومات و دریافتها وسعت یافته و [[ثبت]] شده است. نسخه اصلی و منشأ [[الهامات]] و کشفها، کتاب [[عظیم]] [[خلقت]] و کتاب مرموز [[انسان]] است که به [[قلم]] [[ربوبی]] نوشته شده {{متن قرآن|رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ * خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ}}<ref>«بخوان به نام پروردگار خویش که آفرید * آدمی را از خونپارهای فروبسته آفرید» سوره علق، آیه ۱-۲.</ref>. و [[انسان]] در مدرسه [[فطرت]] و [[عقل]] [[ادراک]] و [[تکامل]] فردی و [[اجتماعی]]، خود از این دو کتاب و اشارات و رموز آنها درسهایی آموخته و تجربههایی اندوخته و به [[انگیزه]] [[حب]] بقاء کوشیده است تا خلاصهای از فراگرفته و دریافتها و فشردهای از تجربههای خود را به هر صورت [[ثبت]] و ضبط نماید. تا علائم خطوط [[تکامل]] یافته و [[نوشتن]] آسان شده و راه [[اندیشه]] و [[تفکر]] و ربط با گذشته و [[آینده]] و دیگران بازگردیده و [[اندیشهها]] به سبب نوک قلم به هم پیوسته. خلاصه و محصول [[جوامع]] و تمدنها و نظامات و قدرتها همین آثار و نوشتههایی است که نوک قلم آنها را ثابت نموده، و [[اعمال نیک]] و بد و تجربههابی است که باقی گذارده تا راه [[اندیشه]] و [[پیشرفت]] را به روی آیندگان باز نماید و جز آن، همه قدرتها و سرکشیها و ساختمانهای چشمگیر، چون حبابی محو شده است<ref>پرتوی از قرآن، ج۴، ص۱۸۱.</ref>. و به هر حال تعبیر این [[آیه]] در [[حقیقت]] پاسخی است به [[گفتار پیامبر]]{{صل}} در جواب [[جبرئیل]] که گفت: من قرائت کننده نیستم، یعنی از [[برکت]] [[پروردگار]] فوقالعاده [[کریم]] و بزرگوار تو [[توانایی]] بر قرائت و [[تلاوت]] داری و [[خداوند]] به تو آموخته است. | # [[خداوند]] درآغاز [[وحی]] به [[پیامبر]] میفرماید بخوان {{متن قرآن|اقْرَأْ}} به نام پروردگارت که ارجمندترین ارجمندان است {{متن قرآن|اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ}} همان [[پروردگار]] اکرمی که [[دانشها]] را بهوسیله قلم، یا [[نوشتن]] با قلم را به [[انسان]] آموخت. {{متن قرآن|الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ}} و همان [[پروردگار]]، خود یا به وسیله قلم آموخت، آنچه را که [[انسان]] خود نمیدانست. {{متن قرآن|عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ}} به هر تقدیر نسبت [[تعلیم]] مطلق یا [[تعلیم]] [[کتابت]] به ربک الاکرم، میرساند که سرچشمه و اصول [[معارف]] و [[علوم]] و خط و [[ثبت]] آنها، به وسیله دریافتهای [[فطری]] و [[وحی]] و [[الهام]] از جانب ربک اکرم و در دوره [[تکامل انسان]] و کمال [[ربوبیت]] بوده. و بهوسیله قلم و [[نوشتن]] معلومات و دریافتها وسعت یافته و [[ثبت]] شده است. نسخه اصلی و منشأ [[الهامات]] و کشفها، کتاب [[عظیم]] [[خلقت]] و کتاب مرموز [[انسان]] است که به [[قلم]] [[ربوبی]] نوشته شده {{متن قرآن|رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ * خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ}}<ref>«بخوان به نام پروردگار خویش که آفرید * آدمی را از خونپارهای فروبسته آفرید» سوره علق، آیه ۱-۲.</ref>. و [[انسان]] در مدرسه [[فطرت]] و [[عقل]] [[ادراک]] و [[تکامل]] فردی و [[اجتماعی]]، خود از این دو کتاب و اشارات و رموز آنها درسهایی آموخته و تجربههایی اندوخته و به [[انگیزه]] [[حب]] بقاء کوشیده است تا خلاصهای از فراگرفته و دریافتها و فشردهای از تجربههای خود را به هر صورت [[ثبت]] و ضبط نماید. تا علائم خطوط [[تکامل]] یافته و [[نوشتن]] آسان شده و راه [[اندیشه]] و [[تفکر]] و ربط با گذشته و [[آینده]] و دیگران بازگردیده و [[اندیشهها]] به سبب نوک قلم به هم پیوسته. خلاصه و محصول [[جوامع]] و تمدنها و نظامات و قدرتها همین آثار و نوشتههایی است که نوک قلم آنها را ثابت نموده، و [[اعمال نیک]] و بد و تجربههابی است که باقی گذارده تا راه [[اندیشه]] و [[پیشرفت]] را به روی آیندگان باز نماید و جز آن، همه قدرتها و سرکشیها و ساختمانهای چشمگیر، چون حبابی محو شده است<ref>پرتوی از قرآن، ج۴، ص۱۸۱.</ref>. و به هر حال تعبیر این [[آیه]] در [[حقیقت]] پاسخی است به [[گفتار پیامبر]]{{صل}} در جواب [[جبرئیل]] که گفت: من قرائت کننده نیستم، یعنی از [[برکت]] [[پروردگار]] فوقالعاده [[کریم]] و بزرگوار تو [[توانایی]] بر قرائت و [[تلاوت]] داری و [[خداوند]] به تو آموخته است. |