موسی بن ابیحسن رازی
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
آشنایی اجمالی
در جامع الرواة او را به عنوان حدیثی که از امام رضا(ع) نقل کرده عنوان میکند، و او مجهول است و شرح حالی از او نیست، او میگوید: امام رضا(ع) فرمودند: در بنی اسرائیل خشکسالی شدیدی ظاهر شد و چند سال طول کشید. زنی در میان آنها لقمه نانی بهدست آورد و آن را در دهان گذاشت تا بخورد، در این هنگام سائلی به او رسید و گفت: ای کنیز خداوند گرسنه هستم، آن زن با خود گفت: بهتر است در این زمان این لقمه را هم صدقه دهم، او نان را از دهان خود بیرون آورد و به سائل داد، آن زن فرزند کوچکی داشت که در بیابان هیزم جمع میکرد.
ناگهان گرگی به او حمله آورد و او را در ربود، در این هنگام فریادی بلند شد و زن دنبال گرگ دوید تا فرزندش را از دست گرگ نجات دهد، خداوند جبرئیل را برانگیخت تا آن کودک را از دهان گرگ نجات دهد، جبرئیل به مادر کودک گفت: لقمهای را از دهان بیرون کردی و به سائل دادی و اینک خداوند هم کودکت را از دهان گرگ نجات داد.[۱]