پرش به محتوا

اگر امام حسن علم غیب داشت چرا از ظرف زهر خورد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-رده:پرسش‌ +رده:پرسش)؛ زیباسازی)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی        = [[علم غیب معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب]]
| موضوع اصلی        = [[علم غیب معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب]]
| موضوع فرعی        = اگر [[امام حسن]]{{ع}} [[علم غیب ]]داشت چرا از ظرف زهر خورد؟
| موضوع فرعی        = اگر [[امام حسن]]{{ع}} [[علم غیب]]داشت چرا از ظرف زهر خورد؟
| تصویر            = 7626626262.jpg
| تصویر            = 7626626262.jpg
| اندازه تصویر      = 200px
| اندازه تصویر      = 200px
خط ۱۰: خط ۱۰:
| پاسخ‌دهندگان      =  [[سید محمد هادی حسینی میلانی|حسینی میلانی]]؛ [[سید عبدالحسین طیب|طیب]]؛ [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]]؛ [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]؛ [[نادعلی صالحی|صالحی]]؛ پژوهشگران [[وبگاه پرسمان]] و پژوهشگران [[پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه]]
| پاسخ‌دهندگان      =  [[سید محمد هادی حسینی میلانی|حسینی میلانی]]؛ [[سید عبدالحسین طیب|طیب]]؛ [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]]؛ [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]؛ [[نادعلی صالحی|صالحی]]؛ پژوهشگران [[وبگاه پرسمان]] و پژوهشگران [[پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه]]
}}
}}
'''اگر [[امام حسن]]{{ع}} [[علم غیب ]]داشت چرا از ظرف زهر خورد؟''' یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان ''«[[اگر معصوم علم غیب دارد پس چرا کاری می‌کند که منجر به مرگش می‌شود؟ (پرسش)|اگر معصوم علم غیب دارد پس چرا کاری می‌کند که منجر به مرگش می‌شود؟»]]'' است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم غیب]]''' مراجعه شود.
'''اگر [[امام حسن]]{{ع}} [[علم غیب]]داشت چرا از ظرف زهر خورد؟''' یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان ''«[[اگر معصوم علم غیب دارد پس چرا کاری می‌کند که منجر به مرگش می‌شود؟ (پرسش)|اگر معصوم علم غیب دارد پس چرا کاری می‌کند که منجر به مرگش می‌شود؟»]]'' است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم غیب]]''' مراجعه شود.


== عبارت‌های دیگر از این پرسش ==
== عبارت‌های دیگر از این پرسش ==
خط ۴۶: خط ۴۶:
«شکی نیست که [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} و [[امامان]]‏ [[معصوم]]{{عم}} کراراً از امور پنهانی مربوط به حال یا آینده خبر داده‌اند، و به تعبیر دیگر دارای [[علم‏ غیب‏]] بودند، قرآن‏ مجید نیز در باره [[حضرت مسیح]] می‏‌گوید که یکی از معجزاتش آگاهی بر غیب و امور پنهانی بود: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ]]}}<ref>«من از آنچه می‌خورید و در خانه‌های خود ذخیره می‏‌کنید به شما خبر می‌دهم» سوره آل عمران آیه۴۹.</ref> البته اعتقاد به علم غیب درباره آنها بر مبنای  مصداق‏  آموختن از صاحب علم، [[امامان]] از [[پیامبر]] و [[پیامبر]] از خداوند بزرگ است، و به تعبیر دیگر همان گونه که همه چیز ما از سوی خداست، و در تمام شئون هستی خود نیازمند و وابسته به او هستیم، همچنین [[علم غیب]] [[پیامبر]] و [[امامان]] از سوی خدا و وابسته به علم اوست. لذا آگاهی از اسرار غیب، بالذات مخصوص خدا است و دیگران هر چه دارند بالعرض و از طریق تعلیم الهی می‏‌باشد و به همین دلیل محدود به حدودی است که او اراده می‏‌کند. بنابراین آنها همه امور را می‌دانند اما بالقوه نه بالفعل یعنی هرگاه بخواهند و اراده کنند چیزی از اسرار غیب را بدانند خداوند به آنها الهام می‌کند، و یا قواعد و اصولی نزد آنها است که با مراجعه به آن قواعد و اصول فتح باب می‏‌شود و می‏‌توانند هر چیزی از اسرار غیب را بدانند، و یا کتبی نزد آنها است که به آن می‏‌نگرند و از اسرار غیب با خبر می‏‌شوند، یا اینکه در هر حال که خدا اراده کند و به اصطلاح حالت بسط به آنها دست دهد از این اسرار با خبر می‏‌شوند، و در حالی که این اراده برگرفته شود و به اصطلاح حالت قبض حاصل گردد، این علوم موقتا پنهان می‏‌شود.
«شکی نیست که [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} و [[امامان]]‏ [[معصوم]]{{عم}} کراراً از امور پنهانی مربوط به حال یا آینده خبر داده‌اند، و به تعبیر دیگر دارای [[علم‏ غیب‏]] بودند، قرآن‏ مجید نیز در باره [[حضرت مسیح]] می‏‌گوید که یکی از معجزاتش آگاهی بر غیب و امور پنهانی بود: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ]]}}<ref>«من از آنچه می‌خورید و در خانه‌های خود ذخیره می‏‌کنید به شما خبر می‌دهم» سوره آل عمران آیه۴۹.</ref> البته اعتقاد به علم غیب درباره آنها بر مبنای  مصداق‏  آموختن از صاحب علم، [[امامان]] از [[پیامبر]] و [[پیامبر]] از خداوند بزرگ است، و به تعبیر دیگر همان گونه که همه چیز ما از سوی خداست، و در تمام شئون هستی خود نیازمند و وابسته به او هستیم، همچنین [[علم غیب]] [[پیامبر]] و [[امامان]] از سوی خدا و وابسته به علم اوست. لذا آگاهی از اسرار غیب، بالذات مخصوص خدا است و دیگران هر چه دارند بالعرض و از طریق تعلیم الهی می‏‌باشد و به همین دلیل محدود به حدودی است که او اراده می‏‌کند. بنابراین آنها همه امور را می‌دانند اما بالقوه نه بالفعل یعنی هرگاه بخواهند و اراده کنند چیزی از اسرار غیب را بدانند خداوند به آنها الهام می‌کند، و یا قواعد و اصولی نزد آنها است که با مراجعه به آن قواعد و اصول فتح باب می‏‌شود و می‏‌توانند هر چیزی از اسرار غیب را بدانند، و یا کتبی نزد آنها است که به آن می‏‌نگرند و از اسرار غیب با خبر می‏‌شوند، یا اینکه در هر حال که خدا اراده کند و به اصطلاح حالت بسط به آنها دست دهد از این اسرار با خبر می‏‌شوند، و در حالی که این اراده برگرفته شود و به اصطلاح حالت قبض حاصل گردد، این علوم موقتا پنهان می‏‌شود.


شاهد این نظر روایاتی است که می‏‌گوید: [[امامان]] و پیشوایان معصوم هنگامی که می‏‌خواستند چیزی را بدانند می‏‌دانستند. و از آنجا که علم آنها نسبت به امور غیبی متکی به علم و اراده پروردگار است، و اگر  خدا بخواهد آنها می‌دانند هر چند مربوط به نزدیک‌ترین نقاط جهان باشد، لذا می‌توان گفت آنها اگر می‌خواستند بدانند می‌‏دانستند، ولی آنها می‏‌دانستند که خداوند برای امتحان یا مصالح دیگر به آنها اجازه نداده است آگاهی پیدا کنند. در حدیثی از [[امام صادق]]{{ع}} می‏‌خوانیم که یکی از یارانش سؤال کرد: آیا [[امام]] [[علم غیب]] می‌داند؟ فرمود: نه، [[امام]] [[علم‏ غیب‏ ]]را ذاتاً نمی‌‏داند، ولی هنگامی که اراده کند چیزی را بداند خدا به او تعلیم می‏‌ده. از سوی دیگر نیز باید دانست امامان‏ همچون انسان‌های دیگر طبق سنن عادی‏ انسانی زندگی می‏‌کنند و در کارهای عادی خود تکیه بر علم عادی دارند که از مجاری معمولی حاصل می‌شود، نه [[علم‏ غیب‏]]؛ همان گونه که [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]] نیز در مسائل مربوط به زندگی خود و یارانش تکیه بر علم حاصله از مجاری عادی داشت و از علم غیب جز در موارد استثنایی استفاده نمی‏‌فرمود. این بیان در مورد علم‏ [[پیامبران]] و [[امامان]] بسیاری از مشکلات را نیز حل می‌کند، از جمله اینکه چرا مثلا [[امام‏ حسن]]{{ع}}از کوزه زهرآلود آب نوشید؟ و...»<ref>[http://makarem.ir/main.aspx?lid=0&typeinfo=42&catid=45929&pageindex=27&mid=320371 پایگاه اظلاع‌رسانی دفتر آیت الله مکارم]</ref>.
شاهد این نظر روایاتی است که می‏‌گوید: [[امامان]] و پیشوایان معصوم هنگامی که می‏‌خواستند چیزی را بدانند می‏‌دانستند. و از آنجا که علم آنها نسبت به امور غیبی متکی به علم و اراده پروردگار است، و اگر  خدا بخواهد آنها می‌دانند هر چند مربوط به نزدیک‌ترین نقاط جهان باشد، لذا می‌توان گفت آنها اگر می‌خواستند بدانند می‌‏دانستند، ولی آنها می‏‌دانستند که خداوند برای امتحان یا مصالح دیگر به آنها اجازه نداده است آگاهی پیدا کنند. در حدیثی از [[امام صادق]]{{ع}} می‏‌خوانیم که یکی از یارانش سؤال کرد: آیا [[امام]] [[علم غیب]] می‌داند؟ فرمود: نه، [[امام]] [[علم‏ غیب‏]]را ذاتاً نمی‌‏داند، ولی هنگامی که اراده کند چیزی را بداند خدا به او تعلیم می‏‌ده. از سوی دیگر نیز باید دانست امامان‏ همچون انسان‌های دیگر طبق سنن عادی‏ انسانی زندگی می‏‌کنند و در کارهای عادی خود تکیه بر علم عادی دارند که از مجاری معمولی حاصل می‌شود، نه [[علم‏ غیب‏]]؛ همان گونه که [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]] نیز در مسائل مربوط به زندگی خود و یارانش تکیه بر علم حاصله از مجاری عادی داشت و از علم غیب جز در موارد استثنایی استفاده نمی‏‌فرمود. این بیان در مورد علم‏ [[پیامبران]] و [[امامان]] بسیاری از مشکلات را نیز حل می‌کند، از جمله اینکه چرا مثلا [[امام‏ حسن]]{{ع}}از کوزه زهرآلود آب نوشید؟ و...»<ref>[http://makarem.ir/main.aspx?lid=0&typeinfo=42&catid=45929&pageindex=27&mid=320371 پایگاه اظلاع‌رسانی دفتر آیت الله مکارم]</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۷۵: خط ۷۵:


«در مورد علم [[پیامبران]] و [[امامان]] {{عم}} نکاتی را باید مد نظر قرار داد:
«در مورد علم [[پیامبران]] و [[امامان]] {{عم}} نکاتی را باید مد نظر قرار داد:
#[[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} و [[ائمه|ائمه اطهار]]{{عم}} در مسائل عادی، فردی و امور اجتماعی، موظّف به استفاده از علم عادی بوده‌اند. از این رو همواره در این گونه مسائل، از طرق معمولی تحقیق و کسب آگاهی نموده و بر اساس آن عمل می‌کردند. سر این مسأله نیز آن است که آنان الگوی بشریت‌اند و اگر در مسیر زندگی و حرکت‌های اجتماعی، راهی غیر از این بپویند، دیگر جنبه اسوه بودن خود را از دست خواهند داد و جهانیان به بهانه آنکه آنان با علم لدنی عمل می‌کرده‌اند، از حرکت‌های سازنده، انقلابی و اصلاحی باز خواهند ایستاد.
# [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} و [[ائمه|ائمه اطهار]]{{عم}} در مسائل عادی، فردی و امور اجتماعی، موظّف به استفاده از علم عادی بوده‌اند. از این رو همواره در این گونه مسائل، از طرق معمولی تحقیق و کسب آگاهی نموده و بر اساس آن عمل می‌کردند. سر این مسأله نیز آن است که آنان الگوی بشریت‌اند و اگر در مسیر زندگی و حرکت‌های اجتماعی، راهی غیر از این بپویند، دیگر جنبه اسوه بودن خود را از دست خواهند داد و جهانیان به بهانه آنکه آنان با علم لدنی عمل می‌کرده‌اند، از حرکت‌های سازنده، انقلابی و اصلاحی باز خواهند ایستاد.
#برخی بر این عقیده‌اند که [[علم غیب]] برای [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} شأنی است؛ یعنی، چنان نیست که همواره هر چیزی را بالفعل بدانند؛ بلکه اگر بخواهند از طریق غیبی بدانند، خواهند دانست و یا اگر خدا بخواهد، علم چیزی را در اختیار آنان قرار خواهد داد. روایاتی دراین باب از [[امامان]] وارد شده است و در اصول کافی این روایات آمده است. در هر صورت [[امام]] و [[پیامبر]] انسان است و خدا نیستند. این خداست که هیچگونه مجهولی ندارد و اگر کسی در باره امامان و پیابر چنین بیندیشد اشکالی پیش نمی‌آید. آنچه مهم است این است که آنچه را که برای هدایت انسان لازم است [[امام]] و [[پیامبر]] می‌دانند و در هیچ موردی حیران نمی‌مانند.  
#برخی بر این عقیده‌اند که [[علم غیب]] برای [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} شأنی است؛ یعنی، چنان نیست که همواره هر چیزی را بالفعل بدانند؛ بلکه اگر بخواهند از طریق غیبی بدانند، خواهند دانست و یا اگر خدا بخواهد، علم چیزی را در اختیار آنان قرار خواهد داد. روایاتی دراین باب از [[امامان]] وارد شده است و در اصول کافی این روایات آمده است. در هر صورت [[امام]] و [[پیامبر]] انسان است و خدا نیستند. این خداست که هیچگونه مجهولی ندارد و اگر کسی در باره امامان و پیابر چنین بیندیشد اشکالی پیش نمی‌آید. آنچه مهم است این است که آنچه را که برای هدایت انسان لازم است [[امام]] و [[پیامبر]] می‌دانند و در هیچ موردی حیران نمی‌مانند.  
#[[علم غیب]] گاهی به واقعه حتمی و تغییر ناپذیر تعلق می‌گیرد. بنابراین بعضی از چیزهایی که [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} از طریق غیبی می‌دانند، همان چیزی است که حتما واقع خواهد شد؛ مانند کسی که از عمارت بسیار بلندی پرتاب گردیده و در بین راه می‌داند که به سرعت به زمین اصابت خواهد کرد. این گونه آگاهی چیزی نیست که با آن بتوان تغییری ایجاد نمود و سرنوشت چیزی را تغییر داد. به عبارت دیگر، گاهی علم به صورت تعلیقی و شرطی است؛ مثل اینکه انسان بداند اگر از منزل بیرون رود تصادف خواهد کرد. این قضیه‌ای شرطی است و فرد ممکن است با بیرون نرفتن از منزل، خود را حفظ کند؛ ولی اگر بداند که در روز معینی فلان حادثه برای او اتفاق خواهد افتاد و چیزی اختیاری در دگرونی آن دخیل نیست، آیا باز هم خواهد توانست از بروز آن جلوگیری نماید؟ علم [[پیامبر]] و [[ائمه]]{{عم}} به کیفیت مرگ خود می‌تواند از این نوع نیز تفسیر شود. توجه به این مطلب هم داشته باشیم که امامان مانند ما نیستند که از مرگ بترسند بلکه آنان مرگ را آغاز زندگی بسیار بهتر از این زندگی می‌دانند و برای رسیدن به آن انتظار می‌کشند. اگر خداوند روز مرگ آنان را به آنان اطلاع بدهد نه تنها ناراحت نمی‌شوند بلکه خوشحال هم می‌شوند.
# [[علم غیب]] گاهی به واقعه حتمی و تغییر ناپذیر تعلق می‌گیرد. بنابراین بعضی از چیزهایی که [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} از طریق غیبی می‌دانند، همان چیزی است که حتما واقع خواهد شد؛ مانند کسی که از عمارت بسیار بلندی پرتاب گردیده و در بین راه می‌داند که به سرعت به زمین اصابت خواهد کرد. این گونه آگاهی چیزی نیست که با آن بتوان تغییری ایجاد نمود و سرنوشت چیزی را تغییر داد. به عبارت دیگر، گاهی علم به صورت تعلیقی و شرطی است؛ مثل اینکه انسان بداند اگر از منزل بیرون رود تصادف خواهد کرد. این قضیه‌ای شرطی است و فرد ممکن است با بیرون نرفتن از منزل، خود را حفظ کند؛ ولی اگر بداند که در روز معینی فلان حادثه برای او اتفاق خواهد افتاد و چیزی اختیاری در دگرونی آن دخیل نیست، آیا باز هم خواهد توانست از بروز آن جلوگیری نماید؟ علم [[پیامبر]] و [[ائمه]]{{عم}} به کیفیت مرگ خود می‌تواند از این نوع نیز تفسیر شود. توجه به این مطلب هم داشته باشیم که امامان مانند ما نیستند که از مرگ بترسند بلکه آنان مرگ را آغاز زندگی بسیار بهتر از این زندگی می‌دانند و برای رسیدن به آن انتظار می‌کشند. اگر خداوند روز مرگ آنان را به آنان اطلاع بدهد نه تنها ناراحت نمی‌شوند بلکه خوشحال هم می‌شوند.


نکته دیگر آن که بین [[علم لدنی]] و علم معمولی و عادی تفاوت اساسی وجود دارد و آن این که علم لدنی معیار و میزان تکلیف نمی‌باشد، آنچه را که [[ائمه|ائمه طاهرین]] {{عم}} در مسایل مختلف از جمله شهادت خود می‌دانند از این قبیل بوده است؛ برعکس علم عادی و معمولی که زمینه‌اش برای همه مردم وجود دارد معیار تکلیف پذیری است که [[ائمه اطهار]]{{ع}} براساس همین علم گاهی به کاری دست می‌زدند و گاهی از کارهایی پرهیز می‌کردند. بنابر این پیامبران گرچه باطن افراد را بدانند ولی با این حال باید با مردم به صورت متعارف رفتار کنند»<ref>[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=129492 وبگاه پرسمان.]</ref>.
نکته دیگر آن که بین [[علم لدنی]] و علم معمولی و عادی تفاوت اساسی وجود دارد و آن این که علم لدنی معیار و میزان تکلیف نمی‌باشد، آنچه را که [[ائمه|ائمه طاهرین]] {{عم}} در مسایل مختلف از جمله شهادت خود می‌دانند از این قبیل بوده است؛ برعکس علم عادی و معمولی که زمینه‌اش برای همه مردم وجود دارد معیار تکلیف پذیری است که [[ائمه اطهار]]{{ع}} براساس همین علم گاهی به کاری دست می‌زدند و گاهی از کارهایی پرهیز می‌کردند. بنابر این پیامبران گرچه باطن افراد را بدانند ولی با این حال باید با مردم به صورت متعارف رفتار کنند»<ref>[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=129492 وبگاه پرسمان.]</ref>.
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش