پرش به محتوا

ابوبکر بن شعوب لیثی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۱۵: خط ۱۵:
شداد در رثای کشته‌های قریش در [[پیکار]] [[بدر]]، اشعاری سرود: "گویا آن [[چاه]] [[بدر]] پیش چشم من است که [[جوانان]] را در آن سرنگون می‌کنند"<ref>{{عربی|"ماذا بالقلیب قلیب بدر من القینات والشرب الکرام..."}}؛ ابن هشام، ج۳، ص۳۰، ۷۹، ۸۱-۸۲ و ۱۳۰؛ بخاری، ج۴، ص۲۶۳؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۹.</ref>
شداد در رثای کشته‌های قریش در [[پیکار]] [[بدر]]، اشعاری سرود: "گویا آن [[چاه]] [[بدر]] پیش چشم من است که [[جوانان]] را در آن سرنگون می‌کنند"<ref>{{عربی|"ماذا بالقلیب قلیب بدر من القینات والشرب الکرام..."}}؛ ابن هشام، ج۳، ص۳۰، ۷۹، ۸۱-۸۲ و ۱۳۰؛ بخاری، ج۴، ص۲۶۳؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۹.</ref>


فاکهی در کتاب [[مکه]] به نقل از ابوالقَمُوص<ref>زید بن علی از تابعین مورد اعتماد کوفی؛ عجلی، ج۱، ص۳۷۸.</ref> این اشعار را به [[ابوبکر]]، [[خلیفه اول]]، نسبت داده و گفته است وی در [[اسلام]] و [[جاهلیت]] باده گساری می‌کرد. [[رسول خدا]]{{صل}} هنگامی که از اشعار وی باخبر شد، با چهره‌ای برافروخته، در حالی که دامن جامه‌اش بر [[زمین]] کشیده می‌شد، نزد ابوبکر آمد. [[عمر بن خطاب]] که در این رویداد با ابوبکر بود، با دیدن چهره [[حضرت]]، از [[خشم]] ایشان به [[خدا]] [[پناه]] برد و [[سوگند]] یاد کرد که هیچگاه شراب نخواهد نوشید<ref>ابن حجر، مقدمه فتح الباری، ص۳۰۰؛ همو، الاصابه، ج۷، ص۳۹؛ امینی، ج۷، ص۹۵؛ شرف الدین، ص۳۱۰؛ جعفر مرتضی، ج۵، ص۹ و ص۳۰۴-۳۰۷.</ref>. نفطویه <ref>ابن [[عرفة]] واسطی م. ۳۲۲، [[ابراهیم بن محمد]] بن [[عرفه]] از [[نوادگان]] مهلب بن ابی صفره، ادیب، [[فقیه]]، [[محدث]] و [[مورخ]] و مؤلف کتاب [[تاریخ]].</ref> نیز با پذیرش این [[روایت]]، اشعار را به خلیفه اول نسبت داده<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۹.</ref>، [[ترمذی]]<ref>ترمذی، ج۵، ص۹۸.</ref> نیز به نوعی انتساب این اشعار را به [[خلیفه]] پذیرفته و نشان داده است که [[عمر]] در مراحل مختلفی، خواستار بیانی شفاف درباره شراب بود تا اینکه با [[نزول آیه]] {{متن قرآن|فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ}}<ref>« اکنون آیا دست می‌کشید؟» سوره مائده، آیه ۹۱.</ref>. گفت: دیگر این کار را ادامه نمی‌دهم، اما [[حکیم ترمذی]]<ref>ترمذی، ج۱، ص۲۴۸؛ اصل ۴۴.</ref> روایت ابی القموص را منکر <ref>روایتی که [[راوی]] آن مورد [[اعتماد]] نباشد و تنها یک [[سند]] داشته باشد.</ref> شمرده است. [[طبری]]<ref>طبری، ج۲، ص۳۷۴.</ref> [[روایت]] ابوالقموص را با تفصیل بیشتری و با [[جایگزینی]] کلمه "[[رجل]]" به جای نام اشخاص، چنین بیان کرده که [[مسلمانان]] پس از [[نزول آیه]] {{متن قرآن|لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَ}}<ref>«ای مؤمنان! در حال مستی به نماز رو نیاورید » سوره نساء، آیه ۴۳.</ref>. همچنان باده گساری می‌کردند، تا اینکه مردی در اثر شراب نوشی، اشعاری در سوگ کشته‌های [[بدر]] خواند و در نتیجه، [[آیه]] {{متن قرآن|فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ}}<ref>« اکنون آیا دست می‌کشید؟» سوره مائده، آیه ۹۱.</ref> نازل شد. [[تاریخ]] این رخداد و [[تحریم]] شراب را به [[اختلاف]]، اندکی پیش از [[نبرد احد]] تا [[زمان]] [[حجة الوداع]] گفته‌اند.
فاکهی در کتاب [[مکه]] به نقل از ابوالقَمُوص<ref>زید بن علی از تابعین مورد اعتماد کوفی؛ عجلی، ج۱، ص۳۷۸.</ref> این اشعار را به [[ابوبکر]]، [[خلیفه اول]]، نسبت داده و گفته است وی در [[اسلام]] و [[جاهلیت]] باده گساری می‌کرد. [[رسول خدا]]{{صل}} هنگامی که از اشعار وی باخبر شد، با چهره‌ای برافروخته، در حالی که دامن جامه‌اش بر [[زمین]] کشیده می‌شد، نزد ابوبکر آمد. [[عمر بن خطاب]] که در این رویداد با ابوبکر بود، با دیدن چهره [[حضرت]]، از [[خشم]] ایشان به [[خدا]] [[پناه]] برد و [[سوگند]] یاد کرد که هیچگاه شراب نخواهد نوشید<ref>ابن حجر، مقدمه فتح الباری، ص۳۰۰؛ همو، الاصابه، ج۷، ص۳۹؛ امینی، ج۷، ص۹۵؛ شرف الدین، ص۳۱۰؛ جعفر مرتضی، ج۵، ص۹ و ص۳۰۴-۳۰۷.</ref>. نفطویه <ref>ابن [[عرفة]] واسطی م. ۳۲۲، [[ابراهیم بن محمد]] بن [[عرفه]] از [[نوادگان]] مهلب بن ابی صفره، ادیب، [[فقیه]]، [[محدث]] و [[مورخ]] و مؤلف کتاب [[تاریخ]].</ref> نیز با پذیرش این [[روایت]]، اشعار را به خلیفه اول نسبت داده<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۹.</ref>، [[ترمذی]]<ref>ترمذی، ج۵، ص۹۸.</ref> نیز به نوعی انتساب این اشعار را به [[خلیفه]] پذیرفته و نشان داده است که [[عمر]] در مراحل مختلفی، خواستار بیانی شفاف درباره شراب بود تا اینکه با [[نزول آیه]] {{متن قرآن|فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ}}<ref>«اکنون آیا دست می‌کشید؟» سوره مائده، آیه ۹۱.</ref>. گفت: دیگر این کار را ادامه نمی‌دهم، اما [[حکیم ترمذی]]<ref>ترمذی، ج۱، ص۲۴۸؛ اصل ۴۴.</ref> روایت ابی القموص را منکر <ref>روایتی که [[راوی]] آن مورد [[اعتماد]] نباشد و تنها یک [[سند]] داشته باشد.</ref> شمرده است. [[طبری]]<ref>طبری، ج۲، ص۳۷۴.</ref> [[روایت]] ابوالقموص را با تفصیل بیشتری و با [[جایگزینی]] کلمه "[[رجل]]" به جای نام اشخاص، چنین بیان کرده که [[مسلمانان]] پس از [[نزول آیه]] {{متن قرآن|لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَ}}<ref>«ای مؤمنان! در حال مستی به نماز رو نیاورید» سوره نساء، آیه ۴۳.</ref>. همچنان باده گساری می‌کردند، تا اینکه مردی در اثر شراب نوشی، اشعاری در سوگ کشته‌های [[بدر]] خواند و در نتیجه، [[آیه]] {{متن قرآن|فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ}}<ref>«اکنون آیا دست می‌کشید؟» سوره مائده، آیه ۹۱.</ref> نازل شد. [[تاریخ]] این رخداد و [[تحریم]] شراب را به [[اختلاف]]، اندکی پیش از [[نبرد احد]] تا [[زمان]] [[حجة الوداع]] گفته‌اند.


[[ابن حجر]]<ref>فتح، ج۱۰، ص۳۰.</ref> در بررسی نام افرادی ([[ابوبکر]]، [[عمر]]، [[ابوعبیده]]، [[انس]]، [[ابوطلحه]]، [[ابو ایوب]]، [[أبودجانه انصاری]]، [[معاذ بن جبل]]، [[سهیل بن بیضاء]] و [[ابی بن کعب]]) که در [[منزل]] ابوطلحه شراب می‌نوشیدند، روایت [[عیسی بن طهمان]] [[کوفی]] از انس را آورده که بیان می‌دارد ابوبکر و عمر در آن مجلس بودند. او با اینکه [[سند روایت]] را [[نیکو]] دانسته، ذکر روایت را [[ناپسند]] شمرده، درصدد توجیه آن برآمده است. او همچنین به استناد روایت بزار از انس<ref>ر.ک: ابن حجر، مختصر، ج۱، ص۶۲۰؛ میثمی، کشف الاستار، ج۳، ص۳۵۲.</ref> که گفته است: "در آنجا مردی به نام ابوبکر بود"، احتمال داده وی [[ابوبکر بن شعوب]] باشد، ولی سرانجام [[همراهی]] عمر با ابوبکر را دلیل بر حضور [[خلیفه اول]] دانسته و در نتیجه، اشعار را به وی نسبت داده و این نتیجه را با روایت فاکهی در کتاب [[مکه]]، [[ثابت]] و [[استوار]] شمرده است. این همراهی موجب شده تا برخی، آن اشعار را به [[عمر]] نیز نسبت دهند<ref>زمخشری، ج۴، ص۵۳-۵۱</ref>.
[[ابن حجر]]<ref>فتح، ج۱۰، ص۳۰.</ref> در بررسی نام افرادی ([[ابوبکر]]، [[عمر]]، [[ابوعبیده]]، [[انس]]، [[ابوطلحه]]، [[ابو ایوب]]، [[أبودجانه انصاری]]، [[معاذ بن جبل]]، [[سهیل بن بیضاء]] و [[ابی بن کعب]]) که در [[منزل]] ابوطلحه شراب می‌نوشیدند، روایت [[عیسی بن طهمان]] [[کوفی]] از انس را آورده که بیان می‌دارد ابوبکر و عمر در آن مجلس بودند. او با اینکه [[سند روایت]] را [[نیکو]] دانسته، ذکر روایت را [[ناپسند]] شمرده، درصدد توجیه آن برآمده است. او همچنین به استناد روایت بزار از انس<ref>ر.ک: ابن حجر، مختصر، ج۱، ص۶۲۰؛ میثمی، کشف الاستار، ج۳، ص۳۵۲.</ref> که گفته است: "در آنجا مردی به نام ابوبکر بود"، احتمال داده وی [[ابوبکر بن شعوب]] باشد، ولی سرانجام [[همراهی]] عمر با ابوبکر را دلیل بر حضور [[خلیفه اول]] دانسته و در نتیجه، اشعار را به وی نسبت داده و این نتیجه را با روایت فاکهی در کتاب [[مکه]]، [[ثابت]] و [[استوار]] شمرده است. این همراهی موجب شده تا برخی، آن اشعار را به [[عمر]] نیز نسبت دهند<ref>زمخشری، ج۴، ص۵۳-۵۱</ref>.
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش