بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
1. واژه های مشابه برهان<ref>برای توضیح بیشتر این واژه ها، ر. ک: دائرة المعارف قرآن: ج 5 ص 509.</ref> (اسامی و شئون برهان). | 1. واژه های مشابه برهان<ref>برای توضیح بیشتر این واژه ها، ر. ک: دائرة المعارف قرآن: ج 5 ص 509.</ref> (اسامی و شئون برهان). در قرآن | ||
در قرآن و حدیث، واژه هایی وجود دارند که در معنای برهان به کار میروند. این واژه ها عبارت اند از: | در قرآن و حدیث، واژه هایی وجود دارند که در معنای برهان به کار میروند. این واژه ها عبارت اند از: | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
برهان، دلیلی روشن و آشکار بر حقّانیت آورنده آن است و از این رو، در برخی از موارد، از آن به «آیه»<ref>«الآیة: هی العلامة الظاهرة ؛ آیه، یعنی نشانه آشکار» (مفردات ألفاظ القرآن: ص 101 مادّه «أی»).</ref> تعبیر شده است، مانند: | برهان، دلیلی روشن و آشکار بر حقّانیت آورنده آن است و از این رو، در برخی از موارد، از آن به «آیه»<ref>«الآیة: هی العلامة الظاهرة ؛ آیه، یعنی نشانه آشکار» (مفردات ألفاظ القرآن: ص 101 مادّه «أی»).</ref> تعبیر شده است، مانند: | ||
«ثُمَّ أَرْسَلْنَا مُوسَی وَ أَخَاهُ هَارُونَ بِایَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِینٍ.<ref>مؤمنون: آیه 45. نیز، ر. ک: هود: آیه 96.</ref> سپس موسی و برادرش هارون را با آیات خود و حجّتی آشکار، فرستادیم». در این آیه، از عصای موسی | «ثُمَّ أَرْسَلْنَا مُوسَی وَ أَخَاهُ هَارُونَ بِایَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِینٍ.<ref>مؤمنون: آیه 45. نیز، ر. ک: هود: آیه 96.</ref> سپس موسی و برادرش هارون را با آیات خود و حجّتی آشکار، فرستادیم». در این آیه، از عصای موسی{{ع}} و «ید بیضاء (دست. ..)» و دیگر امور خارق العاده ای که به دست موسی{{ع}} ظاهر شد و حقّانیت او را ثابت کرد، به «آیات» تعبیر شده است، در حالی که در آیه ای دیگر، از عصا و ید بیضا، به عنوان دو برهان، یاد گردیده است: «فَذَانِکَ بُرْهَانَانِ مِن رَّبِّکَ إِلَی فِرْعَوْنَ وَ مَلَاءِیْه.<ref>قصص: آیه 32.</ref> این دو [ نشانه ]، دو برهان از جانب پروردگار توست [ که باید ]به سوی فرعون و سران [ کشور ]او [ ببری ]». | ||
ج ـ حجّت | ج ـ حجّت | ||
برهان، دلیل قاطع و راهی روشن برای اِحقاق حق و اِبطال باطل است. از این رو، «حجّت» | برهان، دلیل قاطع و راهی روشن برای اِحقاق حق و اِبطال باطل است. از این رو، «حجّت»<ref>«الحُجَّةُ: الدَّلالَةُ المُبَیِّنَةُ لِلمَحَجَّةِ، أی المقصد المستقیم الّذی یقتضی صحّة أحد النقیضین ؛ حجّت، عبارت است از دلیل روشن کننده مَحَجّه، یعنی راه راست، به صورتی که درستی یکی از طرفینِ نقیض را اقتضا کند» (مفردات ألفاظ القرآن: ص 219 مادّه «حج»).</ref> نامیده گردیده است، مانند: «فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ.<ref>انعام: آیه 149.</ref> برهانِ رسا، ویژه خداست». | ||
د ـ بیّنه | د ـ بیّنه | ||
برهان، دلیلی واضح، روشن و آشکار برای اثبات | برهان، دلیلی واضح، روشن و آشکار برای اثبات مدعا و تشخیص حق از باطل | ||
است. از این رو، به آن «بیّنه» | |||
است. از این رو، به آن «بیّنه»<ref>البَیِّنَةُ: الدَّلالَةُ الواضِحَةُ عَقلِیَّةً کانَت أو مَحسوسةً ؛ بیّنه، دلیل واضح و روشن است، خواه عقلی باشد یا محسوس (مفردات ألفاظ القرآن: ص 157 «بان»).</ref> اطلاق گردیده است، مانند: «أَفَمَن کَانَ عَلَی بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ.<ref>هود: آیه 17.</ref> آیا کسی که از جانب پروردگارش بر حجّتی روشن است ؟ ». «لِّیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَن بَیِّنَةٍ وَیَحْیَی مَنْ حَیَّ عَن بَیِّنَةٍ.<ref>انفال: آیه 42.</ref> تا کسی که [گم راه و] هلاک میشود، از روی برهان، هلاک گردد، و کسی که زنده میشود [و هدایت مییابد]، از روی برهان، زنده بماند». | |||
2. ارزش و اهمّیت برهان | 2. ارزش و اهمّیت برهان | ||
بر اساس قرآن و احادیث نقل شده از پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت بزرگوار ایشان، برهان، پایه و اساس اسلام در عقیده، اخلاق و عمل است. لذا مردم را بر مبنای برهان، به توحید، نبوّت، معاد و امامت، و همچنین به ارزش های اخلاقی و عملی دعوت مینمایند و در یک کلام، از نظر اسلام، برهان، میزان و معیار سنجش حق و باطل است. اسلام، خود بر برهان تکیه میکند و از مخالفان نیز برهان طلب مینماید. | بر اساس قرآن و احادیث نقل شده از پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت بزرگوار ایشان، برهان، پایه و اساس اسلام در عقیده، اخلاق و عمل است. لذا مردم را بر مبنای برهان، به توحید، نبوّت، معاد و امامت، و همچنین به ارزش های اخلاقی و عملی دعوت مینمایند و در یک کلام، از نظر اسلام، برهان، میزان و معیار سنجش حق و باطل است. اسلام، خود بر برهان تکیه میکند و از مخالفان نیز برهان طلب مینماید.<ref>ر. ک: بقره: آیه 156، انبیا: آیه 24، نمل: آیه 64، قصص: آیه 75.</ref> | ||
3. تأمّلی در آنچه برهان نامیده شده | 3. تأمّلی در آنچه برهان نامیده شده | ||
با | با تأمل در آنچه در قرآن و حدیث، برهان نامیده شده (مانند: خودِ قرآن، انبیا، معجزات انبیا و اهل بیت{{عم}})، در کنار آیات و احادیثی که فطرت و عقل را معیار سنجش حق و باطل میدانند، به این نتیجه میرسیم که از نظر اسلام، عقل سلیم و فطرت پاک، پایه و اساس برهان است. معجزات انبیا، بدان جهت برهان نامیده شده که عقل، به روشنی دلالت آنها را بر صدق مدعی نبوت، درک میکند. انبیا، قرآن، اسلام و [[اهل بیت]]{{عم}}، از آن رو، برهان نامیده شدهاند که برنامههایی که برای زندگی ارائه میدهند، منطبق با موازین عقلی و فطری است. همچنین نام گذاری موارد دیگری به برهان، نشانه هماهنگی آنها با فطرت و عقل است. بر این اساس، در اسلام، چیزی که ضدّ عقل و فطرت باشد، وجود ندارد و اگر چیزی به خدا و انبیا و [[اهل بیت]]{{عم}}، نسبت داده شود که ضدّ عقل و فطرت است، قطعا صحیح نیست. {-1-} | ||
[ | |||
[ | |||
[ | |||
4. اوصاف و انواع برهانهای خداوند | |||
بر پایه متون حدیثی ای که در فصل چهارم آمده، برهان های الهی با چهار صفت، توصیف شده اند: وضوح، بلوغ، شمول و دوام. آنچه قابل بحث و بررسی است، این که: آیا همه برهان های الهی، دارای این اوصاف هستند یا ویژگی های یاد شده به نوع خاصّی از برهان های الهی اختصاص دارند؟ برای پاسخ به این سؤال، باید گفت: برهان های الهی، به دو دسته تقسیم میشوند: برهان های ظاهر و برهان های باطن، چنان که از امام کاظم{{ع}} روایت شده که فرمود: إنَّ للّهِِ عَلَی النّاسِ حُجَّتَینِ: حُجَّةً ظاهِرَةً وَ حُجَّةً باطِنَةً ؛ فَأَمَّا الظّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الأَنبِیاءُ وَ الأَئِمَّةُ، وَ أَمَّا الباطِنَةُ فَالعُقولُ.<ref>ر. ک: ص 128 ح 28. </ref> برای خدا بر مردم، دو حجّت است: حجّتی بیرونی و حجّتی درونی. حجّت بیرونی، فرستادگان و پیامبران و اماماناند، و حجّت درونی، خِردهایند. | |||
بر پایه متون حدیثی ای که در فصل چهارم آمده، برهان های الهی با چهار صفت، توصیف شده اند: وضوح، بلوغ، شمول و دوام. آنچه قابل بحث و بررسی است، این که: آیا همه برهان های الهی، دارای این اوصاف هستند یا ویژگی های یاد شده به نوع خاصّی از برهان های الهی اختصاص دارند؟ برای پاسخ به این سؤال، باید گفت: برهان های الهی، به دو دسته تقسیم میشوند: برهان های ظاهر و برهان های باطن، چنان که از امام کاظم | |||
[1] این سخن، بدین معنا نیست که عقل میتواند به همه حقایق دینی، احاطه پیدا کند و برای مثال، کُنه خدا را درک کند یا حقیقت روح و ملائکه را کشف نماید. این امور، فوق عقل اند، نه ضدّ عقل. | [1] این سخن، بدین معنا نیست که عقل میتواند به همه حقایق دینی، احاطه پیدا کند و برای مثال، کُنه خدا را درک کند یا حقیقت روح و ملائکه را کشف نماید. این امور، فوق عقل اند، نه ضدّ عقل. | ||
برهانهای باطنی خداوند متعال، یعنی برهانهای فطری و عقلی، دارای همه ویژگی هایی هستند که بدانها اشاره شد، بدین معنا که همه انسان ها در طول تاریخ، به طور واضح و روشن، خوب و بد را ذاتا تشخیص میداده اند و برای نمونه، میدانسته اند که عدل، نیکوست و ظلم، بد است. خداوند متعال، در قرآن کریم، در این باره فرموده است: «وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا. <ref>شمس: آیه 7 ـ 8.</ref> سوگند به نفْس و آن که آن را درست کرد، سپس پلیدکاری و پرهیزگاری اش را به آن، الهام کرد ». در حدیثی از امام صادق{{ع}} ـ که میتواند به همین موضوع اشاره داشته باشد ـ، آمده است: ما مِن عَبدٍ إلّا وَ للّهِِ عَلَیهِ حُجَّةٌ.<ref>ر. ک: ص 188 ح 142.</ref> هیچ بنده ای نیست، مگر آن که خدا را بر او حجّتی است. امّا برهان های ظاهری خداوند، یعنی انبیا و اوصیای آنان، دارای همه اوصافی که بدانها اشاره شد، نیستند ؛ زیرا چه بسا حجّت های الهی به دلیل وجود مانع، آشکار نباشند یا دستیابی همه مردم به آنها امکان پذیر نباشد، چنان که امام مهدی{{ع}} قرن هاست که از دیده ها پنهان است. در این باره، از امام علی{{ع}} روایت شده که فرمود: لا تَخلُو الأَرضُ مِن قائِمٍ للّهِِ بِحُجَّةٍ، إمّا ظاهِرا مَشهورا، وَ إمّا خائِفا<ref>در الأمالی طوسی، در متن حدیث، به جای « خائفا (بیمناک) »، «مستترا (پنهان)» آمده است.</ref> مَغمورا ؛ لِئَلّا تَبطُلَ حُجَجُ اللّهِ وَ بَیِّناتُهُ.<ref>ر. ک: ص 192 ح 146.</ref> | |||
زمین، از کسی که حجّت خدا را بر پا دارد، خواه آشکار و شناخته یا بیمناک و گم نام، خالی نمی مانَد تا آن که حجّت ها و گواه های خدا از بین نروند. امّا این که برهانِ پنهان و امامِ غایب، چه سودی برای جامعه دارد، مسئله دیگری است که توضیح آن در مبحث امامت گذشت.<ref>ر. ک: همین دانش نامه: ج 6 ص 302 (پژوهشی در باره حکمت امامت و رهبری).</ref> نکته قابل توجّه، این است که برهان باطنی، یعنی برهان فطری و عقلی، نمی تواند مبنا و معیار تکلیف الهی باشد. قرآن کریم، تصریح میفرماید: «وَ مَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّی نَبْعَثَ رَسُولًا.<ref>اسرا: آیه 15.</ref> و ما تا پیامبری برنینگیزیم، به عذاب نمی پردازیم». این سخن، بدین معناست که هر چند انسان، خود میتواند اجمالاً خوب و بد را تشخیص دهد ؛ لیکن تا تکالیف الهی از طریق پیامبران یا اوصیای آنان به انسان ابلاغ نشود، خداوند، او را مؤاخذه نخواهد کرد. | |||
زمین، از کسی که حجّت خدا را بر پا دارد، خواه آشکار و شناخته یا بیمناک و گم نام، خالی نمی مانَد تا آن که حجّت ها و گواه های خدا از بین نروند. امّا این که برهانِ پنهان و امامِ غایب، چه سودی برای جامعه دارد، مسئله دیگری است که توضیح آن در مبحث امامت گذشت. | |||
خط ۱۲۳: | خط ۱۰۴: | ||
الف ـ رهایی از خرافه پرستی | الف ـ رهایی از خرافه پرستی | ||
قرآن کریم با دعوت کردن مردم به پیروی از برهان، آنان را از خرافاتی مانند شرک و بت پرستی ، | قرآن کریم با دعوت کردن مردم به پیروی از برهان، آنان را از خرافاتی مانند شرک و بت پرستی ،<ref>ر. ک: مؤمنون: آیه 117، انبیا: آیه 24، نمل: آیه 64، اعراف: آیه 71، یوسف: آیه 40 و....</ref> فرزنددار بودن خداوند متعال،<ref>ر. ک: یونس: آیه 68.</ref> دخترانِ خدا خواندنِ | ||
فرشتگان، | فرشتگان،<ref>ر. ک: صافّات: آیه 149 ـ 156، نجم: آیه 21.</ref> گروه گرایی و نژادپرستی<ref>ر. ک: بقره: آیه 111.</ref> و... باز میدارد. | ||
ب ـ رهایی از پیروی کورکورانه از دیگران | ب ـ رهایی از پیروی کورکورانه از دیگران | ||
پیرو برهان، نمی تواند بدون دلیل روشن، از کسی پیروی کند. از این رو، پیروان راستین قرآن، هیچ گاه کورکورانه از پدر و مادر، شخصیت های معروف، احزاب و گروه های سیاسی و اجتماعی، دنباله روی نخواهند کرد. | پیرو برهان، نمی تواند بدون دلیل روشن، از کسی پیروی کند. از این رو، پیروان راستین قرآن، هیچ گاه کورکورانه از پدر و مادر، شخصیت های معروف، احزاب و گروه های سیاسی و اجتماعی، دنباله روی نخواهند کرد.<ref>ر. ک: هود: آیه 88.</ref> | ||
ج ـ دستیابی به یقین | ج ـ دستیابی به یقین | ||
پیروی از برهان، انسان را از شک ـ که آفت زندگی معنوی است ـ، رهایی میبخشد | پیروی از برهان، انسان را از شک ـ که آفت زندگی معنوی است ـ، رهایی میبخشد<ref>ر. ک: هود: آیه 17.</ref> و به سرمنزل یقین رسانده، به حقایق هستی، ره نمون میگردد.<ref>ر. ک: انعام: آیه 75 ـ 79 و 83.</ref> | ||
د ـ برخورداری از امنیت | د ـ برخورداری از امنیت | ||
یکی از آثار مهمّ پیروی از برهان، احساس آرامش و امنیت روانی است که در نتیجه رسیدن به یقین، برای انسان، حاصل میشود و بدین سان، اولیای الهی در هیچ شرایطی احساس ناامنی، ترس و وحشت ندارند. | یکی از آثار مهمّ پیروی از برهان، احساس آرامش و امنیت روانی است که در نتیجه رسیدن به یقین، برای انسان، حاصل میشود و بدین سان، اولیای الهی در هیچ شرایطی احساس ناامنی، ترس و وحشت ندارند.<ref>ر. ک: انعام: آیه 81، انبیا: آیه 103، یونس: آیه 62 و 64.</ref> | ||
ه ـ پیروزی بر مخالفان | ه ـ پیروزی بر مخالفان | ||
پیروان برهان، هیچ گاه در میدان مبارزه اعتقادی، شکست نمی خورند ؛ زیرا برهان، آنها را با حق همراه میسازد. بر پایه سنّت های ثابت الهی، حق، همواره بر | پیروان برهان، هیچ گاه در میدان مبارزه اعتقادی، شکست نمی خورند ؛ زیرا برهان، آنها را با حق همراه میسازد. بر پایه سنّت های ثابت الهی، حق، همواره بر باطلْ پیروز است و در میدان مبارزات سیاسی نیز پیروزی نهایی با پیروان برهان است.<ref>ر. ک: انبیا: آیه 18، اسرا: آیه 81، مجادله: آیه 21، مائده: آیه 56 و. ...</ref> | ||
خط ۱۶۹: | خط ۱۳۷: | ||
الف ـ پیروی از حدس و گمان | الف ـ پیروی از حدس و گمان | ||
کسی که آمادگی ندارد از عقل و برهان عقلی پیروی کند، طبعا در زندگی، راهی جز پیروی از حدس و گمان ندارد. از این رو، در بسیاری از آیات قرآن، هنگامی که برهان یا علم نفی شده، در کنار آن، پیروی از گمان و تکیه بر تخمین، مطرح گردیده است. | کسی که آمادگی ندارد از عقل و برهان عقلی پیروی کند، طبعا در زندگی، راهی جز پیروی از حدس و گمان ندارد. از این رو، در بسیاری از آیات قرآن، هنگامی که برهان یا علم نفی شده، در کنار آن، پیروی از گمان و تکیه بر تخمین، مطرح گردیده است.<ref>ر. ک: نجم: آیه 23 و 27 ـ 28، انعام: آیه 148، زخرف: آیه 20، نسا: آیه 157.</ref> | ||
ب ـ پیروی از تمایلات نفسانی | ب ـ پیروی از تمایلات نفسانی | ||
دومین خطری که در نتیجه مخالفت برهان، دامنگیر انسان میشود، پیروی از تمایلات نفسانی است. کسی که برهان را رها کند، ناگزیر در دام هوس ها و خواسته های نامشروع میافتد. لذا قرآن کریم، پیروی از هوای نفس را در کنار پیروی از گمان، نتیجه پیروی نکردن از برهان، شمرده است. | دومین خطری که در نتیجه مخالفت برهان، دامنگیر انسان میشود، پیروی از تمایلات نفسانی است. کسی که برهان را رها کند، ناگزیر در دام هوس ها و خواسته های نامشروع میافتد. لذا قرآن کریم، پیروی از هوای نفس را در کنار پیروی از گمان، نتیجه پیروی نکردن از برهان، شمرده است.<ref>ر. ک: نجم: آیه 23، محمّد: آیه 47.</ref> | ||
ج ـ سرنوشت شوم | ج ـ سرنوشت شوم | ||
قرآن کریم، سرشار از یادآوری سرگذشت دردناک و عبرت آموز اقوامی است که در | قرآن کریم، سرشار از یادآوری سرگذشت دردناک و عبرت آموز اقوامی است که در برابر براهین روشن الهی ایستادند و خطرناک ترین سرنوشت ها را برای خویش، رقم زدند.<ref>ر. ک: دائرة المعارف قرآن کریم: ج 5 ص 516.</ref> روی گردانی اهل مَدیَن از حجّت های روشنِ شعیب{{ع}} و فرجام هلاکتبار این قوم، از نمونه های بارز این یادآوری هاست.<ref>ر. ک: هود: آیه 91 ـ 94.</ref> | ||
==ارزش برهان== | ==ارزش برهان== |