امام حسین علیهالسلام: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۲
جز (←پانویس) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
و در مورد دسته دوم آمده است، ابی خدیجه از [[امام صادق]]{{ع}} نقل میکند که فرمود: "وقتی [[حضرت فاطمه]]{{ع}} به [[امام حسین]]{{ع}} باردار شد، [[جبرئیل]] بر [[رسول خدا]]{{صل}} نازل شد و گفت: "[[فاطمه]]{{س}} به زودی فرزندی به [[دنیا]] میآورد که [[امت]] تو او را بعد از تو میکشند". از اینرو وقتی [[حضرت زهرا]]{{س}} به [[امام حسین]]{{ع}} حامله شد، ناراحت بود و هنگامی که او را به [[دنیا]] آورد، [[اندوهگین]] بود". [[امام صادق]]{{ع}} در ادامه فرمود: "در [[دنیا]] دیده نشده است مادری از به [[دنیا]] آوردن پسری ناراحت باشد اما [[حضرت فاطمه]]{{س}} به خاطر اینکه میدانست در آینده فرزندش کشته خواهد شد، از این بارداری و زایمان ناراحت بود و در همین باره این [[آیه]] نازل شد: {{متن قرآن|وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا}}<ref>«و به آدمی سپردهایم که به پدر و مادرش نیکی کند؛ مادرش او را به دشواری آبستن بوده و به دشواری زاده است -و بارداری و از شیر گرفتنش سی ماه است-» سوره احقاف، آیه ۱۵.</ref><ref>اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۶۴.</ref>. | و در مورد دسته دوم آمده است، ابی خدیجه از [[امام صادق]]{{ع}} نقل میکند که فرمود: "وقتی [[حضرت فاطمه]]{{ع}} به [[امام حسین]]{{ع}} باردار شد، [[جبرئیل]] بر [[رسول خدا]]{{صل}} نازل شد و گفت: "[[فاطمه]]{{س}} به زودی فرزندی به [[دنیا]] میآورد که [[امت]] تو او را بعد از تو میکشند". از اینرو وقتی [[حضرت زهرا]]{{س}} به [[امام حسین]]{{ع}} حامله شد، ناراحت بود و هنگامی که او را به [[دنیا]] آورد، [[اندوهگین]] بود". [[امام صادق]]{{ع}} در ادامه فرمود: "در [[دنیا]] دیده نشده است مادری از به [[دنیا]] آوردن پسری ناراحت باشد اما [[حضرت فاطمه]]{{س}} به خاطر اینکه میدانست در آینده فرزندش کشته خواهد شد، از این بارداری و زایمان ناراحت بود و در همین باره این [[آیه]] نازل شد: {{متن قرآن|وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا}}<ref>«و به آدمی سپردهایم که به پدر و مادرش نیکی کند؛ مادرش او را به دشواری آبستن بوده و به دشواری زاده است -و بارداری و از شیر گرفتنش سی ماه است-» سوره احقاف، آیه ۱۵.</ref><ref>اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۶۴.</ref>. | ||
همچنین ابی بصیر از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] میکند که آن حضرت فرمود: "منظور از [[آیات]] {{متن قرآن|يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً}}<ref>«ای روان آرمیده! به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد!» سوره فجر، آیه ۲۷-۲۸.</ref> [[حسین بن علی]]<ref>امام صادق{{ع}}، این آیه را درباره امام حسین{{ع}} دانستهاند، زیرا این سوره به شهادت آیات آن، مکی است و نزول آن قبل از تولد ظاهری امام حسین{{ع}} است. کما اینکه علما به مکی بودن این سوره اعتراف کردهاند. (تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قریشی، ج۱۲، ص۲۰۷).</ref> است"<ref>تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۲، ص۴۲۲؛ تفسیر نورالثقلین، شیخ حویزی، ج۵، ص۵۷۷، ح۲۸؛ البرهان فی تفسیر القرآن، سید هاشم بحرانی، ج۵، ص۶۵۷.</ref> | همچنین ابی بصیر از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] میکند که آن حضرت فرمود: "منظور از [[آیات]] {{متن قرآن|يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً}}<ref>«ای روان آرمیده! به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد!» سوره فجر، آیه ۲۷-۲۸.</ref> [[حسین بن علی]]<ref>امام صادق{{ع}}، این آیه را درباره امام حسین{{ع}} دانستهاند، زیرا این سوره به شهادت آیات آن، مکی است و نزول آن قبل از تولد ظاهری امام حسین{{ع}} است. کما اینکه علما به مکی بودن این سوره اعتراف کردهاند. (تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قریشی، ج۱۲، ص۲۰۷).</ref> است"<ref>تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۲، ص۴۲۲؛ تفسیر نورالثقلین، شیخ حویزی، ج۵، ص۵۷۷، ح۲۸؛ البرهان فی تفسیر القرآن، سید هاشم بحرانی، ج۵، ص۶۵۷.</ref><ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حسین بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۳۴-۴۳۵.</ref> | ||
==ویژگیهای [[اخلاقی]] و [[رفتاری]]== | ==ویژگیهای [[اخلاقی]] و [[رفتاری]]== | ||
{{اصلی|سیره امام حسین}} | {{اصلی|سیره امام حسین}} | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
روزی از غلامی، کاری در خور [[کیفر]] سر زد. حضرت [[فرمان]] به تنبیهاش داد. | روزی از غلامی، کاری در خور [[کیفر]] سر زد. حضرت [[فرمان]] به تنبیهاش داد. | ||
[[غلام]] گفت: سرورم {{متن قرآن|وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ}}<ref>«فروخورندگان | [[غلام]] گفت: سرورم {{متن قرآن|وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ}}<ref>«فروخورندگان خشم» سوره آل عمران، آیه ۱۳۴.</ref>. فرمود: رهایش کنید. | ||
گفت: سرورم، {{متن قرآن|وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ}}<ref>«در گذرندگان از مردم» سوره آل عمران، آیه ۱۳۴.</ref>. فرمود: از تو درگذشتم. | گفت: سرورم، {{متن قرآن|وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ}}<ref>«در گذرندگان از مردم» سوره آل عمران، آیه ۱۳۴.</ref>. فرمود: از تو درگذشتم. | ||
گفت: سرورم، {{متن قرآن|وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۳۴.</ref>. فرمود: تو به خاطر [[خداوند]] [[آزادی]] و آنچه را که میخواستم به تو ببخشم دو برابر کردم<ref>اعیان الشیعه، ج۱، ص۵۸۰.</ref> | گفت: سرورم، {{متن قرآن|وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۳۴.</ref>. فرمود: تو به خاطر [[خداوند]] [[آزادی]] و آنچه را که میخواستم به تو ببخشم دو برابر کردم<ref>اعیان الشیعه، ج۱، ص۵۸۰.</ref><ref>جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)|پژوهشی پیرامون شهدای کربلا]]، ص:۳۷-۳۹.</ref> | ||
===[[فصاحت]] و [[بلاغت]]=== | ===[[فصاحت]] و [[بلاغت]]=== | ||
خط ۱۳۰: | خط ۱۳۰: | ||
اگر زنده بمانم پشیمان نیستم و اگر کشته شدم نکوهشم نکنند؛ مرد را [[پستی]] همین بس که زنده باشد ولی [[فرمان]] [[زور]] ببرد! | اگر زنده بمانم پشیمان نیستم و اگر کشته شدم نکوهشم نکنند؛ مرد را [[پستی]] همین بس که زنده باشد ولی [[فرمان]] [[زور]] ببرد! | ||
[[دشمن]] سپاهی بزرگ داشت و گروه کوچک [[یاران حسین]] در برابر آنان اندک مینمود، ولی [[فرزند علی]] آن گروه انبوه را هماورد خویش نمیدید،؛ چراکه مردمانی [[پست]] و [[فرومایه]] بودند و برای ارزشهای والای [[انسانی]] هیچگونه حرمتی قایل نبودند. این بود که با مشاهدۀ [[رفتار]] ناجوانمردانۀ آنان برآشفت و فرمود: «اگر [[دین]] ندارید و از [[رستخیز]] نمیهراسید در دنیایتان [[آزاده]] باشید»<ref>{{متن حدیث| إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِينٌ وَ لاَ تَخَافُونَ اَلْمَعَادَ فَكُونُوا أَحْرَاراً}}؛ الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۷۱.</ref> | [[دشمن]] سپاهی بزرگ داشت و گروه کوچک [[یاران حسین]] در برابر آنان اندک مینمود، ولی [[فرزند علی]] آن گروه انبوه را هماورد خویش نمیدید،؛ چراکه مردمانی [[پست]] و [[فرومایه]] بودند و برای ارزشهای والای [[انسانی]] هیچگونه حرمتی قایل نبودند. این بود که با مشاهدۀ [[رفتار]] ناجوانمردانۀ آنان برآشفت و فرمود: «اگر [[دین]] ندارید و از [[رستخیز]] نمیهراسید در دنیایتان [[آزاده]] باشید»<ref>{{متن حدیث| إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِينٌ وَ لاَ تَخَافُونَ اَلْمَعَادَ فَكُونُوا أَحْرَاراً}}؛ الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۷۱.</ref><ref>جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)|پژوهشی پیرامون شهدای کربلا]]، ص:۴۲-۴۳.</ref> | ||
==معاجز و کرامات== | ==معاجز و کرامات== | ||
{{اصلی|کرامات امام حسین}} | {{اصلی|کرامات امام حسین}} | ||
[[کرامات]] زیادی از [[امام حسین]] {{ع}} نقل شده است مانند اینکه از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] شده است: زنی در [[مکه]] طواف میکرد و دست خود را از آستین بیرون آورده بود، مردی دست خود را روی دست آن [[زن]] نامحرم گذاشت و بعد از آن مرد هر چه سعی کرد نتوانست دستش را جدا کند. خبر به والی [[مکه]] رسید، زمانی که والی حاضر شد فقها را طلبید. تمام فقها [[فتوا]] دادند دست آن مرد خائن باید قطع شود، برای اینکه خلاف [[اسلام]] [[رفتار]] کرده است. والی گفت: آیا کسی از [[فرزندان]] [[محمد]] {{صل}} در این جا هست؟ گفتند: بلی [[امام حسین]] {{ع}} امشب تشریف فرما شدهاند. والی حضرت را طلبید و عرضه داشت: توجه فرمایید چه بلایی بر سر ایشان آمده است! حضرت این منظره را دیده رو به سوی [[کعبه]] گردانید و دست به [[دعا]] برداشت و مدتی دعا کرد. پس از دعا به سوی آنها آمد و دست آن مرد را گرفته از دست آن [[زن]] جدا کرد. پس از این جریان والی عرضه داشت؛ ای پسر [[رسول خدا]] آیا عقاب کنم او را به این کاری که کرده است؟ حضرت فرمودند: نه<ref>شاید مراد این بود که همان رسوا شدن میان مردم کیفر رفتارش بوده است. ر.ک: تهذیب الاحکام، ج ۴، ص ۴۷۰ و مناقب ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۵۱ و بحار، ج ۴۴، ص ۱۸۳.</ref> | [[کرامات]] زیادی از [[امام حسین]] {{ع}} نقل شده است مانند اینکه از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] شده است: زنی در [[مکه]] طواف میکرد و دست خود را از آستین بیرون آورده بود، مردی دست خود را روی دست آن [[زن]] نامحرم گذاشت و بعد از آن مرد هر چه سعی کرد نتوانست دستش را جدا کند. خبر به والی [[مکه]] رسید، زمانی که والی حاضر شد فقها را طلبید. تمام فقها [[فتوا]] دادند دست آن مرد خائن باید قطع شود، برای اینکه خلاف [[اسلام]] [[رفتار]] کرده است. والی گفت: آیا کسی از [[فرزندان]] [[محمد]] {{صل}} در این جا هست؟ گفتند: بلی [[امام حسین]] {{ع}} امشب تشریف فرما شدهاند. والی حضرت را طلبید و عرضه داشت: توجه فرمایید چه بلایی بر سر ایشان آمده است! حضرت این منظره را دیده رو به سوی [[کعبه]] گردانید و دست به [[دعا]] برداشت و مدتی دعا کرد. پس از دعا به سوی آنها آمد و دست آن مرد را گرفته از دست آن [[زن]] جدا کرد. پس از این جریان والی عرضه داشت؛ ای پسر [[رسول خدا]] آیا عقاب کنم او را به این کاری که کرده است؟ حضرت فرمودند: نه<ref>شاید مراد این بود که همان رسوا شدن میان مردم کیفر رفتارش بوده است. ر.ک: تهذیب الاحکام، ج ۴، ص ۴۷۰ و مناقب ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۵۱ و بحار، ج ۴۴، ص ۱۸۳.</ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۳۱-۳۳.</ref> | ||
==دوران زندگانی امام حسین{{ع}}== | ==دوران زندگانی امام حسین{{ع}}== | ||
خط ۱۷۱: | خط ۱۷۱: | ||
[[معاویه]] در [[رجب]] سال ۵۶ به قصد [[عمره]]، همراه ۱۰۰۰ جنگجو به [[حجاز]] آمد و سپس به [[مدینه]] رفت و در بدو ورود با [[امام حسین]]{{ع}} رویارو شد؛ ولی گفت و گویی میان آن دو درنگرفت. رایزنیهای [[معاویه]] با مخالفان [[جانشینی]] [[یزید]] پس از آن آغاز شد و او کوشید آنان را [[راضی]] کند؛ ولی هریک [[خشنودی]] خود را به [[رضایت]] دیگران وابسته دانست، تا اینکه این برنامه بینتیجه به پایان رسید. [[معاویه]] در روز دوم، [[امام حسین]]{{ع}} و [[عبدالله بن عباس]] را که هر دو از [[بنیهاشم]] بودند فراخواند و ضمن اعتراف به [[فضیلت]] آنها، ادعا کرد [[یزید]] میتواند [[مردم]] را [[هدایت]] کند. [[امام حسین]]{{ع}} در پاسخ به او گفت [[یزید]] به معرفی نیازی ندارد و شناخته شده است و ضمن نزدیک دانستن [[مرگ]] [[معاویه]]، از وی خواست [[نیکوکار]] گردد. گفت و گوی [[معاویه]] با دیگر مخالفان نیز نتیجهای نداشت و آنگاه بود که وی سه روز در [[خانه]] ماند و ملاقاتی با [[مردم]] نداشت و روز بعد به دستورش همه [[مردم]] در [[مسجد]] گرد آمدند و او سخنان خود را با این عبارت آغاز کرد: "همه روستاها باید با [[یزید]] [[بیعت]] کنند" و سپس [[دلیل]] این امر را [[برتری]] [[یزید]] از همه [[مسلمانان]] دانست. در این هنگام، [[امام حسین]]{{ع}} به اعتراض برخاست و فرمود کسان دیگری از [[یزید]] بهترند. [[معاویه]] که مراد [[امام]] را میدانست، پاسخ داد برای [[امت]] [[محمد]]{{صل}} [[یزید]] بهتر است؛ آنگاه [[امام]] به شرابخواری و [[لهو و لعب]] [[یزید]] اشاره کرد. | [[معاویه]] در [[رجب]] سال ۵۶ به قصد [[عمره]]، همراه ۱۰۰۰ جنگجو به [[حجاز]] آمد و سپس به [[مدینه]] رفت و در بدو ورود با [[امام حسین]]{{ع}} رویارو شد؛ ولی گفت و گویی میان آن دو درنگرفت. رایزنیهای [[معاویه]] با مخالفان [[جانشینی]] [[یزید]] پس از آن آغاز شد و او کوشید آنان را [[راضی]] کند؛ ولی هریک [[خشنودی]] خود را به [[رضایت]] دیگران وابسته دانست، تا اینکه این برنامه بینتیجه به پایان رسید. [[معاویه]] در روز دوم، [[امام حسین]]{{ع}} و [[عبدالله بن عباس]] را که هر دو از [[بنیهاشم]] بودند فراخواند و ضمن اعتراف به [[فضیلت]] آنها، ادعا کرد [[یزید]] میتواند [[مردم]] را [[هدایت]] کند. [[امام حسین]]{{ع}} در پاسخ به او گفت [[یزید]] به معرفی نیازی ندارد و شناخته شده است و ضمن نزدیک دانستن [[مرگ]] [[معاویه]]، از وی خواست [[نیکوکار]] گردد. گفت و گوی [[معاویه]] با دیگر مخالفان نیز نتیجهای نداشت و آنگاه بود که وی سه روز در [[خانه]] ماند و ملاقاتی با [[مردم]] نداشت و روز بعد به دستورش همه [[مردم]] در [[مسجد]] گرد آمدند و او سخنان خود را با این عبارت آغاز کرد: "همه روستاها باید با [[یزید]] [[بیعت]] کنند" و سپس [[دلیل]] این امر را [[برتری]] [[یزید]] از همه [[مسلمانان]] دانست. در این هنگام، [[امام حسین]]{{ع}} به اعتراض برخاست و فرمود کسان دیگری از [[یزید]] بهترند. [[معاویه]] که مراد [[امام]] را میدانست، پاسخ داد برای [[امت]] [[محمد]]{{صل}} [[یزید]] بهتر است؛ آنگاه [[امام]] به شرابخواری و [[لهو و لعب]] [[یزید]] اشاره کرد. | ||
مخالفت [[امام]] و اعتراضهای دیگران سبب شدند [[معاویه]] از [[منبر]] پایین آمده و [[دستور]] دهد تارکان [[بیعت]] را نزد او بیاورند و به نیروهای خود [[فرمان]] داد شب هنگام که عازم [[مکه]] هستند، [[شایعه]] کنند همه [[بیعت]] کردهاند و چنانچه کسی سخنی گفت، گردن او را بزنند. وی همچنین در کنار هر فرد مخالفی دو نفر مسلح گمارد، تا چنانچه در برابر سخنان او اعتراض کردند، در دم گردن او را بزنند؛ همچنین از سرباز زنندگان از [[بیعت]] با [[یزید]] خواست مخالفت خود را به دیگران سرایت ندهند. [[ترس]] از کشته شدن به دست نیروهای شامی سبب شد در آن شب هیچکس در برابر این ادعا که مخالفان نیز به [[بیعت]] تن دادهاند، سخنی نگوید؛ ولی پس از رفتن سپاهیان [[شام]]، مشخص شد اینان [[بیعت]] نکردهاند<ref>العقد الفرید، ج۵، ص۱۲۳؛ الامامة والسیاسه، ج۱، ص۲۰۴ - ۲۰۷؛ الکامل، ج۳، ص۵۰۳ - ۵۱۲.</ref>. اقدامات [[معاویه]] در [[مدینه]] به گونهای بود که گفته شد [[معاویه]] با تهدید به [[قتل]] از [[مردم]] [[بیعت]] گرفت<ref>نک: تاریخ خلیفه، ص۱۳۳؛ الکامل، ج۳، ص۵۱۰ - ۵۱۱.</ref> | مخالفت [[امام]] و اعتراضهای دیگران سبب شدند [[معاویه]] از [[منبر]] پایین آمده و [[دستور]] دهد تارکان [[بیعت]] را نزد او بیاورند و به نیروهای خود [[فرمان]] داد شب هنگام که عازم [[مکه]] هستند، [[شایعه]] کنند همه [[بیعت]] کردهاند و چنانچه کسی سخنی گفت، گردن او را بزنند. وی همچنین در کنار هر فرد مخالفی دو نفر مسلح گمارد، تا چنانچه در برابر سخنان او اعتراض کردند، در دم گردن او را بزنند؛ همچنین از سرباز زنندگان از [[بیعت]] با [[یزید]] خواست مخالفت خود را به دیگران سرایت ندهند. [[ترس]] از کشته شدن به دست نیروهای شامی سبب شد در آن شب هیچکس در برابر این ادعا که مخالفان نیز به [[بیعت]] تن دادهاند، سخنی نگوید؛ ولی پس از رفتن سپاهیان [[شام]]، مشخص شد اینان [[بیعت]] نکردهاند<ref>العقد الفرید، ج۵، ص۱۲۳؛ الامامة والسیاسه، ج۱، ص۲۰۴ - ۲۰۷؛ الکامل، ج۳، ص۵۰۳ - ۵۱۲.</ref>. اقدامات [[معاویه]] در [[مدینه]] به گونهای بود که گفته شد [[معاویه]] با تهدید به [[قتل]] از [[مردم]] [[بیعت]] گرفت<ref>نک: تاریخ خلیفه، ص۱۳۳؛ الکامل، ج۳، ص۵۱۰ - ۵۱۱.</ref><ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[حسین بن علی (مقاله)|مقاله «حسین بن علی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱؛ [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص:۱۳۶-۱۳۷؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۸۹؛ [[رحمتالله ضیایی|ضیائی ارزگانی، رحمت الله]]، [[امامت امام حسین (مقاله)|امامت امام حسین]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص ۴۳۱؛ [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۲۹۰- ۲۹۱؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۰۳-۱۰۴.</ref> | ||
===دوران [[یزید]]=== | ===دوران [[یزید]]=== | ||
خط ۳۰۷: | خط ۳۰۷: | ||
# [[پرونده:000062.jpg|22px]] [[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[حسین بن علی (مقاله)|مقاله «حسین بن علی»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱''']] | # [[پرونده:000062.jpg|22px]] [[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[حسین بن علی (مقاله)|مقاله «حسین بن علی»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱''']] | ||
# [[پرونده:1100354.jpg|22px]] [[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حسین بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱''']] | # [[پرونده:1100354.jpg|22px]] [[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حسین بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسین بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱''']] | ||
#[[پرونده:360818579.jpg|22px]] جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)| '''پژوهشی پیرامون شهدای کربلا''']] | # [[پرونده:360818579.jpg|22px]] جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)| '''پژوهشی پیرامون شهدای کربلا''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||