جهم بن قثم عبدی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = اصحاب پیامبر
| موضوع مرتبط = اصحاب پیامبر
خط ۱۱: خط ۱۰:
== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
{{مدخل وابسته}}
*[[عبد القیس]] (قبیله)
* [[عبد القیس]] (قبیله)
*[[ربیعة بن نزار]] (قبیله)
* [[ربیعة بن نزار]] (قبیله)
{{پایان مدخل وابسته}}
{{پایان مدخل وابسته}}


خط ۲۳: خط ۲۲:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]

نسخهٔ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۵۰

آشنایی اجمالی

وی منسوب به عبد القیس[۱] از ربیعة بن نزار[۲] است. او همراه زارع عبدی در وفد عبد القیس (به سال هشتم) خدمت رسول خدا(ص) آمد[۳]. البته برخی با عبارت "إِن صَحّ"، در درستی این خبر تردید کرده‌اند[۴]. گفته‌اند هنگامی که عبدالقیس درباره نوشیدنی‌ها از رسول خدا(ص) پرسیدند، ایشان برخی نوشیدنی‌ها را حرام دانست و فرمود: این حکم چنان است که یکی از شما پسر عموی خود را میزند و در میان شما کسی است که در این مورد مجروح شده است؛ گفته‌اند این مرد مجروح جهم بن قشم بود[۵]. بنا بر نقلی، رسول خدا(ص) یکی از دخترانی را که مقوقس به ایشان بخشیده بود، به جهم بن قثم هدیه کرد که خواهر ماریه - همسر رسول خدا(ص)- و مادر زکریا بن جهم، جانشین عمرو بن عاص (حاکم مصر) بود[۶]. هرچند مشهور آن است که حضرت، آن دختر را به حسان بن ثابت بخشید[۷]. البته در پاره‌ای از منابع آمده است که آن دختران سه تن بودند که رسول خدا(ص) را به یکی از آنان را به ابوجهم بن حذیفه بخشید[۸]. بنا بر این احتمال تصحیف «ابوجهم» به «جهم» با افتادگی برخی اجزای نام اصلی و تبدیل شدن آن به «جهم بن قثم» وجود دارد.[۹]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۷۸.
  2. ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۴۶۹.
  3. ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۷۸؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۲۳.
  4. ابونعیم، معرفة الصحابه، ص۶۳۶؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۷۷.
  5. ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۷۸؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۲۵؛ نیز با اندکی تغییر، ر.ک: هیثمی، مجمع الزوائد، ج۹، ص۳۹۰.
  6. ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۳۳.
  7. ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۲۳.
  8. ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۲۴.
  9. خانجانی، قاسم، مقاله «جهم بن قثم عبدی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص ۴۳۶-۴۳۷.