بدون خلاصۀ ویرایش
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
:{{عربی|اندازه=150%|"و أما وحي الأمر..."}} {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ إِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا بِي وَ بِرَسُولِي}}﴾}} <ref> سوره مائده؛ آیه: ۱۱۱.</ref>. | :{{عربی|اندازه=150%|"و أما وحي الأمر..."}} {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ إِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا بِي وَ بِرَسُولِي}}﴾}} <ref> سوره مائده؛ آیه: ۱۱۱.</ref>. | ||
:{{عربی|اندازه=150%|"و أما وحي الكذب..."}} {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ}}﴾}} <ref> سوره انعام؛ آیه: ۱۱۲.</ref>. | :{{عربی|اندازه=150%|"و أما وحي الكذب..."}} {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ}}﴾}} <ref> سوره انعام؛ آیه: ۱۱۲.</ref>. | ||
:{{عربی|اندازه=150%|"و أما وحي الخبر..."}} {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ}}﴾}} <ref> سوره انبیاء؛ آیه: ۷۳.</ref> <ref> [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۲۶ و ۲۷.</ref>. | :{{عربی|اندازه=150%|"و أما وحي الخبر..."}} {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ}}﴾}} <ref> سوره انبیاء؛ آیه: ۷۳.</ref> <ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۲۶ و ۲۷.</ref>. | ||
==بررسی اقسام واژگان== | ==بررسی اقسام واژگان== | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
#واژهای مربوط به از جانب خدا بودن [[وحی]]، مانند: نزول، آتی و مجیء؛ | #واژهای مربوط به از جانب خدا بودن [[وحی]]، مانند: نزول، آتی و مجیء؛ | ||
#واژهای بیانگر نزول لفظی قرآن، مانند: قرائت، تلاوت و ترتیل. | #واژهای بیانگر نزول لفظی قرآن، مانند: قرائت، تلاوت و ترتیل. | ||
* '''علت کاربردهای مختلف در موقعیتهای متفاوت چیست؟''' '''جواب:''' ظهورِ بهتر معنای مورد نظر خاص، به وسیله لفظ خاص، مثلاً: در آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَكْليماً}}﴾}} خداوند هم رابطه گفتاری [[حضرت موسی]] {{ع}} با خود را بیان کرده و هم فهمانده که او نسبت به انبیای پیش از خود فضیلتی نیز دارد. از واژه قول استفاده نکرده که ناظر به گفتوگو و مذاکره بین دو ذات است. و یا هرگاه عنایت به قطعی بودن و شگفتآور بودن سخن باشد از آن با واژه "نبأ" تعبیر میشود و نیز هرگاه مقصود گویایی مطلب یا خبری پیوسته به شکل داستان باشد از واژه "قصص" استفاده شده است<ref> [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۳۸ و ۳۹.</ref>. | * '''علت کاربردهای مختلف در موقعیتهای متفاوت چیست؟''' '''جواب:''' ظهورِ بهتر معنای مورد نظر خاص، به وسیله لفظ خاص، مثلاً: در آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَكْليماً}}﴾}} خداوند هم رابطه گفتاری [[حضرت موسی]] {{ع}} با خود را بیان کرده و هم فهمانده که او نسبت به انبیای پیش از خود فضیلتی نیز دارد. از واژه قول استفاده نکرده که ناظر به گفتوگو و مذاکره بین دو ذات است. و یا هرگاه عنایت به قطعی بودن و شگفتآور بودن سخن باشد از آن با واژه "نبأ" تعبیر میشود و نیز هرگاه مقصود گویایی مطلب یا خبری پیوسته به شکل داستان باشد از واژه "قصص" استفاده شده است<ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۳۸ و ۳۹.</ref>. | ||
*در ذیل به بررسی برخی از این واژگان و کاربردهای آنها میپردازیم: | *در ذیل به بررسی برخی از این واژگان و کاربردهای آنها میپردازیم: | ||
===۱. واژگان بیانکننده رابطۀ گفتاری [[وحی]]=== | ===۱. واژگان بیانکننده رابطۀ گفتاری [[وحی]]=== | ||
:'''الف. قول''': واژه قول به سخن گفتن خداوند یا [[فرشتگان]] با افراد گوناگون اشاره دارد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قالَ يا آدَمُ أَنْبِئْهُم}}﴾}}، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلاَ تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ}}﴾}} <ref> سوره هود؛ آیه: ۴۶.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}﴾}} <ref> سوره بقره؛ آیه: ۱۲۴.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قَالَ يَا مُوسَى إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَالاتِي وَبِكَلامِي فَخُذْ مَا آتَيْتُكَ وَكُن مِّنَ الشَّاكِرِينَ}}﴾}} <ref> سوره اعراف؛ آیه: ۱۴۴.</ref> <ref> [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۴۰ و ۴۱.</ref>. همه این آیات بهخوبی و روشنی مفهوم [[وحی]] را میرسانند؛ اما عنایت خداوند نسبت به کاربرد واژه "قول" طرح رابطه گفتاری بین دو ذات متفاوت است. | :'''الف. قول''': واژه قول به سخن گفتن خداوند یا [[فرشتگان]] با افراد گوناگون اشاره دارد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قالَ يا آدَمُ أَنْبِئْهُم}}﴾}}، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلاَ تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ}}﴾}} <ref> سوره هود؛ آیه: ۴۶.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}﴾}} <ref> سوره بقره؛ آیه: ۱۲۴.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قَالَ يَا مُوسَى إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَالاتِي وَبِكَلامِي فَخُذْ مَا آتَيْتُكَ وَكُن مِّنَ الشَّاكِرِينَ}}﴾}} <ref> سوره اعراف؛ آیه: ۱۴۴.</ref> <ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۴۰ و ۴۱.</ref>. همه این آیات بهخوبی و روشنی مفهوم [[وحی]] را میرسانند؛ اما عنایت خداوند نسبت به کاربرد واژه "قول" طرح رابطه گفتاری بین دو ذات متفاوت است. | ||
:'''ب. کلام''': بیشترین مورد کلام در قرآن کریم درباره خداوند متعال با [[حضرت موسی]] {{ع}} آمده است. قول و کلام از نظر "عرف عام" عبارت است از: حروف و اصواتی که از متکلم صادر میشود. هدف اصلی صدا و کلام، ابراز سرّ درون است، نه ایجاد صوت و لفظ. بر این اساس هر رفتاری از متلکم که همان اثر سخن گفتن را دارا باشد، میشود آن را "کلام" نامید <ref> [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۴۲ و ۴۳.</ref>. مثلاً هر چیزی که قدرت الهی را نمایش دهد، کلمه الهی است. مثل [[حضرت عیسی]]{{ع}} پایه و اساس حقیقت کلام چیزی است که دلالت بر معنای پنهانی و باطنی انسان میکند. ویژگیهایی که تابع مصادیق و افراد آن است، و در معنای حقیقی کلام، دخالت ندارد. و نیز وجودات خارجی که با تمام وجود حکایت از علت خود میکنند کلامند. کلام و قول را میتوان بر دو قسم دانست: | :'''ب. کلام''': بیشترین مورد کلام در قرآن کریم درباره خداوند متعال با [[حضرت موسی]] {{ع}} آمده است. قول و کلام از نظر "عرف عام" عبارت است از: حروف و اصواتی که از متکلم صادر میشود. هدف اصلی صدا و کلام، ابراز سرّ درون است، نه ایجاد صوت و لفظ. بر این اساس هر رفتاری از متلکم که همان اثر سخن گفتن را دارا باشد، میشود آن را "کلام" نامید <ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۴۲ و ۴۳.</ref>. مثلاً هر چیزی که قدرت الهی را نمایش دهد، کلمه الهی است. مثل [[حضرت عیسی]]{{ع}} پایه و اساس حقیقت کلام چیزی است که دلالت بر معنای پنهانی و باطنی انسان میکند. ویژگیهایی که تابع مصادیق و افراد آن است، و در معنای حقیقی کلام، دخالت ندارد. و نیز وجودات خارجی که با تمام وجود حکایت از علت خود میکنند کلامند. کلام و قول را میتوان بر دو قسم دانست: | ||
#'''تکوینیات:''' که قول و کلام همان فعل خداوند است. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}﴾}}؛ | #'''تکوینیات:''' که قول و کلام همان فعل خداوند است. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}﴾}}؛ | ||
#'''غیر تکوینیات:''' ابراز خواستههای درونی به صورت لفظ یا غیر آن. | #'''غیر تکوینیات:''' ابراز خواستههای درونی به صورت لفظ یا غیر آن. | ||
:'''ج. قص و قصص''': "قصص" "به فتح ق و ص" مفرد و به معنای خبر و تعقیب و... است <ref> [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۴۴ و ۴۵.</ref>. قصص "به کسر قاف" جمع قصه است که برخی روشن بودن معنا را و برخی مطابق با واقع بودن را قید آن دانستهاند. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ هذا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ}}﴾}}. بنابراین طبق تصریح برخی از مفسران قید "حق" برای تأکید و توضیح قصه است. | :'''ج. قص و قصص''': "قصص" "به فتح ق و ص" مفرد و به معنای خبر و تعقیب و... است <ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۴۴ و ۴۵.</ref>. قصص "به کسر قاف" جمع قصه است که برخی روشن بودن معنا را و برخی مطابق با واقع بودن را قید آن دانستهاند. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ هذا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ}}﴾}}. بنابراین طبق تصریح برخی از مفسران قید "حق" برای تأکید و توضیح قصه است. | ||
:'''د. نبأ''': خبری که فایده و سود بزرگی داشته باشد و موجب علم نیز بشود. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظيمٌ}}﴾}} <ref> [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۴۶ و ۴۷.</ref>. در آیه سوم سوره تحریم واژه نبأ مفهوم وحی را میرساند. [[پیامبر]] به همسرش گفت که تو اسرار را فاش ساختهای. [[حفصه]] گفت: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَنْ أَنْبَأَكَ هذا قالَ نَبَّأَنِيَ الْعَليمُ الْخَبيرُ}}﴾}}. | :'''د. نبأ''': خبری که فایده و سود بزرگی داشته باشد و موجب علم نیز بشود. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظيمٌ}}﴾}} <ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۴۶ و ۴۷.</ref>. در آیه سوم سوره تحریم واژه نبأ مفهوم وحی را میرساند. [[پیامبر]] به همسرش گفت که تو اسرار را فاش ساختهای. [[حفصه]] گفت: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَنْ أَنْبَأَكَ هذا قالَ نَبَّأَنِيَ الْعَليمُ الْخَبيرُ}}﴾}}. | ||
:'''هـ. ندا''': صدای تنها و نیز بلند شدن و ظهور صدا را "ندا" گویند. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ نادَيْناهُ أَنْ يا إِبْراهيم * قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا}}﴾}}، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَنادَتْهُ الْمَلائِكَةُ وَ هُوَ قائِمٌ}}﴾}}<ref> [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۴۸ و ۴۹.</ref>. در واژه ندا غیر از رابطه گفتاری نوعی اعلام و ابراز نیز وجود دارد. | :'''هـ. ندا''': صدای تنها و نیز بلند شدن و ظهور صدا را "ندا" گویند. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ نادَيْناهُ أَنْ يا إِبْراهيم * قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا}}﴾}}، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَنادَتْهُ الْمَلائِكَةُ وَ هُوَ قائِمٌ}}﴾}}<ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۴۸ و ۴۹.</ref>. در واژه ندا غیر از رابطه گفتاری نوعی اعلام و ابراز نیز وجود دارد. | ||
===۲. واژگان مبین بیرونی و غیر نفسانی بودن [[وحی]]=== | ===۲. واژگان مبین بیرونی و غیر نفسانی بودن [[وحی]]=== | ||
برخی واژهها نشان میدهند منشأ وحی از درون [[پیامبر]] نیست: | برخی واژهها نشان میدهند منشأ وحی از درون [[پیامبر]] نیست: | ||
:'''الف. نزول''': اصل واژه نزول به معنای فرود آمدن از جای بلند به جای پست است و هرگاه به خدا نسبت داده میشود به معنای عطا و بخشش نیز میآید. نزول قرآن به معنای آمدن از مرتبه "عند اللهی" به مرتبه الفاظ است. | :'''الف. نزول''': اصل واژه نزول به معنای فرود آمدن از جای بلند به جای پست است و هرگاه به خدا نسبت داده میشود به معنای عطا و بخشش نیز میآید. نزول قرآن به معنای آمدن از مرتبه "عند اللهی" به مرتبه الفاظ است. | ||
:'''ب. اتیان و اتیاء''': آمدن با سهولت و آسانی را گویند و بیشترین مورد آن مربوط به اعطاء کتاب به [[حضرت موسی]]{{ع}} است <ref> [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۵۰ و ۵۱.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ أَتَيْناكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ}}﴾}}. آمدن واژه "آتی" با واژگانی چون ذکر، سبع الثمانی و حق، بهترین گواه در ارائه مفهوم وحی و آمدن قرآن از جانب خداوند متعال است. | :'''ب. اتیان و اتیاء''': آمدن با سهولت و آسانی را گویند و بیشترین مورد آن مربوط به اعطاء کتاب به [[حضرت موسی]]{{ع}} است <ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۵۰ و ۵۱.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ أَتَيْناكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ}}﴾}}. آمدن واژه "آتی" با واژگانی چون ذکر، سبع الثمانی و حق، بهترین گواه در ارائه مفهوم وحی و آمدن قرآن از جانب خداوند متعال است. | ||
:'''ج. مجیء''': مفهوم مجیء ازنظر لغت اعم از اتیان است؛ به معنای آسان آمدن و نیز نوعی آمدن که با هدف انجام میگیرد{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى}}﴾}}. هدایت را در این آیه به معنای [[رسول]] و قرآن کریم دانستهاند و بنا بر اینکه هدایت، قرآن باشد مفهوم وحی را میرساند. | :'''ج. مجیء''': مفهوم مجیء ازنظر لغت اعم از اتیان است؛ به معنای آسان آمدن و نیز نوعی آمدن که با هدف انجام میگیرد{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى}}﴾}}. هدایت را در این آیه به معنای [[رسول]] و قرآن کریم دانستهاند و بنا بر اینکه هدایت، قرآن باشد مفهوم وحی را میرساند. | ||
:'''د. القاء و تلقی''': واژه "لقاء" به معنای روبهرو با چیزی است و القاء به معنای انداختن هر چیزی و تلقی به معنای استقبال از چیزی و تلقیه به معنای روبهرو کردن و تفهیم و اعطاست {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ إِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكيمٍ عَليمٍ}}﴾}}. صاحب التحقیق، روبه شدن همراه با ارتباط را در معنای القا و تلقیه مؤثر میداند <ref> [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۵۲-۵۵.</ref>. | :'''د. القاء و تلقی''': واژه "لقاء" به معنای روبهرو با چیزی است و القاء به معنای انداختن هر چیزی و تلقی به معنای استقبال از چیزی و تلقیه به معنای روبهرو کردن و تفهیم و اعطاست {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ إِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكيمٍ عَليمٍ}}﴾}}. صاحب التحقیق، روبه شدن همراه با ارتباط را در معنای القا و تلقیه مؤثر میداند <ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۵۲-۵۵.</ref>. | ||
===۳. واژگان دال بر نزول لفظی قرآن=== | ===۳. واژگان دال بر نزول لفظی قرآن=== | ||
*برخی واژهها گویای این است که قرآن با همین الفاظ بر [[پیامبر]] خوانده شده است: | *برخی واژهها گویای این است که قرآن با همین الفاظ بر [[پیامبر]] خوانده شده است: | ||
:'''الف. قرائت''': به معنای خواندن به کار رفته است و در اصل به معنای جمع کردن و نیز جمع کردن حروف و کلمات است. خواندن آیات قرآن بر [[پیامبر]] {{صل}} جز به واسطه حروف و کلمات انجام نمیپذیرد. | :'''الف. قرائت''': به معنای خواندن به کار رفته است و در اصل به معنای جمع کردن و نیز جمع کردن حروف و کلمات است. خواندن آیات قرآن بر [[پیامبر]] {{صل}} جز به واسطه حروف و کلمات انجام نمیپذیرد. | ||
:'''ب. تلاوت''': یعنی به دنبال رفتن، پیروی کردن و نیز خواندن کلمهای بعد از کلمه دیگر بدون فاصله تلاوت، به کتابهای آسمانی اختصاص دارد؛ اما قرائت اعم است: "اصل قرائت جمع حروف است و اصل تلاوت پیروی کردن حروف همراه با تعقل و فهم این واژه در پنج جای قرآن کریم مفهوم وحی را میرساند" {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|تِلْكَ آياتُ اللَّهِ نَتْلُوها عَلَيْكَ بِالْحَقِّ}}﴾}} <ref> [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۵۷ و ۵۸.</ref>. <ref> مرحوم طبرسی </ref>. | :'''ب. تلاوت''': یعنی به دنبال رفتن، پیروی کردن و نیز خواندن کلمهای بعد از کلمه دیگر بدون فاصله تلاوت، به کتابهای آسمانی اختصاص دارد؛ اما قرائت اعم است: "اصل قرائت جمع حروف است و اصل تلاوت پیروی کردن حروف همراه با تعقل و فهم این واژه در پنج جای قرآن کریم مفهوم وحی را میرساند" {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|تِلْكَ آياتُ اللَّهِ نَتْلُوها عَلَيْكَ بِالْحَقِّ}}﴾}} <ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۵۷ و ۵۸.</ref>. <ref> مرحوم طبرسی </ref>. | ||
:'''ج. ترتیل''': بیان کردن سخن منظم، پایدار و همراه با فاصله را گویند و نیز هرگاه سخنی پایدار به راحتی بیان شود آن را ترتیل گویند. [[پیامبر اکرم]] در معنای ترتیل، چنین فرمودند"حروف و کلمات آن را بهروشنی ادا کن؛ نه همچون ذرات شن آن را پراکنده کن و نه آن را همچون شعر پشت سرهم بخوان چون به شگفتیهای قرآن رسیدید توقف کنید". علت کاربرد واژههای قرائت، تلاوت و ترتیل، برخورداری [[وحی]] از کلمات، حروف، نظم و ترتیب و جدا کردن یا بیان منظم کلمات و حروف میباشد. پس خود [[پیامبر]] معانی قرآن را به الفاظ تبدیل نکرده است <ref> [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۵۹ و ۶۰.</ref>. | :'''ج. ترتیل''': بیان کردن سخن منظم، پایدار و همراه با فاصله را گویند و نیز هرگاه سخنی پایدار به راحتی بیان شود آن را ترتیل گویند. [[پیامبر اکرم]] در معنای ترتیل، چنین فرمودند"حروف و کلمات آن را بهروشنی ادا کن؛ نه همچون ذرات شن آن را پراکنده کن و نه آن را همچون شعر پشت سرهم بخوان چون به شگفتیهای قرآن رسیدید توقف کنید". علت کاربرد واژههای قرائت، تلاوت و ترتیل، برخورداری [[وحی]] از کلمات، حروف، نظم و ترتیب و جدا کردن یا بیان منظم کلمات و حروف میباشد. پس خود [[پیامبر]] معانی قرآن را به الفاظ تبدیل نکرده است <ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۵۹ و ۶۰.</ref>. | ||
==کاربردهای وحی در قرآن== | ==کاربردهای وحی در قرآن== | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
:#خداوند بهسوی زمین [[فرشته]] میفرستد؛ | :#خداوند بهسوی زمین [[فرشته]] میفرستد؛ | ||
:#خداوند به زمین امر کرد. | :#خداوند به زمین امر کرد. | ||
:۲. '''[[وحی]] به آسمان''': {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ أَوْحى في كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها}}﴾}}<ref> در هر آسمانی کار آن را وحی کرد؛ سورۀ فصلت، آیۀ:۱۲.</ref>. بیشتر مفسران [[وحی]] را به معنای خلق و امر را به معنای شأن گرفتهاند: منظور از "امر" حوادث مربوط به زمین است که به اهل آسمان یعنی [[فرشتگان]] ساکن در آن [[وحی]] میشود تا به زمین برسد <ref> [[علامه طباطبایی]]، المیزان، ج۱۷، ص:۳۶۷.</ref><ref> [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]] ص ۸۰-۸۳.</ref>. البته باید توجه داشت [[وحی]] به معنای خلق به قرینه نیاز دارد و اساسیترین اشکال این است که از سیاق آیات و ضمیر {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَمْرَها}}﴾}} استفاده میشود، سخن درباره حوادث آسمان است؛ نه زمین؛ بنابراین "[[وحی]]" میتواند به معنای القاء و "امر" به معنای ایجاد امور تکوینی باشد. | :۲. '''[[وحی]] به آسمان''': {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ أَوْحى في كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها}}﴾}}<ref> در هر آسمانی کار آن را وحی کرد؛ سورۀ فصلت، آیۀ:۱۲.</ref>. بیشتر مفسران [[وحی]] را به معنای خلق و امر را به معنای شأن گرفتهاند: منظور از "امر" حوادث مربوط به زمین است که به اهل آسمان یعنی [[فرشتگان]] ساکن در آن [[وحی]] میشود تا به زمین برسد <ref> [[علامه طباطبایی]]، المیزان، ج۱۷، ص:۳۶۷.</ref><ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]] ص ۸۰-۸۳.</ref>. البته باید توجه داشت [[وحی]] به معنای خلق به قرینه نیاز دارد و اساسیترین اشکال این است که از سیاق آیات و ضمیر {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَمْرَها}}﴾}} استفاده میشود، سخن درباره حوادث آسمان است؛ نه زمین؛ بنابراین "[[وحی]]" میتواند به معنای القاء و "امر" به معنای ایجاد امور تکوینی باشد. | ||
:۳. '''[[وحی]] به زنبور عسل''': {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً}}﴾}} <ref> سورۀ نحل، آیۀ:۶۸ </ref>. از [[امام باقر]]{{ع}} درباره معنای این آیه پرسیده شد فرمود: منظور [[الهام]] است. | :۳. '''[[وحی]] به زنبور عسل''': {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً}}﴾}} <ref> سورۀ نحل، آیۀ:۶۸ </ref>. از [[امام باقر]]{{ع}} درباره معنای این آیه پرسیده شد فرمود: منظور [[الهام]] است. | ||
:۴. '''[[وحی]] به [[فرشتگان]]''': {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِذْ يُوحي رَبُّكَ إِلَى الْمَلائِكَةِ أَنِّي مَعَكُم}}﴾}<ref> سورۀ انفال، آیۀ:۱۲ </ref>. به معنای القاء معنا در نفس به طور پنهانی است. | :۴. '''[[وحی]] به [[فرشتگان]]''': {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِذْ يُوحي رَبُّكَ إِلَى الْمَلائِكَةِ أَنِّي مَعَكُم}}﴾}<ref> سورۀ انفال، آیۀ:۱۲ </ref>. به معنای القاء معنا در نفس به طور پنهانی است. | ||
:۵. '''[[وحی]] به شیاطین''': {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ إِنَّ الشَّياطينَ لَيُوحُونَ إِلى أَوْلِيائِهِم}}﴾}}<ref> سورۀ انعام، آیۀ:۱۲۱.</ref>. به معنای القای وسوسههای پنهانی است. | :۵. '''[[وحی]] به شیاطین''': {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ إِنَّ الشَّياطينَ لَيُوحُونَ إِلى أَوْلِيائِهِم}}﴾}}<ref> سورۀ انعام، آیۀ:۱۲۱.</ref>. به معنای القای وسوسههای پنهانی است. | ||
:۶. '''[[وحی]] به مادر موسی''': {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ أَوْحَيْنا إِلى أُمِّ مُوسى}}﴾}}<ref> سورۀ قصص، آیۀ:۷.</ref>. [[وحی]] در این آیه یا [[الهام|الهام قلبی]] است و یا خوابی که مادر موسی{{س}} دید و یا خبر دادن [[فرشته]] یا انبیای گذشته به مادر موسی<ref>[[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۸۳-۸۵.</ref>. | :۶. '''[[وحی]] به مادر موسی''': {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ أَوْحَيْنا إِلى أُمِّ مُوسى}}﴾}}<ref> سورۀ قصص، آیۀ:۷.</ref>. [[وحی]] در این آیه یا [[الهام|الهام قلبی]] است و یا خوابی که مادر موسی{{س}} دید و یا خبر دادن [[فرشته]] یا انبیای گذشته به مادر موسی<ref>[[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۸۳-۸۵.</ref>. | ||
:۷. '''[[وحی]] به حواریون''': {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ إِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا}}﴾}}<ref> سورۀ مائده، آیۀ:۱۱۱.</ref>. [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: به آنان "حواریون" [[الهام]] شده است. | :۷. '''[[وحی]] به حواریون''': {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ إِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا}}﴾}}<ref> سورۀ مائده، آیۀ:۱۱۱.</ref>. [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: به آنان "حواریون" [[الهام]] شده است. | ||
:۸. '''[[وحی]] به [[ائمه]]{{عم}]''': {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ}}﴾}}<ref> سورۀ انبیاء، آیۀ:۷۳.</ref>. [[وحی]] در این آیه تسدیدی یا تأییدی است؛ بدین معنا که [[وحی]]، آنان را تأیید میکند. | :۸. '''[[وحی]] به [[ائمه]]{{عم}]''': {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ}}﴾}}<ref> سورۀ انبیاء، آیۀ:۷۳.</ref>. [[وحی]] در این آیه تسدیدی یا تأییدی است؛ بدین معنا که [[وحی]]، آنان را تأیید میکند. | ||
:۹. '''[[وحی]] به معنای اشاره''':{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ فَأَوْحى إِلَيْهِمْ}}﴾}}<ref> سورۀ مریم، آیۀ:۱۱.</ref>. | :۹. '''[[وحی]] به معنای اشاره''':{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ فَأَوْحى إِلَيْهِمْ}}﴾}}<ref> سورۀ مریم، آیۀ:۱۱.</ref>. | ||
:۱۰. '''[[وحی رسالی]]''': از مهمترین اقسام [[وحی]] است و منظور از آن، [[وحی]] به [[پیامبران|پیامبران الهی]] است. یعنی خداوند متعال به طریقی پنهانی، [[شریعت]] را به بندگان برگزیده خود القاء میکند. از ظاهر آیات استفاده میشود، بر همه [[پیامبران]] الهی وحی شده است. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّا أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى نُوحٍ وَ النَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ}}﴾}} <ref> سورۀ نساء، آیۀ:۱۶۳.</ref><ref> [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۸۶-۸۹.</ref>. [[حضرت عیسی]] بر ایوب، یونس، هارون و سلیمان مقدم داشته شده و "واو" در این آیه دلالت بر ترتیب نمیکند، بلکه اشاره میکند بر همه پیامبران وحی شده است <ref> [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۹۰.</ref>. | :۱۰. '''[[وحی رسالی]]''': از مهمترین اقسام [[وحی]] است و منظور از آن، [[وحی]] به [[پیامبران|پیامبران الهی]] است. یعنی خداوند متعال به طریقی پنهانی، [[شریعت]] را به بندگان برگزیده خود القاء میکند. از ظاهر آیات استفاده میشود، بر همه [[پیامبران]] الهی وحی شده است. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّا أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى نُوحٍ وَ النَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ}}﴾}} <ref> سورۀ نساء، آیۀ:۱۶۳.</ref><ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۸۶-۸۹.</ref>. [[حضرت عیسی]] بر ایوب، یونس، هارون و سلیمان مقدم داشته شده و "واو" در این آیه دلالت بر ترتیب نمیکند، بلکه اشاره میکند بر همه پیامبران وحی شده است <ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۹۰.</ref>. | ||
* [[پیامبران]]، انسانهای تکاملیافتهای هستند که آمادگی دریافت [[وحی]] را در خودشان فراهم ساختهاند. [[پیامبر اکرم|نبی مکرم اسلام]]: {{عربی|اندازه=150%|"لَا بَعَثَ اللَّهُ رَسُولًا وَ لَا نَبِيّاً حَتَّى يَسْتَكْمِلَ الْعَقْل"}}<ref> | * [[پیامبران]]، انسانهای تکاملیافتهای هستند که آمادگی دریافت [[وحی]] را در خودشان فراهم ساختهاند. [[پیامبر اکرم|نبی مکرم اسلام]]: {{عربی|اندازه=150%|"لَا بَعَثَ اللَّهُ رَسُولًا وَ لَا نَبِيّاً حَتَّى يَسْتَكْمِلَ الْعَقْل"}}<ref> | ||
محاسن برقی، ج:۱، ص:۱۹۳.</ref>. [[وحی]] خداوند، منحصر در انزال کتب نیست. [[امیرالمؤمنین|امیرمؤمنان]] درباره آیه ۵۱ سوره شوری {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ}}﴾}} میفرماید: "[[وحی]]، گاهی بهصورت کلام و سخن است... پارهای از آن در قلوب [[انبیا]] القاء میشود و بعضی نیز بهصورت رؤیاست... و برخی هم [[وحی]] و تنزیل است که تلاوت... میشود... ". در تفسیر آیۀ مذکور گفته شده است: " هیچ بشری در این مقام قرار نمیگیرد که خداوند با او تکلم کند به نوعی از انواع تکلم، مگر به یکی از سه نوع مذکور<ref> [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی]] ص ۱۹۰-۱۹۲.</ref>. | محاسن برقی، ج:۱، ص:۱۹۳.</ref>. [[وحی]] خداوند، منحصر در انزال کتب نیست. [[امیرالمؤمنین|امیرمؤمنان]] درباره آیه ۵۱ سوره شوری {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ}}﴾}} میفرماید: "[[وحی]]، گاهی بهصورت کلام و سخن است... پارهای از آن در قلوب [[انبیا]] القاء میشود و بعضی نیز بهصورت رؤیاست... و برخی هم [[وحی]] و تنزیل است که تلاوت... میشود... ". در تفسیر آیۀ مذکور گفته شده است: " هیچ بشری در این مقام قرار نمیگیرد که خداوند با او تکلم کند به نوعی از انواع تکلم، مگر به یکی از سه نوع مذکور<ref> [[رحمتالله احمدی|احمدی، رحمتالله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی]] ص ۱۹۰-۱۹۲.</ref>. | ||
*و در نگاهی دیگر می توان اقسام [[وحی]] را در انواع زیر به کار برد: | *و در نگاهی دیگر می توان اقسام [[وحی]] را در انواع زیر به کار برد: | ||
===الف. کاربرد [[وحی]] در حوزه ارتباط خداوند با انسانها=== | ===الف. کاربرد [[وحی]] در حوزه ارتباط خداوند با انسانها=== | ||
*در این حوزه، موحی خداوند و موحی الیه انسانها میباشند و محتوای [[وحی]] متفاوت است که عبارتند از: | *در این حوزه، موحی خداوند و موحی الیه انسانها میباشند و محتوای [[وحی]] متفاوت است که عبارتند از: | ||
# '''تشریع قوانین الهی''': موحی الیه فقط [[پیامبران|پیامبران الهی]]اند. و در مواردی، [[ملائکه|ملائک]] نیز بهعنوان واسطهها و پیک [[وحی]] هستند. مانند آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّا أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِه}}﴾}}. | # '''تشریع قوانین الهی''': موحی الیه فقط [[پیامبران|پیامبران الهی]]اند. و در مواردی، [[ملائکه|ملائک]] نیز بهعنوان واسطهها و پیک [[وحی]] هستند. مانند آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّا أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِه}}﴾}}. | ||
#'''تاییدات عملی [[امامان|امامان حق]]''': در این حوزه، [[وحی]] مطلق به مکنونات قلبی و اراده افراد است و موحی خداوند و موحی الیه انسانهای شایسته میباشند. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إيتاءَ الزَّكاةِ}}﴾}}. برخی از مفسرین در ذیل آیه گفتهاند: اضافه شدن مصدر فعل به معمولش یعنی "خیرات" این معنا را میرساند که "فعل خیر" در خارج تحقق دارد. زیرا نفرمود {{عربی|اندازه=150%|"أن یعفوا الخیرات"}} <ref> [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی]] ص ۲۶ و ۲۷.</ref>. پس عمل خیرات که از ایشان صادر میشده، به وحی و دلالتی باطنی و الهی بوده و مقارن آن صورت میگرفته و این وحی غیر از وحی مشرعی است. مؤید این معنا جمله {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ كانُوا لَنا عابِدينَ}}﴾}} است. یعنی [[ائمه]] پیش از این نوع [[وحی]] هم خدا را عبادت میکردهاند و عبادتشان با اعمالی بوده که [[وحی]] تشریعی مشخص کرده. پس این [[وحی]]، [[وحی]] تسدید "تأیید" است. یعنی پروردگار متعال بندهای از بندگان خود را به [[روح القدس]] اختصاص می دهد تا او آن بنده را در انجام کارهای نیک و دوری از گناه ارشاد نماید<ref> [[علامه طباطبایی]]، المیزان، ج۱، ص:۲۸۴.</ref> | #'''تاییدات عملی [[امامان|امامان حق]]''': در این حوزه، [[وحی]] مطلق به مکنونات قلبی و اراده افراد است و موحی خداوند و موحی الیه انسانهای شایسته میباشند. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إيتاءَ الزَّكاةِ}}﴾}}. برخی از مفسرین در ذیل آیه گفتهاند: اضافه شدن مصدر فعل به معمولش یعنی "خیرات" این معنا را میرساند که "فعل خیر" در خارج تحقق دارد. زیرا نفرمود {{عربی|اندازه=150%|"أن یعفوا الخیرات"}} <ref> [[رحمتالله احمدی|احمدی، رحمتالله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی]] ص ۲۶ و ۲۷.</ref>. پس عمل خیرات که از ایشان صادر میشده، به وحی و دلالتی باطنی و الهی بوده و مقارن آن صورت میگرفته و این وحی غیر از وحی مشرعی است. مؤید این معنا جمله {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ كانُوا لَنا عابِدينَ}}﴾}} است. یعنی [[ائمه]] پیش از این نوع [[وحی]] هم خدا را عبادت میکردهاند و عبادتشان با اعمالی بوده که [[وحی]] تشریعی مشخص کرده. پس این [[وحی]]، [[وحی]] تسدید "تأیید" است. یعنی پروردگار متعال بندهای از بندگان خود را به [[روح القدس]] اختصاص می دهد تا او آن بنده را در انجام کارهای نیک و دوری از گناه ارشاد نماید<ref> [[علامه طباطبایی]]، المیزان، ج۱، ص:۲۸۴.</ref> | ||
#'''الهامات الهی:''' [[الهام]] به معنای القاء و در دل افکندن است <ref> [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی]] ص ۲۸ و ۲۹.</ref>. [[الهام]] بیشتر در مورد انسان به کار میرود، زیرا [[الهام]] به معنای القای در قلب است و این معنا با [[الهام]] به انسان، بیشتر سازگاری دارد. گاهی [[وحی]] در این معنا به کار رفته: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَوْحَيْنا إِلى أُمِّ مُوسى أَنْ أَرْضِعيهِ}}﴾}}<ref> سوره قصص، آیۀ:۷.</ref>. | #'''الهامات الهی:''' [[الهام]] به معنای القاء و در دل افکندن است <ref> [[رحمتالله احمدی|احمدی، رحمتالله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی]] ص ۲۸ و ۲۹.</ref>. [[الهام]] بیشتر در مورد انسان به کار میرود، زیرا [[الهام]] به معنای القای در قلب است و این معنا با [[الهام]] به انسان، بیشتر سازگاری دارد. گاهی [[وحی]] در این معنا به کار رفته: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَوْحَيْنا إِلى أُمِّ مُوسى أَنْ أَرْضِعيهِ}}﴾}}<ref> سوره قصص، آیۀ:۷.</ref>. | ||
===ب. کاربرد [[وحی]] در امور تکوینی=== | ===ب. کاربرد [[وحی]] در امور تکوینی=== | ||
*در این حوزه که موحی، خداوند و موحی الیه، همه موجودات است، وحی به معنای [[الهام]] و مشیت و تقدیر الهی است. مانند: | *در این حوزه که موحی، خداوند و موحی الیه، همه موجودات است، وحی به معنای [[الهام]] و مشیت و تقدیر الهی است. مانند: | ||
:۱. '''هدایت غریزی''': هر موجودی بهطور غریزی راه بقا و تداوم حیات خود را میداند. که در قرآن از آن با نام وحی یاد شده است. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ}}﴾}}. [[وحی]] در مواردی که درباره هدایتهای غریزی حیوانات یا [[الهام]] به حیوانات به کار رفته، در حوزه کاربردهای [[وحی]] در امور تکوینی قرار میگیرد <ref> [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی]] ص ۳۰ و ۳۱.</ref>. | :۱. '''هدایت غریزی''': هر موجودی بهطور غریزی راه بقا و تداوم حیات خود را میداند. که در قرآن از آن با نام وحی یاد شده است. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ}}﴾}}. [[وحی]] در مواردی که درباره هدایتهای غریزی حیوانات یا [[الهام]] به حیوانات به کار رفته، در حوزه کاربردهای [[وحی]] در امور تکوینی قرار میگیرد <ref> [[رحمتالله احمدی|احمدی، رحمتالله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی]] ص ۳۰ و ۳۱.</ref>. | ||
:۲. '''مقدرات هستی''': خداوند میفرماید {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ أَوْحى في كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها}}﴾}}. مفسرین معانی متعددی برای آیۀ مذکور بیان داشتهاند: برخی گیرنده [[وحی]] را اهل هر آسمانی میدانند<ref> علامه طباطبایی، المیزان.</ref>. برخی دیگر [[وحی]] در آیه را به معنای تقدیر گرفته اند<ref> آیت الله معرفت، التمهید فی علوم القرآن.</ref>. و دیگری قائل است: "آسمان و زمین گوش شنوا دارند و از وحی خداوند فرمان میبرند. <ref> آیت الله جوادی آملی.</ref>. در [[روح المعانی (کتاب)|تفسیر روح المعانی]] آمده که [[وحی]] به معنای خلقت است و امر موجودات آسمانها، یا اینکه [[وحی]] به معنای انتقال پنهان چیزی به دیگری است و مراد از امر، تکلیف الهی متوجه اهل هر آسمان است. اما معنا کردن وحی به خلقت و معنا کردن "امر" به موجودات داخل آسمانها بدون دلیل است و عبارت آیه شریفه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ أَوْحى في كُلِّ سَماءٍ}}﴾}}. بعید است به معنای [[وحی]] معمولی باشد. منتها در تفسیر آیۀ مذکور، چنین استدلال شده است: | :۲. '''مقدرات هستی''': خداوند میفرماید {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ أَوْحى في كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها}}﴾}}. مفسرین معانی متعددی برای آیۀ مذکور بیان داشتهاند: برخی گیرنده [[وحی]] را اهل هر آسمانی میدانند<ref> علامه طباطبایی، المیزان.</ref>. برخی دیگر [[وحی]] در آیه را به معنای تقدیر گرفته اند<ref> آیت الله معرفت، التمهید فی علوم القرآن.</ref>. و دیگری قائل است: "آسمان و زمین گوش شنوا دارند و از وحی خداوند فرمان میبرند. <ref> آیت الله جوادی آملی.</ref>. در [[روح المعانی (کتاب)|تفسیر روح المعانی]] آمده که [[وحی]] به معنای خلقت است و امر موجودات آسمانها، یا اینکه [[وحی]] به معنای انتقال پنهان چیزی به دیگری است و مراد از امر، تکلیف الهی متوجه اهل هر آسمان است. اما معنا کردن وحی به خلقت و معنا کردن "امر" به موجودات داخل آسمانها بدون دلیل است و عبارت آیه شریفه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ أَوْحى في كُلِّ سَماءٍ}}﴾}}. بعید است به معنای [[وحی]] معمولی باشد. منتها در تفسیر آیۀ مذکور، چنین استدلال شده است: | ||
::۱. آسمان محل عبور و مرور [[ملائکه]] است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ لَقَدْ خَلَقْنا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرائِقَ}}﴾}} <ref> [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی]] ص ۳۲ و ۳۳.</ref>. | ::۱. آسمان محل عبور و مرور [[ملائکه]] است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ لَقَدْ خَلَقْنا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرائِقَ}}﴾}} <ref> [[رحمتالله احمدی|احمدی، رحمتالله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی]] ص ۳۲ و ۳۳.</ref>. | ||
::۱. آسمان محل نازل شدن امر از ناحیه خدا به سوی زمین است {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ}}﴾}}. بعد از {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ}}﴾}} از این جهت قرار گرفته است که کلمه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يُدَبِّرُ}}﴾}} معنای تنزیل را متضمن است و منظور از کلمه "امر" همان امر الهی است، در آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}﴾}} یعنی همان کلمه ایجاد. پس امر از هر آسمان پایینتر نازل میشود. | ::۱. آسمان محل نازل شدن امر از ناحیه خدا به سوی زمین است {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ}}﴾}}. بعد از {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ}}﴾}} از این جهت قرار گرفته است که کلمه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يُدَبِّرُ}}﴾}} معنای تنزیل را متضمن است و منظور از کلمه "امر" همان امر الهی است، در آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}﴾}} یعنی همان کلمه ایجاد. پس امر از هر آسمان پایینتر نازل میشود. | ||
:۳. '''حاملین امر الهی [[ملائکه]] هستند''': {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ}}﴾}}. در واقع ملائک هر آسمان امر خدا را از آسمان بالاتر دریافت و به آسمان پایینتر نازل میکنند <ref> [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی]] ص ۳۴ و ۳۵.</ref>. | :۳. '''حاملین امر الهی [[ملائکه]] هستند''': {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ}}﴾}}. در واقع ملائک هر آسمان امر خدا را از آسمان بالاتر دریافت و به آسمان پایینتر نازل میکنند <ref> [[رحمتالله احمدی|احمدی، رحمتالله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی]] ص ۳۴ و ۳۵.</ref>. | ||
:۴. '''آسمانها جایگاه [[ملائکه]] است''': {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ كَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّماواتِ}}﴾}}: جایگاه ملائک در آسمانها هفت مرتبه دارد، که هر مرتبهاش را آسمانی خواندهاند. جمله {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ}}﴾}} اشعار بر این مطلب دارد که منظور از آسمان در این آیه آسمان مادی نیست. خدای سبحان در هر آسمانی امر الهی را که متعلق به آن آسمان است، به اهلش یعنی [[ملائکه]] ساکن در آن [[وحی]] میکند"<ref> [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی]] ص ۳۶ و ۳۷.</ref>. | :۴. '''آسمانها جایگاه [[ملائکه]] است''': {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ كَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّماواتِ}}﴾}}: جایگاه ملائک در آسمانها هفت مرتبه دارد، که هر مرتبهاش را آسمانی خواندهاند. جمله {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ}}﴾}} اشعار بر این مطلب دارد که منظور از آسمان در این آیه آسمان مادی نیست. خدای سبحان در هر آسمانی امر الهی را که متعلق به آن آسمان است، به اهلش یعنی [[ملائکه]] ساکن در آن [[وحی]] میکند"<ref> [[رحمتالله احمدی|احمدی، رحمتالله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی]] ص ۳۶ و ۳۷.</ref>. | ||
===ج. کاربرد [[وحی]] در حوزه ارتباطات انسانها=== | ===ج. کاربرد [[وحی]] در حوزه ارتباطات انسانها=== | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
===د. کاربرد [[وحی]] در حوزه ارتباطات جنیان و شیاطین=== | ===د. کاربرد [[وحی]] در حوزه ارتباطات جنیان و شیاطین=== | ||
*در این حوزه که موحی و موحی الیه جنیان و شیاطین انسی و جنی هستند، معنای [[وحی]]، القای مکر و حیلهگری یا وسوسه شیطانی است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحي بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً}}﴾}} در این آیه در صورتی که موحی، شیاطین جنی باشد، [[وحی]] به معنای وسوسه ذکر شده و در صورت یکه موحی، شیاطین انسی باشد، به معنای مکر و تسویل پنهانی بیان شده است <ref> [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی]] ص ۳۸ و ۳۹.</ref>. | *در این حوزه که موحی و موحی الیه جنیان و شیاطین انسی و جنی هستند، معنای [[وحی]]، القای مکر و حیلهگری یا وسوسه شیطانی است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحي بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً}}﴾}} در این آیه در صورتی که موحی، شیاطین جنی باشد، [[وحی]] به معنای وسوسه ذکر شده و در صورت یکه موحی، شیاطین انسی باشد، به معنای مکر و تسویل پنهانی بیان شده است <ref> [[رحمتالله احمدی|احمدی، رحمتالله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی]] ص ۳۸ و ۳۹.</ref>. | ||
==منابع== | ==منابع== |