اخلاق: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۲
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
==مفهومشناسی== | ==مفهومشناسی== | ||
اخلاق در لغت بهمعنای [[خوی]] و طبع<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ج۱۰، ص۸۷.</ref> روش، [[رفتار]] و [[خصلت]] است<ref>راغب اصفهانی، المفردات، ص۲۹۶.</ref> و در اصطلاحِ [[علم اخلاق]]، عبارت از ملکهای [[نفسانی]] است که باعث میشود [[انسان]] بدون نیاز به [[تفکر]] و درنگ، به آسانی کارهای مناسب با آن را انجام دهد<ref>محمدمهدی نراقی، جامع السعادات، ج۱، ص۲۶.</ref>. به عبارت دیگر اخلاق یعنی دستورهای صریح و قاطعی که [[وجدان]] به انسان [[الهام]] میکند<ref>مرتضی مطهری، فلسفه اخلاق، ص۵۷.</ref>. اخلاق از طریق آثار و [[افعال]] قابل شناسایی است؛ زیرا [[رفتار]] خاصی که به طور مستمر از کسی سر میزند، نشان از ریشۀ درونی است، از این رو میتوان اخلاق یک [[انسان]] را از ملاحظۀ [[رفتار]] او شناسایی کرد<ref>ر.ک: ناصر مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج۱، ص۱۹.</ref> | اخلاق در لغت بهمعنای [[خوی]] و طبع<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ج۱۰، ص۸۷.</ref> روش، [[رفتار]] و [[خصلت]] است<ref>راغب اصفهانی، المفردات، ص۲۹۶.</ref> و در اصطلاحِ [[علم اخلاق]]، عبارت از ملکهای [[نفسانی]] است که باعث میشود [[انسان]] بدون نیاز به [[تفکر]] و درنگ، به آسانی کارهای مناسب با آن را انجام دهد<ref>محمدمهدی نراقی، جامع السعادات، ج۱، ص۲۶.</ref>. به عبارت دیگر اخلاق یعنی دستورهای صریح و قاطعی که [[وجدان]] به انسان [[الهام]] میکند<ref>مرتضی مطهری، فلسفه اخلاق، ص۵۷.</ref>. اخلاق از طریق آثار و [[افعال]] قابل شناسایی است؛ زیرا [[رفتار]] خاصی که به طور مستمر از کسی سر میزند، نشان از ریشۀ درونی است، از این رو میتوان اخلاق یک [[انسان]] را از ملاحظۀ [[رفتار]] او شناسایی کرد<ref>ر.ک: ناصر مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج۱، ص۱۹.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص 31 ـ ۳۳؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۲۱؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۶۵.</ref> | ||
==[[اهداف اخلاق]]== | ==[[اهداف اخلاق]]== | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
==[[اهمیت اخلاق]]== | ==[[اهمیت اخلاق]]== | ||
==[[قلمرو اخلاق]]== | ==[[قلمرو اخلاق]]== | ||
[[قلمرو اخلاق]] بسیار وسیع است به گونهای که رابطه با [[خدا]]، رابطه با خود، رابطه با [[مردم]] و رابطه با [[جهان]] ([[طبیعت]]) را شامل میشود. به این ترتیب شاخههای گوناگون [[علم اخلاق]] به وجود میآید. به عنوان مثال، [[اخلاق خانوادگی]]، اخلاق [[شهروندی]] و اخلاق [[سیاسی]] شاخههایی از اخلاق است که در بخش رابطه با [[مردم]] میتوان به آنها اشاره کرد<ref>اخلاق و تربیت اسلامی، ص۷-۸.</ref> | [[قلمرو اخلاق]] بسیار وسیع است به گونهای که رابطه با [[خدا]]، رابطه با خود، رابطه با [[مردم]] و رابطه با [[جهان]] ([[طبیعت]]) را شامل میشود. به این ترتیب شاخههای گوناگون [[علم اخلاق]] به وجود میآید. به عنوان مثال، [[اخلاق خانوادگی]]، اخلاق [[شهروندی]] و اخلاق [[سیاسی]] شاخههایی از اخلاق است که در بخش رابطه با [[مردم]] میتوان به آنها اشاره کرد<ref>اخلاق و تربیت اسلامی، ص۷-۸.</ref><ref>[[فضلالله خالقیان|خالقیان، فضلالله]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «اخلاق»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۳۹.</ref> | ||
==دانش اخلاق== | ==دانش اخلاق== | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
اخلاق در [[اسلام]] و [[قرآن کریم]] جایگاهی والا و [[شایسته]] دارد. [[خداوند]] پیامبرش را به سبب داشتن خُلقی [[نیکو]] و [[عظیم]] میستاید: {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.</ref>. در [[سوره شمس]] پس از یازده [[سوگند]] چنین میگوید: {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا}}<ref>«بیگمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد، * و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۹-۱۰.</ref>. از نگاه [[قرآن]] [[فلسفه بعثت]] [[خاتم پیامبران]] [[تعلیم و تربیت]] و [[تزکیه]] انسانهاست<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}} «اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.</ref>. | اخلاق در [[اسلام]] و [[قرآن کریم]] جایگاهی والا و [[شایسته]] دارد. [[خداوند]] پیامبرش را به سبب داشتن خُلقی [[نیکو]] و [[عظیم]] میستاید: {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.</ref>. در [[سوره شمس]] پس از یازده [[سوگند]] چنین میگوید: {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا}}<ref>«بیگمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد، * و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۹-۱۰.</ref>. از نگاه [[قرآن]] [[فلسفه بعثت]] [[خاتم پیامبران]] [[تعلیم و تربیت]] و [[تزکیه]] انسانهاست<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}} «اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.</ref>. | ||
[[امام علی]]{{ع}} میفرماید: «حتی اگر ما به [[بهشت]] امیدی نداشته باشیم و از [[آتش جهنم]] نهراسیم و به [[پاداش]] و [[مجازات]] ([[اخروی]]) [[باور]] نداشته باشیم، شایسته است که در جستوجوی [[مکارم اخلاق]] برآییم؛ زیرا آن از جمله چیزهایی است که به راه [[نجات]] دلالت میکند»<ref>مستدرک الوسائل، ج۲، ص۲۸۳.</ref>. همچنین فرمودند: «همانطور که کشتزار [[تشنه]] آب [[باران]] است، افراد [[عاقل]] و [[خردمند]] [[نیازمند]] [[ادب]] هستند»<ref>غررالحکم، ج۱، ص۳۲۴.</ref> | [[امام علی]]{{ع}} میفرماید: «حتی اگر ما به [[بهشت]] امیدی نداشته باشیم و از [[آتش جهنم]] نهراسیم و به [[پاداش]] و [[مجازات]] ([[اخروی]]) [[باور]] نداشته باشیم، شایسته است که در جستوجوی [[مکارم اخلاق]] برآییم؛ زیرا آن از جمله چیزهایی است که به راه [[نجات]] دلالت میکند»<ref>مستدرک الوسائل، ج۲، ص۲۸۳.</ref>. همچنین فرمودند: «همانطور که کشتزار [[تشنه]] آب [[باران]] است، افراد [[عاقل]] و [[خردمند]] [[نیازمند]] [[ادب]] هستند»<ref>غررالحکم، ج۱، ص۳۲۴.</ref><ref>[[فضلالله خالقیان|خالقیان، فضلالله]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «اخلاق»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۳۹.</ref>. | ||
===[[دانش اخلاق اسلامی]]=== | ===[[دانش اخلاق اسلامی]]=== |