جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۲
جز (جایگزینی متن - '\{\{امامت\}\}↵\{\{مدخل مرتبط' به '{{مدخل مرتبط') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
البته شیوه [[برخورد پیامبر اکرم]]{{صل}} وامامان [[معصوم]] با [[افکار]] [[مخالف]]، به خوبی نشان از وجود محیطی [[آزاد]] برای بیان اندیشههای مخالف در [[اسلام]] است. از [[سیره]] این بزرگواران میتوان دریافت که ایشان با گفتار و عمل کوشیدهاند محیطی سالم برای تضارب آرا در [[جامعه]] پدید آورند، تا همگان بدون [[ترس]] و [[دلهره]] آنچه را میاندیشند بیان کنند و به نقد و بررسی آرای دیگران بپردازند <ref>بحارالانوار، ج۹، ص ۲۵۷ و۲۶۷ و ج۱، ص ۱۲۶ و ج۳،ص ۱۵۳</ref>. | البته شیوه [[برخورد پیامبر اکرم]]{{صل}} وامامان [[معصوم]] با [[افکار]] [[مخالف]]، به خوبی نشان از وجود محیطی [[آزاد]] برای بیان اندیشههای مخالف در [[اسلام]] است. از [[سیره]] این بزرگواران میتوان دریافت که ایشان با گفتار و عمل کوشیدهاند محیطی سالم برای تضارب آرا در [[جامعه]] پدید آورند، تا همگان بدون [[ترس]] و [[دلهره]] آنچه را میاندیشند بیان کنند و به نقد و بررسی آرای دیگران بپردازند <ref>بحارالانوار، ج۹، ص ۲۵۷ و۲۶۷ و ج۱، ص ۱۲۶ و ج۳،ص ۱۵۳</ref>. | ||
بیان این نکته هم لازم است که گرچه اسلام [[آزادی بیان]] و قلم را برای همگان در [[جامعه اسلامی]] پذیرفته است، ولی حدود و مقرراتی برای آن مشخص کرده که در صورت رعایت نکردن آنها به [[هرج و مرج]] [[فرهنگی]] تبدیل خواهد شد. مهم ترین این محدودیتها در این زمینه عبارتند از: ممنوعیت توهین به [[مقدّسات]] {{متن قرآن|وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و به آنهایی که مشرکان به جای خداوند (به پرستش) میخوانند دشنام ندهید تا آنان (نیز) از سر دشمنی به نادانی خداوند را دشنام ندهند؛ بدینسان ما کردار هر امتی را (در دیدشان) آراستهایم سپس بازگشتشان به سوی پروردگارشان است آنگاه آنان را از آنچه انجام میدادها» سوره انعام، آیه ۱۰۸.</ref>؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۶</ref>، ممنوعیت هتک افراد که [[امام صادق]]{{ع}} در این مورد میفرماید: "خوارترین [[مردم]] کسی است که مردم را [[خوار]] بدارد"<ref>بحار الانوار، ج۷۲، ص ۱۴۳ و ۱۴۲ و ۱۶۸، ج۷۵ ص ۲۵۳</ref>، ممنوعیت افشای [[اسرار]] و شایعه پراکنی و [[وجوب دفاع]] از حیثیت [[نظام]] {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش میکنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز میبردند کسانی از ایشان که آن را در مییافتند به آن پی میبردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمیبود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی میکردید» سوره نساء، آیه ۸۳.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانتهای خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.</ref> و ممنوعیت [[توطئه]] {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«و کسانی هستند که مسجدی را برگزیدهاند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند میخورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی میدهد که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۱۰۷.</ref> | بیان این نکته هم لازم است که گرچه اسلام [[آزادی بیان]] و قلم را برای همگان در [[جامعه اسلامی]] پذیرفته است، ولی حدود و مقرراتی برای آن مشخص کرده که در صورت رعایت نکردن آنها به [[هرج و مرج]] [[فرهنگی]] تبدیل خواهد شد. مهم ترین این محدودیتها در این زمینه عبارتند از: ممنوعیت توهین به [[مقدّسات]] {{متن قرآن|وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و به آنهایی که مشرکان به جای خداوند (به پرستش) میخوانند دشنام ندهید تا آنان (نیز) از سر دشمنی به نادانی خداوند را دشنام ندهند؛ بدینسان ما کردار هر امتی را (در دیدشان) آراستهایم سپس بازگشتشان به سوی پروردگارشان است آنگاه آنان را از آنچه انجام میدادها» سوره انعام، آیه ۱۰۸.</ref>؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۶</ref>، ممنوعیت هتک افراد که [[امام صادق]]{{ع}} در این مورد میفرماید: "خوارترین [[مردم]] کسی است که مردم را [[خوار]] بدارد"<ref>بحار الانوار، ج۷۲، ص ۱۴۳ و ۱۴۲ و ۱۶۸، ج۷۵ ص ۲۵۳</ref>، ممنوعیت افشای [[اسرار]] و شایعه پراکنی و [[وجوب دفاع]] از حیثیت [[نظام]] {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش میکنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز میبردند کسانی از ایشان که آن را در مییافتند به آن پی میبردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمیبود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی میکردید» سوره نساء، آیه ۸۳.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانتهای خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.</ref> و ممنوعیت [[توطئه]] {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«و کسانی هستند که مسجدی را برگزیدهاند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند میخورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی میدهد که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۱۰۷.</ref><ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی]] و [[محمد جواد اصغری|اصغری]]، [[آزادی - اسحاقی و اصغری (مقاله)|مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۵۲-۵۹.</ref> | ||
==[[آزادی عقیده]]== | ==[[آزادی عقیده]]== | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
[[قرآن کریم]] درباره اندیشه و عقیده، [[آزادی]] را محور قرار داده و [[اکراه]] در [[دین]] و عقیده را جایز نمیداند. به همین دلیل [[وظیفه]] [[پیامبران]] عرضه و [[ابلاغ دین]] است {{متن قرآن|مَا عَلَيْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ}}<ref>«و چیزی جز پیامرسانی روشن، بر عهده ما نیست» سوره یس، آیه 17.</ref>. [[خدای متعال]] [[ایمان]] اجباری را [[سعادت]] و کمال نمیداند. اگر عقیده اجباری مطلوب بود، [[خداوند]] آن را بر [[بندگان]] [[تحمیل]] میکرد، ولی [[ایمان]] اجباری را در آموزههای [[انبیا]] قرار نداد و فرمود {{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا}}<ref>«و اگر پروردگارت میخواست، تمام آن کسان که روی زمیناند همگی ایمان میآوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.</ref> در [[قرآن]] آمده است: {{متن قرآن|إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا}}<ref>«ما به او راه را نشان دادهایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.</ref> نیز میفرماید: {{متن قرآن|وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ}}<ref>«و آیا به او دو راه (خیر و شرّ) را نشان ندادیم؟» سوره بلد، آیه ۱۰.</ref>. | [[قرآن کریم]] درباره اندیشه و عقیده، [[آزادی]] را محور قرار داده و [[اکراه]] در [[دین]] و عقیده را جایز نمیداند. به همین دلیل [[وظیفه]] [[پیامبران]] عرضه و [[ابلاغ دین]] است {{متن قرآن|مَا عَلَيْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ}}<ref>«و چیزی جز پیامرسانی روشن، بر عهده ما نیست» سوره یس، آیه 17.</ref>. [[خدای متعال]] [[ایمان]] اجباری را [[سعادت]] و کمال نمیداند. اگر عقیده اجباری مطلوب بود، [[خداوند]] آن را بر [[بندگان]] [[تحمیل]] میکرد، ولی [[ایمان]] اجباری را در آموزههای [[انبیا]] قرار نداد و فرمود {{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا}}<ref>«و اگر پروردگارت میخواست، تمام آن کسان که روی زمیناند همگی ایمان میآوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.</ref> در [[قرآن]] آمده است: {{متن قرآن|إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا}}<ref>«ما به او راه را نشان دادهایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.</ref> نیز میفرماید: {{متن قرآن|وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ}}<ref>«و آیا به او دو راه (خیر و شرّ) را نشان ندادیم؟» سوره بلد، آیه ۱۰.</ref>. | ||
همچنین میفرماید: {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار | همچنین میفرماید: {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref>. این [[آیه]] در مورد [[نفی اکراه]] و [[اجبار]] در عقیده تصریح دارد. آیه مذکور درباره مردی از [[انصار]] [[بنی سالم بن عوف]] به نام [[حصین]] نازل شده که دو فرزند [[مسیحی]] داشت و خودش [[مسلمان]] بود. وی به [[پیامبر]]{{صل}} عرض کرد آیا میتوانم آن دو را به [[پذیرفتن اسلام]] مجبور کنم؟ چون حاضر نیستند غیر از [[نصرانیت]] [[دین]] دیگری برگزینند. بدین ترتیب این [[آیه]] درباره آنها نازل شد <ref>المیزان، ج۲، ص ۳۴۷</ref>. | ||
اگر {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ}} را [[حکم]] انشائی و [[تشریعی]] بدانیم، همچنان که دنبال آیه، یعنی: {{متن قرآن|قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ}}}} به آن دلالت میکند از [[تحمیل]] [[اعتقاد]] و [[ایمان]] اجباری [[نهی]] میکند، چون در امر مهمی که هر دو طرف [[خیر و شر]] و صواب و ناصواب آن آشکار باشد و نوع [[پاداش]] و جزایی هم که به انجام یا ترک آن امر تعلق میگیرد بیان میشود، دیگر نیازی به [[اکراه]] و [[اجبار]] نیست <ref>المیزان، ج۲، ص ۳۴۲</ref>. | اگر {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ}} را [[حکم]] انشائی و [[تشریعی]] بدانیم، همچنان که دنبال آیه، یعنی: {{متن قرآن|قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ}}}} به آن دلالت میکند از [[تحمیل]] [[اعتقاد]] و [[ایمان]] اجباری [[نهی]] میکند، چون در امر مهمی که هر دو طرف [[خیر و شر]] و صواب و ناصواب آن آشکار باشد و نوع [[پاداش]] و جزایی هم که به انجام یا ترک آن امر تعلق میگیرد بیان میشود، دیگر نیازی به [[اکراه]] و [[اجبار]] نیست <ref>المیزان، ج۲، ص ۳۴۲</ref>. | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
[[سیره پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز [[شاهد]] این مدعاست که اساس [[دعوت]] [[اسلام]] بر [[آزادی]] است. با بررسی تاریخچه غزوههای پیامبر اسلام{{صل}} به این نتیجه میرسیم که جنگهای آن حضرت، نبرد مذهبی و برای مجبور کردن افراد به ایمان آوردن نبود. <ref>تاریخ پیامبر اسلام،ص ۲۳۸</ref>. [[آزادی]] [[کافران]] و [[مشرکان]] و [[اهل کتاب]] در [[شهر مدینه]] هم از دیگر نشانههای آن [[حضرت]] در پای بند به [[آزادی عقیده]] بود <ref>دولة الرسول فی المدینه، ص ۲۴</ref>. | [[سیره پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز [[شاهد]] این مدعاست که اساس [[دعوت]] [[اسلام]] بر [[آزادی]] است. با بررسی تاریخچه غزوههای پیامبر اسلام{{صل}} به این نتیجه میرسیم که جنگهای آن حضرت، نبرد مذهبی و برای مجبور کردن افراد به ایمان آوردن نبود. <ref>تاریخ پیامبر اسلام،ص ۲۳۸</ref>. [[آزادی]] [[کافران]] و [[مشرکان]] و [[اهل کتاب]] در [[شهر مدینه]] هم از دیگر نشانههای آن [[حضرت]] در پای بند به [[آزادی عقیده]] بود <ref>دولة الرسول فی المدینه، ص ۲۴</ref>. | ||
در [[ادیان آسمانی]] پیش از اسلام نیز هیچ [[پیامبری]] دعوت خود را بر [[قوم]] خود تحمیل نمیکرد. نخستین [[پیام]] آورنده [[شریعت]] [[حضرت نوح]]{{ع}} هنگامی که دعوت خویش را [[ابلاغ]] کرد، به او میگفتند تو بشری بیش نیستی و افرادی سبک مغز پیرامون تو را گرفتهاند. پاسخ [[نوح]] به این [[اعتراض]] چنین بود که: ای قوم من! بیندیشید که اگر من از سوی پروردگارم [[حجت]] آشکاری داشته باشم و از سوی خویش رحمتی بر من بخشیده باشد و از دید شما پنهان مانده باشد آیا ما میتوانیم در حالی که شما ناخوش دارید شما را به آن ملزم کنیم؟ {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَآتَانِي رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنْتُمْ لَهَا كَارِهُونَ}}<ref>«گفت: ای قوم من! به من بگویید اگر من برهانی از پروردگارم داشته باشم و به من بخشایشی از سوی خویش داده باشد که از چشم شما پنهان گردانده باشند آیا میتوانیم شما را به (قبول) آن وا داریم در حالی که شما آن را ناپسند میدارید؟» سوره هود، آیه ۲۸.</ref> | در [[ادیان آسمانی]] پیش از اسلام نیز هیچ [[پیامبری]] دعوت خود را بر [[قوم]] خود تحمیل نمیکرد. نخستین [[پیام]] آورنده [[شریعت]] [[حضرت نوح]]{{ع}} هنگامی که دعوت خویش را [[ابلاغ]] کرد، به او میگفتند تو بشری بیش نیستی و افرادی سبک مغز پیرامون تو را گرفتهاند. پاسخ [[نوح]] به این [[اعتراض]] چنین بود که: ای قوم من! بیندیشید که اگر من از سوی پروردگارم [[حجت]] آشکاری داشته باشم و از سوی خویش رحمتی بر من بخشیده باشد و از دید شما پنهان مانده باشد آیا ما میتوانیم در حالی که شما ناخوش دارید شما را به آن ملزم کنیم؟ {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَآتَانِي رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنْتُمْ لَهَا كَارِهُونَ}}<ref>«گفت: ای قوم من! به من بگویید اگر من برهانی از پروردگارم داشته باشم و به من بخشایشی از سوی خویش داده باشد که از چشم شما پنهان گردانده باشند آیا میتوانیم شما را به (قبول) آن وا داریم در حالی که شما آن را ناپسند میدارید؟» سوره هود، آیه ۲۸.</ref><ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی]] و [[محمد جواد اصغری|اصغری]]، [[آزادی - اسحاقی و اصغری (مقاله)|مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۵۲-۵۹.</ref> | ||
==[[آزادی رفتار]]== | ==[[آزادی رفتار]]== | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
==[[آزادی تکوینی]]== | ==[[آزادی تکوینی]]== | ||
[[آزادی]] تکوینی زیربنای [[دیانت]] است، چون با فرض مجبور بودن [[انسان]]، [[تکلیف دینی]]، [[امر و نهی]]، [[پاداش]] و [[کیفر]] و [[بیم و امید]]، بیاثر میماند. آزادی و [[اختیار]] یکی از شرایط [[تکلیف]] است. یعنی انسان آن گاه مکلّف است [[وظیفه]] ای را انجام دهد که [[اجبار]] یا [[اضطراری]] در کار نباشد،در این صورت تکلیف ساقط میشود. بیشک مسلک [[جبر]]، آن گونه که [[اشاعره]] یا انسان ماشین انگاران، [[بشر]] را به کلی بدون اختیار و آزادی میدانند، آثار منفی [[اجتماعی]] زیادی دربردارد. جبرگرا چون رابطه سبب و مسببی میان [[رفتار]] و [[شخصیت]] [[روحی]] [[انسان]] با [[آینده]] [[سعادت]] بار یا [[شقاوت]] بار او را [[انکار]] میکند، هرگز به [[فکر]] تقویت شخصیت و [[اصلاح]] [[اخلاق]] و کنترل رفتار خود نیست. [[قرآن مجید]] در [[آیات]] بسیاری بر [[آزادی]] و [[اختیار انسان]] تأکید کرده است: {{متن قرآن|وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ}}<ref>«و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند» سوره کهف، آیه ۲۹.</ref> | [[آزادی]] تکوینی زیربنای [[دیانت]] است، چون با فرض مجبور بودن [[انسان]]، [[تکلیف دینی]]، [[امر و نهی]]، [[پاداش]] و [[کیفر]] و [[بیم و امید]]، بیاثر میماند. آزادی و [[اختیار]] یکی از شرایط [[تکلیف]] است. یعنی انسان آن گاه مکلّف است [[وظیفه]] ای را انجام دهد که [[اجبار]] یا [[اضطراری]] در کار نباشد،در این صورت تکلیف ساقط میشود. بیشک مسلک [[جبر]]، آن گونه که [[اشاعره]] یا انسان ماشین انگاران، [[بشر]] را به کلی بدون اختیار و آزادی میدانند، آثار منفی [[اجتماعی]] زیادی دربردارد. جبرگرا چون رابطه سبب و مسببی میان [[رفتار]] و [[شخصیت]] [[روحی]] [[انسان]] با [[آینده]] [[سعادت]] بار یا [[شقاوت]] بار او را [[انکار]] میکند، هرگز به [[فکر]] تقویت شخصیت و [[اصلاح]] [[اخلاق]] و کنترل رفتار خود نیست. [[قرآن مجید]] در [[آیات]] بسیاری بر [[آزادی]] و [[اختیار انسان]] تأکید کرده است: {{متن قرآن|وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ}}<ref>«و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند» سوره کهف، آیه ۲۹.</ref><ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی]] و [[محمد جواد اصغری|اصغری]]، [[آزادی - اسحاقی و اصغری (مقاله)|مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۵۲-۵۹.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |