پرش به محتوا

بجالة بن عبده تمیمی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۹: خط ۹:
بَجاله گوید: عمر یک سال پیش از مرگش (در سال ۲۲) نامه‌ای به [[ابوموسی اشعری]] امیر بصره و او به مناطق تحت امرش<ref>ابن ابی شیبه، ج۷، ص۵۸۴.</ref> نوشت تا مردان و [[زنان]] ساحر کشته شوند، از [[نکاح]] مجوس با محارم جلوگیری و از کلمات ایشان که با صدای آهسته هنگام [[غذا خوردن]] می‌‌گفتند (زمزمه) ممانعت شود. از این رو، ما سه ساحر را کُشتیم، میان محرم‌های [[مجوسیان]] جدایی انداختیم و آنان را از زمزمه بازداشتیم<ref>شافعی، ج۱، ص۱۹۰-۱۹۱؛ ابن سعد، ج۷، ص۹۳؛ بخاری، صحیح، ج۴، ص۶۲؛ عبدالرزاق صنعانی، ج۱۰، ص۱۸۰. توضیح بیشتر در خصوص این نامه را ر.ک: ابن حجر، فتح، ج۶، ص۱۸۵ و عظیم آبادی، ج۸، ص۲۰۵. همچنین استاد فقیهان را به روایت بجاله در قتل ساحر، ر.ک: نووی، ج۱۹، ص۲۴۶.</ref>.
بَجاله گوید: عمر یک سال پیش از مرگش (در سال ۲۲) نامه‌ای به [[ابوموسی اشعری]] امیر بصره و او به مناطق تحت امرش<ref>ابن ابی شیبه، ج۷، ص۵۸۴.</ref> نوشت تا مردان و [[زنان]] ساحر کشته شوند، از [[نکاح]] مجوس با محارم جلوگیری و از کلمات ایشان که با صدای آهسته هنگام [[غذا خوردن]] می‌‌گفتند (زمزمه) ممانعت شود. از این رو، ما سه ساحر را کُشتیم، میان محرم‌های [[مجوسیان]] جدایی انداختیم و آنان را از زمزمه بازداشتیم<ref>شافعی، ج۱، ص۱۹۰-۱۹۱؛ ابن سعد، ج۷، ص۹۳؛ بخاری، صحیح، ج۴، ص۶۲؛ عبدالرزاق صنعانی، ج۱۰، ص۱۸۰. توضیح بیشتر در خصوص این نامه را ر.ک: ابن حجر، فتح، ج۶، ص۱۸۵ و عظیم آبادی، ج۸، ص۲۰۵. همچنین استاد فقیهان را به روایت بجاله در قتل ساحر، ر.ک: نووی، ج۱۹، ص۲۴۶.</ref>.


بَجاله گوید: عمر [[جوانی]] را دید که [[آیه]] {{متن قرآن| النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُوْلُوا الأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلاَّ أَن تَفْعَلُوا إِلَى أَوْلِيَائِكُم مَّعْرُوفًا كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا }}<ref>«پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و همسران او، مادران ایشانند و خویشاوندان نسبت به یکدیگر در کتاب خداوند از مؤمنان و مهاجران (به ارث) سزاوارترند مگر آنکه بخواهید به وابستگان خود، نیکی ورزید، این (حکم) در کتاب (خداوند) نگاشته است» سوره احزاب، آیه ۶.</ref> را می‌خواند و در دنباله آن می‌‌گفت: {{عربی|"وَهُوَ أَبٌ لَهُمْ"}}. عمر توضیح خواست و آن [[جوان]] گفت: این را از [[مصحف]] [[ابی بن کعب]] می‌خوانم. عمر در این باره از اُبی پرسید و او با [[ناراحتی]] و صدای بلند<ref>ابن شبه، ج۲، ص۷۰۸.</ref> گفت: من به [[قرآن]] مشغول بودم و تو به [[تجارت]] بازار <ref>عبدالرزاق صنعانی، ج۱۰، ص۱۸۰؛ بیهقی، ج۷، ص۶۹؛ ابن عساکر، ج۷، ص۳۳۸.</ref> بر پایه [[روایت]] [[ابونصر هلالی]] از بَجالة بن عبده (یا [[عبدة بن بَجاله]])، او از [[عمران بن حصین]] خواست وی را از دشمن‌ترین [[مردم]] به [[پیامبر خدا]]{{صل}} [[آگاه]] کند. عمران بن حصین از [[بنوحنیفه]]، بنوامیه و ثقیف به عنوان دشمن‌ترین مردم به آن [[حضرت]] یاد کرد و از او خواست تا [[زمان]] زنده بودنش آن را فاش نکند. همچنین بَجاله از عمران بن حصین روایت کرده است که پیامبر خدا به هنگام [[رحلت]]، [[دشمن]] بنو أمیة، [[بنو حنیفه]] و ثقیف بود <ref>طبرانی، ج۱۸، ص۲۳۲-۲۳۱؛ گویا نقل این روایت در دوره اموی بوده و بجاله تا آن روزگار می‌زیسته است.</ref>.<ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «بجاد بن قیس بن مسعود»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۱۹۸.</ref>
بَجاله گوید: عمر [[جوانی]] را دید که [[آیه]] {{متن قرآن| النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُوْلُوا الأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلاَّ أَن تَفْعَلُوا إِلَى أَوْلِيَائِكُم مَّعْرُوفًا كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا }}<ref>«پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و همسران او، مادران ایشانند و خویشاوندان نسبت به یکدیگر در کتاب خداوند از مؤمنان و مهاجران (به ارث) سزاوارترند مگر آنکه بخواهید به وابستگان خود، نیکی ورزید، این (حکم) در کتاب (خداوند) نگاشته است» سوره احزاب، آیه ۶.</ref> را می‌خواند و در دنباله آن می‌‌گفت: {{عربی|"وَهُوَ أَبٌ لَهُمْ"}}. عمر توضیح خواست و آن [[جوان]] گفت: این را از [[مصحف]] [[ابی بن کعب]] می‌خوانم. عمر در این باره از اُبی پرسید و او با [[ناراحتی]] و صدای بلند<ref>ابن شبه، ج۲، ص۷۰۸.</ref> گفت: من به [[قرآن]] مشغول بودم و تو به [[تجارت]] بازار <ref>عبدالرزاق صنعانی، ج۱۰، ص۱۸۰؛ بیهقی، ج۷، ص۶۹؛ ابن عساکر، ج۷، ص۳۳۸.</ref> بر پایه [[روایت]] [[ابونصر هلالی]] از بَجالة بن عبده (یا [[عبدة بن بَجاله]])، او از [[عمران بن حصین]] خواست وی را از دشمن‌ترین [[مردم]] به [[پیامبر خدا]]{{صل}} [[آگاه]] کند. عمران بن حصین از [[بنوحنیفه]]، بنوامیه و ثقیف به عنوان دشمن‌ترین مردم به آن [[حضرت]] یاد کرد و از او خواست تا [[زمان]] زنده بودنش آن را فاش نکند. همچنین بَجاله از عمران بن حصین روایت کرده است که پیامبر خدا به هنگام [[رحلت]]، [[دشمن]] بنو أمیة، [[بنو حنیفه]] و ثقیف بود <ref>طبرانی، ج۱۸، ص۲۳۲-۲۳۱؛ گویا نقل این روایت در دوره اموی بوده و بجاله تا آن روزگار می‌زیسته است.</ref><ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «بجاد بن قیس بن مسعود»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۱۹۸.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش