ازلی بودن خدا

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

  • "ازلی بودن خدا" بدان معنا نیست که ذات باری یک وجود ازلی است که در امتدادی غیرمتناهی وجود دارد؛ زیرا آنجا اساساً امتدادی در کار نیست و زمانی وجود نداشته است. بر همین اساس، درباره خدا به "سرمد" تعبیر می‌‌کنند. در نهج‌البلاغه آمده است:"خداوند وجودش بر زمان تقدم دارد" [۱][۲].
  • به بیان دیگر: معدوم بودن در برهه‌ای از زمان، نشانه نیازمندی و ممکن‌الوجود بودن آن است و چون واجب‌الوجود خود به خود وجود دارد و به هیچ موجودی نیازمند نیست، همیشه خواهد بود. از این‌رو، دو صفت برای واجب‌الوجود اثبات می‌‌شود: ازلی بودن، یعنی نداشتن سابقه در گذشته و دیگری ابدی بودن، یعنی معدوم نشدن در آینده. مجموع این دو صفت را "سرمدی" گویند[۳].
  • به سخن دیگر: ازلی و ابدی بودن، دو صفت متضایف هستند که یکی روی در نفی عدم سابق دارد و دیگری سر در نفی عدم لاحق؛ و آنچه جامع هر دو وصف الهی است، صفت "سرمد" است.
  • بر اساس یک تعبیر دقیق‌تر، می‌توان گفت: سرمدیت واجب‌الوجود، نفی کننده سه عدم و مثبِت سه وجود زمانی است. در بعد ایجایی: او "بود"، "هست" و "خواهد بود"؛ و در بعد سلبی: "عدم بر او در گذشته راه نداشته"، "ندارد" و "نخواهد داشت"[۴].

منابع

پانویس

  1. «سَبَقَ الْأَوْقَاتَ كَوْنُهُ وَ الْعَدَمَ وُجُودُهُ»؛ مطهری، شرح مبسوط منظومه، ج۴، ص۱۵۳ - ۱۵۲.
  2. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۷.
  3. مصباح یزدی، آموزش عقاید، ص۸۵.
  4. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۸.