پرش به محتوا

امی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲
جز
خط ۷: خط ۷:
برای امی دو تعریف شده است:
برای امی دو تعریف شده است:
#درس ناخوانده و خط نانوشته<ref>کاشف الغطا بر این نکته تأکید دارد که مراد از امی بودن این نیست که پیامبر{{صل}} نمی‌توانست بخواند و بنویسد و بلکه نمی‌خواند و نمی‌نوشت که به این معنا قرآن کریم در سوره عنکبوت آیه ۴۸ اشاره کرده است. (کاشف الغطاء، پرسش و پاسخ، ص۱۰ - ۹).</ref>: اکثر محققان طرفدار این نظرند و آن را ترجیح می‌‌دهند<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۴۱.</ref>. طرفداران این نظر گفته‌اند این کلمه منسوب به اُمّ است، که به معنی [[مادر]] است. اُمّی یعنی کسی که به حالت مادرزادی از لحاظ اطلاع بر خطوط و نوشته‌ها و معلومات بشری باقی مانده است و یا منسوب به اُمّت است، یعنی کسی که به [[عادت]] اکثریّت [[مردم]] است، زیرا اکثریّت [[توده]]، خطّ و [[نوشتن]] نمی‌دانستند<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۴۶.</ref>.
#درس ناخوانده و خط نانوشته<ref>کاشف الغطا بر این نکته تأکید دارد که مراد از امی بودن این نیست که پیامبر{{صل}} نمی‌توانست بخواند و بنویسد و بلکه نمی‌خواند و نمی‌نوشت که به این معنا قرآن کریم در سوره عنکبوت آیه ۴۸ اشاره کرده است. (کاشف الغطاء، پرسش و پاسخ، ص۱۰ - ۹).</ref>: اکثر محققان طرفدار این نظرند و آن را ترجیح می‌‌دهند<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۴۱.</ref>. طرفداران این نظر گفته‌اند این کلمه منسوب به اُمّ است، که به معنی [[مادر]] است. اُمّی یعنی کسی که به حالت مادرزادی از لحاظ اطلاع بر خطوط و نوشته‌ها و معلومات بشری باقی مانده است و یا منسوب به اُمّت است، یعنی کسی که به [[عادت]] اکثریّت [[مردم]] است، زیرا اکثریّت [[توده]]، خطّ و [[نوشتن]] نمی‌دانستند<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۴۶.</ref>.
#اهل ام‌القری: طرفداران این نظر، این کلمه را منسوب به ام‌القری ([[مکه]]) دانسته‌اند. در [[سوره انعام]] از [[مکّه]] به امّ‌القری تعبیر شده است: {{متن قرآن|وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا}}<ref>«و تا (مردم) «مادر شهر» (مکّه) و مردم پیرامون آن را بیم دهی» سوره انعام، آیه ۹۲.</ref>. تعریف دوم به [[دلایل]] [[قاطع]] و [[مسلم]] مردود است؛ قطعاً [[رسول خدا]]{{صل}} از آن جهت [[امی]] خوانده شده که درس ناخوانده و خط نانوشته بوده است<ref>به نظر ابن خلدون امی بودن پیامبر اکرم{{صل}} ضعف به حساب نمی‌آید بلکه از آنجا که خواندن و نوشتن از امور اعتباری و نسبی است، برای پیامبر کمال است. همان‌گونه که عدم سرودن شعر برای او به تصریح قرآن نقص نیست، بلکه جایگاه او بالاتر از سرودن شعر است: {{متن قرآن|وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ}} و به او  شعر نیاموختیم و در خور او (نیز) نیست، این (کتاب) جز پند و قرآنی روشن نیست» سوره یس، آیه ۶۹.</ref>. در چندین [[حدیث]] از [[احادیث شیعه]] این احتمال [[تأیید]] شده است، از خود [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} [[روایت]] شده است: "ما قومی [[امی]] هستیم که نه می‌خوانیم و نه می‌نویسیم"<ref>{{متن حدیث|نَحْنُ أُمَّةٌ أُمِّيَّةٌ لَا نَقْرَأُ وَ لَا نَكْتُبُ}}؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۱۶، ص۱۱۹.</ref>.<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۴۲.</ref> هرچند خود این [[حدیث‌ها]] معتبر شناخته نشده است و گفته شده ریشه [[اسرائیلی]] دارد. این احتمال براساس برخی از ادلّه رد شده است، مانند:  
#اهل ام‌القری: طرفداران این نظر، این کلمه را منسوب به ام‌القری ([[مکه]]) دانسته‌اند. در [[سوره انعام]] از [[مکّه]] به امّ‌القری تعبیر شده است: {{متن قرآن|وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا}}<ref>«و تا (مردم) «مادر شهر» (مکّه) و مردم پیرامون آن را بیم دهی» سوره انعام، آیه ۹۲.</ref>. تعریف دوم به [[دلایل]] [[قاطع]] و [[مسلم]] مردود است؛ قطعاً [[رسول خدا]]{{صل}} از آن جهت [[امی]] خوانده شده که درس ناخوانده و خط نانوشته بوده است<ref>به نظر ابن خلدون امی بودن پیامبر اکرم{{صل}} ضعف به حساب نمی‌آید بلکه از آنجا که خواندن و نوشتن از امور اعتباری و نسبی است، برای پیامبر کمال است. همان‌گونه که عدم سرودن شعر برای او به تصریح قرآن نقص نیست، بلکه جایگاه او بالاتر از سرودن شعر است: {{متن قرآن|وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ}} و به او  شعر نیاموختیم و در خور او (نیز) نیست، این (کتاب) جز پند و قرآنی روشن نیست» سوره یس، آیه ۶۹.</ref>. در چندین [[حدیث]] از [[احادیث شیعه]] این احتمال [[تأیید]] شده است، از خود [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} [[روایت]] شده است: "ما قومی [[امی]] هستیم که نه می‌خوانیم و نه می‌نویسیم"<ref>{{متن حدیث|نَحْنُ أُمَّةٌ أُمِّيَّةٌ لَا نَقْرَأُ وَ لَا نَكْتُبُ}}؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۱۶، ص۱۱۹.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۴۲.</ref> هرچند خود این [[حدیث‌ها]] معتبر شناخته نشده است و گفته شده ریشه [[اسرائیلی]] دارد. این احتمال براساس برخی از ادلّه رد شده است، مانند:  
##کلمه ام‌ّالقری اسم خاص نیست و بر مکّه به عنوان یک صفت عام نه یک اسم خاص اطلاق شده است. ام‌ّالقری یعنی مرکز قریه‌ها. هر نقطه‌ای که مرکز قریه‌هایی باشد ام‌ّالقری خوانده می‌شود. از آیه دیگر از [[قرآن]] که در [[سوره قصص]] آیه ۵۹ آمده معلوم می‌شود این کلمه عنوان وصفی دارد نه اسمی: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَى حَتَّى يَبْعَثَ فِي أُمِّهَا رَسُولًا}}<ref>«و پروردگارت شهرها را نابود نمی‌کند تا آن (گاه) که در دل آنها پیامبری برانگیزد» سوره قصص، آیه ۵۹.</ref>. لذا در [[زبان قرآن]] هر نقطه‌ای که مرکز یک منطقه باشد ام‌ّالقرای آن منطقه است.  
##کلمه ام‌ّالقری اسم خاص نیست و بر مکّه به عنوان یک صفت عام نه یک اسم خاص اطلاق شده است. ام‌ّالقری یعنی مرکز قریه‌ها. هر نقطه‌ای که مرکز قریه‌هایی باشد ام‌ّالقری خوانده می‌شود. از آیه دیگر از [[قرآن]] که در [[سوره قصص]] آیه ۵۹ آمده معلوم می‌شود این کلمه عنوان وصفی دارد نه اسمی: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَى حَتَّى يَبْعَثَ فِي أُمِّهَا رَسُولًا}}<ref>«و پروردگارت شهرها را نابود نمی‌کند تا آن (گاه) که در دل آنها پیامبری برانگیزد» سوره قصص، آیه ۵۹.</ref>. لذا در [[زبان قرآن]] هر نقطه‌ای که مرکز یک منطقه باشد ام‌ّالقرای آن منطقه است.  
##دلیل دیگر اینکه این کلمه در قرآن به کسانی اطلاق شده است که مکّی نبوده‌اند. در [[سوره آل عمران]] آیه ۲۰ می‌فرماید: {{متن قرآن|وَقُلْ لِلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ}}<ref>«بگو: من روی تسلیم به خداوند آورده‌ام و (نیز) هر کس از من پیروی کرده است (چنین است) و به اهل کتاب و درس ناخواندگان (مشرک) بگو: آیا اسلام می‌آورید؟» سوره آل عمران، آیه ۲۰.</ref> معلوم می‌شود در عرف آن [[روز]] و در [[زمان]] قرآن به همه [[اعرابی]] که پیرو یک [[کتاب آسمانی]] نبودند اُمییّن گفته می‌شده است. بالاتر اینکه این کلمه حتّی به [[عوام]] [[یهود]] که سواد و معلوماتی نداشتند با اینکه [[اهل کتاب]] شمرده می‌شدند نیز اطلاق شده است، چنان‌که در [[سوره بقره]] آیه ۷۸ می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلَّا أَمَانِيَّ}}<ref>«و برخی از آنان بی‌سوادانی هستند که از کتاب آسمانی (تورات) جز خیال‌های خام چیزی نمی‌دانند» سوره بقره، آیه ۷۸.</ref>. بعضی از [[فرزندان اسرائیل]] [[امّی]] هستند، از کتاب خود اطّلاعی ندارند مگر یک [[سلسله]] خیالات و اوهام. [[بدیهی]] است یهودیانی که [[قرآن]] آنان را امّی خوانده است، [[اهل]] [[مکّه]] نبوده‌اند؛ غالباً ساکن [[مدینه]] و اطراف مدینه بوده‌اند.  
##دلیل دیگر اینکه این کلمه در قرآن به کسانی اطلاق شده است که مکّی نبوده‌اند. در [[سوره آل عمران]] آیه ۲۰ می‌فرماید: {{متن قرآن|وَقُلْ لِلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ}}<ref>«بگو: من روی تسلیم به خداوند آورده‌ام و (نیز) هر کس از من پیروی کرده است (چنین است) و به اهل کتاب و درس ناخواندگان (مشرک) بگو: آیا اسلام می‌آورید؟» سوره آل عمران، آیه ۲۰.</ref> معلوم می‌شود در عرف آن [[روز]] و در [[زمان]] قرآن به همه [[اعرابی]] که پیرو یک [[کتاب آسمانی]] نبودند اُمییّن گفته می‌شده است. بالاتر اینکه این کلمه حتّی به [[عوام]] [[یهود]] که سواد و معلوماتی نداشتند با اینکه [[اهل کتاب]] شمرده می‌شدند نیز اطلاق شده است، چنان‌که در [[سوره بقره]] آیه ۷۸ می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلَّا أَمَانِيَّ}}<ref>«و برخی از آنان بی‌سوادانی هستند که از کتاب آسمانی (تورات) جز خیال‌های خام چیزی نمی‌دانند» سوره بقره، آیه ۷۸.</ref>. بعضی از [[فرزندان اسرائیل]] [[امّی]] هستند، از کتاب خود اطّلاعی ندارند مگر یک [[سلسله]] خیالات و اوهام. [[بدیهی]] است یهودیانی که [[قرآن]] آنان را امّی خوانده است، [[اهل]] [[مکّه]] نبوده‌اند؛ غالباً ساکن [[مدینه]] و اطراف مدینه بوده‌اند.  
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش