بحث:برهان: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۹۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۸
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
در قرآن و حدیث، «برهان» در معنای لغوی خود، یعنی دلیل واضح و روشن و مفیدِ برای علم، اطلاق شده است. این واژه در قرآن، هفت بار به صورت مفرد<ref>بقره: آیه ۱۱۱، نساء: آیه ۱۷۴، یوسف: آیه ۲۴، انبیا: آیه ۲۴، مؤمنون: آیه ۱۱۷، نمل: آیه ۶۴ و قصص: آیه ۷۵.</ref>  و یک بار به صورت تثنیه آمده است.<ref>قصص: آیه ۳۲.</ref>
در قرآن و حدیث، «برهان» در معنای لغوی خود، یعنی دلیل واضح و روشن و مفیدِ برای علم، اطلاق شده است. این واژه در قرآن، هفت بار به صورت مفرد<ref>بقره: آیه ۱۱۱، نساء: آیه ۱۷۴، یوسف: آیه ۲۴، انبیا: آیه ۲۴، مؤمنون: آیه ۱۱۷، نمل: آیه ۶۴ و قصص: آیه ۷۵.</ref>  و یک بار به صورت تثنیه آمده است.<ref>قصص: آیه ۳۲.</ref>


مهم ترین نکاتی که برای آشنایی با جایگاه برهان در قرآن و حدیث، قابل توجّه اند، عبارت اند از:   
مهم‌ترین نکاتی که برای آشنایی با جایگاه برهان در قرآن و حدیث، قابل توجّه‌اند، عبارت‌اند از:   




۱. واژه‌های مشابه برهان<ref>برای توضیح بیشتر این واژه‌ها، ر. ک: دائرة المعارف قرآن: ج ۵ ص ۵۰۹.</ref> (اسامی و شئون برهان). در قرآن
'''۱. واژه‌های مشابه برهان<ref>برای توضیح بیشتر این واژه‌ها، ر. ک: دائرة المعارف قرآن: ج ۵ ص ۵۰۹.</ref> (اسامی و شئون برهان). در قرآن'''


در قرآن و حدیث، واژه‌هایی وجود دارند که در معنای برهان به کار می‌روند. این واژه‌ها عبارت اند از:   
در قرآن و حدیث، واژه‌هایی وجود دارند که در معنای برهان به کار می‌روند. این واژه‌ها عبارت اند از:   




الف ـ سلطان
*'''سلطان'''


برهان، از آن رو که بر عقل‌ها و دل‌ها سلطه می‌یابد<ref>«سُمِّیَ الحُجَّةُ سُلطانا و ذلک لِما یَلحَق مِن الهجومِ علَی القلوبِ و لکِن أکثَرُ تَسَلُّطِهِ علی أهلِ العِلمِ وَالحِکمَةِ مِن المؤمنین؛ حجّت را سلطان نامیده‌اند؛ چرا که به دل‌ها هجوم می‌آورد، امّا بیشترین تسلّط آن، بر مؤمنانی است که اهل علم و حکمت اند» (مفردات ألفاظ القرآن: ص ۴۲۰ مادّه «سلط» ). در المیزان فی تفسیر القرآن (ج ۱۱ ص ۱۷۷) نیز آمده: «و السلطان هو البرهان لتسلُّطه علی العقول؛ سلطان، همان برهان است؛ چرا که بر عقل‌ها تسلّط می‌یابد».</ref> و به انسان، قدرت مقابله با مخالفان اعتقادی را می‌دهد، سلطان نامیده می‌شود، مانند: «أَمْ لَکُمْ سُلْطَانٌ مُّبِینٌ.<ref>صافّات: آیه ۱۵۶. نیز، ر. ک: هود: آیه ۹۶، ابراهیم: آیه ۱۰، کهف: آیه ۱۵، مؤمنون: آیه ۴۵، نمل: آیه ۳۶، دخان: آیه ۱۹، طور: آیه ۳۸ و. ...</ref> یا دلیلی آشکار [ در دست ] دارید؟»
برهان، از آن رو که بر عقل‌ها و دل‌ها سلطه می‌یابد<ref>«سُمِّیَ الحُجَّةُ سُلطانا و ذلک لِما یَلحَق مِن الهجومِ علَی القلوبِ و لکِن أکثَرُ تَسَلُّطِهِ علی أهلِ العِلمِ وَالحِکمَةِ مِن المؤمنین؛ حجّت را سلطان نامیده‌اند؛ چرا که به دل‌ها هجوم می‌آورد، امّا بیشترین تسلّط آن، بر مؤمنانی است که اهل علم و حکمت اند» (مفردات ألفاظ القرآن: ص ۴۲۰ مادّه «سلط» ). در المیزان فی تفسیر القرآن (ج ۱۱ ص ۱۷۷) نیز آمده: «و السلطان هو البرهان لتسلُّطه علی العقول؛ سلطان، همان برهان است؛ چرا که بر عقل‌ها تسلّط می‌یابد».</ref> و به انسان، قدرت مقابله با مخالفان اعتقادی را می‌دهد، سلطان نامیده می‌شود، مانند: «أَمْ لَکُمْ سُلْطَانٌ مُّبِینٌ.<ref>صافّات: آیه ۱۵۶. نیز، ر. ک: هود: آیه ۹۶، ابراهیم: آیه ۱۰، کهف: آیه ۱۵، مؤمنون: آیه ۴۵، نمل: آیه ۳۶، دخان: آیه ۱۹، طور: آیه ۳۸ و. ...</ref> یا دلیلی آشکار [ در دست ] دارید؟»


*'''آیه'''


ب ـ آیه
برهان، دلیلی روشن و آشکار بر حقّانیت آورنده آن است و از این رو، در برخی از موارد، از آن به «آیه»<ref>«الآیة: هی العلامة الظاهرة؛ آیه، یعنی نشانه آشکار» (مفردات ألفاظ القرآن: ص ۱۰۱ مادّه «أی»).</ref> تعبیر شده است، مانند: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|ثُمَّ أَرْسَلْنَا مُوسَى وَأَخَاهُ هَارُونَ بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِينٍ}}﴾}}.<ref>«سپس موسی و برادرش هارون را با آیات خود و حجّتی آشکار، فرستادیم». مؤمنون: آیه ۴۵. نیز، ر. ک: هود: آیه ۹۶.</ref> در این آیه، از عصای موسی{{ع}} و «ید بیضاء (دست. ..)» و دیگر امور خارق‌العاده‌ای که به دست موسی{{ع}} ظاهر شد و حقّانیت او را ثابت کرد، به «آیات» تعبیر شده است، در حالی که در آیه ای دیگر، از عصا و ید بیضا، به عنوان دو برهان، یاد گردیده است: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|فَذَانِكَ بُرْهَانَانِ مِن رَّبِّكَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ}}﴾}}<ref>«این دو [ نشانه ]، دو برهان از جانب پروردگار توست [ که باید ]به سوی فرعون و سران [ کشور ]او [ ببری ]». قصص: آیه ۳۲.</ref>


برهان، دلیلی روشن و آشکار بر حقّانیت آورنده آن است و از این رو، در برخی از موارد، از آن به «آیه»<ref>«الآیة: هی العلامة الظاهرة؛ آیه، یعنی نشانه آشکار» (مفردات ألفاظ القرآن: ص ۱۰۱ مادّه «أی»).</ref> تعبیر شده است، مانند: 
*'''حجّت'''


«ثُمَّ أَرْسَلْنَا مُوسَی وَ أَخَاهُ هَارُونَ بِایَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِینٍ.<ref>مؤمنون: آیه ۴۵. نیز، ر. ک: هود: آیه ۹۶.</ref> سپس موسی و برادرش هارون را با آیات خود و حجّتی آشکار، فرستادیم». در این آیه، از عصای موسی{{ع}} و «ید بیضاء (دست. ..)» و دیگر امور خارق العاده ای که به دست موسی{{ع}} ظاهر شد و حقّانیت او را ثابت کرد، به «آیات» تعبیر شده است، در حالی که در آیه ای دیگر، از عصا و ید بیضا، به عنوان دو برهان، یاد گردیده است: «فَذَانِکَ بُرْهَانَانِ مِن رَّبِّکَ إِلَی فِرْعَوْنَ وَ مَلَاءِیْه.<ref>قصص: آیه ۳۲.</ref> این دو [ نشانه ]، دو برهان از جانب پروردگار توست [ که باید ]به سوی فرعون و سران [ کشور ]او [ ببری ]».
برهان، دلیل قاطع و راهی روشن برای اِحقاق حق و اِبطال باطل است. از این رو، «حجّت»<ref>«الحُجَّةُ: الدَّلالَةُ المُبَیِّنَةُ لِلمَحَجَّةِ، أی المقصد المستقیم الّذی یقتضی صحّة أحد النقیضین؛ حجّت، عبارت است از دلیل روشن‌کننده مَحَجّه، یعنی راه راست، به صورتی که درستی یکی از طرفینِ نقیض را اقتضا کند» (مفردات ألفاظ القرآن: ص ۲۱۹ مادّه «حج»).</ref> نامیده گردیده است، مانند: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ}}}}<ref>«برهانِ رسا، ویژه خداست». انعام: آیه ۱۴۹.</ref>  


*'''بیّنه'''


ج ـ حجّت
برهان، دلیلی واضح، روشن و آشکار برای اثبات مدعا و تشخیص حق از باطل است. از این رو، به آن «بیّنه»<ref>البَیِّنَةُ: الدَّلالَةُ الواضِحَةُ عَقلِیَّةً کانَت أو مَحسوسةً؛ بیّنه، دلیل واضح و روشن است، خواه عقلی باشد یا محسوس (مفردات ألفاظ القرآن: ص ۱۵۷ «بان»).</ref> اطلاق گردیده است، مانند: «أَفَمَن کَانَ عَلَی بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ.<ref>«آیا کسی که از جانب پروردگارش بر حجّتی روشن است؟»؛ هود: آیه ۱۷.</ref> {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|لِّيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَن بَيِّنَةٍ وَيَحْيَى مَنْ حَيَّ عَن بَيِّنَةٍ}}﴾}}<ref>«تا کسی که [گم راه و] هلاک می‌شود، از روی برهان، هلاک گردد، و کسی که زنده می‌شود [و هدایت می‌یابد]، از روی برهان، زنده بماند»؛ انفال: آیه ۴۲.</ref>


برهان، دلیل قاطع و راهی روشن برای اِحقاق حق و اِبطال باطل است. از این رو، «حجّت»<ref>«الحُجَّةُ: الدَّلالَةُ المُبَیِّنَةُ لِلمَحَجَّةِ، أی المقصد المستقیم الّذی یقتضی صحّة أحد النقیضین؛ حجّت، عبارت است از دلیل روشن کننده مَحَجّه، یعنی راه راست، به صورتی که درستی یکی از طرفینِ نقیض را اقتضا کند» (مفردات ألفاظ القرآن: ص ۲۱۹ مادّه «حج»).</ref> نامیده گردیده است، مانند: «فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ.<ref>انعام: آیه ۱۴۹.</ref> برهانِ رسا، ویژه خداست».
'''۲. ارزش و اهمیت برهان'''


بر اساس قرآن و احادیث نقل شده از پیامبر{{صل}} و اهل بیت بزرگوار ایشان، برهان، پایه و اساس اسلام در عقیده، اخلاق و عمل است. لذا مردم را بر مبنای برهان، به توحید، نبوّت، معاد و امامت، و همچنین به ارزش‌های اخلاقی و عملی دعوت می‌نمایند و در یک کلام، از نظر اسلام، برهان، میزان و معیار سنجش حق و باطل است. اسلام، خود بر برهان تکیه می‌کند و از مخالفان نیز برهان طلب می‌نماید.<ref>ر. ک: بقره: آیه ۱۵۶، انبیا: آیه ۲۴، نمل: آیه ۶۴، قصص: آیه ۷۵.</ref>


د ـ بیّنه


برهان، دلیلی واضح، روشن و آشکار برای اثبات مدعا و تشخیص حق از باطل
'''۳. تأمّلی در آنچه برهان نامیده‌شده'''


با تأمل در آنچه در قرآن و حدیث، برهان نامیده شده (مانند: خودِ قرآن، [[انبیا]]، معجزات انبیا و [[اهل بیت]]{{عم}})، در کنار آیات و احادیثی که فطرت و عقل را معیار سنجش حق و باطل می‌دانند، به این نتیجه می‌رسیم که از نظر اسلام، عقل سلیم و فطرت پاک، پایه و اساس برهان است. معجزات انبیا، بدان جهت برهان نامیده شده که عقل، به روشنی دلالت آنها را بر صدق مدعی [[نبوت]]، درک می‌کند. انبیا، قرآن، اسلام و [[اهل بیت]]{{عم}}، از آن رو، برهان نامیده شده‌اند که برنامه‌هایی که برای زندگی ارائه می‌دهند، منطبق با موازین عقلی و فطری است. همچنین نام‌گذاری موارد دیگری به برهان، نشانه هماهنگی آنها با فطرت و عقل است. بر این اساس، در اسلام، چیزی که ضدّ عقل و فطرت باشد، وجود ندارد و اگر چیزی به خدا و [[انبیا]] و [[اهل بیت]]{{عم}}، نسبت داده شود که ضدّ عقل و فطرت است، قطعا صحیح نیست.<ref>این سخن، بدین معنا نیست که عقل می‌تواند به همه حقایق دینی، احاطه پیدا کند و برای مثال، کُنه خدا را درک کند یا حقیقت روح و ملائکه را کشف نماید. این امور، فوق عقل اند، نه ضدّ عقل.</ref>




'''۴. اوصاف و انواع برهان‌های خداوند'''


 
بر پایه متون حدیثی ای که در فصل چهارم آمده، برهان‌های الهی با چهار صفت، توصیف شده اند: وضوح، بلوغ، شمول و دوام. آنچه قابل بحث و بررسی است، این که: آیا همه برهان‌های الهی، دارای این اوصاف هستند یا ویژگی‌های یاد شده به نوع خاصّی از برهان‌های الهی اختصاص دارند؟ برای پاسخ به این سؤال، باید گفت: برهان‌های الهی، به دو دسته تقسیم می‌شوند: برهان‌های ظاهر و برهان‌های باطن، چنان که از [[امام کاظم]]{{ع}} روایت شده که فرمود: {{عربی|اندازه=155%|"إنَّ للّهِِ عَلَی النّاسِ حُجَّتَینِ: حُجَّةً ظاهِرَةً وَ حُجَّةً باطِنَةً؛ فَأَمَّا الظّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الأَنبِیاءُ وَ الأَئِمَّةُ، وَ أَمَّا الباطِنَةُ فَالعُقولُ"}}.<ref>«برای خدا بر مردم، دو حجّت است: حجّتی بیرونی و حجّتی درونی. حجّت بیرونی، فرستادگان و پیامبران و امامان‌اند، و حجّت درونی، خِردهایند». ر. ک: ص ۱۲۸ ح ۲۸. </ref>
است. از این رو، به آن «بیّنه»<ref>البَیِّنَةُ: الدَّلالَةُ الواضِحَةُ عَقلِیَّةً کانَت أو مَحسوسةً؛ بیّنه، دلیل واضح و روشن است، خواه عقلی باشد یا محسوس (مفردات ألفاظ القرآن: ص ۱۵۷ «بان»).</ref> اطلاق گردیده است، مانند: «أَفَمَن کَانَ عَلَی بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ.<ref>هود: آیه ۱۷.</ref> آیا کسی که از جانب پروردگارش بر حجّتی روشن است ؟ ». «لِّیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَن بَیِّنَةٍ وَیَحْیَی مَنْ حَیَّ عَن بَیِّنَةٍ.<ref>انفال: آیه ۴۲.</ref> تا کسی که [گم راه و] هلاک می‌شود، از روی برهان، هلاک گردد، و کسی که زنده می‌شود [و هدایت می‌یابد]، از روی برهان، زنده بماند».
برهان‌های باطنی خداوند متعال، یعنی برهان‌های فطری و عقلی، دارای همه ویژگی‌هایی هستند که بدان‌ها اشاره شد، بدین معنا که همه انسان‌ها در طول تاریخ، به طور واضح و روشن، خوب و بد را ذاتا تشخیص می‌داده‌اند و برای نمونه، می‌دانسته اند که عدل، نیکوست و ظلم، بد است. خداوند متعال، در قرآن کریم، در این باره فرموده است: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا}}﴾}}.<ref>«سوگند به نفْس و آن که آن را درست کرد، سپس پلیدکاری و پرهیزگاری اش را به آن، الهام کرد». شمس: آیه ۷ ـ ۸.</ref>  در حدیثی از [[امام صادق]]{{ع}} ـ که می‌تواند به همین موضوع اشاره داشته باشد ـ، آمده است: {{عربی|اندازه=155%|"ما مِن عَبدٍ إلّا وَ للّهِِ عَلَیهِ حُجَّةٌ"}}.<ref>ر. ک: ص ۱۸۸ ح ۱۴۲.</ref> هیچ بنده‌ای نیست، مگر آن که خدا را بر او حجّتی است. امّا برهان‌های ظاهری خداوند، یعنی انبیا و اوصیای آنان، دارای همه اوصافی که بدان‌ها اشاره شد، نیستند؛ زیرا چه بسا حجّت‌های الهی به دلیل وجود مانع، آشکار نباشند یا دستیابی همه مردم به آنها امکان پذیر نباشد، چنان که [[امام مهدی]]{{ع}} قرن‌هاست که از دیده‌ها پنهان است. در این باره، از [[امام علی]]{{ع}} روایت شده که فرمود: {{عربی|اندازه=155%|"لا تَخلُو الأَرضُ مِن قائِمٍ للّهِِ بِحُجَّةٍ، إمّا ظاهِرا مَشهورا، وَ إمّا خائِفا"}}<ref>در الأمالی طوسی، در متن حدیث، به جای « خائفا (بیمناک) »، «مستترا (پنهان)» آمده است.</ref> {{عربی|اندازه=155%|"مَغمورا؛ لِئَلّا تَبطُلَ حُجَجُ اللّهِ وَ بَیِّناتُهُ"}}.<ref>ر. ک: ص ۱۹۲ ح ۱۴۶.</ref>
 
 
۲. ارزش و اهمّیت برهان
 
بر اساس قرآن و احادیث نقل شده از پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت بزرگوار ایشان، برهان، پایه و اساس اسلام در عقیده، اخلاق و عمل است. لذا مردم را بر مبنای برهان، به توحید، نبوّت، معاد و امامت، و همچنین به ارزش‌های اخلاقی و عملی دعوت می‌نمایند و در یک کلام، از نظر اسلام، برهان، میزان و معیار سنجش حق و باطل است. اسلام، خود بر برهان تکیه می‌کند و از مخالفان نیز برهان طلب می‌نماید.<ref>ر. ک: بقره: آیه ۱۵۶، انبیا: آیه ۲۴، نمل: آیه ۶۴، قصص: آیه ۷۵.</ref>
 
 
۳. تأمّلی در آنچه برهان نامیده شده
 
با تأمل در آنچه در قرآن و حدیث، برهان نامیده شده (مانند: خودِ قرآن، انبیا، معجزات انبیا و اهل بیت{{عم}})، در کنار آیات و احادیثی که فطرت و عقل را معیار سنجش حق و باطل می‌دانند، به این نتیجه می‌رسیم که از نظر اسلام، عقل سلیم و فطرت پاک، پایه و اساس برهان است. معجزات انبیا، بدان جهت برهان نامیده شده که عقل، به روشنی دلالت آنها را بر صدق مدعی نبوت، درک می‌کند. انبیا، قرآن، اسلام و [[اهل بیت]]{{عم}}، از آن رو، برهان نامیده شده‌اند که برنامه‌هایی که برای زندگی ارائه می‌دهند، منطبق با موازین عقلی و فطری است. همچنین نام گذاری موارد دیگری به برهان، نشانه هماهنگی آنها با فطرت و عقل است. بر این اساس، در اسلام، چیزی که ضدّ عقل و فطرت باشد، وجود ندارد و اگر چیزی به خدا و انبیا و [[اهل بیت]]{{عم}}، نسبت داده شود که ضدّ عقل و فطرت است، قطعا صحیح نیست. {-۱-}
 
 
۴. اوصاف و انواع برهان‌های خداوند
 
بر پایه متون حدیثی ای که در فصل چهارم آمده، برهان‌های الهی با چهار صفت، توصیف شده اند: وضوح، بلوغ، شمول و دوام. آنچه قابل بحث و بررسی است، این که: آیا همه برهان‌های الهی، دارای این اوصاف هستند یا ویژگی‌های یاد شده به نوع خاصّی از برهان‌های الهی اختصاص دارند؟ برای پاسخ به این سؤال، باید گفت: برهان‌های الهی، به دو دسته تقسیم می‌شوند: برهان‌های ظاهر و برهان‌های باطن، چنان که از امام کاظم{{ع}} روایت شده که فرمود: إنَّ للّهِِ عَلَی النّاسِ حُجَّتَینِ: حُجَّةً ظاهِرَةً وَ حُجَّةً باطِنَةً؛ فَأَمَّا الظّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الأَنبِیاءُ وَ الأَئِمَّةُ، وَ أَمَّا الباطِنَةُ فَالعُقولُ.<ref>ر. ک: ص ۱۲۸ ح ۲۸. </ref> برای خدا بر مردم، دو حجّت است: حجّتی بیرونی و حجّتی درونی. حجّت بیرونی، فرستادگان و پیامبران و امامان‌اند، و حجّت درونی، خِردهایند.  
 
[۱] این سخن، بدین معنا نیست که عقل می‌تواند به همه حقایق دینی، احاطه پیدا کند و برای مثال، کُنه خدا را درک کند یا حقیقت روح و ملائکه را کشف نماید. این امور، فوق عقل اند، نه ضدّ عقل.  
 
 
برهان‌های باطنی خداوند متعال، یعنی برهان‌های فطری و عقلی، دارای همه ویژگی‌هایی هستند که بدان‌ها اشاره شد، بدین معنا که همه انسان ها در طول تاریخ، به طور واضح و روشن، خوب و بد را ذاتا تشخیص می‌داده‌اند و برای نمونه، می‌دانسته اند که عدل، نیکوست و ظلم، بد است. خداوند متعال، در قرآن کریم، در این باره فرموده است: «وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا.<ref>«سوگند به نفْس و آن که آن را درست کرد، سپس پلیدکاری و پرهیزگاری اش را به آن، الهام کرد». شمس: آیه ۷ ـ ۸.</ref>  در حدیثی از امام صادق{{ع}} ـ که می‌تواند به همین موضوع اشاره داشته باشد ـ، آمده است: ما مِن عَبدٍ إلّا وَ للّهِِ عَلَیهِ حُجَّةٌ.<ref>ر. ک: ص ۱۸۸ ح ۱۴۲.</ref> هیچ بنده ای نیست، مگر آن که خدا را بر او حجّتی است. امّا برهان‌های ظاهری خداوند، یعنی انبیا و اوصیای آنان، دارای همه اوصافی که بدان‌ها اشاره شد، نیستند؛ زیرا چه بسا حجّت‌های الهی به دلیل وجود مانع، آشکار نباشند یا دستیابی همه مردم به آنها امکان پذیر نباشد، چنان که امام مهدی{{ع}} قرن‌هاست که از دیده‌ها پنهان است. در این باره، از امام علی{{ع}} روایت شده که فرمود: لا تَخلُو الأَرضُ مِن قائِمٍ للّهِِ بِحُجَّةٍ، إمّا ظاهِرا مَشهورا، وَ إمّا خائِفا<ref>در الأمالی طوسی، در متن حدیث، به جای « خائفا (بیمناک) »، «مستترا (پنهان)» آمده است.</ref> مَغمورا؛ لِئَلّا تَبطُلَ حُجَجُ اللّهِ وَ بَیِّناتُهُ.<ref>ر. ک: ص ۱۹۲ ح ۱۴۶.</ref>
 
زمین، از کسی که حجّت خدا را بر پا دارد، خواه آشکار و شناخته یا بیمناک و گم نام، خالی نمی‌مانَد تا آن که حجّت‌ها و گواه‌های خدا از بین نروند. امّا این که برهانِ پنهان و امامِ غایب، چه سودی برای جامعه دارد، مسئله دیگری است که توضیح آن در مبحث امامت گذشت.<ref>ر. ک: همین دانش نامه: ج ۶ ص ۳۰۲ (پژوهشی در باره حکمت امامت و رهبری).</ref> نکته قابل توجّه، این است که برهان باطنی، یعنی برهان فطری و عقلی، نمی‌تواند مبنا و معیار تکلیف الهی باشد. قرآن کریم، تصریح می‌فرماید: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً}}﴾}}.<ref>«و ما تا پیامبری برنینگیزیم، به عذاب نمی‌پردازیم». اسرا: آیه ۱۵.</ref> این سخن، بدین معناست که هر چند انسان، خود می‌تواند اجمالاً خوب و بد را تشخیص دهد؛ لیکن تا تکالیف الهی از طریق پیامبران یا اوصیای آنان به انسان ابلاغ نشود، خداوند، او را مؤاخذه نخواهد کرد.  
زمین، از کسی که حجّت خدا را بر پا دارد، خواه آشکار و شناخته یا بیمناک و گم نام، خالی نمی‌مانَد تا آن که حجّت‌ها و گواه‌های خدا از بین نروند. امّا این که برهانِ پنهان و امامِ غایب، چه سودی برای جامعه دارد، مسئله دیگری است که توضیح آن در مبحث امامت گذشت.<ref>ر. ک: همین دانش نامه: ج ۶ ص ۳۰۲ (پژوهشی در باره حکمت امامت و رهبری).</ref> نکته قابل توجّه، این است که برهان باطنی، یعنی برهان فطری و عقلی، نمی‌تواند مبنا و معیار تکلیف الهی باشد. قرآن کریم، تصریح می‌فرماید: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً}}﴾}}.<ref>«و ما تا پیامبری برنینگیزیم، به عذاب نمی‌پردازیم». اسرا: آیه ۱۵.</ref> این سخن، بدین معناست که هر چند انسان، خود می‌تواند اجمالاً خوب و بد را تشخیص دهد؛ لیکن تا تکالیف الهی از طریق پیامبران یا اوصیای آنان به انسان ابلاغ نشود، خداوند، او را مؤاخذه نخواهد کرد.  


'''۵. آثار پیروی از برهان'''


۵. آثار پیروی از برهان
پیروی از برهان، موجب معرفت یافتن به حقایق هستی و کامیابی مادّی و معنوی، و دنیوی و اُخروی است. مهم‌ترین آثار پیروی از برهان را در این عناوین می‌توان خلاصه کرد:   
 
پیروی از برهان، موجب معرفت یافتن به حقایق هستی و کامیابی مادّی و معنوی، و دنیوی و اُخروی است. مهم ترین آثار پیروی از برهان را در این عناوین می‌توان خلاصه کرد:   




*'''رهایی از خرافه‌پرستی'''
*'''رهایی از خرافه‌پرستی'''


قرآن کریم با دعوت کردن مردم به پیروی از برهان، آنان را از خرافاتی مانند شرک و بت پرستی ،<ref>ر. ک: مؤمنون: آیه ۱۱۷، انبیا: آیه ۲۴، نمل: آیه ۶۴، اعراف: آیه ۷۱، یوسف: آیه ۴۰ و....</ref> فرزنددار بودن خداوند متعال،<ref>ر. ک: یونس: آیه ۶۸.</ref> دخترانِ خدا خواندنِ
قرآن کریم با دعوت کردن مردم به پیروی از برهان، آنان را از خرافاتی مانند شرک و بت پرستی ،<ref>ر. ک: مؤمنون: آیه ۱۱۷، انبیا: آیه ۲۴، نمل: آیه ۶۴، اعراف: آیه ۷۱، یوسف: آیه ۴۰ و....</ref> فرزنددار بودن خداوند متعال،<ref>ر. ک: یونس: آیه ۶۸.</ref> دخترانِ خدا خواندنِ فرشتگان،<ref>ر. ک: صافّات: آیه ۱۴۹ ـ ۱۵۶، نجم: آیه ۲۱.</ref>  گروه گرایی و نژادپرستی<ref>ر. ک: بقره: آیه ۱۱۱.</ref> و... باز می‌دارد.  
 
 
فرشتگان،<ref>ر. ک: صافّات: آیه ۱۴۹ ـ ۱۵۶، نجم: آیه ۲۱.</ref>  گروه گرایی و نژادپرستی<ref>ر. ک: بقره: آیه ۱۱۱.</ref> و... باز می‌دارد.  
 


*رهایی از پیروی کورکورانه از دیگران
*رهایی از پیروی کورکورانه از دیگران
خط ۱۰۳: خط ۸۰:




ج ـ دستیابی به یقین
*'''دستیابی به یقین'''


پیروی از برهان، انسان را از شک ـ که آفت زندگی معنوی است ـ، رهایی می‌بخشد<ref>ر. ک: هود: آیه ۱۷.</ref> و به سرمنزل یقین رسانده، به حقایق هستی، ره نمون می‌گردد.<ref>ر. ک: انعام: آیه ۷۵ ـ ۷۹ و ۸۳.</ref>
پیروی از برهان، انسان را از شک ـ که آفت زندگی معنوی است ـ، رهایی می‌بخشد<ref>ر. ک: هود: آیه ۱۷.</ref> و به سرمنزل یقین رسانده، به حقایق هستی، ره نمون می‌گردد.<ref>ر. ک: انعام: آیه ۷۵ ـ ۷۹ و ۸۳.</ref>
خط ۱۱۳: خط ۹۰:




ه ـ پیروزی بر مخالفان
*'''پیروزی بر مخالفان'''


پیروان برهان، هیچ گاه در میدان مبارزه اعتقادی، شکست نمی‌خورند؛ زیرا برهان، آنها را با حق همراه می‌سازد. بر پایه سنّت‌های ثابت الهی، حق، همواره بر باطلْ پیروز است و در میدان مبارزات سیاسی نیز پیروزی نهایی با پیروان برهان است.<ref>ر. ک: انبیا: آیه ۱۸، اسرا: آیه ۸۱، مجادله: آیه ۲۱، مائده: آیه ۵۶ و. ...</ref>
پیروان برهان، هیچ‌گاه در میدان مبارزه اعتقادی، شکست نمی‌خورند؛ زیرا برهان، آنها را با حق همراه می‌سازد. بر پایه سنّت‌های ثابت الهی، حق، همواره بر باطلْ پیروز است و در میدان مبارزات سیاسی نیز پیروزی نهایی با پیروان برهان است.<ref>ر. ک: انبیا: آیه ۱۸، اسرا: آیه ۸۱، مجادله: آیه ۲۱، مائده: آیه ۵۶ و. ...</ref>




۶. آثار مخالفت با برهان
'''۶. آثار مخالفت با برهان'''


بر عکس آنچه گفته شد، مخالفت با برهان، مایه گم راهی و ناکامی مادّی و معنوی است. شماری از خطرهای بی‌توجّهی و مخالفت با برهان، عبارت اند از:   
بر عکس آنچه گفته شد، مخالفت با برهان، مایه گم راهی و ناکامی مادّی و معنوی است. شماری از خطرهای بی‌توجّهی و مخالفت با برهان، عبارت اند از:   




الف ـ پیروی از حدس و گمان
*'''پیروی از حدس و گمان'''


کسی که آمادگی ندارد از عقل و برهان عقلی پیروی کند، طبعا در زندگی، راهی جز پیروی از حدس و گمان ندارد. از این رو، در بسیاری از آیات قرآن، هنگامی که برهان یا علم نفی شده، در کنار آن، پیروی از گمان و تکیه بر تخمین، مطرح گردیده است.<ref>ر. ک: نجم: آیه ۲۳ و ۲۷ ـ ۲۸، انعام: آیه ۱۴۸، زخرف: آیه ۲۰، نسا: آیه ۱۵۷.</ref>
کسی که آمادگی ندارد از عقل و برهان عقلی پیروی کند، طبعا در زندگی، راهی جز پیروی از حدس و گمان ندارد. از این رو، در بسیاری از آیات قرآن، هنگامی که برهان یا [[علم]] نفی شده، در کنار آن، پیروی از گمان و تکیه بر تخمین، مطرح گردیده است.<ref>ر. ک: نجم: آیه ۲۳ و ۲۷ ـ ۲۸، انعام: آیه ۱۴۸، زخرف: آیه ۲۰، نسا: آیه ۱۵۷.</ref>




ب ـ پیروی از تمایلات نفسانی
*'''پیروی از تمایلات نفسانی'''


دومین خطری که در نتیجه مخالفت برهان، دامنگیر انسان می‌شود، پیروی از تمایلات نفسانی است. کسی که برهان را رها کند، ناگزیر در دام هوس ها و خواسته‌های نامشروع می‌افتد. لذا قرآن کریم، پیروی از هوای نفس را در کنار پیروی از گمان، نتیجه پیروی نکردن از برهان، شمرده است.<ref>ر. ک: نجم: آیه ۲۳، محمّد: آیه ۴۷.</ref>
دومین خطری که در نتیجه مخالفت برهان، دامنگیر انسان می‌شود، پیروی از تمایلات نفسانی است. کسی که برهان را رها کند، ناگزیر در دام هوس ها و خواسته‌های نامشروع می‌افتد. لذا قرآن کریم، پیروی از هوای نفس را در کنار پیروی از گمان، نتیجه پیروی نکردن از برهان، شمرده است.<ref>ر. ک: نجم: آیه ۲۳، محمّد: آیه ۴۷.</ref>




ج ـ سرنوشت شوم
*'''سرنوشت شوم'''
 
قرآن کریم، سرشار از یادآوری سرگذشت دردناک و عبرت آموز اقوامی است که در برابر براهین روشن الهی ایستادند و خطرناک ترین سرنوشت‌ها را برای خویش، رقم زدند.<ref>ر. ک: دائرة المعارف قرآن کریم: ج ۵ ص ۵۱۶.</ref> روی گردانی اهل مَدیَن از حجّت‌های روشنِ شعیب{{ع}} و فرجام هلاکتبار این قوم، از نمونه‌های بارز این یادآوری‌هاست.<ref>ر. ک: هود: آیه ۹۱ ـ ۹۴.</ref>


[[قرآن کریم]]، سرشار از یادآوری سرگذشت دردناک و عبرت آموز اقوامی است که در برابر براهین روشن الهی ایستادند و خطرناک‌ترین سرنوشت‌ها را برای خویش، رقم زدند.<ref>ر. ک: دائرة المعارف قرآن کریم: ج ۵ ص ۵۱۶.</ref> روی گردانی اهل مَدیَن از حجّت‌های روشنِ شعیب{{ع}} و فرجام هلاکتبار این قوم، از نمونه‌های بارز این یادآوری‌هاست.<ref>ر. ک: هود: آیه ۹۱ ـ ۹۴.</ref>


==ارزش برهان==
==ارزش برهان==
خط ۱۵۱: خط ۱۲۵:
==انچه(برهان)یا مشابه ان،نامیده شده است==
==انچه(برهان)یا مشابه ان،نامیده شده است==
===قران===
===قران===
===پیامبران(علیهم السلام)===
===پیامبران{{عم}}===
===معجزات پیامبران===
===معجزات پیامبران===
===خاندان پیامبر(علیهم السلام)===
===خاندان [[پیامبر]]{{عم}}===
===اسلام===
===اسلام===
===علم===
===علم===
===راویان حدیث اهل بیت(علیهم السلام)===
===راویان حدیث [[اهل بیت]]{{عم}}===
===نیکان===
===نیکان===
===پیروان تهی‌دست اهل بیت (علیهم السلام)===
===پیروان تهی‌دست [[اهل بیت]]{{عم}}===
=== انچه مانع نافرمانی می‌شود===
=== انچه مانع نافرمانی می‌شود===
=== گواه در داوری===
=== گواه در داوری===
۵۳٬۳۷۰

ویرایش