امامت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←دیدگاه محققان پیرامون این تعریف
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
برخی از محققان با اشاره به نکته ای میان دو تعریف متکلمان امامیه و اهل سنت تفاوت قائل می شوند و در مقابل برخی اشکالاتی را مطرح کردهاند که در ادامه به طرح کلام این محققان می پردازیم: | برخی از محققان با اشاره به نکته ای میان دو تعریف متکلمان امامیه و اهل سنت تفاوت قائل می شوند و در مقابل برخی اشکالاتی را مطرح کردهاند که در ادامه به طرح کلام این محققان می پردازیم: | ||
گروهی در این باره مینویسند: اگر چه تعاریف [[متکلمان امامیه]]، در مواردی، دقیقاً همان تعریف [[متکلمان]] [[اهل سنت]] از [[امامت]] است، تفاوتی بنیادین اما [[ظریف]] میان آن دو ملاحظه میشود. به عنوان نمونه تعریف [[مرحوم علامه]] حلی از امامت<ref>{{عربی|الإمامة رئاسة عامّة فی أمور الدّنیا و الدّین لشخص من الأشخاص نیابة عن النّبی}}، حسن بن یوسف حلی، الباب الحادی عشر، ص۱۰.</ref> با تعریف [[تفتازانی]] ـ از متکلمان اهل سنت ـ از امامت<ref>{{عربی|هی رئاسة عامة فی أمر الدین و الدنیا خلافة عن النبی}}؛ مسعود بن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، ج ۵، ص۲۳۲.</ref> در [[ظاهر]] تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند. اما اگر چه در هر دو تعریف، [[سخن]] از [[ریاست عامه]] در امور [[دین]] و [[دنیا]] به میان آمده است، تفاوت میان آن دو، با توجه به رویکرد اهل سنت به مسأله امامت آشکار میشود؛ بدین معنا که امام در [[ادبیات]] [[کلامی]] اهل سنت، [[وظیفه]] [[اجرای دین]] و [[پاسداری]] از آن را به عهده دارد. به دیگر [[سخن]]، [[وجود امام]] در [[اندیشه]] اهل سنت، [[اجرای احکام دین]] و نیز [[تشکیل حکومت]]، برای ایجاد [[نظم اجتماعی]] است<ref>{{عربی|لاجل ما ذکرناه من قبل من تدبیر الجیوش و سد الثغور و رد المظالم و الاخذ للمظلوم و اقامة الحدود و قسم الفیء بین المسلمین}}؛ به دلیل آنچه که پیشتر گفتیم؛ یعنی مدیریت لشکر و بستن مرزها و دفع ظالم و گرفتن حق مظلوم و پیاده کردن حدود و تقسیم فیء میان مسلمانان؛ ابوبکر باقلانی، نمهید الاوائل، ص۴۷۷؛ {{عربی|لا نعلم من قبله الدیانات و الشرائع، و إنما فوض إلیه القیام بأمور مخصوصة، فحاله کحال الأمراء و الحکام}}، ما دین و شریعت خود را از امام نمیآموزیم و همانا پرداختن به اموری خاص بدو سپرده شده است؛ پس شأن او مانند امیران و حاکمان است؛ قاضی عبد الجبار معتزلی، المغنی، ج ۲۰، ص۲۱۱.</ref>، این در حالی است که [[امام]] در [[کلام امامیه]]، افزون بر [[وظیفه]] [[اجرای دین]]، وظیفه تبیین و [[تفسیر دین]] را نیز دارد؛ از این رو، [[مبیّن]] و [[مفسر]] [[دین]] را لزوماً [[معصوم]] دانسته، آنگاه [[لزوم]] [[نصب]] را نتیجه گرفتهاند. به دیگر [[سخن]]، [[ریاست]] امام در امور [[دین]] در [[کلام اهل سنت]]، چیزی جز پیاده کردن دین نیست؛ در حالی که مقصود از ریاست یاد شده در [[کلام شیعه]]، تبیین و تفسیر دین است که به [[شأن]] [[مرجعیت دینی امام]] پس از [[رسول خدا]]{{صل}} ناظر است. | |||
از سویی دیگر، عمده تعاریف موجود در آثار [[متکلمان]] نامی [[امامیه]] و نیز [[اهل سنت]]، ناظر به تمام ابعاد یا همان چیستی و [[حقیقت]] [[مقام امامت]] نیست، بلکه با نگاهی دقیقتر میتوان گفت آنچه در متون [[کلامی]] بروز و نمود یافته است، مجموعهای از تعاریفی است که برگرفته از [[باور]] متکلمان نسبت به [[شئون]] و [[وظایف]] مقام امامت است. به این معنی که اساساً نمیتوان تعریف متکلمان از مقام امامت را مساوق با حقیقت چیستی مقام امامت در نگاه آنها به شمار آورد، بلکه باید تعاریف یاد شده را به مثابه باور ایشان راجع به [[شئون امامت]] دانست که تنها بخشی از حقیقت و چیستی مقام امامت است. | از سویی دیگر، عمده تعاریف موجود در آثار [[متکلمان]] نامی [[امامیه]] و نیز [[اهل سنت]]، ناظر به تمام ابعاد یا همان چیستی و [[حقیقت]] [[مقام امامت]] نیست، بلکه با نگاهی دقیقتر میتوان گفت آنچه در متون [[کلامی]] بروز و نمود یافته است، مجموعهای از تعاریفی است که برگرفته از [[باور]] متکلمان نسبت به [[شئون]] و [[وظایف]] مقام امامت است. به این معنی که اساساً نمیتوان تعریف متکلمان از مقام امامت را مساوق با حقیقت چیستی مقام امامت در نگاه آنها به شمار آورد، بلکه باید تعاریف یاد شده را به مثابه باور ایشان راجع به [[شئون امامت]] دانست که تنها بخشی از حقیقت و چیستی مقام امامت است. |