بحث:مقام اصطفاء الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:


علم بنده و علم خدا
علم بنده و علم خدا
دو مطلب مهم در اینجا مطرح است: یکی موضوع «اصطفی» و برگزیدگی و دیگری موضوع علم خداست. ما واژه علم را زیاد به کار می‌بریم؛ اما بحث علم خدا با علم دیگران فرق دارد. ذات ما چیزی و علم ما چیزی دیگر است؛ یعنی علم ما از ذات ما جداست. ما در یک سری موارد علم داریم و در یک سری موارد دیگر علم نداریم. علم ما محدود است و بر ذات ما افزوده شده است. حتی پیامبر اکرم [[صل]] با آن عظمت، به خداوند عرضه داشتند:
دو مطلب مهم در اینجا مطرح است: یکی موضوع «اصطفی» و برگزیدگی و دیگری موضوع علم خداست. ما واژه علم را زیاد به کار می‌بریم؛ اما بحث علم خدا با علم دیگران فرق دارد. ذات ما چیزی و علم ما چیزی دیگر است؛ یعنی علم ما از ذات ما جداست. ما در یک سری موارد علم داریم و در یک سری موارد دیگر علم نداریم. علم ما محدود است و بر ذات ما افزوده شده است. حتی پیامبر اکرم {{صل}} با آن عظمت، به خداوند عرضه داشتند:
««...رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا»»@سوره طه، آیه ۱۱۴&
««...رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا»»<ref>سوره طه، آیه ۱۱۴</ref>
اما این مسائل در مورد خداوند صدق نمی‌کند. حتی شاید بیان این عبارت که «خداوند علم دارد» نادرست باشد، زیرا خدا با آن معنای مستجمع جميع صفات کمال، جدای از علم نیست. علم او بی‌حد و حصر و بی‌نهایت است؛ بنابراین علم خدا، با ذات او یکی است؛ نه اینکه بر ذات خدا افزوده شده یا چیزی جزء ذات اوست. علم و قدرت خدا، خود خداست؛ ولی چون ذهن ما محدود است، وقتی می‌خواهیم صفات خدا را در ذهنمان ترسیم و تحلیل کنیم، می‌گوییم خدا عالم، بصیر، رئوف و لطيف است، اما علم خدا، قدرت خدا و همه صفات الهی مساوی با خود خداست.
اما این مسائل در مورد خداوند صدق نمی‌کند. حتی شاید بیان این عبارت که «خداوند علم دارد» نادرست باشد، زیرا خدا با آن معنای مستجمع جميع صفات کمال، جدای از علم نیست. علم او بی‌حد و حصر و بی‌نهایت است؛ بنابراین علم خدا، با ذات او یکی است؛ نه اینکه بر ذات خدا افزوده شده یا چیزی جزء ذات اوست. علم و قدرت خدا، خود خداست؛ ولی چون ذهن ما محدود است، وقتی می‌خواهیم صفات خدا را در ذهنمان ترسیم و تحلیل کنیم، می‌گوییم خدا عالم، بصیر، رئوف و لطيف است، اما علم خدا، قدرت خدا و همه صفات الهی مساوی با خود خداست.
«...لَيْسَ بَيْنَ اللَّهِ وَ بَيْنَ عِلْمِهِ حَد»@توحید صدوق، ص ۱۳۸&
«...لَيْسَ بَيْنَ اللَّهِ وَ بَيْنَ عِلْمِهِ حَد»<ref>توحید صدوق، ص ۱۳۸</ref>
حد و مرزی بین خدا و علم او وجود ندارد.
حد و مرزی بین خدا و علم او وجود ندارد.
به همین دلیل است که علم خدای تبارک و تعالی، بصیر بودن او، لطف او و تمام صفات کمالیه خداوند بی‌حد است، زیرا خدا نامحدود و بی‌منتهاست.
به همین دلیل است که علم خدای تبارک و تعالی، بصیر بودن او، لطف او و تمام صفات کمالیه خداوند بی‌حد است، زیرا خدا نامحدود و بی‌منتهاست.
کسی در محضر امام صادق [[ع]] نشسته بود و خواست حرف فاضلانه‌ای بزند؛ گفت:
کسی در محضر امام صادق {{ع}} نشسته بود و خواست حرف فاضلانه‌ای بزند؛ گفت:
«الحمدلله منتهی علمه»  
«الحمدلله منتهی علمه»  
خدا را تا منتهای علمش شکر
خدا را تا منتهای علمش شکر
خط ۲۰: خط ۲۰:
برای خداوند تبارک و تعالی، اسامی مختلفی بیان شده که خودش آن اسامی را مقرر فرموده است؛ برای آنکه مردم او را بهتر بشناسند.
برای خداوند تبارک و تعالی، اسامی مختلفی بیان شده که خودش آن اسامی را مقرر فرموده است؛ برای آنکه مردم او را بهتر بشناسند.
فردی به امام عرض کرد: یابن رسول الله! آیا خدا خودش را می‌شناسد؟ فرمودند: بله. پرسید: به خودش علم دارد؟ فرمودند: بله. پرسید: خدا خودش را چگونه صدا می‌کند؟ فرمودند:  
فردی به امام عرض کرد: یابن رسول الله! آیا خدا خودش را می‌شناسد؟ فرمودند: بله. پرسید: به خودش علم دارد؟ فرمودند: بله. پرسید: خدا خودش را چگونه صدا می‌کند؟ فرمودند:  
«...فَلَيْسَ يَحْتَاجُ أَنْ يُسَمِّيَ نَفْسَهُ وَ لَكِنَّهُ اِخْتَارَ لِنَفْسِهِ أَسْمَاءً لِغَيْرِهِ يَدْعُوهُ بِهَا...»@اصول کافی، ج ۱، ص ۱۱۳&
«...فَلَيْسَ يَحْتَاجُ أَنْ يُسَمِّيَ نَفْسَهُ وَ لَكِنَّهُ اِخْتَارَ لِنَفْسِهِ أَسْمَاءً لِغَيْرِهِ يَدْعُوهُ بِهَا...»<ref>اصول کافی، ج ۱، ص ۱۱۳</ref>
خدا احتیاجی ندارد که خودش، خودش را نام‌گذاری کند؛ این نام‌گذاری برای این است که به آن نام‌گذاری، شناخته و با نام خوانده شود.
خدا احتیاجی ندارد که خودش، خودش را نام‌گذاری کند؛ این نام‌گذاری برای این است که به آن نام‌گذاری، شناخته و با نام خوانده شود.
دعای جوشن کبیر، شامل هزار اسم از اسامی شریفه حضرت حق -جَلَّ و عَلا- است:
دعای جوشن کبیر، شامل هزار اسم از اسامی شریفه حضرت حق -جَلَّ و عَلا- است:
«اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ يَا عَاصِمُ يَا قَائِمُ يَا دَائِمُ يَا رَاحِمُ يَا سَالِمُ يَا حَاكِمُ يَا عَالِمُ يَا قَاسِمُ يَا قَابِضُ يَا بَاسِطُ...»
«اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ يَا عَاصِمُ يَا قَائِمُ يَا دَائِمُ يَا رَاحِمُ يَا سَالِمُ يَا حَاكِمُ يَا عَالِمُ يَا قَاسِمُ يَا قَابِضُ يَا بَاسِطُ...»
وقتی این اسامی را می‌شنوید یا می‌گویید، در واقع معرفتتان را به خدا بیشتر می‌کنید. رازق در خدا، با قادر، عادل، باسط، قابض، اول و آخر مساوی است:  
وقتی این اسامی را می‌شنوید یا می‌گویید، در واقع معرفتتان را به خدا بیشتر می‌کنید. رازق در خدا، با قادر، عادل، باسط، قابض، اول و آخر مساوی است:  
««هُوَ الأَوَّلُ وَالآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ...»»@سوره حدید، آیه ۳&
««هُوَ الأَوَّلُ وَالآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ...»»<ref>سوره حدید، آیه ۳</ref>
مهم این است که انسان با کدام وجه از صفات ذات خدا -که بی‌نهایت است- کار دارد. اگر علم می‌خواهد، می‌تواند «یا غفار» هم بگوید، ولی مشخص می‌شود که در همین پایه هم ضعیف است، چرا که اصلاً نمی‌داند چه چیزی را از چه کسی می‌خواهد.
مهم این است که انسان با کدام وجه از صفات ذات خدا -که بی‌نهایت است- کار دارد. اگر علم می‌خواهد، می‌تواند «یا غفار» هم بگوید، ولی مشخص می‌شود که در همین پایه هم ضعیف است، چرا که اصلاً نمی‌داند چه چیزی را از چه کسی می‌خواهد.
با دقت در دعاهای انبیا و ائمه [[عم]]، می‌فهمیم که ایشان با این معرفت، الله را در هر اسمی کشف می‌کنند؛ لذا با زیارت جامعه کبیره تنها ولایت اهل‌بیت [[عم]] را نمی‌شناسیم، بلکه توحیدمان هم قوی می‌شود و هرقدر توحیدمان قوی‌تر شود، ولایتمان قوی‌تر می‌شود. اصلاً زیارت جامعه کبیره یک سلوک و مسلک ولایی برای توحید بیشتر است. امیرالمؤمنین [[ع]] فرمودند:
با دقت در دعاهای انبیا و ائمه {{عم}}، می‌فهمیم که ایشان با این معرفت، الله را در هر اسمی کشف می‌کنند؛ لذا با زیارت جامعه کبیره تنها ولایت اهل‌بیت {{عم}} را نمی‌شناسیم، بلکه توحیدمان هم قوی می‌شود و هرقدر توحیدمان قوی‌تر شود، ولایتمان قوی‌تر می‌شود. اصلاً زیارت جامعه کبیره یک سلوک و مسلک ولایی برای توحید بیشتر است. امیرالمؤمنین {{ع}} فرمودند:
«اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُتَجَلِّي لِخَلْقِهِ بِخَلْقِهِ ... خَرَقَ عِلْمُهُ بَاطِنَ غَيْبِ السُّتُرَاتِ»@نهج البلاغه، خطبه ۱۰۸&
«اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُتَجَلِّي لِخَلْقِهِ بِخَلْقِهِ ... خَرَقَ عِلْمُهُ بَاطِنَ غَيْبِ السُّتُرَاتِ»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۸</ref>
شکر خدایی را که برای خلقش به وسیله همین خلقش تجلی کرد و علم او تمام پرده‌های درونی را شکافت.
شکر خدایی را که برای خلقش به وسیله همین خلقش تجلی کرد و علم او تمام پرده‌های درونی را شکافت.
هیچ چیزی بر خدا پنهان نیست؛ حتی اگر چیزی خلق نشدنی و اتفاق نیفتادنی هم باشد، خدا به آن علم دارد، چون علم خدا بر اساس آیات و سنت‌هایی است که خودش خلق فرموده است. پرسیدند: اگر چیزی خلق نشده باشد، خدا به آن علم دارد؟ فرمودند: اگر خلق نشده باشد هم خدا علم دارد.
هیچ چیزی بر خدا پنهان نیست؛ حتی اگر چیزی خلق نشدنی و اتفاق نیفتادنی هم باشد، خدا به آن علم دارد، چون علم خدا بر اساس آیات و سنت‌هایی است که خودش خلق فرموده است. پرسیدند: اگر چیزی خلق نشده باشد، خدا به آن علم دارد؟ فرمودند: اگر خلق نشده باشد هم خدا علم دارد.
خط ۳۴: خط ۳۴:


معرفت
معرفت
رتبه‌بندی افراد بشر، وابسته به رتبه‌بندی معرفتشان به معبود است. پیامبر اکرم [[صل]] از همه بالاتر هستند، چون معرفتشان به خدا، از همه متعالی‌تر است. اگر وجود ما از معرفت خدا سرشار شود، خود ما هم خدایی می‌شویم. هرقدر معرفت و شناخت از خدا بیشتر باشد، انسان متعالی‌تر می‌شود و بقیه چیزها در مقابلش کوچک و کوچک‌تر می‌شوند.
رتبه‌بندی افراد بشر، وابسته به رتبه‌بندی معرفتشان به معبود است. پیامبر اکرم {{صل}} از همه بالاتر هستند، چون معرفتشان به خدا، از همه متعالی‌تر است. اگر وجود ما از معرفت خدا سرشار شود، خود ما هم خدایی می‌شویم. هرقدر معرفت و شناخت از خدا بیشتر باشد، انسان متعالی‌تر می‌شود و بقیه چیزها در مقابلش کوچک و کوچک‌تر می‌شوند.
سیدالشهدا [[ع]] خیلی ظریف می‌فرمایند: چون خدا دارد هرچه را که بر من فرود می‌آید، می‌بیند، مسئله برایم کوچک می‌شود. «هَوَّنَ عَلَيَّ مَا نَزَلَ بِي أَنَّهُ بِعَيْنِ اللَّهِ»@لهوف، ص ۱۱۷&
سیدالشهدا {{ع}} خیلی ظریف می‌فرمایند: چون خدا دارد هرچه را که بر من فرود می‌آید، می‌بیند، مسئله برایم کوچک می‌شود. «هَوَّنَ عَلَيَّ مَا نَزَلَ بِي أَنَّهُ بِعَيْنِ اللَّهِ»<ref>لهوف، ص ۱۱۷</ref>
دلیل اینکه در حوادث، بسیار دچار تغییر می‌شویم این است که اتصالمان به مبدأ قوی، ضعیف است.  
دلیل اینکه در حوادث، بسیار دچار تغییر می‌شویم این است که اتصالمان به مبدأ قوی، ضعیف است.  
««وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا...»»@سوره طه، آیه ۱۲۴&
««وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا...»»<ref>سوره طه، آیه ۱۲۴</ref>
کسی که از ذكر من اعراض کند، زندگی‌اش تنگ می‌شود.
کسی که از ذكر من اعراض کند، زندگی‌اش تنگ می‌شود.
درست است که همه می‌گویند خدا واحد است؛ اما شناخت واقعی ما از این خدای واحد چقدر کم است! قرآن می‌فرماید:  
درست است که همه می‌گویند خدا واحد است؛ اما شناخت واقعی ما از این خدای واحد چقدر کم است! قرآن می‌فرماید:  
««...هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ...»»@سوره زمر، آیه ۹&
««...هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ...»»<ref>سوره زمر، آیه ۹</ref>
آیا کسانی که می‌دانند با کسانی که نمی‌دانند مساوی هستند؟
آیا کسانی که می‌دانند با کسانی که نمی‌دانند مساوی هستند؟
آیه نمی‌گوید دانسته‌هایشان با هم مساوی نیست، بلکه می‌فرماید خود کسی که می‌داند با کسی که نمی‌داند، مساوی نیست، بنابراین هرقدر علم و معرفتتان به خدا بیشتر شود، متعالی‌تر شده‌اید.
آیه نمی‌گوید دانسته‌هایشان با هم مساوی نیست، بلکه می‌فرماید خود کسی که می‌داند با کسی که نمی‌داند، مساوی نیست، بنابراین هرقدر علم و معرفتتان به خدا بیشتر شود، متعالی‌تر شده‌اید.
مهم‌ترین هدف انبیا این بوده که این معرفت را به ما بدهند. دین اگر از توحید و معرفت خدا خالی شود، تنها مجموعه‌ای از بخشنامه‌های بی‌خاصیت است. جوهر و روح دین، ارتباط با خداست و اولین قدم ارتباط با خدا، معرفت اوست. خاصیت عبادت، ایجاد معرفت به خداست و رابطه ما با اهل‌بیت [[عم]]، معرفت خدا را در دل ما زنده می‌کند.
مهم‌ترین هدف انبیا این بوده که این معرفت را به ما بدهند. دین اگر از توحید و معرفت خدا خالی شود، تنها مجموعه‌ای از بخشنامه‌های بی‌خاصیت است. جوهر و روح دین، ارتباط با خداست و اولین قدم ارتباط با خدا، معرفت اوست. خاصیت عبادت، ایجاد معرفت به خداست و رابطه ما با اهل‌بیت {{عم}}، معرفت خدا را در دل ما زنده می‌کند.


اصطفی
اصطفی
این فراز زیارت می‌فرماید خداوند با علم، ائمه [[عم]] را برگزید. آن وجهی از خدا که ایشان را برگزید، علم او بود و این بزرگواران ثمره علم خدا هستند.
این فراز زیارت می‌فرماید خداوند با علم، ائمه {{عم}} را برگزید. آن وجهی از خدا که ایشان را برگزید، علم او بود و این بزرگواران ثمره علم خدا هستند.
خالص یک شیء را «مصطفی» می‌گویند. قرآن درباره حضرت مریم [[س]] می‌فرماید:  
خالص یک شیء را «مصطفی» می‌گویند. قرآن درباره حضرت مریم {{س}} می‌فرماید:  
««...يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِينَ»»@سوره آل عمران، آیه ۴۲&
««...يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِينَ»»<ref>سوره آل عمران، آیه ۴۲</ref>
و درباره گزینش ملائکه و انسان می‌فرماید:
و درباره گزینش ملائکه و انسان می‌فرماید:
««اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلائِكَةِ رُسُلا وَمِنَ النَّاسِ...»»@سوره حج، آیه ۷۵&
««اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلائِكَةِ رُسُلا وَمِنَ النَّاسِ...»»<ref>سوره حج، آیه ۷۵</ref>
با اینکه ملائکه عنصر و وجود گزینش شده‌ای هستند، در آنها هم اصطفی و گزینش انجام می‌شود. همین‌طور با وجود اینکه خود انسان نسبت به بقیه خلقت برگزیده است، باز هم عده‌ای را به عنوان پیامبران اصطفی و برگزیده می‌کند که:  
با اینکه ملائکه عنصر و وجود گزینش شده‌ای هستند، در آنها هم اصطفی و گزینش انجام می‌شود. همین‌طور با وجود اینکه خود انسان نسبت به بقیه خلقت برگزیده است، باز هم عده‌ای را به عنوان پیامبران اصطفی و برگزیده می‌کند که:  
««إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ»»@سوره آل عمران، آیه ۳۳&
««إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ»»<ref>سوره آل عمران، آیه ۳۳</ref>
به موسی [[ع]] می‌فرماید: من تو را بر مردم، به رسالاتم و به کلامم برگزیدم.  
به موسی {{ع}} می‌فرماید: من تو را بر مردم، به رسالاتم و به کلامم برگزیدم.  
««...إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَالاتِي وَبِكَلامِي...»»@سوره اعراف، آیه ۱۴۴&
««...إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَالاتِي وَبِكَلامِي...»»<ref>سوره اعراف، آیه ۱۴۴</ref>
آنها برای بار سنگینی که خدا بر عهده‌شان نهاده است، اصطفی و برگزیده شده‌اند.  
آنها برای بار سنگینی که خدا بر عهده‌شان نهاده است، اصطفی و برگزیده شده‌اند.  
خدا به موسی [[ع]] می‌فرماید:
خدا به موسی {{ع}} می‌فرماید:
««وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي»@سوره طه، آیه ۴۱&
««وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي»<ref>سوره طه، آیه ۴۱</ref>
من تو را برای خودم ساختم.
من تو را برای خودم ساختم.
خدا هدایت مردم را به دست موسایی می‌سپارد که برگزیده اوست.
خدا هدایت مردم را به دست موسایی می‌سپارد که برگزیده اوست.
خداوند به پیامبر [[صل]] فرمود:
خداوند به پیامبر {{صل}} فرمود:
««يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ * قُمِ اللَّيْلَ إِلاَّ قَلِيلا * نِصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِيلا * أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلا * إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلا ثَقِيلا * إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْءًا وَأَقْوَمُ قِيلا»»@سوره مزمل، آیات 1-6&
««يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ * قُمِ اللَّيْلَ إِلاَّ قَلِيلا * نِصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِيلا * أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلا * إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلا ثَقِيلا * إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْءًا وَأَقْوَمُ قِيلا»»<ref>سوره مزمل، آیات 1-6</ref>
(ای جامه به خود پیچیده * شب را، جز کمی به‌پا خیز * نیمی از شب یا کمی از آن را کم کن * یا بر نصف آن بیفزا و قرآن را با دقّت و تأمّل بخوان * چرا که ما به زودی سخنی سنگین به تو القا خواهیم کرد * مسلماً نماز و عبادت شبانه پابرجاتر و با استقامت‌تر است.)
(ای جامه به خود پیچیده * شب را، جز کمی به‌پا خیز * نیمی از شب یا کمی از آن را کم کن * یا بر نصف آن بیفزا و قرآن را با دقّت و تأمّل بخوان * چرا که ما به زودی سخنی سنگین به تو القا خواهیم کرد * مسلماً نماز و عبادت شبانه پابرجاتر و با استقامت‌تر است.)
مراتب ذاتی انبيا و خصوصا ائمه [[عم]] قابل قیاس با کسی نیست. آنها اصطفی و برگزیده شده‌اند. سپس خدا بین همه کسانی که اصطفی شده‌اند، عده دیگری را هم اصطفی می‌کند. روایتی از امام کاظم [[ع]] نقل شده که فرمودند:
مراتب ذاتی انبيا و خصوصا ائمه {{عم}} قابل قیاس با کسی نیست. آنها اصطفی و برگزیده شده‌اند. سپس خدا بین همه کسانی که اصطفی شده‌اند، عده دیگری را هم اصطفی می‌کند. روایتی از امام کاظم {{ع}} نقل شده که فرمودند:
«هُمْ خُلِقُوا مِنَ الْأَنْوَارِ وَ انْتَقَلُوا مِنْ ظَهْرٍ إِلَى ظَهْرٍ وَ صُلْبٍ إِلَى صُلْبٍ وَ مِنْ رَحِمٍ إِلَى رَحِمٍ فِي الطَّبَقَةِ الْعُلْيَا مِنْ غَيْرِ نَجَاسَةٍ بَلْ نَقْلٍ بَعْدَ نَقْلٍ - لاَ مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ وَ لاَ نُطْفَةٍ خَشِرَةٍ كَسَائِرِ خَلْقِهِ بَلْ أَنْوَارٌ انْتَقَلُوا مِنْ أَصْلاَبِ الطَّاهِرِينَ إِلَى أَرْحَامِ الطَّاهِرَاتِ لِأَنَّهُمْ صَفْوَةُ الصَّفْوَةِ اِصْطَفَاهُمْ لِنَفْسِهِ لِأَنَّهُ لاَ يُرَى وَ لاَ يُدْرَكُ وَ لاَ تُعْرَفُ كَيْفِيَّتُهُ وَ لاَ إِنِّيَّتُهُ فَهَؤُلاَءِ النَّاطِقُونَ الْمُبَلِّغُونَ عَنْهُ»@بحارالانوار، ج ۳۵، ص ۲۸&
«هُمْ خُلِقُوا مِنَ الْأَنْوَارِ وَ انْتَقَلُوا مِنْ ظَهْرٍ إِلَى ظَهْرٍ وَ صُلْبٍ إِلَى صُلْبٍ وَ مِنْ رَحِمٍ إِلَى رَحِمٍ فِي الطَّبَقَةِ الْعُلْيَا مِنْ غَيْرِ نَجَاسَةٍ بَلْ نَقْلٍ بَعْدَ نَقْلٍ - لاَ مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ وَ لاَ نُطْفَةٍ خَشِرَةٍ كَسَائِرِ خَلْقِهِ بَلْ أَنْوَارٌ انْتَقَلُوا مِنْ أَصْلاَبِ الطَّاهِرِينَ إِلَى أَرْحَامِ الطَّاهِرَاتِ لِأَنَّهُمْ صَفْوَةُ الصَّفْوَةِ اِصْطَفَاهُمْ لِنَفْسِهِ لِأَنَّهُ لاَ يُرَى وَ لاَ يُدْرَكُ وَ لاَ تُعْرَفُ كَيْفِيَّتُهُ وَ لاَ إِنِّيَّتُهُ فَهَؤُلاَءِ النَّاطِقُونَ الْمُبَلِّغُونَ عَنْهُ»<ref>بحارالانوار، ج ۳۵، ص ۲۸</ref>
ائمه [[عم]] از انوار خلق شده‌اند و در مرتبه اعلى و دور از ناپاکی و نجاست، از پشتی به پشتی، از صلبی به صلبی و از رحمی به رحمی منتقل شده‌اند، چرا که آنها برگزیده برگزیدگان هستند. خداوند ایشان را برای خود برگزید، چرا که خداوند دیده و درک نمی‌شد و کیفیت دینش شناخته نمی‌شد. پس اینان سخنگو و مبلغ او هستند.  
ائمه {{عم}} از انوار خلق شده‌اند و در مرتبه اعلى و دور از ناپاکی و نجاست، از پشتی به پشتی، از صلبی به صلبی و از رحمی به رحمی منتقل شده‌اند، چرا که آنها برگزیده برگزیدگان هستند. خداوند ایشان را برای خود برگزید، چرا که خداوند دیده و درک نمی‌شد و کیفیت دینش شناخته نمی‌شد. پس اینان سخنگو و مبلغ او هستند.  
نور ائمه [[عم]] در همه ادوار بوده است؛ مثل قناتی که از سر کوه تا مظهر قنات، از زیر کوه و زمین جاری است، ولی همه نمی‌دانند. در بعضی نقاط، چاهی ایجاد شده و از آن آب برمی‌دارند. جایی هم مظهر قنات می‌شود. در دوره‌ای پیامبر خاتم [[صل]]، در زمان دیگری امیرالمؤمنين [[ع]] و سایر معصومین [[عم]] مظهر قنات بوده‌اند، اما نور و وجودشان همیشه بوده است.
نور ائمه {{عم}} در همه ادوار بوده است؛ مثل قناتی که از سر کوه تا مظهر قنات، از زیر کوه و زمین جاری است، ولی همه نمی‌دانند. در بعضی نقاط، چاهی ایجاد شده و از آن آب برمی‌دارند. جایی هم مظهر قنات می‌شود. در دوره‌ای پیامبر خاتم {{صل}}، در زمان دیگری امیرالمؤمنين {{ع}} و سایر معصومین {{عم}} مظهر قنات بوده‌اند، اما نور و وجودشان همیشه بوده است.
معصومین [[عم]] وجه الله هستند. اگر خداوند این انوار را خلق نمی‌کرد، مظهرش کشف نمی‌شد.
معصومین {{عم}} وجه الله هستند. اگر خداوند این انوار را خلق نمی‌کرد، مظهرش کشف نمی‌شد.


ص9
ص9
خط ۹۴: خط ۹۴:
«ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا»؛  
«ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا»؛  
سپس این کتاب را به گروهی از بندگان برگزیده خود به میراث دادیم.
سپس این کتاب را به گروهی از بندگان برگزیده خود به میراث دادیم.
در تفاسیر آمده است که منظور آل محمّد {{عم}} هستند. @ر.ک: تفسیر فرات کوفی: 145، حدیث 11، تفسیر القمی: 2 / 209، بحار الأنوار: 23 / 222، حدیث 28، باب 12.&
در تفاسیر آمده است که منظور آل محمّد {{عم}} هستند. <ref>ر.ک: تفسیر فرات کوفی: 145، حدیث 11، تفسیر القمی: 2 / 209، بحار الأنوار: 23 / 222، حدیث 28، باب 12.</ref>
سدیر گوید: امام باقر {{ع}} درباره آیه «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ * ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ» فرمود:
سدیر گوید: امام باقر {{ع}} درباره آیه «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ * ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ» فرمود:
نحن منهم و نحن بقیّة تلک العترة؛ @تفسیر العیاشی: 1 / 168، حدیث 29، بحار الأنوار: 23 / 225، حدیث 44.&
نحن منهم و نحن بقیّة تلک العترة؛ <ref>تفسیر العیاشی: 1 / 168، حدیث 29، بحار الأنوار: 23 / 225، حدیث 44.</ref>
ما از آن‌ها هستیم و ما یادگار آن عترتیم.
ما از آن‌ها هستیم و ما یادگار آن عترتیم.
و بنا به روایتی، منظور ال ابراهیم هستند و یا مستقلاً در خود آیه عنوان «آل محمّد» وجود داشته است که روایاتی در این زمینه نقل شده است. البته اگر ظاهر این روایات را اخذ بکنیم، شبهۀ تحریف قرآن پیش می‌آید، ولی این آیه و نظیر آن در آیات قرآن مجید کم نیستند که نامی از امیرالمؤمنین، یا از اهل بیت و یا از آل محمّد و یا امثال آن‌ها آمده است. هشام بن سالم گوید:
و بنا به روایتی، منظور ال ابراهیم هستند و یا مستقلاً در خود آیه عنوان «آل محمّد» وجود داشته است که روایاتی در این زمینه نقل شده است. البته اگر ظاهر این روایات را اخذ بکنیم، شبهۀ تحریف قرآن پیش می‌آید، ولی این آیه و نظیر آن در آیات قرآن مجید کم نیستند که نامی از امیرالمؤمنین، یا از اهل بیت و یا از آل محمّد و یا امثال آن‌ها آمده است. هشام بن سالم گوید:
خط ۱۰۷: خط ۱۰۷:
در حالی که این آیه را می‌خواندم امام صادق {{ع}} به من فرمود: «و آل محمّد» نیز در آن بوده است؛ آن را حذف کردند و آل ابراهیم و آل عمران را باقی گذاردند.
در حالی که این آیه را می‌خواندم امام صادق {{ع}} به من فرمود: «و آل محمّد» نیز در آن بوده است؛ آن را حذف کردند و آل ابراهیم و آل عمران را باقی گذاردند.
امّا علمای ما این روایات را به نحوی تفسیر و یا تأویل نموده و یا به عنوان شأن نزول ذکر می‌کنند که بر تحریف قرآن دلالت نکند؛ چرا که باید قرآن را از تحریف در الفاظ، از زیادی و یا نقصان منزّه بدانیم.
امّا علمای ما این روایات را به نحوی تفسیر و یا تأویل نموده و یا به عنوان شأن نزول ذکر می‌کنند که بر تحریف قرآن دلالت نکند؛ چرا که باید قرآن را از تحریف در الفاظ، از زیادی و یا نقصان منزّه بدانیم.
درباره آیۀ مبارکه «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا»  نیز روایات فراوان آمده است. در بصائر الدرجات آمده است که امام باقر {{ع}} فرمود: هی فی ولد علیّ و فاطمة علیهم السلام؛ @بصائر الدرجات: 65 (باب 21).&
درباره آیۀ مبارکه «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا»  نیز روایات فراوان آمده است. در بصائر الدرجات آمده است که امام باقر {{ع}} فرمود: هی فی ولد علیّ و فاطمة علیهم السلام؛ <ref>بصائر الدرجات: 65 (باب 21).</ref>
این آیه درباره فرزندان علی و فاطمه {{عم}} نازل شده است.
این آیه درباره فرزندان علی و فاطمه {{عم}} نازل شده است.
و در کتاب الکافی از امام باقر {{ع}} در ذیل ادامۀ آیه شریفه «فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ» می‌فرماید:
و در کتاب الکافی از امام باقر {{ع}} در ذیل ادامۀ آیه شریفه «فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ» می‌فرماید:
السابق بالخیرات: الإمام، و المقتصد: العارف للإمام، و الظالم لنفسه، الّذی لا یعرف الإمام؛ @الکافی: 1 / 214، حدیث 1، بحار الأنوار: 23 / 223، حدیث 35.&
السابق بالخیرات: الإمام، و المقتصد: العارف للإمام، و الظالم لنفسه، الّذی لا یعرف الإمام؛ <ref>الکافی: 1 / 214، حدیث 1، بحار الأنوار: 23 / 223، حدیث 35.</ref>
امام، همان شتاب کننده به نیکی هاست، معتدل و میانه‌رو کسی است که حق امام را بشناسد و ستمگر به خویش کسی است که امام را نشناسد.
امام، همان شتاب کننده به نیکی هاست، معتدل و میانه‌رو کسی است که حق امام را بشناسد و ستمگر به خویش کسی است که امام را نشناسد.
در این زمینه روایتی از امام صادق {{ع}} نقل شده که بعضی ادّعا کردند که این آیه در فاطمیان ظهور دارد. زیدیه ادّعا کرده‌اند که این آیه دربارۀ آن‌ها نازل شده است، امام صادق {{ع}} می‌فرماید:
در این زمینه روایتی از امام صادق {{ع}} نقل شده که بعضی ادّعا کردند که این آیه در فاطمیان ظهور دارد. زیدیه ادّعا کرده‌اند که این آیه دربارۀ آن‌ها نازل شده است، امام صادق {{ع}} می‌فرماید:
خط ۱۱۹: خط ۱۱۹:
عرض کردم: پس ستمگر به خویشتن کیست؟ فرمود: کسی است که در خانه بنشیند و حق امام را نشناسد و معتدل و میانه‌رو کسی است که حق امام را بشناسد و شتاب کننده به نیکی‌ها، امام است.
عرض کردم: پس ستمگر به خویشتن کیست؟ فرمود: کسی است که در خانه بنشیند و حق امام را نشناسد و معتدل و میانه‌رو کسی است که حق امام را بشناسد و شتاب کننده به نیکی‌ها، امام است.
در روایت دیگری امام کاظم {{ع}} می‌فرماید:
در روایت دیگری امام کاظم {{ع}} می‌فرماید:
فنحن الّذین اصطفانا الله عزوجل و أورثنا هذا الّذی فیه تبیان کلّ شیء؛ @الکافی: 1 / 226، حدیث 7، بحار الأنوار: 17 / 134، حدیث 10.&
فنحن الّذین اصطفانا الله عزوجل و أورثنا هذا الّذی فیه تبیان کلّ شیء؛ <ref>الکافی: 1 / 226، حدیث 7، بحار الأنوار: 17 / 134، حدیث 10.</ref>
ما همان کسانی هستیم که خدای تعالی برگزیده و این کتاب را به ارث بخشیده است؛ کتابی که در آن همه چیز بیان شده است.
ما همان کسانی هستیم که خدای تعالی برگزیده و این کتاب را به ارث بخشیده است؛ کتابی که در آن همه چیز بیان شده است.
در روایت دیگری راوی درباره این آیه از امام رضا {{ع}} می‌پرسد، حضرت می‌فرماید:
در روایت دیگری راوی درباره این آیه از امام رضا {{ع}} می‌پرسد، حضرت می‌فرماید:
ولد فاطمۀ علیها السّلام و السّابق بالخیرات: الإمام، و المقتصد: العارف بالإمام، و الظالم لنفسه: الّذی لا یعرف الإمام؛ @همان: 1 / 215، حدیث 3، تفسیر نور الثقلین: 4 / 361، حدیث 76.&
ولد فاطمۀ علیها السّلام و السّابق بالخیرات: الإمام، و المقتصد: العارف بالإمام، و الظالم لنفسه: الّذی لا یعرف الإمام؛ <ref>همان: 1 / 215، حدیث 3، تفسیر نور الثقلین: 4 / 361، حدیث 76.</ref>
منظور فرزندان حضرت فاطمه {{س}} می‌باشند و منظور از شتاب کنندگان به نیکی‌ها امام و میانه‌رو کسی است که امام را بشناسد و ستمگر به خویشتن کسی است که امام را نمی‌شناسد.
منظور فرزندان حضرت فاطمه {{س}} می‌باشند و منظور از شتاب کنندگان به نیکی‌ها امام و میانه‌رو کسی است که امام را بشناسد و ستمگر به خویشتن کسی است که امام را نمی‌شناسد.
هم چنین از دیگر ائمّه {{عم}} روایاتی نقل شده که این آیه دربارۀ آن بزرگواران است. در الاحتجاج آمده است که ابوبصیر گوید:
هم چنین از دیگر ائمّه {{عم}} روایاتی نقل شده که این آیه دربارۀ آن بزرگواران است. در الاحتجاج آمده است که ابوبصیر گوید:
خط ۱۳۰: خط ۱۳۰:
فقال علیه السلام: أمّا من سَلّ سیفه ودَعَا الناس إلی نفسه إلی الضّلال من  ولد فاطمه علیها السّلام و غیرهم فلیس بداخل فی الآیة.
فقال علیه السلام: أمّا من سَلّ سیفه ودَعَا الناس إلی نفسه إلی الضّلال من  ولد فاطمه علیها السّلام و غیرهم فلیس بداخل فی الآیة.
قلت: من یدخل فیها؟
قلت: من یدخل فیها؟
قال: الظالم لنفسه الّذی لا یدعو الناس إلی ضلال و لا هدی، و المقتصد منّا أهل البیت هو العارف حق الإمام، و السابق بالخیرات هو الإمام؛ @الاحتجاج: 2 / 138 و 139، این حدیث در بحار الأنوار: 23 / 215، حدیث 5 با اندکی تفاوت نقل شده است.&
قال: الظالم لنفسه الّذی لا یدعو الناس إلی ضلال و لا هدی، و المقتصد منّا أهل البیت هو العارف حق الإمام، و السابق بالخیرات هو الإمام؛ <ref>الاحتجاج: 2 / 138 و 139، این حدیث در بحار الأنوار: 23 / 215، حدیث 5 با اندکی تفاوت نقل شده است.</ref>


از امام صادق {{ع}} درباره آیه شریفه «ثم اورثنا....» پرسیدم.
از امام صادق {{ع}} درباره آیه شریفه «ثم اورثنا....» پرسیدم.
خط ۱۴۲: خط ۱۴۲:
این آیه به خصوص در حق ما و حق فرزندان ما نازل شده است.
این آیه به خصوص در حق ما و حق فرزندان ما نازل شده است.
در مورد دیگری می‌فرماید:
در مورد دیگری می‌فرماید:
هی لنا خاصّة و إیّانا عنی؛ @المناقب، ابن شهر آشوب: 3 / 274، بحار الأنوار: 23 / 222، حدیث 28 و 223، حدیث 29 و 30.&
هی لنا خاصّة و إیّانا عنی؛ <ref>المناقب، ابن شهر آشوب: 3 / 274، بحار الأنوار: 23 / 222، حدیث 28 و 223، حدیث 29 و 30.</ref>
این آیه در خصوص ماست و فقط ما منظور شده‌ایم.
این آیه در خصوص ماست و فقط ما منظور شده‌ایم.
در روایت دیگری امام باقر {{ع}} می‌فرماید:
در روایت دیگری امام باقر {{ع}} می‌فرماید:
هم آل محمّد علیهم السلام؛ @الناقب، ابن شهرآشوب: 3 / 274، بحار الأنوار: 23 / 223، حدیث 30.&
هم آل محمّد علیهم السلام؛ <ref>الناقب، ابن شهرآشوب: 3 / 274، بحار الأنوار: 23 / 223، حدیث 30.</ref>
آنان همان آل محمّد {{عم}} هستند.
آنان همان آل محمّد {{عم}} هستند.
بنابراین روایات، این آیه دربارۀ اهل بیت {{عم}} می‌باشد؛ یعنی کلمه «المصطفون» در زیارت جامعه به این آیه اشاره دارد.
بنابراین روایات، این آیه دربارۀ اهل بیت {{عم}} می‌باشد؛ یعنی کلمه «المصطفون» در زیارت جامعه به این آیه اشاره دارد.
اصطفاء در لغت
اصطفاء در لغت
راغب اصفهانی در معنای واژۀ «اصطفی» مطلب لطیفی دارد. وی می‌گوید:
راغب اصفهانی در معنای واژۀ «اصطفی» مطلب لطیفی دارد. وی می‌گوید:
و اصطفاء الله بعض عباده قد یکون بإیجاده تعالی إیّاه صافیاً عن الشوب الموجود فی غیره، و قد یکون باختیاره و بحکمه و إن لم یتعرّ ذلک من الأوّل؛@المفردات فی غریب القرآن: 283.&
و اصطفاء الله بعض عباده قد یکون بإیجاده تعالی إیّاه صافیاً عن الشوب الموجود فی غیره، و قد یکون باختیاره و بحکمه و إن لم یتعرّ ذلک من الأوّل؛<ref>المفردات فی غریب القرآن: 283.</ref>
خداوند متعال کسانی را که اصطفاء و اختیار می‌کند، دو قسم هستند:
خداوند متعال کسانی را که اصطفاء و اختیار می‌کند، دو قسم هستند:
یک قسم کسانی هستند که از اول پاک و پاکیزه خلق کرده است؛ اصلاً از اول آن‌ها را چنین خلق می‌کند... .
یک قسم کسانی هستند که از اول پاک و پاکیزه خلق کرده است؛ اصلاً از اول آن‌ها را چنین خلق می‌کند... .
اگر این کلام تمام باشد، معلوم می‌شود که وجود ائّمه {{عم}} و اصل خلقتشان با خلقت دیگر مردم تفاوت دارد.
اگر این کلام تمام باشد، معلوم می‌شود که وجود ائّمه {{عم}} و اصل خلقتشان با خلقت دیگر مردم تفاوت دارد.
فخر رازی در تفسیر خود در ذیل آیۀ اصطفاء@سورۀ آل عمران (3): آیات 33 و 34.& از حلیمی که یکی از بزرگان محدّثان و مفسّران پیشین اهل سنّت است، کلام جالب مفصّلی نقل می‌کند که او بر این معنا برهان اقامه می‌کند که وجود انبیا و اصل خلقتشان، از نظر روحی و جسمی با دیگر مردم متفاوت است. اصلاً اصل آفرینش آن‌ها فرق می‌کند.@تفسیر رازی: 8 / 22 و 23.& و کلام راغب اصفهانی به همان مطالب اشاره دارد.
فخر رازی در تفسیر خود در ذیل آیۀ اصطفاء<ref>سورۀ آل عمران (3): آیات 33 و 34.</ref> از حلیمی که یکی از بزرگان محدّثان و مفسّران پیشین اهل سنّت است، کلام جالب مفصّلی نقل می‌کند که او بر این معنا برهان اقامه می‌کند که وجود انبیا و اصل خلقتشان، از نظر روحی و جسمی با دیگر مردم متفاوت است. اصلاً اصل آفرینش آن‌ها فرق می‌کند.<ref>تفسیر رازی: 8 / 22 و 23.</ref> و کلام راغب اصفهانی به همان مطالب اشاره دارد.
اگر این نظریه به اثبات برسد، انصافاً مطالب جالبی خواهد بود، ممکن است به راحتی نتوانیم بپذیریم که اصلاً خلقت آن‌ها با خلقت ما فرق می‌کند؟ یا این که لازمه آن شبهه جبر می‌باشد؛ ولی اگر آن مطالب تمام باشد، شبهه جبر هم جواب دارد.
اگر این نظریه به اثبات برسد، انصافاً مطالب جالبی خواهد بود، ممکن است به راحتی نتوانیم بپذیریم که اصلاً خلقت آن‌ها با خلقت ما فرق می‌کند؟ یا این که لازمه آن شبهه جبر می‌باشد؛ ولی اگر آن مطالب تمام باشد، شبهه جبر هم جواب دارد.
بنابراین، کسانی را که خدای متعال برگزیده، از همان اوّل، از همه شوب‌ها پاک و پاکیزه و طاهر و مطهّر هستند. شوب‌ها عبارت از شک، شبهه، جهل و انواع و اقسام ادناس و ارجاس است که در آیه تطهیر می‌فرماید: «لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ».@سوره احزاب (33): آیه 33.&
بنابراین، کسانی را که خدای متعال برگزیده، از همان اوّل، از همه شوب‌ها پاک و پاکیزه و طاهر و مطهّر هستند. شوب‌ها عبارت از شک، شبهه، جهل و انواع و اقسام ادناس و ارجاس است که در آیه تطهیر می‌فرماید: «لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ».<ref>سوره احزاب (33): آیه 33.</ref>
یعنی «رجس» به هر معنایی که باشد، از اهل بیت {{عم}} «اذهاب» شده و این به معنای رفع بعد الوجود نیست، بلکه دفع است.
یعنی «رجس» به هر معنایی که باشد، از اهل بیت {{عم}} «اذهاب» شده و این به معنای رفع بعد الوجود نیست، بلکه دفع است.
پس معلوم می‌شود که این کلام، به قرآن برمی‌دد و ادلّه و براهین ما نیز در خصوص ائمّه {{عم}} تمام می‌شود. البته انبیا نیز همین طور هستند و مقام عصمت را دارند.
پس معلوم می‌شود که این کلام، به قرآن برمی‌دد و ادلّه و براهین ما نیز در خصوص ائمّه {{عم}} تمام می‌شود. البته انبیا نیز همین طور هستند و مقام عصمت را دارند.
فخر رازی در ادامه، کلام حلیمی را نقل می‌کند که حضرت علی {{ع}} فرمود:  
فخر رازی در ادامه، کلام حلیمی را نقل می‌کند که حضرت علی {{ع}} فرمود:  
علّمنی رسول {{صل}} ألف باب من العلم و استنبطت من کلّ باب ألف باب؛@تفسیر رازی: 8 / 23.&
علّمنی رسول {{صل}} ألف باب من العلم و استنبطت من کلّ باب ألف باب؛<ref>تفسیر رازی: 8 / 23.</ref>
رسول خدا {{صل}} هزار باب از علم را به من تعلیم داد و از هر بابی نیز هزار باب استنباط کردم.
رسول خدا {{صل}} هزار باب از علم را به من تعلیم داد و از هر بابی نیز هزار باب استنباط کردم.
آری، این بزرگواران موجودات خاصّ استثنایی هستند.
آری، این بزرگواران موجودات خاصّ استثنایی هستند.
از طرفی دلالت کلمه «اصطفاء» بر افضلیت واضح است، در تفسیر طبری آمده است:
از طرفی دلالت کلمه «اصطفاء» بر افضلیت واضح است، در تفسیر طبری آمده است:
عن الحسن فی قوله: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ – إلی قوله- وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»، قال: فضلّهم الله علی العالمین بالنبّوة علی الناس کلّهم کانوا هم الأنبیاء الأتقیاء المطیعین لربّهم؛@تفسیر طبری: 3 / 317 و 318.&
عن الحسن فی قوله: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ – إلی قوله- وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»، قال: فضلّهم الله علی العالمین بالنبّوة علی الناس کلّهم کانوا هم الأنبیاء الأتقیاء المطیعین لربّهم؛<ref>تفسیر طبری: 3 / 317 و 318.</ref>
امام حسن {{ع}} درباره این آیه فرمود: خدای تعالی آنان را به تمامی مردم با قرار دادن نبوّت در آنان، برتری داد؛ چرا که آنان همان انبیای پرهیزگارند که مطیع پروردگارشان می‌باشند.
امام حسن {{ع}} درباره این آیه فرمود: خدای تعالی آنان را به تمامی مردم با قرار دادن نبوّت در آنان، برتری داد؛ چرا که آنان همان انبیای پرهیزگارند که مطیع پروردگارشان می‌باشند.
از  طرف دیگر اگر کلمه «العالمین» عالم علوی را نیز در بر بگیرد، این آیه مبارکه از دلایل افضلیّت ائمّه {{عم}} از فرشتگان حتی فرشتگان مقرّب خواهد بود.
از  طرف دیگر اگر کلمه «العالمین» عالم علوی را نیز در بر بگیرد، این آیه مبارکه از دلایل افضلیّت ائمّه {{عم}} از فرشتگان حتی فرشتگان مقرّب خواهد بود.
خط ۱۷۳: خط ۱۷۳:
و در نتیجه ائمّه {{عم}} از همه پیامبران الاهی، غیر از پیامبر اکرم {{صل}} به طور مطلق اعلم و افضل خواهند بود.
و در نتیجه ائمّه {{عم}} از همه پیامبران الاهی، غیر از پیامبر اکرم {{صل}} به طور مطلق اعلم و افضل خواهند بود.
در کتاب غایة المرام در ذیل آیه «اصطفاء» روایات مفیدی نقل شده است. ابواسحاق ثعلبی از مفسّران بزرگ قرن چهارم در تفسیر خود به سند از اعمش از ابی واثل نقل می‌کند:
در کتاب غایة المرام در ذیل آیه «اصطفاء» روایات مفیدی نقل شده است. ابواسحاق ثعلبی از مفسّران بزرگ قرن چهارم در تفسیر خود به سند از اعمش از ابی واثل نقل می‌کند:
قرأت فی مصحف عبدالله بن مسعود: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ» و آل محمّد «عَلَى الْعَالَمِينَ»؛@غایة المرام: 3 / 270، بحار الأنوار: 23 / 228، حدیث 51، العمده: 55، حدیث 55، شواهد التنزیل: 1 / 152، حدیث 165، به نقل از تفسیر الثعلبی: 3 / 53. گفتنی است که: در تفسیر الثعلبی به جای «آل محمّد»، «آل عمران» جای‌گزین شده است.&
قرأت فی مصحف عبدالله بن مسعود: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ» و آل محمّد «عَلَى الْعَالَمِينَ»؛<ref>غایة المرام: 3 / 270، بحار الأنوار: 23 / 228، حدیث 51، العمده: 55، حدیث 55، شواهد التنزیل: 1 / 152، حدیث 165، به نقل از تفسیر الثعلبی: 3 / 53. گفتنی است که: در تفسیر الثعلبی به جای «آل محمّد»، «آل عمران» جای‌گزین شده است.</ref>
در مصحف عبدالله بن مسعود خواندم که نوشته بود: «همانا خداوند آدم، نوح، آل ابراهیم» و آل محمّد {{عم}} را بر تمام عالمیان برتری داد».
در مصحف عبدالله بن مسعود خواندم که نوشته بود: «همانا خداوند آدم، نوح، آل ابراهیم» و آل محمّد {{عم}} را بر تمام عالمیان برتری داد».
البته ما این روایت‌ها را به گونه‌ای توجیه می‌کنیم که بر تحریف قرآن مجید دلالت نکنند.
البته ما این روایت‌ها را به گونه‌ای توجیه می‌کنیم که بر تحریف قرآن مجید دلالت نکنند.
در این زمینه از طرق ما نیز روایات متعددی نقل شده است. برای نمونه، شیخ طوسی رحمه الله در الامالی به سند روایت می‌کند که راوی گوید: از امام صادق {{ع}} شنیدم که این گونه قرائت کرد:
در این زمینه از طرق ما نیز روایات متعددی نقل شده است. برای نمونه، شیخ طوسی رحمه الله در الامالی به سند روایت می‌کند که راوی گوید: از امام صادق {{ع}} شنیدم که این گونه قرائت کرد:
«إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ» و آل محمّد «عَلَى الْعَالَمِينَ».
«إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ» و آل محمّد «عَلَى الْعَالَمِينَ».
قال: هکذا نزلت؛@الأمالی، شیخ طوسی: 300، حدیث 592، بحار الأنوار: 23 / 222، حدیث 26.&
قال: هکذا نزلت؛<ref>الأمالی، شیخ طوسی: 300، حدیث 592، بحار الأنوار: 23 / 222، حدیث 26.</ref>
و فرمود: این آیه این گونه نازل شده است.
و فرمود: این آیه این گونه نازل شده است.
شیخ طبرسی رحمه الله نیز در مجمع البیان می‌نویسد:
شیخ طبرسی رحمه الله نیز در مجمع البیان می‌نویسد:
و فی قرائة أهل البیت {{عم}} و «آل محمّد علی العالمین»؛
و فی قرائة أهل البیت {{عم}} و «آل محمّد علی العالمین»؛
و در قرائتی که از اهل بیت {{عم}} وارد شده، آمده است: «و آل محمّد علی العالمین».
و در قرائتی که از اهل بیت {{عم}} وارد شده، آمده است: «و آل محمّد علی العالمین».
یکی از وجوه این گونه روایات اختلاف قرائات است.@تفسیر مجمع البیان: 2 / 278.&
یکی از وجوه این گونه روایات اختلاف قرائات است.<ref>تفسیر مجمع البیان: 2 / 278.</ref>
عیّاشی نیز در تفسیر خود روایتی را نقل می‌کند که هشام بن سالم گوید:
عیّاشی نیز در تفسیر خود روایتی را نقل می‌کند که هشام بن سالم گوید:
سألت أبا عبدالله {{ع}} عن قول الله: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ آدَمَ وَنُوحًا».
سألت أبا عبدالله {{ع}} عن قول الله: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ آدَمَ وَنُوحًا».
فقال: هو آل إبراهیم و آل محمّد علی العالمین، فوضعوا إسماً مکان اسم؛@تفسیر العیاشی: 1 / 168، حدیث 30، بحار الأنوار: 23 / 225، حدیث 45.&
فقال: هو آل إبراهیم و آل محمّد علی العالمین، فوضعوا إسماً مکان اسم؛<ref>تفسیر العیاشی: 1 / 168، حدیث 30، بحار الأنوار: 23 / 225، حدیث 45.</ref>
از امام صادق {{ع}} از این فرمایش خدای تعالی که «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ آدَمَ وَنُوحًا» پرسیدم.
از امام صادق {{ع}} از این فرمایش خدای تعالی که «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ آدَمَ وَنُوحًا» پرسیدم.
فرمود: همان آل ابراهیم و آل محمّد هستند که بر جهانیان برتری داده شدند؛ پس نامی را مکان نام دیگر قرار دادند.
فرمود: همان آل ابراهیم و آل محمّد هستند که بر جهانیان برتری داده شدند؛ پس نامی را مکان نام دیگر قرار دادند.
ذکر این نکته جالب است که در احادیث پیامبر اکرم {{صل}} تأکید شده که به هنگام صلوات «آل محمّد» را هم بگویید و از صلوات بی ذکر «آل» نهی فرموده‌اند، از جمله این حدیث است که:
ذکر این نکته جالب است که در احادیث پیامبر اکرم {{صل}} تأکید شده که به هنگام صلوات «آل محمّد» را هم بگویید و از صلوات بی ذکر «آل» نهی فرموده‌اند، از جمله این حدیث است که:
لا تصلّوا علیّ الصّلاة البتراء؛@ر.ک: وسائل الشیعه: 7 / 207، حدیث 9127، الصواعق المحرقه: 2 / 430، فصل یازدهم، آیۀ دوم، ینابیع المودة: 1 / 37، حدیث 14.&
لا تصلّوا علیّ الصّلاة البتراء؛<ref>ر.ک: وسائل الشیعه: 7 / 207، حدیث 9127، الصواعق المحرقه: 2 / 430، فصل یازدهم، آیۀ دوم، ینابیع المودة: 1 / 37، حدیث 14.</ref>
بر من صلوات و درود ناقص نفرستید.
بر من صلوات و درود ناقص نفرستید.
بعضی از مخالفان اهل بیت رسول الله می‌گویند: مراد از «آل محمّد» اُمّت محمّد {{صل}} می‌باشد؛ ولی در عین حال به هنگام صلوات بر پیامبر اکرم، «و آله» را نمی‌گویند.
بعضی از مخالفان اهل بیت رسول الله می‌گویند: مراد از «آل محمّد» اُمّت محمّد {{صل}} می‌باشد؛ ولی در عین حال به هنگام صلوات بر پیامبر اکرم، «و آله» را نمی‌گویند.
خط ۱۹۷: خط ۱۹۷:
قال: قول الله تبارک و تعالی: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ «وآل محمّد» -هکذا نزلت- عَلَى الْعَالَمِينَ * ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ».
قال: قول الله تبارک و تعالی: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ «وآل محمّد» -هکذا نزلت- عَلَى الْعَالَمِينَ * ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ».
و لا یکون الذریّة من القوم إلّا نسلهم من أصلابهم.
و لا یکون الذریّة من القوم إلّا نسلهم من أصلابهم.
و قال: «اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا ۚ وَقَلِيلٌ مِّنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ»@سوره سبأ (34): آیه 13.& و آل عمران و آل محمّد؛@تفسیر العیاشی: 1 / 169 و 170، حدیث 35، بحار الأنوار: 23 / 227 و 228، حدیث 49.&
و قال: «اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا ۚ وَقَلِيلٌ مِّنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ»<ref>سوره سبأ (34): آیه 13.</ref> و آل عمران و آل محمّد؛<ref>تفسیر العیاشی: 1 / 169 و 170، حدیث 35، بحار الأنوار: 23 / 227 و 228، حدیث 49.</ref>
چه دلیلی از قرآن دارید که آل محمّد، اهل بیت او هستند؟
چه دلیلی از قرآن دارید که آل محمّد، اهل بیت او هستند؟
فرمود: خداوند در قرآن می‌فرماید: «به راستی خداوند آدم، نوح، آل ابراهیم، آل عمران و آل محمّد را بر تمام جهانیان اختیار کرد و برگزید» آیه چنین نازل شد. «آن‌ها فرزندان و خاندانی بودند که بعضی از بعض دیگر گرفته شده بودند و خداوند شنوا و داناست» و ذریّه از هر قومی جز فرزندان ایشان از صلب آن‌ها نخواهد بود.
فرمود: خداوند در قرآن می‌فرماید: «به راستی خداوند آدم، نوح، آل ابراهیم، آل عمران و آل محمّد را بر تمام جهانیان اختیار کرد و برگزید» آیه چنین نازل شد. «آن‌ها فرزندان و خاندانی بودند که بعضی از بعض دیگر گرفته شده بودند و خداوند شنوا و داناست» و ذریّه از هر قومی جز فرزندان ایشان از صلب آن‌ها نخواهد بود.
و فرمود: «ای آل داوود –و آل عمران و آل محمّد- شکرگزاری کنید؛ ولی عدّة کمی از بندگان من شکرگزارند».
و فرمود: «ای آل داوود –و آل عمران و آل محمّد- شکرگزاری کنید؛ ولی عدّة کمی از بندگان من شکرگزارند».
بنابراین، از آیۀ مبارکۀ «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ» اعلم بودن اهل بیت –علاو بر عصمت و افضلیّت آن بزرگواران- به دست می‌آید. ما پیش‌تر گفتیم که «اصطفاء» به برکت عبودیّت است و این چیزی است که در آیات قرآن نیز آمده است، آن جا که می‌فرماید:
بنابراین، از آیۀ مبارکۀ «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ» اعلم بودن اهل بیت –علاو بر عصمت و افضلیّت آن بزرگواران- به دست می‌آید. ما پیش‌تر گفتیم که «اصطفاء» به برکت عبودیّت است و این چیزی است که در آیات قرآن نیز آمده است، آن جا که می‌فرماید:
«قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَىٰ عِبَادِهِ الَّذِينَ اصْطَفَىٰ»؛@سوره نمل (27): 59.&
«قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَىٰ عِبَادِهِ الَّذِينَ اصْطَفَىٰ»؛<ref>سوره نمل (27): 59.</ref>
و سلام بر بندگان او؛ همان‌هایی که برگزیده است.
و سلام بر بندگان او؛ همان‌هایی که برگزیده است.
روی عبودیّت تأکید شده؛ چرا که عبودیّت مقدّمۀ رسیدن به کمالات و مقامات است؛ یعنی از این جا باید شروع کرد و راه این است.
روی عبودیّت تأکید شده؛ چرا که عبودیّت مقدّمۀ رسیدن به کمالات و مقامات است؛ یعنی از این جا باید شروع کرد و راه این است.
آن بزرگواران قبل از رسیدن به آن مقامات و بعد از رسیدن نیز عبد بود و به عبادت مشغول بودند، به آیۀ مبارکۀ:  
آن بزرگواران قبل از رسیدن به آن مقامات و بعد از رسیدن نیز عبد بود و به عبادت مشغول بودند، به آیۀ مبارکۀ:  
«وَلَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَمَنْ عِندَهُ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَلَا يَسْتَحْسِرُونَ»؛@سوره انبیاء (21): آیه 19.&
«وَلَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَمَنْ عِندَهُ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَلَا يَسْتَحْسِرُونَ»؛<ref>سوره انبیاء (21): آیه 19.</ref>
تمام کسانی که در آسمان‌ها و زمین هستند از آنِ او هستند و آن‌ها که نزد او هستند (فرشتگان) هیچ‌گاه از پرستش او تکبّر ندارند و هرگز خسته ‌نمی‌شوند.
تمام کسانی که در آسمان‌ها و زمین هستند از آنِ او هستند و آن‌ها که نزد او هستند (فرشتگان) هیچ‌گاه از پرستش او تکبّر ندارند و هرگز خسته ‌نمی‌شوند.
و آن‌چه در ذیل آمده، توجّه کنید، آن جا که امام {{ع}} به مفضّل بن عمر می‌فرماید:
و آن‌چه در ذیل آمده، توجّه کنید، آن جا که امام {{ع}} به مفضّل بن عمر می‌فرماید:
و یحک یا مفضّل! ألستم تعلمون أنّ «من فی السماوات، هم الملائکة، و «من فی الارض» هم الجانّ و و البشر و کلّ ذی حرکة، فمن الّذین فیهم و مَن عنده الّذین قد خرجوا من جمله الملائکة.
و یحک یا مفضّل! ألستم تعلمون أنّ «من فی السماوات، هم الملائکة، و «من فی الارض» هم الجانّ و و البشر و کلّ ذی حرکة، فمن الّذین فیهم و مَن عنده الّذین قد خرجوا من جمله الملائکة.
قال المفضّل: من تقول یا مولای!
قال المفضّل: من تقول یا مولای!
قال: یا مفضّل! و من نحن الّذین کنّا عنده، و لا کون قبلنا و لا حدوث سماء أرض و لا ملک و لا نبّی و لا رسول... .@الهدایة الکبری: 433.&
قال: یا مفضّل! و من نحن الّذین کنّا عنده، و لا کون قبلنا و لا حدوث سماء أرض و لا ملک و لا نبّی و لا رسول... .<ref>الهدایة الکبری: 433.</ref>
اگر ما گفتیم ائمه {{عم}} عبد هستند، ولی عبادی که خداوند متعال به برکت عبودیّتشان این‌ها را به این‌جا رسانده است، آیا این را غلو می‌گویند؟
اگر ما گفتیم ائمه {{عم}} عبد هستند، ولی عبادی که خداوند متعال به برکت عبودیّتشان این‌ها را به این‌جا رسانده است، آیا این را غلو می‌گویند؟


خط ۲۳۶: خط ۲۳۶:
این گونه تعبیر صریح است در این که هر چند این اوصاف، منازل و مقامات به ائمّه اختصاص دارد، امّا از ناحیۀ خداوند متعال است که او خواسته است که آن بزرگواران را با این خصوصیات و اختصاصات قرار دهد. بنابراین، نه تنها هیچ وجهی برای غلوّ در این تعابیر وجود ندارد؛ بلکه احتمال آن نیز نمی‌روند.
این گونه تعبیر صریح است در این که هر چند این اوصاف، منازل و مقامات به ائمّه اختصاص دارد، امّا از ناحیۀ خداوند متعال است که او خواسته است که آن بزرگواران را با این خصوصیات و اختصاصات قرار دهد. بنابراین، نه تنها هیچ وجهی برای غلوّ در این تعابیر وجود ندارد؛ بلکه احتمال آن نیز نمی‌روند.
کلمۀ «اصطفاء»
کلمۀ «اصطفاء»
پیش‌تر گفتیم که کلمۀ «اصطفاء» به معنای انتخاب و جدا کردن است @.ک: المفردات فی غریب القرآن: 283.& که خداوند متعال به سبب علم خود، ائمّه {{عم}} را از حیث شأن و منزلت از دیگران جدا کرده و به آنان مقام خاصّی داده که به دیگران نداده است.
پیش‌تر گفتیم که کلمۀ «اصطفاء» به معنای انتخاب و جدا کردن است <ref>.ک: المفردات فی غریب القرآن: 283.</ref> که خداوند متعال به سبب علم خود، ائمّه {{عم}} را از حیث شأن و منزلت از دیگران جدا کرده و به آنان مقام خاصّی داده که به دیگران نداده است.
توضیح این مطلب چنین است که خداوند متعال، آفریدگار بشر است و از همان لحظۀ آفرینش از همۀ اوصاف و اخلاق و حالات او به طور کامل با خبر است. در قرآن مجید می‌فرماید:
توضیح این مطلب چنین است که خداوند متعال، آفریدگار بشر است و از همان لحظۀ آفرینش از همۀ اوصاف و اخلاق و حالات او به طور کامل با خبر است. در قرآن مجید می‌فرماید:
«أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ»؛  
«أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ»؛  
خط ۲۸۹: خط ۲۸۹:
قال: فأقبل أمیرالمؤمنین {{ع}} ، فقال رسول الله {{صل}}:
قال: فأقبل أمیرالمؤمنین {{ع}} ، فقال رسول الله {{صل}}:


هو هذا، إنّه الإمام الّذی أحصی الله تبارک و تعالی فیه علم کلّ شیء؛ @معانی الأخبار: 95، حدیث 1، المناب، ابن شهر آشوب: 2 / 263، الفصول المهمّه: 1 / 509 و 510، حدیث 61، بحار الأنوار: 35 / 427 و 428، حدیث 2، ینابیع المودّه: 1 / 230، حدیث 66.&
هو هذا، إنّه الإمام الّذی أحصی الله تبارک و تعالی فیه علم کلّ شیء؛ <ref>معانی الأخبار: 95، حدیث 1، المناب، ابن شهر آشوب: 2 / 263، الفصول المهمّه: 1 / 509 و 510، حدیث 61، بحار الأنوار: 35 / 427 و 428، حدیث 2، ینابیع المودّه: 1 / 230، حدیث 66.</ref>
هنگامی که این آیه بر پیامبر خدا {{صل}}  نازل شد، ابوبکر و عمر برخاستند و گفتند: ای رسول خدا! منظور تورات است؟
هنگامی که این آیه بر پیامبر خدا {{صل}}  نازل شد، ابوبکر و عمر برخاستند و گفتند: ای رسول خدا! منظور تورات است؟
فرمودند: نه.
فرمودند: نه.
خط ۳۰۹: خط ۳۰۹:
سپس این کتاب (آسمانی) را به گروهی از بندگان برگزیده خود به ارث دادیم.
سپس این کتاب (آسمانی) را به گروهی از بندگان برگزیده خود به ارث دادیم.
و ائمّه {{عم}} فرمودند:
و ائمّه {{عم}} فرمودند:
علم الکتاب –والله- کلّه عندنا؛ @الکافی: 1 / 257، حدیث 3، بحار الأنوار: 26 / 197، حدیث 8.&
علم الکتاب –والله- کلّه عندنا؛ <ref>الکافی: 1 / 257، حدیث 3، بحار الأنوار: 26 / 197، حدیث 8.</ref>
به خدا سوگند، همه علم کتاب در نزد ماست.
به خدا سوگند، همه علم کتاب در نزد ماست.
و نیز آنان از رسول الله {{صل}} اخذ کرده‌اند که خود حضرت فرمودند:
و نیز آنان از رسول الله {{صل}} اخذ کرده‌اند که خود حضرت فرمودند:
معاشر الناس! ما من علم إلّا و قد أحصاه الله فیّ، و کلّ علم علمت فقد أحصیته فی إمام المتّقین، و ما من علم إلّا علمته علیّاً و هو الإمام المبین @الإحتجاج: 1 / 74، بحار الأنوار: 37 / 208.& علّمنی رسول الله {{صل}} ألف باب من العلم یفتح لی من کلّ باب ألف باب؛ @نوادر المعجزات: 131، دلائل الإمامه: 235، بحار الأنوار: 69 / 183، نظم درر السمطین: 113، ینابیع المودّه: 1 / 222، حدیث 43 با اندکی تفاوت.&
معاشر الناس! ما من علم إلّا و قد أحصاه الله فیّ، و کلّ علم علمت فقد أحصیته فی إمام المتّقین، و ما من علم إلّا علمته علیّاً و هو الإمام المبین <ref>الإحتجاج: 1 / 74، بحار الأنوار: 37 / 208.</ref> علّمنی رسول الله {{صل}} ألف باب من العلم یفتح لی من کلّ باب ألف باب؛ <ref>نوادر المعجزات: 131، دلائل الإمامه: 235، بحار الأنوار: 69 / 183، نظم درر السمطین: 113، ینابیع المودّه: 1 / 222، حدیث 43 با اندکی تفاوت.</ref>
رسول خدا {{صل}} هزار باب از ابواب علم را به من آموخت که از هر بابی، هزار باب برایم گشوده می‌شود.
رسول خدا {{صل}} هزار باب از ابواب علم را به من آموخت که از هر بابی، هزار باب برایم گشوده می‌شود.
حال، ملاحظه کنید حضرت امام رضا {{ع}} دربارۀ امام و امامت چه می‌فرمایند:
حال، ملاحظه کنید حضرت امام رضا {{ع}} دربارۀ امام و امامت چه می‌فرمایند:
الإمام.... مخصوص بالفضل کلّه من غیر طلب منه و لا اکتساب، بل اختصاص من الفضل الوهّاب..... إنّ العبد إذا اختاره الله عزوجل لاُمور عباده، شرح صدره لذلک و أودع قلبه ینابیع الحکمة و ألهمه العلم إلهاماً، فلم یعی بجواب و لا یحیر فیه عن الصواب..... یخصّه الله بذلک لیکون حجّته علی عباده و شاهده علی خلقه.@الکافی: 1 / 201 و 203، الأمالی، شیخ صدوق: 776-778، بحار الأنوار: 25 / 124 – 127.&
الإمام.... مخصوص بالفضل کلّه من غیر طلب منه و لا اکتساب، بل اختصاص من الفضل الوهّاب..... إنّ العبد إذا اختاره الله عزوجل لاُمور عباده، شرح صدره لذلک و أودع قلبه ینابیع الحکمة و ألهمه العلم إلهاماً، فلم یعی بجواب و لا یحیر فیه عن الصواب..... یخصّه الله بذلک لیکون حجّته علی عباده و شاهده علی خلقه.<ref>الکافی: 1 / 201 و 203، الأمالی، شیخ صدوق: 776-778، بحار الأنوار: 25 / 124 – 127.</ref>




ص75 تا 83
ص75 تا 83
۵۳٬۳۷۰

ویرایش