بنای سامرا
مقدمه
ورود ترکان به دستگاه خلافت عباسی، موجب رقابت شدید میان آنان از یک سو و اعراب و ایرانیان از دیگر سو شد. رقابتی که برای به دست آوردن مال و مقام، شهر بغداد را ناامن و به کانونی برای توطئهها و دسیسههای آنان تبدیل کرد. این، در حالی است که تعداد ترکان به طور مرتب افزایش مییافت؛ زیرا علاوه بر توالد و تناسل فراوان آنان، هر ساله هزاران غلام ترک را از آن سوی جیحون به بغداد میآوردند و بدین ترتیب، دیری نپایید که بغداد مالامال از ترکانی شد که مورد حمایت و احترام خلیفه بودند. اقتدار فراوان و زیادهروی ترکان در طلب مال و مقام و گستاخی و بیباکی و خشونت و بیرحمی آنان، خیلی زود مشکلات و مصائب دردناکی برای مسلمانان به وجود آورد و نیز تهدید و خطری شد برای خلافت عباسی. ترکان با تسلط بر دستگاه خلافت رفتار خشونت آمیزی با مردم در پیش گرفتند: در بازارها و کوچههای تنگ اسب میتاختند[۱] و کودکان و ضعیفان و پیرزنان را لگدکوب میکردند و زنان را بزور به انحراف میکشیدند[۲]. بدین ترتیب بر خلاف انتظار معتصم که برای مقابله با نفوذ روزافزون ایرانیان و اعراب، غلامان و مزدوران ترک را برکشیده بود، آشکار شد که درمان خطرناکتر از درد گشته است. افزایش تعداد این محافظان مهاجم و رفتار ناهنجارشان با مردم، آنقدر تحمل ناپذیر شد که مردم بغداد به معتصم شکایت بردند[۳] و از درازدستی و ستمکاری آنان بنالیدند و بر ضدشان مسلح شدند و عدهای از آنها را به قتل رساندند[۴]. گروهی نیز نزد معتصم رفتند و گفتند: اگر ترکان را از بغداد بیرون نبری، با تو خواهیم جنگید. پرسید: چگونه با من میجنگید؟ گفتند: با آه سحرگاه. معتصم گفت: من طاقت آن را ندارم[۵]. به گفته طبری، پیرمردی روز عید در برابر معتصم برخاست و گفت: «خداوند پاداش نیک را از تو بردارد که این بیگانگان سنگدل - ترکان - را همسایه ما کردی تا کودکان ما را یتیم و زنانمان را بیوه کنند»[۶].
اینگونه سخنان معتصم را بر آن داشت تا پایتخت را از بغداد بیرون برد و شهری جدید برای مقر حکومت خویش و برای سکونت ترکان بسازد. از اینرو، پس از نماز عید سال ۲۲۰ ق. از بغداد بیرون رفت و دیگر به آن شهر بازنگشت. وی مدتی بر ساحل نهر قاطول[۷] در دهکدهای که محل سکونت عدهای از نبطیان بود سکنی گزید؛ اما از سرما و سختی آنجا برنجید و در جستجوی مکانی دیگر برآمد تا آنکه به محل کنونی سامرا[۸] در قسمت علیای دجله رسید و آنجا را که هوایی پاک و آبی گوارا و خاکی حاصلخیز داشت برای شهر دلخواهش برگزید[۹]. بنای قصر خلیفه پیش از هر کاری آغاز گردید و سپس برای هر یک از فرماندهان و لشکریان ترکْ زمینی اختصاص یافت تا خانههای خود را بسازند؛ آنگاه به دستور خلیفه، هزاران کارگر و صنعتگر و افزارمند و بازرگان از شهرهای دیگر به سامرا آمدند تا نقشه و طرح شهری بزرگ را با خیابانها و کوچهها و بازارها و محل صنعتگران و پیشهوران آماده نمایند. دیری نپایید که شهری آباد و مجلل ساخته شد؛ اما این امر آثار نامطلوبی بر عمران و آبادی و اقتصاد شهر بغداد گذاشت. به همین دلیل، اهل بغداد بهشدت از شهر نوپای ترکان متنفر شدند و کار به آنجا رسید که محدثان در ذم سامرا احادیثی ساختند و شعرا در هجو معتصم اشعاری سرودند[۱۰].
پس از آنکه معتصم در سامرا ساکن شد، با خیالی آسوده ترکان را به خود نزدیک کرد و مناصب مهم و فرماندهی سپاه را به آنان واگذاشت و پای آنها را به میدان سیاست باز کرد و اعراب و ایرانیان را پس راند. این نکته را میتوان از ترتیب قرار گرفتن سپاهیان در جنگ با خرمدینان و در فتح عموریه بهروشنی دریافت؛ زیرا فرماندهان عمده لشکر در این دو نبرد همه از ترکان بودند.[۱۱].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ الکامل، ج۶، ص۲۵۲.
- ↑ سیرالملوک، ص۴۰-۴۲؛ خطیب بغدادی، ابوبکر احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۳، ص۳۴۶.
- ↑ تاریخ الخلفاء، ص۲۳۳.
- ↑ مروج الذهب، ج۲، ص۴۶۶.
- ↑ تاریخ الخلفاء، ص۲۳۳.
- ↑ تاریخ الطبری، ج۵، ص۲۱۳.
- ↑ نهری است که در نزدیکی سامرا از دجله منشعب میشود (معجم البلدان، ج۴، ص۲۹۷).
- ↑ سامرا که کلمهای آسوری است در زبان عربی به صورت سُرَّ مَنْ رَأَى در آمد؛ یعنی شاد شد آن کس که دید. شوخ طبعان آن روز میگفتند: «هر کس آن شهر را با ترکان میبیند شاد میشود؛ زیرا بغداد از دست آنها آسوده است» نک: وفیات الاعیان، ج۱، ص۲۳. و قس: حتی، فیلیپ خلیل، شرق نزدیک در تاریخ، ص۴۱۶. و درباره وجوه اشتقاق و معنای سامرا، نک: جوهری، اسماعیل بن عماد، الصحاح، ذیل ماده «رأی».
- ↑ البلدان، ص۲۹؛ مروج الذهب، ج۲، ص۴۶۷.
- ↑ نظیر بائیه دعبل خزاعی که با این بیت آغاز میشود: ملوكُ بَنِي الْعَبَّاسِ فِي الكُتُبِ سَبْعَة *** وَ لَمْ تَأتِنا فِي ثَامِنٍ مِنْهُمُ الْكُتُبُ (نک: تاریخ الخلفاء، ص۳۳۵).
- ↑ خضری، سید احمد رضا، تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه ص ۹۳.