بنی عمرو بن عمیر: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۲
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۱) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
بنابر گزارشهای [[تاریخی]] نخستین گرونده به [[اسلام]] از [[بنی عمرو]] بن عمیر، [[عروة بن مسعود بن عمرو بن عمیر]] است. او که متخصص ساخت جنگ افزارهایی چون منجنیق بود در [[سال دهم هجری]] به [[مدینه]] رفت و [[مسلمان]] شد و از آن [[حضرت]] اجازه خواست برای [[دعوت]] اهالی ثقیف به طائف برود و چون به [[احترام]] و [[جایگاه]] خودبین آنان مطمئن بود، [[پیش بینی]] پیامبر مبنی بر احتمال کشته شدنش در طائف را نپذیرفت. سرانجام به طائف رفت و همان طور که [[رسول خدا]] پیش بینی کرده بود اهالی آن [[شهر]] از روی سرسختی [[عروة بن مسعود]] تازه مسلمان را کشتند. پیامبر او را به [[مؤمن]] [[انطاکیه]] مذکور در [[سوره یس]] [[تشبیه]] کرد که [[قوم]] خود را به [[دین خدا]] فرا خواند؛ ولی آنان وی را کشتند.<ref>المغازی، ج ۳، ص ۹۶۰ ـ ۹۶۱.</ref> بنی عمرو در کنار ثقیف در واپسین سال [[حیات پیامبر]] و پس از آنکه [[شاهد]] حضور هیئتهای [[قبایل]] منطقه در مدینه بودند <ref>تاریخ العرب، ج ۴، ص ۱۵۵.</ref> [[تصمیم]] گرفتند [[عبدیالیل بن عمرو بن عمیر]] را برای [[مذاکره]] درباره نحوه [[پذیرش اسلام]] به [[مدینه]] بفرستند؛ اما عبدیالیل از [[ترس]] آنکه مبادا پس از [[مسلمان]] شدن و بازگشت به [[طائف]] همچون [[عروة بن مسعود]] کشته شود، نپذیرفت و خواستار اعزام افرادی همراه خود به مدینه شد. این [[هیئت]] که به وفد ثقیف معروف است، از دهها ثقفی تشکیل میشد<ref>المغازی، ج ۳، ص ۹۶۲ ـ ۹۶۳.</ref> که [[ریاست]] آن را عبدیالیل بر عهده داشت<ref> الطبقات، ج ۵، ص ۵۰۶.</ref> بنا به گزارش دیگری ریاست آنان را ۶ تن از جمله عبدیالیل و دو پسرش [[ربیعه]] و [[کنانه]] بر عهده داشتند.<ref> الطبقات، ج ۱، ص ۳۱۳.</ref> بنابه گزارش مدائنی از بین افراد وفد، [[کنانه بن عبدیالیل بن عمرو بن عمیر]] [[اسلام]] را نپذیرفت و به [[روم]] رفت و [[مسیحی]] شد و همانجا درگذشت.<ref>البدایة والنهایه، ج ۴، ص ۳۹۶.</ref> | بنابر گزارشهای [[تاریخی]] نخستین گرونده به [[اسلام]] از [[بنی عمرو]] بن عمیر، [[عروة بن مسعود بن عمرو بن عمیر]] است. او که متخصص ساخت جنگ افزارهایی چون منجنیق بود در [[سال دهم هجری]] به [[مدینه]] رفت و [[مسلمان]] شد و از آن [[حضرت]] اجازه خواست برای [[دعوت]] اهالی ثقیف به طائف برود و چون به [[احترام]] و [[جایگاه]] خودبین آنان مطمئن بود، [[پیش بینی]] پیامبر مبنی بر احتمال کشته شدنش در طائف را نپذیرفت. سرانجام به طائف رفت و همان طور که [[رسول خدا]] پیش بینی کرده بود اهالی آن [[شهر]] از روی سرسختی [[عروة بن مسعود]] تازه مسلمان را کشتند. پیامبر او را به [[مؤمن]] [[انطاکیه]] مذکور در [[سوره یس]] [[تشبیه]] کرد که [[قوم]] خود را به [[دین خدا]] فرا خواند؛ ولی آنان وی را کشتند.<ref>المغازی، ج ۳، ص ۹۶۰ ـ ۹۶۱.</ref> بنی عمرو در کنار ثقیف در واپسین سال [[حیات پیامبر]] و پس از آنکه [[شاهد]] حضور هیئتهای [[قبایل]] منطقه در مدینه بودند <ref>تاریخ العرب، ج ۴، ص ۱۵۵.</ref> [[تصمیم]] گرفتند [[عبدیالیل بن عمرو بن عمیر]] را برای [[مذاکره]] درباره نحوه [[پذیرش اسلام]] به [[مدینه]] بفرستند؛ اما عبدیالیل از [[ترس]] آنکه مبادا پس از [[مسلمان]] شدن و بازگشت به [[طائف]] همچون [[عروة بن مسعود]] کشته شود، نپذیرفت و خواستار اعزام افرادی همراه خود به مدینه شد. این [[هیئت]] که به وفد ثقیف معروف است، از دهها ثقفی تشکیل میشد<ref>المغازی، ج ۳، ص ۹۶۲ ـ ۹۶۳.</ref> که [[ریاست]] آن را عبدیالیل بر عهده داشت<ref> الطبقات، ج ۵، ص ۵۰۶.</ref> بنا به گزارش دیگری ریاست آنان را ۶ تن از جمله عبدیالیل و دو پسرش [[ربیعه]] و [[کنانه]] بر عهده داشتند.<ref> الطبقات، ج ۱، ص ۳۱۳.</ref> بنابه گزارش مدائنی از بین افراد وفد، [[کنانه بن عبدیالیل بن عمرو بن عمیر]] [[اسلام]] را نپذیرفت و به [[روم]] رفت و [[مسیحی]] شد و همانجا درگذشت.<ref>البدایة والنهایه، ج ۴، ص ۳۹۶.</ref> | ||
بنی عمروبن عمیر پس از [[قبول اسلام]] همچنان در پی درآمدهای نا [[مشروع]] خود از طریق [[ربا]] بودند. در این میان بنی [[مغیره]] از خاندانهای [[قریشی]] ـ و به [[نقلی]] [[عباس بن عبد المطلب]] ـ با خودداری از پرداخت سود پولهای دریافتی از بنیعمرو بن عمیر به نزد [[عتاب بن اسید]] [[حاکم مکه]] [[شکایت]] بردند.<ref>تفسیر ماوردی، ج ۱، ص ۳۵۱.</ref> [[عتاب]] جریان را به [[پیامبر]] گزارش داد که آیاتِ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَذَرُواْ مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ فَأْذَنُواْ بِحَرْبٍ مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِن تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُؤُوسُ أَمْوَالِكُمْ لاَ تَظْلِمُونَ وَلاَ تُظْلَمُونَ }}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و اگر مؤمنید آنچه از ربا که باز مانده است رها کنید و اگر (رها) نکردید پس، از پیکاری از سوی خداوند و فرستاده وی (با خویش) آگاه باشید و اگر توبه کنید سرمایههایتان از آن شماست، نه ستم میورزید و نه بر شما ستم میرود» سوره بقره، آیه ۲۷۸-۲۷۹.</ref> نازل شد. در این [[آیات]] [[خداوند]] [[مؤمنان]] را به رها کردن آنچه از مطالبات ربا باقی مانده [[فرمان]] میدهد و به آنان هشدار میدهد در صورتی که به کار خود ادامه داده، [[تسلیم]] [[حکم الهی]] نشوید پیامبر[[حق]] دارد با [[جنگ]] و [[توسل]] به [[نیروی نظامی]] جلوی شما را بگیرد؛ اما اگر [[توبه]] کنید [[حق]] دارید سرمایههای اصلی خود را بدون هیچ سودی از [[مردم]] بگیرید. پس از آن [[رسول خدا]] [[عتاب بن اسید]] را بر [[جنگیدن]] با [[بنی عمرو بن عمیر]] در صورت عمل نکردن به مفاد [[آیه]] موظف ساخت. <ref>جامعالبیان، مج ۳، ج ۳، ص ۱۴۶ ـ ۱۴۷.</ref> [[فرزندان]] عمرو بن عمیر از سود [[اموال]] خود گذشته، اصل [[سرمایه]] را از [[بنی مغیره]] خواستند. بنو مغیره ادعای [[تنگدستی]] کرده، تا [[زمان]] فرا رسیدن محصول مهلت خواستند. چون طلبکاران از دادن مهلت [[پرهیز]] کردند آیه {{متن قرآن|وَإِنْ كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَةٍ وَأَنْ تَصَدَّقُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«و اگر تنگدست باشد، مهلتی باید تا گشایشی یابد و اگر بدانید صدقه دادن برای شما بهتر است» سوره بقره، آیه ۲۸۰.</ref> نازل شد.<ref>اسباب النزول، ص ۸۲.</ref> | بنی عمروبن عمیر پس از [[قبول اسلام]] همچنان در پی درآمدهای نا [[مشروع]] خود از طریق [[ربا]] بودند. در این میان بنی [[مغیره]] از خاندانهای [[قریشی]] ـ و به [[نقلی]] [[عباس بن عبد المطلب]] ـ با خودداری از پرداخت سود پولهای دریافتی از بنیعمرو بن عمیر به نزد [[عتاب بن اسید]] [[حاکم مکه]] [[شکایت]] بردند.<ref>تفسیر ماوردی، ج ۱، ص ۳۵۱.</ref> [[عتاب]] جریان را به [[پیامبر]] گزارش داد که آیاتِ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَذَرُواْ مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ فَأْذَنُواْ بِحَرْبٍ مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِن تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُؤُوسُ أَمْوَالِكُمْ لاَ تَظْلِمُونَ وَلاَ تُظْلَمُونَ }}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و اگر مؤمنید آنچه از ربا که باز مانده است رها کنید و اگر (رها) نکردید پس، از پیکاری از سوی خداوند و فرستاده وی (با خویش) آگاه باشید و اگر توبه کنید سرمایههایتان از آن شماست، نه ستم میورزید و نه بر شما ستم میرود» سوره بقره، آیه ۲۷۸-۲۷۹.</ref> نازل شد. در این [[آیات]] [[خداوند]] [[مؤمنان]] را به رها کردن آنچه از مطالبات ربا باقی مانده [[فرمان]] میدهد و به آنان هشدار میدهد در صورتی که به کار خود ادامه داده، [[تسلیم]] [[حکم الهی]] نشوید پیامبر[[حق]] دارد با [[جنگ]] و [[توسل]] به [[نیروی نظامی]] جلوی شما را بگیرد؛ اما اگر [[توبه]] کنید [[حق]] دارید سرمایههای اصلی خود را بدون هیچ سودی از [[مردم]] بگیرید. پس از آن [[رسول خدا]] [[عتاب بن اسید]] را بر [[جنگیدن]] با [[بنی عمرو بن عمیر]] در صورت عمل نکردن به مفاد [[آیه]] موظف ساخت. <ref>جامعالبیان، مج ۳، ج ۳، ص ۱۴۶ ـ ۱۴۷.</ref> [[فرزندان]] عمرو بن عمیر از سود [[اموال]] خود گذشته، اصل [[سرمایه]] را از [[بنی مغیره]] خواستند. بنو مغیره ادعای [[تنگدستی]] کرده، تا [[زمان]] فرا رسیدن محصول مهلت خواستند. چون طلبکاران از دادن مهلت [[پرهیز]] کردند آیه {{متن قرآن|وَإِنْ كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَةٍ وَأَنْ تَصَدَّقُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«و اگر تنگدست باشد، مهلتی باید تا گشایشی یابد و اگر بدانید صدقه دادن برای شما بهتر است» سوره بقره، آیه ۲۸۰.</ref> نازل شد.<ref>اسباب النزول، ص ۸۲.</ref><ref>[[حسن بستان|بستان، حسن]]، [[بنی عمرو بن عمیر (مقاله)|مقاله «بنی عمرو بن عمیر»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>. | ||
==[[بنی عمرو]] بن عمیر پس از [[پیامبر]]== | ==[[بنی عمرو]] بن عمیر پس از [[پیامبر]]== | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* [[پرونده:000057.jpg|22px]] [[حسن بستان|بستان، حسن]]، [[بنی عمرو بن عمیر (مقاله)|مقاله «بنی عمرو بن عمیر»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|''' دائرة المعارف قرآن کریم ج۶''']] | * [[پرونده:000057.jpg|22px]] [[حسن بستان|بستان، حسن]]، [[بنی عمرو بن عمیر (مقاله)|مقاله «بنی عمرو بن عمیر»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|''' دائرة المعارف قرآن کریم ج۶''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||