پرش به محتوا

امامت از دیدگاه زیدیه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان مدخل‌ وابسته}} +{{پایان مدخل وابسته}}))
خط ۱۷: خط ۱۷:
زیدیه‌ همچنین‌ شرایطی‌ را برای‌ [[امام]] در نظر می‌گرفتند که‌ مهم‌‌ترین‌ آنها فاطمی‌ بودن‌ و نیز مشروعیت‌ یافتن‌ شخص‌ [[امام]] به‌ دلیل‌ اقدام‌ به‌ "دعوت‌" بود. دعوت‌ همانا اقدام‌ برای‌ امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر و دست‌ بردن‌ به‌ شمشیر در هنگام‌ ضرورت‌ بود<ref>برای‌ این‌ شرایط، نک: نصره مذاهب‌ الزیدیه، منسوب‌ به‌ صاحب‌ بن‌ عباد، به‌ کوشش‌ ناجی‌ حسن‌، ص۱۲۷- ۱۲۸؛ ابن‌ مرتضی‌، احمد، البحر الزخار، به‌ کوشش‌ عبدالله‌ بن‌ عبدالکریم‌ جرافی‌، ج1، ۹۱ بب؛ قاسم‌ بن‌ محمد، الاساس‌ لعقائد الاکیاس‌، ص۱۶۰-۱۶۳.</ref>. بر اساس‌ مقوله امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر، تکلیف‌ امت‌ قیام‌ به‌ امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر و همراهی‌ با "دعوت‌ِ" به‌ آن‌ است‌. در نظریه سیاسی‌ [[زیدیه‌]] امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر با قیام‌ یک‌ تن‌ که‌ از نسل‌ فاطمی‌ است‌، صورت‌ می‌گیرد و او با "خروج‌" خود بر حکومت‌ جور و قیام‌ به‌ سیف‌، زمینه امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر را در جامعه‌ فراهم‌ می‌کند و بر امت‌ نیز فرض‌ است‌ که‌ با او بیعت‌ کنند و اظهار وفاداری‌ نمایند. با این‌ حال‌، در اینجا نیز گرچه‌ بیعت‌ امت‌ با شخص‌ قائم‌ به‌ سیف‌ فرض‌ و تکلیف‌ است‌، ولی‌ به‌ هر حال‌، تحقق‌ عینی‌ رهبری‌ وی‌ در قیام‌ به‌ امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر، با پذیرش‌ امت‌ صورت‌ می‌پذیرد<ref>نک: هادی‌ الی‌ الحق‌، المنزله بین‌ المنزلتین‌، ص۱۰۶، الاحکام‌ فی‌ الحلال‌ و الحرام‌، ج۲، ۴۶۵-۴۶۶، ۴۷۹-۴۸۰، کتاب‌ فیه‌ معرفه الله‌ عزوجل، ص۲۲۲-۲۲۴، کتاب‌ دعوه وجّه‌ بها الی‌ احمد بن‌ یحیی‌ بن‌ زید، ص۴۰۴- ۴۰۷.</ref>.
زیدیه‌ همچنین‌ شرایطی‌ را برای‌ [[امام]] در نظر می‌گرفتند که‌ مهم‌‌ترین‌ آنها فاطمی‌ بودن‌ و نیز مشروعیت‌ یافتن‌ شخص‌ [[امام]] به‌ دلیل‌ اقدام‌ به‌ "دعوت‌" بود. دعوت‌ همانا اقدام‌ برای‌ امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر و دست‌ بردن‌ به‌ شمشیر در هنگام‌ ضرورت‌ بود<ref>برای‌ این‌ شرایط، نک: نصره مذاهب‌ الزیدیه، منسوب‌ به‌ صاحب‌ بن‌ عباد، به‌ کوشش‌ ناجی‌ حسن‌، ص۱۲۷- ۱۲۸؛ ابن‌ مرتضی‌، احمد، البحر الزخار، به‌ کوشش‌ عبدالله‌ بن‌ عبدالکریم‌ جرافی‌، ج1، ۹۱ بب؛ قاسم‌ بن‌ محمد، الاساس‌ لعقائد الاکیاس‌، ص۱۶۰-۱۶۳.</ref>. بر اساس‌ مقوله امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر، تکلیف‌ امت‌ قیام‌ به‌ امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر و همراهی‌ با "دعوت‌ِ" به‌ آن‌ است‌. در نظریه سیاسی‌ [[زیدیه‌]] امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر با قیام‌ یک‌ تن‌ که‌ از نسل‌ فاطمی‌ است‌، صورت‌ می‌گیرد و او با "خروج‌" خود بر حکومت‌ جور و قیام‌ به‌ سیف‌، زمینه امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر را در جامعه‌ فراهم‌ می‌کند و بر امت‌ نیز فرض‌ است‌ که‌ با او بیعت‌ کنند و اظهار وفاداری‌ نمایند. با این‌ حال‌، در اینجا نیز گرچه‌ بیعت‌ امت‌ با شخص‌ قائم‌ به‌ سیف‌ فرض‌ و تکلیف‌ است‌، ولی‌ به‌ هر حال‌، تحقق‌ عینی‌ رهبری‌ وی‌ در قیام‌ به‌ امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر، با پذیرش‌ امت‌ صورت‌ می‌پذیرد<ref>نک: هادی‌ الی‌ الحق‌، المنزله بین‌ المنزلتین‌، ص۱۰۶، الاحکام‌ فی‌ الحلال‌ و الحرام‌، ج۲، ۴۶۵-۴۶۶، ۴۷۹-۴۸۰، کتاب‌ فیه‌ معرفه الله‌ عزوجل، ص۲۲۲-۲۲۴، کتاب‌ دعوه وجّه‌ بها الی‌ احمد بن‌ یحیی‌ بن‌ زید، ص۴۰۴- ۴۰۷.</ref>.


آنچه‌ گفته‌ شد، نظریه سیاسی‌ [[امامت]]‌ نزد [[زیدیه‌]] بود، ولی‌ باید دانست‌ که‌ [[زیدیه‌]] همچون‌ سایر فرق‌ اسلامی‌ نسبت‌ به‌ عصر نخستین‌ اسلامی‌ و خلفای‌ راشدین‌ موضع‌ خود را بیان‌ کرده‌اند. موضع‌ زیدیه‌ در باب‌ خلافت‌ نخستین‌ هر چه‌ باشد، گرچه‌ در ساختار نظریه سیاسی‌ آنان‌ تأثیر می‌گذارد، ولی‌ لزوماً عین‌ آن‌ نیست‌، چه‌، زیدیه‌ و سایر فرق‌ اسلامی به‌ خلافت‌ نخستین‌، یا بخشی‌ از آن‌ به‌ عنوان‌ عصر زرین‌ خلافت‌ و [[امامت]]‌ می‌نگریسته‌اند و آن‌ را به‌ عنوان‌ الگوی‌ حکومت‌ در اسلام‌ تلقی‌ می‌کرده‌اند، ولی‌ در عین‌ حال‌ آن‌ را ضرورتاً تکرار پذیر نمی‌دانستند و تجربه تاریخی‌ سیاسی‌ امت‌ را متأثر از آن‌ و نه‌ کاملاً مطابق‌ با آن‌ می‌پنداشتند. بر این‌ اساس‌، ملاحظه‌ می‌کنیم‌ که‌ [[زیدیه‌]] ـ و البته‌ با اختلاف‌ نظری‌ که‌ میان‌ آنان‌ وجود داشته‌ است‌ ـ درباره [[امامت]]‌ [[امام علی|حضرت‌ علی‌]]{{ع}} و حتی‌ حسنین‌{{عم}} قائل‌ به‌ وجود "نص‌" و یا گونه‌ای‌ "نص‌" شده‌اند. جارودیه‌ معتقد به‌ نص‌ آشکار بر [[امام علی|حضرت‌ علی‌]]{{ع}} و حسنین‌{{عم}} از سوی‌ [[پیامبر|پیامبر اکرم‌]]{{صل}} بودند، در حالی‌ که‌ برخی‌ دیگر از رجال‌ زیدی‌ را می‌شناسیم‌ که‌ صرفاً معتقد به‌ گونه‌ای‌ از نص‌ بودند، یعنی‌ اعتقاد داشتند تنها تعابیری‌ اشاره‌وار به‌ وصف‌ [[امام علی|حضرت‌ علی‌]]{{ع}} و نه‌ تصریح‌ به‌ نام‌ ایشان‌ از سوی‌ [[پیامبر|حضرت‌ رسول‌]]{{صل}} به‌ کار رفته‌ است‌. با توجه‌ به‌ آنچه‌ یاد شد، زیدیان‌ گرچه‌ در نظریه سیاسی‌ خود برای‌ "نص‌" اعتباری‌ قائل‌ نبودند، ولی‌ [[امامت]]‌ شخص‌ [[امام علی|حضرت‌ علی‌]]{{ع}} و حسنین‌{{عم}} را به‌ گونه‌ای‌ برجسته‌تر تفسیر می‌کرده‌اند. گفتنی‌ است‌ که‌ مفهوم‌ "نص‌" در میان‌ جارودیه‌ با مفهومی‌ که‌ امامیه‌ از آن‌ در نظر دارند، تفاوت‌ اساسی‌ دارد<ref>نک: مسائل‌ الامامه، منسوب‌ به‌ ناشی‌´ اکبر، به‌ کوشش‌ فان‌ اس‌، ص۴۲- ۴۵؛ سعدبن‌ عبدالله‌ اشعری‌، المقالات‌ و الفرق‌، به‌ کوشش‌ محمدجواد مشکور، ص۱۸-۱۹، ۷۱-۷۴؛شهرستانی‌، محمد، الملل‌ و النحل‌، به‌ کوشش‌ محمد بن‌ فتح‌الله‌ بدران‌، ج۱، ۱۴۰-۱۴۳.</ref>.<ref>[[حسن انصاری|انصاری، حسن]]، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج ۱۰، ص ۳۹۱۰؛ [[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۲۷۴.</ref>
آنچه‌ گفته‌ شد، نظریه سیاسی‌ [[امامت]]‌ نزد [[زیدیه‌]] بود، ولی‌ باید دانست‌ که‌ [[زیدیه‌]] همچون‌ سایر فرق‌ اسلامی‌ نسبت‌ به‌ عصر نخستین‌ اسلامی‌ و خلفای‌ راشدین‌ موضع‌ خود را بیان‌ کرده‌اند. موضع‌ زیدیه‌ در باب‌ خلافت‌ نخستین‌ هر چه‌ باشد، گرچه‌ در ساختار نظریه سیاسی‌ آنان‌ تأثیر می‌گذارد، ولی‌ لزوماً عین‌ آن‌ نیست‌، چه‌، زیدیه‌ و سایر فرق‌ اسلامی به‌ خلافت‌ نخستین‌، یا بخشی‌ از آن‌ به‌ عنوان‌ عصر زرین‌ خلافت‌ و [[امامت]]‌ می‌نگریسته‌اند و آن‌ را به‌ عنوان‌ الگوی‌ حکومت‌ در اسلام‌ تلقی‌ می‌کرده‌اند، ولی‌ در عین‌ حال‌ آن‌ را ضرورتاً تکرار پذیر نمی‌دانستند و تجربه تاریخی‌ سیاسی‌ امت‌ را متأثر از آن‌ و نه‌ کاملاً مطابق‌ با آن‌ می‌پنداشتند. بر این‌ اساس‌، ملاحظه‌ می‌کنیم‌ که‌ [[زیدیه‌]] ـ و البته‌ با اختلاف‌ نظری‌ که‌ میان‌ آنان‌ وجود داشته‌ است‌ ـ درباره [[امامت]]‌ [[امام علی|حضرت‌ علی‌]]{{ع}} و حتی‌ حسنین‌{{عم}} قائل‌ به‌ وجود "نص‌" و یا گونه‌ای‌ "نص‌" شده‌اند. جارودیه‌ معتقد به‌ نص‌ آشکار بر [[امام علی|حضرت‌ علی‌]]{{ع}} و حسنین‌{{عم}} از سوی‌ [[پیامبر|پیامبر اکرم‌]]{{صل}} بودند، در حالی‌ که‌ برخی‌ دیگر از رجال‌ زیدی‌ را می‌شناسیم‌ که‌ صرفاً معتقد به‌ گونه‌ای‌ از نص‌ بودند، یعنی‌ اعتقاد داشتند تنها تعابیری‌ اشاره‌وار به‌ وصف‌ [[امام علی|حضرت‌ علی‌]]{{ع}} و نه‌ تصریح‌ به‌ نام‌ ایشان‌ از سوی‌ [[پیامبر|حضرت‌ رسول‌]]{{صل}} به‌ کار رفته‌ است‌. با توجه‌ به‌ آنچه‌ یاد شد، زیدیان‌ گرچه‌ در نظریه سیاسی‌ خود برای‌ "نص‌" اعتباری‌ قائل‌ نبودند، ولی‌ [[امامت]]‌ شخص‌ [[امام علی|حضرت‌ علی‌]]{{ع}} و حسنین‌{{عم}} را به‌ گونه‌ای‌ برجسته‌تر تفسیر می‌کرده‌اند. گفتنی‌ است‌ که‌ مفهوم‌ "نص‌" در میان‌ جارودیه‌ با مفهومی‌ که‌ امامیه‌ از آن‌ در نظر دارند، تفاوت‌ اساسی‌ دارد<ref>نک: مسائل‌ الامامه، منسوب‌ به‌ ناشی‌´ اکبر، به‌ کوشش‌ فان‌ اس‌، ص۴۲- ۴۵؛ سعدبن‌ عبدالله‌ اشعری‌، المقالات‌ و الفرق‌، به‌ کوشش‌ محمدجواد مشکور، ص۱۸-۱۹، ۷۱-۷۴؛شهرستانی‌، محمد، الملل‌ و النحل‌، به‌ کوشش‌ محمد بن‌ فتح‌الله‌ بدران‌، ج۱، ۱۴۰-۱۴۳.</ref><ref>[[حسن انصاری|انصاری، حسن]]، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج ۱۰، ص ۳۹۱۰؛ [[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۲۷۴.</ref>


== جستارهای وابسته ==  
== جستارهای وابسته ==  
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش