امام جواد علیهالسلام: تفاوت میان نسخهها
←سمانه مغربیه یا جمانه
خط ۱۷۶: | خط ۱۷۶: | ||
اما مناجاتی که پدرم از پدرانش، از [[امیرمؤمنان]]، از [[رسول خدا]] و [[جبرائیل]] از جانب خداوند برایم به [[ارث]] گذاردهاند، مهریه همسرم و دختر تو قرار میدهم و آن ده [[مناجات]] است، که هر کدام برای موضوعی مخصوص میباشد. هر کس به همان صورت با [[خدا]] مناجات کند، درهای [[رحمت]] بر او گشوده، حاجاتش برآورده خواهد شد<ref>متن مناجاتهای دهگانه در بخش سخنان امام جواد{{ع}}، فصل دعا و مناجات آمده است.</ref>.<ref>[[سید ابوالفضل طباطبایی اشکذری|طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل]]، [[دانشنامه جوادالائمه (کتاب)|دانشنامه جوادالائمه]]، ص ۵۳.</ref> | اما مناجاتی که پدرم از پدرانش، از [[امیرمؤمنان]]، از [[رسول خدا]] و [[جبرائیل]] از جانب خداوند برایم به [[ارث]] گذاردهاند، مهریه همسرم و دختر تو قرار میدهم و آن ده [[مناجات]] است، که هر کدام برای موضوعی مخصوص میباشد. هر کس به همان صورت با [[خدا]] مناجات کند، درهای [[رحمت]] بر او گشوده، حاجاتش برآورده خواهد شد<ref>متن مناجاتهای دهگانه در بخش سخنان امام جواد{{ع}}، فصل دعا و مناجات آمده است.</ref>.<ref>[[سید ابوالفضل طباطبایی اشکذری|طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل]]، [[دانشنامه جوادالائمه (کتاب)|دانشنامه جوادالائمه]]، ص ۵۳.</ref> | ||
=== | ===«سمانه مغربیه» یا «جمانه»=== | ||
دومین [[همسر | {{اصلی|سمانه مغربیه}} | ||
دومین [[همسر امام جواد]]{{ع}} کنیزی به نام سمانه مغربیه بود. | |||
ثمره این [[ازدواج]] تعدادی فرزند پسر و دختر بود که [[حضرت]] [[امام هادی]]{{ع}} یکی از آنان است. | ثمره این [[ازدواج]] تعدادی فرزند پسر و دختر بود که [[حضرت]] [[امام هادی]]{{ع}} یکی از آنان است. | ||
از [[محمد بن فرج]] [[روایت]] شده است که گفت: امام جواد{{ع}} مرا احضار نمود. پس از شرفیابی به محضر آن حضرت، فرمود: قافلهای وارد [[شهر مدینه]] شده است که کنیزانی برای فروش همراه خود آوردهاند. آنگاه کیسهای، که در آن (۶۰) دینار بود، به من سپرده، اوصاف و ویژگیهای کنیزی را برایم تعریف نمود و فرمود: به میان کاروان برو و آن [[کنیز]] را برایم خریداری کن. | از [[محمد بن فرج]] [[روایت]] شده است که گفت: امام جواد{{ع}} مرا احضار نمود. پس از شرفیابی به محضر آن حضرت، فرمود: قافلهای وارد [[شهر مدینه]] شده است که کنیزانی برای فروش همراه خود آوردهاند. آنگاه کیسهای، که در آن (۶۰) دینار بود، به من سپرده، اوصاف و ویژگیهای کنیزی را برایم تعریف نمود و فرمود: به میان کاروان برو و آن [[کنیز]] را برایم خریداری کن. |