پرش به محتوا

علم در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{امامت}} {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = علم | عنوان مدخل = علم | مداخل مرتبط = علم در لغت - علم در قرآن - علم در اخلاق اسلامی - علم در معارف دعا و زیارات - علم در معارف و سیره نبوی - علم در معارف و سیره سجادی - علم در فرهنگ و معارف انقلاب اسلام...» ایجاد کرد)
 
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۵: خط ۱۵:
از نظر امام به ذات [[حق]] که [[علیم]] یا عالم گفته می‌شود، بدین معناست که کل وجودش علم است؛ اما اگر به زید، عالم گفته شود به این معنی است که علمش ظل و سایه علم حق است. ایشان پس از این بیان نتیجه می‌گیرد که پس [[حقیقت]] «علم»، عَرض، کیف، [[انفعال]] و اضافه نیست، بلکه فوق جوهر و فوق عرض است؛ زیرا جوهر و عرض ماهیت است، ماهیت امر اعتباری است و علم از سنخ وجود است<ref>اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۸۷.</ref>.
از نظر امام به ذات [[حق]] که [[علیم]] یا عالم گفته می‌شود، بدین معناست که کل وجودش علم است؛ اما اگر به زید، عالم گفته شود به این معنی است که علمش ظل و سایه علم حق است. ایشان پس از این بیان نتیجه می‌گیرد که پس [[حقیقت]] «علم»، عَرض، کیف، [[انفعال]] و اضافه نیست، بلکه فوق جوهر و فوق عرض است؛ زیرا جوهر و عرض ماهیت است، ماهیت امر اعتباری است و علم از سنخ وجود است<ref>اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۸۷.</ref>.
علم از نظر امام هم از نظر مفهوم و هم از نظر مصداق همانند وجود است؛ همان‌گونه که فرد [[حقیقی]] وجود واجب‌الوجود من جمیع‌الجهات بوده و جوهر و عرض و فعل و انفعال نیست. همچنین فرد حقیقی علم، فرد واجب‌العلم بوده که عبارت از ذات حق است و در این مرتبه، علم فوق جوهر و عرض و فوق مقولات [[عشر]] است<ref>اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، صص ۳۸۰ - ۳۸۲.</ref>. همان‌گونه که یادشد، وجود مراتب تشکیکی دارد، علم نیز مراتب تشکیکی دارد که برخی مراتب آن جوهر و برخی مراتبش عرض است، همان‌گونه که وجود ممکنات، [[سایه]] وجود حق است، علم ممکنات نیز با [[اختلاف]] مراتب، سایه علم حق است<ref>اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، صص ۳۸۱ – ۳۸۲.</ref>.<ref>[[حسین صالحی مالستانی|صالحی مالستانی، حسین]]، [[نظام علمی اسلام - صالحی مالستانی (مقاله)| مقاله «نظام علمی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۸۷.</ref>
علم از نظر امام هم از نظر مفهوم و هم از نظر مصداق همانند وجود است؛ همان‌گونه که فرد [[حقیقی]] وجود واجب‌الوجود من جمیع‌الجهات بوده و جوهر و عرض و فعل و انفعال نیست. همچنین فرد حقیقی علم، فرد واجب‌العلم بوده که عبارت از ذات حق است و در این مرتبه، علم فوق جوهر و عرض و فوق مقولات [[عشر]] است<ref>اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، صص ۳۸۰ - ۳۸۲.</ref>. همان‌گونه که یادشد، وجود مراتب تشکیکی دارد، علم نیز مراتب تشکیکی دارد که برخی مراتب آن جوهر و برخی مراتبش عرض است، همان‌گونه که وجود ممکنات، [[سایه]] وجود حق است، علم ممکنات نیز با [[اختلاف]] مراتب، سایه علم حق است<ref>اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، صص ۳۸۱ – ۳۸۲.</ref>.<ref>[[حسین صالحی مالستانی|صالحی مالستانی، حسین]]، [[نظام علمی اسلام - صالحی مالستانی (مقاله)| مقاله «نظام علمی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۸۷.</ref>
==ویژگی‌های [[علم]]==
[[امام خمینی]] چند ویژگی برای علم بیان کرده است. یکی اینکه [[قوه]] [[علمی]] در [[انسان]] را دارای سه نقطه مرکزی و [[متعادل]]، نقطه بعید از مرکز در طرف [[افراط]] و نقطه بعید از مرکز در طرف [[تفریط]]، ترسیم می‌نماید. به [[اعتقاد]] [[امام]]، اگر انسان جانب افراط را بگیرد و سراغ هر علمی برود، به کشکولی تبدیل می‌شود که نمونه‌های از هر [[دانش]] را دارد و متبحر در هیچ کدام نمی‌شود، چنین عالمی نه خود از علمش بهره درست می‌برد و نه به دیگران می‌تواند بهره برساند. اگر قوه علمیه در طرف تفریط و تعطیل قرار بگیرد نیز، عمل بدون [[آگاهی]] خواهد بود که فایده نخواهد داشت. اما اگر قوه علمی در انسان به صورت [[اعتدال]] قرار بگیرد، و به اندازه توان، علمی را بیاموزد که [[دین]] و دنیایش را [[اصلاح]] نماید، هرچه در این مسیر پیش برود، به منبع [[حکمت]] و خیر کثیر<ref>اشاره به آیه: {{متن قرآن|يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ}} «به هر که خواهد فرزانگی می‌بخشد و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان داده‌اند؛ و جز خردمندان در یاد نمی‌گیرند» سوره بقره، آیه ۲۶۹.</ref> نزدیک‌تر می‌شود<ref>اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، صص ۲۵۷ – ۲۵۸.</ref>. امام [[معتقد]] است، نباید از نافع بودن علم [[غفلت]] شود و معیار نافع بودن علم از نگاه امام، این است: هر علمی که انسان را از هوا و [[سرکشی]] نفس و صفات [[شیطانی]] دور و به [[خدا]] نزدیک کند، [[علم نافع]] است<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۳۸.</ref>.
ویژگی دیگر اینکه امام توصیه می‌کند که در بالابردن سطح علمی خود و [[جامعه]]، نباید دچار توهم شده و به اندازه‌ای از دانش بسنده کنیم. ایشان، ریشه توهم غنای علمی را به خاطر بی‌خبری نسبت به ماهیت علم می‌داند؛ زیرا علم به لحاظ ماهیت و [[حقیقت]]، غیرمتناهی است. ایشان با توجه به پایان‌ناپذیری [[حقیقت علم]] نتیجه می‌گیرد [[انسان]] باید در تمام [[عمر]]، در ارتقای [[علمی]] خود و [[جامعه]] پیرامونش تلاش کند<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۹۶.</ref>. [[امام]]، بزرگ‌پنداری درجه علمی را ناشی از [[گرفتاری]] انسان در [[حجاب]] غلیظ اصطلاحات می‌داند و از [[حضرت]] [[موسی کلیم]] یاد می‌نماید که به [[علم]] [[نبوت]] خود اکتفا نکرده با [[تواضع]] و [[فروتنی]]، از [[حضرت خضر]]، درخواست [[آموزش علم]] بیشتر نمود<ref>{{متن قرآن|قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا}} «موسی به او گفت: آیا از تو پیروی کنم به شرط آنکه از آن راهدانی که تو را آموخته‌اند به من بیاموزی؟» سوره کهف، آیه 66.</ref>. یا [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} از [[خداوند]] درخواست علم بیشتر در چگونگی [[زنده کردن]] مرده‌ها نمود<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}} «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده می‌سازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد؛ فرمود: چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پاره‌ای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند و بدان که خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره بقره، آیه ۲۶۰.</ref> تا از [[اطمینان قلبی]] به [[اطمینان]] [[شهودی]] ارتقا یابد، همچنین [[حضرت رسول اکرم]]{{صل}} [[مأموریت]] یافت، از [[خدای متعال]]، درخواست علم بیشتر نماید<ref>{{متن قرآن|فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا}} «پس، فرابرترا که خداوند است، آن فرمانفرمای راستین و در قرآن پیش از آنکه وحی آن به تو پایان پذیرد شتاب مکن و بگو: پروردگارا! بر دانش من بیفزای!» سوره طه، آیه 114.</ref>.
امام پس از ذکر الگوهای [[مقدس]] ([[انبیای الهی]]) نتیجه می‌گیرد این [[دستورات]] [[کتاب الهی]] برای [[بیداری]] ما از [[خواب غفلت]] است<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۹۶.</ref>. از نظر [[امام]] [[فلسفه]] [[برتری]] [[انسان]] ملائک [[الهی]]، همان [[تعلیم اسماء]]<ref>{{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}} «و همه نام‌ها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست می‌گویید نام‌های اینان را به من بگویید» سوره بقره، آیه ۳۱.</ref> است که بالاترین درجه آن تحقق [[دانش]] به اسمای [[حق]] می‌باشد<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۲۰۶ - ۲۰۷ و ۲۱۵.</ref>.
[[کبر]] و [[غرور]] [[علمی]] و تنافی آن با جوهره [[علم]]، یکی دیگر از ویژگی‌های علم نزد [[امام خمینی]] است. به نظر امام، عالم باید خود را از صفت [[شیطانی]] کبر دور کند. در این منظر، عالم غیر متواضعی که توقع [[کرنش]] از طرف دیگران نسبت به خود را داشته باشد، عالم به معنای [[واقعی]] نیست، بلکه [[انبار]] مفاهیم و اصطلاحات [[پلید]] شیطانی است؛ زیرا اگر صرف اندوختن مفاهیم علمی مایه [[سعادت]] می‌شد، [[شیطان]] باید به سعادت می‌رسید. از نظر امام، اگر علم، خاصیت [[سازندگی]] نداشته باشد، به [[حجاب]] غلیظی تبدیل می‌گردد که [[رهایی]] از آن از هر قیدی مشکل‌تر است<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۳۴۸؛ نیز: دیوان امام، ص۳۶۱.</ref>. ایشان در جای دیگر نیز، بن مایه کبر برخی [[علما]] را توهم داشتن کمال دانسته و سبب اصلی کبرآوری علم در هر رشته‌ای را در آن می‌داند که علم، عالم را وارد عمل نکرده و [[معارف]] حقه وارد قلب‌شان نگردیده است<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، صص ۸۲ - ۸۴، ۸۹ - ۹۲.</ref>.
ویژگی دیگر علم این است که علم، زیربنای ارتقای [[معنوی]] است. علم از نظر امام مایۀ ارتقای معنوی و یکی از مراتب [[سیر]] و [[سلوک إلی الله]] است<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۱؛ شرح چهل حدیث، صص ۴۱۱ - ۴۲۰.</ref>. اما ارزش‌گذاری امام برای علم، مطلق نیست بلکه ایشان، علم بدون [[ایمان]] را [[حجاب]] می‌داند و آن را حجاب اکبر قلمداد می‌نماید<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۱.</ref>. [[امام]] [[معتقد]] است، صرف [[علم]] مایۀ [[سعادت]] نیست<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۴.</ref> بلکه بر [[انسان]] سالک طریق [[آخرت]]، [[ضرورت]] دارد [[قلب]] خود را «با [[نور]] علم و ایمان» [[خاشع]] کند<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۵.</ref>. امام در این راستا، از کسانی یاد می‌نماید که علم در آنان تأثیر [[سوء]] بخشیده و به [[مفاسد اخلاقی]] آنان افزوده و باعث هلاکت‌شان شده است<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۲۱.</ref>. توجه خاص امام به ارتقای [[معنوی]] در [[برازندگی]] ایشان نیز تأثیر ویژه داشته است و آنچه که موجب تمایز و برجستگی وجهه [[علمی]] و [[استنباط]] [[دینی]] [[حضرت]] امام، در مقایسه با دیگر بزرگان و [[عالمان]] دین‌شناس بوده است، [[نظام]] [[معرفتی]] و دینی ایشان است که به نحو ممتازی از سه حوزه معرفتی [[عرفان]]، [[فلسفه]] و [[علوم نقلی]] متأثر گشته و ترکیب ویژه این سه منشأ در [[هویت‌بخشی]] به نظام معرفتی آن حضرت نقش مؤثر داشته است. بخش عمده [[صلابت]] و [[کارآمدی]] [[فهم]] دینی حضرت امام مرهون این نظام معرفتی است و [[کوشش]] در فهم درست آن، [[رافع]] بسیاری از تنگ‌نظری‌ها، کج‌اندیشی‌ها و یکسونگری‌ها خواهد بود»<ref>طرح نظام اندیشه و آرای امام خمینی، ص۸.</ref>. از نظر امام، [[عالم هستی]]، تجلی [[حق]] است، همانگونه که وجود ممکن، [[مظهر]] و تجلی وجود حق است، [[علوم]] ممکن نیز مظهر و تجلی عالمیت حق است<ref>اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۸۲.</ref>. بنابراین هر اندازه شالوده نظام علمی، در [[مسیر حق]] باشد و با آن مبدأ سنخیت بیشتری داشته باشد، ناب‌تر و ارزشمندتر خواهد بود. امام معتقد است، علم بهره [[عقل]] است و ایمان بهره قلب، علم باید وارد قلب گردد تا مایه [[سعادت انسان]] شود<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۱۲؛ شرح دعای سحر، ص۱۸۶.</ref>.<ref>[[حسین صالحی مالستانی|صالحی مالستانی، حسین]]، [[نظام علمی اسلام - صالحی مالستانی (مقاله)| مقاله «نظام علمی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۸۹.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۳٬۶۴۰

ویرایش