آیا امام مهدی علم غیب دارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۲
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
|||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید نسیم عباس نقوی]]''' در پایاننامه دکتری خود با عنوان ''«[[علم پیامبر و ائمه به غیب (پایاننامه)|علم پیامبر و ائمه به غیب]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید نسیم عباس نقوی]]''' در پایاننامه دکتری خود با عنوان ''«[[علم پیامبر و ائمه به غیب (پایاننامه)|علم پیامبر و ائمه به غیب]]»'' در اینباره گفته است: | ||
« [[خلیفه عباسی]] شنید که [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} وکلایی دارد و آنان [[اموال]] را جمع میکنند اندیشید و [[فکر]] کرد که [[پول]] به افراد بدهد که نزد وکلای [[حضرت]] ببرند و به اسم [[مال]] [[امام]] به آنان بپردازند، هر کس قبول کرد او را دستگیر کنند. فوری، توضیح [[حضرت]] به وکلای حقیقی رسید که از هیچ کس [[پول]] قبول نکند چنین کردند و در [[امان]] ماندند. | «[[خلیفه عباسی]] شنید که [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} وکلایی دارد و آنان [[اموال]] را جمع میکنند اندیشید و [[فکر]] کرد که [[پول]] به افراد بدهد که نزد وکلای [[حضرت]] ببرند و به اسم [[مال]] [[امام]] به آنان بپردازند، هر کس قبول کرد او را دستگیر کنند. فوری، توضیح [[حضرت]] به وکلای حقیقی رسید که از هیچ کس [[پول]] قبول نکند چنین کردند و در [[امان]] ماندند. | ||
این چند داستان به عنوان نمونه ذکر شد اگر به کتابهای [[تاریخ]] و [[حدیث]] و [[مناقب]] مراجعه کنید میتوانید صدها از این قبیل [[خبرهای غیبی]] دریافت خواهید کرد. هر کس خودش را از [[تعصب]] و عناد خالی کند و با ذهن صاف و مستقیم و بیآلایش، [[کتب حدیث]] و [[مناقب]] را [[مطالعه]] نماید بدین مطلب اطمنیان پیدا میکنند که [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} با [[جهان]] غیبی بیارتباط نبودهاند بلکه به آن [[جهان]] مرتبط بودند و حقایقی را دریافت میکردند»<ref>[[علم پیامبر و ائمه به غیب (پایاننامه)|علم پیامبر و ائمه به غیب]]، ص۶۲.</ref>. | این چند داستان به عنوان نمونه ذکر شد اگر به کتابهای [[تاریخ]] و [[حدیث]] و [[مناقب]] مراجعه کنید میتوانید صدها از این قبیل [[خبرهای غیبی]] دریافت خواهید کرد. هر کس خودش را از [[تعصب]] و عناد خالی کند و با ذهن صاف و مستقیم و بیآلایش، [[کتب حدیث]] و [[مناقب]] را [[مطالعه]] نماید بدین مطلب اطمنیان پیدا میکنند که [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} با [[جهان]] غیبی بیارتباط نبودهاند بلکه به آن [[جهان]] مرتبط بودند و حقایقی را دریافت میکردند»<ref>[[علم پیامبر و ائمه به غیب (پایاننامه)|علم پیامبر و ائمه به غیب]]، ص۶۲.</ref>. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
«در این سه [[توقیع]] شریفه که به دست مبارک [[امام مهدی]]{{ع}} نوشته شده است، ایشان به مواردی از [[علم غیب]] خود اشاره مینمایند تا [[شیعیان]] ایشان علاوه بر دانستن [[مقام]] شامخ [[امامت]]، بدانند که در محضر [[امام]] خود حاضرند و [[امام]]{{ع}} بر اعمال ایشان ناظر برای آنها نگرانند. | «در این سه [[توقیع]] شریفه که به دست مبارک [[امام مهدی]]{{ع}} نوشته شده است، ایشان به مواردی از [[علم غیب]] خود اشاره مینمایند تا [[شیعیان]] ایشان علاوه بر دانستن [[مقام]] شامخ [[امامت]]، بدانند که در محضر [[امام]] خود حاضرند و [[امام]]{{ع}} بر اعمال ایشان ناظر برای آنها نگرانند. | ||
#[[توقیع شریف]] [[امام مهدی|حضرت بقیة الله]]{{ع}} به افتخار یکی از [[شیعیان]]: [[علی]] (ناقل خبر) میگوید: پس از تصمیم و آماده شدن برای سفر [[حج]] و خداحافظی با [[دوستان]] و آشنایان، عازم حرکت بودم که از [[ناحیه مقدسه]] [[حضرت بقیة الله]]، فرمانی رسید که: ما از این سفر [[حج]] تو ناخشنودیم و کراهت داریم ولی موضوع موکول به تصمیم خودت میباشد. و من که از این امر [[غمگین]] شده بودم با تقدیم عریضهای [[خدمت]] حضرتش{{ع}} عرضه داشتم که دستورتان را [[اطاعت]] کرده از این مسافرت منصرف گردیدم، ولی از عدم [[توفیق]] [[زیارت]] [[خانه خدا]] اندوهگین شدهام. در پاسخ توقیعی [[شرف]] صدور یافت که: دلتنگ مباش! به خواست [[خداوند]] سال آینده به [[حج]] خواهی رفت. در آستانه سال بعد، ضمن عریضهای به حضور مبارکشان اجازه خواستم و [[مرحمت]] فرمودند. بار دیگر طیّ نامهای معروض داشتم که در این سفر با [[محمّد]] بن عبّاس که به [[دیانت]] و [[امانت]] وی [[اطمینان]] دارم همراه خواهم بود. در پاسخ فرمودند: [[اسدی]] همراه خوبی است. اگر آمد، کسی را بر او ترجیح مده. و متعاقباً شخص نامبرده آمد و با هم سفر [[حج]] رفتیم. همان گونه که خوانندگان گرامی ملاحظه میفرمایند [[حضرت بقیة الله]]، با [[لطف]] و [[عنایت]] خاصی همه برنامههای [[زندگی]] [[دوستان]] را تحت نظارت کامل دارند و مادی و معنوی آن را زیر نظر شامخ [[ولایت]] حفظ میفرمایند. نکته دیگر آنکه معنای [[ادب]] [[شیعه]] در مقابل [[امام]] [[معصوم]] همین است که در تمام مسائل مربوط به زندگیاش باید کسب اجازه کند. | # [[توقیع شریف]] [[امام مهدی|حضرت بقیة الله]]{{ع}} به افتخار یکی از [[شیعیان]]: [[علی]] (ناقل خبر) میگوید: پس از تصمیم و آماده شدن برای سفر [[حج]] و خداحافظی با [[دوستان]] و آشنایان، عازم حرکت بودم که از [[ناحیه مقدسه]] [[حضرت بقیة الله]]، فرمانی رسید که: ما از این سفر [[حج]] تو ناخشنودیم و کراهت داریم ولی موضوع موکول به تصمیم خودت میباشد. و من که از این امر [[غمگین]] شده بودم با تقدیم عریضهای [[خدمت]] حضرتش{{ع}} عرضه داشتم که دستورتان را [[اطاعت]] کرده از این مسافرت منصرف گردیدم، ولی از عدم [[توفیق]] [[زیارت]] [[خانه خدا]] اندوهگین شدهام. در پاسخ توقیعی [[شرف]] صدور یافت که: دلتنگ مباش! به خواست [[خداوند]] سال آینده به [[حج]] خواهی رفت. در آستانه سال بعد، ضمن عریضهای به حضور مبارکشان اجازه خواستم و [[مرحمت]] فرمودند. بار دیگر طیّ نامهای معروض داشتم که در این سفر با [[محمّد]] بن عبّاس که به [[دیانت]] و [[امانت]] وی [[اطمینان]] دارم همراه خواهم بود. در پاسخ فرمودند: [[اسدی]] همراه خوبی است. اگر آمد، کسی را بر او ترجیح مده. و متعاقباً شخص نامبرده آمد و با هم سفر [[حج]] رفتیم. همان گونه که خوانندگان گرامی ملاحظه میفرمایند [[حضرت بقیة الله]]، با [[لطف]] و [[عنایت]] خاصی همه برنامههای [[زندگی]] [[دوستان]] را تحت نظارت کامل دارند و مادی و معنوی آن را زیر نظر شامخ [[ولایت]] حفظ میفرمایند. نکته دیگر آنکه معنای [[ادب]] [[شیعه]] در مقابل [[امام]] [[معصوم]] همین است که در تمام مسائل مربوط به زندگیاش باید کسب اجازه کند. | ||
#خبر دادن [[امام مهدی|حضرت صاحب الامر]]{{ع}} از [[مرگ]] [[محمد]] بن زیاد: [[محمد]] بن زیاد صمیری از پیشگاه [[مقدس]] [[ولی عصر]]، کفنی تقاضا نمود تا به [[برکت]] آن از [[عذاب]] محفوظ باشد. آن [[حضرت]]، در جوابش فرمودند: تو در سال هشتاد و یک به [[کفن]] احتیاج پیدا خواهی کرد. و همین طور هم شد و او در سال هشتاد و یک [[وفات]] نمود. همان سالی که آن [[حضرت]]، فرموده بودند و یک ماه پیش از [[وفات]] وی از [[ناحیه مقدسه]] [[حضرت]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} [[کفن]] به [[محمد]] بن زیاد رسید. | #خبر دادن [[امام مهدی|حضرت صاحب الامر]]{{ع}} از [[مرگ]] [[محمد]] بن زیاد: [[محمد]] بن زیاد صمیری از پیشگاه [[مقدس]] [[ولی عصر]]، کفنی تقاضا نمود تا به [[برکت]] آن از [[عذاب]] محفوظ باشد. آن [[حضرت]]، در جوابش فرمودند: تو در سال هشتاد و یک به [[کفن]] احتیاج پیدا خواهی کرد. و همین طور هم شد و او در سال هشتاد و یک [[وفات]] نمود. همان سالی که آن [[حضرت]]، فرموده بودند و یک ماه پیش از [[وفات]] وی از [[ناحیه مقدسه]] [[حضرت]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} [[کفن]] به [[محمد]] بن زیاد رسید. | ||
#[[توقیع]] مبارک [[حضرت]] [[امام زمان]] به افتخار یکی از [[شیعیان]]: پدرم، از [[سعد بن عبدالله]] [[نقل]] میکند که به طوری که [[ابوالحسن]] [[جعفر]] بن [[احمد]] برای من اظهار نمود، در [[مجلسی]] که میان جمعی از [[دوستان]] تشکیل شده بود مطالبی مورد بحث قرار گرفت. [[حضرت بقیة الله]]، طی نامهای به یکی از آنان که در مجلس شرکت داشت شرح آنچه در آن جمع و در آن مجلس گذشته بود، بیان فرمودند. آری، آن وجود [[مقدس]] همه چیز را میدانند و بر همه چیز [[آگاهی]] دارند»<ref>[http://rasekhoon.net/article/show/673236/%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%B5%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D9%82-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85/ وبگاه راسخون]</ref>. | # [[توقیع]] مبارک [[حضرت]] [[امام زمان]] به افتخار یکی از [[شیعیان]]: پدرم، از [[سعد بن عبدالله]] [[نقل]] میکند که به طوری که [[ابوالحسن]] [[جعفر]] بن [[احمد]] برای من اظهار نمود، در [[مجلسی]] که میان جمعی از [[دوستان]] تشکیل شده بود مطالبی مورد بحث قرار گرفت. [[حضرت بقیة الله]]، طی نامهای به یکی از آنان که در مجلس شرکت داشت شرح آنچه در آن جمع و در آن مجلس گذشته بود، بیان فرمودند. آری، آن وجود [[مقدس]] همه چیز را میدانند و بر همه چیز [[آگاهی]] دارند»<ref>[http://rasekhoon.net/article/show/673236/%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%B5%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D9%82-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85/ وبگاه راسخون]</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش |