جندب بن نعمان ازدی: تفاوت میان نسخهها
←آشنایی اجمالی
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
}} | }} | ||
==آشنایی اجمالی== | ==آشنایی اجمالی== | ||
با توجه به نسبتش، او را باید از [[قبیله ازد شنوءه]]، از [[قبایل یمنی]] دانست<ref>سمعانی، الأنساب، ج۱، ص۱۲۰.</ref>. [[کنیه]] وی «ابوعزیز» است<ref>ابن حجر، الاصابه ج۷، ص۲۲۸.</ref>، ولی [[ابن عبدالبر]]<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۴، ص۲۷۷ و نیز ابن اثیر، اسد الغابه ج۶، ص۲۰۹.</ref> نام او را به [[اشتباه]] به صورت «[[ابوعزیز بن جندب بن نعمان]]» آورده است. | با توجه به نسبتش، او را باید از [[قبیله ازد]] [[شنوءه]]، از [[قبایل یمنی]] دانست<ref>سمعانی، الأنساب، ج۱، ص۱۲۰.</ref>. [[کنیه]] وی «ابوعزیز» است<ref>ابن حجر، الاصابه ج۷، ص۲۲۸.</ref>، ولی [[ابن عبدالبر]]<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۴، ص۲۷۷ و نیز ابن اثیر، اسد الغابه ج۶، ص۲۰۹.</ref> نام او را به [[اشتباه]] به صورت «[[ابوعزیز بن جندب بن نعمان]]» آورده است. | ||
[[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، الاصابه ج۱، ص۶۱۷.</ref> به استناد [[نقلی]] که [[ابن عساکر]] به نقل از [[نوادگان]] او آورده، میگوید: جندب به حضور [[رسول خدا]]{{صل}} رسید و [[اسلام]] آورد و چون در اسلامش [[ثابت قدم]] بود، [[حضرت]] او را به عنوان عَریف ([[سرپرست]]) قومش تعیین کرد. او در دوره [[حکومت]]، [[خلیفه دوم]] به [[شام]] [[هجرت]] کرد و در [[دمشق]] ساکن شد. همچنین در [[نبرد یرموک]] با [[رومیان]] در سال پانزدهم<ref>خلیفة بن خیاط، التاریخ، ص۸۹.</ref>، شرکت داشت. وی سرانجام در دمشق از [[دنیا]] رفت و در منزلش که به نام دارالنخله معروف بود، به [[خاک]] سپرده شد. فرزندش سعید و نوادهاش [[عمر بن سعید]] نیز در همان [[خانه]] [[دفن]] شدهاند<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۳۱۹.</ref>. اما به نظر میرسد با [[استدلال]] به این خبر نمیتوان جندب را [[صحابی]] دانست؛ زیرا خیلی بعید است رسول خدا{{صل}} شخصی را به [[سرپرستی]] [[قبیله]] بزرگی همچون ازد [[منصوب]] کرده باشد، ولی از او هیچ خبری به جز این خبر باقی نمانده باشد. ابن حجر<ref>ابن حجر، الاصابه ج۱، ص۶۱۷.</ref> نیز با توجه به [[غریب]] بودن اسناد آن، به گونهای که افراد نقل کننده آن به جز در این خبر شناخته نشدهاند، در [[درستی]] سند این [[حدیث]] تردید کرده است.<ref>[[رسول قلیچ|قلیچ، رسول]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «جندب بن نعمان ازدی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۴۲۷.</ref> | [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، الاصابه ج۱، ص۶۱۷.</ref> به استناد [[نقلی]] که [[ابن عساکر]] به نقل از [[نوادگان]] او آورده، میگوید: جندب به حضور [[رسول خدا]]{{صل}} رسید و [[اسلام]] آورد و چون در اسلامش [[ثابت قدم]] بود، [[حضرت]] او را به عنوان عَریف ([[سرپرست]]) قومش تعیین کرد. او در دوره [[حکومت]]، [[خلیفه دوم]] به [[شام]] [[هجرت]] کرد و در [[دمشق]] ساکن شد. همچنین در [[نبرد یرموک]] با [[رومیان]] در سال پانزدهم<ref>خلیفة بن خیاط، التاریخ، ص۸۹.</ref>، شرکت داشت. وی سرانجام در دمشق از [[دنیا]] رفت و در منزلش که به نام دارالنخله معروف بود، به [[خاک]] سپرده شد. فرزندش سعید و نوادهاش [[عمر بن سعید]] نیز در همان [[خانه]] [[دفن]] شدهاند<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۳۱۹.</ref>. اما به نظر میرسد با [[استدلال]] به این خبر نمیتوان جندب را [[صحابی]] دانست؛ زیرا خیلی بعید است رسول خدا{{صل}} شخصی را به [[سرپرستی]] [[قبیله]] بزرگی همچون ازد [[منصوب]] کرده باشد، ولی از او هیچ خبری به جز این خبر باقی نمانده باشد. ابن حجر<ref>ابن حجر، الاصابه ج۱، ص۶۱۷.</ref> نیز با توجه به [[غریب]] بودن اسناد آن، به گونهای که افراد نقل کننده آن به جز در این خبر شناخته نشدهاند، در [[درستی]] سند این [[حدیث]] تردید کرده است.<ref>[[رسول قلیچ|قلیچ، رسول]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «جندب بن نعمان ازدی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۴۲۷.</ref> |