ادریسیان: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۲
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۱) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
[[ادریس بن عبدالله بن حسن بن حسن]]{{ع}} [[برادر]] دیگر [[محمد نفس زکیه]] و یکی از داعیان او بود. وی چندی پس از [[شکست]] [[قیام نفس زکیه]]، در [[قیام فخ]] (۱۶۹ق) در [[مدینه]] شرکت کرد و چون این [[قیام]] بهشدت و بهسرعت سرکوب شد، ناچار به [[مصر]] و سپس به مراکش گریخت<ref>مقاتل الطالبیین، ص۲۹۷.</ref>. در آنجا بربران [[قبیله]] زناته [[ادریس]] را به اعتبار [[علوی]] بودنش به [[پیشوایی]] خود برگزیدند و ادریس به [[یاری]] آنان اولین [[دولت]] مستقل [[شیعی]] را در [[شهر]] فاس بنیاد نهاد<ref>ابن ابی زرع، روض القرطاس فی اخبار ملوک المغرب، ص۱۵.</ref>. [[هارون]] از خطر دولت نوپای ادریس بهشدت هراسان شد؛ از اینرو در صدد بر آمد که سپاهی برای دفع وی گسیل کند، اما به دلیل دوری و [[دشواری]] راه و [[اشتغال]] به [[جنگهای داخلی]]، از این کار منصرف شد و بنا به پیشنهاد [[یحیی برمکی]]، [[سلیمان بن جریر]] را - که به [[شماخ]] ملقب بود. [[مأمور]] [[قتل]] وی کرد<ref>تاریخ الطبری، ج۴، ص۶۰۰.</ref>. شماخ نزد ادریس رفت و ادعا کرد که پزشک و از [[شیعیان]] است. ادریس مقدم وی را گرامی داشت و از خاصان خود قرار داد. شماخ در [[فرصت]] مناسب ادریس را به قتل رسانید و [[سرپرستی]] [[برید]] [[مصر]] را جایزه گرفت<ref>تاریخ الطبری، ج۴، ص۶۰۰.</ref>. به دنبال این حادثه، [[یاران]] و علاقهمندان ادریس نام نوزاد متولد نشده وی را ادریس نهادند و او را به [[رهبری]] خود برگزیدند. ادریس دوم بنیانگذار [[واقعی]] دولت ادریسیان است و پس از [[امویان]] [[اندلس]]، دومین دولت مستقلی است که از پیکره [[عظیم]] [[خلافت عباسی]] جدا شد<ref>البته، در صورتی که دولتهای محلی و کوچک و کوتاه مدتی را که خوارج در جای جای قلمرو امویان پدید آوردند، به شمار نیاوریم.</ref> | [[ادریس بن عبدالله بن حسن بن حسن]]{{ع}} [[برادر]] دیگر [[محمد نفس زکیه]] و یکی از داعیان او بود. وی چندی پس از [[شکست]] [[قیام نفس زکیه]]، در [[قیام فخ]] (۱۶۹ق) در [[مدینه]] شرکت کرد و چون این [[قیام]] بهشدت و بهسرعت سرکوب شد، ناچار به [[مصر]] و سپس به مراکش گریخت<ref>مقاتل الطالبیین، ص۲۹۷.</ref>. در آنجا بربران [[قبیله]] زناته [[ادریس]] را به اعتبار [[علوی]] بودنش به [[پیشوایی]] خود برگزیدند و ادریس به [[یاری]] آنان اولین [[دولت]] مستقل [[شیعی]] را در [[شهر]] فاس بنیاد نهاد<ref>ابن ابی زرع، روض القرطاس فی اخبار ملوک المغرب، ص۱۵.</ref>. [[هارون]] از خطر دولت نوپای ادریس بهشدت هراسان شد؛ از اینرو در صدد بر آمد که سپاهی برای دفع وی گسیل کند، اما به دلیل دوری و [[دشواری]] راه و [[اشتغال]] به [[جنگهای داخلی]]، از این کار منصرف شد و بنا به پیشنهاد [[یحیی برمکی]]، [[سلیمان بن جریر]] را - که به [[شماخ]] ملقب بود. [[مأمور]] [[قتل]] وی کرد<ref>تاریخ الطبری، ج۴، ص۶۰۰.</ref>. شماخ نزد ادریس رفت و ادعا کرد که پزشک و از [[شیعیان]] است. ادریس مقدم وی را گرامی داشت و از خاصان خود قرار داد. شماخ در [[فرصت]] مناسب ادریس را به قتل رسانید و [[سرپرستی]] [[برید]] [[مصر]] را جایزه گرفت<ref>تاریخ الطبری، ج۴، ص۶۰۰.</ref>. به دنبال این حادثه، [[یاران]] و علاقهمندان ادریس نام نوزاد متولد نشده وی را ادریس نهادند و او را به [[رهبری]] خود برگزیدند. ادریس دوم بنیانگذار [[واقعی]] دولت ادریسیان است و پس از [[امویان]] [[اندلس]]، دومین دولت مستقلی است که از پیکره [[عظیم]] [[خلافت عباسی]] جدا شد<ref>البته، در صورتی که دولتهای محلی و کوچک و کوتاه مدتی را که خوارج در جای جای قلمرو امویان پدید آوردند، به شمار نیاوریم.</ref><ref>[[سید احمد رضا خضری|خضری، سید احمد رضا]]، [[تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه (کتاب)|تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه]] ص ۵۵.</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |