آیه در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۲
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
آیه در [[قرآن کریم]] و کتب لغت در معانی: | آیه در [[قرآن کریم]] و کتب لغت در معانی: | ||
#علامت {{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و پیامبرشان به آنان گفت: نشانه پادشاهی او این است که تابوت (عهد) نزدتان خواهد آمد که در آن آرامشی از سوی پروردگارتان (نهفته) است و (نیز) بازماندهای از آنچه از خاندان موسی و هارون بر جای نهادهاند و فرشتگان آن را حمل میکنند، بیگمان در آن برای شما اگر» سوره بقره، آیه ۲۴۸.</ref>، | #علامت {{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و پیامبرشان به آنان گفت: نشانه پادشاهی او این است که تابوت (عهد) نزدتان خواهد آمد که در آن آرامشی از سوی پروردگارتان (نهفته) است و (نیز) بازماندهای از آنچه از خاندان موسی و هارون بر جای نهادهاند و فرشتگان آن را حمل میکنند، بیگمان در آن برای شما اگر» سوره بقره، آیه ۲۴۸.</ref>، | ||
#[[عبرت]] {{متن قرآن|فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ عَنْ آيَاتِنَا لَغَافِلُونَ}}<ref>«بنابراین امروز تو را با کالبد بیجانت بر ساحل میافکنیم تا برای آیندگانت نشانهای باشی و بیگمان بسیاری از مردم از نشانههای ما غافلند» سوره یونس، آیه ۹۲.</ref>، | # [[عبرت]] {{متن قرآن|فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ عَنْ آيَاتِنَا لَغَافِلُونَ}}<ref>«بنابراین امروز تو را با کالبد بیجانت بر ساحل میافکنیم تا برای آیندگانت نشانهای باشی و بیگمان بسیاری از مردم از نشانههای ما غافلند» سوره یونس، آیه ۹۲.</ref>، | ||
#[[معجزه]] {{متن قرآن|أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَكِنْ لَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«آگاه باشید! آنانند که تبهکارند امّا در نمییابند» سوره بقره، آیه ۱۲.</ref>، | # [[معجزه]] {{متن قرآن|أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَكِنْ لَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«آگاه باشید! آنانند که تبهکارند امّا در نمییابند» سوره بقره، آیه ۱۲.</ref>، | ||
#[[امر]] عجیب و شگفت {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ آيَةً وَآوَيْنَاهُمَا إِلَى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِينٍ}}<ref>«و پسر مریم و مادرش را نشانهای گرداندیم و آن دو را در پناه پشتهای هموار و دارای آبی روان جای دادیم» سوره مؤمنون، آیه ۵۰.</ref>، | # [[امر]] عجیب و شگفت {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ آيَةً وَآوَيْنَاهُمَا إِلَى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِينٍ}}<ref>«و پسر مریم و مادرش را نشانهای گرداندیم و آن دو را در پناه پشتهای هموار و دارای آبی روان جای دادیم» سوره مؤمنون، آیه ۵۰.</ref>، | ||
#[[برهان]] و دلیل {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِلْعَالِمِينَ}}<ref>«و از نشانههای او آفرینش آسمانها و زمین و گوناگونی زبانها و رنگهای شماست؛ به راستی در این نشانههایی برای دانشوران است» سوره روم، آیه ۲۲.</ref>، [[جماعت]] و [[طایفه]] به کار رفته است <ref>المعجم الوسیط، ج۱، ص ۲۵؛ مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج۱، ص ۳۳۸؛ البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص ۲۶۶.</ref>. | # [[برهان]] و دلیل {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِلْعَالِمِينَ}}<ref>«و از نشانههای او آفرینش آسمانها و زمین و گوناگونی زبانها و رنگهای شماست؛ به راستی در این نشانههایی برای دانشوران است» سوره روم، آیه ۲۲.</ref>، [[جماعت]] و [[طایفه]] به کار رفته است <ref>المعجم الوسیط، ج۱، ص ۲۵؛ مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج۱، ص ۳۳۸؛ البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص ۲۶۶.</ref>. | ||
آیه در اصطلاح عبارت است از: دسته و گروهی از حروف و کلمات در [[قرآن]] <ref>النهایه، ج۱، ص ۸۷ و ۸۸.</ref> یا محدودهای مشخص و مرکب از جملهها و دارای ابتدا و انتها در داخل [[سوره]]، یا یک واحد از اجزای سوره، یا [[حروف مقطعه]] قرآن، <ref>البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص ۲۶۱؛ الصراط المستقیم، ج۲، ص ۱۵۵ـ ۱۵۶.</ref> یا اجزای [[کتاب الهی]] و [[کلام خداوند]] <ref>المیزان، ج۱، ص ۲۷.</ref>. | آیه در اصطلاح عبارت است از: دسته و گروهی از حروف و کلمات در [[قرآن]] <ref>النهایه، ج۱، ص ۸۷ و ۸۸.</ref> یا محدودهای مشخص و مرکب از جملهها و دارای ابتدا و انتها در داخل [[سوره]]، یا یک واحد از اجزای سوره، یا [[حروف مقطعه]] قرآن، <ref>البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص ۲۶۱؛ الصراط المستقیم، ج۲، ص ۱۵۵ـ ۱۵۶.</ref> یا اجزای [[کتاب الهی]] و [[کلام خداوند]] <ref>المیزان، ج۱، ص ۲۷.</ref>. | ||
معانی یاد شده، اصطلاح خاص و ویژه [[آیات قرآنی]] بوده و در اکثر مواردی که آیه یا [[آیات]] در قرآن به کار رفته است، مراد همان [[آیات قرآن]] است، لکن برای آیه معنای عامی نیز بیان شده و آن این که [[آیات الهی]] اموری هستند که به وجود [[آفریدگار]]، [[قدرت]]، [[حکمت]]، [[عظمت]] و سایر صفات علیای او [[گواهی]] میدهند. از این رو، در مورد همه [[آفریدگان]] به کار میرود. قرآن کریم در موارد زیادی پس از ذکر پدیدههای [[جهان]] [[آفرینش]] میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ}}<ref>«بیگمان در آن | معانی یاد شده، اصطلاح خاص و ویژه [[آیات قرآنی]] بوده و در اکثر مواردی که آیه یا [[آیات]] در قرآن به کار رفته است، مراد همان [[آیات قرآن]] است، لکن برای آیه معنای عامی نیز بیان شده و آن این که [[آیات الهی]] اموری هستند که به وجود [[آفریدگار]]، [[قدرت]]، [[حکمت]]، [[عظمت]] و سایر صفات علیای او [[گواهی]] میدهند. از این رو، در مورد همه [[آفریدگان]] به کار میرود. قرآن کریم در موارد زیادی پس از ذکر پدیدههای [[جهان]] [[آفرینش]] میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ}}<ref>«بیگمان در آن نشانههاست» سوره یونس، آیه ۶۷.</ref>؛ به [[راستی]] که در آن (پدیدههای شگفت انگیز جهان) نشانههایی برای [[خدا]] و صفات او است <ref>قرآنشناسی، ج۱، ص ۳۳.</ref>. | ||
وجه تناسب بین معنای اصطلاحی و لغوی [[آیه]] روشن است، چرا که [[آیات قرآنی]] از یک سو [[معجزه]] است، چون کسی نمیتواند همانند آن را بیاورد و از جهتی علامت [[صدق]] آورنده آن، مایه [[عبرت]] برای [[اهل ذکر]]، حاوی [[برهان]] و دلیل بر محتوای خود که [[هدایت]] و [[علم]] برای [[انسانها]]، و نیز بیانگر [[قدرت]]، علم، [[حکمت]] و سایر [[صفات الهی]] است <ref>مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج۱، ص ۳۳۹.</ref>. | وجه تناسب بین معنای اصطلاحی و لغوی [[آیه]] روشن است، چرا که [[آیات قرآنی]] از یک سو [[معجزه]] است، چون کسی نمیتواند همانند آن را بیاورد و از جهتی علامت [[صدق]] آورنده آن، مایه [[عبرت]] برای [[اهل ذکر]]، حاوی [[برهان]] و دلیل بر محتوای خود که [[هدایت]] و [[علم]] برای [[انسانها]]، و نیز بیانگر [[قدرت]]، علم، [[حکمت]] و سایر [[صفات الهی]] است <ref>مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج۱، ص ۳۳۹.</ref>. | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
[[معرفت]] آیات قرآنی، توقیفی بوده <ref>غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج۱، ص ۶۶.</ref> و [[شناخت]] آن، جز با [[علم الهی]] ممکن نیست، چرا که بعضی از حروف و کلمات مانند {{متن قرآن|المص}}<ref>سوره اعراف، آیه ۱.</ref> آیه است، لکن برخی دیگر مثل المر آیه نیست <ref>مناهل العرفان، ج۱، ص ۳۳۹.</ref>. | [[معرفت]] آیات قرآنی، توقیفی بوده <ref>غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج۱، ص ۶۶.</ref> و [[شناخت]] آن، جز با [[علم الهی]] ممکن نیست، چرا که بعضی از حروف و کلمات مانند {{متن قرآن|المص}}<ref>سوره اعراف، آیه ۱.</ref> آیه است، لکن برخی دیگر مثل المر آیه نیست <ref>مناهل العرفان، ج۱، ص ۳۳۹.</ref>. | ||
آیه بودن چیزی به اعتبارها و جهات گوناگون فرق کرده و قابل شدت و [[ضعف]] است؛ مثلاً بخشی از قرآن به اعتبار عجز [[بشر]] از آوردن مثل آن، آیه خداست.[[ احکام]] و [[تکالیف الهی]] به اعتبار حصول [[تقوا]] و [[تقرّب]] به سبب آنها، [[آیات]] [[خداوند]] هستند. موجودات [[عینی]] به اعتبار این که وجود و خصوصیات وجودی شان، به وجود و خصوصیات وجودی خداوند دلالت میکند، آیات خداوند میباشند. [[انبیا]] و [[اولیای الهی]] به [[جهت]] این که در قول و عمل، [[مردم]] را به [[خدا]] [[دعوت]] میکنند باز از [[آیات الهی]] هستند؛ چنان که از [[امام باقر]]{{ع}} درباره آیه {{متن قرآن|كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا كُلِّهَا}}<ref>«آنان همه نشانههای ما را دروغ | آیه بودن چیزی به اعتبارها و جهات گوناگون فرق کرده و قابل شدت و [[ضعف]] است؛ مثلاً بخشی از قرآن به اعتبار عجز [[بشر]] از آوردن مثل آن، آیه خداست.[[احکام]] و [[تکالیف الهی]] به اعتبار حصول [[تقوا]] و [[تقرّب]] به سبب آنها، [[آیات]] [[خداوند]] هستند. موجودات [[عینی]] به اعتبار این که وجود و خصوصیات وجودی شان، به وجود و خصوصیات وجودی خداوند دلالت میکند، آیات خداوند میباشند. [[انبیا]] و [[اولیای الهی]] به [[جهت]] این که در قول و عمل، [[مردم]] را به [[خدا]] [[دعوت]] میکنند باز از [[آیات الهی]] هستند؛ چنان که از [[امام باقر]]{{ع}} درباره آیه {{متن قرآن|كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا كُلِّهَا}}<ref>«آنان همه نشانههای ما را دروغ شمردند» سوره قمر، آیه ۴۲.</ref> وارد شده که مراد از آیاتنا همه [[اوصیا]] میباشند. همچنین از [[امام صادق]] و [[امام رضا]]{{ع}} درباره آیه: {{متن قرآن|وَعَلَامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ}}<ref>«و نشانههایی را (برای مردم نهاد) و آنان با ستاره راهیابی میکنند» سوره نحل، آیه ۱۶.</ref> سؤال شده که فرمود: مراد از [[نجم]] [[رسول خدا]]{{صل}} و مراد از علامات [[ائمه]]{{ع}} میباشند <ref>اصول کافی، ج۱، ص ۲۰۷؛ المیزان، ج۱، ص ۲۵۰.</ref>. امور [[خارقالعاده]] و [[معجزات انبیا]] نیز به خصوص [[آیات]] نامیده میشوند، زیرا هم دلالت روشن تری به [[قدرت]] و [[عظمت]] [[الهی]] دارند و هم نشانه [[صدق]] [[انبیا]] در [[دعوی نبوت]] هستند <ref>قرآنشناسی، ج۱، ص ۳۳.</ref>. | ||
[[آیات الهی]] را ابتدا میتوان به دو بخش [[تشریعی]] و [[تکوینی]] تقسیم کرد؛ آیات تشریعی عمدتاً، [[قرآن کریم]] و دیگر [[کتابهای آسمانی]] است <ref>قرآنشناسی، ج۱، ص ۳۴.</ref>. البته برخی از [[آیات قرآنی]] بیانگر آیات تکوینی نیز هستند. و برخی دربردارنده [[معارف]] [[اعتقادی]]، [[احکام عملی]] و یا [[اخلاقیات]] بوده که مایه [[تقرب]] به سوی خداست <ref>المیزان، ج۱۸، ص ۱۵۹.</ref>. آیات تکوینی [[خداوند]] امور [[عینی]] و خارجی هستند که به وجود خارجی شان، بر [[وحدت]] خداوند در [[خلق]] و اتصاف او به [[صفات کمال]] و تنزّه از [[نقص]] و نیاز دلالت میکنند <ref>المیزان، ج۱۸، ص ۱۵۸.</ref> که این دسته از آیات الهی باز به دو دسته تقسیم میشود: عادی و خارقالعاده. آیات تکوینی عادی شامل همه پدیدههای [[جهان]] میشود، ولی خارقالعاده دربردارنده امور خارج از عادات و [[معجزات]] [[پیامبران]] است <ref>قرآنشناسی، ج۱، ص ۳۴.</ref>. | [[آیات الهی]] را ابتدا میتوان به دو بخش [[تشریعی]] و [[تکوینی]] تقسیم کرد؛ آیات تشریعی عمدتاً، [[قرآن کریم]] و دیگر [[کتابهای آسمانی]] است <ref>قرآنشناسی، ج۱، ص ۳۴.</ref>. البته برخی از [[آیات قرآنی]] بیانگر آیات تکوینی نیز هستند. و برخی دربردارنده [[معارف]] [[اعتقادی]]، [[احکام عملی]] و یا [[اخلاقیات]] بوده که مایه [[تقرب]] به سوی خداست <ref>المیزان، ج۱۸، ص ۱۵۹.</ref>. آیات تکوینی [[خداوند]] امور [[عینی]] و خارجی هستند که به وجود خارجی شان، بر [[وحدت]] خداوند در [[خلق]] و اتصاف او به [[صفات کمال]] و تنزّه از [[نقص]] و نیاز دلالت میکنند <ref>المیزان، ج۱۸، ص ۱۵۸.</ref> که این دسته از آیات الهی باز به دو دسته تقسیم میشود: عادی و خارقالعاده. آیات تکوینی عادی شامل همه پدیدههای [[جهان]] میشود، ولی خارقالعاده دربردارنده امور خارج از عادات و [[معجزات]] [[پیامبران]] است <ref>قرآنشناسی، ج۱، ص ۳۴.</ref>. | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
در [[قرآن]] و [[روایات]]، به مطالعه و تدبّر در آیات آفاقی، به ویژه آیات انفسی تأکید فراوان شده است؛ چنان که [[خدای سبحان]] میفرماید: {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ}}<ref>«به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref>. | در [[قرآن]] و [[روایات]]، به مطالعه و تدبّر در آیات آفاقی، به ویژه آیات انفسی تأکید فراوان شده است؛ چنان که [[خدای سبحان]] میفرماید: {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ}}<ref>«به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref>. | ||
درباره موارد و مصادیق آیات آفاقی و انفسی، دیدگاههای مختلفی مطرح شده است: برخی، مراد از [[آیات آفاقی]] را موارد ذیل دانستهاند: ماه،[[ خورشید]]، [[ستارگان]]، گیاهان، درختان، کوهها <ref>کشف الاسرار وعدة الابرار، ج۸، ص ۵۴۲؛ منهج الصادقین، ج۸، ص ۱۹۹؛ صافی، ج۴، ص ۳۶۴.</ref>، [[طلوع خورشید از مغرب]] <ref>مجمع البحرین، ج۴، ص ۱۴۰ـ ۱۴۲.</ref>، واقعهها و [[غزوات پیامبر]] در اطراف [[مکه]] <ref>جامع البیان، ج۱۱، ص ۴؛ مجمع البیان، ج۹، ص ۲۹.</ref>، [[اخبار]] [[پیامبر]] از حوادثی نظیر [[شق القمر]] <ref>مجمع البیان، ج۹، ص ۱۳۸.</ref>، عذابهایی که بر [[امتهای پیشین]] و [[منکران]] [[دین خدا]] و [[رسولان الهی]] وارد شده است <ref>منهج الصادقین، ج۸، ص ۱۹۹.</ref>، [[ظهور]] و [[پیروزی]] پیامبر{{صل}} بر جهانیان که بیانگر [[نصرت الهی]] بر اوست <ref>جامع البیان، ج۱۱، ص ۴؛ مجمع البیان، ج۹، ص ۲۹؛ المیزان، ج۱۷، ص ۴۰۵.</ref>. | درباره موارد و مصادیق آیات آفاقی و انفسی، دیدگاههای مختلفی مطرح شده است: برخی، مراد از [[آیات آفاقی]] را موارد ذیل دانستهاند: ماه،[[خورشید]]، [[ستارگان]]، گیاهان، درختان، کوهها <ref>کشف الاسرار وعدة الابرار، ج۸، ص ۵۴۲؛ منهج الصادقین، ج۸، ص ۱۹۹؛ صافی، ج۴، ص ۳۶۴.</ref>، [[طلوع خورشید از مغرب]] <ref>مجمع البحرین، ج۴، ص ۱۴۰ـ ۱۴۲.</ref>، واقعهها و [[غزوات پیامبر]] در اطراف [[مکه]] <ref>جامع البیان، ج۱۱، ص ۴؛ مجمع البیان، ج۹، ص ۲۹.</ref>، [[اخبار]] [[پیامبر]] از حوادثی نظیر [[شق القمر]] <ref>مجمع البیان، ج۹، ص ۱۳۸.</ref>، عذابهایی که بر [[امتهای پیشین]] و [[منکران]] [[دین خدا]] و [[رسولان الهی]] وارد شده است <ref>منهج الصادقین، ج۸، ص ۱۹۹.</ref>، [[ظهور]] و [[پیروزی]] پیامبر{{صل}} بر جهانیان که بیانگر [[نصرت الهی]] بر اوست <ref>جامع البیان، ج۱۱، ص ۴؛ مجمع البیان، ج۹، ص ۲۹؛ المیزان، ج۱۷، ص ۴۰۵.</ref>. | ||
از همه موارد فوق آنچه به [[حقیقت]] نزدیکتر است قول اخیر یعنی [[برتری]] [[دین]] پیامبر (ظهور [[دین]] او) بر همه [[ادیان]] علیرغم [[کراهت]] [[مشرکان]] میباشد <ref>جامع البیان، ج۱۱، ص ۴.</ref>. چنان که از [[آیه]] پنجاه و پنجم [[سوره نور]] استفاده میشود که [[خداوند]] دینش را بر تمامی [[دینها]] [[غالب]] میگرداند؛ به گونهای که غیر از [[خدا]] [[عبادت]] نمیشود و چتر [[سعادت]] بر همه عالم [[انسانی]] سایهگستر خواهد شد که این، [[غایت]] [[آفرینش انسان]]هاست. <ref>المیزان، ج۱۷، ص ۴۰۴.</ref>. البته این [[سیطره]] به طور کامل و تمام در موقع ظهور [[حضرت ولی عصر]]{{ع}} تحقق خواهد یافت، از این رو، برخی مراد از آیات آفاقی را ظهور حضرتش و [[غلبه]] بر [[جهان]] و [[گسترش عدالت]] در سراسر عالم دانستهاند <ref>منهج الصادقین، ج۸،ص ۱۹۹.</ref>. که قول اخیر نیز به همین دیدگاه برمی گردد. | از همه موارد فوق آنچه به [[حقیقت]] نزدیکتر است قول اخیر یعنی [[برتری]] [[دین]] پیامبر (ظهور [[دین]] او) بر همه [[ادیان]] علیرغم [[کراهت]] [[مشرکان]] میباشد <ref>جامع البیان، ج۱۱، ص ۴.</ref>. چنان که از [[آیه]] پنجاه و پنجم [[سوره نور]] استفاده میشود که [[خداوند]] دینش را بر تمامی [[دینها]] [[غالب]] میگرداند؛ به گونهای که غیر از [[خدا]] [[عبادت]] نمیشود و چتر [[سعادت]] بر همه عالم [[انسانی]] سایهگستر خواهد شد که این، [[غایت]] [[آفرینش انسان]]هاست. <ref>المیزان، ج۱۷، ص ۴۰۴.</ref>. البته این [[سیطره]] به طور کامل و تمام در موقع ظهور [[حضرت ولی عصر]]{{ع}} تحقق خواهد یافت، از این رو، برخی مراد از آیات آفاقی را ظهور حضرتش و [[غلبه]] بر [[جهان]] و [[گسترش عدالت]] در سراسر عالم دانستهاند <ref>منهج الصادقین، ج۸،ص ۱۹۹.</ref>. که قول اخیر نیز به همین دیدگاه برمی گردد. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
#هر کس بداند که نسبت نفس به بدن و اجزای آن، (به لحاظ [[قرب]] و بعد)، مساوی است، از این جا متوجه میشود که نسبت اجزای هستی به علم و [[قدرت خداوند]] مساوی است <ref>الالهیات فی مدرسة أهل البیت{{ع}}، ص ۲۰۴.</ref>. | #هر کس بداند که نسبت نفس به بدن و اجزای آن، (به لحاظ [[قرب]] و بعد)، مساوی است، از این جا متوجه میشود که نسبت اجزای هستی به علم و [[قدرت خداوند]] مساوی است <ref>الالهیات فی مدرسة أهل البیت{{ع}}، ص ۲۰۴.</ref>. | ||
#هر کس نفس خود را به صفات [[نقص]] بشناسد، به ناچار [[خداوند]] را به [[صفات کمال]] میشناسد، چرا که نقص دلالت بر حدوث میکند و این ملازم با کمال قدیمی خواهد بود <ref>مصابیح الانوار، ج۱، ص ۲۰۵.</ref>. | #هر کس نفس خود را به صفات [[نقص]] بشناسد، به ناچار [[خداوند]] را به [[صفات کمال]] میشناسد، چرا که نقص دلالت بر حدوث میکند و این ملازم با کمال قدیمی خواهد بود <ref>مصابیح الانوار، ج۱، ص ۲۰۵.</ref>. | ||
#[[انسان]] عالم صغیر مجمل است و غیر او عالم کبیر مفصل، عالم شدن به [[حقیقت]] عالم صغیر مستلزم علم به جمیع ماسوای اوست، و آن مستلزم [[معرفت]] [[حق تعالی]] است <ref>منهج الصادقین، ج۸، ص ۲۰۰؛ اثنی عشری، ج۱۱، ص ۳۹۰.</ref>. از باب نمونه [[آدمی]] در هنگام [[بلاها]] و [[سختیها]] دچار بی تابو و [[ناامیدی]] میشود و هنگامی که [[خیرات]] و [[منافع]] به او روی میآورد [[توازن]] و تعادلش را از دست داده، دچار منع شده و [[بخل]] میورزد؛ چنان که خداوند میفرماید: {{متن قرآن|إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا}}<ref>«چون شرّی بدو رسد بیتاب است» سوره معارج، آیه ۲۰.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا}}<ref>«و چون خیری بدو رسد بازدارنده است» سوره معارج، آیه ۲۱.</ref>. بنابراین حالات گوناگون و متغیر نفس [[گواه]] آن است که نفس مخلوق و تحت [[تدبیر]] خداست <ref>من هدی القرآن، ج۱۲، ص ۲۵۱.</ref>. | # [[انسان]] عالم صغیر مجمل است و غیر او عالم کبیر مفصل، عالم شدن به [[حقیقت]] عالم صغیر مستلزم علم به جمیع ماسوای اوست، و آن مستلزم [[معرفت]] [[حق تعالی]] است <ref>منهج الصادقین، ج۸، ص ۲۰۰؛ اثنی عشری، ج۱۱، ص ۳۹۰.</ref>. از باب نمونه [[آدمی]] در هنگام [[بلاها]] و [[سختیها]] دچار بی تابو و [[ناامیدی]] میشود و هنگامی که [[خیرات]] و [[منافع]] به او روی میآورد [[توازن]] و تعادلش را از دست داده، دچار منع شده و [[بخل]] میورزد؛ چنان که خداوند میفرماید: {{متن قرآن|إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا}}<ref>«چون شرّی بدو رسد بیتاب است» سوره معارج، آیه ۲۰.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا}}<ref>«و چون خیری بدو رسد بازدارنده است» سوره معارج، آیه ۲۱.</ref>. بنابراین حالات گوناگون و متغیر نفس [[گواه]] آن است که نفس مخلوق و تحت [[تدبیر]] خداست <ref>من هدی القرآن، ج۱۲، ص ۲۵۱.</ref>. | ||
[[امام علی]]{{ع}} نیز در بیان [[نورانی]] دیگری به معرفت آفاقی و انفسی اشاره کرده، معرفت انفسی را مورد تأکید ویژه قرار داده است: "همانا [[معرفت نفس]] پرسودترین دو تا [[شناخت]] است و معرفت نفس [[افضل]] [[معرفت]] هاست"<ref>{{متن حدیث| إِنَّ الْمَعْرِفَةَ بِالنَّفْسِ انْفَعْ المعرفتين ، وَاِنّها أَفْضَلُ الْمَعْرِفَةِ }}؛غرر الحکم ودرر الکلم، ص ۲۳۲.</ref>. | [[امام علی]]{{ع}} نیز در بیان [[نورانی]] دیگری به معرفت آفاقی و انفسی اشاره کرده، معرفت انفسی را مورد تأکید ویژه قرار داده است: "همانا [[معرفت نفس]] پرسودترین دو تا [[شناخت]] است و معرفت نفس [[افضل]] [[معرفت]] هاست"<ref>{{متن حدیث| إِنَّ الْمَعْرِفَةَ بِالنَّفْسِ انْفَعْ المعرفتين ، وَاِنّها أَفْضَلُ الْمَعْرِفَةِ }}؛غرر الحکم ودرر الکلم، ص ۲۳۲.</ref>. | ||
ظاهر این است که مراد از دو تا معرفت، معرفت به [[آیات انفسی]] و آفاقی است، و هر دو معرفت ملازم با شناخت [[خدای سبحان]]، [[اسما]]، صفات و افعالش خواهد بود و [[انسان]] را به [[تمسک]] به [[دین الهی]] و [[شریعت]][[ حق]] و [[ایمان]] و [[تقوا]] فرا خواهد خواند، لکن معرفت به آیات انفسی در این زمینه، نافعتر از [[آیات آفاقی]] بیان شده است. به دلیل این که دقت در آیات انفسی، همراه با وقوف به ذات نفس، قوای آن و ابزارهای [[روحی]] و بدنی بوده و [[آدمی]] را با حالات نفس و آنچه که مایه [[اعتدال]] و [[طغیان]] آن، یا آنچه که مایه [[فضیلت]] و [[رذیلت]] آن است [[آگاه]] میسازد.از همین رو انسان از نزدیک درد و درمان را شناخته و به [[اصلاح]] نفس خویش میپردازد، به خلاف آیات آفاقی که هر چند آن نیز در این [[جهت]] مشترک و مؤثر است لکن اثرگذاری او از دور بوده و به اندازه معرفت آیات انفسی نیست. | ظاهر این است که مراد از دو تا معرفت، معرفت به [[آیات انفسی]] و آفاقی است، و هر دو معرفت ملازم با شناخت [[خدای سبحان]]، [[اسما]]، صفات و افعالش خواهد بود و [[انسان]] را به [[تمسک]] به [[دین الهی]] و [[شریعت]][[حق]] و [[ایمان]] و [[تقوا]] فرا خواهد خواند، لکن معرفت به آیات انفسی در این زمینه، نافعتر از [[آیات آفاقی]] بیان شده است. به دلیل این که دقت در آیات انفسی، همراه با وقوف به ذات نفس، قوای آن و ابزارهای [[روحی]] و بدنی بوده و [[آدمی]] را با حالات نفس و آنچه که مایه [[اعتدال]] و [[طغیان]] آن، یا آنچه که مایه [[فضیلت]] و [[رذیلت]] آن است [[آگاه]] میسازد.از همین رو انسان از نزدیک درد و درمان را شناخته و به [[اصلاح]] نفس خویش میپردازد، به خلاف آیات آفاقی که هر چند آن نیز در این [[جهت]] مشترک و مؤثر است لکن اثرگذاری او از دور بوده و به اندازه معرفت آیات انفسی نیست. | ||
البته بیان دقیقتری برای [[روایت]] نیز ذکر شده و آن این که معرفت به آیات آفاقی، معرفت نظری و [[علم حصولی]] است، و علم حصولی در تحققش به [[نظم]] قیاسها و استعمال [[برهان]] [[نیازمند]] است و تأثیر آن در گرو [[علم]] و توجه انسان به مقدمات برهان و عدم [[اشتغال]] به غیر آن است و در نهایت معرفت حاصل از آن در قالب مفاهیم و صورتهای [[ذهنی]] بوده و [[خداوند]] بزرگتر از آن است که در [[ذهن]] بگنجد و یا [[ذات مقدس]] مساوی با صورتی باشد که مخلوقی آن را در نفس خود [[آفریده]] و منقش ساخته است، به خلاف معرفت به آیات انفسی که در آن [[درک]] نفس، قوا و حالات آن به صورت حضوری و [[شهودی]] صورت میگیرد، و در این معرفت وقتی [[آدمی]]، خود را در تمام حالات [[زندگی]] [[نیازمند]] [[خدا]] میبیند، [[امر]] شگفت آوری را [[مشاهده]] کرده و متوجه میشود که نفس او در وجود،[[ حیات]]، [[علم]]، [[قدرت]]، [[سمع]] و [[بصر]]، [[اراده]] و سایر صفات و افعالش متعلّق و متصّل به [[ساحت]] [[عظمت]] و مقدسی است که به لحاظ تمامی [[صفات کمال]] و جلال بینهایت است. در این حالت آدمی با آنکه در [[دنیا]] و با اشیا در [[ارتباط]] است، لکن به لحاظ واقع، از همه آنها منقطع و در محضر خدای خویش بوده و هیچ مانع و حائلی بین خود و خدا وجود ندارد، و این است همان [[حق]] [[معرفتی]] که برای [[آدمیان]] قرار داده شده و [[شایسته]] است چنین معرفتی را [[معرفت خدا]] به خدانام نهاد. <ref>المیزان، ج۶، ص ۱۷۰ـ۱۷۲.</ref>. | البته بیان دقیقتری برای [[روایت]] نیز ذکر شده و آن این که معرفت به آیات آفاقی، معرفت نظری و [[علم حصولی]] است، و علم حصولی در تحققش به [[نظم]] قیاسها و استعمال [[برهان]] [[نیازمند]] است و تأثیر آن در گرو [[علم]] و توجه انسان به مقدمات برهان و عدم [[اشتغال]] به غیر آن است و در نهایت معرفت حاصل از آن در قالب مفاهیم و صورتهای [[ذهنی]] بوده و [[خداوند]] بزرگتر از آن است که در [[ذهن]] بگنجد و یا [[ذات مقدس]] مساوی با صورتی باشد که مخلوقی آن را در نفس خود [[آفریده]] و منقش ساخته است، به خلاف معرفت به آیات انفسی که در آن [[درک]] نفس، قوا و حالات آن به صورت حضوری و [[شهودی]] صورت میگیرد، و در این معرفت وقتی [[آدمی]]، خود را در تمام حالات [[زندگی]] [[نیازمند]] [[خدا]] میبیند، [[امر]] شگفت آوری را [[مشاهده]] کرده و متوجه میشود که نفس او در وجود،[[حیات]]، [[علم]]، [[قدرت]]، [[سمع]] و [[بصر]]، [[اراده]] و سایر صفات و افعالش متعلّق و متصّل به [[ساحت]] [[عظمت]] و مقدسی است که به لحاظ تمامی [[صفات کمال]] و جلال بینهایت است. در این حالت آدمی با آنکه در [[دنیا]] و با اشیا در [[ارتباط]] است، لکن به لحاظ واقع، از همه آنها منقطع و در محضر خدای خویش بوده و هیچ مانع و حائلی بین خود و خدا وجود ندارد، و این است همان [[حق]] [[معرفتی]] که برای [[آدمیان]] قرار داده شده و [[شایسته]] است چنین معرفتی را [[معرفت خدا]] به خدانام نهاد. <ref>المیزان، ج۶، ص ۱۷۰ـ۱۷۲.</ref>. | ||
علاوه بر موارد کلی که در [[روایات]] به [[کسب معرفت]] آفاقی و انفسی تأکید شده است، [[امامان]]{{ع}} نیز به [[خداشناسی]] از این طریق [[استدلال]] کردهاند؛ چنان که از [[امیرمؤمنان]]{{ع}} سؤال شد خدایت را به چه چیز [[شناختی]]؟ [[حضرت]] در پاسخ فرمودند: "به [[سست]] شدن [[تصمیمها]] و از بین رفتن همّتها، وقتی بر کاری [[همت]] میگمارم او بین من و همّتم حائل میشود، [[تصمیم]] میگیرم، لکن خواست او [[عزم]] مرا بر هم میزند، در چنین صورتی معلوم میشود که مدبّر غیر از من است"<ref>{{متن حدیث| بِفَسْخِ اَلْعَزْمِ، وَ نَقْضِ اَلْهِمَمِ، لَمَّا أَنْ هَمَمْتُ حَالَ بَيْنِي وَ بَيْنَ هَمِّي، وَ عَزَمْتُ فَخَالَفَ اَلْقَضَاءُ عَزْمِي، فَعَلِمْتُ أَنَّ اَلْمُدَبِّرَ غَيْرِي}}؛ بحارالانوار، ج۳، ص ۴۲؛ ارشاد القلوب، ج۱، ص ۱۶۸.</ref>. | علاوه بر موارد کلی که در [[روایات]] به [[کسب معرفت]] آفاقی و انفسی تأکید شده است، [[امامان]]{{ع}} نیز به [[خداشناسی]] از این طریق [[استدلال]] کردهاند؛ چنان که از [[امیرمؤمنان]]{{ع}} سؤال شد خدایت را به چه چیز [[شناختی]]؟ [[حضرت]] در پاسخ فرمودند: "به [[سست]] شدن [[تصمیمها]] و از بین رفتن همّتها، وقتی بر کاری [[همت]] میگمارم او بین من و همّتم حائل میشود، [[تصمیم]] میگیرم، لکن خواست او [[عزم]] مرا بر هم میزند، در چنین صورتی معلوم میشود که مدبّر غیر از من است"<ref>{{متن حدیث| بِفَسْخِ اَلْعَزْمِ، وَ نَقْضِ اَلْهِمَمِ، لَمَّا أَنْ هَمَمْتُ حَالَ بَيْنِي وَ بَيْنَ هَمِّي، وَ عَزَمْتُ فَخَالَفَ اَلْقَضَاءُ عَزْمِي، فَعَلِمْتُ أَنَّ اَلْمُدَبِّرَ غَيْرِي}}؛ بحارالانوار، ج۳، ص ۴۲؛ ارشاد القلوب، ج۱، ص ۱۶۸.</ref>. | ||
[[امام علی]]{{ع}} در بیانی دیگر از طریق [[آیات آفاقی]] به وجود خدا، دلیل اقامه کرده است: پس [[اندیشه]] کن در [[آفتاب]] و ماه، و درخت و [[گیاه]]، و آب و سنگ، و [[اختلاف]][[ شب]] و [[روز]]، و جوشش دریاها، و فراوانی کوهها، و بلندای قلّهها، و گوناگونی لغتها، و تفاوت زبانها، که نشانههای روشن پروردگارند. پس وای بر آن کس که تقدیر کننده را نپذیرد، و [[تدبیر]] کننده را [[انکار]] کند! [[گمان]] کردند که آنها چون گیاهانند و زارعی ندارند، و [[اختلاف]] صورتهایشان را سازندهای نیست، بر آنچه ادعا میکنند [[حجت]] و دلیلی ندارند، آیا ممکن است ساختمانی بدون سازنده باشد <ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۵.</ref>. | [[امام علی]]{{ع}} در بیانی دیگر از طریق [[آیات آفاقی]] به وجود خدا، دلیل اقامه کرده است: پس [[اندیشه]] کن در [[آفتاب]] و ماه، و درخت و [[گیاه]]، و آب و سنگ، و [[اختلاف]][[شب]] و [[روز]]، و جوشش دریاها، و فراوانی کوهها، و بلندای قلّهها، و گوناگونی لغتها، و تفاوت زبانها، که نشانههای روشن پروردگارند. پس وای بر آن کس که تقدیر کننده را نپذیرد، و [[تدبیر]] کننده را [[انکار]] کند! [[گمان]] کردند که آنها چون گیاهانند و زارعی ندارند، و [[اختلاف]] صورتهایشان را سازندهای نیست، بر آنچه ادعا میکنند [[حجت]] و دلیلی ندارند، آیا ممکن است ساختمانی بدون سازنده باشد <ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۵.</ref>. | ||
توجه و [[تمسک]] به [[آیات آفاقی]] و انفسی در [[فلسفه]] و [[عرفان]] نیز مورد بحث واقع شده است که در این جا به دیدگاه [[حکیم]] متألّه [[ملاصدرا]] اکتفا میشود: [[صحیفه]] وجود عالم [[عقلی]] و فعلی [[آفرینش]]، [[کتاب ]][[خداوند متعال]] بوده و [[آیات]] آن، اعیان موجودات و صورتهای خارجی است؛ چنان که [[خداوند]] فرمود: {{متن قرآن|إِنَّ فِي اخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَّقُونَ}}<ref>«بیگمان در پیاپی آمدن شب و روز و آنچه خداوند در آسمانها و زمین آفریده نشانههایی است برای (اندیشیدن) گروهی که پرهیزگاری میورزند» سوره یونس، آیه ۶.</ref> | توجه و [[تمسک]] به [[آیات آفاقی]] و انفسی در [[فلسفه]] و [[عرفان]] نیز مورد بحث واقع شده است که در این جا به دیدگاه [[حکیم]] متألّه [[ملاصدرا]] اکتفا میشود: [[صحیفه]] وجود عالم [[عقلی]] و فعلی [[آفرینش]]، [[کتاب]][[خداوند متعال]] بوده و [[آیات]] آن، اعیان موجودات و صورتهای خارجی است؛ چنان که [[خداوند]] فرمود: {{متن قرآن|إِنَّ فِي اخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَّقُونَ}}<ref>«بیگمان در پیاپی آمدن شب و روز و آنچه خداوند در آسمانها و زمین آفریده نشانههایی است برای (اندیشیدن) گروهی که پرهیزگاری میورزند» سوره یونس، آیه ۶.</ref><ref>الأسفار الأربعه، ج۷، ص ۱۴؛ اسرار الآیات، ص ۱۶.</ref> و این آیات روشن آفرینش در عالم [[آفاق]] در قالب موادّ [[جسمانی]] تحقق یافتهاند، تا صاحبان [[خرد]] آنها را [[تلاوت]] کرده و در آنها [[تدبر]] نموده و از طریق آن به آیات امری عقلی که در عالم [[انفس]] و [[عقول]] [[ثابت]] است، متوجه شده و از محسوس به معقول و از [[عالم شهادت]] به [[عالم غیب]] و از [[دنیا]] به [[آخرت]] منتقل شده و با [[خدای سبحان]] [[محشور]] شوند؛ چنان که خداوند فرمود: {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ}}<ref>«به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref><ref>الأسفار الأربعه، ج۷،ص ۱۴.</ref>. | ||
اختلاف صورتهای موجودات و تباین صفات و تضاد حالاتشان شواهد بزرگی بر [[معرفت]] بطون [[قرآن]] و [[انوار]] جمالش و پرتوهای آیاتش و [[اسرار]] کلماتش بوده و بدان [[جهت]] است که اسمای حسنا و صفات والای خداوند را بشناسی، چرا که کتاب فعلی [[مخلوقات]] در قبال کتاب قولی عقلی بوده و آن هم در قبال [[اسما]] و [[صفات الهی]] است، لکن تفاوتش در این است که در اینجا (در [[مقام]] اسما و صفات) به صورت [[وحدت]] و [[اجمال]] است، ولی در آنجا (در [[عالم خلق]] و [[تکوین]]) به صورت کثرت و تفصیل؛ چنان که خدای سبحان فرمود: {{متن قرآن|ضَرَبَ لَكُمْ مَثَلًا مِنْ أَنْفُسِكُمْ هَلْ لَكُمْ مِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ شُرَكَاءَ فِي مَا رَزَقْنَاكُمْ فَأَنْتُمْ فِيهِ سَوَاءٌ تَخَافُونَهُمْ كَخِيفَتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}<ref>«برای شما از خودتان مثلی آورده است: آیا از بردههاتان، میان آنچه روزیتان کردهایم، شریکهایی دارید که در آن با آنان برابر باشید، از آنان همانگونه بهراسید که از همدیگر میهراسید؟ بدینگونه ما آیات را برای کسانی که خرد میورزند روشن میداریم» سوره روم، آیه ۲۸.</ref>، {{متن قرآن|كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ}}<ref>«الف، لام، را؛ (این) کتابی است که آیاتش استواری یافته سپس از سوی فرزانهای آگاه آشکار شده است؛» سوره هود، آیه ۱.</ref>. همچنان که صورتهای موجودات [[زمین]] و [[آسمانها]] و موجودات بین آنها تفصیل موجوداتی است که در عالم عقل که همان [[عالم امر]] است میباشد. این چنین است تمامی موجوداتی که در هر دو عالم ([[عالم خلق]] و امر) بوده همگی کتاب تفصیلی موجوداتی است که در عالم [[الهی]] [[اسما]] و صفات خداوندمی باشد؛ چنان که [[خداوند]] میفرماید: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و خداوند را نامهای نیکوتر است، او را بدانها بخوانید! و آنان را که در نامهای خداوند کژاندیشی میکنند وانهید، به زودی بدانچه میکردهاند کیفر میبینند» سوره اعراف، آیه ۱۸۰.</ref> | اختلاف صورتهای موجودات و تباین صفات و تضاد حالاتشان شواهد بزرگی بر [[معرفت]] بطون [[قرآن]] و [[انوار]] جمالش و پرتوهای آیاتش و [[اسرار]] کلماتش بوده و بدان [[جهت]] است که اسمای حسنا و صفات والای خداوند را بشناسی، چرا که کتاب فعلی [[مخلوقات]] در قبال کتاب قولی عقلی بوده و آن هم در قبال [[اسما]] و [[صفات الهی]] است، لکن تفاوتش در این است که در اینجا (در [[مقام]] اسما و صفات) به صورت [[وحدت]] و [[اجمال]] است، ولی در آنجا (در [[عالم خلق]] و [[تکوین]]) به صورت کثرت و تفصیل؛ چنان که خدای سبحان فرمود: {{متن قرآن|ضَرَبَ لَكُمْ مَثَلًا مِنْ أَنْفُسِكُمْ هَلْ لَكُمْ مِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ شُرَكَاءَ فِي مَا رَزَقْنَاكُمْ فَأَنْتُمْ فِيهِ سَوَاءٌ تَخَافُونَهُمْ كَخِيفَتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}<ref>«برای شما از خودتان مثلی آورده است: آیا از بردههاتان، میان آنچه روزیتان کردهایم، شریکهایی دارید که در آن با آنان برابر باشید، از آنان همانگونه بهراسید که از همدیگر میهراسید؟ بدینگونه ما آیات را برای کسانی که خرد میورزند روشن میداریم» سوره روم، آیه ۲۸.</ref>، {{متن قرآن|كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ}}<ref>«الف، لام، را؛ (این) کتابی است که آیاتش استواری یافته سپس از سوی فرزانهای آگاه آشکار شده است؛» سوره هود، آیه ۱.</ref>. همچنان که صورتهای موجودات [[زمین]] و [[آسمانها]] و موجودات بین آنها تفصیل موجوداتی است که در عالم عقل که همان [[عالم امر]] است میباشد. این چنین است تمامی موجوداتی که در هر دو عالم ([[عالم خلق]] و امر) بوده همگی کتاب تفصیلی موجوداتی است که در عالم [[الهی]] [[اسما]] و صفات خداوندمی باشد؛ چنان که [[خداوند]] میفرماید: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و خداوند را نامهای نیکوتر است، او را بدانها بخوانید! و آنان را که در نامهای خداوند کژاندیشی میکنند وانهید، به زودی بدانچه میکردهاند کیفر میبینند» سوره اعراف، آیه ۱۸۰.</ref> | ||
طبق این [[آیه]] خداوند بر [[انسان]] [[علم]] [[حکمت]]، [[ توحید]] و [[شناخت]] (عالم) [[امر]] و [[خلق]] و [[معرفت]] [[آفاق]] (کرانهها) و [[انفس]] (شناخت زوایای وجود خود) را [[واجب]] کرده است، چرا که دانستن اسمهای خداوند که همان ارباب صورتهای انواع است بدون [[تدبر]] در [[مخلوقات]] و پروردگان موجودات در آسمانها و زمین به دست نمیآید، و بدین دلیل خداوند در آیات خودش [[انسانها]] را به [[اندیشیدن]] در آنها و احوال و آثارشان امر فرموده است <ref>الأسفار الأربعه، ج۷، ص ۳۳.</ref>. | طبق این [[آیه]] خداوند بر [[انسان]] [[علم]] [[حکمت]]، [[توحید]] و [[شناخت]] (عالم) [[امر]] و [[خلق]] و [[معرفت]] [[آفاق]] (کرانهها) و [[انفس]] (شناخت زوایای وجود خود) را [[واجب]] کرده است، چرا که دانستن اسمهای خداوند که همان ارباب صورتهای انواع است بدون [[تدبر]] در [[مخلوقات]] و پروردگان موجودات در آسمانها و زمین به دست نمیآید، و بدین دلیل خداوند در آیات خودش [[انسانها]] را به [[اندیشیدن]] در آنها و احوال و آثارشان امر فرموده است <ref>الأسفار الأربعه، ج۷، ص ۳۳.</ref>. | ||
[[کتاب]] [[تکوینی]] مانند کتاب تدوینی است که آیاتش ابتدا به صورت [[اجمال]] و به وجود واحد جمعی در کتاب انفسی تحقق یافته و سپس در کتاب آفاقی شرح و بسط پیدا کرده است. بنابراین انسان مانند متن بوده و عالم همچون شرح اوست، و این کتاب تکوینی انفسی سرشار از [[علوم]] ربّانی است، و در [[معرفت نفس]] [[آدمی]] و قرائت این کتاب به مقصود و مطلوب نهایی که شناخت خداست، نایل خواهی گشت <ref>الشواهد الربوبیه، ج۲، ص۹۶۴ـ ۶۹۷.</ref> | [[کتاب]] [[تکوینی]] مانند کتاب تدوینی است که آیاتش ابتدا به صورت [[اجمال]] و به وجود واحد جمعی در کتاب انفسی تحقق یافته و سپس در کتاب آفاقی شرح و بسط پیدا کرده است. بنابراین انسان مانند متن بوده و عالم همچون شرح اوست، و این کتاب تکوینی انفسی سرشار از [[علوم]] ربّانی است، و در [[معرفت نفس]] [[آدمی]] و قرائت این کتاب به مقصود و مطلوب نهایی که شناخت خداست، نایل خواهی گشت <ref>الشواهد الربوبیه، ج۲، ص۹۶۴ـ ۶۹۷.</ref><ref>[[احمد شجاعی|شجاعی، احمد]]، [[آیه - شجاعی (مقاله)|مقاله «آیه»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۷۱.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
#[[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[احمد شجاعی|شجاعی، احمد]]، [[آیه - شجاعی (مقاله)|مقاله «آیه»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']] | # [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[احمد شجاعی|شجاعی، احمد]]، [[آیه - شجاعی (مقاله)|مقاله «آیه»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||