اشعث بن قیس کندی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۲
جز (جایگزینی متن - 'رده:صحابه پیامبر' به 'رده:اصحاب پیامبر') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
اسم اصلی اشعث، معدی کرب بود<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۹، ص۱۱۹.</ref>، اما چون موهای سرش همواره ژولیده بود به او اشعث میگفتند<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۲۳۹.</ref> و به تدریج نام اصلی او فراموش شد و به اشعث معروف گردید، همچنین وی به «عرف النار» یا «عنق النار» ملقب گردید<ref>فتوح البلدان، بلاذری، ج۱، ص۱۰۹.</ref> و گاهی هم او را به کنیهاش [[اشعث بن قیس|ابو محمد]] صدا میکردند<ref>تاریخ مدینه دمشق،ابن عساکر، ج۹، ص۱۱۸؛ اسدالغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۱۱۸.</ref>. در [[جاهلیّت]] از سران [[قبیله کِنْده]] (از [[قبایل]] عمده [[یمن]]) بود <ref>وقعة صفین، ص ۱۳۸؛ الاصابه، ج ۱، ص ۲۳۹؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۲۲۰.</ref>. درباره زمان [[اسلام آوردن]] اشعث اختلاف وجود دارد اما او در زمره [[اصحاب پیامبر]] [[خدا]]{{صل}} و [[اصحاب امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} بود. اشعث مردی [[شجاع]] و [[دلاوری]] جنگجو بود و در بسیاری از [[جنگهای صدر اسلام]] شرکت کرد. پدرش، [[قیس]] نیز به أشجع معروف بود، زیرا در یکی از [[جنگها]] سرش زخم برداشته بود<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۳۶.</ref> و [[مادر]] او کبشه، [[بنت]] [[یزید بن شرحبیل]] است<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۳۶؛ بغیة الطلب فی تاریخ حلب، کمالالدین عمر بن احمد بن ابی جواده، ج۴، ص۱۸۹۳؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۹، ص۱۱۹.</ref> | اسم اصلی اشعث، معدی کرب بود<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۹، ص۱۱۹.</ref>، اما چون موهای سرش همواره ژولیده بود به او اشعث میگفتند<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۲۳۹.</ref> و به تدریج نام اصلی او فراموش شد و به اشعث معروف گردید، همچنین وی به «عرف النار» یا «عنق النار» ملقب گردید<ref>فتوح البلدان، بلاذری، ج۱، ص۱۰۹.</ref> و گاهی هم او را به کنیهاش [[اشعث بن قیس|ابو محمد]] صدا میکردند<ref>تاریخ مدینه دمشق،ابن عساکر، ج۹، ص۱۱۸؛ اسدالغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۱۱۸.</ref>. در [[جاهلیّت]] از سران [[قبیله کِنْده]] (از [[قبایل]] عمده [[یمن]]) بود <ref>وقعة صفین، ص ۱۳۸؛ الاصابه، ج ۱، ص ۲۳۹؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۲۲۰.</ref>. درباره زمان [[اسلام آوردن]] اشعث اختلاف وجود دارد اما او در زمره [[اصحاب پیامبر]] [[خدا]]{{صل}} و [[اصحاب امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} بود. اشعث مردی [[شجاع]] و [[دلاوری]] جنگجو بود و در بسیاری از [[جنگهای صدر اسلام]] شرکت کرد. پدرش، [[قیس]] نیز به أشجع معروف بود، زیرا در یکی از [[جنگها]] سرش زخم برداشته بود<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۳۶.</ref> و [[مادر]] او کبشه، [[بنت]] [[یزید بن شرحبیل]] است<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۳۶؛ بغیة الطلب فی تاریخ حلب، کمالالدین عمر بن احمد بن ابی جواده، ج۴، ص۱۸۹۳؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۹، ص۱۱۹.</ref><ref>[[محمد تقی افشار|افشار، محمد تقی]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۲۷؛ [[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۱۸۶؛ [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۸۲۹؛ [[ابوالقاسم زرگر |زرگر، ابوالقاسم]]، [[اشعث بن قیس - زرگر (مقاله)|مقاله «اشعث بن قیس»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>. | ||
==اشعث و [[خلفا]]== | ==اشعث و [[خلفا]]== | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
==اشعث و [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}== | ==اشعث و [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}== | ||
اشعث یک [[شخصیت]] دو چهره و از [[منافقان]] روزگار بود و در فرصتهای مختلف طبق [[هوای نفس]] از [[قدرت]] [[حاکم]] [[پیروی]] میکرد. هنگامی که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به [[خلافت]] رسید، اشعث با آن [[حضرت]] [[بیعت]] کرد و اعلام [[وفاداری]] نمود. اما طولی نکشید که [[خیانت]] او آشکار شد، لذا [[شیخ طوسی]]، اشعث را از [[اصحاب حضرت علی]]{{ع}} به شمار آورده و در ادامه مینویسد: او سرانجام یک خارجی مسلک [[ملعون]] گردید<ref>رجال طوسی، ص۳۵.</ref> | اشعث یک [[شخصیت]] دو چهره و از [[منافقان]] روزگار بود و در فرصتهای مختلف طبق [[هوای نفس]] از [[قدرت]] [[حاکم]] [[پیروی]] میکرد. هنگامی که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به [[خلافت]] رسید، اشعث با آن [[حضرت]] [[بیعت]] کرد و اعلام [[وفاداری]] نمود. اما طولی نکشید که [[خیانت]] او آشکار شد، لذا [[شیخ طوسی]]، اشعث را از [[اصحاب حضرت علی]]{{ع}} به شمار آورده و در ادامه مینویسد: او سرانجام یک خارجی مسلک [[ملعون]] گردید<ref>رجال طوسی، ص۳۵.</ref><ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۱۸۸-۱۸۹.</ref> | ||
بعد از [[قتل]] [[خلیفه سوم]]، [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} همچنان او را [[حاکم]] ارمنستان و [[آذربایجان]] قرار داده بود<ref>فتوح البلدان، بلاذری، ج۱، ص۲۰۷.</ref> ولی به خاطر اسرافهایی که اشعث هنگام استانداری در زمان [[حکومت عثمان]] داشت و هم به خاطر سهل انگاریهایی که داشت، [[حضرت]] او را جهت [[جنگ]] با [[سپاه شام]] از [[آذربایجان]] فرا خواندند<ref>الامامة و السیاسة، ابن قتیبه دینوری (ترجمه: طباطبایی)، ص۴۵۶.</ref> | بعد از [[قتل]] [[خلیفه سوم]]، [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} همچنان او را [[حاکم]] ارمنستان و [[آذربایجان]] قرار داده بود<ref>فتوح البلدان، بلاذری، ج۱، ص۲۰۷.</ref> ولی به خاطر اسرافهایی که اشعث هنگام استانداری در زمان [[حکومت عثمان]] داشت و هم به خاطر سهل انگاریهایی که داشت، [[حضرت]] او را جهت [[جنگ]] با [[سپاه شام]] از [[آذربایجان]] فرا خواندند<ref>الامامة و السیاسة، ابن قتیبه دینوری (ترجمه: طباطبایی)، ص۴۵۶.</ref><ref>[[محمد تقی افشار|افشار، محمد تقی]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۳۵؛ [[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۱۸۹-۱۹۰؛ [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۱۰۶-۱۰۷.</ref>. | ||
==اشعث و [[جنگ صفین]]== | ==اشعث و [[جنگ صفین]]== | ||
===[[تصرف]] [[شریعه]] [[فرات]]=== | ===[[تصرف]] [[شریعه]] [[فرات]]=== | ||
اشعث به دور از حالت [[نفاق]] و دو چهرهگی، مردی [[شجاع]] و [[جنگ]] جو بود لذا [[امیرمؤمنان]]{{ع}} او را در [[جنگ صفین]] به [[فرماندهی]] قسمتی از [[سپاه]] خود [[منصوب]] کرد. [[جنگ صفین]] در سال ۳۷ [[هجری]] روی داد و چهل روز ادامه داشت. در این [[جنگ]]، [[معاویه]] و لشکریانش زودتر از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به [[صفین]] رسیدند و [[شریعه]] [[فرات]] را [[تصرف]] کردند و آب را بر [[لشکریان]] [[عراق]] بستند. [[علی]]{{ع}} از [[گرفتاری]] [[مردم]]، سخت [[اندوهگین]] و از [[تشنگی]] ایشان افسرده بود و طاقتش تمام شده بود<ref>الاخبار الطوال، دینوری (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ص۲۰۹.</ref>. لذا در یک [[سخنرانی]] آتشین همه نیروها را برای [[فتح]] [[شریعه]] و دور کردن [[لشکریان]] [[معاویه]] از اطراف آن آماده نمود<ref>ر.ک: وقعه صفین، ص۱۶۰-۱۶۷.</ref>. در این هنگام اشعث فریاد زد: “هر که طالب آب یا [[مرگ]] است در فلان محل [[اجتماع]] کند، من در آنجا ایستادهام”. در این موقع، اشعث و [[مالک اشتر]] از اسب پیاده شدند و به [[پیروی]] از ایشان، دوازده هزار نفر پیاده شدند و چنان حملهای کردند که [[لشکر]] [[شام]] را از [[فرات]] رانده و آن را [[تصرف]] نمودند<ref>پیکار صفین، نصر بن مزاحم (ترجمه: اتابکی)، ص۲۲۷-۲۲۹ (با اندکی تصرف).</ref> | اشعث به دور از حالت [[نفاق]] و دو چهرهگی، مردی [[شجاع]] و [[جنگ]] جو بود لذا [[امیرمؤمنان]]{{ع}} او را در [[جنگ صفین]] به [[فرماندهی]] قسمتی از [[سپاه]] خود [[منصوب]] کرد. [[جنگ صفین]] در سال ۳۷ [[هجری]] روی داد و چهل روز ادامه داشت. در این [[جنگ]]، [[معاویه]] و لشکریانش زودتر از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به [[صفین]] رسیدند و [[شریعه]] [[فرات]] را [[تصرف]] کردند و آب را بر [[لشکریان]] [[عراق]] بستند. [[علی]]{{ع}} از [[گرفتاری]] [[مردم]]، سخت [[اندوهگین]] و از [[تشنگی]] ایشان افسرده بود و طاقتش تمام شده بود<ref>الاخبار الطوال، دینوری (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ص۲۰۹.</ref>. لذا در یک [[سخنرانی]] آتشین همه نیروها را برای [[فتح]] [[شریعه]] و دور کردن [[لشکریان]] [[معاویه]] از اطراف آن آماده نمود<ref>ر.ک: وقعه صفین، ص۱۶۰-۱۶۷.</ref>. در این هنگام اشعث فریاد زد: “هر که طالب آب یا [[مرگ]] است در فلان محل [[اجتماع]] کند، من در آنجا ایستادهام”. در این موقع، اشعث و [[مالک اشتر]] از اسب پیاده شدند و به [[پیروی]] از ایشان، دوازده هزار نفر پیاده شدند و چنان حملهای کردند که [[لشکر]] [[شام]] را از [[فرات]] رانده و آن را [[تصرف]] نمودند<ref>پیکار صفین، نصر بن مزاحم (ترجمه: اتابکی)، ص۲۲۷-۲۲۹ (با اندکی تصرف).</ref><ref>[[محمد تقی افشار|افشار، محمد تقی]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۳۸؛ [[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۱۹۱-۱۹۲.</ref>. | ||
===اشعث از عوامل اصلی [[فتنه]] در [[صفین]]=== | ===اشعث از عوامل اصلی [[فتنه]] در [[صفین]]=== | ||
پس از آنکه در [[لیلة الهریر]] افراد زیادی از طرفین کشته شد، [[شب]] هنگام، اشعث برای افراد [[قبیله]] خود [[سخنرانی]] کرد و گفت: “امروز از جمعیت [[عرب]] چه تعداد کشته شدند؟ به [[خدا]] قسم، تا به این سن رسیدهام چنین روزی را ندیده بودم. حاضرین به غائبین برسانند اگر بنا باشد فردا نیز به این نحو به [[جنگ]] ادامه دهیم، [[عرب]] نابود خواهد شد”. گفتار اشعث به [[معاویه]] رسید، گفت: “راست میگوید، اگر فردا [[جنگ]] کنیم، [[رومیان]] به [[زن]] و [[فرزند]] شامیها حمله خواهند کرد، دهقانان [[ایرانی]] به [[زن]] و [[فرزند]] عراقیها حمله خواهند کرد و این موضوع را فقط [[خردمندان]] در مییابند”، و [[دستور]] داد قرآنها را بالای نیزه نمایند<ref>الاخبار الطوال، دینوری (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ص۲۳۲؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱، ص۲۵۲.</ref> | پس از آنکه در [[لیلة الهریر]] افراد زیادی از طرفین کشته شد، [[شب]] هنگام، اشعث برای افراد [[قبیله]] خود [[سخنرانی]] کرد و گفت: “امروز از جمعیت [[عرب]] چه تعداد کشته شدند؟ به [[خدا]] قسم، تا به این سن رسیدهام چنین روزی را ندیده بودم. حاضرین به غائبین برسانند اگر بنا باشد فردا نیز به این نحو به [[جنگ]] ادامه دهیم، [[عرب]] نابود خواهد شد”. گفتار اشعث به [[معاویه]] رسید، گفت: “راست میگوید، اگر فردا [[جنگ]] کنیم، [[رومیان]] به [[زن]] و [[فرزند]] شامیها حمله خواهند کرد، دهقانان [[ایرانی]] به [[زن]] و [[فرزند]] عراقیها حمله خواهند کرد و این موضوع را فقط [[خردمندان]] در مییابند”، و [[دستور]] داد قرآنها را بالای نیزه نمایند<ref>الاخبار الطوال، دینوری (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ص۲۳۲؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱، ص۲۵۲.</ref> | ||
[[اهل شام]] قرآنها را بر سر نیزهها کردند، در این حال، [[اشعث بن قیس]] [[خدمت]] [[امیر المؤمنین]]{{ع}} آمد و گفت: “این [[قدر]] [[عجله]] نکن ای [[امیرالمؤمنین]] و دست از [[خونریزی]] و [[کشتار]] بردار و سخن من را بشنو. اگر سخن من را نشنوی به [[خدا]] که هیچ کمانداری تیری به اشاره تو نمیاندازد و هیچ مبارزی شمشیری از نیام بیرون نمیآورد”<ref>الفتوح، ابن اعثم (ترجمه: مستوفی هروی)، ج۲، ص۶۷۰؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱، ص۲۵۴.</ref> و این گونه [[علی]]{{ع}} را مجبور به متوقف ساختن [[جنگ]] و فراخواندن [[مالک اشتر]] از میدان [[جنگ]] ـ در حالی که اندکی تا [[پیروزی]] باقی مانده بود ـ کردند. [[اشعث بن قیس]] شادمانه به استقبال [[معاویه]] رفت و گفت: “خواهش شما را [[اجابت]] کردم و [[جنگ]] را متوقف نمودم”<ref>الفتوح، ابن اعثم کوفی (ترجمه: مستوفی هروی)، ج۲، ص۶۸۳.</ref> | [[اهل شام]] قرآنها را بر سر نیزهها کردند، در این حال، [[اشعث بن قیس]] [[خدمت]] [[امیر المؤمنین]]{{ع}} آمد و گفت: “این [[قدر]] [[عجله]] نکن ای [[امیرالمؤمنین]] و دست از [[خونریزی]] و [[کشتار]] بردار و سخن من را بشنو. اگر سخن من را نشنوی به [[خدا]] که هیچ کمانداری تیری به اشاره تو نمیاندازد و هیچ مبارزی شمشیری از نیام بیرون نمیآورد”<ref>الفتوح، ابن اعثم (ترجمه: مستوفی هروی)، ج۲، ص۶۷۰؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱، ص۲۵۴.</ref> و این گونه [[علی]]{{ع}} را مجبور به متوقف ساختن [[جنگ]] و فراخواندن [[مالک اشتر]] از میدان [[جنگ]] ـ در حالی که اندکی تا [[پیروزی]] باقی مانده بود ـ کردند. [[اشعث بن قیس]] شادمانه به استقبال [[معاویه]] رفت و گفت: “خواهش شما را [[اجابت]] کردم و [[جنگ]] را متوقف نمودم”<ref>الفتوح، ابن اعثم کوفی (ترجمه: مستوفی هروی)، ج۲، ص۶۸۳.</ref><ref>[[محمد تقی افشار|افشار، محمد تقی]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۴۲.</ref> | ||
مجبور کردن [[علی]]{{ع}} به دست کشیدن از [[جنگ]]، باعث ایجاد دو حادثه شد؛ اولین حادثه جریان [[حکمیت]] و مورد دوم که در [[حقیقت]] ثمره واقعه اول بود، حادثه [[خوارج]] بود. در جریان [[حکمیت]] با [[اصرار]] اشعث، [[علی]]{{ع}} اجباراً تن به [[حکمیت]] [[ابوموسی]] داده و او را از نواحی [[شام]] فرا خواند و [[پیمان]] [[صلح]] به مدت یک سال تحت شرایطی خاص تنظیم شد<ref>برای اطلاع یافتن از متن صلح نامه، ر.ک: البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۷، ص۲۷۶-۲۷۷.</ref> | مجبور کردن [[علی]]{{ع}} به دست کشیدن از [[جنگ]]، باعث ایجاد دو حادثه شد؛ اولین حادثه جریان [[حکمیت]] و مورد دوم که در [[حقیقت]] ثمره واقعه اول بود، حادثه [[خوارج]] بود. در جریان [[حکمیت]] با [[اصرار]] اشعث، [[علی]]{{ع}} اجباراً تن به [[حکمیت]] [[ابوموسی]] داده و او را از نواحی [[شام]] فرا خواند و [[پیمان]] [[صلح]] به مدت یک سال تحت شرایطی خاص تنظیم شد<ref>برای اطلاع یافتن از متن صلح نامه، ر.ک: البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۷، ص۲۷۶-۲۷۷.</ref><ref>[[محمد تقی افشار|افشار، محمد تقی]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۴۳؛ [[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص193-195؛ [[ابوالقاسم زرگر |زرگر، ابوالقاسم]]، [[اشعث بن قیس - زرگر (مقاله)|مقاله «اشعث بن قیس»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref> | ||
==اشعث و [[مشارکت]] در [[قتل]] [[امام علی]]{{ع}}== | ==اشعث و [[مشارکت]] در [[قتل]] [[امام علی]]{{ع}}== | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
==[[انحراف اخلاقی]] و [[ایمانی]] اشعث== | ==[[انحراف اخلاقی]] و [[ایمانی]] اشعث== | ||
اشعث همانگونه که در [[امور سیاسی]] مرتکب انحرافهای مختلف گردید، در امور [[اخلاقی]] و [[ایمانی]] نیز مرتکب انحرافهایی شده است مانند: | اشعث همانگونه که در [[امور سیاسی]] مرتکب انحرافهای مختلف گردید، در امور [[اخلاقی]] و [[ایمانی]] نیز مرتکب انحرافهایی شده است مانند: | ||
#[[اسرافکاری]]: اشعث در [[زندگی شخصی]] خویش مردی مسرف بوده است. نواده او [[قیس بن محمد بن اشعث]] گوید: “او زمانی که به امر [[عثمان]]، [[استاندار آذربایجان]] بود یکبار بر چیزی قسم خورد و بعد از آن پانزده هزار [[درهم]] برای [[کفاره]] قسم خویش پرداخت”<ref>سیر أعلام النبلاء، ذهبی، ص۴۱.</ref><ref>[[محمد تقی افشار|افشار، محمد تقی]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۵۱.</ref>. | # [[اسرافکاری]]: اشعث در [[زندگی شخصی]] خویش مردی مسرف بوده است. نواده او [[قیس بن محمد بن اشعث]] گوید: “او زمانی که به امر [[عثمان]]، [[استاندار آذربایجان]] بود یکبار بر چیزی قسم خورد و بعد از آن پانزده هزار [[درهم]] برای [[کفاره]] قسم خویش پرداخت”<ref>سیر أعلام النبلاء، ذهبی، ص۴۱.</ref><ref>[[محمد تقی افشار|افشار، محمد تقی]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۵۱.</ref>. | ||
#[[نفاق]]: [[اشعث بن قیس]] با آنکه در زمره [[اصحاب امام علی]]{{ع}} بود، از جمله [[منافقان]] در دوران [[خلافت]] آن [[حضرت]] به شمار میرفت؛ همانند [[عبدالله بن ابی بن سلول]] که هر دو از سرکردگان [[نفاق]] در دوران خویش بودند<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۳۸.</ref><ref>[[محمد تقی افشار|افشار، محمد تقی]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۵۳.</ref>. | # [[نفاق]]: [[اشعث بن قیس]] با آنکه در زمره [[اصحاب امام علی]]{{ع}} بود، از جمله [[منافقان]] در دوران [[خلافت]] آن [[حضرت]] به شمار میرفت؛ همانند [[عبدالله بن ابی بن سلول]] که هر دو از سرکردگان [[نفاق]] در دوران خویش بودند<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۳۸.</ref><ref>[[محمد تقی افشار|افشار، محمد تقی]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۵۳.</ref>. | ||
==[[فرزندان]] اشعث== | ==[[فرزندان]] اشعث== |