بیعت عقبه اول: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:


==[[اهل]] یثرب و [[ایمان به پیامبر]]==
==[[اهل]] یثرب و [[ایمان به پیامبر]]==
بعد از رحلت [[حضرت خدیجه]] و [[ابوطالب]]، عملکرد بازدارندۀ [[مشرکان]] علیه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} وارد مرحلۀ جدیدی شد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۱۶.</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از هر فرصتی، به ویژه موسم [[حج]] که [[قبایل]] از مناطق مختلف برای ادای [[مناسک]] [[حج]] به [[مکه]] می‌آمدند، استفاده و [[مردم]] را به [[اسلام]] [[دعوت]] می‌کرد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۲۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۶۸</ref>. ایشان با گروه شش نفره‌ای<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۲۹ ـ ۴۳۰.</ref> از طوایف مختلف [[قبیله]] [[خزرج]] در جمرۀ [[عقبه]] در [[منی]]<ref>یاقوت حموی، المعجم البلدان، ج۴، ص۱۳۴.</ref> [[ملاقات]] کرد و پس از [[دعوت به پرستش خداوند]]، [[پیام اسلام]] را به آنان عرضه داشت و [[قرآن]] [[تلاوت]] فرمود. [[خزرجیان]] ضمن [[ایمان آوردن]] [[متعهد]] شدند به [[تبلیغ]] این [[آیین جدید]] در بین [[قوم]] خود بپردازند. پس از بازگشت، جریان ملاقات با [[حضرت رسول]]{{صل}} را به اطلاع یثربیان رساندند و [[مردم]] را به [[اسلام]] [[دعوت]] کردند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۳۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۱؛ تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۳۵۴ - ۳۵۵؛ ابن حزم، جوامع السیرة النبویه، ص ۵۵؛ دلائل النبوه، ج ۲، ص ۴۳۴ - ۴۳۵.</ref>.<ref>ر.ک: [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[پیمان عقبه اول (مقاله)|پیمان عقبه اول]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص:۲۲۳-۲۲۴؛ [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۴۶.</ref>
بعد از رحلت [[حضرت خدیجه]] و [[ابوطالب]]، عملکرد بازدارندۀ [[مشرکان]] علیه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} وارد مرحلۀ جدیدی شد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۱۶.</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از هر فرصتی، به ویژه موسم [[حج]] که [[قبایل]] از مناطق مختلف برای ادای [[مناسک]] [[حج]] به [[مکه]] می‌آمدند، استفاده و [[مردم]] را به [[اسلام]] [[دعوت]] می‌کرد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۲۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۶۸</ref>. ایشان با گروه شش نفره‌ای<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۲۹ ـ ۴۳۰.</ref> از طوایف مختلف [[قبیله]] [[خزرج]] در جمرۀ [[عقبه]] در [[منی]]<ref>یاقوت حموی، المعجم البلدان، ج۴، ص۱۳۴.</ref> [[ملاقات]] کرد و پس از [[دعوت به پرستش خداوند]]، [[پیام اسلام]] را به آنان عرضه داشت و [[قرآن]] [[تلاوت]] فرمود. [[خزرجیان]] ضمن [[ایمان آوردن]] [[متعهد]] شدند به [[تبلیغ]] این [[آیین جدید]] در بین [[قوم]] خود بپردازند. پس از بازگشت، جریان ملاقات با [[حضرت رسول]]{{صل}} را به اطلاع یثربیان رساندند و [[مردم]] را به [[اسلام]] [[دعوت]] کردند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۳۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۱؛ تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۳۵۴ - ۳۵۵؛ ابن حزم، جوامع السیرة النبویه، ص ۵۵؛ دلائل النبوه، ج ۲، ص ۴۳۴ - ۴۳۵.</ref><ref>ر.ک: [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[پیمان عقبه اول (مقاله)|پیمان عقبه اول]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص:۲۲۳-۲۲۴؛ [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۴۶.</ref>


==[[پیمان عقبه اول]]==
==[[پیمان عقبه اول]]==
خط ۱۵: خط ۱۵:


==نتایج بیعت عقبه اول==
==نتایج بیعت عقبه اول==
پس از انعقاد پیمان، [[حضرت محمد]]{{صل}}، [[مصعب بن عمیر]] را با عنوان نمایندۀ خویش به منظور [[تعلیم]] [[قرآن]]، [[آموختن]] دستورهای [[دینی]] و [[تبلیغ]] [[اسلام]]، همراه بیعت‌کنندگان فرستاد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۳۴؛ ۴۳۵.</ref>. کار او به قدری موفقیت‌آمیز بود که سال بعد اکثر [[مردم]] [[یثرب]] [[مسلمان]] شده بودند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۳۷.</ref> و زمینه را برای انعقاد [[بیعت]] عقبۀ دوم مبنی بر هجرت [[رسول خدا]]{{صل}} به یثرب و [[دفاع]] همه‌جانبه یثربیان از ایشان فراهم ساخت<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۴۲؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ص۹۸-۹۹.</ref>. از جمله گزارش‌های [[تاریخی]] اقامۀ نخستین [[نماز جمعه]] به [[امامت]] [[اسعد بن زراره]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۳۵.</ref> یا مصعب<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشریعة، ج۲، ص۴۴۱.</ref> است. [[اسلام آوردن]] رؤسای [[قبایل]]، از جمله [[سعد بن معاذ]] ([[بنی عبدالاشهل]]) و [[اسید بن حضیر]] ([[بنی‌ظفر]]) در [[گرایش]] افراد [[قبیله]] به [[اسلام]] مؤثر بود<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۳۸-۴۳۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۳۵۲.</ref>.<ref>ر.ک: [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[پیمان عقبه اول (مقاله)|پیمان عقبه اول]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص:۲۲۵-۲۲۶.</ref>
پس از انعقاد پیمان، [[حضرت محمد]]{{صل}}، [[مصعب بن عمیر]] را با عنوان نمایندۀ خویش به منظور [[تعلیم]] [[قرآن]]، [[آموختن]] دستورهای [[دینی]] و [[تبلیغ]] [[اسلام]]، همراه بیعت‌کنندگان فرستاد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۳۴؛ ۴۳۵.</ref>. کار او به قدری موفقیت‌آمیز بود که سال بعد اکثر [[مردم]] [[یثرب]] [[مسلمان]] شده بودند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۳۷.</ref> و زمینه را برای انعقاد [[بیعت]] عقبۀ دوم مبنی بر هجرت [[رسول خدا]]{{صل}} به یثرب و [[دفاع]] همه‌جانبه یثربیان از ایشان فراهم ساخت<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۴۲؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ص۹۸-۹۹.</ref>. از جمله گزارش‌های [[تاریخی]] اقامۀ نخستین [[نماز جمعه]] به [[امامت]] [[اسعد بن زراره]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۳۵.</ref> یا مصعب<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشریعة، ج۲، ص۴۴۱.</ref> است. [[اسلام آوردن]] رؤسای [[قبایل]]، از جمله [[سعد بن معاذ]] ([[بنی عبدالاشهل]]) و [[اسید بن حضیر]] ([[بنی‌ظفر]]) در [[گرایش]] افراد [[قبیله]] به [[اسلام]] مؤثر بود<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۳۸-۴۳۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۳۵۲.</ref><ref>ر.ک: [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[پیمان عقبه اول (مقاله)|پیمان عقبه اول]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص:۲۲۵-۲۲۶.</ref>


==جریانات تازه و [[امیدوارکننده]]==
==جریانات تازه و [[امیدوارکننده]]==
خط ۲۸: خط ۲۸:
واقدی نقل می‌کند: [[أسعد بن زراره]] و [[ذکوان بن عبد قیس]] به مکه آمده بودند تا با [[عتبة بن ربیعه]] هم [[پیمان]] شوند؛ اما خبر [[بعثت پیامبر]]{{صل}} را شنیدند و به محضر ایشان آمدند. آن حضرت اسلام را بر آنها عرضه کرد و برایشان قرآن خواند. آن دو [[مسلمان]] شده و دیگر به نزد [[عتبه]] نرفتند و برای اولین بار اسلام را به [[شهر مدینه]] بردند<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۱۸؛ ج۳، ص۴۵۶؛ الاستیعاب، ج۱، ص۸۱؛ ج۲، ص۴۶۶؛ اسد الغابة، ج۲، ص۲۱۰؛ الإصابة، ج۱، ص۳۸۸؛ اعلام الوری، ج۱، ص۱۳۸؛ بحارالأنوار، ج۱۹، ص۹؛ الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ج۴، ص۱۱۸.</ref>. البته این [[روایت]] می‌تواند شکل دیگری از نقل قبلی باشد.
واقدی نقل می‌کند: [[أسعد بن زراره]] و [[ذکوان بن عبد قیس]] به مکه آمده بودند تا با [[عتبة بن ربیعه]] هم [[پیمان]] شوند؛ اما خبر [[بعثت پیامبر]]{{صل}} را شنیدند و به محضر ایشان آمدند. آن حضرت اسلام را بر آنها عرضه کرد و برایشان قرآن خواند. آن دو [[مسلمان]] شده و دیگر به نزد [[عتبه]] نرفتند و برای اولین بار اسلام را به [[شهر مدینه]] بردند<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۱۸؛ ج۳، ص۴۵۶؛ الاستیعاب، ج۱، ص۸۱؛ ج۲، ص۴۶۶؛ اسد الغابة، ج۲، ص۲۱۰؛ الإصابة، ج۱، ص۳۸۸؛ اعلام الوری، ج۱، ص۱۳۸؛ بحارالأنوار، ج۱۹، ص۹؛ الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ج۴، ص۱۱۸.</ref>. البته این [[روایت]] می‌تواند شکل دیگری از نقل قبلی باشد.


[[مورخان]] و [[مفسران]] گفته‌اند: در سال بعد، شش نفر از [[طائفه]] خزرج به مکه آمده بودند: [[سعد بن ربیع]]، [[اسعد بن زراره]]، [[ابوالهیثم بن تیهان]]، [[عبدالله بن رواحه]]، [[نعمان بن حارثه]] و [[عبادة بن صامت]]. پیامبر{{صل}} آنها را در [[منی]] [[ملاقات]] فرمود و نزدشان نشست و آنها را به خدا دعوت کرد. آنها از ایشان خواستند که از آنچه بر او [[وحی]] شده، برایشان بخواند. پیامبر{{صل}} بخشی از [[سوره ابراهیم]] را بر آنها خواند از [[آیه]]: {{متن قرآن|إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! این شهر را امن گردان و مرا و فرزندانم را از پرستیدن بت‌ها دور بدار» سوره ابراهیم، آیه ۳۵.</ref> آن مردان که همه بعدها از [[صحابه]] بزرگ بوده‌اند، در برابر [[تلاوت قرآن]] به [[کرنش]] درآمده و با حال [[رقت]] [[گریه]] کردند، بدین ترتیب، [[دعوت پیامبر]]{{صل}} [[اجابت]] شده و همگی [[مسلمان]] شدند. این [[سفر]] دوم، دسته کوچک قبلی است که این بار با تعداد بیشتری به [[مکه]] آمده بودند<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۶۹؛ الدر المنثور، ج۵، ص۴۶.</ref>.<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۶۶.</ref>
[[مورخان]] و [[مفسران]] گفته‌اند: در سال بعد، شش نفر از [[طائفه]] خزرج به مکه آمده بودند: [[سعد بن ربیع]]، [[اسعد بن زراره]]، [[ابوالهیثم بن تیهان]]، [[عبدالله بن رواحه]]، [[نعمان بن حارثه]] و [[عبادة بن صامت]]. پیامبر{{صل}} آنها را در [[منی]] [[ملاقات]] فرمود و نزدشان نشست و آنها را به خدا دعوت کرد. آنها از ایشان خواستند که از آنچه بر او [[وحی]] شده، برایشان بخواند. پیامبر{{صل}} بخشی از [[سوره ابراهیم]] را بر آنها خواند از [[آیه]]: {{متن قرآن|إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! این شهر را امن گردان و مرا و فرزندانم را از پرستیدن بت‌ها دور بدار» سوره ابراهیم، آیه ۳۵.</ref> آن مردان که همه بعدها از [[صحابه]] بزرگ بوده‌اند، در برابر [[تلاوت قرآن]] به [[کرنش]] درآمده و با حال [[رقت]] [[گریه]] کردند، بدین ترتیب، [[دعوت پیامبر]]{{صل}} [[اجابت]] شده و همگی [[مسلمان]] شدند. این [[سفر]] دوم، دسته کوچک قبلی است که این بار با تعداد بیشتری به [[مکه]] آمده بودند<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۶۹؛ الدر المنثور، ج۵، ص۴۶.</ref><ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۶۶.</ref>


===[[بیعت عقبه اول]]===
===[[بیعت عقبه اول]]===
خط ۳۹: خط ۳۹:
[[ابوالهیثم مالک بن تیهان]]<ref>او پیش از اسلام اهل توحید و یگانه پرست بود و در دوره جاهلیت از بت‌ها بیزاری می‌جست وی در جنگ‌های بدر، احد، خندق، موته و دیگر غزوه‌ها در رکاب پیامبر حضور یافت و بعدها در جنگ صفین در راه امیرالمؤمنین{{ع}} شهید شد. الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۴۱؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۲۴۰.</ref> گفت: «یا رسول الله! میان ما و [[مردم]] (= [[یهود]]) پیوندها و پیمان‌هایی است که اکنون آنها را قطع می‌کنیم. اگر ما چنین کردیم و خدا تو را [[پیروز]] گردانید، آیا ممکن است به سوی قوم خود بازگردی و ما را به حال خود رها کنی؟» [[رسول خدا]]{{صل}} تبسمی کرد، فرمود: {{متن حدیث|بَلِ الدَّمُ الدَّمُ وَ الْهَدْمُ الْهَدْمُ}} یعنی: «[[زندگی]] من زندگی شماست. [[مرگ]] من مرگ شماست. من از شمایم و شما از من هستید. می‌جنگم با آن کس که شما می‌جنگید، [[صلح]] می‌کنم با آن کس که شما [[صلح]] می‌کنید». ما در [[مرگ]] و [[زندگی]] با هم هستیم. بعد فرمود: «اینک [[دوازده نفر]] [[نقیب]] و مهتر معرفی کنید تا [[مسئولیت]] امور [[قوم]] خود را بر عهده بگیرند» آن‌گاه [[رسول خدا]]{{صل}} به آن نقیبان فرمود: «شما بر قوم خود و امور [[مردم]] خویش کفیل و ضامن باشید. من کفیل قوایم تشریق خود - یعنی [[مسلمانان]] - هستم». و آنها پذیرفتند و گفتند: «آری»<ref>السیرة النبویة، ج۱، ص۴۴۶؛ تاریخ الطبری، ج۲، ص۳۶۵؛ الکامل، ج۲، ص۱۰۰؛ البدایة والنهایة، ج۳، ص۱۶۲؛ معجم الکبیر، ج۱۹، ص۸۹.</ref>.
[[ابوالهیثم مالک بن تیهان]]<ref>او پیش از اسلام اهل توحید و یگانه پرست بود و در دوره جاهلیت از بت‌ها بیزاری می‌جست وی در جنگ‌های بدر، احد، خندق، موته و دیگر غزوه‌ها در رکاب پیامبر حضور یافت و بعدها در جنگ صفین در راه امیرالمؤمنین{{ع}} شهید شد. الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۴۱؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۲۴۰.</ref> گفت: «یا رسول الله! میان ما و [[مردم]] (= [[یهود]]) پیوندها و پیمان‌هایی است که اکنون آنها را قطع می‌کنیم. اگر ما چنین کردیم و خدا تو را [[پیروز]] گردانید، آیا ممکن است به سوی قوم خود بازگردی و ما را به حال خود رها کنی؟» [[رسول خدا]]{{صل}} تبسمی کرد، فرمود: {{متن حدیث|بَلِ الدَّمُ الدَّمُ وَ الْهَدْمُ الْهَدْمُ}} یعنی: «[[زندگی]] من زندگی شماست. [[مرگ]] من مرگ شماست. من از شمایم و شما از من هستید. می‌جنگم با آن کس که شما می‌جنگید، [[صلح]] می‌کنم با آن کس که شما [[صلح]] می‌کنید». ما در [[مرگ]] و [[زندگی]] با هم هستیم. بعد فرمود: «اینک [[دوازده نفر]] [[نقیب]] و مهتر معرفی کنید تا [[مسئولیت]] امور [[قوم]] خود را بر عهده بگیرند» آن‌گاه [[رسول خدا]]{{صل}} به آن نقیبان فرمود: «شما بر قوم خود و امور [[مردم]] خویش کفیل و ضامن باشید. من کفیل قوایم تشریق خود - یعنی [[مسلمانان]] - هستم». و آنها پذیرفتند و گفتند: «آری»<ref>السیرة النبویة، ج۱، ص۴۴۶؛ تاریخ الطبری، ج۲، ص۳۶۵؛ الکامل، ج۲، ص۱۰۰؛ البدایة والنهایة، ج۳، ص۱۶۲؛ معجم الکبیر، ج۱۹، ص۸۹.</ref>.


[[عباده بن صامت]]<ref>از صحابه رسول خدا که در غزوات بدر و احد و خندق همراه پیامبر بود، در زمان خلفا در زمره معلمان قرآن به شهرهای مختلف می‌رفته است. اسد الغابه، ج۳، ص۵۶.</ref> که خود از [[بیعت کنندگان]] این [[عقبه]] و یکی از نقیبان [[دوازده‌گانه]] و یکی از مردان بزرگ [[انصار]] به شمار می‌آید، طبق نقل [[صحیح بخاری]] و [[صحیح مسلم]] می‌گوید: [[پیامبر]] از همگی ما [[بیعت]] گرفت تا در هر [[سختی]] و [[گشایش]]، در هر [[شادی]] و رنجی از او [[اطاعت]] و حرف‌شنوی داشته باشیم و سپس فرمودند: {{متن حدیث|و لا ننازع الأمر أهله‏}}: با [[صاحبان امر]] و دارندگان [[حکومت]] [[منازعه]] و مقابله نکنیم<ref>صحیح البخاری، ج۹، ص۷۷، ش۷۱۹۹؛ صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۷۰، ش۱۷۰۹؛ السیرة النبویة، ج۱، ص۴۵۴؛ مصنف (ابی شیبة)، ج۴، ص۴۶۴، ش۳۷۲۵۷؛ تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۳۰۳.</ref>.<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۶۸.</ref>
[[عباده بن صامت]]<ref>از صحابه رسول خدا که در غزوات بدر و احد و خندق همراه پیامبر بود، در زمان خلفا در زمره معلمان قرآن به شهرهای مختلف می‌رفته است. اسد الغابه، ج۳، ص۵۶.</ref> که خود از [[بیعت کنندگان]] این [[عقبه]] و یکی از نقیبان [[دوازده‌گانه]] و یکی از مردان بزرگ [[انصار]] به شمار می‌آید، طبق نقل [[صحیح بخاری]] و [[صحیح مسلم]] می‌گوید: [[پیامبر]] از همگی ما [[بیعت]] گرفت تا در هر [[سختی]] و [[گشایش]]، در هر [[شادی]] و رنجی از او [[اطاعت]] و حرف‌شنوی داشته باشیم و سپس فرمودند: {{متن حدیث|و لا ننازع الأمر أهله‏}}: با [[صاحبان امر]] و دارندگان [[حکومت]] [[منازعه]] و مقابله نکنیم<ref>صحیح البخاری، ج۹، ص۷۷، ش۷۱۹۹؛ صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۷۰، ش۱۷۰۹؛ السیرة النبویة، ج۱، ص۴۵۴؛ مصنف (ابی شیبة)، ج۴، ص۴۶۴، ش۳۷۲۵۷؛ تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۳۰۳.</ref><ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۶۸.</ref>


==چند سؤال مهم پیرامون مفاد [[پیمان]]==
==چند سؤال مهم پیرامون مفاد [[پیمان]]==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش