امام حسین در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'نبرد حره' به 'نبرد حره'
جز (جایگزینی متن - 'نبرد حره' به 'نبرد حره')
خط ۷۶: خط ۷۶:


در این گفتمان و در واکنش به [[اقدام]] [[امام حسین]]{{ع}} سه گونه [[روایت]] در [[اختیار]] است:
در این گفتمان و در واکنش به [[اقدام]] [[امام حسین]]{{ع}} سه گونه [[روایت]] در [[اختیار]] است:
#روایاتی که [[اقدام]] [[امام]] را [[تفرقه‌افکنی]] شناسانده است؛ مانند [[روایت]] [[عمره انصاریه]] که وی حضرت را از [[تفرقه‌افکنی]] باز داشت و به [[فرمانبرداری]] از [[یزید]] فراخواند<ref>تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۲۰۹؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۱۶۳؛ سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۲۹۶ - ۲۹۷.</ref>. این [[روایت]] در منابع متقدم نیست و برای نخستین بار در [[تاریخ]] [[دمشق]] [[ثبت]] شده است که از منابع سده ششم است؛ همچنین [[عبدالله بن مطیع عَدوی قریشی]] (از [[طایفه]] [[عمر بن خطاب]]) که در مسیر [[امام]] از [[مدینه]] به [[مکه]] با او روبه رو شد، به [[امام]] توصیه کرد که با رها کردن [[قیام]]، [[حرمت]] [[عرب]] را پاس دارد<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۳۶۷ - ۳۶۸؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۹۵. الارشاد، ج۲، ص۷۲.</ref>. مرادش از [[عرب]]، [[قریش]] بود. [[نهی]] از [[تفرقه]] افکنی در دو [[روایت]] از بزرگان [[انصار]] چون [[جابر بن عبدالله انصاری]]<ref>الطبقات، خامسه ۱، ص۴۴۵؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۱۶۳.</ref> و [[ابوسعید خدری]]<ref>الطبقات الکبری، خامسه ۱، ص۴۴۵؛ تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۲۰۵؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۱۶۳.</ref> نیز [[نقل]] شده است؛ ولی این سخنان را نمی‌توان به آنها نسبت داد، زیرا آنان قرشی نبودند تا نگران انشعاب در درون [[قریش]] یا لرزش [[حاکمیت]] [[قریش]] باشند. افزون بر این، [[انصار]] از [[امویان]] ([[قریش]]) ستم‌های فراوانی دیده بودند و نمی‌توان آنان را [[هوادار]] [[حکومت اموی]] دانست، چنان‌که در [[نبرد صفین]] در کنار [[امیرمؤمنان]]{{ع}} ضد [[معاویه]] [[جنگ]] کردند<ref>الاخبار الطوال، ص۱۸۲، ۱۸۴؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۷۲.</ref> و [[انتقام]] از [[انصار]]، خواست [[معاویه]] از [[یزید]] بود<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۳۵۲؛ تاریخ خلیفه، ص۱۴۸؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۲۲۱.</ref> که به [[نبرد]] [[حره]] در سال ۶۳ و [[قتل]] و [[غارت]] اهالی آن انجامید<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۸۷، ۴۹۴.</ref>؛ همچنین سال‌ها بعد [[حجاج ثقفی]] بر [[بدن]] بسیاری از آنان داغ نهاد<ref>انساب الاشراف، ج۷، ص۱۳۵؛ الکامل، ج۴، ص۳۵۹.</ref>؛
#روایاتی که [[اقدام]] [[امام]] را [[تفرقه‌افکنی]] شناسانده است؛ مانند [[روایت]] [[عمره انصاریه]] که وی حضرت را از [[تفرقه‌افکنی]] باز داشت و به [[فرمانبرداری]] از [[یزید]] فراخواند<ref>تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۲۰۹؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۱۶۳؛ سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۲۹۶ - ۲۹۷.</ref>. این [[روایت]] در منابع متقدم نیست و برای نخستین بار در [[تاریخ]] [[دمشق]] [[ثبت]] شده است که از منابع سده ششم است؛ همچنین [[عبدالله بن مطیع عَدوی قریشی]] (از [[طایفه]] [[عمر بن خطاب]]) که در مسیر [[امام]] از [[مدینه]] به [[مکه]] با او روبه رو شد، به [[امام]] توصیه کرد که با رها کردن [[قیام]]، [[حرمت]] [[عرب]] را پاس دارد<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۳۶۷ - ۳۶۸؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۹۵. الارشاد، ج۲، ص۷۲.</ref>. مرادش از [[عرب]]، [[قریش]] بود. [[نهی]] از [[تفرقه]] افکنی در دو [[روایت]] از بزرگان [[انصار]] چون [[جابر بن عبدالله انصاری]]<ref>الطبقات، خامسه ۱، ص۴۴۵؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۱۶۳.</ref> و [[ابوسعید خدری]]<ref>الطبقات الکبری، خامسه ۱، ص۴۴۵؛ تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۲۰۵؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۱۶۳.</ref> نیز [[نقل]] شده است؛ ولی این سخنان را نمی‌توان به آنها نسبت داد، زیرا آنان قرشی نبودند تا نگران انشعاب در درون [[قریش]] یا لرزش [[حاکمیت]] [[قریش]] باشند. افزون بر این، [[انصار]] از [[امویان]] ([[قریش]]) ستم‌های فراوانی دیده بودند و نمی‌توان آنان را [[هوادار]] [[حکومت اموی]] دانست، چنان‌که در [[نبرد صفین]] در کنار [[امیرمؤمنان]]{{ع}} ضد [[معاویه]] [[جنگ]] کردند<ref>الاخبار الطوال، ص۱۸۲، ۱۸۴؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۷۲.</ref> و [[انتقام]] از [[انصار]]، خواست [[معاویه]] از [[یزید]] بود<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۳۵۲؛ تاریخ خلیفه، ص۱۴۸؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۲۲۱.</ref> که به [[نبرد حره]] در سال ۶۳ و [[قتل]] و [[غارت]] اهالی آن انجامید<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۸۷، ۴۹۴.</ref>؛ همچنین سال‌ها بعد [[حجاج ثقفی]] بر [[بدن]] بسیاری از آنان داغ نهاد<ref>انساب الاشراف، ج۷، ص۱۳۵؛ الکامل، ج۴، ص۳۵۹.</ref>؛
#روایاتی که در گفتمان مصلحت‌اندیشانه درباره [[مصلحت]] [[قریش]] در ارتباطش با دیگر [[قبایل عرب]] نیستند، بلکه در مورد رقابت [[سیاسی]] طوایف [[قریش]] با یکدیگرند؛ برای نمونه [[مصلحت‌اندیشی]] و [[مخالفت]] [[عبدالله بن عمر]] با [[قیام امام]]<ref>مناقب امیرالمؤمنین، ج۲، ص۲۶۱؛ صحیح ابن حبان، ج۱۵، ص۴۲۴.</ref> را باید نسبت به سهم [[طایفه]] بنی عَدی، [[طایفه]] [[عبدالله بن عمر]] در اداره [[حکومت اسلامی]] در نظر گرفت. [[طایفه]] [[بنی‌عدی]] یک بار در دوره [[عمر بن خطاب]] [[قدرت]] را به دست آورده بود، در حالی‌که [[طایفه]] [[بنی‌هاشم]] دو بار (در دوره [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام علی]]{{ع}}) به [[قدرت]] رسید و در صورت موفقیت [[امام حسین]]{{ع}} [[بنی‌هاشم]] برای سومین بار به [[قدرت]] می‌رسیدند و بسا پس از آن نیز [[قدرت]] در میان [[بنی‌هاشم]] می‌ماند، از این رو [[عبدالله بن عمر]] در سخنان خود به [[امام]]{{ع}} روایتی از [[پیامبر]] [[نقل]] کرد که در آن [[پیشگویی]] شده بود [[خدا]] [[مصلحت]] نمی‌داند [[دنیا]] را بهره آنها کند<ref>الطبقات، خامسه ۱، ص۴۴۴.</ref>. دیدگاه ابن‌عمر درباره [[قدرت]] یافتن [[بنی‌هاشم]] در این گزارش، شبیه سخنان [[معاویه]] است که [[معتقد]] بود [[پیامبری]] به [[بنی‌هاشم]] رسید؛ ولی [[جانشینی]] به آنان نمی‌رسد<ref>اخبار الدولة العباسیه، ص۵۱.</ref>. هرچند [[عبدالله بن عمر]] از [[طایفه]] [[بنی عدی]] بود، [[سخن]] او بیانگر [[مصلحت اندیشی]] و خواسته دیگر طوایف [[قریشی]] رقیب با [[بنی‌هاشم]] نیز هست؛
#روایاتی که در گفتمان مصلحت‌اندیشانه درباره [[مصلحت]] [[قریش]] در ارتباطش با دیگر [[قبایل عرب]] نیستند، بلکه در مورد رقابت [[سیاسی]] طوایف [[قریش]] با یکدیگرند؛ برای نمونه [[مصلحت‌اندیشی]] و [[مخالفت]] [[عبدالله بن عمر]] با [[قیام امام]]<ref>مناقب امیرالمؤمنین، ج۲، ص۲۶۱؛ صحیح ابن حبان، ج۱۵، ص۴۲۴.</ref> را باید نسبت به سهم [[طایفه]] بنی عَدی، [[طایفه]] [[عبدالله بن عمر]] در اداره [[حکومت اسلامی]] در نظر گرفت. [[طایفه]] [[بنی‌عدی]] یک بار در دوره [[عمر بن خطاب]] [[قدرت]] را به دست آورده بود، در حالی‌که [[طایفه]] [[بنی‌هاشم]] دو بار (در دوره [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام علی]]{{ع}}) به [[قدرت]] رسید و در صورت موفقیت [[امام حسین]]{{ع}} [[بنی‌هاشم]] برای سومین بار به [[قدرت]] می‌رسیدند و بسا پس از آن نیز [[قدرت]] در میان [[بنی‌هاشم]] می‌ماند، از این رو [[عبدالله بن عمر]] در سخنان خود به [[امام]]{{ع}} روایتی از [[پیامبر]] [[نقل]] کرد که در آن [[پیشگویی]] شده بود [[خدا]] [[مصلحت]] نمی‌داند [[دنیا]] را بهره آنها کند<ref>الطبقات، خامسه ۱، ص۴۴۴.</ref>. دیدگاه ابن‌عمر درباره [[قدرت]] یافتن [[بنی‌هاشم]] در این گزارش، شبیه سخنان [[معاویه]] است که [[معتقد]] بود [[پیامبری]] به [[بنی‌هاشم]] رسید؛ ولی [[جانشینی]] به آنان نمی‌رسد<ref>اخبار الدولة العباسیه، ص۵۱.</ref>. هرچند [[عبدالله بن عمر]] از [[طایفه]] [[بنی عدی]] بود، [[سخن]] او بیانگر [[مصلحت اندیشی]] و خواسته دیگر طوایف [[قریشی]] رقیب با [[بنی‌هاشم]] نیز هست؛
#روایت‌های مصلحت‌اندیشانه هاشمی ‌تباران که واکنش‌هایی براساس [[حدس]] و [[گمان]] نسبت به فرجام این [[قیام]] بود. برپایه این رویکرد، بهتر آن بود که [[امام حسین]]{{ع}} [[قیام]] نکند و از عرصه [[حیات اجتماعی]] و [[علمی]] حذف نشود؛ همان اقدامی که خود انجام داده بودند؛ یعنی [[بیعت]] با [[حاکم]] جدید و [[حفظ]] وضع موجود. در این باره می‌توان از توصیه‌های تنی چند از [[بنی‌هاشم]] چون [[ابن‌عباس]]<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۳۷۳؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۸۳.</ref> و [[عبدالله بن جعفر]]<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۳۸۷؛ الفتوح، ج۵، ص۶۷.</ref> یاد کرد. [[محمد حنفیه]] [[برادر]] [[امام]] در این گفتمان قرار ندارد، زیرا وی ایشان را از [[قیام]] بازنداشت<ref>تجارب الامم، ج۲، ص۳۹؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۴۱ - ۳۴۲.</ref><ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[حسین بن علی (مقاله)|مقاله «حسین بن علی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>
#روایت‌های مصلحت‌اندیشانه هاشمی ‌تباران که واکنش‌هایی براساس [[حدس]] و [[گمان]] نسبت به فرجام این [[قیام]] بود. برپایه این رویکرد، بهتر آن بود که [[امام حسین]]{{ع}} [[قیام]] نکند و از عرصه [[حیات اجتماعی]] و [[علمی]] حذف نشود؛ همان اقدامی که خود انجام داده بودند؛ یعنی [[بیعت]] با [[حاکم]] جدید و [[حفظ]] وضع موجود. در این باره می‌توان از توصیه‌های تنی چند از [[بنی‌هاشم]] چون [[ابن‌عباس]]<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۳۷۳؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۸۳.</ref> و [[عبدالله بن جعفر]]<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۳۸۷؛ الفتوح، ج۵، ص۶۷.</ref> یاد کرد. [[محمد حنفیه]] [[برادر]] [[امام]] در این گفتمان قرار ندارد، زیرا وی ایشان را از [[قیام]] بازنداشت<ref>تجارب الامم، ج۲، ص۳۹؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۴۱ - ۳۴۲.</ref><ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[حسین بن علی (مقاله)|مقاله «حسین بن علی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش