آیه ولایت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۲
بدون خلاصۀ ویرایش |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
{{همچنین|امامت امام علی}} | {{همچنین|امامت امام علی}} | ||
[[آیه ولایت]] یکی از روشنترین [[دلایل امامت بلافصل علی]]{{ع}} است: زیرا واژۀ "ولی" اگر چه در لغت معانی یا کاربردهای گوناگونی دارد مانند: [[رب]]، [[مالک]]، [[سید]]، [[منعم]]، [[معتق،]] [[محب]]، [[ناصر]] و [[متصرف در امور]] دیگران<ref>لسان العرب، ج۱۵، ص۲۸۱ـ۲۸۳؛ أقرب الموارد، ج۲، ص۱۴۷۸.</ref>، ولی به [[دلایل عقلی]] و [[نقلی]] و نیز به [[اجماع]] [[مسلمانان]] غیر از سه معنای اخیر قطعاً مقصود نیست و از سه معنای اخیر تنها آخرین معنا میتواند در این [[آیه]] مقصود باشد. برخی از [[دلایل]] این مطلب عبارتاند از: | [[آیه ولایت]] یکی از روشنترین [[دلایل امامت بلافصل علی]]{{ع}} است: زیرا واژۀ "ولی" اگر چه در لغت معانی یا کاربردهای گوناگونی دارد مانند: [[رب]]، [[مالک]]، [[سید]]، [[منعم]]، [[معتق،]] [[محب]]، [[ناصر]] و [[متصرف در امور]] دیگران<ref>لسان العرب، ج۱۵، ص۲۸۱ـ۲۸۳؛ أقرب الموارد، ج۲، ص۱۴۷۸.</ref>، ولی به [[دلایل عقلی]] و [[نقلی]] و نیز به [[اجماع]] [[مسلمانان]] غیر از سه معنای اخیر قطعاً مقصود نیست و از سه معنای اخیر تنها آخرین معنا میتواند در این [[آیه]] مقصود باشد. برخی از [[دلایل]] این مطلب عبارتاند از: | ||
# [[حصر]] {{متن قرآن|إِنَّمَا}}: کلمۀ {{متن قرآن|إِنَّمَا}} از ادات [[حصر]] است و بر [[ولایتی]] خاص که به [[خداوند]] اختصاص دارد و برای دیگران با [[اذن]] و [[مشیت الهی]] ثابت میشود<ref>مجمع البیان، ج۴ـ۳، ص۲۱۱؛ الذخیرة فی علم الکلام، ص۴۳۹ـ۴۴۰؛ المنقذ من التقلید، ج۲، ص۳۰۲ـ۳۰۳.</ref> | # [[حصر]] {{متن قرآن|إِنَّمَا}}: کلمۀ {{متن قرآن|إِنَّمَا}} از ادات [[حصر]] است و بر [[ولایتی]] خاص که به [[خداوند]] اختصاص دارد و برای دیگران با [[اذن]] و [[مشیت الهی]] ثابت میشود<ref>مجمع البیان، ج۴ـ۳، ص۲۱۱؛ الذخیرة فی علم الکلام، ص۴۳۹ـ۴۴۰؛ المنقذ من التقلید، ج۲، ص۳۰۲ـ۳۰۳.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه ولایت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «آیه ولایت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۱۰۶-۱۱۱.</ref> [[ولایت]] در [[آیه]] به معنای [[نصرت]] و [[محبت]] نیست؛ زیرا [[لزوم]] [[یاری]] کردن و [[محبت]] [[مؤمنان]] به همدیگر از لوازم [[بدیهی]] [[ایمان]] و مورد [[اجماع]] [[مسلمانان]] است چنانکه آیۀ {{متن قرآن|الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ}}<ref>«و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند» سوره توبه، آیه ۷۱.</ref> نیز بر آن دلالت میکند<ref>تفسیر کبیر، ج۱۲، ص۳۰؛ مصباح الهدایة فی اثبات الولایة، ص۳۲۰ـ۳۲۱.</ref>. | ||
#کلمه ولی مشتق از "ولی" و "[[ولایت]]" به معنای [[سرپرستی]] و صاحب [[اختیار]] است: اگر چه واژۀ "ولی" بر معانی یا مصادیق متعددی اطلاق شده است، ولی هرگاه واژۀ "ولی" بدون قرینه به کار رود مراد از آن مالک امر بودن خواهد بود، به ویژه اگر به کسی اسناد داده شود که دارای [[شأن]] [[رهبری]] و [[فرمانروایی]] است؛ همان طوری که در آیۀ مورد بحث چنین است؛ زیرا کلمه «ولی» نخست به [[خداوند]] و سپس به [[پیامبر]]{{صل}} اسناد داده شده است. البتّه این [[ولایت]] برای [[خداوند]] [[بالاصاله]] و برای [[پیامبر]] و {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} تبعی و با [[اذن]] [[پروردگار]] است. حال با توجه به اینکه [[ولایت]] در مورد [[خدا]] و [[رسول]]{{صل}} به معنای مالک امر بودن است و از طرفی {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} بر [[خداوند]] و [[پیامبر]]{{صل}} عطف شده و [[حکم]] معطوف با معطوف علیه مشترک است، پس [[ولایت]] در مورد مؤمنانی که در [[آیه]] توصیف شدهاند نیز به معنای [[مالکیت]] [[امر]] [[تدبیر]] ([[امامت]]) خواهد بود<ref>مصباح الهدایة فی اثبات الولایة، ص۳۲۰ـ۳۲۱.</ref>. | #کلمه ولی مشتق از "ولی" و "[[ولایت]]" به معنای [[سرپرستی]] و صاحب [[اختیار]] است: اگر چه واژۀ "ولی" بر معانی یا مصادیق متعددی اطلاق شده است، ولی هرگاه واژۀ "ولی" بدون قرینه به کار رود مراد از آن مالک امر بودن خواهد بود، به ویژه اگر به کسی اسناد داده شود که دارای [[شأن]] [[رهبری]] و [[فرمانروایی]] است؛ همان طوری که در آیۀ مورد بحث چنین است؛ زیرا کلمه «ولی» نخست به [[خداوند]] و سپس به [[پیامبر]]{{صل}} اسناد داده شده است. البتّه این [[ولایت]] برای [[خداوند]] [[بالاصاله]] و برای [[پیامبر]] و {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} تبعی و با [[اذن]] [[پروردگار]] است. حال با توجه به اینکه [[ولایت]] در مورد [[خدا]] و [[رسول]]{{صل}} به معنای مالک امر بودن است و از طرفی {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} بر [[خداوند]] و [[پیامبر]]{{صل}} عطف شده و [[حکم]] معطوف با معطوف علیه مشترک است، پس [[ولایت]] در مورد مؤمنانی که در [[آیه]] توصیف شدهاند نیز به معنای [[مالکیت]] [[امر]] [[تدبیر]] ([[امامت]]) خواهد بود<ref>مصباح الهدایة فی اثبات الولایة، ص۳۲۰ـ۳۲۱.</ref>. | ||
#مراد از {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} [[حضرت علی]]{{ع}} است: عبارت {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} هرچند همۀ [[مؤمنان]] را شامل میشود ولی مقصود بعضی از [[مؤمنان]] است؛ زیرا برای آنان صفت ویژهای ـ اقامۀ [[نماز]] و دادن [[زکات]] در حال [[رکوع]] ـ بیان شده که [[شأن نزول]] آن دربارۀ حضرت است<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه ولایت ۲ (مقاله)|آیه ولایت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]].</ref>. در [[روایات]] متعدد از [[شیعه]] و [[اهل سنت]] وارد شده است که [[آیه]] فوق درباره [[حضرت علی]] نازل شده است<ref>ر.ک: [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۲۱۳ - ۲۲۲. </ref>. چنانکه در روایتی [[امام باقر]]{{ع}} فرمودند: «[[خداوند]] پیامبرش را به [[ولایت امام علی]]{{ع}} [[فرمان]] داد واین [[آیه]] را براو نازل کرد: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref> [[اهل سنت]] هم [[روایات]] فراوانی مبنی بر [[نزول]] [[آیه]] بر [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} دارند، چنانکه مؤلف کتاب مواقف تصریح کرده است مفسّران بر [[نزول]] این [[آیه]] در [[شأن]] [[امام علی]]{{ع}} [[اجماع]] دارند همچنین [[جرجانی]] در شرح مواقف، [[سعدالدین تفتازانی]] در شرح مقاصد و [[قوشچی]] در شرح تجرید نیز بر این [[اجماع]] اعتراف دارند<ref>ر.ک: [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۴۳۰ - ۴۳۶. </ref>. | #مراد از {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} [[حضرت علی]]{{ع}} است: عبارت {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} هرچند همۀ [[مؤمنان]] را شامل میشود ولی مقصود بعضی از [[مؤمنان]] است؛ زیرا برای آنان صفت ویژهای ـ اقامۀ [[نماز]] و دادن [[زکات]] در حال [[رکوع]] ـ بیان شده که [[شأن نزول]] آن دربارۀ حضرت است<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه ولایت ۲ (مقاله)|آیه ولایت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]].</ref>. در [[روایات]] متعدد از [[شیعه]] و [[اهل سنت]] وارد شده است که [[آیه]] فوق درباره [[حضرت علی]] نازل شده است<ref>ر.ک: [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۲۱۳ - ۲۲۲. </ref>. چنانکه در روایتی [[امام باقر]]{{ع}} فرمودند: «[[خداوند]] پیامبرش را به [[ولایت امام علی]]{{ع}} [[فرمان]] داد واین [[آیه]] را براو نازل کرد: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref> [[اهل سنت]] هم [[روایات]] فراوانی مبنی بر [[نزول]] [[آیه]] بر [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} دارند، چنانکه مؤلف کتاب مواقف تصریح کرده است مفسّران بر [[نزول]] این [[آیه]] در [[شأن]] [[امام علی]]{{ع}} [[اجماع]] دارند همچنین [[جرجانی]] در شرح مواقف، [[سعدالدین تفتازانی]] در شرح مقاصد و [[قوشچی]] در شرح تجرید نیز بر این [[اجماع]] اعتراف دارند<ref>ر.ک: [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۴۳۰ - ۴۳۶. </ref>. | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
===تشکیک در [[شأن نزول]] [[آیه]]=== | ===تشکیک در [[شأن نزول]] [[آیه]]=== | ||
یکی از تشکیکهایی که در دلالت آیه بر [[امامت]] [[امیر المؤمنین]]{{ع}} وارد شده تردید در [[نزول آیه]] در [[شأن]] آن [[حضرت]] است. این تردید به صورتهای مختلف اظهار شده است. | یکی از تشکیکهایی که در دلالت آیه بر [[امامت]] [[امیر المؤمنین]]{{ع}} وارد شده تردید در [[نزول آیه]] در [[شأن]] آن [[حضرت]] است. این تردید به صورتهای مختلف اظهار شده است. | ||
#[[ابوعلی جبایی]] گفته است: «آیه در شأن جماعتی از [[صحابه]] نازل گردیده که [[فریضه]] نماز و زکات را پیوسته به جای میآوردند، و در [[زمان]] نزول آیه در حال [[رکوع]] بودند، و [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} از نظر [[مالی]] در شرایطی نبود که زکات بر او [[واجب]] باشد»<ref>المغنی، الإمامة، ج۱، ص۱۳۷.</ref>. | # [[ابوعلی جبایی]] گفته است: «آیه در شأن جماعتی از [[صحابه]] نازل گردیده که [[فریضه]] نماز و زکات را پیوسته به جای میآوردند، و در [[زمان]] نزول آیه در حال [[رکوع]] بودند، و [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} از نظر [[مالی]] در شرایطی نبود که زکات بر او [[واجب]] باشد»<ref>المغنی، الإمامة، ج۱، ص۱۳۷.</ref>. | ||
# [[ابوهاشم جبایی]] گفته است: «نمیتوان زکات در آیه را به صدقه مستحبی [[تفسیر]] کرد، زیرا مفاد آیه این است که ندادن زکات همچون انجام ندادن نماز، با [[مؤمن]] بودن [[انسان]] منافات دارد، یعنی او را از [[ایمان]] خارج میسازد، در حالی که ترک فعل [[مستحب]] چنین اثری را ندارد»<ref>المغنی، الإمامة، ج۱، ص۱۳۹.</ref>. | # [[ابوهاشم جبایی]] گفته است: «نمیتوان زکات در آیه را به صدقه مستحبی [[تفسیر]] کرد، زیرا مفاد آیه این است که ندادن زکات همچون انجام ندادن نماز، با [[مؤمن]] بودن [[انسان]] منافات دارد، یعنی او را از [[ایمان]] خارج میسازد، در حالی که ترک فعل [[مستحب]] چنین اثری را ندارد»<ref>المغنی، الإمامة، ج۱، ص۱۳۹.</ref>. | ||
#[[فخرالدین رازی]] گفته است: «استدلال [[شیعه]] به آیه بر [[امامت علی]]{{ع}} به اینکه آیه در شأن او نازل شده است، پذیرفته نیست، زیرا به [[اعتقاد]] اکثر [[مفسران]] آیه در [[حق]] عموم [[امت]] نازل شده است»<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۳۰.</ref>. | # [[فخرالدین رازی]] گفته است: «استدلال [[شیعه]] به آیه بر [[امامت علی]]{{ع}} به اینکه آیه در شأن او نازل شده است، پذیرفته نیست، زیرا به [[اعتقاد]] اکثر [[مفسران]] آیه در [[حق]] عموم [[امت]] نازل شده است»<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۳۰.</ref>. | ||
#وی همچنین گفته است: «زکات اسم است برای صدقه واجب نه صدقه مستحبی، زیرا [[قرآن]] میفرماید: {{متن قرآن|وَآتُوا الزَّكَاةَ}}<ref>«و زکات بدهید» سوره بقره، آیه ۴۳.</ref> و امر ظاهر در [[وجوب]] است، و از طرفی تأخیر ادای زکات از اولین اوقات وجوب از نظر بیشتر [[علما]] [[معصیت]] است، بنابراین، نمیتوان گفت امیرالمؤمنین{{ع}} [[انگشتر]] را به عنوان زکات واجب به [[فقیر]] داده است، زیرا در این صورت تأخیر در پرداخت آن لازم میآید که [[شایسته]] [[مقام]] آن [[حضرت]] نیست، و حمل آن بر [[صدقه]] مستحبی نیز خلاف اصل است<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۳۰.</ref>. | #وی همچنین گفته است: «زکات اسم است برای صدقه واجب نه صدقه مستحبی، زیرا [[قرآن]] میفرماید: {{متن قرآن|وَآتُوا الزَّكَاةَ}}<ref>«و زکات بدهید» سوره بقره، آیه ۴۳.</ref> و امر ظاهر در [[وجوب]] است، و از طرفی تأخیر ادای زکات از اولین اوقات وجوب از نظر بیشتر [[علما]] [[معصیت]] است، بنابراین، نمیتوان گفت امیرالمؤمنین{{ع}} [[انگشتر]] را به عنوان زکات واجب به [[فقیر]] داده است، زیرا در این صورت تأخیر در پرداخت آن لازم میآید که [[شایسته]] [[مقام]] آن [[حضرت]] نیست، و حمل آن بر [[صدقه]] مستحبی نیز خلاف اصل است<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۳۰.</ref>. | ||
خط ۲۱۸: | خط ۲۱۸: | ||
آنچه از حالات [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} در [[نماز]] [[نقل]] شده آن است که [[حضرت]] دارای [[حضور قلب]] خاصی بودند به گونهای که از خود بیخود میشدند. این حالت [[علی]]{{ع}} با این مطلب که در حال [[نماز]] صدای [[سائل]] را شنیدند و [[انگشتر]] خود را به او دادند، منافات دارد؛ زیرا حالت نخست، مستلزم توجّه تام به [[پروردگار]]، ولی حالت دوّم موجب توجّه به غیر [[خداوند]] است؛ از اینرو، نمیتوان مدلول [[آیه]] را درباره آن [[حضرت]] پذیرفت. | آنچه از حالات [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} در [[نماز]] [[نقل]] شده آن است که [[حضرت]] دارای [[حضور قلب]] خاصی بودند به گونهای که از خود بیخود میشدند. این حالت [[علی]]{{ع}} با این مطلب که در حال [[نماز]] صدای [[سائل]] را شنیدند و [[انگشتر]] خود را به او دادند، منافات دارد؛ زیرا حالت نخست، مستلزم توجّه تام به [[پروردگار]]، ولی حالت دوّم موجب توجّه به غیر [[خداوند]] است؛ از اینرو، نمیتوان مدلول [[آیه]] را درباره آن [[حضرت]] پذیرفت. | ||
[[فخر رازی]] مینویسد: {{عربی|وهو أن اللائق بعلي أن یكون مستغرق القلب بذکر الله حال ما يكون في الصلاة، والظاهر أن من كان كذلك فإنه لا یتفرغ لاستماع كلام الغير و لفهمه، و لهذا قال تعالى:}} {{متن قرآن|الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ}}<ref>«(همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریدهای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱.</ref> {{عربی|ومن كان قلبه مستغرقاً في الفكر كيف يتفرغ لاستماع كلام الغير}}<ref>مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۶.</ref> | [[فخر رازی]] مینویسد: {{عربی|وهو أن اللائق بعلي أن یكون مستغرق القلب بذکر الله حال ما يكون في الصلاة، والظاهر أن من كان كذلك فإنه لا یتفرغ لاستماع كلام الغير و لفهمه، و لهذا قال تعالى:}} {{متن قرآن|الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ}}<ref>«(همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریدهای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱.</ref> {{عربی|ومن كان قلبه مستغرقاً في الفكر كيف يتفرغ لاستماع كلام الغير}}<ref>مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۶.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۳۵-۳۶.</ref> | ||
'''پاسخ به این [[شبهه]]''': | '''پاسخ به این [[شبهه]]''': | ||
خط ۲۲۹: | خط ۲۲۹: | ||
==={{متن قرآن|إِنَّمَا}}=== | ==={{متن قرآن|إِنَّمَا}}=== | ||
کلمه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} در صدر آیه، مفید [[حصر]] است و معنایش این است: فقط [[خدا]] و [[رسول]] و مؤمنینی که دارای صفات مذکوره در آیه هستند، [[ولیّ]] شما میباشند و دلیل بر افاده حصر، [[اجماع]] [[علماء]] [[ادبیات عرب]] است<ref>یکی از قرائنی که بر این معنا دلالت دارد این است که ولایت امیرالمؤمنین{{ع}} ولایت خدا و رسول خدا{{صل}} قرار داده شده؛ زیرا {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} عطف به {{متن قرآن|اللَّهُ وَرَسُولُهُ}} است و معطوف در حکم معطوف علیه میباشد، یعنی همان معنایی که برای ولایت خدا و رسول خدا{{صل}} محقق است، برای {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} یعنی امیرالمؤمنین{{ع}} نیز ثابت میباشد. مشهور میان خاصّه و عامّه این است که: استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد جایز نیست و اگر معنی دیگری اراده شود، این محذور لازم آید که خصم به آن ملتزم نیست. (یعنی کلمه «ولی» در آیه شریفه در هر سه مورد - خدا و رسول و {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} - به یک معناست و اگر «ولی» در {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} معنایی غیر از «ولی» در خدا و رسول بدهد، محذور استعمال لفظ واحد «که لفظ ولی باشد» در بیشتر از یک معنا خواهد بود که خود عامه به آن ملتزم نیستند.) قرینه دیگر ضمیر «کم» در {{متن قرآن|وَلِيُّكُمُ}} میباشد که خطاب به جمیع مؤمنین است؛ زیرا مرجع آن {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا}} است که در آیه قبل میباشد. و بحث در این که آیا خطابات قرآنی مخصوص مشافهین و موجودین در زمان خطاب است و در باقی مکلّفین به ادلّه اشتراک تکلیف ثابت میشود یا خطاب به جمیع مکلّفین تا روز قیامت میباشد - چنان که در علم اصول مطرح است - ضرری به مدعای ما که عمومیّت خطاب به مؤمنین است، نمیزند. پس امیرالمؤمنین{{ع}}، ولایتِ (به معنایی که ذکر خواهد شد) بر جمیع طبقات مؤمنین تا روز قیامت دارد و مطلوب ما هم همین است. مقدس اردبیلی میفرماید: لا شک که الله تعالی در این آیه شریفه اظهار عنایت بیغایت خود درباره شاه ولایت فرموده، به کلمهای که خود و رسول خود را به آن وصف نموده، او را نیز به همان کلمه وصف فرموده تا همه کس بدانند که چنانچه حق تعالی صاحب اختیار دین و دنیاست و چنانچه رسول او مطاع و اولی بالتصرّف است، آن حضرت نیز به همان صفت موصوف و حاکم و آمر و ناهی و واجب الاطاعه است و تخلّف از فرموده او مثل تخلّف از فرموده خدا و رسول اوست. حدیقة الشیعة، ص۴۲.</ref> | کلمه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} در صدر آیه، مفید [[حصر]] است و معنایش این است: فقط [[خدا]] و [[رسول]] و مؤمنینی که دارای صفات مذکوره در آیه هستند، [[ولیّ]] شما میباشند و دلیل بر افاده حصر، [[اجماع]] [[علماء]] [[ادبیات عرب]] است<ref>یکی از قرائنی که بر این معنا دلالت دارد این است که ولایت امیرالمؤمنین{{ع}} ولایت خدا و رسول خدا{{صل}} قرار داده شده؛ زیرا {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} عطف به {{متن قرآن|اللَّهُ وَرَسُولُهُ}} است و معطوف در حکم معطوف علیه میباشد، یعنی همان معنایی که برای ولایت خدا و رسول خدا{{صل}} محقق است، برای {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} یعنی امیرالمؤمنین{{ع}} نیز ثابت میباشد. مشهور میان خاصّه و عامّه این است که: استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد جایز نیست و اگر معنی دیگری اراده شود، این محذور لازم آید که خصم به آن ملتزم نیست. (یعنی کلمه «ولی» در آیه شریفه در هر سه مورد - خدا و رسول و {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} - به یک معناست و اگر «ولی» در {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} معنایی غیر از «ولی» در خدا و رسول بدهد، محذور استعمال لفظ واحد «که لفظ ولی باشد» در بیشتر از یک معنا خواهد بود که خود عامه به آن ملتزم نیستند.) قرینه دیگر ضمیر «کم» در {{متن قرآن|وَلِيُّكُمُ}} میباشد که خطاب به جمیع مؤمنین است؛ زیرا مرجع آن {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا}} است که در آیه قبل میباشد. و بحث در این که آیا خطابات قرآنی مخصوص مشافهین و موجودین در زمان خطاب است و در باقی مکلّفین به ادلّه اشتراک تکلیف ثابت میشود یا خطاب به جمیع مکلّفین تا روز قیامت میباشد - چنان که در علم اصول مطرح است - ضرری به مدعای ما که عمومیّت خطاب به مؤمنین است، نمیزند. پس امیرالمؤمنین{{ع}}، ولایتِ (به معنایی که ذکر خواهد شد) بر جمیع طبقات مؤمنین تا روز قیامت دارد و مطلوب ما هم همین است. مقدس اردبیلی میفرماید: لا شک که الله تعالی در این آیه شریفه اظهار عنایت بیغایت خود درباره شاه ولایت فرموده، به کلمهای که خود و رسول خود را به آن وصف نموده، او را نیز به همان کلمه وصف فرموده تا همه کس بدانند که چنانچه حق تعالی صاحب اختیار دین و دنیاست و چنانچه رسول او مطاع و اولی بالتصرّف است، آن حضرت نیز به همان صفت موصوف و حاکم و آمر و ناهی و واجب الاطاعه است و تخلّف از فرموده او مثل تخلّف از فرموده خدا و رسول اوست. حدیقة الشیعة، ص۴۲.</ref><ref>[[سید قاسم علیاحمدی|علیاحمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|حقانیت در اوج مظلومیت ج۱]]، ص ۲۵۶.</ref> | ||
===«[[ولیّ]]»=== | ===«[[ولیّ]]»=== | ||
کلمه «ولیّ» در [[آیه]] به معنای اولی بالتصرّف است، یعنی [[خدا]] و [[رسول]] و کسانی که آن اوصاف را دارند، از خود شما نسبت به [[مال]] و [[جان]] شما سزاوارترند و [[صاحب اختیار]] شما هستند. و دلیل بر این معنا همان استعمالات اهل لغت است<ref>عرب میگوید: {{عربی|السلطان ولیّ مَن لا ولیّ له}} یعنی سلطان سرپرست و اولی بالتصرف کسی است که ولی و سرپرستی ندارد. و میگوید: «ولیّ الدم» یعنی کسی که اولویت دارد به این مقتول و مسئول است و سرپرستی دارد. و یا ولیّ میت که به همین معنا است. در حدیث داریم: {{متن حدیث|أَيُّمَا امْرَأَةٍ نَكَحَتْ بِغَيْرِ إِذْنِ وَلِيِّهَا فَنِكَاحُهَا بَاطِلٌ}} در این جا هم ولیّ زن یعنی پدر و جدّ پدری او که شرعا ولایت و سرپرستی او را به عهده دارند. پس معنای حدیث این میشود: هر زنی بدون اجازه ولیّ خود که اولی بالتصرف و سرپرست اوست ازدواج نماید، ازدواجش باطل است. لفظ «ولیّ» اگر چه گفته شده: در لغت به معنای ناصر و محبّ نیز آمده است و لکن مثل ولایت و سایر مشتقاتش وقتی مطلق و بیقرینه بیاید، منصرف به همان معنای معهود از ولایت و اولویّت و احقّیت به امّت است.</ref> | کلمه «ولیّ» در [[آیه]] به معنای اولی بالتصرّف است، یعنی [[خدا]] و [[رسول]] و کسانی که آن اوصاف را دارند، از خود شما نسبت به [[مال]] و [[جان]] شما سزاوارترند و [[صاحب اختیار]] شما هستند. و دلیل بر این معنا همان استعمالات اهل لغت است<ref>عرب میگوید: {{عربی|السلطان ولیّ مَن لا ولیّ له}} یعنی سلطان سرپرست و اولی بالتصرف کسی است که ولی و سرپرستی ندارد. و میگوید: «ولیّ الدم» یعنی کسی که اولویت دارد به این مقتول و مسئول است و سرپرستی دارد. و یا ولیّ میت که به همین معنا است. در حدیث داریم: {{متن حدیث|أَيُّمَا امْرَأَةٍ نَكَحَتْ بِغَيْرِ إِذْنِ وَلِيِّهَا فَنِكَاحُهَا بَاطِلٌ}} در این جا هم ولیّ زن یعنی پدر و جدّ پدری او که شرعا ولایت و سرپرستی او را به عهده دارند. پس معنای حدیث این میشود: هر زنی بدون اجازه ولیّ خود که اولی بالتصرف و سرپرست اوست ازدواج نماید، ازدواجش باطل است. لفظ «ولیّ» اگر چه گفته شده: در لغت به معنای ناصر و محبّ نیز آمده است و لکن مثل ولایت و سایر مشتقاتش وقتی مطلق و بیقرینه بیاید، منصرف به همان معنای معهود از ولایت و اولویّت و احقّیت به امّت است.</ref><ref>[[سید قاسم علیاحمدی|علیاحمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|حقانیت در اوج مظلومیت ج۱]]، ص ۲۵۷.</ref> | ||
==={{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}}=== | ==={{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}}=== | ||
خط ۲۶۷: | خط ۲۶۷: | ||
چگونه تعبیر به لفظ جمع از مفرد به جهت تعظیم در [[حق]] ابوبکر جایز است اما در حق [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} جایز نیست؟! آیا هیچ زندیقی میتواند بگوید ابوبکر [[استحقاق]] تعظیم را دارد، اما امیرالمؤمنین{{ع}} ندارد؟!! در حالی که خاصّه و عامّه از [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] کردهاند: | چگونه تعبیر به لفظ جمع از مفرد به جهت تعظیم در [[حق]] ابوبکر جایز است اما در حق [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} جایز نیست؟! آیا هیچ زندیقی میتواند بگوید ابوبکر [[استحقاق]] تعظیم را دارد، اما امیرالمؤمنین{{ع}} ندارد؟!! در حالی که خاصّه و عامّه از [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] کردهاند: | ||
اگر درختها قلم و دریاها مرکب و [[جنیان]] حساب کننده و [[انسانها]] نویسنده باشند نمیتوانند [[فضائل امیرالمؤمنین]] را بنویسند<ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} لَوْ أَنَّ الرِّيَاضَ أَقْلَامٌ وَ الْبَحْرَ مِدَادٌ وَ الْجِنَّ حُسَّابٌ وَ الْإِنْسَ كُتَّابٌ مَا أَحْصَوْا فَضَائِلَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ{{ع}}}}؛ المناقب خوارزمی، ص۳۲، حدیث ۱؛ ص۳۲۸، حدیث ۳۴۱؛ و انظر: کفایة الطالب، ص۲۵۱؛ فرائد السمطین، ج۱، ص۱۶؛ ینابیع المودة، ج۲، ص۲۵۴، حدیث ۷۱۳؛ کشف الغمة، ج۱، ص۱۱۲ طبع القدیم؛ بحار الانوار، ج۴۰، ص۴۹؛ ج۳۸، ص۱۹۷.</ref> | اگر درختها قلم و دریاها مرکب و [[جنیان]] حساب کننده و [[انسانها]] نویسنده باشند نمیتوانند [[فضائل امیرالمؤمنین]] را بنویسند<ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} لَوْ أَنَّ الرِّيَاضَ أَقْلَامٌ وَ الْبَحْرَ مِدَادٌ وَ الْجِنَّ حُسَّابٌ وَ الْإِنْسَ كُتَّابٌ مَا أَحْصَوْا فَضَائِلَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ{{ع}}}}؛ المناقب خوارزمی، ص۳۲، حدیث ۱؛ ص۳۲۸، حدیث ۳۴۱؛ و انظر: کفایة الطالب، ص۲۵۱؛ فرائد السمطین، ج۱، ص۱۶؛ ینابیع المودة، ج۲، ص۲۵۴، حدیث ۷۱۳؛ کشف الغمة، ج۱، ص۱۱۲ طبع القدیم؛ بحار الانوار، ج۴۰، ص۴۹؛ ج۳۸، ص۱۹۷.</ref><ref>[[سید قاسم علیاحمدی|علیاحمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|حقانیت در اوج مظلومیت ج۱]]، ص ۲۵۸.</ref> | ||
==[[امامت امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[زمان پیامبر]]{{صل}}== | ==[[امامت امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[زمان پیامبر]]{{صل}}== | ||
خط ۳۰۹: | خط ۳۰۹: | ||
{{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ}}<ref>«و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند» سوره توبه، آیه ۷۱.</ref>. | {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ}}<ref>«و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند» سوره توبه، آیه ۷۱.</ref>. | ||
اگر بر این معنی قابل حمل نبود، بناچار باید بر معنای [[تدبیر امور]] حمل کرد اما این که مقصود از آن بعض، [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} است، این است که تمام کسانی که ولایت در آیه را بر همین معنی گرفتهاند بر این باورند که تنها مصداق آیه، امیرالمؤمنین علی{{ع}} است؛ زیرا تنها او در حال [[رکوع]] انگشتری را به [[فقیر]] داده است<ref>الذخیره، ص۴۴۲ - ۴۳۸.</ref> | اگر بر این معنی قابل حمل نبود، بناچار باید بر معنای [[تدبیر امور]] حمل کرد اما این که مقصود از آن بعض، [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} است، این است که تمام کسانی که ولایت در آیه را بر همین معنی گرفتهاند بر این باورند که تنها مصداق آیه، امیرالمؤمنین علی{{ع}} است؛ زیرا تنها او در حال [[رکوع]] انگشتری را به [[فقیر]] داده است<ref>الذخیره، ص۴۴۲ - ۴۳۸.</ref><ref>[[سید محمد مرتضوی|مرتضوی، سید محمد]]، [[آیات ولایت در قرآن ج۱ (کتاب)|آیات ولایت در قرآن ج۱]]، ص ۱۲۹.</ref> | ||
==دیدگاه [[شیخ مفید]]== | ==دیدگاه [[شیخ مفید]]== | ||
شیخ مفید در تقریر [[استدلال]] به [[آیه]] مینویسد: | شیخ مفید در تقریر [[استدلال]] به [[آیه]] مینویسد: | ||
[[خداوند]] در این آیه «[[ولایت]]» را برای عدهای {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} [[اثبات]] کرده و مشخصه آن عده را دادن [[زکات]] در حال [[رکوع]] قرار داده است؛ {{متن قرآن|وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}} وقتی ثابت شد که «ولایت» در این آیه برای کسی که در حال رکوع زکات داده [[واجب]] شده است، از این که هیچ کس به جز [[امیر المؤمنین علی]]{{ع}} از [[مسلمانان]] ادعا نکرده است در حال رکوع زکات داده باشد، روشن میشود که مقصود از {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} علی{{ع}} است و هرگاه «[[ولایتی]]» که در آیه برای [[خدا]] و [[رسول خدا]]{{صل}} ثابت است، برای علی{{ع}} نیز به همان گونه ثابت شد، [[امامت]] آن [[حضرت]] واجب است؛ زیرا [[ولایت خدا]] و رسول خدا{{صل}} بر [[خلق]] [[اطاعت]] کردن است وولایت برای [[حضرت امیر]]{{ع}} نیز همین گونه خواهد بود<ref>المسائل العکبریه، سلسله مؤلفات الشیخ المفید، ج۶، ص۵۰.</ref> | [[خداوند]] در این آیه «[[ولایت]]» را برای عدهای {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} [[اثبات]] کرده و مشخصه آن عده را دادن [[زکات]] در حال [[رکوع]] قرار داده است؛ {{متن قرآن|وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}} وقتی ثابت شد که «ولایت» در این آیه برای کسی که در حال رکوع زکات داده [[واجب]] شده است، از این که هیچ کس به جز [[امیر المؤمنین علی]]{{ع}} از [[مسلمانان]] ادعا نکرده است در حال رکوع زکات داده باشد، روشن میشود که مقصود از {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} علی{{ع}} است و هرگاه «[[ولایتی]]» که در آیه برای [[خدا]] و [[رسول خدا]]{{صل}} ثابت است، برای علی{{ع}} نیز به همان گونه ثابت شد، [[امامت]] آن [[حضرت]] واجب است؛ زیرا [[ولایت خدا]] و رسول خدا{{صل}} بر [[خلق]] [[اطاعت]] کردن است وولایت برای [[حضرت امیر]]{{ع}} نیز همین گونه خواهد بود<ref>المسائل العکبریه، سلسله مؤلفات الشیخ المفید، ج۶، ص۵۰.</ref><ref>[[سید محمد مرتضوی|مرتضوی، سید محمد]]، [[آیات ولایت در قرآن ج۱ (کتاب)|آیات ولایت در قرآن ج۱]]، ص ۱۳۱.</ref> | ||
==دیدگاهها درباره شأن نزول آیه ولایت== | ==دیدگاهها درباره شأن نزول آیه ولایت== | ||
خط ۳۴۹: | خط ۳۴۹: | ||
عرض کرد: بخوان. | عرض کرد: بخوان. | ||
{{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref> | {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref><ref>مجمع البیان، ج۳، ص۲۱۰؛ المیزان، ج۶، ص۲۱ و منابع دیگر.</ref>. | ||
این که این [[آیه در شأن امام علی]]{{ع}} نازل شده است، در بین [[علمای شیعه]] [[اجماعی]] است<ref>المیزان، ج۶، ص۲۵.</ref> و آنان ادعای اجماعی [[امامان شیعه]] را نیز دارند که آنچه از آنان نقل شده - چه در [[تفسیر]] و چه در مناظرات - [[مبیّن]] این مطلب است که این آیه در شأن امام علی{{ع}} نازل شده است<ref>المیزان، ج۶، ص۲۵.</ref>. | این که این [[آیه در شأن امام علی]]{{ع}} نازل شده است، در بین [[علمای شیعه]] [[اجماعی]] است<ref>المیزان، ج۶، ص۲۵.</ref> و آنان ادعای اجماعی [[امامان شیعه]] را نیز دارند که آنچه از آنان نقل شده - چه در [[تفسیر]] و چه در مناظرات - [[مبیّن]] این مطلب است که این آیه در شأن امام علی{{ع}} نازل شده است<ref>المیزان، ج۶، ص۲۵.</ref>. | ||
خط ۳۶۸: | خط ۳۶۸: | ||
[[علامه]] این مقدمه را به دو شیوه اثبات میکند. | [[علامه]] این مقدمه را به دو شیوه اثبات میکند. | ||
#نقل: ایشان در این مورد ادعای [[اجماع]] اهل لغت بر افاده کلمه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} بر حصر را دارد. | #نقل: ایشان در این مورد ادعای [[اجماع]] اهل لغت بر افاده کلمه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} بر حصر را دارد. | ||
#[[عقل]]: علامه حلی، دراین باره میگوید: لفظ «انّ» برای اثبات است و «ما» قبل از ترکیب برای [[نفی]] است و این نفی و اثبات نمیشود که به یک چیز تعلق گیرد و نمیشود که نفی را بر آنچه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} بر سرش آمده نسبت داد و اثبات را بر آنچه در [[کلام]] نیامده است نسبت داد؛ بنابراین تنها راه عقلایی، با توجه به ادعای اجماع بر دلالت {{متن قرآن|إِنَّمَا}} بر حصر این است که اثبات به آنچه در کلام آمده است نسبت داده شود و نفی به آنچه در کلام نیامده است نسبت داده شود و معنای حصر نیز همین است<ref>کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد ص۳۹۴.</ref>. | # [[عقل]]: علامه حلی، دراین باره میگوید: لفظ «انّ» برای اثبات است و «ما» قبل از ترکیب برای [[نفی]] است و این نفی و اثبات نمیشود که به یک چیز تعلق گیرد و نمیشود که نفی را بر آنچه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} بر سرش آمده نسبت داد و اثبات را بر آنچه در [[کلام]] نیامده است نسبت داد؛ بنابراین تنها راه عقلایی، با توجه به ادعای اجماع بر دلالت {{متن قرآن|إِنَّمَا}} بر حصر این است که اثبات به آنچه در کلام آمده است نسبت داده شود و نفی به آنچه در کلام نیامده است نسبت داده شود و معنای حصر نیز همین است<ref>کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد ص۳۹۴.</ref>. | ||
«[[فخر رازی]]» - که از بزرگان [[اهل سنت]] میباشد. با پذیرش دلالت واژه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} بر حصر، مینویسد: | «[[فخر رازی]]» - که از بزرگان [[اهل سنت]] میباشد. با پذیرش دلالت واژه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} بر حصر، مینویسد: | ||
خط ۳۹۶: | خط ۳۹۶: | ||
اگر این معنا روشن شد، مشخص میگردد که [[خداوند]] «ولی» را برای ما به گونهای اثبات کرده است که شامل بعضی از افراد شود نه همه. این مقتضای کاربرد واژه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} است که در لغت [[عرب]] تخصیص را میرساند، در حالی که اگر مقصود تمام مؤمنان باشد کاربرد {{متن قرآن|إِنَّمَا}} [[لغو]] خواهد بود. بدینسان نمیتوان ولایت در آیه را به معنای ولایت در [[دین]] یا [[محبت]] معنا کرد؛ زیرا با این معنا تمام مؤمنان در ولایت [[شریک]] هستند و اختصاص به بعضی از آنان ندارد، چنانکه [[خداوند]] فرمود: {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ...}}<ref>«و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند» سوره توبه، آیه ۷۱.</ref>. | اگر این معنا روشن شد، مشخص میگردد که [[خداوند]] «ولی» را برای ما به گونهای اثبات کرده است که شامل بعضی از افراد شود نه همه. این مقتضای کاربرد واژه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} است که در لغت [[عرب]] تخصیص را میرساند، در حالی که اگر مقصود تمام مؤمنان باشد کاربرد {{متن قرآن|إِنَّمَا}} [[لغو]] خواهد بود. بدینسان نمیتوان ولایت در آیه را به معنای ولایت در [[دین]] یا [[محبت]] معنا کرد؛ زیرا با این معنا تمام مؤمنان در ولایت [[شریک]] هستند و اختصاص به بعضی از آنان ندارد، چنانکه [[خداوند]] فرمود: {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ...}}<ref>«و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند» سوره توبه، آیه ۷۱.</ref>. | ||
بنابراین اگر بر این معنا قابل حمل نبود به ناچار باید بر معنای [[تدبیر امور]] حمل گردد. مقصود از آن بعض نیز، [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} میباشد. تمام کسانی که [[ولایت]] در [[آیه]] را به همین معنا گرفتهاند بر این باورند که تنها مصداق آیه، امیرمؤمنان علی{{ع}} میباشد؛ زیرا تنها او در حال [[رکوع]] انگشتری را به [[فقیر]] داده است<ref>علی بن الحسین الشریف المرتضی، (علم الهدی)، الذخیرة، ص۴۳۸-۴۴۰.</ref> | بنابراین اگر بر این معنا قابل حمل نبود به ناچار باید بر معنای [[تدبیر امور]] حمل گردد. مقصود از آن بعض نیز، [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} میباشد. تمام کسانی که [[ولایت]] در [[آیه]] را به همین معنا گرفتهاند بر این باورند که تنها مصداق آیه، امیرمؤمنان علی{{ع}} میباشد؛ زیرا تنها او در حال [[رکوع]] انگشتری را به [[فقیر]] داده است<ref>علی بن الحسین الشریف المرتضی، (علم الهدی)، الذخیرة، ص۴۳۸-۴۴۰.</ref><ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۱۲۴.</ref> | ||
===تقریر [[شیخ مفید]]=== | ===تقریر [[شیخ مفید]]=== | ||
شیخ مفید در تقریر [[استدلال]] به این آیه مینویسد: خداوند در این [[آیه ولایت]] را برای عدهای {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} [[اثبات]] کرده و نشانه این عده را دادن [[زکات]] در حال رکوع قرار داده است، {{متن قرآن|وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}. وقتی ثابت شد که در این آیه، ولایت برای کسی که در حال رکوع زکات داده [[واجب]] شده است، از طرفی هیچ کس از [[مسلمانان]] ادعا نکرده است که به جز [[امیر مؤمنان]] کسی در حال رکوع زکات داده باشد، روشن میشود که مقصود از {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} علی{{ع}} میباشد و هرگاه [[ولایتی]] که در آیه برای [[خدا]] و [[رسول خدا]]{{صل}} ثابت است برای علی{{ع}} نیز به همانگونه ثابت شد [[امامت]] آن [[حضرت]] واجب خواهد بود؛ زیرا [[ولایت خدا]] و رسول خدا{{صل}} بر [[خلق]] به معنای [[اطاعت]] کردن از آنان است؛ از اینرو ولایت برای حضرت نیز همین گونه خواهد بود<ref>محمد بن نعمان العکبری شیخ مفید، المسائل العکبریه (سلسله مؤلفات شیخ مفید)، ج۶، ص۵۰.</ref> | شیخ مفید در تقریر [[استدلال]] به این آیه مینویسد: خداوند در این [[آیه ولایت]] را برای عدهای {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} [[اثبات]] کرده و نشانه این عده را دادن [[زکات]] در حال رکوع قرار داده است، {{متن قرآن|وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}. وقتی ثابت شد که در این آیه، ولایت برای کسی که در حال رکوع زکات داده [[واجب]] شده است، از طرفی هیچ کس از [[مسلمانان]] ادعا نکرده است که به جز [[امیر مؤمنان]] کسی در حال رکوع زکات داده باشد، روشن میشود که مقصود از {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} علی{{ع}} میباشد و هرگاه [[ولایتی]] که در آیه برای [[خدا]] و [[رسول خدا]]{{صل}} ثابت است برای علی{{ع}} نیز به همانگونه ثابت شد [[امامت]] آن [[حضرت]] واجب خواهد بود؛ زیرا [[ولایت خدا]] و رسول خدا{{صل}} بر [[خلق]] به معنای [[اطاعت]] کردن از آنان است؛ از اینرو ولایت برای حضرت نیز همین گونه خواهد بود<ref>محمد بن نعمان العکبری شیخ مفید، المسائل العکبریه (سلسله مؤلفات شیخ مفید)، ج۶، ص۵۰.</ref><ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۱۲۶.</ref> | ||
===استدلال [[علامه طباطبایی]]=== | ===استدلال [[علامه طباطبایی]]=== | ||
خط ۴۲۴: | خط ۴۲۴: | ||
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']] | # [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']] | ||
# [[پرونده:978964298273.jpg|22px]] [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|'''امامت''']] | # [[پرونده:978964298273.jpg|22px]] [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|'''امامت''']] | ||
#[[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه ولایت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «آیه ولایت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']] | # [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه ولایت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «آیه ولایت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']] | ||
# [[پرونده:1368142.jpg|22px]] [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امامشناسی (کتاب)|'''درسنامه امامشناسی''']] | # [[پرونده:1368142.jpg|22px]] [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امامشناسی (کتاب)|'''درسنامه امامشناسی''']] | ||
# [[پرونده:1368130.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|'''براهین و نصوص امامت''']] | # [[پرونده:1368130.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|'''براهین و نصوص امامت''']] |