بداء در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۲
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\'\'\'\[\[(.*)\]\]\'\'\'(.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\sn...) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
==[[بداء]] و [[کتاب محو و اثبات]]== | ==[[بداء]] و [[کتاب محو و اثبات]]== | ||
*در نظر شیعه [[بداء]] همان کاری است که [[خداوند]] در [[لوح محو و اثبات]] انجام میدهد، برخلاف نسبت ناروای [[اهل سنت]] به [[شیعه]] که [[خداوند]] چیزی را نمیداند و سپس [[علم]] بر او عارض میشود. گاهی [[خداوند]] چیزی را که مقدر فرموده ولی به جهت مصالحی [[تغییر]] میدهد، نه به این معنا که ابتدا [[مصلحت]] واقعی را نمیدانسته، بلکه [[صلاح]] این بوده که ابتدا به گونهای مقدر شود و سپس به گونهای دیگر [[تغییر]] یابد. یکی از آن [[مصالح]] نمایش [[قدرت]] مطلق [[خداوند]] است، همچنین [[تشویق]] [[مردم]] به انجام کارهای خوبی است که در [[سرنوشت]] آنها مؤثر است<ref>ر.ک: طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ج ۱۱ ص ۳۸۱؛ تفسیر نمونه، ج ۱۰ ص ۲۴۲؛ جعفری، یعقوب، بحثی در باره لوح محفوظ و لوح محو و اثبات، فصلنامه کلام اسلامی، ش ۳۴، ص ۹۴؛ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۸؛ فرهنگ شیعه، ص ۱۵۲.</ref>. از این رو محدودۀ [[بداء]]، کتاب محو و [[اثبات]] است و در [[ام الکتاب]] یا [[لوح محفوظ]] هیچگونه تغییری رخ نمیدهد. [[امام صادق]]{{ع}} فرموده است: «کتاب محو و [[اثبات]] کتابی است که [[خداوند]] آنچه را بخواهد از آن محو میکند و آنچه را بخواهد ثابت میدارد، به همین جهت، [[دعا]] [[قضای الهی]] را [[تغییر]] میدهد و بر آن [[دعا]] نوشته شده که وسیله [[تغییر]] [[قضاء]] است، ولی هنگامی که به امّ الکتاب برسد [[دعا]] در آن تأثیری نخواهد داشت»<ref>البرهان، ج۲، ص۲۹۸، ح۲۴.</ref>. | *در نظر شیعه [[بداء]] همان کاری است که [[خداوند]] در [[لوح محو و اثبات]] انجام میدهد، برخلاف نسبت ناروای [[اهل سنت]] به [[شیعه]] که [[خداوند]] چیزی را نمیداند و سپس [[علم]] بر او عارض میشود. گاهی [[خداوند]] چیزی را که مقدر فرموده ولی به جهت مصالحی [[تغییر]] میدهد، نه به این معنا که ابتدا [[مصلحت]] واقعی را نمیدانسته، بلکه [[صلاح]] این بوده که ابتدا به گونهای مقدر شود و سپس به گونهای دیگر [[تغییر]] یابد. یکی از آن [[مصالح]] نمایش [[قدرت]] مطلق [[خداوند]] است، همچنین [[تشویق]] [[مردم]] به انجام کارهای خوبی است که در [[سرنوشت]] آنها مؤثر است<ref>ر.ک: طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ج ۱۱ ص ۳۸۱؛ تفسیر نمونه، ج ۱۰ ص ۲۴۲؛ جعفری، یعقوب، بحثی در باره لوح محفوظ و لوح محو و اثبات، فصلنامه کلام اسلامی، ش ۳۴، ص ۹۴؛ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۸؛ فرهنگ شیعه، ص ۱۵۲.</ref>. از این رو محدودۀ [[بداء]]، کتاب محو و [[اثبات]] است و در [[ام الکتاب]] یا [[لوح محفوظ]] هیچگونه تغییری رخ نمیدهد. [[امام صادق]]{{ع}} فرموده است: «کتاب محو و [[اثبات]] کتابی است که [[خداوند]] آنچه را بخواهد از آن محو میکند و آنچه را بخواهد ثابت میدارد، به همین جهت، [[دعا]] [[قضای الهی]] را [[تغییر]] میدهد و بر آن [[دعا]] نوشته شده که وسیله [[تغییر]] [[قضاء]] است، ولی هنگامی که به امّ الکتاب برسد [[دعا]] در آن تأثیری نخواهد داشت»<ref>البرهان، ج۲، ص۲۹۸، ح۲۴.</ref>. | ||
* [[ام الکتاب]]، منشأ کتاب محو و [[اثبات]] است، یعنی تحولاتی که در [[نظام]] [[عالم طبیعت]] رخ میدهد، بر اساس الگوی ثابتی است که در امّ الکتاب مقرر شده است. [[یادآوری]] «[[ام الکتاب]]» پس از بیان حوادث بیانگر دو نکته مهم است: اول اینکه تحولات، بدون ملاک و معیار نیست؛ دوم اینکه تحولات بر [[اراده الهی]] [[تحمیل]] نمیشود، بلکه از [[مشیت الهی]] که بر پایه [[علم]] پیشین [[خداوند]] [[استوار]] است، نشأت میگیرد<ref>طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ج۱۱، ص۳۷۵-۳۷۶.</ref>. این تحولات در قلمرو [[قضا و قدر]] غیرحتمی واقع میشود، اما [[قضا و قدر]] حتمی [[خداوند]] از تحول مصون است: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ طِينٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلًا وَأَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ}}<ref>«اوست که شما را از گل آفرید سپس اجلی مقرر داشت و اجل معیّن نزد اوست» سوره انعام، آیه ۲.</ref>، مقصود از [[اجل]] مسمّی، [[اجل]] حتمی است که در [[لیله القدر]] رقم میخورد و تغییرناپذیر است و [[اجل]] غیر مسمّی، [[اجل]] موقوف است که قابل [[تغییر]] است<ref>البرهان، ج۱، ص۵۱۷، ح۳، ح۵، ح۶، ح۹.</ref> | * [[ام الکتاب]]، منشأ کتاب محو و [[اثبات]] است، یعنی تحولاتی که در [[نظام]] [[عالم طبیعت]] رخ میدهد، بر اساس الگوی ثابتی است که در امّ الکتاب مقرر شده است. [[یادآوری]] «[[ام الکتاب]]» پس از بیان حوادث بیانگر دو نکته مهم است: اول اینکه تحولات، بدون ملاک و معیار نیست؛ دوم اینکه تحولات بر [[اراده الهی]] [[تحمیل]] نمیشود، بلکه از [[مشیت الهی]] که بر پایه [[علم]] پیشین [[خداوند]] [[استوار]] است، نشأت میگیرد<ref>طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ج۱۱، ص۳۷۵-۳۷۶.</ref>. این تحولات در قلمرو [[قضا و قدر]] غیرحتمی واقع میشود، اما [[قضا و قدر]] حتمی [[خداوند]] از تحول مصون است: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ طِينٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلًا وَأَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ}}<ref>«اوست که شما را از گل آفرید سپس اجلی مقرر داشت و اجل معیّن نزد اوست» سوره انعام، آیه ۲.</ref>، مقصود از [[اجل]] مسمّی، [[اجل]] حتمی است که در [[لیله القدر]] رقم میخورد و تغییرناپذیر است و [[اجل]] غیر مسمّی، [[اجل]] موقوف است که قابل [[تغییر]] است<ref>البرهان، ج۱، ص۵۱۷، ح۳، ح۵، ح۶، ح۹.</ref><ref>ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۸.</ref> | ||
==[[بداء]] و [[قضاء و قدر الهی]]== | ==[[بداء]] و [[قضاء و قدر الهی]]== | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
*در نگاهی دیگر [[آیات قرآنی]] درباره [[بداء]] به دو [[لوح]] اشاره دارند. [[قرآن کریم]] که برای اولینبار در [[تاریخ]] [[معارف]] بشری [[مسئله بداء]] را طرح کرده است، دو نوع مقدرات را این چنین تبیین میکند: | *در نگاهی دیگر [[آیات قرآنی]] درباره [[بداء]] به دو [[لوح]] اشاره دارند. [[قرآن کریم]] که برای اولینبار در [[تاریخ]] [[معارف]] بشری [[مسئله بداء]] را طرح کرده است، دو نوع مقدرات را این چنین تبیین میکند: | ||
# [[لوح]] محفوظ: مقدراتی که نوشته میشود و به هیچ وجه [[تغییر]] نمییابد؛ چرا که مطابق با [[علم الهی]] است: {{متن قرآن|بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ}}<ref>«(این سخن، جادو و دروغ نیست) بلکه قرآنی ارجمند است،در لوحی نگهداشته» سوره بروج، آیه ۲۱ ـ ۲۲</ref>؛ | # [[لوح]] محفوظ: مقدراتی که نوشته میشود و به هیچ وجه [[تغییر]] نمییابد؛ چرا که مطابق با [[علم الهی]] است: {{متن قرآن|بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ}}<ref>«(این سخن، جادو و دروغ نیست) بلکه قرآنی ارجمند است،در لوحی نگهداشته» سوره بروج، آیه ۲۱ ـ ۲۲</ref>؛ | ||
# [[لوح محو و اثبات]]: آنچه برای [[انسان]] مقدر شده ولی بنابه شرایط خاص و به [[اراده خداوند]] [[تغییر]] میکند: {{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}}<ref>«خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک میکند و (یا در آن) مینویسد و لوح محفوظ نزد اوست» سوره رعد، آیه ۳۹.</ref> | # [[لوح محو و اثبات]]: آنچه برای [[انسان]] مقدر شده ولی بنابه شرایط خاص و به [[اراده خداوند]] [[تغییر]] میکند: {{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}}<ref>«خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک میکند و (یا در آن) مینویسد و لوح محفوظ نزد اوست» سوره رعد، آیه ۳۹.</ref><ref>ر.ک: تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۶۱؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۵۱.</ref> این [[لوح]] بیانگر مفاد [[بداء]] است. | ||
==[[بداء]] در [[روایات]]== | ==[[بداء]] در [[روایات]]== | ||
* [[بداء]] در [[جوامع روایی]] [[شیعه]]، به گونهای مورد توجه خاصّ قرار گرفته است تا جایی که یکی از بابهای کتب [[روایی]]، بدین موضوع میپردازد<ref>کافی، ج ۱ ص ۱۴۶؛ التوحید، باب ۵۴، باب البداء.</ref>. [[اهل سنت]] نیز به رغم عدم [[پذیرش]] [[بداء]] و توهم [[مخالفت]] آن با [[علم الهی]] و نسبت دادن انحصار [[اعتقاد]] آن به [[شیعه]]، [[روایات]] [[بداء]] را بیش از [[امامیه]] در کتب خود [[نقل]] کردهاند<ref>ر.ک: دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ ـ ۳۷۸؛ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۵.</ref>. به رغم تصریح به [[مسئله بداء]] در [[صحاح]] معروف<ref>صحیح البخاری، ج۴، ص۱۷۶؛ ج۷، ص۹۶.</ref> برخی از ایشان [[بداء]] را ملازم با [[جهل]] [[خداوند]] دانستهاند<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۹، ص۶۶.</ref>. در حالی که [[بداء]] به هیچ وجه [[علم الهی]] را محدود نمیکند و ناشی از [[جهل]] نیست<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}قَالَ: إِنَّ اللَّهَ لَمْ یَبْدُ لَهُ مِنْ جَهْلٍ}}. الکافی ج ۱ ص ۱۴۸.</ref>. توهم تلازم [[بداء]] با [[جهل]] و نقصان [[علم]] [[خدا]] موجب گردیده تا برخی [[عالمان شیعه]] نیز از به کار بردن [[بداء]] در مورد [[خداوند]] خودداری کرده و حتی آن را [[انکار]] کنند<ref>تلخیص المحصل، ص۴۲۱ـ۴۲۲.</ref>، یا اینکه [[بداء]] را [[تأویل]] برده، آن را به معنای اظهار و ابداء بدانند<ref>المسائل العکبریه، ص۹۹ـ۱۰۰.</ref> | * [[بداء]] در [[جوامع روایی]] [[شیعه]]، به گونهای مورد توجه خاصّ قرار گرفته است تا جایی که یکی از بابهای کتب [[روایی]]، بدین موضوع میپردازد<ref>کافی، ج ۱ ص ۱۴۶؛ التوحید، باب ۵۴، باب البداء.</ref>. [[اهل سنت]] نیز به رغم عدم [[پذیرش]] [[بداء]] و توهم [[مخالفت]] آن با [[علم الهی]] و نسبت دادن انحصار [[اعتقاد]] آن به [[شیعه]]، [[روایات]] [[بداء]] را بیش از [[امامیه]] در کتب خود [[نقل]] کردهاند<ref>ر.ک: دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ ـ ۳۷۸؛ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۵.</ref>. به رغم تصریح به [[مسئله بداء]] در [[صحاح]] معروف<ref>صحیح البخاری، ج۴، ص۱۷۶؛ ج۷، ص۹۶.</ref> برخی از ایشان [[بداء]] را ملازم با [[جهل]] [[خداوند]] دانستهاند<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۹، ص۶۶.</ref>. در حالی که [[بداء]] به هیچ وجه [[علم الهی]] را محدود نمیکند و ناشی از [[جهل]] نیست<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}قَالَ: إِنَّ اللَّهَ لَمْ یَبْدُ لَهُ مِنْ جَهْلٍ}}. الکافی ج ۱ ص ۱۴۸.</ref>. توهم تلازم [[بداء]] با [[جهل]] و نقصان [[علم]] [[خدا]] موجب گردیده تا برخی [[عالمان شیعه]] نیز از به کار بردن [[بداء]] در مورد [[خداوند]] خودداری کرده و حتی آن را [[انکار]] کنند<ref>تلخیص المحصل، ص۴۲۱ـ۴۲۲.</ref>، یا اینکه [[بداء]] را [[تأویل]] برده، آن را به معنای اظهار و ابداء بدانند<ref>المسائل العکبریه، ص۹۹ـ۱۰۰.</ref><ref>ر.ک: دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ ـ ۳۷۸؛ فرهنگ شیعه، ص ۱۵۰.</ref> | ||
* [[امام صادق]]{{ع}} در چندین [[روایت]] فرمودند: «[[خداوند]] به چیزی همانند [[بداء]] بزرگ شمرده نشده است»<ref>{{متن حدیث|مَا عُظِّمَ اللَّهُ بِمِثْلِ الْبَدَاءِ}}. الکافی، ج۱، ص۱۴۶؛ التوحید، باب البداء، ح۲.</ref>؛ «[[خداوند]] با چیزی مانند [[بدا]] عبادت نشده است»<ref>{{متن حدیث|مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَیْءٍ مِثْلِ الْبَدَاءِ}}؛ الکافی، ج۱، ص۱۴۶، باب البداء، ح۱؛ التوحید، باب البداء، ح۱.</ref> و «اگر [[مردم]] [[پاداش]] [[اعتقاد]] به [[بداء]] را میدانستند در [[سخن گفتن]] از آن [[سستی]] نمیکردند»<ref>{{متن حدیث|لَوْ عَلِمَ النَّاسُ مَا فِی الْقَوْلِ بِالْبَدَاءِ مِنَ الْأَجْرِ مَا فَتَرُوا عَنِ الْکَلَامِ فِیهِ}}. الکافی، ص۱۴۸؛ التوحید، باب البداء، ح ۷.</ref>. [[ائمه]]{{ع}} [[اعتقاد]] به [[بدا]] را بالاترین نشان اعتقاد به [[توحید]] و [[تنزیه]] [[پروردگار]] میدانند و آن را یکی از آموزههای مشترک ادیان معرفی میکنند. [[امام رضا]]{{ع}} فرمود: «هیچ [[پیامبری]] [[مبعوث]] نشد مگر به حرام بودن شراب و [[اقرار]] به [[بدا]] برای [[خداوند]]»<ref>{{متن حدیث|عَنِ الرِّضَا{{ع}} قَالَ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیّاً إِلَّا بِتَحْرِیمِ الْخَمْرِ وَ أَنْ یُقِرَّ لَهُ بِالْبَدَاء}}؛ ابن بابویه، محمد بن علی، توحید، ص ۳۳۴</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: «کسی که [[گمان]] کند برای [[خداوند]] در چیزی [[بداء]] حاصل میشود که روز قبل آن را نمیدانست، از او [[بیزاری]] بجویید»<ref>{{متن حدیث|مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَبْدُو لَهُ فِی شَیْءٍ لَمْ یَعْلَمْهُ أَمْسِ فَابْرَءُوا مِنْهُ}}؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۴، ص۱۱۱.</ref>. در [[حدیث]] دیگری آمده است: «برای [[خدا]] در چیزی [[بداء]] حاصل نمیشود، مگر اینکه پیش از آن به آن [[علم]] داشته است»<ref>{{متن حدیث|مَا بَدَا لِلَّهِ فِی شَیْءٍ إِلَّا کَانَ فِی عِلْمِهِ قَبْلَ أَنْ یَبْدُوَ لَهُ}}؛ کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۴۸، ح۹.</ref>. <ref>ر.ک: دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ ـ ۳۷۸؛ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۵؛ جعفری، یعقوب، بحثی در باره لوح محفوظ و لوح محو و اثبات، فصلنامه کلام اسلامی، ش ۳۴، ص ۹۵؛ فرهنگ شیعه، ص ۱۵۰؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۴۹-۵۰.</ref> | * [[امام صادق]]{{ع}} در چندین [[روایت]] فرمودند: «[[خداوند]] به چیزی همانند [[بداء]] بزرگ شمرده نشده است»<ref>{{متن حدیث|مَا عُظِّمَ اللَّهُ بِمِثْلِ الْبَدَاءِ}}. الکافی، ج۱، ص۱۴۶؛ التوحید، باب البداء، ح۲.</ref>؛ «[[خداوند]] با چیزی مانند [[بدا]] عبادت نشده است»<ref>{{متن حدیث|مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَیْءٍ مِثْلِ الْبَدَاءِ}}؛ الکافی، ج۱، ص۱۴۶، باب البداء، ح۱؛ التوحید، باب البداء، ح۱.</ref> و «اگر [[مردم]] [[پاداش]] [[اعتقاد]] به [[بداء]] را میدانستند در [[سخن گفتن]] از آن [[سستی]] نمیکردند»<ref>{{متن حدیث|لَوْ عَلِمَ النَّاسُ مَا فِی الْقَوْلِ بِالْبَدَاءِ مِنَ الْأَجْرِ مَا فَتَرُوا عَنِ الْکَلَامِ فِیهِ}}. الکافی، ص۱۴۸؛ التوحید، باب البداء، ح ۷.</ref>. [[ائمه]]{{ع}} [[اعتقاد]] به [[بدا]] را بالاترین نشان اعتقاد به [[توحید]] و [[تنزیه]] [[پروردگار]] میدانند و آن را یکی از آموزههای مشترک ادیان معرفی میکنند. [[امام رضا]]{{ع}} فرمود: «هیچ [[پیامبری]] [[مبعوث]] نشد مگر به حرام بودن شراب و [[اقرار]] به [[بدا]] برای [[خداوند]]»<ref>{{متن حدیث|عَنِ الرِّضَا{{ع}} قَالَ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیّاً إِلَّا بِتَحْرِیمِ الْخَمْرِ وَ أَنْ یُقِرَّ لَهُ بِالْبَدَاء}}؛ ابن بابویه، محمد بن علی، توحید، ص ۳۳۴</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: «کسی که [[گمان]] کند برای [[خداوند]] در چیزی [[بداء]] حاصل میشود که روز قبل آن را نمیدانست، از او [[بیزاری]] بجویید»<ref>{{متن حدیث|مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَبْدُو لَهُ فِی شَیْءٍ لَمْ یَعْلَمْهُ أَمْسِ فَابْرَءُوا مِنْهُ}}؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۴، ص۱۱۱.</ref>. در [[حدیث]] دیگری آمده است: «برای [[خدا]] در چیزی [[بداء]] حاصل نمیشود، مگر اینکه پیش از آن به آن [[علم]] داشته است»<ref>{{متن حدیث|مَا بَدَا لِلَّهِ فِی شَیْءٍ إِلَّا کَانَ فِی عِلْمِهِ قَبْلَ أَنْ یَبْدُوَ لَهُ}}؛ کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۴۸، ح۹.</ref>. <ref>ر.ک: دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ ـ ۳۷۸؛ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۵؛ جعفری، یعقوب، بحثی در باره لوح محفوظ و لوح محو و اثبات، فصلنامه کلام اسلامی، ش ۳۴، ص ۹۵؛ فرهنگ شیعه، ص ۱۵۰؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۴۹-۵۰.</ref> | ||
*از مجموع [[روایات]] به دست میآید [[بدا]] ناظر به دو اصل مهم در [[جهانبینی توحیدی]] و [[اسلامی]] است: اول اینکه [[قدرت خداوند]] مطلق و نامحدود است و آنچه را که بر اساس [[علم]] و [[حکمت]] خود احسن و [[اصلح]] بداند، محقق خواهد ساخت، بر خلاف عقیدۀ [[یهود]] که [[دست خدا]] را بسته دانسته و [[تصور]] میکردند در عالم [[تکوین]] هیچگونه تحولی رخ نخواهد داد {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ}}<ref>«و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است» سوره مائده، آیه ۶۴.</ref>. دوم اینکه [[اعمال]] خوب و بد [[انسان]] در [[سرنوشت]] او تأثیر میگذارد. از باب مثال [[صله رحم]] [[عمر]] را طولانی و [[قطع رحم]] [[عمر]] را کوتاه میکند<ref>تفسیر عیاشی، ج۲، ص۲۲۰؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۴، ص۱۲۱.</ref>، همچنین [[دادگری]] [[سلطان]] سبب طولانی شدن و [[ستمگری]] وی، سبب کوتاه شدن [[زمامداری]] او میشود<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۴، ص۱۰۳.</ref> | *از مجموع [[روایات]] به دست میآید [[بدا]] ناظر به دو اصل مهم در [[جهانبینی توحیدی]] و [[اسلامی]] است: اول اینکه [[قدرت خداوند]] مطلق و نامحدود است و آنچه را که بر اساس [[علم]] و [[حکمت]] خود احسن و [[اصلح]] بداند، محقق خواهد ساخت، بر خلاف عقیدۀ [[یهود]] که [[دست خدا]] را بسته دانسته و [[تصور]] میکردند در عالم [[تکوین]] هیچگونه تحولی رخ نخواهد داد {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ}}<ref>«و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است» سوره مائده، آیه ۶۴.</ref>. دوم اینکه [[اعمال]] خوب و بد [[انسان]] در [[سرنوشت]] او تأثیر میگذارد. از باب مثال [[صله رحم]] [[عمر]] را طولانی و [[قطع رحم]] [[عمر]] را کوتاه میکند<ref>تفسیر عیاشی، ج۲، ص۲۲۰؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۴، ص۱۲۱.</ref>، همچنین [[دادگری]] [[سلطان]] سبب طولانی شدن و [[ستمگری]] وی، سبب کوتاه شدن [[زمامداری]] او میشود<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۴، ص۱۰۳.</ref><ref>ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۵.</ref> | ||
*برخی از نکاتی که از [[روایات]] [[بداء]] استفاده میشود عبارتند از: | *برخی از نکاتی که از [[روایات]] [[بداء]] استفاده میشود عبارتند از: | ||
# [[اقرار]] [[انبیاء]] و [[ستایش]] [[اعتقاد]] به [[بداء]] از طرف [[ائمه]] بیانگر این است که [[شناخت خداوند]] بدون [[اعتقاد]] به [[بداء]] کامل نیست. | # [[اقرار]] [[انبیاء]] و [[ستایش]] [[اعتقاد]] به [[بداء]] از طرف [[ائمه]] بیانگر این است که [[شناخت خداوند]] بدون [[اعتقاد]] به [[بداء]] کامل نیست. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
# [[خداوند]] دو نوع [[علم]] دارد: [[علمی]] که به [[فرشتگان]] و [[پیامبران]] میبخشد و تغییری در آن راه ندارد و [[علمی]] که نزد خود اوست و کسی از آن [[آگاهی]] ندارد مگر آنکه [[خداوند]] [[اراده]] کند، [[بداء]] در نوع دوم پدید میآید<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۵۳.</ref>. | # [[خداوند]] دو نوع [[علم]] دارد: [[علمی]] که به [[فرشتگان]] و [[پیامبران]] میبخشد و تغییری در آن راه ندارد و [[علمی]] که نزد خود اوست و کسی از آن [[آگاهی]] ندارد مگر آنکه [[خداوند]] [[اراده]] کند، [[بداء]] در نوع دوم پدید میآید<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۵۳.</ref>. | ||
==[[جایگاه]] [[اعتقاد]] به [[بداء]]== | ==[[جایگاه]] [[اعتقاد]] به [[بداء]]== | ||
* [[اعتقاد]] به [[بداء]] بالاترین [[نشانه]] [[اعتقاد به توحید]] است که [[علم الهی]] را محدود نمیکند و ناشی از [[جهل]] نیست. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: «[[خدا]] هرچه را بخواهد پیش میاندازد و هرچه را بخواهد مؤخر میکند و هرچه را بخواهد محو و هر چه را بخواهد [[اثبات]] میکند و کتاب ما در نزد اوست و فرمود: «هر چیزی را که [[خدا]] [[اراده]] میکند پیش از آنکه آن را پدید آورد، در [[علم]] او وجود دارد، چیزی بر او آشکار نمیشود مگر اینکه در علم او بوده است، همانا برای [[خدا]] از روی [[جهل]] آشکار نمیشود»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ یُقَدِّمُ مَا یَشَاءُ وَ یُؤَخِّرُ مَا یَشَاءُ وَ یَمْحُو مَا یَشَاءُ وَ یُثْبِتُ مَا یَشَاءُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ وَ قَالَ فَکُلُّ أَمْرٍ یُرِیدُهُ اللَّهُ فَهُوَ فِی عِلْمِهِ قَبْلَ أَنْ یَصْنَعَهُ لَیْسَ شَیْءٌ یَبْدُو لَهُ إِلَّا وَ قَدْ کَانَ فِی عِلْمِهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَبْدُو لَهُ مِنْ جَهْلٍ}}؛ تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۲۱۸.</ref> | * [[اعتقاد]] به [[بداء]] بالاترین [[نشانه]] [[اعتقاد به توحید]] است که [[علم الهی]] را محدود نمیکند و ناشی از [[جهل]] نیست. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: «[[خدا]] هرچه را بخواهد پیش میاندازد و هرچه را بخواهد مؤخر میکند و هرچه را بخواهد محو و هر چه را بخواهد [[اثبات]] میکند و کتاب ما در نزد اوست و فرمود: «هر چیزی را که [[خدا]] [[اراده]] میکند پیش از آنکه آن را پدید آورد، در [[علم]] او وجود دارد، چیزی بر او آشکار نمیشود مگر اینکه در علم او بوده است، همانا برای [[خدا]] از روی [[جهل]] آشکار نمیشود»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ یُقَدِّمُ مَا یَشَاءُ وَ یُؤَخِّرُ مَا یَشَاءُ وَ یَمْحُو مَا یَشَاءُ وَ یُثْبِتُ مَا یَشَاءُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ وَ قَالَ فَکُلُّ أَمْرٍ یُرِیدُهُ اللَّهُ فَهُوَ فِی عِلْمِهِ قَبْلَ أَنْ یَصْنَعَهُ لَیْسَ شَیْءٌ یَبْدُو لَهُ إِلَّا وَ قَدْ کَانَ فِی عِلْمِهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَبْدُو لَهُ مِنْ جَهْلٍ}}؛ تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۲۱۸.</ref><ref>ر.ک: جعفری، یعقوب، بحثی در باره لوح محفوظ و لوح محو و اثبات، فصلنامه کلام اسلامی، ش ۳۴، ص ۹۶؛ دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص ۳۷۴ ـ ۳۷۸؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۴۹-۵۰.</ref> | ||
==نمونههای [[تاریخی]] [[بداء]]== | ==نمونههای [[تاریخی]] [[بداء]]== | ||
*در [[روایات]] نمونههایی از [[بداء]] در [[تاریخ]] [[ادیان]] نیز بیان شده است مانند: | *در [[روایات]] نمونههایی از [[بداء]] در [[تاریخ]] [[ادیان]] نیز بیان شده است مانند: | ||
#در مورد [[قوم]] [[حضرت]] [[یونس]]، بعد از [[نفرین]] [[یونس]] و اینکه قرار بود [[عذاب]] نازل شود، برای [[خدا]] [[بدا]] حاصل شد و به جای آنکه آنان را [[عذاب]] کند، [[رحمت]] خود را شامل آنان کرد<ref>تفسیر عیاشی، ج۲، ص۱۲۹.</ref>. به سرگذشت [[قوم]] [[یونس]] در [[قرآن کریم]] اشاره شده و از دیگران خواسته شده از آن [[عبرت]] بگیرند و با [[برگزیدن]] راه [[ایمان]]، از گزند پیآمدهای [[کفر]] مصون بمانند: {{متن قرآن|فَلَوْلَا كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَانُهَا إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ}}<ref>«پس چرا (مردم) هیچ شهری بر آن نبودند که (به هنگام) ایمان آورند تا ایمانشان آنان را سودمند افتد جز قوم یونس که چون (به هنگام) ایمان آوردند عذاب خواری را در زندگانی این جهان از آنان برداشتیم و تا روزگاری آنان را (از زندگی) بهرهمند ساختیم» سوره یونس، آیه ۹۸.</ref> | #در مورد [[قوم]] [[حضرت]] [[یونس]]، بعد از [[نفرین]] [[یونس]] و اینکه قرار بود [[عذاب]] نازل شود، برای [[خدا]] [[بدا]] حاصل شد و به جای آنکه آنان را [[عذاب]] کند، [[رحمت]] خود را شامل آنان کرد<ref>تفسیر عیاشی، ج۲، ص۱۲۹.</ref>. به سرگذشت [[قوم]] [[یونس]] در [[قرآن کریم]] اشاره شده و از دیگران خواسته شده از آن [[عبرت]] بگیرند و با [[برگزیدن]] راه [[ایمان]]، از گزند پیآمدهای [[کفر]] مصون بمانند: {{متن قرآن|فَلَوْلَا كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَانُهَا إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ}}<ref>«پس چرا (مردم) هیچ شهری بر آن نبودند که (به هنگام) ایمان آورند تا ایمانشان آنان را سودمند افتد جز قوم یونس که چون (به هنگام) ایمان آوردند عذاب خواری را در زندگانی این جهان از آنان برداشتیم و تا روزگاری آنان را (از زندگی) بهرهمند ساختیم» سوره یونس، آیه ۹۸.</ref><ref>تفسیر عیاشی، ج۲، ص۱۲۹؛ مجمع البیان، ج۵، ص۱۳۵.</ref> | ||
# [[عیسی]]{{ع}} با یارانش از کنار قومی گذشتند که به مناسبت مجلس [[عروسی]]، [[شادی]] و پایکوبی میکردند، [[عیسی]]{{ع}} گفت: امروز شادماناند و فردا گریان خواهند بود. سبب را پرسیدند، گفت: عروس امشب خواهد مرد؛ اما چنان نشد، پس از بررسی معلوم شد که عروس آن [[شب]] از [[بینوایی]] [[دستگیری]] کرده و به سبب آن، مرگش تأخیر افتاده است<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴، ص۹۴.</ref>. | # [[عیسی]]{{ع}} با یارانش از کنار قومی گذشتند که به مناسبت مجلس [[عروسی]]، [[شادی]] و پایکوبی میکردند، [[عیسی]]{{ع}} گفت: امروز شادماناند و فردا گریان خواهند بود. سبب را پرسیدند، گفت: عروس امشب خواهد مرد؛ اما چنان نشد، پس از بررسی معلوم شد که عروس آن [[شب]] از [[بینوایی]] [[دستگیری]] کرده و به سبب آن، مرگش تأخیر افتاده است<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴، ص۹۴.</ref>. | ||
#حزقیل [[پیامبر]] از جانب [[خدا]] [[مأموریت]] یافت تا از [[مرگ]] [[پادشاه]] زمان خود در روزی معین خبر دهد، ولی [[مرگ]] آن [[پادشاه]] به تأخیر افتاد و او [[مأمور]] شد تا این مطلب را به او برساند<ref>قصص الأنبیاء، ص۲۴۱؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴، ص۹۵ و ص۱۱۲.</ref>. | #حزقیل [[پیامبر]] از جانب [[خدا]] [[مأموریت]] یافت تا از [[مرگ]] [[پادشاه]] زمان خود در روزی معین خبر دهد، ولی [[مرگ]] آن [[پادشاه]] به تأخیر افتاد و او [[مأمور]] شد تا این مطلب را به او برساند<ref>قصص الأنبیاء، ص۲۴۱؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴، ص۹۵ و ص۱۱۲.</ref>. | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
==[[بداء]] در [[نبوت]] و [[امامت]]== | ==[[بداء]] در [[نبوت]] و [[امامت]]== | ||
*در [[نبوت]] و [[امامت]] [[بداء]] راه ندارد؛ زیرا [[پیامبران]] و [[امامان]] افراد معینی هستند که از سوی [[خداوند]] به [[مقام نبوت]] و [[امامت]] [[برگزیده]] شدهاند و تغییرپذیر نیست. این مطلب مورد [[اجماع]] [[عالمان]] [[امامیه]] است و در روایتی نیز آمده است که در [[نبوت]] و [[امامت]] [[بدا]] راه ندارد<ref>شیخ مفید، الفصول المختاره، ص۳۰۹.</ref>. با این حال، در برخی [[روایات]] آمده است در مورد [[اسماعیل فرزند امام صادق]]{{ع}} و [[سید محمد]] [[فرزند]] [[امام هادی]]{{ع}} [[بدا]] رخ داده است؛ یعنی آن دو به [[امامت]] [[منصوب]] شده بودند، ولی چون در زمان [[امام]] [[معصوم]] ـ [[امام صادق]] و [[امام هادی]]{{ع}} ـ از [[دنیا]] رفتند، [[امام کاظم]] و [[امام عسکری]]{{ع}} به [[امامت]] [[منصوب]] شدند. | *در [[نبوت]] و [[امامت]] [[بداء]] راه ندارد؛ زیرا [[پیامبران]] و [[امامان]] افراد معینی هستند که از سوی [[خداوند]] به [[مقام نبوت]] و [[امامت]] [[برگزیده]] شدهاند و تغییرپذیر نیست. این مطلب مورد [[اجماع]] [[عالمان]] [[امامیه]] است و در روایتی نیز آمده است که در [[نبوت]] و [[امامت]] [[بدا]] راه ندارد<ref>شیخ مفید، الفصول المختاره، ص۳۰۹.</ref>. با این حال، در برخی [[روایات]] آمده است در مورد [[اسماعیل فرزند امام صادق]]{{ع}} و [[سید محمد]] [[فرزند]] [[امام هادی]]{{ع}} [[بدا]] رخ داده است؛ یعنی آن دو به [[امامت]] [[منصوب]] شده بودند، ولی چون در زمان [[امام]] [[معصوم]] ـ [[امام صادق]] و [[امام هادی]]{{ع}} ـ از [[دنیا]] رفتند، [[امام کاظم]] و [[امام عسکری]]{{ع}} به [[امامت]] [[منصوب]] شدند. | ||
*بر فرض صحت این [[روایات]] باید به گونهای [[تأویل]] شود که با اصل بطلان [[بدا]] در [[امامت]]، منافات نداشته باشد بدین صورت که چون آن دو [[فرزندان]] بزرگتر [[امام]] [[معصوم]] بودند، [[تصور]] [[مردم]] این بود که [[امامت]] به آنان اختصاص دارد و با [[مرگ]] آنان [[نادرستی]] [[عقیده]] مزبور روشن شد<ref>شیخ طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، ص۱۲۱.</ref>. برخی [[بدا]] در [[روایت]]: {{متن حدیث|مَا بَدَا لِلَّهِ فِی شَیْءٍ کَمَا بَدَا لَهُ فِی إِسْمَاعِیل}} را به [[بدا]] در [[مرگ]] [[اسماعیل]] [[تفسیر]] کرده است، یعنی دوبار [[مرگ]] او تقدیر شده بود و [[امام صادق]]{{ع}} تأخیر [[مرگ]] او را از [[خداوند]] درخواست کرد و [[اجابت]] شد. [[امام]]{{ع}} فرمود: برای [[خدا]] در باره چیزی همانند [[اسماعیل]] [[بدا]] حاصل نشده است، مقصود [[امام]]{{ع}} تأخیر افتادن [[مرگ]] [[اسماعیل]] بوده است نه [[امامت]] وی<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}أَنَّهُ قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی کَتَبَ الْقَتْلَ عَلَی ابْنِی إِسْمَاعِیلَ مَرَّتَیْنِ فَسَأَلْتُهُ فِیهِ فَعَفَا عَنْ ذَلِکَ}}؛ الفصول المختاره، ص۳۰۹.</ref> | *بر فرض صحت این [[روایات]] باید به گونهای [[تأویل]] شود که با اصل بطلان [[بدا]] در [[امامت]]، منافات نداشته باشد بدین صورت که چون آن دو [[فرزندان]] بزرگتر [[امام]] [[معصوم]] بودند، [[تصور]] [[مردم]] این بود که [[امامت]] به آنان اختصاص دارد و با [[مرگ]] آنان [[نادرستی]] [[عقیده]] مزبور روشن شد<ref>شیخ طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، ص۱۲۱.</ref>. برخی [[بدا]] در [[روایت]]: {{متن حدیث|مَا بَدَا لِلَّهِ فِی شَیْءٍ کَمَا بَدَا لَهُ فِی إِسْمَاعِیل}} را به [[بدا]] در [[مرگ]] [[اسماعیل]] [[تفسیر]] کرده است، یعنی دوبار [[مرگ]] او تقدیر شده بود و [[امام صادق]]{{ع}} تأخیر [[مرگ]] او را از [[خداوند]] درخواست کرد و [[اجابت]] شد. [[امام]]{{ع}} فرمود: برای [[خدا]] در باره چیزی همانند [[اسماعیل]] [[بدا]] حاصل نشده است، مقصود [[امام]]{{ع}} تأخیر افتادن [[مرگ]] [[اسماعیل]] بوده است نه [[امامت]] وی<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}أَنَّهُ قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی کَتَبَ الْقَتْلَ عَلَی ابْنِی إِسْمَاعِیلَ مَرَّتَیْنِ فَسَأَلْتُهُ فِیهِ فَعَفَا عَنْ ذَلِکَ}}؛ الفصول المختاره، ص۳۰۹.</ref><ref>ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۹.</ref> | ||
==عدم امکان [[بداء]] در [[ظهور امام زمان]]{{ع}}== | ==عدم امکان [[بداء]] در [[ظهور امام زمان]]{{ع}}== | ||
*یکی از مسائل اساسی دربارۀ [[بدا]]، عدم وقوع [[بداء]] در مورد [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} است. در [[روایات]] [[آخرالزمان]] به دو گونه به موضوع [[بداء]] اشاره شده است؛ | *یکی از مسائل اساسی دربارۀ [[بدا]]، عدم وقوع [[بداء]] در مورد [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} است. در [[روایات]] [[آخرالزمان]] به دو گونه به موضوع [[بداء]] اشاره شده است؛ | ||
#دعاهایی که درخواست [[تعجیل فرج حضرت مهدی]]{{ع}} و کوتاه شدن مدت [[غیبت]] توصیه شده است. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: «اگر [[مردم]] از [[غیبت]] امامشان به درگاه [[خداوند]] [[گریه]] و ناله کنند، [[ظهور]] [[حضرت]] نزدیکتر خواهد شد و اگر [[مردم]] نسبت به دوری [[حجت خدا]] بیتفاوت باشند، [[غیبت]] نیز تا آخرین حد خود ادامه پیدا خواهد کرد»<ref>{{متن حدیث|فَلَمَّا طَالَ عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ الْعَذَابُ ضَجُّوا وَ بَکَوْا إِلَی اللَّهِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی مُوسَی وَ هَارُونَ یُخَلِّصُهُمْ مِنْ فِرْعَوْنَ فَحَطَّ عَنْهُمْ سَبْعِینَ وَ مِائَةَ سَنَةٍ قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}هَکَذَا أَنْتُمْ لَوْ فَعَلْتُمْ لَفَرَّجَ اللَّهُ عَنَّا فَأَمَّا إِذْ لَمْ تَکُونُوا فَإِنَّ الْأَمْرَ یَنْتَهِی إِلَی مُنْتَهَاهُ}}؛ بحارالانوار: ج ۵۲، ص ۱۳۲.</ref>. | #دعاهایی که درخواست [[تعجیل فرج حضرت مهدی]]{{ع}} و کوتاه شدن مدت [[غیبت]] توصیه شده است. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: «اگر [[مردم]] از [[غیبت]] امامشان به درگاه [[خداوند]] [[گریه]] و ناله کنند، [[ظهور]] [[حضرت]] نزدیکتر خواهد شد و اگر [[مردم]] نسبت به دوری [[حجت خدا]] بیتفاوت باشند، [[غیبت]] نیز تا آخرین حد خود ادامه پیدا خواهد کرد»<ref>{{متن حدیث|فَلَمَّا طَالَ عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ الْعَذَابُ ضَجُّوا وَ بَکَوْا إِلَی اللَّهِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی مُوسَی وَ هَارُونَ یُخَلِّصُهُمْ مِنْ فِرْعَوْنَ فَحَطَّ عَنْهُمْ سَبْعِینَ وَ مِائَةَ سَنَةٍ قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}هَکَذَا أَنْتُمْ لَوْ فَعَلْتُمْ لَفَرَّجَ اللَّهُ عَنَّا فَأَمَّا إِذْ لَمْ تَکُونُوا فَإِنَّ الْأَمْرَ یَنْتَهِی إِلَی مُنْتَهَاهُ}}؛ بحارالانوار: ج ۵۲، ص ۱۳۲.</ref>. | ||
#روایاتی که موضوع [[بداء]] را خصوصاً در احوال [[آخرالزمان]] و [[ظهور]] [[حضرت]] بیان میکند. چنانچه [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: «چند چیز جزء [[نشانههای حتمی ظهور]] است که قطعاً پیش از [[قیام]] [[حضرت قائم]]{{ع}} روی خواهد داد؛ [[خروج سفیانی]]، فرو رفتن [[لشکر سفیانی]] در [[سرزمین بیداء]]، [[شهید]] شدن [[نفس زکیه]]، ندایی آسمانی. [[راوی]] سؤال کرد: آیا در [[نشانههای حتمی]]، [[بداء]] روی خواهد داد؟ [[حضرت]] پاسخ داد: آری. سپس [[راوی]] عرض کرد: میترسم در [[قیام]] [[حضرت قائم]]{{ع}} نیز [[بداء]] رخ دهد! [[حضرت]] فرمود: خیر! [[قیام]] [[حضرت قائم]]{{ع}} از [[وعدههای الهی]] است و [[خداوند]] در [[وعده]] خود [[تخلف]] نمیکند، زیرا خود در [[قرآن]] فرموده: {{متن قرآن|ِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ}}<ref> سوره آل عمران، آیه ۹.</ref><ref>{{متن حدیث|کُنَّا عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الرِّضَا{{ع}}فَجَرَی ذِکْرُ السُّفْیَانِیِّ وَ مَا جَاءَ فِی الرِّوَایَةِ مِنْ أَنَّ أَمْرَهُ مِنَ الْمَحْتُومِ فَقُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ{{ع}}هَلْ یَبْدُو لِلَّهِ فِی الْمَحْتُومِ قَالَ نَعَمْ قُلْنَا لَهُ فَنَخَافُ أَنْ یَبْدُوَ لِلَّهِ فِی الْقَائِمِ فَقَالَ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَ الْمِیعَادِ وَ اللَّهُ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ}}؛ الغیبة للنعمانی، ص ۳۰۲ ح ۱۰.</ref> | #روایاتی که موضوع [[بداء]] را خصوصاً در احوال [[آخرالزمان]] و [[ظهور]] [[حضرت]] بیان میکند. چنانچه [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: «چند چیز جزء [[نشانههای حتمی ظهور]] است که قطعاً پیش از [[قیام]] [[حضرت قائم]]{{ع}} روی خواهد داد؛ [[خروج سفیانی]]، فرو رفتن [[لشکر سفیانی]] در [[سرزمین بیداء]]، [[شهید]] شدن [[نفس زکیه]]، ندایی آسمانی. [[راوی]] سؤال کرد: آیا در [[نشانههای حتمی]]، [[بداء]] روی خواهد داد؟ [[حضرت]] پاسخ داد: آری. سپس [[راوی]] عرض کرد: میترسم در [[قیام]] [[حضرت قائم]]{{ع}} نیز [[بداء]] رخ دهد! [[حضرت]] فرمود: خیر! [[قیام]] [[حضرت قائم]]{{ع}} از [[وعدههای الهی]] است و [[خداوند]] در [[وعده]] خود [[تخلف]] نمیکند، زیرا خود در [[قرآن]] فرموده: {{متن قرآن|ِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ}}<ref> سوره آل عمران، آیه ۹.</ref><ref>{{متن حدیث|کُنَّا عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الرِّضَا{{ع}}فَجَرَی ذِکْرُ السُّفْیَانِیِّ وَ مَا جَاءَ فِی الرِّوَایَةِ مِنْ أَنَّ أَمْرَهُ مِنَ الْمَحْتُومِ فَقُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ{{ع}}هَلْ یَبْدُو لِلَّهِ فِی الْمَحْتُومِ قَالَ نَعَمْ قُلْنَا لَهُ فَنَخَافُ أَنْ یَبْدُوَ لِلَّهِ فِی الْقَائِمِ فَقَالَ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَ الْمِیعَادِ وَ اللَّهُ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ}}؛ الغیبة للنعمانی، ص ۳۰۲ ح ۱۰.</ref><ref>ر.ک: حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان، ص۱۳۳-۱۳۸.</ref> | ||
*اصل [[ظهور حضرت حجت]] از اموری است که شکی در حتمیت آن نیست، چنانچه فرمودهاند: «اگر از [[عمر]] هستی یک روز باقی مانده باشد [[حضرت]] [[ظهور]] خواهد کرد»<ref>ر.ک: ارشاد مفید، ج ۲، ص ۳۴۰؛ اعلام الوری، ص ۴۰۱؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۳۳.</ref> | *اصل [[ظهور حضرت حجت]] از اموری است که شکی در حتمیت آن نیست، چنانچه فرمودهاند: «اگر از [[عمر]] هستی یک روز باقی مانده باشد [[حضرت]] [[ظهور]] خواهد کرد»<ref>ر.ک: ارشاد مفید، ج ۲، ص ۳۴۰؛ اعلام الوری، ص ۴۰۱؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۳۳.</ref><ref>ر.ک: تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۶۱.</ref> هرچند از [[تعیین وقت ظهور]] [[امام عصر]]{{ع}} [[نهی]] شده است<ref>ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲، ص ۵۸.</ref>، ولی تقدیم و تأخر در آن ممکن است. | ||
==امکان [[بداء]] در [[نشانههای ظهور]]== | ==امکان [[بداء]] در [[نشانههای ظهور]]== | ||
*نسبت به [[نشانههای ظهور]] باید گفت: وقوع [[بداء]] در نشانههای غیرحتمی [[مورد اتفاق]] همه [[دانشمندان اسلامی]] است. ولی درباره وقوع [[بدا]] در [[نشانههای حتمی ظهور]] سه نظر وجود دارد: امکان وقوع [[بداء]]، عدم امکان وقوع [[بداء]]، عدم امکان وقوع [[بداء]] دراصل [[نشانههای حتمی]] وامکان [[بداء]] درجزئیات<ref>ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص ۲۶۲؛ آیتی، نصرتالله، تأملی در نشانههای حتمی ظهور، ص ۳۴ ـ ۴۳.</ref>. | *نسبت به [[نشانههای ظهور]] باید گفت: وقوع [[بداء]] در نشانههای غیرحتمی [[مورد اتفاق]] همه [[دانشمندان اسلامی]] است. ولی درباره وقوع [[بدا]] در [[نشانههای حتمی ظهور]] سه نظر وجود دارد: امکان وقوع [[بداء]]، عدم امکان وقوع [[بداء]]، عدم امکان وقوع [[بداء]] دراصل [[نشانههای حتمی]] وامکان [[بداء]] درجزئیات<ref>ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص ۲۶۲؛ آیتی، نصرتالله، تأملی در نشانههای حتمی ظهور، ص ۳۴ ـ ۴۳.</ref>. |