ادای حقوق مالی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۲
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == == منابع ==' به '== منابع ==') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{امامت}} | {{امامت}} | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
برخی از کمکهای [[مالی]] بلاعوض در عرف [[قرآن]]، از جمله مصداقهای “احسان” شمرده شده است. واژه [[انفاق]]، [[صدقه]]، [[زکات]]، [[خمس]]، [[اطعام]]، [[نذر]] بر این بخش از [[روابط اقتصادی]] دلالت دارد. این [[حقوق]]، هرچند ممکن است از جهتی، به اقتضای [[الزام]] [[شرعی]] و [[تکلیف دینی]] و [[امتثال]] یک [[فرمان]] وجوبی ادا شود، اما به دلیل جنبه [[خیرخواهی]]، نبود عوض و عاری بودن از هر گونه چشمداشت متقابل، “احسان” شمرده میشوند. قید {{متن قرآن|فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}، و [[لزوم]] داشتن [[نیت]] [[تقرب]] در ادای این سنخ حقوق و به عبارتی تأمین جنبه [[عبادی]] آن، میتواند دلیل اطلاق [[احسان]] بر این حقوق باشد. در مقابل هر عملی که به طور معمول از انجام آن [[پاداش]] متناسب و عوض متقابل [[انتظار]] برود؛ در مصداقهای “عدل” و در مواردی در مصادیق “ظلم” مندرج خواهد شد. [[علامه طباطبایی]] در بیان برخی آثار مترتب بر احسان مینویسد: احسان صرف نظر از اینکه مایه [[اصلاح]] [[مسکینان]] و [[بیچارگان]] و [[درماندگان]] است و علاوه بر اینکه انتشار دادن [[رحمت]] و ایجاد [[محبت]] است، همچنین آثار [[نیک]] دیگری دارد که به خود [[نیکوکار]] بر میگردد، چون باعث میشود [[ثروت]] در [[اجتماع]] به گردش در آید، و [[امنیت عمومی]] و [[سلامتی]] پدید آید، و تحبیب [[قلوب]] حاصل شود<ref>سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۴۷۹.</ref>. [[تفسیر نمونه]] نیز در بیان آثار [[اجتماعی]] کمکهای مالی فردی مینویسد: اگر [[مقررات اسلامی]] در زمینه تحصیل ثروت و همچنین مالیاتهایی همچون خمس و زکات و [[خراج]] و غیر آن و [[احکام]] [[بیتالمال]] و [[انفال]] درست [[اجرا]] شود خود به خود چنین نتیجهای را خواهد داد که در عین [[احترام]] به تلاشهای فردی، [[مصالح]] جمع نیز تأمین خواهد شد و از دو قطبی شدن [[جامعه]] -اقلیتی [[ثروتمند]] و اکثریتی [[فقیر]]- جلوگیری میکند<ref>ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۵۰۷.</ref> | برخی از کمکهای [[مالی]] بلاعوض در عرف [[قرآن]]، از جمله مصداقهای “احسان” شمرده شده است. واژه [[انفاق]]، [[صدقه]]، [[زکات]]، [[خمس]]، [[اطعام]]، [[نذر]] بر این بخش از [[روابط اقتصادی]] دلالت دارد. این [[حقوق]]، هرچند ممکن است از جهتی، به اقتضای [[الزام]] [[شرعی]] و [[تکلیف دینی]] و [[امتثال]] یک [[فرمان]] وجوبی ادا شود، اما به دلیل جنبه [[خیرخواهی]]، نبود عوض و عاری بودن از هر گونه چشمداشت متقابل، “احسان” شمرده میشوند. قید {{متن قرآن|فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}، و [[لزوم]] داشتن [[نیت]] [[تقرب]] در ادای این سنخ حقوق و به عبارتی تأمین جنبه [[عبادی]] آن، میتواند دلیل اطلاق [[احسان]] بر این حقوق باشد. در مقابل هر عملی که به طور معمول از انجام آن [[پاداش]] متناسب و عوض متقابل [[انتظار]] برود؛ در مصداقهای “عدل” و در مواردی در مصادیق “ظلم” مندرج خواهد شد. [[علامه طباطبایی]] در بیان برخی آثار مترتب بر احسان مینویسد: احسان صرف نظر از اینکه مایه [[اصلاح]] [[مسکینان]] و [[بیچارگان]] و [[درماندگان]] است و علاوه بر اینکه انتشار دادن [[رحمت]] و ایجاد [[محبت]] است، همچنین آثار [[نیک]] دیگری دارد که به خود [[نیکوکار]] بر میگردد، چون باعث میشود [[ثروت]] در [[اجتماع]] به گردش در آید، و [[امنیت عمومی]] و [[سلامتی]] پدید آید، و تحبیب [[قلوب]] حاصل شود<ref>سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۴۷۹.</ref>. [[تفسیر نمونه]] نیز در بیان آثار [[اجتماعی]] کمکهای مالی فردی مینویسد: اگر [[مقررات اسلامی]] در زمینه تحصیل ثروت و همچنین مالیاتهایی همچون خمس و زکات و [[خراج]] و غیر آن و [[احکام]] [[بیتالمال]] و [[انفال]] درست [[اجرا]] شود خود به خود چنین نتیجهای را خواهد داد که در عین [[احترام]] به تلاشهای فردی، [[مصالح]] جمع نیز تأمین خواهد شد و از دو قطبی شدن [[جامعه]] -اقلیتی [[ثروتمند]] و اکثریتی [[فقیر]]- جلوگیری میکند<ref>ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۵۰۷.</ref><ref>[[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۴۷۲.</ref> | ||
مصداقهای این احسان در قرآن عبارتند از: | مصداقهای این احسان در قرآن عبارتند از: | ||
==پرداخت زکات== | ==پرداخت زکات== | ||
واژه “زکات” در قرآن در معنایی گستردهتر از اصطلاح معمول [[فقهی]] آن به کار رفته و مصداقهای [[واجب]] و [[مستحب]] هر دو را شامل میگردد. به بیان برخی محققان، [[زکات]] در [[قرآن]] هم به معنای مطلق [[صدقه]]<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۱۲.</ref> و هم به معنای صدقه واجب به کار رفته است<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۵۴۸.</ref>. این واژه در بیشتر کاربردهای [[قرآنی]] در کنار [[نماز]] به عنوان برجستهترین [[عبادت]] ذکر شده که خود نشانه گویایی از اهمیت آن است. [[علامه طباطبایی]] در توضیح جایگاه و بیان آثار [[اجتماعی]] مترتب بر ادای زکات مینویسد: دادن زکات از اموری است که [[ایمان به خدا]] اقتضای آن را دارد، چون [[انسان]] به کمال [[سعادت]] خود نمیرسد، مگر آنکه در [[اجتماع]] سعادتمندی [[زندگی]] کند که در آن هر صاحب حقی به [[حق]] خود میرسد و [[جامعه]] روی سعادت را نمیبیند، مگر اینکه طبقات مختلف [[مردم]] در بهرهمندی از مزایای [[حیات]] و برخورداری از امتعه زندگی در سطوحی نزدیک به هم قرار داشته باشند و [[انفاق]] [[مالی]] به [[فقرا]] و [[مساکین]] از بزرگترین و قویترین عوامل برای رسیدن به این [[هدف]] است<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۱۰.</ref>. [[تفسیر نمونه]] نیز در توضیح [[آیه]] {{متن قرآن|خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«از داراییهای آنان زکاتی بردار که با آن آنها را پاک میداری و پاکیزه میگردانی و برای آنها (به نیکی) دعا کن که دعای تو (مایه) آرامش آنان است و خداوند شنوایی داناست» سوره توبه، آیه ۱۰۳.</ref> مینویسد: [[حکم]] زکات هم پاککننده فرد و اجتماع است و هم نمو دهنده بذرهای [[فضیلت]] در افراد و هم سبب [[پیشرفت]] جامعه و این رساترین تعبیری است که درباره زکات میتوان گفت: از یک سو آلودگیها را میشوید و از سوی دیگر تکاملآفرین است. این احتمال نیز در معنی آیه داده شده که فاعل {{متن قرآن|تُطَهِّرُهُمْ}} [[زکات]] باشد و فاعل {{متن قرآن|تُزَكِّيهِمْ}} [[پیامبر]]{{صل}} باشد؛ بنابراین معنی [[آیه]] چنین خواهد بود: زکات آنها را [[پاک]] میکند و به وسیله آن، تو آنها را پرورش میدهی<ref>ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۸ ص۱۲۱؛ برای آگاهی بیشتر از اهمیت و آثار این آموزه تربیتی اقتصادی، ر.ک: کاظم رجایی و همکاران، معجم موضوعی آیات اقتصادی قرآن، ص۱۸۶-۲۰۷.</ref> | واژه “زکات” در قرآن در معنایی گستردهتر از اصطلاح معمول [[فقهی]] آن به کار رفته و مصداقهای [[واجب]] و [[مستحب]] هر دو را شامل میگردد. به بیان برخی محققان، [[زکات]] در [[قرآن]] هم به معنای مطلق [[صدقه]]<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۱۲.</ref> و هم به معنای صدقه واجب به کار رفته است<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۵۴۸.</ref>. این واژه در بیشتر کاربردهای [[قرآنی]] در کنار [[نماز]] به عنوان برجستهترین [[عبادت]] ذکر شده که خود نشانه گویایی از اهمیت آن است. [[علامه طباطبایی]] در توضیح جایگاه و بیان آثار [[اجتماعی]] مترتب بر ادای زکات مینویسد: دادن زکات از اموری است که [[ایمان به خدا]] اقتضای آن را دارد، چون [[انسان]] به کمال [[سعادت]] خود نمیرسد، مگر آنکه در [[اجتماع]] سعادتمندی [[زندگی]] کند که در آن هر صاحب حقی به [[حق]] خود میرسد و [[جامعه]] روی سعادت را نمیبیند، مگر اینکه طبقات مختلف [[مردم]] در بهرهمندی از مزایای [[حیات]] و برخورداری از امتعه زندگی در سطوحی نزدیک به هم قرار داشته باشند و [[انفاق]] [[مالی]] به [[فقرا]] و [[مساکین]] از بزرگترین و قویترین عوامل برای رسیدن به این [[هدف]] است<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۱۰.</ref>. [[تفسیر نمونه]] نیز در توضیح [[آیه]] {{متن قرآن|خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«از داراییهای آنان زکاتی بردار که با آن آنها را پاک میداری و پاکیزه میگردانی و برای آنها (به نیکی) دعا کن که دعای تو (مایه) آرامش آنان است و خداوند شنوایی داناست» سوره توبه، آیه ۱۰۳.</ref> مینویسد: [[حکم]] زکات هم پاککننده فرد و اجتماع است و هم نمو دهنده بذرهای [[فضیلت]] در افراد و هم سبب [[پیشرفت]] جامعه و این رساترین تعبیری است که درباره زکات میتوان گفت: از یک سو آلودگیها را میشوید و از سوی دیگر تکاملآفرین است. این احتمال نیز در معنی آیه داده شده که فاعل {{متن قرآن|تُطَهِّرُهُمْ}} [[زکات]] باشد و فاعل {{متن قرآن|تُزَكِّيهِمْ}} [[پیامبر]]{{صل}} باشد؛ بنابراین معنی [[آیه]] چنین خواهد بود: زکات آنها را [[پاک]] میکند و به وسیله آن، تو آنها را پرورش میدهی<ref>ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۸ ص۱۲۱؛ برای آگاهی بیشتر از اهمیت و آثار این آموزه تربیتی اقتصادی، ر.ک: کاظم رجایی و همکاران، معجم موضوعی آیات اقتصادی قرآن، ص۱۸۶-۲۰۷.</ref><ref>[[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۴۷۳.</ref> | ||
===[[آیات]] [[قرآنی]] مرتبط=== | ===[[آیات]] [[قرآنی]] مرتبط=== | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
==پرداخت [[خمس]]== | ==پرداخت [[خمس]]== | ||
خمس نیز از جمله [[حقوق مالی]] است که [[اسلام]] برای تأمین نیازهای [[مالی]] فقرای [[سادات]] در [[اقلام]] خاصی همچون کسب [[منفعت]]، [[غنائم]]، [[معادن]]، جواهرات استخراج شده از دریا با مقررات ویژه [[تشریع]] کرده است. [[علامه طباطبایی]] مینویسد: آن [[حقوق]] مالیهای که [[شریعت اسلام]] برای [[اجتماع]] وضع کرده نظیر خمس و [[زکات]]، [[حقوقی]] است که در هر ثروتی در حین پیدایشش وضع نموده و اجتماع را با خود [[شریک]] کرده و آن گاه فرد را نسبت به آن سهمی که مختص به اوست [[مالک]] دانسته و به او [[حریت]] و [[آزادی]] داده تا در هر جا که بخواهد به [[مصرف]] برساند و حوایج [[مشروع]] خود را تأمین نماید<ref>سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۵۲۶.</ref>. [[تفسیر نمونه]] در بیان یکی از وجوه تفاوت دو [[حق]] مالی خمس و زکات مینویسد: میان خمس و زکات تفاوت مهمی وجود دارد و آن این است که زکات از مالیاتهایی است که در [[حقیقت]] جزو [[اموال عمومی]] [[جامعه اسلامی]] محسوب میشود لذا مصارف آن عموماً در همین قسمت میباشد، ولی [[خمس]] از مالیاتهایی است که مربوط به [[حکومت اسلامی]] است، یعنی مخارج دستگاه حکومت اسلامی و گردانندگان این دستگاه از آن تأمین میشود<ref>ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۷، ص۱۸۳.</ref>. گفتنی است در [[نظام حقوقی اسلام]] [[حق]] [[مالی]] خمس به [[نیازمندان]] [[سادات]] و [[صدقات]] به سایر نیازمندان و [[در راه ماندگان]] اختصاص یافته است. [[شهید مطهری]] در بیان [[فلسفه]] اختصاص خمس به سادات مینویسد: ریشه و اساس خمس این است که باید به دست [[پیغمبر]] برسد و بعد از پیغمبر هم به دست [[امام]] برسد، پیغمبر یا امام، سادات را از این بودجه تکفل میکنند. اگر احیاناً زمانی بود که خمس نرسید، از بودجه دیگر باید آنها را تکفل کرد. اگر این بودجه رسید، به اندازه متعارف تکفل میکند، باقیاش را به [[مصرف]] [[مصالح]] [[عامه]] میرسانند؛ پس در واقع آن مقداری که زائد بر مصرف سادات [[فقیر]] است نیز تعلق دارد به [[مصالح عمومی]] [[مسلمین]]. | خمس نیز از جمله [[حقوق مالی]] است که [[اسلام]] برای تأمین نیازهای [[مالی]] فقرای [[سادات]] در [[اقلام]] خاصی همچون کسب [[منفعت]]، [[غنائم]]، [[معادن]]، جواهرات استخراج شده از دریا با مقررات ویژه [[تشریع]] کرده است. [[علامه طباطبایی]] مینویسد: آن [[حقوق]] مالیهای که [[شریعت اسلام]] برای [[اجتماع]] وضع کرده نظیر خمس و [[زکات]]، [[حقوقی]] است که در هر ثروتی در حین پیدایشش وضع نموده و اجتماع را با خود [[شریک]] کرده و آن گاه فرد را نسبت به آن سهمی که مختص به اوست [[مالک]] دانسته و به او [[حریت]] و [[آزادی]] داده تا در هر جا که بخواهد به [[مصرف]] برساند و حوایج [[مشروع]] خود را تأمین نماید<ref>سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۵۲۶.</ref>. [[تفسیر نمونه]] در بیان یکی از وجوه تفاوت دو [[حق]] مالی خمس و زکات مینویسد: میان خمس و زکات تفاوت مهمی وجود دارد و آن این است که زکات از مالیاتهایی است که در [[حقیقت]] جزو [[اموال عمومی]] [[جامعه اسلامی]] محسوب میشود لذا مصارف آن عموماً در همین قسمت میباشد، ولی [[خمس]] از مالیاتهایی است که مربوط به [[حکومت اسلامی]] است، یعنی مخارج دستگاه حکومت اسلامی و گردانندگان این دستگاه از آن تأمین میشود<ref>ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۷، ص۱۸۳.</ref>. گفتنی است در [[نظام حقوقی اسلام]] [[حق]] [[مالی]] خمس به [[نیازمندان]] [[سادات]] و [[صدقات]] به سایر نیازمندان و [[در راه ماندگان]] اختصاص یافته است. [[شهید مطهری]] در بیان [[فلسفه]] اختصاص خمس به سادات مینویسد: ریشه و اساس خمس این است که باید به دست [[پیغمبر]] برسد و بعد از پیغمبر هم به دست [[امام]] برسد، پیغمبر یا امام، سادات را از این بودجه تکفل میکنند. اگر احیاناً زمانی بود که خمس نرسید، از بودجه دیگر باید آنها را تکفل کرد. اگر این بودجه رسید، به اندازه متعارف تکفل میکند، باقیاش را به [[مصرف]] [[مصالح]] [[عامه]] میرسانند؛ پس در واقع آن مقداری که زائد بر مصرف سادات [[فقیر]] است نیز تعلق دارد به [[مصالح عمومی]] [[مسلمین]]. | ||
بنابراین [[اشتباه]] است کسی [[خیال]] کند بنا بر [[مذهب شیعه]]، بودجه کلانی را برای سادات قرار داده و خواستهاند سادات را به این وسیله پولدار بکنند. [علاوه اینکه]خمس را به هر سیدی نمیشود داد، به سیدی میتوان داد که شرایطی دارد از قبیل اینکه متجاهر به [[فسق]] نباشد، در راه فسق [[پول]] [[خرج]] نکند، علاوه بر اینها فقیر باشد. این [[سختگیری]] در مورد سادات نیز هست که آنکه خمس میگیرد باید مثل آنها که [[زکات]] میگیرند فقیر باشد. [[سختگیری]] علیحدهای در مورد سادات هست و آن اینکه فقط به اندازه خرج سالش میتوان به او داد، نمیشود او را با پول خمس [[غنی]] کرد<ref>مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، ج۳، ص۷۸-۸۴.</ref> | بنابراین [[اشتباه]] است کسی [[خیال]] کند بنا بر [[مذهب شیعه]]، بودجه کلانی را برای سادات قرار داده و خواستهاند سادات را به این وسیله پولدار بکنند. [علاوه اینکه]خمس را به هر سیدی نمیشود داد، به سیدی میتوان داد که شرایطی دارد از قبیل اینکه متجاهر به [[فسق]] نباشد، در راه فسق [[پول]] [[خرج]] نکند، علاوه بر اینها فقیر باشد. این [[سختگیری]] در مورد سادات نیز هست که آنکه خمس میگیرد باید مثل آنها که [[زکات]] میگیرند فقیر باشد. [[سختگیری]] علیحدهای در مورد سادات هست و آن اینکه فقط به اندازه خرج سالش میتوان به او داد، نمیشود او را با پول خمس [[غنی]] کرد<ref>مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، ج۳، ص۷۸-۸۴.</ref><ref>[[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۴۷۶.</ref> | ||
===[[آیات]] [[قرآنی]] مرتبط=== | ===[[آیات]] [[قرآنی]] مرتبط=== | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
==ادای [[صدقات]]== | ==ادای [[صدقات]]== | ||
مفهوم ([[صدقه]]) هر چند در [[عرف]] [[متشرعان]]، تنها بر کمکهای [[مالی]] مستحبی که افراد [[مؤمن]] و وظیفهشناس علاوه بر [[تکالیف مالی]] [[واجب]]، به قصد [[تقرب]] به [[نیازمندان]] اعطا میکنند، اطلاق میشود؛ اما در کاربرد [[قرآنی]]، صدقات هم صدقات [[مستحب]] و هم [[زکات]] واجب را شامل میگردد. صدقه در برخی کاربردها حتی به [[امور مالی]] نیز اختصاص ندارد. صدقه در لغت اعطای صحیح و واجد شرایط کامل در راه [[خداوند]]، [[خدمت]] به ضعفای [[جامعه]]، [[رفع حوایج]] نیازمندان، ترمیم [[کاستیها]] و جلب [[شادمانی]] [[محرومان]] است. از جمله مصداقهای این اعطا، [[ادای حقوق]] مالی واجب و مستحب به [[فقرا]] و [[مساکین]] در صورت داشتن شرایط کامل صحت است<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۶ ص۲۶۳.</ref>. | مفهوم ([[صدقه]]) هر چند در [[عرف]] [[متشرعان]]، تنها بر کمکهای [[مالی]] مستحبی که افراد [[مؤمن]] و وظیفهشناس علاوه بر [[تکالیف مالی]] [[واجب]]، به قصد [[تقرب]] به [[نیازمندان]] اعطا میکنند، اطلاق میشود؛ اما در کاربرد [[قرآنی]]، صدقات هم صدقات [[مستحب]] و هم [[زکات]] واجب را شامل میگردد. صدقه در برخی کاربردها حتی به [[امور مالی]] نیز اختصاص ندارد. صدقه در لغت اعطای صحیح و واجد شرایط کامل در راه [[خداوند]]، [[خدمت]] به ضعفای [[جامعه]]، [[رفع حوایج]] نیازمندان، ترمیم [[کاستیها]] و جلب [[شادمانی]] [[محرومان]] است. از جمله مصداقهای این اعطا، [[ادای حقوق]] مالی واجب و مستحب به [[فقرا]] و [[مساکین]] در صورت داشتن شرایط کامل صحت است<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۶ ص۲۶۳.</ref>. | ||
[[تفسیر نمونه]] با [[الهام]] از برخی [[روایات]] مینویسد: هر کار [[نیکی]] به هر صورت باشد صدقه و [[انفاق در راه خدا]] محسوب میشود؛ هرچه [[انسان]] برای حوایج [[زندگی]] خود و خانوادهاش صرف میکند، صدقه است و آنچه را که [[انسان]] آبروی خود را با آن [[حفظ]] میکند، [[صدقه]] محسوب میشود<ref>ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۱۹، ص۶۵.</ref>. [[علامه طباطبایی]] نیز مینویسد: یکی از خصوصیات [[صدقات]]، این است که نمو میکند و این نمو، لازمه قهری صدقه است و از آن جداشدنی نیست، چون باعث جلب [[محبت]] و [[حسن]] تفاهم و جذب [[قلوب]] است و [[امنیت]] را گسترش داده و [[دلها]] را از اینکه به سوی [[غصب]] و دزدی و [[افساد]] و [[اختلاس]] بگراید، باز میدارد و نیز باعث [[اتحاد]] و مساعدت و معاونت گشته و اکثر راههای [[فساد]] و فنای [[اموال]] را میبندد و همه اینها باعث میشود که [[مال]] [[آدمی]] در [[دنیا]] هم زیاد شود و چند برابر گردد. همه اینها برای این است که صدقه و [[ربا]] هر دو با [[زندگی]] طبقه [[محروم]] و محتاج تماس دارد، زیرا احتیاج به ضروریات زندگی، [[احساسات]] [[باطنی]] آنان را تحریک کرده و بر اثر وجود عقدهها و خواستههای ارضانشده، آماده [[دفاع]] از [[حقوق]] زندگی خود گشته و هر طور شده در صدد [[مبارزه]] بر میآیند<ref>سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۶۴۲.</ref>. در موضعی دیگر مینویسد: صدقه نیز خاصیت [[توبه]] دارد، توبه [[پاک]] میکند، صدقه نیز پاک میکند و دادن صدقه توبهای [[مالی]] است همچنان که در میان همه [[کارها]]، توبه به منزله صدقه است، یعنی صدقه از [[اعمال]] است<ref>سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۵۲۱.</ref> | [[تفسیر نمونه]] با [[الهام]] از برخی [[روایات]] مینویسد: هر کار [[نیکی]] به هر صورت باشد صدقه و [[انفاق در راه خدا]] محسوب میشود؛ هرچه [[انسان]] برای حوایج [[زندگی]] خود و خانوادهاش صرف میکند، صدقه است و آنچه را که [[انسان]] آبروی خود را با آن [[حفظ]] میکند، [[صدقه]] محسوب میشود<ref>ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۱۹، ص۶۵.</ref>. [[علامه طباطبایی]] نیز مینویسد: یکی از خصوصیات [[صدقات]]، این است که نمو میکند و این نمو، لازمه قهری صدقه است و از آن جداشدنی نیست، چون باعث جلب [[محبت]] و [[حسن]] تفاهم و جذب [[قلوب]] است و [[امنیت]] را گسترش داده و [[دلها]] را از اینکه به سوی [[غصب]] و دزدی و [[افساد]] و [[اختلاس]] بگراید، باز میدارد و نیز باعث [[اتحاد]] و مساعدت و معاونت گشته و اکثر راههای [[فساد]] و فنای [[اموال]] را میبندد و همه اینها باعث میشود که [[مال]] [[آدمی]] در [[دنیا]] هم زیاد شود و چند برابر گردد. همه اینها برای این است که صدقه و [[ربا]] هر دو با [[زندگی]] طبقه [[محروم]] و محتاج تماس دارد، زیرا احتیاج به ضروریات زندگی، [[احساسات]] [[باطنی]] آنان را تحریک کرده و بر اثر وجود عقدهها و خواستههای ارضانشده، آماده [[دفاع]] از [[حقوق]] زندگی خود گشته و هر طور شده در صدد [[مبارزه]] بر میآیند<ref>سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۶۴۲.</ref>. در موضعی دیگر مینویسد: صدقه نیز خاصیت [[توبه]] دارد، توبه [[پاک]] میکند، صدقه نیز پاک میکند و دادن صدقه توبهای [[مالی]] است همچنان که در میان همه [[کارها]]، توبه به منزله صدقه است، یعنی صدقه از [[اعمال]] است<ref>سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۵۲۱.</ref><ref>[[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۴۷۷.</ref> | ||
===[[آیات]] [[قرآنی]] مرتبط=== | ===[[آیات]] [[قرآنی]] مرتبط=== | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
#ترجیح [[صدقات]] پنهان: {{متن قرآن|إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَإِنْ تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ...}}<ref>«اگر صدقات را آشکار کنید خوب کاری است (اما) اگر پنهان دارید و به تنگدستان بدهید، برایتان بهتر است و (خداوند) از برخی گناهان شما چشم میپوشد؛ و خداوند از آنچه میکنید آگاه است» سوره بقره، آیه ۲۷۱.</ref>. | #ترجیح [[صدقات]] پنهان: {{متن قرآن|إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَإِنْ تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ...}}<ref>«اگر صدقات را آشکار کنید خوب کاری است (اما) اگر پنهان دارید و به تنگدستان بدهید، برایتان بهتر است و (خداوند) از برخی گناهان شما چشم میپوشد؛ و خداوند از آنچه میکنید آگاه است» سوره بقره، آیه ۲۷۱.</ref>. | ||
#در آیاتی نیز امر به [[صدقه]] از مسوغات [[نجوا]] در حضور دیگران که در شرایط عادی [[مذموم]] شمرده شده، ذکر شده است<ref>{{متن قرآن|لَا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاحٍ بَيْنَ النَّاسِ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا}} «در بسیاری از گفتوگوهای زیرگوشی آنان خیری نیست مگر کسی به صدقه یا نکوکاری یا اصلاحی میان مردم فرمان دهد و هر کس در جست و جوی خشنودی خداوند چنین کند به زودی بدو پاداشی سترگ خواهیم داد» سوره نساء، آیه ۱۱۴.</ref>. [[بدیهی]] است داشتن [[نیت]] [[تقرب]] شرط قبولی صدقات خواهد بود. | #در آیاتی نیز امر به [[صدقه]] از مسوغات [[نجوا]] در حضور دیگران که در شرایط عادی [[مذموم]] شمرده شده، ذکر شده است<ref>{{متن قرآن|لَا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاحٍ بَيْنَ النَّاسِ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا}} «در بسیاری از گفتوگوهای زیرگوشی آنان خیری نیست مگر کسی به صدقه یا نکوکاری یا اصلاحی میان مردم فرمان دهد و هر کس در جست و جوی خشنودی خداوند چنین کند به زودی بدو پاداشی سترگ خواهیم داد» سوره نساء، آیه ۱۱۴.</ref>. [[بدیهی]] است داشتن [[نیت]] [[تقرب]] شرط قبولی صدقات خواهد بود. | ||
در برخی [[آیات]] نیز به آثار نیکوی صدقات توجه داده است. از آن جمله: زدودن [[گناهان]]<ref>{{متن قرآن|إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَإِنْ تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَيُكَفِّرُ عَنْكُمْ مِنْ سَيِّئَاتِكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}} «اگر صدقات را آشکار کنید خوب کاری است (اما) اگر پنهان دارید و به تنگدستان بدهید، برایتان بهتر است و (خداوند) از برخی گناهان شما چشم میپوشد؛ و خداوند از آنچه میکنید آگاه است» سوره بقره، آیه ۲۷۱.</ref>؛ برکتیابی و [[فزونی اموال]]<ref>{{متن قرآن|يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَيُرْبِي الصَّدَقَاتِ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ}} «خداوند ربا را کاستی میدهد و صدقات را افزایش میبخشد و خداوند هیچ ناسپاس بزهکاری را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۲۷۶.</ref>؛ [[نافع]] بودن به حال [[انسان]]<ref>{{متن قرآن|وَإِنْ كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَةٍ وَأَنْ تَصَدَّقُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ}} «و اگر تنگدست باشد، مهلتی باید تا گشایشی یابد و اگر بدانید صدقه دادن برای شما بهتر است» سوره بقره، آیه ۲۸۰.</ref>؛ تأمین [[نیازمندان]]، [[تألیف قلوب]]، آزادسازی بردگان، ادای [[قرض]] [[مقروضان]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}} «زکات، تنها از آن تهیدستان و بیچارگان و مأموران (دریافت) آنها و دلجوییشدگان و در راه (آزادی) بردگان و از آن وامداران و (هزینه) در راه خداوند و از آن در راهماندگان است که از سوی خداوند واجب گردیده است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۶۰.</ref>؛ پالایش و [[تطهیر]] [[روحی]]<ref>{{متن قرآن|خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}} «از داراییهای آنان زکاتی بردار که با آن آنها را پاک میداری و پاکیزه میگردانی و برای آنها (به نیکی) دعا کن که دعای تو (مایه) آرامش آنان است و خداوند شنوایی داناست» سوره توبه، آیه ۱۰۳.</ref>؛ [[آمرزش]] و [[مغفرت]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا}} «بیگمان خداوند برای مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان مؤمن و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان راستگفتار و مردان و زنان شکیبا و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان بخشنده و مردان و زنان روزهدار و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنانی که خداوند را بسیار یاد میکنند، آمرزش و پاداشی سترگ آماده کرده است» سوره احزاب، آیه ۳۵.</ref>؛ دریافت [[پاداش]] [[عظیم]] [[اخروی]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّ الْمُصَّدِّقِينَ وَالْمُصَّدِّقَاتِ وَأَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعَفُ لَهُمْ وَلَهُمْ أَجْرٌ كَرِيمٌ}} «بیگمان مردان و زنان صدقهدهنده و کسانی که در راه خدا وامی نیکو دادند برای آنان دو چندان خواهد شد و پاداشی ارزشمند خواهند داشت» سوره حدید، آیه ۱۸.</ref> | در برخی [[آیات]] نیز به آثار نیکوی صدقات توجه داده است. از آن جمله: زدودن [[گناهان]]<ref>{{متن قرآن|إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَإِنْ تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَيُكَفِّرُ عَنْكُمْ مِنْ سَيِّئَاتِكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}} «اگر صدقات را آشکار کنید خوب کاری است (اما) اگر پنهان دارید و به تنگدستان بدهید، برایتان بهتر است و (خداوند) از برخی گناهان شما چشم میپوشد؛ و خداوند از آنچه میکنید آگاه است» سوره بقره، آیه ۲۷۱.</ref>؛ برکتیابی و [[فزونی اموال]]<ref>{{متن قرآن|يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَيُرْبِي الصَّدَقَاتِ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ}} «خداوند ربا را کاستی میدهد و صدقات را افزایش میبخشد و خداوند هیچ ناسپاس بزهکاری را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۲۷۶.</ref>؛ [[نافع]] بودن به حال [[انسان]]<ref>{{متن قرآن|وَإِنْ كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَةٍ وَأَنْ تَصَدَّقُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ}} «و اگر تنگدست باشد، مهلتی باید تا گشایشی یابد و اگر بدانید صدقه دادن برای شما بهتر است» سوره بقره، آیه ۲۸۰.</ref>؛ تأمین [[نیازمندان]]، [[تألیف قلوب]]، آزادسازی بردگان، ادای [[قرض]] [[مقروضان]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}} «زکات، تنها از آن تهیدستان و بیچارگان و مأموران (دریافت) آنها و دلجوییشدگان و در راه (آزادی) بردگان و از آن وامداران و (هزینه) در راه خداوند و از آن در راهماندگان است که از سوی خداوند واجب گردیده است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۶۰.</ref>؛ پالایش و [[تطهیر]] [[روحی]]<ref>{{متن قرآن|خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}} «از داراییهای آنان زکاتی بردار که با آن آنها را پاک میداری و پاکیزه میگردانی و برای آنها (به نیکی) دعا کن که دعای تو (مایه) آرامش آنان است و خداوند شنوایی داناست» سوره توبه، آیه ۱۰۳.</ref>؛ [[آمرزش]] و [[مغفرت]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا}} «بیگمان خداوند برای مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان مؤمن و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان راستگفتار و مردان و زنان شکیبا و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان بخشنده و مردان و زنان روزهدار و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنانی که خداوند را بسیار یاد میکنند، آمرزش و پاداشی سترگ آماده کرده است» سوره احزاب، آیه ۳۵.</ref>؛ دریافت [[پاداش]] [[عظیم]] [[اخروی]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّ الْمُصَّدِّقِينَ وَالْمُصَّدِّقَاتِ وَأَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعَفُ لَهُمْ وَلَهُمْ أَجْرٌ كَرِيمٌ}} «بیگمان مردان و زنان صدقهدهنده و کسانی که در راه خدا وامی نیکو دادند برای آنان دو چندان خواهد شد و پاداشی ارزشمند خواهند داشت» سوره حدید، آیه ۱۸.</ref><ref>[[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۴۷۶.</ref> | ||
==تأمین و [[اطعام]] [[نیازمندان]]== | ==تأمین و [[اطعام]] [[نیازمندان]]== | ||
تأمین یا اطعام نیازمندان از بارزترین مصارف [[صدقه]]، [[زکات]]، [[خمس]] و [[انفاق]] میباشد که در [[آیات]] متعدد بر آن تأکید شده و مؤمنانی که به هر دلیل در ادای آن، [[سهلانگاری]] میکنند، [[نکوهش]] و [[تهدید]] شدهاند. اطعام - به خلاف خمس و زکات [[واجب]] - حد مشخص ندارد و افراد متمکن باید رفع نیازهای ضروری [[مستمندان]] را سقف کمک خویش قرار دهند. به بیان [[علامه]]: مراد از اطعام [[مسکین]]، انفاق بر تهیدستان [[جامعه]] است، به قدری که بتوانند کمر راست کنند و حوایجشان برطرف شود و اطعام مسکین اشاره است به [[حقالناس]]<ref>سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۱۵۳.</ref>. [[تفسیر نمونه]] نیز مینویسد: اگر نگاه به دنیای امروز کنیم که طبق [[اخبار]] منتشره هر سال میلیونها نفر از [[گرسنگی]] میمیرند، در حالی که در مناطق دیگر [[دنیا]] آن [[قدر]] غذای اضافی به زبالهدانها میریزند که حسابی برای آن نیست؛ اهمیت این [[دستور]] [[اسلامی]] از یکسو و دوری دنیای امروز از [[موازین اخلاقی]] از سوی دیگر، روشن میگردد<ref>ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۳۵۷.</ref>. جالب اینکه [[قرآن]] علاوه بر اطعام، به عنوان یک [[وظیفه]] شخصی، توصیه و [[تشویق]] دیگران به اطعام نیازمندان را نیز جزو [[وظایف]] [[قطعی]] [[مؤمنان]] مقرر کرده و بدین وسیله به بسط [[فرهنگ]] اطعام در جامعه [[ترغیب]] کرده است. همانگونه که در قبل اشاره شد، مستحق دریافت [[صدقات]]، [[فقرا]] و مساکیناند. این دو به رغم اشتراک در نیاز [[مالی]] و [[استحقاق]] دریافت اعانات، از جهاتی نیز با یکدیگر تمایز دارند. به بیان برخی [[اهل]] لغت: مسکین به کسی اطلاق میشود که به دلیل [[بیماری]]، [[پیری]]، [[ضعف]] جسمی یا فقدان امکانات از سعی و تلاش برای توسعه [[معیشت]] خود بسیار [[ناتوان]] است. در حالی که “فقیر” بهرغم فقدان بالفعل، از تمکن لازم برای تلاش و تحصیل طعام یا تهیه وسایل لازم برای بسط [[معیشت]] خویش برخوردار است<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۴ ص۲۰۱.</ref> | تأمین یا اطعام نیازمندان از بارزترین مصارف [[صدقه]]، [[زکات]]، [[خمس]] و [[انفاق]] میباشد که در [[آیات]] متعدد بر آن تأکید شده و مؤمنانی که به هر دلیل در ادای آن، [[سهلانگاری]] میکنند، [[نکوهش]] و [[تهدید]] شدهاند. اطعام - به خلاف خمس و زکات [[واجب]] - حد مشخص ندارد و افراد متمکن باید رفع نیازهای ضروری [[مستمندان]] را سقف کمک خویش قرار دهند. به بیان [[علامه]]: مراد از اطعام [[مسکین]]، انفاق بر تهیدستان [[جامعه]] است، به قدری که بتوانند کمر راست کنند و حوایجشان برطرف شود و اطعام مسکین اشاره است به [[حقالناس]]<ref>سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۱۵۳.</ref>. [[تفسیر نمونه]] نیز مینویسد: اگر نگاه به دنیای امروز کنیم که طبق [[اخبار]] منتشره هر سال میلیونها نفر از [[گرسنگی]] میمیرند، در حالی که در مناطق دیگر [[دنیا]] آن [[قدر]] غذای اضافی به زبالهدانها میریزند که حسابی برای آن نیست؛ اهمیت این [[دستور]] [[اسلامی]] از یکسو و دوری دنیای امروز از [[موازین اخلاقی]] از سوی دیگر، روشن میگردد<ref>ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۳۵۷.</ref>. جالب اینکه [[قرآن]] علاوه بر اطعام، به عنوان یک [[وظیفه]] شخصی، توصیه و [[تشویق]] دیگران به اطعام نیازمندان را نیز جزو [[وظایف]] [[قطعی]] [[مؤمنان]] مقرر کرده و بدین وسیله به بسط [[فرهنگ]] اطعام در جامعه [[ترغیب]] کرده است. همانگونه که در قبل اشاره شد، مستحق دریافت [[صدقات]]، [[فقرا]] و مساکیناند. این دو به رغم اشتراک در نیاز [[مالی]] و [[استحقاق]] دریافت اعانات، از جهاتی نیز با یکدیگر تمایز دارند. به بیان برخی [[اهل]] لغت: مسکین به کسی اطلاق میشود که به دلیل [[بیماری]]، [[پیری]]، [[ضعف]] جسمی یا فقدان امکانات از سعی و تلاش برای توسعه [[معیشت]] خود بسیار [[ناتوان]] است. در حالی که “فقیر” بهرغم فقدان بالفعل، از تمکن لازم برای تلاش و تحصیل طعام یا تهیه وسایل لازم برای بسط [[معیشت]] خویش برخوردار است<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۴ ص۲۰۱.</ref><ref>[[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۴۸۰.</ref> | ||
===[[آیات]] [[قرآنی]] مرتبط=== | ===[[آیات]] [[قرآنی]] مرتبط=== | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
در آیاتی نیز، به جلب [[خشنودی خداوند]] به عنوان محوریترین [[غایت]] در اطعام نیازمندان توجه داده<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا}} «(با خود میگویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک میدهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی» سوره انسان، آیه ۹.</ref> و [[بیاعتقادی]] به [[روز قیامت]] را عامل مهمی در بیتوجهی به [[حقوق]] نیازمندان شمرده است<ref>{{متن قرآن|أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ * فَذَلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ * وَلا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ}} «آیا آن کس را که (روز) پاداش و کیفر را دروغ میشمارد دیدهای؟ * او همان کسی است که یتیم را میراند * و (مردم را) به سیر کردن مستمند برنمیانگیزد» سوره ماعون، آیه ۱-۳.</ref>. عدم [[مشارکت]] در [[اطعام]] [[نیازمندان]]، همچنین از جمله علل [[ابتلا]] به [[عذاب]] [[جهنم]] ذکر شده است<ref>{{متن قرآن|مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ * قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ * وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ}} «چه شما را به دوزخ درآورد؟ * گویند: ما از نمازگزاران نبودیم * و به بینوایان خوراک نمیدادیم» سوره مدثر، آیه ۴۲-۴۴.</ref>. | در آیاتی نیز، به جلب [[خشنودی خداوند]] به عنوان محوریترین [[غایت]] در اطعام نیازمندان توجه داده<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا}} «(با خود میگویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک میدهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی» سوره انسان، آیه ۹.</ref> و [[بیاعتقادی]] به [[روز قیامت]] را عامل مهمی در بیتوجهی به [[حقوق]] نیازمندان شمرده است<ref>{{متن قرآن|أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ * فَذَلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ * وَلا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ}} «آیا آن کس را که (روز) پاداش و کیفر را دروغ میشمارد دیدهای؟ * او همان کسی است که یتیم را میراند * و (مردم را) به سیر کردن مستمند برنمیانگیزد» سوره ماعون، آیه ۱-۳.</ref>. عدم [[مشارکت]] در [[اطعام]] [[نیازمندان]]، همچنین از جمله علل [[ابتلا]] به [[عذاب]] [[جهنم]] ذکر شده است<ref>{{متن قرآن|مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ * قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ * وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ}} «چه شما را به دوزخ درآورد؟ * گویند: ما از نمازگزاران نبودیم * و به بینوایان خوراک نمیدادیم» سوره مدثر، آیه ۴۲-۴۴.</ref>. | ||
برخی [[آیات]] نیز اطعام نیازمندان را از جمله مصارف کفارات مقرر و معین ذکر کرده است: روزهخواری<ref>{{متن قرآن|أَيَّامًا مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ وَأَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ}} «روزهایی برشمرده را (روزه بدارید) و از شما هر که بیمار یا در سفر باشد شماری از روزهای دیگر (روزه بر او واجب است) و بر آنان که به دشواری آن را بر میتابند (به جای هر روز) جایگزینی است (به اندازه) خوراک مستمندی و هر که خود خواسته، خیری (بیش) دهد، برای او بهتر است. و اگر بدانید روزه داشتن برای شما بهتر است» سوره بقره، آیه ۱۸۴.</ref>؛ نقض قسم<ref>{{متن قرآن|لَا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَكِنْ يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا عَقَّدْتُمُ الْأَيْمَانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ ذَلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُوا أَيْمَانَكُمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}} «خداوند شما را در سوگندهای بیهوده بازخواست نمیکند اما از سوگندهایی که آگاهانه خوردهاید باز میپرسد بنابراین کفّاره (شکستن) آن، خوراک دادن به ده مستمند است از میانگین آنچه به خانواده خود میدهید یا (تهیّه) لباس آنان و یا آزاد کردن یک بنده؛ پس هر که (هیچیک را) نیابد (کفاره آن) سه روز روزه است؛ این کفّاره سوگندهای شماست هرگاه سوگند خورید (و بشکنید)؛ حرمت سوگندهای خود را بدارید؛ خداوند این چنین آیات خود را برای شما روشن میگرداند باشد که سپاس گزارید» سوره مائده، آیه ۸۹.</ref>: صید در حال [[احرام]]<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ وَمَنْ قَتَلَهُ مِنْكُمْ مُتَعَمِّدًا فَجَزَاءٌ مِثْلُ مَا قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ يَحْكُمُ بِهِ ذَوَا عَدْلٍ مِنْكُمْ هَدْيًا بَالِغَ الْكَعْبَةِ أَوْ كَفَّارَةٌ طَعَامُ مَسَاكِينَ أَوْ عَدْلُ ذَلِكَ صِيَامًا لِيَذُوقَ وَبَالَ أَمْرِهِ عَفَا اللَّهُ عَمَّا سَلَفَ وَمَنْ عَادَ فَيَنْتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُ وَاللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ}} «ای مؤمنان! شکار را در حالی که در احرام هستید نکشید و هر کسی به عمد آن را بکشد، کیفرش چهارپایی است همگون آنچه کشته است، چنانکه دو (گواه) دادگر از خودتان بر (همگونی) آن (با شکار) حکم کنند، قربانییی که به (قربانگاه) کعبه برسد؛ یا کفّارهای است برابر با اط» سوره مائده، آیه ۹۵.</ref>؛ حلق راس<ref>{{متن قرآن|وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}} «و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع میپردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانوادهاش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref>؛ ظهار<ref>{{متن قرآن|فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا فَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَإِطْعَامُ سِتِّينَ مِسْكِينًا ذَلِكَ لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ}} «و هر کس نیافت، روزه دو ماه پیاپی پیش از آنکه با همدیگر تماسی بگیرند (بر عهده اوست) و آنکه یارایی ندارد، خوراک دادن به شصت مستمند (بر عهده اوست)، این بدان روست که به خداوند و پیامبرش ایمان آورید و اینها احکام خداوند است و کافران عذابی دردناک خواهند داشت» سوره مجادله، آیه ۴.</ref>؛ [[قتل]] [[خطا]]<ref>{{متن قرآن|وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}} «و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و (نیز) زخمها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد کفّاره (گناهان) اوست و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند» سوره مائده، آیه ۴۵.</ref>[[سنت]] آیینی “قربانی” نیز اعم از الزامی و استحبابی با [[هدف]] [[اطعام]] [[نیازمندان]] [[تشریع]] شده است<ref>{{متن قرآن|وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيهَا خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ * لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَكِنْ يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنْكُمْ كَذَلِكَ سَخَّرَهَا لَكُمْ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ}} «و (قربانی) شتران تنومند را برای شما از نشانههای (بندگی) خداوند قرار دادهایم، شما را در آنها خیری است پس نام خداوند را بر آنها در حالی که بر پا ایستادهاند ببرید (و آنها را نحر کنید) و چون پهلوهاشان به خاک رسید (و جان دادند) از (گوشت) آنها بخورید و به مستمند خواهنده و خویشتندار بخورانید؛ بدینگونه آنها را برای شما رام کردهایم باشد که سپاس گزارید * هرگز گوشت و خون آنها به خداوند نمیرسد اما پرهیزگاری شما (در قربانی کردن آنها) به او میرسد؛ بدینگونه آنها را برای شما رام گردانید تا خداوند را برای آنکه راهنماییتان کرد بزرگ دارید و نیکوکاران را نوید ده» سوره حج، آیه ۳۶-۳۷؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}} «ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانیهای بینشان و قربانیهای دارای گردنبند و (حرمت) زیارتکنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را میجویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید میتوانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بیگمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.</ref> | برخی [[آیات]] نیز اطعام نیازمندان را از جمله مصارف کفارات مقرر و معین ذکر کرده است: روزهخواری<ref>{{متن قرآن|أَيَّامًا مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ وَأَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ}} «روزهایی برشمرده را (روزه بدارید) و از شما هر که بیمار یا در سفر باشد شماری از روزهای دیگر (روزه بر او واجب است) و بر آنان که به دشواری آن را بر میتابند (به جای هر روز) جایگزینی است (به اندازه) خوراک مستمندی و هر که خود خواسته، خیری (بیش) دهد، برای او بهتر است. و اگر بدانید روزه داشتن برای شما بهتر است» سوره بقره، آیه ۱۸۴.</ref>؛ نقض قسم<ref>{{متن قرآن|لَا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَكِنْ يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا عَقَّدْتُمُ الْأَيْمَانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ ذَلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُوا أَيْمَانَكُمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}} «خداوند شما را در سوگندهای بیهوده بازخواست نمیکند اما از سوگندهایی که آگاهانه خوردهاید باز میپرسد بنابراین کفّاره (شکستن) آن، خوراک دادن به ده مستمند است از میانگین آنچه به خانواده خود میدهید یا (تهیّه) لباس آنان و یا آزاد کردن یک بنده؛ پس هر که (هیچیک را) نیابد (کفاره آن) سه روز روزه است؛ این کفّاره سوگندهای شماست هرگاه سوگند خورید (و بشکنید)؛ حرمت سوگندهای خود را بدارید؛ خداوند این چنین آیات خود را برای شما روشن میگرداند باشد که سپاس گزارید» سوره مائده، آیه ۸۹.</ref>: صید در حال [[احرام]]<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ وَمَنْ قَتَلَهُ مِنْكُمْ مُتَعَمِّدًا فَجَزَاءٌ مِثْلُ مَا قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ يَحْكُمُ بِهِ ذَوَا عَدْلٍ مِنْكُمْ هَدْيًا بَالِغَ الْكَعْبَةِ أَوْ كَفَّارَةٌ طَعَامُ مَسَاكِينَ أَوْ عَدْلُ ذَلِكَ صِيَامًا لِيَذُوقَ وَبَالَ أَمْرِهِ عَفَا اللَّهُ عَمَّا سَلَفَ وَمَنْ عَادَ فَيَنْتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُ وَاللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ}} «ای مؤمنان! شکار را در حالی که در احرام هستید نکشید و هر کسی به عمد آن را بکشد، کیفرش چهارپایی است همگون آنچه کشته است، چنانکه دو (گواه) دادگر از خودتان بر (همگونی) آن (با شکار) حکم کنند، قربانییی که به (قربانگاه) کعبه برسد؛ یا کفّارهای است برابر با اط» سوره مائده، آیه ۹۵.</ref>؛ حلق راس<ref>{{متن قرآن|وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}} «و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع میپردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانوادهاش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref>؛ ظهار<ref>{{متن قرآن|فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا فَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَإِطْعَامُ سِتِّينَ مِسْكِينًا ذَلِكَ لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ}} «و هر کس نیافت، روزه دو ماه پیاپی پیش از آنکه با همدیگر تماسی بگیرند (بر عهده اوست) و آنکه یارایی ندارد، خوراک دادن به شصت مستمند (بر عهده اوست)، این بدان روست که به خداوند و پیامبرش ایمان آورید و اینها احکام خداوند است و کافران عذابی دردناک خواهند داشت» سوره مجادله، آیه ۴.</ref>؛ [[قتل]] [[خطا]]<ref>{{متن قرآن|وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}} «و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و (نیز) زخمها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد کفّاره (گناهان) اوست و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند» سوره مائده، آیه ۴۵.</ref>[[سنت]] آیینی “قربانی” نیز اعم از الزامی و استحبابی با [[هدف]] [[اطعام]] [[نیازمندان]] [[تشریع]] شده است<ref>{{متن قرآن|وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيهَا خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ * لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَكِنْ يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنْكُمْ كَذَلِكَ سَخَّرَهَا لَكُمْ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ}} «و (قربانی) شتران تنومند را برای شما از نشانههای (بندگی) خداوند قرار دادهایم، شما را در آنها خیری است پس نام خداوند را بر آنها در حالی که بر پا ایستادهاند ببرید (و آنها را نحر کنید) و چون پهلوهاشان به خاک رسید (و جان دادند) از (گوشت) آنها بخورید و به مستمند خواهنده و خویشتندار بخورانید؛ بدینگونه آنها را برای شما رام کردهایم باشد که سپاس گزارید * هرگز گوشت و خون آنها به خداوند نمیرسد اما پرهیزگاری شما (در قربانی کردن آنها) به او میرسد؛ بدینگونه آنها را برای شما رام گردانید تا خداوند را برای آنکه راهنماییتان کرد بزرگ دارید و نیکوکاران را نوید ده» سوره حج، آیه ۳۶-۳۷؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}} «ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانیهای بینشان و قربانیهای دارای گردنبند و (حرمت) زیارتکنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را میجویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید میتوانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بیگمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.</ref><ref>[[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۴۸۰.</ref> | ||
==[[انفاق]]== | ==[[انفاق]]== | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
[[علامه طباطبایی]] در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ لِعِبَادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا يُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خِلَالٌ}}<ref>«به آن بندگان من که ایمان آوردهاند بگو نماز را بر پا دارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم پنهان و آشکار ببخشند پیش از آنکه روزی در رسد که در آن نه سودایی است و نه دوستی» سوره ابراهیم، آیه ۳۱.</ref> مینویسد: مراد مطلق انفاق است. مقصود از انفاق سری و علنی این است که انفاق بر مقتضای [[ادب]] [[دینی]] انجام گیرد، آنجا که ادب، اقتضای پنهان بودن را دارد، پنهانی انفاق کنند و هر جا که ادب، علنی آن را میپسندد، علنی بدهند. مطلوب از [[انفاق]] این است که هر گونه و شأنی از [[شئون]] [[اجتماعی]] که در [[شرف]] [[فساد]] و [[تباهی]] است، [[اصلاح]] شود و بر [[جامعه مسلمین]] خللی وارد نیاید<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۱۸۱.</ref>. او درباره برخی آثار مترتب بر آن نیز مینویسد: [[صدقه]] آشکار خود [[تشویق]] و [[دعوت]] عملی [[مردم]] است به [[کار نیک]] و نیز مایه دلگرمی [[فقرا]] و [[مساکین]] است که میبینند مردمی رحمدل هستند که به حال آنان ترحم میکنند و این باعث میشود که [[روحیه]] [[یأس]] و [[نومیدی]] از صفحه دلشان زدوده شود و در کار خود دارای [[نشاط]] گردند و [[احساس]] کنند که [[وحدت]] عمل و کسب بین آنان و [[اغنیا]] وجود دارد، اگر [[سرمایهداری]] کاسبی میکند تنها برای خودش نیست و این خود آثار [[نیک]] بسیار دارد<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۶۱۰.</ref>. وی در بیان [[فلسفه]] [[تشریع]] آن مینویسد: غرض این بوده که بدین وسیله طبقات پایین را که نمیتوانند بدون [[کمک مالی]] از ناحیه دیگران حوایج [[زندگی]] خود را برآورند، مورد [[حمایت]] قرار داده تا سطح زندگیشان را بالا ببرند، و افق زندگی طبقات مختلف را به هم نزدیک ساخته و [[اختلاف]] میان آنها را از جهت [[ثروت]] و نعمات مادی کم کند<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۵۸۷.</ref>. | [[علامه طباطبایی]] در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ لِعِبَادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا يُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خِلَالٌ}}<ref>«به آن بندگان من که ایمان آوردهاند بگو نماز را بر پا دارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم پنهان و آشکار ببخشند پیش از آنکه روزی در رسد که در آن نه سودایی است و نه دوستی» سوره ابراهیم، آیه ۳۱.</ref> مینویسد: مراد مطلق انفاق است. مقصود از انفاق سری و علنی این است که انفاق بر مقتضای [[ادب]] [[دینی]] انجام گیرد، آنجا که ادب، اقتضای پنهان بودن را دارد، پنهانی انفاق کنند و هر جا که ادب، علنی آن را میپسندد، علنی بدهند. مطلوب از [[انفاق]] این است که هر گونه و شأنی از [[شئون]] [[اجتماعی]] که در [[شرف]] [[فساد]] و [[تباهی]] است، [[اصلاح]] شود و بر [[جامعه مسلمین]] خللی وارد نیاید<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۱۸۱.</ref>. او درباره برخی آثار مترتب بر آن نیز مینویسد: [[صدقه]] آشکار خود [[تشویق]] و [[دعوت]] عملی [[مردم]] است به [[کار نیک]] و نیز مایه دلگرمی [[فقرا]] و [[مساکین]] است که میبینند مردمی رحمدل هستند که به حال آنان ترحم میکنند و این باعث میشود که [[روحیه]] [[یأس]] و [[نومیدی]] از صفحه دلشان زدوده شود و در کار خود دارای [[نشاط]] گردند و [[احساس]] کنند که [[وحدت]] عمل و کسب بین آنان و [[اغنیا]] وجود دارد، اگر [[سرمایهداری]] کاسبی میکند تنها برای خودش نیست و این خود آثار [[نیک]] بسیار دارد<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۶۱۰.</ref>. وی در بیان [[فلسفه]] [[تشریع]] آن مینویسد: غرض این بوده که بدین وسیله طبقات پایین را که نمیتوانند بدون [[کمک مالی]] از ناحیه دیگران حوایج [[زندگی]] خود را برآورند، مورد [[حمایت]] قرار داده تا سطح زندگیشان را بالا ببرند، و افق زندگی طبقات مختلف را به هم نزدیک ساخته و [[اختلاف]] میان آنها را از جهت [[ثروت]] و نعمات مادی کم کند<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۵۸۷.</ref>. | ||
[[تفسیر نمونه]] نیز در بیان برخی آثار اجتماعی انفاق مینویسد: هنگامی که مسئله انفاق به [[فراموشی]] سپرده شود، و [[ثروتها]] در دست گروهی معدود جمع گردد و در برابر آنان اکثریتی [[محروم]] و بینوا وجود داشته باشد دیری نخواهد داشت که انفجار عظیمی در [[جامعه]] به وجود میآید که [[نفوس]] و [[اموال]] [[ثروتمندان]] هم در [[آتش]] آن خواهد سوخت و از اینجا رابطه مسئله انفاق و [[پیشگیری]] از [[هلاکت]] [در [[آیه]]: {{متن قرآن|وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ}}<ref>«و در راه خداوند هزینه کنید و با دست خویش خود را به نابودی نیفکنید و نیکوکار باشید که خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۵.</ref>] روشن میشود<ref>ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۲، ص۳۸.</ref>. [[انفاق]] علاوه بر تأمین بخشی از نیازهای دیگران، نسبت وثیقی نیز با تعالی و [[تطهیر]] [[روح]] انفاقکننده دارد<ref>برای آگاهی بیشتر از اهمیت، اشکال و صور و آثار فردی و اجتماعی آن، ر.ک: مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، ج۲، ص۱۳۵؛ ناصر مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلا و دانشمندان به اخلاق در قرآن، ج۲، ص۳۹۷-۴۰۹؛ کاظم رجایی و همکاران، معجم موضوعی آیات اقتصادی قرآن، ص۲۱۰-۲۵۲.</ref> | [[تفسیر نمونه]] نیز در بیان برخی آثار اجتماعی انفاق مینویسد: هنگامی که مسئله انفاق به [[فراموشی]] سپرده شود، و [[ثروتها]] در دست گروهی معدود جمع گردد و در برابر آنان اکثریتی [[محروم]] و بینوا وجود داشته باشد دیری نخواهد داشت که انفجار عظیمی در [[جامعه]] به وجود میآید که [[نفوس]] و [[اموال]] [[ثروتمندان]] هم در [[آتش]] آن خواهد سوخت و از اینجا رابطه مسئله انفاق و [[پیشگیری]] از [[هلاکت]] [در [[آیه]]: {{متن قرآن|وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ}}<ref>«و در راه خداوند هزینه کنید و با دست خویش خود را به نابودی نیفکنید و نیکوکار باشید که خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۵.</ref>] روشن میشود<ref>ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۲، ص۳۸.</ref>. [[انفاق]] علاوه بر تأمین بخشی از نیازهای دیگران، نسبت وثیقی نیز با تعالی و [[تطهیر]] [[روح]] انفاقکننده دارد<ref>برای آگاهی بیشتر از اهمیت، اشکال و صور و آثار فردی و اجتماعی آن، ر.ک: مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، ج۲، ص۱۳۵؛ ناصر مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلا و دانشمندان به اخلاق در قرآن، ج۲، ص۳۹۷-۴۰۹؛ کاظم رجایی و همکاران، معجم موضوعی آیات اقتصادی قرآن، ص۲۱۰-۲۵۲.</ref><ref>[[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۴۸۲.</ref> | ||
===[[آیات]] [[قرآنی]] مرتبط=== | ===[[آیات]] [[قرآنی]] مرتبط=== |