ابوطالب در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۲
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
با اینکه [[ابوطالب]]، مردی تاجر بود و از سخاوتمندان [[قریش]] به شمار میرفت، در دورانی که [[خشکسالی]] همه جا را فراگرفته بود، برای تأمین [[آب]] [[زائران]] [[خانه خدا]] با مشکل روبه رو شد؛ از اینرو، برای رفع آن، دو سال پیاپی، مجموعاً ۲۴۰۰۰ درهم از برادرش، [[عباس]] قرض گرفت. [[ابوطالب]] در سال سوم و در پی [[توانایی]] در بازپرداخت بدهیاش مجبور شد سقایت [[حجاج]] را به [[عباس]] واگذار کند<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۲، ص۲۴۷؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۵۷.</ref>؛ سقایت، منصبی بود که [[عبدالمطلب]] در روزهای پایانی [[عمر]] خود برای او تعیین کرده بود<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۲، ص۲۴۷؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۳. </ref>. | با اینکه [[ابوطالب]]، مردی تاجر بود و از سخاوتمندان [[قریش]] به شمار میرفت، در دورانی که [[خشکسالی]] همه جا را فراگرفته بود، برای تأمین [[آب]] [[زائران]] [[خانه خدا]] با مشکل روبه رو شد؛ از اینرو، برای رفع آن، دو سال پیاپی، مجموعاً ۲۴۰۰۰ درهم از برادرش، [[عباس]] قرض گرفت. [[ابوطالب]] در سال سوم و در پی [[توانایی]] در بازپرداخت بدهیاش مجبور شد سقایت [[حجاج]] را به [[عباس]] واگذار کند<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۲، ص۲۴۷؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۵۷.</ref>؛ سقایت، منصبی بود که [[عبدالمطلب]] در روزهای پایانی [[عمر]] خود برای او تعیین کرده بود<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۲، ص۲۴۷؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۳. </ref>. | ||
ابوطالب [[سروری]] بزرگوار و باعظمت بود. [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} درباره پدرش فرموده است: "پدرم در عین [[ناداری]] ([[تهیدستی]]) سروری کرد و پیش از او فقیری سروری نیافت"<ref>{{متن حدیث| أَبِي سَادَ فَقِيراً، وَ مَا سَادَ فَقِيرُ قَبْلَهُ}}؛ تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، ج۲، ص۱۴.</ref> | ابوطالب [[سروری]] بزرگوار و باعظمت بود. [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} درباره پدرش فرموده است: "پدرم در عین [[ناداری]] ([[تهیدستی]]) سروری کرد و پیش از او فقیری سروری نیافت"<ref>{{متن حدیث| أَبِي سَادَ فَقِيراً، وَ مَا سَادَ فَقِيرُ قَبْلَهُ}}؛ تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، ج۲، ص۱۴.</ref><ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[ابوطالب بن عبدالمطلب (مقاله)|مقاله «ابوطالب بن عبدالمطلب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۴۷-۴۹؛ [[عباس میرزایی|میرزایی، عباس]]، [[ابوطالب ۱ (مقاله)|ابوطالب]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۸۵ و 86.</ref> | ||
==[[ابوطالب]] و [[سرپرستی]] [[پیامبر]]{{صل}}== | ==[[ابوطالب]] و [[سرپرستی]] [[پیامبر]]{{صل}}== | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
ابوطالب هم به خوبی از [[پیامبر بزرگوار اسلام]] [[حمایت]] کرد و در مقابل [[یهود]] که [[دشمن]] سرسخت وی بودند و در مقابل برخی از بستگانش و برخی از [[عرب]] که نسبت به [[مقام]] وی [[حسد]] میورزیدند، [[ایستادگی]] کرد و از او [[پشتیبانی]] نمود. | ابوطالب هم به خوبی از [[پیامبر بزرگوار اسلام]] [[حمایت]] کرد و در مقابل [[یهود]] که [[دشمن]] سرسخت وی بودند و در مقابل برخی از بستگانش و برخی از [[عرب]] که نسبت به [[مقام]] وی [[حسد]] میورزیدند، [[ایستادگی]] کرد و از او [[پشتیبانی]] نمود. | ||
ابوطالب درباره [[پیامبر]]{{صل}} چنان [[محبت]] میکرد که درباره هیچ یک از [[فرزندان]] خود تا آن [[درجه]] ابراز محبت نمیکرد. او کنار پیامبر{{صل}} میخوابید و هرگاه بیرون میرفت [[رسول خدا]]{{صل}} را به همراه میبرد و چنان [[دلبستگی]] شدیدی به پیامبر{{صل}} داشت که نسبت به هیچ کس چنان نبود و خوراکهای خوب را ویژه آن [[حضرت]] قرار میداد. [[خاندان]] ابوطالب هرگاه تنها یا با هم [[غذا]] میخوردند و پیامبر{{صل}} سر سفره حاضر نبود، [[احساس]] سیری نمیکردند و هرگاه همراه ایشان [[غذا]] میخوردند احساس [[راحتی]] و سیری میکردند و معمولاً هنگامی که [[خانواده]] [[ابوطالب]] میخواستند غذا بخورند، ابوطالب میگفت: خودتان میدانید که بهتر است تا آمدن پسرم ([[محمد]]{{صل}}) [[صبر]] کنید و چون [[پیامبر]]{{صل}} میآمد و همراه ایشان غذا میخورد، چیزی از غذایشان اضافه میآمد و ابوطالب به پیامبر{{صل}} میگفت: تو [[فرخنده]] و مبارکی<ref>أمتاع الأسماع، مقریزی، ج۴، ص۹۹.</ref> | ابوطالب درباره [[پیامبر]]{{صل}} چنان [[محبت]] میکرد که درباره هیچ یک از [[فرزندان]] خود تا آن [[درجه]] ابراز محبت نمیکرد. او کنار پیامبر{{صل}} میخوابید و هرگاه بیرون میرفت [[رسول خدا]]{{صل}} را به همراه میبرد و چنان [[دلبستگی]] شدیدی به پیامبر{{صل}} داشت که نسبت به هیچ کس چنان نبود و خوراکهای خوب را ویژه آن [[حضرت]] قرار میداد. [[خاندان]] ابوطالب هرگاه تنها یا با هم [[غذا]] میخوردند و پیامبر{{صل}} سر سفره حاضر نبود، [[احساس]] سیری نمیکردند و هرگاه همراه ایشان [[غذا]] میخوردند احساس [[راحتی]] و سیری میکردند و معمولاً هنگامی که [[خانواده]] [[ابوطالب]] میخواستند غذا بخورند، ابوطالب میگفت: خودتان میدانید که بهتر است تا آمدن پسرم ([[محمد]]{{صل}}) [[صبر]] کنید و چون [[پیامبر]]{{صل}} میآمد و همراه ایشان غذا میخورد، چیزی از غذایشان اضافه میآمد و ابوطالب به پیامبر{{صل}} میگفت: تو [[فرخنده]] و مبارکی<ref>أمتاع الأسماع، مقریزی، ج۴، ص۹۹.</ref><ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[ابوطالب بن عبدالمطلب (مقاله)|مقاله «ابوطالب بن عبدالمطلب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۵۱-۵۳؛ [[عباس میرزایی|میرزایی، عباس]]، [[ابوطالب ۱ (مقاله)|ابوطالب]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۸۶.</ref> | ||
==علاقه [[پیغمبر]]{{صل}} به [[ابوطالب]]== | ==علاقه [[پیغمبر]]{{صل}} به [[ابوطالب]]== | ||
پس از [[وفات]] ابوطالب، زمانی که چشم مبارک [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[بدن]] ابوطالب افتاد فرمود: "عمو [[جان]]! [[یتیم]] بودم از من [[پرستاری]] نمودی، [[کودک]] بودم تربیتم نمودی و وقتی بزرگ شدم یاریام کردی؛ [[خدا]] تو را از جانب من [[پاداش]] [[خیر]] دهد". سپس به امیرالمؤمنین علی{{ع}} [[دستور]] داد تا او را [[غسل]] دهد. [[روایت]] شده پیامبر اکرم{{صل}} به [[عقیل بن ابیطالب]] میفرمود: "تو را از دو جهت دوست دارم؛ یکی به جهت خودت و دیگر آنکه چون ابوطالب تو را [[دوست]] داشت و من به خاطر [[دوستی]] او تو را دوست میدارم"<ref>الخصال، شیخ صدوق، ص۷۶؛ شرح الأخبار، قاضی نعمان مغربی، ج۳، ص۲۳۹.</ref> | پس از [[وفات]] ابوطالب، زمانی که چشم مبارک [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[بدن]] ابوطالب افتاد فرمود: "عمو [[جان]]! [[یتیم]] بودم از من [[پرستاری]] نمودی، [[کودک]] بودم تربیتم نمودی و وقتی بزرگ شدم یاریام کردی؛ [[خدا]] تو را از جانب من [[پاداش]] [[خیر]] دهد". سپس به امیرالمؤمنین علی{{ع}} [[دستور]] داد تا او را [[غسل]] دهد. [[روایت]] شده پیامبر اکرم{{صل}} به [[عقیل بن ابیطالب]] میفرمود: "تو را از دو جهت دوست دارم؛ یکی به جهت خودت و دیگر آنکه چون ابوطالب تو را [[دوست]] داشت و من به خاطر [[دوستی]] او تو را دوست میدارم"<ref>الخصال، شیخ صدوق، ص۷۶؛ شرح الأخبار، قاضی نعمان مغربی، ج۳، ص۲۳۹.</ref><ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[ابوطالب بن عبدالمطلب (مقاله)|مقاله «ابوطالب بن عبدالمطلب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۴۹-۵۱.</ref> | ||
[[ابوطالب]] با همه وجود به [[پیامبر]]{{صل}} [[محبت]] میورزید؛ او را از خود جدا نمیکرد و حتی در یکی از سفرهای تجاری [[شام]]، وی را نیز با خود همراه کرد<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۲۷۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۰.</ref>. [[محبت]] [[ابوطالب]] به آن [[حضرت]] در [[ازدواج]] ایشان نیز نمایان بود. او همراه با عدهای از بزرگان [[قریش]] به خواستگاری [[خدیجه]] رفت و خود نیز ولیمة [[عروسی]] را داد<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۷.</ref>. | [[ابوطالب]] با همه وجود به [[پیامبر]]{{صل}} [[محبت]] میورزید؛ او را از خود جدا نمیکرد و حتی در یکی از سفرهای تجاری [[شام]]، وی را نیز با خود همراه کرد<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۲۷۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۰.</ref>. [[محبت]] [[ابوطالب]] به آن [[حضرت]] در [[ازدواج]] ایشان نیز نمایان بود. او همراه با عدهای از بزرگان [[قریش]] به خواستگاری [[خدیجه]] رفت و خود نیز ولیمة [[عروسی]] را داد<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۷.</ref>. | ||
در مقابل، [[رسول خدا]]{{صل}} نیز تلاش میکرد خوبیهای عموی خود را جبران کند. او در دوران خشکسالی [[مکه]]، زمانی که [[تنگدستی]] بر [[ابوطالب]] چیره شده بود، [[امام علی]]{{ع}}، از [[فرزندان ابوطالب]] را در [[خانه]] خود پذیرفت. آن [[حضرت]] در این راه نه تنها کمکی به عموی بزرگوار خود کرد؛ بلکه به [[تربیت]] و [[تعلیم]] [[علی]]{{ع}} نیز پرداخت. در این میان، [[عباس]]، عموی دیگر [[پیامبر]]{{صل}} نیز [[جعفر]]، [[فرزند]] دیگر [[ابوطالب]] را به [[خانه]] خود برد تا او نیز از هزینههای [[ابوطالب]] بکاهد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۴۶؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۳۱۳.</ref> | در مقابل، [[رسول خدا]]{{صل}} نیز تلاش میکرد خوبیهای عموی خود را جبران کند. او در دوران خشکسالی [[مکه]]، زمانی که [[تنگدستی]] بر [[ابوطالب]] چیره شده بود، [[امام علی]]{{ع}}، از [[فرزندان ابوطالب]] را در [[خانه]] خود پذیرفت. آن [[حضرت]] در این راه نه تنها کمکی به عموی بزرگوار خود کرد؛ بلکه به [[تربیت]] و [[تعلیم]] [[علی]]{{ع}} نیز پرداخت. در این میان، [[عباس]]، عموی دیگر [[پیامبر]]{{صل}} نیز [[جعفر]]، [[فرزند]] دیگر [[ابوطالب]] را به [[خانه]] خود برد تا او نیز از هزینههای [[ابوطالب]] بکاهد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۴۶؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۳۱۳.</ref><ref>[[عباس میرزایی|میرزایی، عباس]]، [[ابوطالب ۱ (مقاله)|ابوطالب]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۸۷.</ref>. | ||
==ابوطالب و [[پشتیبانی]] از پیامبر{{صل}}== | ==ابوطالب و [[پشتیبانی]] از پیامبر{{صل}}== | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
{{عربی|لمسودين أكارم *** طابوا و طاب المولد}}</ref> سپس پرسید: فرزندم، چه کسی به تو بیاحترامی کرد؟ [[پیامبر]]{{صل}} به [[عبدالله زبعری]] اشاره کرد. [[ابوطالب]] مقداری از خونهای شتر را برداشت و به دماغ [[عبدالله زبعری]] مالید و بعد [[دستور]] داد از آن کثافات بر سر تمامی آن جمعیت ریختند، سپس فرمود: "پسر برادرم [[راضی]] شدی؟" | {{عربی|لمسودين أكارم *** طابوا و طاب المولد}}</ref> سپس پرسید: فرزندم، چه کسی به تو بیاحترامی کرد؟ [[پیامبر]]{{صل}} به [[عبدالله زبعری]] اشاره کرد. [[ابوطالب]] مقداری از خونهای شتر را برداشت و به دماغ [[عبدالله زبعری]] مالید و بعد [[دستور]] داد از آن کثافات بر سر تمامی آن جمعیت ریختند، سپس فرمود: "پسر برادرم [[راضی]] شدی؟" | ||
در [[روایت]] دیگری است [[فاطمه]] [[زهرا]] کثافات را از [[لباس]] [[پدر]] پاک کرد و سپس نزد ابوطالب آمد و گفت: "عمو [[جان]] موقعیت پدرم نزد شما چگونه است؟" ابوطالب پاسخ داد: "او سرور، بزرگوار، [[عزیز]] و محترم است"، بعد پرسید: مگر چه شده است؟ [[حضرت فاطمه]] ماجرا را گفت و ابوطالب همانگونه عمل کرد و سپس نزد فاطمه برگشت و فرمود: "دخترکم، موقعیت پدر تو نزد ما این است"<ref>اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۴۹، باب مولد النبی{{صل}}، ح۳۰.</ref> | در [[روایت]] دیگری است [[فاطمه]] [[زهرا]] کثافات را از [[لباس]] [[پدر]] پاک کرد و سپس نزد ابوطالب آمد و گفت: "عمو [[جان]] موقعیت پدرم نزد شما چگونه است؟" ابوطالب پاسخ داد: "او سرور، بزرگوار، [[عزیز]] و محترم است"، بعد پرسید: مگر چه شده است؟ [[حضرت فاطمه]] ماجرا را گفت و ابوطالب همانگونه عمل کرد و سپس نزد فاطمه برگشت و فرمود: "دخترکم، موقعیت پدر تو نزد ما این است"<ref>اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۴۹، باب مولد النبی{{صل}}، ح۳۰.</ref><ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[ابوطالب بن عبدالمطلب (مقاله)|مقاله «ابوطالب بن عبدالمطلب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۵۴-۵۵.</ref> | ||
===نمونه دوم از [[پشتیبانی]] ابوطالب=== | ===نمونه دوم از [[پشتیبانی]] ابوطالب=== | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
{{عربی|فَقُلْتُ لَهُمُ اللَّهُ رَبِّي وَ نَاصِرِي *** عَلَى كُلِّ بَاغٍ مِنْ لُؤَيِّ بْنِ غَالِبِ}}؛ ایمان ابوطالب، شیخ مفید، ص۴۸؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص۱۴۱.</ref>. | {{عربی|فَقُلْتُ لَهُمُ اللَّهُ رَبِّي وَ نَاصِرِي *** عَلَى كُلِّ بَاغٍ مِنْ لُؤَيِّ بْنِ غَالِبِ}}؛ ایمان ابوطالب، شیخ مفید، ص۴۸؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص۱۴۱.</ref>. | ||
در [[عظمت]] پشتیبانی او از [[پیامبر]]{{صل}} همین بس که پس از [[وفات]] [[ابوطالب]] به پیامبر{{صل}} [[الهام]] شد اکنون که یاور و [[پشتیبان]] تو از [[دنیا]] رفت، از [[مکه]] خارج شو<ref>انفال، ص۳۰؛ مستدرک سفینة البحار، علی نمازی شاهرودی، ج۶، ص۵۶۲.</ref> | در [[عظمت]] پشتیبانی او از [[پیامبر]]{{صل}} همین بس که پس از [[وفات]] [[ابوطالب]] به پیامبر{{صل}} [[الهام]] شد اکنون که یاور و [[پشتیبان]] تو از [[دنیا]] رفت، از [[مکه]] خارج شو<ref>انفال، ص۳۰؛ مستدرک سفینة البحار، علی نمازی شاهرودی، ج۶، ص۵۶۲.</ref><ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[ابوطالب بن عبدالمطلب (مقاله)|مقاله «ابوطالب بن عبدالمطلب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۵۵-۵۶.</ref> | ||
===نمونه سوم از پشتیبانی ابوطالب=== | ===نمونه سوم از پشتیبانی ابوطالب=== | ||
[[ابن جوزی]] [[نقل]] کرده که ابوطالب [[صبح و شام]] مراقب رسول خدا{{صل}} بود و هرگاه در یکی از این اوقات او را نمیدید ناراحت میشد و در پی دیدن او میآمد. روزی هنگام صبح او را ندید و موقع [[شب]] هم او را نیافت؛ صبح [[روز]] دوم هم خبری از پیامبر{{صل}} به دست نیاورد؛ پس [[فرزندان]] و [[غلامان]] خود را خواست و گفت: "دیروز و امروز [[محمد]] را نیافتهام، میترسم [[قریش]] در پنهانی او را از بین برده باشند، همه اطراف را جز قسمتی که [[گمان]] نمیکنم در آنجا باشد جستجو کردم" و سپس بیست نفر از [[جوانان]] [[بنیهاشم]] را [[انتخاب]] نمود و به آنها گفت: "هر یک کاردی را با خود بردارید و در [[مسجدالحرام]] هر یک پهلوی یکی از بزرگان [[قریش]] بنشینید، موقعی که من به [[مسجد]] آمدم اگر [[محمد]] همراه من بود کاری نکنید و اگر تنها آمدم، هر یک از شما کسی را که پهلوی اوست با کارد از پای درآورد". | [[ابن جوزی]] [[نقل]] کرده که ابوطالب [[صبح و شام]] مراقب رسول خدا{{صل}} بود و هرگاه در یکی از این اوقات او را نمیدید ناراحت میشد و در پی دیدن او میآمد. روزی هنگام صبح او را ندید و موقع [[شب]] هم او را نیافت؛ صبح [[روز]] دوم هم خبری از پیامبر{{صل}} به دست نیاورد؛ پس [[فرزندان]] و [[غلامان]] خود را خواست و گفت: "دیروز و امروز [[محمد]] را نیافتهام، میترسم [[قریش]] در پنهانی او را از بین برده باشند، همه اطراف را جز قسمتی که [[گمان]] نمیکنم در آنجا باشد جستجو کردم" و سپس بیست نفر از [[جوانان]] [[بنیهاشم]] را [[انتخاب]] نمود و به آنها گفت: "هر یک کاردی را با خود بردارید و در [[مسجدالحرام]] هر یک پهلوی یکی از بزرگان [[قریش]] بنشینید، موقعی که من به [[مسجد]] آمدم اگر [[محمد]] همراه من بود کاری نکنید و اگر تنها آمدم، هر یک از شما کسی را که پهلوی اوست با کارد از پای درآورد". | ||
[[ابوطالب]] برای پیدا کردن [[پیامبر]] حرکت کرد و جوانان بنیهاشم هم در پی [[مأموریت]] خود رفتند. ابوطالب در حال جستجو دید که پیامبر{{صل}} در پایین [[مکه]] در کنار سنگی [[نماز]] میخواند، او را در آغوش کشید و [[غرق]] در بوسه کرد و گفت: "برادرزادهام! نزدیک بود سبب نابودی اقوامت گردی". سپس ابوطالب به همراه ایشان در حالی که دستش را گرفته بود، وارد مسجد شدند. قریش که حالت ابوطالب را دگرگون دیدند، گفتند: گویا امر تازهای رخ داده است؟ ابوطالب به جوانان بنیهاشم گفت: "آنچه با خود دارید بیرون آورید"، آنها نیز کاردها را بیرون آوردند. قریش پرسیدند: چه شده است! ابوطالب گفت: "دو [[روز]] بود محمد را ندیده بودم، گمان کردم او را از بین برده باشید؛ پس [[دستور]] دادم اگر پیامبر را نیابم هر یک از [[غلامان]] یک نفر از شما را که در کنارش نشسته است بکشد، هر چند [[هاشمی]] باشد". قریش با تعجب پرسیدند: ابوطالب! به [[راستی]] این کار را میکردی؟! ابوطالب گفت: "آری، به [[پروردگار]] [[کعبه]] قسم که انجام میدادم". [[مطعم بن عدی]] گفت: "با این عمل بستگانت را از بین میبردی!" ابوطالب گفت: "هر چند چنین میشد"<ref>مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب، ج۱، ص۵۳؛ الاحتجاج، طبرسی، پاورقی صفحه ۳۴۱؛ العمده، ابن البطریق، ص۴۱۱.</ref> | [[ابوطالب]] برای پیدا کردن [[پیامبر]] حرکت کرد و جوانان بنیهاشم هم در پی [[مأموریت]] خود رفتند. ابوطالب در حال جستجو دید که پیامبر{{صل}} در پایین [[مکه]] در کنار سنگی [[نماز]] میخواند، او را در آغوش کشید و [[غرق]] در بوسه کرد و گفت: "برادرزادهام! نزدیک بود سبب نابودی اقوامت گردی". سپس ابوطالب به همراه ایشان در حالی که دستش را گرفته بود، وارد مسجد شدند. قریش که حالت ابوطالب را دگرگون دیدند، گفتند: گویا امر تازهای رخ داده است؟ ابوطالب به جوانان بنیهاشم گفت: "آنچه با خود دارید بیرون آورید"، آنها نیز کاردها را بیرون آوردند. قریش پرسیدند: چه شده است! ابوطالب گفت: "دو [[روز]] بود محمد را ندیده بودم، گمان کردم او را از بین برده باشید؛ پس [[دستور]] دادم اگر پیامبر را نیابم هر یک از [[غلامان]] یک نفر از شما را که در کنارش نشسته است بکشد، هر چند [[هاشمی]] باشد". قریش با تعجب پرسیدند: ابوطالب! به [[راستی]] این کار را میکردی؟! ابوطالب گفت: "آری، به [[پروردگار]] [[کعبه]] قسم که انجام میدادم". [[مطعم بن عدی]] گفت: "با این عمل بستگانت را از بین میبردی!" ابوطالب گفت: "هر چند چنین میشد"<ref>مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب، ج۱، ص۵۳؛ الاحتجاج، طبرسی، پاورقی صفحه ۳۴۱؛ العمده، ابن البطریق، ص۴۱۱.</ref><ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[ابوطالب بن عبدالمطلب (مقاله)|مقاله «ابوطالب بن عبدالمطلب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۵۶-۵۸؛ [[عباس میرزایی|میرزایی، عباس]]، [[ابوطالب ۱ (مقاله)|ابوطالب]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۸۸.</ref> | ||
از میان موارد متعدد حوادث مربوط به [[پیامبر]]{{صل}} و [[ابوطالب]]، میتوان به جریان [[یوم الانذار]] اشاره کرد. در جلسهای که [[محمد]]، [[اقوام]] و [[خویشان]] خود را مهمان کرد تا آنان را به [[دین اسلام]] [[دعوت]] کند، وقتی با [[مخالفت]] [[ابولهب]]، عموی خود روبهرو شد، [[ابوطالب]] به پا خواست و به [[بهترین]] شکل از [[رسول خدا]]{{صل}}[[دفاع]] کرد<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۷-۲۸.</ref>. | از میان موارد متعدد حوادث مربوط به [[پیامبر]]{{صل}} و [[ابوطالب]]، میتوان به جریان [[یوم الانذار]] اشاره کرد. در جلسهای که [[محمد]]، [[اقوام]] و [[خویشان]] خود را مهمان کرد تا آنان را به [[دین اسلام]] [[دعوت]] کند، وقتی با [[مخالفت]] [[ابولهب]]، عموی خود روبهرو شد، [[ابوطالب]] به پا خواست و به [[بهترین]] شکل از [[رسول خدا]]{{صل}}[[دفاع]] کرد<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۷-۲۸.</ref>. | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
==[[ابوطالب]] و [[دعوت به اسلام]]== | ==[[ابوطالب]] و [[دعوت به اسلام]]== | ||
[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "اولین [[نماز]] جماعتی که برپا شد نمازی بود که [[پیامبر]]{{صل}} با [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} به [[جماعت]] میخواند و در این حال [[حضرت]] ابوطالب و فرزندش، [[جعفر]] از کنار ایشان عبور میکردند، پس ابوطالب به جعفر فرمود: "پهلوی پسر عمویت نماز بخوان"، چون او هم به نماز مشغول شد ابوطالب خوشحال شد<ref>الأمالی، شیخ صدوق، ص۵۹۸؛ الفصول المختاره، سید مرتضی، ص۱۷۱؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص۸۶.</ref> | [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "اولین [[نماز]] جماعتی که برپا شد نمازی بود که [[پیامبر]]{{صل}} با [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} به [[جماعت]] میخواند و در این حال [[حضرت]] ابوطالب و فرزندش، [[جعفر]] از کنار ایشان عبور میکردند، پس ابوطالب به جعفر فرمود: "پهلوی پسر عمویت نماز بخوان"، چون او هم به نماز مشغول شد ابوطالب خوشحال شد<ref>الأمالی، شیخ صدوق، ص۵۹۸؛ الفصول المختاره، سید مرتضی، ص۱۷۱؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص۸۶.</ref><ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[ابوطالب بن عبدالمطلب (مقاله)|مقاله «ابوطالب بن عبدالمطلب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۵۸.</ref> | ||
==ابوطالب و [[دعوت]] [[نجاشی]] به [[اسلام]]== | ==ابوطالب و [[دعوت]] [[نجاشی]] به [[اسلام]]== | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
{{عربی|و إنكم تتلونه في كتابكم *** بصدق حديث لا حديث الترجم}} | {{عربی|و إنكم تتلونه في كتابكم *** بصدق حديث لا حديث الترجم}} | ||
{{عربی|فلا تجعلوا لله ندا و أسلموا *** فإن طريق الحق ليس بمظلم}} | {{عربی|فلا تجعلوا لله ندا و أسلموا *** فإن طريق الحق ليس بمظلم}} | ||
{{عربی|و إنك ما يأتيك منا عصابة *** لقصدك إلا أرجعوا بالتكرم}}؛ سیره ابن اسحاق، ابن اسحاق، ج۴، ص۲۰۴.</ref> | {{عربی|و إنك ما يأتيك منا عصابة *** لقصدك إلا أرجعوا بالتكرم}}؛ سیره ابن اسحاق، ابن اسحاق، ج۴، ص۲۰۴.</ref><ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[ابوطالب بن عبدالمطلب (مقاله)|مقاله «ابوطالب بن عبدالمطلب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۵۹-۶۰؛ [[عباس میرزایی|میرزایی، عباس]]، [[ابوطالب ۱ (مقاله)|ابوطالب]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۸۸.</ref> | ||
==[[ابوطالب]] و [[ابولهب]]== | ==[[ابوطالب]] و [[ابولهب]]== | ||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۸: | ||
وقتی عدهای از [[مهاجران به حبشه]] به [[مکه]] بازگشتند، [[ابوسلمه]]، خواهرزاده [[ابوطالب]] نیز در میان آنها بود. ابوسلمه به ابوطالب [[پناهنده]] شد تا [[مشرکین]] او را [[آزار]] ندهند. در این هنگام جمعی از [[قبیله]] [[بنی مخزوم]] به نزد ابوطالب رفتند و گفتند: تو برادرزادهات، [[محمّد]] را در [[پناه]] خویش درآوردهای و به این وسیله جلوی آزار او را گرفتهای، اکنون به این اکتفا نکرده و مردی از [[عشیره]] ما را نیز پناه دادهای؟ ابوطالب گفت: "او خواهرزاده من است و به من پناه آورده و اگر من خواهرزادهام را پناه ندهم، نمیتوانم برادرزادهام را در پناه خود گیرم!" | وقتی عدهای از [[مهاجران به حبشه]] به [[مکه]] بازگشتند، [[ابوسلمه]]، خواهرزاده [[ابوطالب]] نیز در میان آنها بود. ابوسلمه به ابوطالب [[پناهنده]] شد تا [[مشرکین]] او را [[آزار]] ندهند. در این هنگام جمعی از [[قبیله]] [[بنی مخزوم]] به نزد ابوطالب رفتند و گفتند: تو برادرزادهات، [[محمّد]] را در [[پناه]] خویش درآوردهای و به این وسیله جلوی آزار او را گرفتهای، اکنون به این اکتفا نکرده و مردی از [[عشیره]] ما را نیز پناه دادهای؟ ابوطالب گفت: "او خواهرزاده من است و به من پناه آورده و اگر من خواهرزادهام را پناه ندهم، نمیتوانم برادرزادهام را در پناه خود گیرم!" | ||
ابولهب از ماجرای [[اعتراض]] بنی مخزوم به ابوطالب [[آگاه]] شد، به میان قریش آمد و فریاد زد: "ای گروه قریش! به [[خدا]] درباره این پیرمرد گستاخی کردید چون پیوسته درباره پناهندگان به او خرده میگیرید؛ به خدا اگر از این [[رفتار]] [[دست]] برندارید، من هم برای طرفداری و [[پشتیبانی]] از او [[قیام]] خواهم کرد تا بهتر بتواند از پناهندگان خود محافظت کند". قریش که چنان دیدند، گفتند: ما از این پس به چنین کارهایی که موجب [[ناراحتی]] تو گردد، [[اقدام]] نخواهیم کرد و بدین وسیله ابولهب را که در [[دشمنی]] با [[رسول خدا]]{{صل}} هم [[عقیده]] آنها بود، ساکت کردند. ابوطالب که سخنان ابولهب را در [[دفاع]] از او شنید، به [[امید]] آنکه شاید او از [[مخالفت]] خویش با [[بنیهاشم]] در [[دفاع]] از [[رسول خدا]]{{صل}} [[دست]] بردارد، اشعاری سرود که در آنها [[ابولهب]] را به [[یاری]] خود و دفاع از [[پیامبر]]{{صل}} [[دعوت]] نمود؛ ولی این اشعار تأثیری در ابولهب نکرد و او همچنان به مخالفت خویش ادامه داد<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۲۴۹.</ref> | ابولهب از ماجرای [[اعتراض]] بنی مخزوم به ابوطالب [[آگاه]] شد، به میان قریش آمد و فریاد زد: "ای گروه قریش! به [[خدا]] درباره این پیرمرد گستاخی کردید چون پیوسته درباره پناهندگان به او خرده میگیرید؛ به خدا اگر از این [[رفتار]] [[دست]] برندارید، من هم برای طرفداری و [[پشتیبانی]] از او [[قیام]] خواهم کرد تا بهتر بتواند از پناهندگان خود محافظت کند". قریش که چنان دیدند، گفتند: ما از این پس به چنین کارهایی که موجب [[ناراحتی]] تو گردد، [[اقدام]] نخواهیم کرد و بدین وسیله ابولهب را که در [[دشمنی]] با [[رسول خدا]]{{صل}} هم [[عقیده]] آنها بود، ساکت کردند. ابوطالب که سخنان ابولهب را در [[دفاع]] از او شنید، به [[امید]] آنکه شاید او از [[مخالفت]] خویش با [[بنیهاشم]] در [[دفاع]] از [[رسول خدا]]{{صل}} [[دست]] بردارد، اشعاری سرود که در آنها [[ابولهب]] را به [[یاری]] خود و دفاع از [[پیامبر]]{{صل}} [[دعوت]] نمود؛ ولی این اشعار تأثیری در ابولهب نکرد و او همچنان به مخالفت خویش ادامه داد<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۲۴۹.</ref><ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[ابوطالب بن عبدالمطلب (مقاله)|مقاله «ابوطالب بن عبدالمطلب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۶۰-۴۹.</ref> | ||
==[[ابوطالب]] و محاصره در [[شِعب]] [[ابیطالب]]== | ==[[ابوطالب]] و محاصره در [[شِعب]] [[ابیطالب]]== | ||
خط ۱۸۸: | خط ۱۸۸: | ||
پس از آنکه بنیهاشم چهار سال در چنین محاصرهای به سر بردند، [[خدای متعال]] موریانهای را [[مأمور]] ساخت تا آنچه در آن [[عهدنامه]] نوشته شده بود، بخورد و به جز [[نام خدا]] و چهل مهر افراد [[قریش]] چیزی از نوشتهها باقی نگذارد. وقتی [[جبرییل]] این مژده را برای [[پیامبر]] آورد، [[رسول خدا]] عمویش ابوطالب را خواست و [[پیام]] جبرییل را به او خبر داد، ابوطالب [[لباس]] پوشید و به [[مسجدالحرام]] آمد. قریش که ابوطالب را دیدند با خود گفتند مثل اینکه [[بنیهاشم]] به تنگ آمدهاند و [[ابوطالب]] آمده تا [[محمد]] را به ما بسپارد. پس گفتند: ابوطالب! گویا نزد ما آمدهای تا پسر برادرت را به ما [[تسلیم]] نمایی! ابوطالب گفت: "نه، برای این منظور نیامدهام، اما فرزند برادرم به من خبر داد و او [[دروغ]] نمیگوید که موریانه [[نامه]] شما را از بین برده و به جز [[نام خدا]] و مهرها از آن چیزی باقی نمانده است؛ بروید ملاحظه کنید، اگر راست گفته بود از این [[ظلم]] و [[جنایت]] و [[قطع رحم]] [[دست]] بکشید و اگر چنین نبود و او دروغ گفته بود، او را به شما تسلیم خواهم کرد؛ خواستید او را بکشید و خواستید زنده نگه دارید". | پس از آنکه بنیهاشم چهار سال در چنین محاصرهای به سر بردند، [[خدای متعال]] موریانهای را [[مأمور]] ساخت تا آنچه در آن [[عهدنامه]] نوشته شده بود، بخورد و به جز [[نام خدا]] و چهل مهر افراد [[قریش]] چیزی از نوشتهها باقی نگذارد. وقتی [[جبرییل]] این مژده را برای [[پیامبر]] آورد، [[رسول خدا]] عمویش ابوطالب را خواست و [[پیام]] جبرییل را به او خبر داد، ابوطالب [[لباس]] پوشید و به [[مسجدالحرام]] آمد. قریش که ابوطالب را دیدند با خود گفتند مثل اینکه [[بنیهاشم]] به تنگ آمدهاند و [[ابوطالب]] آمده تا [[محمد]] را به ما بسپارد. پس گفتند: ابوطالب! گویا نزد ما آمدهای تا پسر برادرت را به ما [[تسلیم]] نمایی! ابوطالب گفت: "نه، برای این منظور نیامدهام، اما فرزند برادرم به من خبر داد و او [[دروغ]] نمیگوید که موریانه [[نامه]] شما را از بین برده و به جز [[نام خدا]] و مهرها از آن چیزی باقی نمانده است؛ بروید ملاحظه کنید، اگر راست گفته بود از این [[ظلم]] و [[جنایت]] و [[قطع رحم]] [[دست]] بکشید و اگر چنین نبود و او دروغ گفته بود، او را به شما تسلیم خواهم کرد؛ خواستید او را بکشید و خواستید زنده نگه دارید". | ||
وقتی [[قریش]] نامه را دیدند، هر کس مهر خود را [[مشاهده]] کرد اما چیز دیگری در آن ندید. ابوطالب نیز آنها را [[نصیحت]] کرد و آنها هم سرها را به زیر انداخته و متفرق شدند. سپس در این باره جلساتی تشکیل دادند اما به نتیجه و جوابی نرسیدند، تا آنکه [[ابوجهل]] گفت: "مبارزه با این امر، توأم با سیهروزی است". پس جمعیتی از قریش از این [[پیمان]] خود دست کشیدند و بنیهاشم توانستند از محاصره بیرون آیند<ref>مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب، ج۱، ص۵۹ و به همین مضمون: الخرائج والجرائح، قطب راوندی، ج۱، ص۱۴۲-۱۴۳.</ref> | وقتی [[قریش]] نامه را دیدند، هر کس مهر خود را [[مشاهده]] کرد اما چیز دیگری در آن ندید. ابوطالب نیز آنها را [[نصیحت]] کرد و آنها هم سرها را به زیر انداخته و متفرق شدند. سپس در این باره جلساتی تشکیل دادند اما به نتیجه و جوابی نرسیدند، تا آنکه [[ابوجهل]] گفت: "مبارزه با این امر، توأم با سیهروزی است". پس جمعیتی از قریش از این [[پیمان]] خود دست کشیدند و بنیهاشم توانستند از محاصره بیرون آیند<ref>مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب، ج۱، ص۵۹ و به همین مضمون: الخرائج والجرائح، قطب راوندی، ج۱، ص۱۴۲-۱۴۳.</ref><ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[ابوطالب بن عبدالمطلب (مقاله)|مقاله «ابوطالب بن عبدالمطلب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۶۲-۶۷.</ref> | ||
==[[ایمان]] [[ابوطالب]]== | ==[[ایمان]] [[ابوطالب]]== | ||
خط ۲۶۹: | خط ۲۶۹: | ||
ابن أبی الحدید مینویسد: "[[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: [[جبرئیل]] به من گفت: [[خداوند]] [[شفاعت]] تو را درباره شش نفر میپذیرد: کسی که تو را در شکم خود جای داد و برداشت ـ [[آمنه بنت وهب]] ـ و کسی که تو را از پشت خود فرود آورد ـ [[عبدالله بن عبدالمطلب]] ـ و کسی که تو را در کنار خود [[سرپرستی]] کرد ـ [[ابوطالب]] ـ و کسی تو را در [[خانه]] خود [[پناه]] داد ـ [[عبدالمطلب]] ـ و [[برادری]] که در [[روزگار]] پیش از [[اسلام]] داشتی و... <ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ لِي جَبْرَئِيلُ إِنَّ اَللَّهَ مُشَفِّعُكَ فِي سِتَّةٍ بَطْنٍ حَمَلَتْكَ آمِنَةَ بِنْتِ وَهْبٍ وَ صُلْبٍ أَنْزَلَكَ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ وَ حَجْرٍ كَفَلَكَ أَبِي طَالِبٍ وَ بَيْتٍ آوَاكَ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ وَ أَخٍ كَانَ لَكَ فِي اَلْجَاهِلِيَّةِ قِيلَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ مَا كَانَ فِعْلُهُ قَالَ كَانَ سَخِيّاً يُطْعِمُ اَلطَّعَامَ وَ يَجُودُ بِالنَّوَالِ وَ ثَدْيٍ أَرْضَعَتْكَ حَلِيمَةَ بِنْتِ أَبِي ذُؤَيْبٍ}}؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۶۷.</ref>. | ابن أبی الحدید مینویسد: "[[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: [[جبرئیل]] به من گفت: [[خداوند]] [[شفاعت]] تو را درباره شش نفر میپذیرد: کسی که تو را در شکم خود جای داد و برداشت ـ [[آمنه بنت وهب]] ـ و کسی که تو را از پشت خود فرود آورد ـ [[عبدالله بن عبدالمطلب]] ـ و کسی که تو را در کنار خود [[سرپرستی]] کرد ـ [[ابوطالب]] ـ و کسی تو را در [[خانه]] خود [[پناه]] داد ـ [[عبدالمطلب]] ـ و [[برادری]] که در [[روزگار]] پیش از [[اسلام]] داشتی و... <ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ لِي جَبْرَئِيلُ إِنَّ اَللَّهَ مُشَفِّعُكَ فِي سِتَّةٍ بَطْنٍ حَمَلَتْكَ آمِنَةَ بِنْتِ وَهْبٍ وَ صُلْبٍ أَنْزَلَكَ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ وَ حَجْرٍ كَفَلَكَ أَبِي طَالِبٍ وَ بَيْتٍ آوَاكَ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ وَ أَخٍ كَانَ لَكَ فِي اَلْجَاهِلِيَّةِ قِيلَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ مَا كَانَ فِعْلُهُ قَالَ كَانَ سَخِيّاً يُطْعِمُ اَلطَّعَامَ وَ يَجُودُ بِالنَّوَالِ وَ ثَدْيٍ أَرْضَعَتْكَ حَلِيمَةَ بِنْتِ أَبِي ذُؤَيْبٍ}}؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۶۷.</ref>. | ||
از [[پیامبر]]{{صل}} [[روایت]] شده است که فرمود: "[[خدای عزوجل]] درباره چهار کس: پدرم، مادرم، عمویم و برادری که پیش از اسلام داشتم که درباره آنها به من [[وعده]] داده است، ([[نیکی]] خواهد نمود"<ref>{{متن حدیث| إن الله عز وجل وعدني في أربعة في أبي وأمي وعمي وأخ كان لي في الجاهلية}}؛ تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، ج۲، ص۳۵.</ref> | از [[پیامبر]]{{صل}} [[روایت]] شده است که فرمود: "[[خدای عزوجل]] درباره چهار کس: پدرم، مادرم، عمویم و برادری که پیش از اسلام داشتم که درباره آنها به من [[وعده]] داده است، ([[نیکی]] خواهد نمود"<ref>{{متن حدیث| إن الله عز وجل وعدني في أربعة في أبي وأمي وعمي وأخ كان لي في الجاهلية}}؛ تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، ج۲، ص۳۵.</ref><ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[ابوطالب بن عبدالمطلب (مقاله)|مقاله «ابوطالب بن عبدالمطلب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۶۷-۷۶.</ref> | ||
==آیا ابوطالب [[بیایمان]] از [[دنیا]] رفت؟== | ==آیا ابوطالب [[بیایمان]] از [[دنیا]] رفت؟== | ||
خط ۲۸۲: | خط ۲۸۲: | ||
برخی درباره کلمات و اشعار ابوطالب که حاکی از [[تصدیق]] نمودن [[پیامبر]]{{صل}} و [[ایمان آوردن]] اوست، گفتهاند: آنها نظیر چیزی است که [[خدا]] درباره [[کفار]] [[قریش]] نقل میکند: {{متن قرآن|وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«و از سر ستم و گردنکشی، با آنکه در دل باور داشتند آن را انکار کردند پس بنگر که سرانجام (کار) تبهکاران چگونه بود» سوره نمل، آیه ۱۴.</ref> و با آنکه دلهایشان به آن [[یقین]] داشت از روی [[ظلم]] و [[تکبر]] آن را [[انکار]] کردند. پس ببین فرجام فسادگران چگونه خواهد بود <ref>الاصابه، ابن حجر، ج۷، ص۲۰۰. </ref> و گفتهاند اینکه ابوطالب، فرزندانش [[علی]]{{ع}} و [[جعفر]] را به [[تبعیت]] از [[پیامبر]]{{صل}} [[امر]] میکرد ولی خود این کار را نمیکرد، از روی [[عناد]] بوده است<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۷، ص۲۰۰. </ref>. ولی [[رفتار]] [[ابوطالب]] با پیامبر{{صل}} و حمایتهایی که از ایشان در طول زندگیشان داشتند، نبود عناد و [[کبر]] را در وجود او مشخص میسازد، چرا که این گونه افراد با پیامبر{{صل}} [[مبارزه]] میکردند نه اینکه از او [[حمایت]] کنند. علاوه بر این، مطلبی که [[آیه]] میخواهد بیان کند این است، [[کفار]] [[قریش]] که به [[زبان]] با پیامبر{{صل}} [[مخالفت]] میکردند، در [[دل]] به کار او [[یقین]] داشتند؛ ولی ابوطالب علاوه بر اینکه در دل پیامبر{{ع}} را قبول داشت، با سخنان و کارهای خود نیز [[حضرت]] را [[تأیید]] میکرد اما پیش قریش [[ایمان]] خود را اظهار نمیکرد. | برخی درباره کلمات و اشعار ابوطالب که حاکی از [[تصدیق]] نمودن [[پیامبر]]{{صل}} و [[ایمان آوردن]] اوست، گفتهاند: آنها نظیر چیزی است که [[خدا]] درباره [[کفار]] [[قریش]] نقل میکند: {{متن قرآن|وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«و از سر ستم و گردنکشی، با آنکه در دل باور داشتند آن را انکار کردند پس بنگر که سرانجام (کار) تبهکاران چگونه بود» سوره نمل، آیه ۱۴.</ref> و با آنکه دلهایشان به آن [[یقین]] داشت از روی [[ظلم]] و [[تکبر]] آن را [[انکار]] کردند. پس ببین فرجام فسادگران چگونه خواهد بود <ref>الاصابه، ابن حجر، ج۷، ص۲۰۰. </ref> و گفتهاند اینکه ابوطالب، فرزندانش [[علی]]{{ع}} و [[جعفر]] را به [[تبعیت]] از [[پیامبر]]{{صل}} [[امر]] میکرد ولی خود این کار را نمیکرد، از روی [[عناد]] بوده است<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۷، ص۲۰۰. </ref>. ولی [[رفتار]] [[ابوطالب]] با پیامبر{{صل}} و حمایتهایی که از ایشان در طول زندگیشان داشتند، نبود عناد و [[کبر]] را در وجود او مشخص میسازد، چرا که این گونه افراد با پیامبر{{صل}} [[مبارزه]] میکردند نه اینکه از او [[حمایت]] کنند. علاوه بر این، مطلبی که [[آیه]] میخواهد بیان کند این است، [[کفار]] [[قریش]] که به [[زبان]] با پیامبر{{صل}} [[مخالفت]] میکردند، در [[دل]] به کار او [[یقین]] داشتند؛ ولی ابوطالب علاوه بر اینکه در دل پیامبر{{ع}} را قبول داشت، با سخنان و کارهای خود نیز [[حضرت]] را [[تأیید]] میکرد اما پیش قریش [[ایمان]] خود را اظهار نمیکرد. | ||
همچنین گفته شده اگر ابوطالب [[مسلمان]] شده بود، پیامبر{{صل}} بر او [[نماز]] میگزارد<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۷، ص۲۰۰. </ref>. ولی این اشکال هم درست نیست، چون آن [[زمان]] هنوز نماز گزاردن بر میت [[سنت]] نشده بود؛ همانگونه که پیامبر{{صل}} بر [[حضرت خدیجه]]{{س}} نیز که سه [[روز]] بعد از ابوطالب [[رحلت]] نمود، نماز نگزارد<ref>آفرینش و تاریخ، مطهر بن طاهر مقدسی (ترجمه: شفیعی کدکنی)، ج۲، ص۷۲۶.</ref> | همچنین گفته شده اگر ابوطالب [[مسلمان]] شده بود، پیامبر{{صل}} بر او [[نماز]] میگزارد<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۷، ص۲۰۰. </ref>. ولی این اشکال هم درست نیست، چون آن [[زمان]] هنوز نماز گزاردن بر میت [[سنت]] نشده بود؛ همانگونه که پیامبر{{صل}} بر [[حضرت خدیجه]]{{س}} نیز که سه [[روز]] بعد از ابوطالب [[رحلت]] نمود، نماز نگزارد<ref>آفرینش و تاریخ، مطهر بن طاهر مقدسی (ترجمه: شفیعی کدکنی)، ج۲، ص۷۲۶.</ref><ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[ابوطالب بن عبدالمطلب (مقاله)|مقاله «ابوطالب بن عبدالمطلب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۷۶-۷۸.</ref> | ||
==گفتار [[دانشمندان]] درباره ابوطالب== | ==گفتار [[دانشمندان]] درباره ابوطالب== | ||
خط ۳۰۴: | خط ۳۰۴: | ||
{{عربی|کما لایضر إیاب الصباح *** من ظن ضوء النهار الظلاما}}؛ شرح نهج البلاغه، ابن أبی الحدید، ج۳، ص۳۱۷.</ref>. | {{عربی|کما لایضر إیاب الصباح *** من ظن ضوء النهار الظلاما}}؛ شرح نهج البلاغه، ابن أبی الحدید، ج۳، ص۳۱۷.</ref>. | ||
[[ابوعثمان، عمر بن بحر جاحظ]]، که یکی از علمای [[تسنن]] است درباره ابوطالب چنین میگوید: "ابوطالب، [[پشتیبان]] و [[یاور]] [[پیامبر]] بود و او را بسیار [[دوست]] میداشت. او [[سرپرست]] و تربیتکننده پیامبر بود و او کسی بود که به [[پیامبری]] و [[رسالت]] وی اعتراف داشت و درباره [[مناقب]] و [[فضایل]] پیامبر اشعار بسیاری گفته است و او بزرگ [[قریش]] بود"<ref>{{عربی|حامی النبی و معینه و محبه أشد حبا و کفیله و مربیه و المقر بنبوّته و المعترف برسالته و المنشد فی مناقبه أبیاتا کثیرة و شیخ قریش أبوطالب}}؛ ینابیع المودة لذوی القربی، قندوزی، ج۱، ص۴۵۹-۴۶۰ (باب ۵۲).</ref> | [[ابوعثمان، عمر بن بحر جاحظ]]، که یکی از علمای [[تسنن]] است درباره ابوطالب چنین میگوید: "ابوطالب، [[پشتیبان]] و [[یاور]] [[پیامبر]] بود و او را بسیار [[دوست]] میداشت. او [[سرپرست]] و تربیتکننده پیامبر بود و او کسی بود که به [[پیامبری]] و [[رسالت]] وی اعتراف داشت و درباره [[مناقب]] و [[فضایل]] پیامبر اشعار بسیاری گفته است و او بزرگ [[قریش]] بود"<ref>{{عربی|حامی النبی و معینه و محبه أشد حبا و کفیله و مربیه و المقر بنبوّته و المعترف برسالته و المنشد فی مناقبه أبیاتا کثیرة و شیخ قریش أبوطالب}}؛ ینابیع المودة لذوی القربی، قندوزی، ج۱، ص۴۵۹-۴۶۰ (باب ۵۲).</ref><ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[ابوطالب بن عبدالمطلب (مقاله)|مقاله «ابوطالب بن عبدالمطلب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۷۸-۷۹.</ref> | ||
==[[ارتحال ابوطالب]]== | ==[[ارتحال ابوطالب]]== | ||
خط ۳۱۸: | خط ۳۱۸: | ||
وقتی خبر مرگ ابوطالب به [[رسول خدا]]{{صل}} رسید، سخت بیتاب شد. سپس وارد [[منزل]] او شد و بر پیشانی راست او چهار بار و بر پیشانی چپش سه بار دست کشید و سپس گفت: "ای عمو، مرا در [[کودکی]] پرورش دادی و در [[یتیمی]] [[سرپرستی]] کردی و در بزرگی [[یاری]] نمودی، [[خدا]] به تو جزای خیر دهد"<ref>تاریخ الیعقوبی، یعقوبی (ترجمه: آیتی)، ج۱، ص۳۹۴.</ref>. | وقتی خبر مرگ ابوطالب به [[رسول خدا]]{{صل}} رسید، سخت بیتاب شد. سپس وارد [[منزل]] او شد و بر پیشانی راست او چهار بار و بر پیشانی چپش سه بار دست کشید و سپس گفت: "ای عمو، مرا در [[کودکی]] پرورش دادی و در [[یتیمی]] [[سرپرستی]] کردی و در بزرگی [[یاری]] نمودی، [[خدا]] به تو جزای خیر دهد"<ref>تاریخ الیعقوبی، یعقوبی (ترجمه: آیتی)، ج۱، ص۳۹۴.</ref>. | ||
پیامبر{{صل}} [[سال]] [[رحلت ابوطالب]] و [[حضرت خدیجه]]{{س}} را که بزرگترین حامیان آن [[حضرت]] بودند، "عام الحزن" یعنی سال [[اندوه]] نامید<ref>مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب، ج۱، ص۱۵۰؛ الحدائق الناظره، محقق بحرانی، ج۱۷، ص۴۲۳.</ref> و فرمود: "در این روزها بر این [[امت]] دو [[مصیبت]] وارد شده است که نمیدانم به کدام یک از آن دو بیتابتر باشم <ref>{{متن حدیث|اجتمعت علی هذه الأمة فی هذه الایام مصیبتان لاأدری بأیهما أنا أشد جزعا}}؛ تاریخ الیعقوبی، یعقوبی (ترجمه: آیتی)، ج۱، ص۳۹۴.</ref> و نیز از آن حضرت [[نقل]] شده است که فرمود: "آنچه را که [[قریش]] از [[اذیت]] و [[رنج]] بر سرم آوردند، کمتر از مصیبت [[مرگ]] [[ابیطالب]] است، زیرا آنها بعد از مرگ وی بر [[آزار]] من افزودند"<ref>الکامل، ابن اثیر (ترجمه: حالت ـ خلیلی)، ج۷، ص۱۰۲.</ref> | پیامبر{{صل}} [[سال]] [[رحلت ابوطالب]] و [[حضرت خدیجه]]{{س}} را که بزرگترین حامیان آن [[حضرت]] بودند، "عام الحزن" یعنی سال [[اندوه]] نامید<ref>مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب، ج۱، ص۱۵۰؛ الحدائق الناظره، محقق بحرانی، ج۱۷، ص۴۲۳.</ref> و فرمود: "در این روزها بر این [[امت]] دو [[مصیبت]] وارد شده است که نمیدانم به کدام یک از آن دو بیتابتر باشم <ref>{{متن حدیث|اجتمعت علی هذه الأمة فی هذه الایام مصیبتان لاأدری بأیهما أنا أشد جزعا}}؛ تاریخ الیعقوبی، یعقوبی (ترجمه: آیتی)، ج۱، ص۳۹۴.</ref> و نیز از آن حضرت [[نقل]] شده است که فرمود: "آنچه را که [[قریش]] از [[اذیت]] و [[رنج]] بر سرم آوردند، کمتر از مصیبت [[مرگ]] [[ابیطالب]] است، زیرا آنها بعد از مرگ وی بر [[آزار]] من افزودند"<ref>الکامل، ابن اثیر (ترجمه: حالت ـ خلیلی)، ج۷، ص۱۰۲.</ref><ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[ابوطالب بن عبدالمطلب (مقاله)|مقاله «ابوطالب بن عبدالمطلب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۷۹-۸۱.</ref> | ||
==ابوطالب در دانشنامه سیره نبوی== | ==ابوطالب در دانشنامه سیره نبوی== | ||
خط ۴۲۹: | خط ۴۲۹: | ||
پذیرش [[اسلام]] یا عدم آن از سوی ابوطالب، از جمله موضوعاتی است که مورد کشاکش میان [[شیعیان]] و [[اهل سنت]] قرار گرفته و به دور از بررسیهای [[تاریخی]] به وادی [[منازعات]] فرقهای کشیده شده است. در این زمینه، [[سیاستمداران]] به ویژه [[دولتمردان]] اموی و [[عباسی]] که برای [[پدران]] خویش سابقه [[نیکو]] و درخشانی در حمایت از رسول خدا سراغ نداشتند، به این موضوع دامن میزدند<ref>ر.ک: زریاب خویی، ص۱۶۷.</ref>. روشن بود [[مخالفت]] با ایمان ابوطالب، برای کاستن از [[قدر]] [[علی بن ابی طالب]] و زدودن [[افتخار]] از [[خاندان]] او بوده است. در جامعهای که [[تفاخر]] به آبا و اجداد جای مهمی داشت، برای [[بنی امیه]] که در [[روز فتح مکه]] و به [[اکراه]] [[اسلام]] پذیرفتند، [[نقص]] مهمی به شمار میرفت و از آنجا که [[حمایت]] [[پدر]] [[حضرت علی]]{{ع}}از اسلام جای [[انکار]] نداشت، آنان کوشیدند این [[افتخار]] را از [[علی]] بگیرند و بگویند پدر او [[مشرک]] از [[دنیا]] رفت و حال آنکه [[ابوسفیان]]، پدر [[معاویه]] اسلام آورده بود. همین امر در مورد [[بنی عباس]] هم صادق بود<ref>دائرة المعارف تشیع، مدخل ابوطالب، ج۱، ص۴۱۴.</ref>. | پذیرش [[اسلام]] یا عدم آن از سوی ابوطالب، از جمله موضوعاتی است که مورد کشاکش میان [[شیعیان]] و [[اهل سنت]] قرار گرفته و به دور از بررسیهای [[تاریخی]] به وادی [[منازعات]] فرقهای کشیده شده است. در این زمینه، [[سیاستمداران]] به ویژه [[دولتمردان]] اموی و [[عباسی]] که برای [[پدران]] خویش سابقه [[نیکو]] و درخشانی در حمایت از رسول خدا سراغ نداشتند، به این موضوع دامن میزدند<ref>ر.ک: زریاب خویی، ص۱۶۷.</ref>. روشن بود [[مخالفت]] با ایمان ابوطالب، برای کاستن از [[قدر]] [[علی بن ابی طالب]] و زدودن [[افتخار]] از [[خاندان]] او بوده است. در جامعهای که [[تفاخر]] به آبا و اجداد جای مهمی داشت، برای [[بنی امیه]] که در [[روز فتح مکه]] و به [[اکراه]] [[اسلام]] پذیرفتند، [[نقص]] مهمی به شمار میرفت و از آنجا که [[حمایت]] [[پدر]] [[حضرت علی]]{{ع}}از اسلام جای [[انکار]] نداشت، آنان کوشیدند این [[افتخار]] را از [[علی]] بگیرند و بگویند پدر او [[مشرک]] از [[دنیا]] رفت و حال آنکه [[ابوسفیان]]، پدر [[معاویه]] اسلام آورده بود. همین امر در مورد [[بنی عباس]] هم صادق بود<ref>دائرة المعارف تشیع، مدخل ابوطالب، ج۱، ص۴۱۴.</ref>. | ||
[[مخالفان]] [[ایمان ابوطالب]]، تنها بر این تأکید کردهاند که [[ابوطالب]] کلمه [[توحید]] را بر زبان نراند (اسلام زبانی) و حال آنکه اقدامات و [[رفتار]] [[ابو طالب]]، به روشنی از [[ایمان قلبی]] ابوطالب حکایت میکند. برخی از اینان مانند [[ابن کثیر]]<ref>ابن کثیر، ج۳، ص۴۱.</ref>، عدم پذیرش [[اسلام]] از سوی ابوطالب را لطفی [[الهی]] در [[حق پیامبر]] برای [[حفظ]] و [[امنیت]] آن [[حضرت]] دانستهاند که براساس [[آیه ۶۷ سوره مائده]] {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}}<ref> | [[مخالفان]] [[ایمان ابوطالب]]، تنها بر این تأکید کردهاند که [[ابوطالب]] کلمه [[توحید]] را بر زبان نراند (اسلام زبانی) و حال آنکه اقدامات و [[رفتار]] [[ابو طالب]]، به روشنی از [[ایمان قلبی]] ابوطالب حکایت میکند. برخی از اینان مانند [[ابن کثیر]]<ref>ابن کثیر، ج۳، ص۴۱.</ref>، عدم پذیرش [[اسلام]] از سوی ابوطالب را لطفی [[الهی]] در [[حق پیامبر]] برای [[حفظ]] و [[امنیت]] آن [[حضرت]] دانستهاند که براساس [[آیه ۶۷ سوره مائده]] {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}}<ref>«خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref> [[خداوند]] بدو [[وعده]] داده بود؛ زیرا چون ابوطالب به [[پیامبر]] [[حب]] طبیعی نه [[شرعی]] داشت و از سوی دیگر بر [[دین]] [[قوم]] خود بود، میتوانست به [[راحتی]] از پیامبر [[دفاع]] و حمایت کند و اگر اسلام را آشکارا میپذیرفت، دیگر در موقعیتی نبود که بتواند از [[رسول خدا]]{{صل}} دفاع نماید. این گروه، مواضع ابوطالب را لطفی الهی در حق پیامبر میدانند و به هیچ عنوان حاضر نیستند این [[شیوه رفتار]] را [[تدبیر]] و سیاستی آگاهانه و عامدانه از سوی ابوطالب برشمارند. | ||
اما موافقان اسلام ابوطالب بر چند دستهاند. گروهی معتقدند وی کلمه توحید را بر زبان جاری کرد. عدهای دیگر میگویند وی [[تقیه]] میکرد و برای حمایت مؤثر از [[رسول خدا]]{{صل}} عمداً به جرگه [[مسلمانان]] نمیپیوست. گروه دیگر میان [[اسلام]] و [[ایمان]] تفاوت قائلاند و اسلام را که مسئلهای زبانی است، دارای ثمرات و [[احکام]] [[دنیوی]] میدانند، اما ایمان را موضوعی بالاتر از آن میشمرند. اینان معتقدند هنگامی که عدم [[انقیاد]] ظاهری و عدم نطق به [[شهادتین]] به جهت عذری باشد، نه از روی [[عناد]]، [[ایمان]] [[باطنی]] در [[آخرت]] به صاحبش نفع میرساند؛ هرچند در ظاهر با او [[معامله]] [[کفار]] میشود<ref>زینی دحلان، ص۲۱.</ref>. | اما موافقان اسلام ابوطالب بر چند دستهاند. گروهی معتقدند وی کلمه توحید را بر زبان جاری کرد. عدهای دیگر میگویند وی [[تقیه]] میکرد و برای حمایت مؤثر از [[رسول خدا]]{{صل}} عمداً به جرگه [[مسلمانان]] نمیپیوست. گروه دیگر میان [[اسلام]] و [[ایمان]] تفاوت قائلاند و اسلام را که مسئلهای زبانی است، دارای ثمرات و [[احکام]] [[دنیوی]] میدانند، اما ایمان را موضوعی بالاتر از آن میشمرند. اینان معتقدند هنگامی که عدم [[انقیاد]] ظاهری و عدم نطق به [[شهادتین]] به جهت عذری باشد، نه از روی [[عناد]]، [[ایمان]] [[باطنی]] در [[آخرت]] به صاحبش نفع میرساند؛ هرچند در ظاهر با او [[معامله]] [[کفار]] میشود<ref>زینی دحلان، ص۲۱.</ref>. | ||
خط ۴۷۹: | خط ۴۷۹: | ||
۲. بر اساس اخباری که مربوط به [[بیماری]] و [[درگذشت ابوطالب]] میشود، وی از پذیرش اسلام در لحظات آخر نیز شانه خالی کرد. بر اساس خبری، چون ابوطالب بیمار گشت، به او گفتند اگر در پی پسر برادرت میفرستادی تا خوشه انگوری از [[بهشت]] موعودش میآورد، شاید [[شفا]] مییافتی؟ چون [[پیام]] به [[رسول خدا]]{{صل}} رسید، [[ابوبکر]] که نزد پیامبر بود گفت: [[خدا]] این را بر [[کافران]] [[حرام]] کرده است<ref>ابن اسحاق، ص۲۳۳.</ref>. چون پاسخ را به ابوطالب دادند، گفت این پاسخ پسر برادرم نیست<ref>بلاذری، ج۲، ص۲۹۳.</ref>. | ۲. بر اساس اخباری که مربوط به [[بیماری]] و [[درگذشت ابوطالب]] میشود، وی از پذیرش اسلام در لحظات آخر نیز شانه خالی کرد. بر اساس خبری، چون ابوطالب بیمار گشت، به او گفتند اگر در پی پسر برادرت میفرستادی تا خوشه انگوری از [[بهشت]] موعودش میآورد، شاید [[شفا]] مییافتی؟ چون [[پیام]] به [[رسول خدا]]{{صل}} رسید، [[ابوبکر]] که نزد پیامبر بود گفت: [[خدا]] این را بر [[کافران]] [[حرام]] کرده است<ref>ابن اسحاق، ص۲۳۳.</ref>. چون پاسخ را به ابوطالب دادند، گفت این پاسخ پسر برادرم نیست<ref>بلاذری، ج۲، ص۲۹۳.</ref>. | ||
همچنین بر اساس گزارشی، چون [[مرگ ابوطالب]] فرارسید، پیامبر از او خواست کلمه {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} را بگوید. بزرگان [[قریش]] که در مجلس حضور داشتند، وی را از بازگشت از [[دین]] [[عبدالمطلب]] [[نهی]] میکردند. ابوطالب از گفتن این کلمات [[پرهیز]] کرد و خطاب به پیامبر گفت: ای پسر برادر میدانم تو غیر [[حق]] نمیگویی، ولی [[مخالفت]] با دین عبدالمطلب را [[کراهت]] دارم، و اینکه [[زنان]] قریش چنین بگویند که در هنگام [[مرگ]] بیتابی بر من عارض شده و از [[دینی]] که بر آن بودهام دست کشیدم. او در همان حال درگذشت<ref>ابن سعد، ج۱، ص۹۷؛ بلاذری، ج۲، ص۲۸۸.</ref>. [[ابوطالب]] در همان حال [[بنی هاشم]] را فراخواند و آنان را به پیروی از [[پیامبر]] سفارش کرد و از آنان خواست از [[یاری]] وی دریغ نورزند و در برابر [[دشمنان]] از وی [[دفاع]] کنند. در این هنگام، [[آیه]] ۲۶ [[سوره انعام]] {{متن قرآن|وَهُمْ يَنْهَوْنَ عَنْهُ}}<ref>«و آنان (دیگران را) از آن (قرآن) باز | همچنین بر اساس گزارشی، چون [[مرگ ابوطالب]] فرارسید، پیامبر از او خواست کلمه {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} را بگوید. بزرگان [[قریش]] که در مجلس حضور داشتند، وی را از بازگشت از [[دین]] [[عبدالمطلب]] [[نهی]] میکردند. ابوطالب از گفتن این کلمات [[پرهیز]] کرد و خطاب به پیامبر گفت: ای پسر برادر میدانم تو غیر [[حق]] نمیگویی، ولی [[مخالفت]] با دین عبدالمطلب را [[کراهت]] دارم، و اینکه [[زنان]] قریش چنین بگویند که در هنگام [[مرگ]] بیتابی بر من عارض شده و از [[دینی]] که بر آن بودهام دست کشیدم. او در همان حال درگذشت<ref>ابن سعد، ج۱، ص۹۷؛ بلاذری، ج۲، ص۲۸۸.</ref>. [[ابوطالب]] در همان حال [[بنی هاشم]] را فراخواند و آنان را به پیروی از [[پیامبر]] سفارش کرد و از آنان خواست از [[یاری]] وی دریغ نورزند و در برابر [[دشمنان]] از وی [[دفاع]] کنند. در این هنگام، [[آیه]] ۲۶ [[سوره انعام]] {{متن قرآن|وَهُمْ يَنْهَوْنَ عَنْهُ}}<ref>«و آنان (دیگران را) از آن (قرآن) باز میدارند» سوره انعام، آیه ۲۶.</ref><ref>بلاذری، ج۲، ص۲۸۹</ref> نازل شد. | ||
بنا بر [[اخبار]] [[نادرست]]، چون ابوطالب درگذشت، [[پیامبر]] به [[علی]]{{ع}} فرمود او را به [[خاک]] بسپارد. علی{{ع}} با [[انکار]] از آن [[حضرت]] پرسید: چگونه او را به خاک سپارم، در حالی که [[کافر]] است. پیامبر فرمود: اگر تو او را به خاک نسپاری، چه کسی چنین کند. چون علی{{ع}} او را به خاک سپرد، پیامبر فرمود [[غسل]] کند و چون جنازه ابوطالب را دید فرمود: [[صله رحم]] کردی<ref>بلاذری، ج۲، ص۲۸۸.</ref>. این خبر نیز صحیح نیست و خبر صحیح در این باره این است که چون [[امام علی]]{{ع}} خبر [[درگذشت ابوطالب]] را به پیامبر داد، آن حضرت بسیار [[اندوهگین]] شد و از علی{{ع}} درخواست کرد او را غسل دهد و پس از آن پیامبر را خبر کند. [[رسول خدا]]{{صل}} که در [[مراسم]] [[تشیع]] جنازه ابوطالب شرکت کرد و از صله رحم [[ابوطالب]] و اینکه او را در خردسالی [[سرپرستی]] کرده و در بزرگی او را یاری رسانده، یاد کرد و در کنار [[قبر]] آن حضرت فرمود که برای وی [[استغفار]] و [[شفاعت]] میکند. | بنا بر [[اخبار]] [[نادرست]]، چون ابوطالب درگذشت، [[پیامبر]] به [[علی]]{{ع}} فرمود او را به [[خاک]] بسپارد. علی{{ع}} با [[انکار]] از آن [[حضرت]] پرسید: چگونه او را به خاک سپارم، در حالی که [[کافر]] است. پیامبر فرمود: اگر تو او را به خاک نسپاری، چه کسی چنین کند. چون علی{{ع}} او را به خاک سپرد، پیامبر فرمود [[غسل]] کند و چون جنازه ابوطالب را دید فرمود: [[صله رحم]] کردی<ref>بلاذری، ج۲، ص۲۸۸.</ref>. این خبر نیز صحیح نیست و خبر صحیح در این باره این است که چون [[امام علی]]{{ع}} خبر [[درگذشت ابوطالب]] را به پیامبر داد، آن حضرت بسیار [[اندوهگین]] شد و از علی{{ع}} درخواست کرد او را غسل دهد و پس از آن پیامبر را خبر کند. [[رسول خدا]]{{صل}} که در [[مراسم]] [[تشیع]] جنازه ابوطالب شرکت کرد و از صله رحم [[ابوطالب]] و اینکه او را در خردسالی [[سرپرستی]] کرده و در بزرگی او را یاری رسانده، یاد کرد و در کنار [[قبر]] آن حضرت فرمود که برای وی [[استغفار]] و [[شفاعت]] میکند. | ||
خط ۴۹۸: | خط ۴۹۸: | ||
[[مخالفان اسلام]] [[ابو طالب]]، معمولا [[شأن نزول]] آیاتی را درباره وی دانستهاند. به نظر میرسد در عصر [[امویان]] که دعواهای مذهبی و [[سیاسی]] شدت گرفت، منقبت نویسان و مثالب جویان به سراغ [[آیات الهی]] نیز رفته و به دلخواه خود، مصادیقی برای آیات [[شناسایی]] میکردند که ابوطالب نیز به عنوان [[پدر امام علی]]{{ع}}، از گزند ایشان به دور نمانده و آیاتی را که درباره [[مشرکان]] است، بر او حمل کردهاند. این آیات به شرح زیر است: | [[مخالفان اسلام]] [[ابو طالب]]، معمولا [[شأن نزول]] آیاتی را درباره وی دانستهاند. به نظر میرسد در عصر [[امویان]] که دعواهای مذهبی و [[سیاسی]] شدت گرفت، منقبت نویسان و مثالب جویان به سراغ [[آیات الهی]] نیز رفته و به دلخواه خود، مصادیقی برای آیات [[شناسایی]] میکردند که ابوطالب نیز به عنوان [[پدر امام علی]]{{ع}}، از گزند ایشان به دور نمانده و آیاتی را که درباره [[مشرکان]] است، بر او حمل کردهاند. این آیات به شرح زیر است: | ||
۱. [[آیه]] ۲۶ [[سوره انعام]]: {{متن قرآن|وَهُمْ يَنْهَوْنَ عَنْهُ وَيَنْأَوْنَ عَنْهُ}}<ref>«و آنان (دیگران را) از آن (قرآن) باز میدارند و (خود) از آن دور | ۱. [[آیه]] ۲۶ [[سوره انعام]]: {{متن قرآن|وَهُمْ يَنْهَوْنَ عَنْهُ وَيَنْأَوْنَ عَنْهُ}}<ref>«و آنان (دیگران را) از آن (قرآن) باز میدارند و (خود) از آن دور میشوند» سوره انعام، آیه ۲۶.</ref>. | ||
گفته شده این آیه درباره ابوطالب نازل شده<ref>ابن سعد، ج۱، ص۹۹.</ref>؛ زیرا او [[مردم]] را از آزار رساندن به [[پیامبر]] باز میداشت و خود نیز از [[ایمان آوردن]] به پیامبر دوری میکرد. این روایت اشکالاتی دارد، از جمله اینکه [[روایات]] بیشتر و صحیحتر، [[نزول]] این آیه را درباره [[مشرکان قریش]] دانستهاند؛ زیرا آنان مردم را از [[پیروی]] و [[ایمان به پیامبر]] باز میداشتند و خود نیز از آن فاصله میگرفتند. ضمن آنکه در [[تفسیر]] این آیه، احتمالاتی بیان شده است: برخی [[مفسران]] با استناد به [[سیاق]] این آیه و آیات قبل، [[مرجع]] [[ضمیر]] در دو کلمه {{متن قرآن|عَنْهُ}} را [[قرآن کریم]] دانستهاند. بر پایه این احتمال، [[نزول آیه]] نمیتواند در [[شأن]] ابوطالب باشد؛ زیرا او [[مردم]] را از [[آزار]] رساندن به [[پیامبر]] باز میداشت، نه از شنیدن [[قرآن]]. | گفته شده این آیه درباره ابوطالب نازل شده<ref>ابن سعد، ج۱، ص۹۹.</ref>؛ زیرا او [[مردم]] را از آزار رساندن به [[پیامبر]] باز میداشت و خود نیز از [[ایمان آوردن]] به پیامبر دوری میکرد. این روایت اشکالاتی دارد، از جمله اینکه [[روایات]] بیشتر و صحیحتر، [[نزول]] این آیه را درباره [[مشرکان قریش]] دانستهاند؛ زیرا آنان مردم را از [[پیروی]] و [[ایمان به پیامبر]] باز میداشتند و خود نیز از آن فاصله میگرفتند. ضمن آنکه در [[تفسیر]] این آیه، احتمالاتی بیان شده است: برخی [[مفسران]] با استناد به [[سیاق]] این آیه و آیات قبل، [[مرجع]] [[ضمیر]] در دو کلمه {{متن قرآن|عَنْهُ}} را [[قرآن کریم]] دانستهاند. بر پایه این احتمال، [[نزول آیه]] نمیتواند در [[شأن]] ابوطالب باشد؛ زیرا او [[مردم]] را از [[آزار]] رساندن به [[پیامبر]] باز میداشت، نه از شنیدن [[قرآن]]. | ||
خط ۵۷۲: | خط ۵۷۲: | ||
[[امام علی]]{{ع}}، نخستین کسی بود که به گردآوری [[شعر]] ابوطالب [[تشویق]] میکرد. بر اساس روایتی از [[امام صادق]]{{ع}}، امام علی{{ع}} درباره شعر [[ابو طالب]] میفرمود: "آن را بیاموزید و به فرزندانتان بیاموزانید؛ زیرا در آن [[علم]] فروانی هست"<ref>فخار، ص۱۳۰.</ref>. بر اساس همین سفارشات، [[شیعیان]] درصدد [[حفظ]] و نگهداری از آن برآمدند. | [[امام علی]]{{ع}}، نخستین کسی بود که به گردآوری [[شعر]] ابوطالب [[تشویق]] میکرد. بر اساس روایتی از [[امام صادق]]{{ع}}، امام علی{{ع}} درباره شعر [[ابو طالب]] میفرمود: "آن را بیاموزید و به فرزندانتان بیاموزانید؛ زیرا در آن [[علم]] فروانی هست"<ref>فخار، ص۱۳۰.</ref>. بر اساس همین سفارشات، [[شیعیان]] درصدد [[حفظ]] و نگهداری از آن برآمدند. | ||
[[حسن بن علی]]، [[ابومحمد اطروش ]] [[کتابی]] با عنوان "فصاحة ابی طالب" نوشت<ref>نجاشی، ص۵۸.</ref> که اینک باقی نیست. نخستین کسی که اشعار ابوطالب را در یک مجموعه گرد آورد، [[ابوهفان عبدالله بن احمد مهرمی عبدی]] بود که در کتابی با عنوان شعر ابی طالب آن را گرد آورد<ref>گلشنی، ج۵، ص۶۱۹.</ref>. پس از وی نیز نسخههای دیگری از شعر ابوطالب گردآوری شده است که از جمله آنها نسخه [[علی بن حمزه بصری]] است که اشعار ابوطالب را همراه با توضیحات [[تاریخی]] و بیان حوادث آورده و سعی در روشن ساختن فضایی کرده که شعر در آن موقعیت سروده شده است. | [[حسن بن علی]]، [[ابومحمد اطروش]] [[کتابی]] با عنوان "فصاحة ابی طالب" نوشت<ref>نجاشی، ص۵۸.</ref> که اینک باقی نیست. نخستین کسی که اشعار ابوطالب را در یک مجموعه گرد آورد، [[ابوهفان عبدالله بن احمد مهرمی عبدی]] بود که در کتابی با عنوان شعر ابی طالب آن را گرد آورد<ref>گلشنی، ج۵، ص۶۱۹.</ref>. پس از وی نیز نسخههای دیگری از شعر ابوطالب گردآوری شده است که از جمله آنها نسخه [[علی بن حمزه بصری]] است که اشعار ابوطالب را همراه با توضیحات [[تاریخی]] و بیان حوادث آورده و سعی در روشن ساختن فضایی کرده که شعر در آن موقعیت سروده شده است. | ||
سزگین<ref>سزگین، ج۲، ص۲۸۶.</ref> [[نسخ]] خطی دیوان ابوطالب را معرفی کرده است. دیوان ابوطالب چندین چاپ دارد که از جمله آنها، چاپی با تحقیق [[محمد حسن آل یاسین]] است که شامل دو [[روایت]] از دیوان است، روایت ابوهفان و [[روایت]] [[علی بن حمزه بصری]] که بر اساس نسخ خطی موجود تصحیح و همراه مقدمه و استدراکات چاپ کرده است. آنچه در منابع با عنوان شعر ابوطالب آمده، بیش از آن است که در این دیوان گرد آمده است؛ از این رو، محقق با استدراکاتی، شعرهای به جای مانده را در پایان دیوان آورده است. [[باقر قربانی زرین]]، اشعار ابوطالب را با عنوان "الدرة الغراء فی شعر شیخ البطحاء" گرد آورده و برخی از اشعار وی را که در دو روایت پیشین دیوان موجود نیست، متذکر شده است. | سزگین<ref>سزگین، ج۲، ص۲۸۶.</ref> [[نسخ]] خطی دیوان ابوطالب را معرفی کرده است. دیوان ابوطالب چندین چاپ دارد که از جمله آنها، چاپی با تحقیق [[محمد حسن آل یاسین]] است که شامل دو [[روایت]] از دیوان است، روایت ابوهفان و [[روایت]] [[علی بن حمزه بصری]] که بر اساس نسخ خطی موجود تصحیح و همراه مقدمه و استدراکات چاپ کرده است. آنچه در منابع با عنوان شعر ابوطالب آمده، بیش از آن است که در این دیوان گرد آمده است؛ از این رو، محقق با استدراکاتی، شعرهای به جای مانده را در پایان دیوان آورده است. [[باقر قربانی زرین]]، اشعار ابوطالب را با عنوان "الدرة الغراء فی شعر شیخ البطحاء" گرد آورده و برخی از اشعار وی را که در دو روایت پیشین دیوان موجود نیست، متذکر شده است. | ||
خط ۶۲۰: | خط ۶۲۰: | ||
نویسندگان بسیاری نیز بخشهایی از کتاب خویش را به ابوطالب اختصاص دادهاند که برخی از این موارد به شرح زیر است: | نویسندگان بسیاری نیز بخشهایی از کتاب خویش را به ابوطالب اختصاص دادهاند که برخی از این موارد به شرح زیر است: | ||
#[[شرح نهج البلاغه]] [[ابن ابی الحدید]]، جلد ۱۴، ص۵۴ تا ۸۴ | # [[شرح نهج البلاغه]] [[ابن ابی الحدید]]، جلد ۱۴، ص۵۴ تا ۸۴ | ||
#[[بحار الانوار]]، [[علامه مجلسی]]، جلد ۳۵، ص۶۸ تا ۱۸۴. | # [[بحار الانوار]]، [[علامه مجلسی]]، جلد ۳۵، ص۶۸ تا ۱۸۴. | ||
#[[الغدیر]]، [[علامه امینی]]، جلد ۷، ص۳۳۰ تا ۴۱۰ و جلد ۸، ص۳ تا ۲۹، | # [[الغدیر]]، [[علامه امینی]]، جلد ۷، ص۳۳۰ تا ۴۱۰ و جلد ۸، ص۳ تا ۲۹، | ||
#اعیان الشیعه، جلد ۸ در عنوان [[ابوطالب]]، ص۱۱۴ تا ۱۲۶. | #اعیان الشیعه، جلد ۸ در عنوان [[ابوطالب]]، ص۱۱۴ تا ۱۲۶. | ||
#[[دانشنامه امام علی (کتاب)|دانشنامه امام علی]]{{ع}}، جلد هشتم، مقاله در کنار [[پدر]] (ابوطالب)؛ نوشته [[عبد الرحیم] قنوات]، ص۶۱ تا ۱۴۴. | # [[دانشنامه امام علی (کتاب)|دانشنامه امام علی]]{{ع}}، جلد هشتم، مقاله در کنار [[پدر]] (ابوطالب)؛ نوشته [[عبد الرحیم] قنوات]، ص۶۱ تا ۱۴۴. | ||
#[[دائرةالمعارف قرآن کریم (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، جلد دوم که عنوانی را به ابوطالب اختصاص داده و به ویژه به بررسی ابوطالب در [[شأن نزول آیات]] اهتمام کرده است. | # [[دائرةالمعارف قرآن کریم (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، جلد دوم که عنوانی را به ابوطالب اختصاص داده و به ویژه به بررسی ابوطالب در [[شأن نزول آیات]] اهتمام کرده است. | ||
#[[دائرة المعارف بزرگ اسلامی]] مدخل "ابوطالب" نوشته [[عبدالکریم گلشنی]]<ref>[[منصور داداشنژاد|داداشنژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوضیاح بن ثابت انصاری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۸۶-۴۰۱.</ref> | # [[دائرة المعارف بزرگ اسلامی]] مدخل "ابوطالب" نوشته [[عبدالکریم گلشنی]]<ref>[[منصور داداشنژاد|داداشنژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوضیاح بن ثابت انصاری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۸۶-۴۰۱.</ref> | ||
==[[دوراندیشی]] و [[ایمان]] ابوطالب== | ==[[دوراندیشی]] و [[ایمان]] ابوطالب== | ||
خط ۶۸۲: | خط ۶۸۲: | ||
# [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[عباس میرزایی|میرزایی، عباس]]، [[ابوطالب ۱ (مقاله)|ابوطالب]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱''']] | # [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[عباس میرزایی|میرزایی، عباس]]، [[ابوطالب ۱ (مقاله)|ابوطالب]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱''']] | ||
# [[پرونده:1100355.jpg|22px]] [[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[ابوطالب بن عبدالمطلب (مقاله)|مقاله «ابوطالب بن عبدالمطلب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲''']] | # [[پرونده:1100355.jpg|22px]] [[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[ابوطالب بن عبدالمطلب (مقاله)|مقاله «ابوطالب بن عبدالمطلب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲''']] | ||
#[[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|'''فرهنگنامه دینی''']] | # [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|'''فرهنگنامه دینی''']] | ||
#[[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[سید جمالالدین دینپرور|دینپرور، سیدجمالالدین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه''']] | # [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[سید جمالالدین دینپرور|دینپرور، سیدجمالالدین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه''']] | ||
# [[پرونده:IM009657.jpg|22px]] [[منصور داداشنژاد|داداشنژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|'''مقاله «ابوطالب بن عبدالمطلب هاشمی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱''']] | # [[پرونده:IM009657.jpg|22px]] [[منصور داداشنژاد|داداشنژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|'''مقاله «ابوطالب بن عبدالمطلب هاشمی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱''']] | ||
# [[پرونده:13790010.jpg|22px]] [[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[سیرت جاودانه ج۱ (کتاب)|'''سیرت جاودانه ج۱''']] | # [[پرونده:13790010.jpg|22px]] [[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[سیرت جاودانه ج۱ (کتاب)|'''سیرت جاودانه ج۱''']] |