آموزه‌های اسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[آموزه‌های اسلام در قرآن]] - [[آموزه‌های اسلام در حدیث]] - [[آموزه‌های اسلام در کلام اسلامی]]| پرسش مرتبط  = آموزه‌های اسلام (پرسش)}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[آموزه‌های اسلام در قرآن]] - [[آموزه‌های اسلام در حدیث]] - [[آموزه‌های اسلام در کلام اسلامی]]| پرسش مرتبط  = آموزه‌های اسلام (پرسش)}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
آموزه‌های دین [[وحیانی]] سه بخش هستند:  
آموزه‌های دین [[وحیانی]] سه بخش هستند:  
#نظری: [[عقاید]] یا [[باورها]] مانند [[خداوند]]، [[رستاخیز]] و...؛
# نظری: [[عقاید]] یا [[باورها]] مانند [[خداوند]]، [[رستاخیز]] و... ؛
#عملی: [[شریعت]] و [[مناسک]] از قبیل مقررات [[عبادی]]، [[حقوقی]] و [[اجتماعی]]؛  
# عملی: [[شریعت]] و [[مناسک]] از قبیل مقررات [[عبادی]]، [[حقوقی]] و [[اجتماعی]]؛  
# [[اخلاق]] که شامل [[فضائل]] و [[رذائل اخلاقی]] است<ref>کشاف اصطلاحات‌، ج۱، ص۷۵۹؛ شرح مواقف‌، ج۱، ص۳۸.</ref><ref>جمعی از نویسندگان، [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۲۴۷-۲۴۸.</ref>.  
# [[اخلاق]] که شامل [[فضائل]] و [[رذائل اخلاقی]] است<ref>کشاف اصطلاحات‌، ج۱، ص۷۵۹؛ شرح مواقف‌، ج۱، ص۳۸.</ref><ref>جمعی از نویسندگان، [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۲۴۷-۲۴۸.</ref>.  


[[اصول دین]] یا همان بخش نظری [[پایه‌های اعتقادی دین]] است در مقابل [[فروع دین]] که مربوط به عمل و [[تعبد]] در حوزه عمل و مسائل [[اخلاقی]] است. [[اعتقاد]] به اصول دین در [[اسلام]] باید از روی [[فکر]] و تحقیق و [[یقینی]] باشد بر خلاف [[مسیحیت]] که [[عقل]] و فکر در اصول دین جایی ندارد و فقط باید [[تسلیم]] بود<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص۳۰.</ref>.
[[اصول دین]] یا همان بخش نظری [[پایه‌های اعتقادی دین]] است در مقابل [[فروع دین]] که مربوط به عمل و [[تعبد]] در حوزه عمل و مسائل [[اخلاقی]] است. [[اعتقاد]] به اصول دین در [[اسلام]] باید از روی [[فکر]] و تحقیق و [[یقینی]] باشد بر خلاف [[مسیحیت]] که [[عقل]] و فکر در اصول دین جایی ندارد و فقط باید [[تسلیم]] بود<ref>ر. ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص۳۰.</ref>.


==[[توحید]] و [[معاد]]==  
== [[توحید]] و [[معاد]] ==  
ترسیمی که [[قرآن]] از [[جهان هستی]] و [[نظام آفرینش]] می‌کند بسیار دقیق و حساب‌شده است؛ [[توحید]] را به [[کامل‌ترین]] شکل ارائه می‌دهد و [[اسرار]] [[آفرینش]] [[زمین]] و [[آسمان]] و [[خلقت]] [[شب]] و روز و [[خورشید و ماه]] و نباتات و گیاهان و وجود [[انسان]]، هر یک را به‌عنوان آیت و نشانه‌ای از خدای واحد و یکتا برمی‌شمرد: {{متن قرآن|فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ}}<ref> و چون در کشتی سوار می‌شوند خداوند را می‌خوانند در حالی که دین (خویش) را برای او ناب می‌گردانند و چون آنان را رهاند (و) به خشکی (رساند) ناگاه شرک می‌ورزند؛ سوره عنکبوت، آیه:۶۵.</ref>
ترسیمی که [[قرآن]] از [[جهان هستی]] و [[نظام آفرینش]] می‌کند بسیار دقیق و حساب‌شده است؛ [[توحید]] را به [[کامل‌ترین]] شکل ارائه می‌دهد و [[اسرار]] [[آفرینش]] [[زمین]] و [[آسمان]] و [[خلقت]] [[شب]] و روز و [[خورشید و ماه]] و نباتات و گیاهان و وجود [[انسان]]، هر یک را به‌عنوان آیت و نشانه‌ای از خدای واحد و یکتا برمی‌شمرد: {{متن قرآن|فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ}}<ref> و چون در کشتی سوار می‌شوند خداوند را می‌خوانند در حالی که دین (خویش) را برای او ناب می‌گردانند و چون آنان را رهاند (و) به خشکی (رساند) ناگاه شرک می‌ورزند؛ سوره عنکبوت، آیه:۶۵.</ref>
*و گاه از طریق [[عقل]] و [[خرد]] به [[استدلال]] بر [[توحید]] می‌پردازد و بر [[سیر]] آفاقی و انفسی تکیه می‌کند و در این راستا، [[اسرار]] [[آفرینش]] [[زمین]] و [[آسمان]]، حیوانات و کوه‌ها و دریاها، [[ریزش باران]]، وزش [[نسیم]]، ریزه‌کاری‌های [[جسم]] و [[روح]] [[انسان]] را بازگو می‌کند: {{متن قرآن|وَفِي الأَرْضِ آيَاتٌ لِّلْمُوقِنِينَ وَفِي أَنفُسِكُمْ أَفَلا تُبْصِرُونَ}}<ref> و در زمین برای اهل یقین نشانه‌هایی است.و (نیز) در خودتان، آیا نمی‌نگرید؟؛ سوره ذاریات، آیه: ۲۰ - ۲۱.</ref>
* و گاه از طریق [[عقل]] و [[خرد]] به [[استدلال]] بر [[توحید]] می‌پردازد و بر [[سیر]] آفاقی و انفسی تکیه می‌کند و در این راستا، [[اسرار]] [[آفرینش]] [[زمین]] و [[آسمان]]، حیوانات و کوه‌ها و دریاها، [[ریزش باران]]، وزش [[نسیم]]، ریزه‌کاری‌های [[جسم]] و [[روح]] [[انسان]] را بازگو می‌کند: {{متن قرآن|وَفِي الأَرْضِ آيَاتٌ لِّلْمُوقِنِينَ وَفِي أَنفُسِكُمْ أَفَلا تُبْصِرُونَ}}<ref> و در زمین برای اهل یقین نشانه‌هایی است. و (نیز) در خودتان، آیا نمی‌نگرید؟؛ سوره ذاریات، آیه: ۲۰ - ۲۱.</ref>
*و هنگام بیان [[صفات خدا]] عمیق و جالب‌ترین راه را برمی‌گزیند. یک جا می‌گوید: {{متن قرآن|لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ }}<ref> هیچ‌چیز همانند او نیست؛ سوره شوری، آیه:۱۱.</ref>
* و هنگام بیان [[صفات خدا]] عمیق و جالب‌ترین راه را برمی‌گزیند. یک جا می‌گوید: {{متن قرآن|لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ }}<ref> هیچ‌چیز همانند او نیست؛ سوره شوری، آیه:۱۱.</ref>
*در جای دیگر می‌گوید: "او خداوندی است که به جز او معبودی وجود ندارد. بر [[اسرار]] درون و برون، پنهان و آشکار، [[آگاه]] است. [[بخشنده]] و بخشایشگر است، [[سلطان]] و حکمروا است، از هر [[عیب]] و نقصی منزه است، ایمنی‌بخش و نگاهبان و مراقب و [[پیروز]] و [[قاهر]] و بلندمرتبه و با [[عظمت]] است، از این شریک‌ها که برای او ساخته‌اند منزه می‌باشد. او خداوندی است ایجادکننده، آفریننده، طراح صورت‌ها و صاحب نام و صفات [[نیک]]، تمامی موجودات [[زمین]] و [[آسمان]] [[تسبیح]] او می‌گویند، او شکست‌ناپذیر و [[حکیم]] است" <ref>سوره حشر، آیه:۲۳ - ۲۴.</ref>
* در جای دیگر می‌گوید: "او خداوندی است که به جز او معبودی وجود ندارد. بر [[اسرار]] درون و برون، پنهان و آشکار، [[آگاه]] است. [[بخشنده]] و بخشایشگر است، [[سلطان]] و حکمروا است، از هر [[عیب]] و نقصی منزه است، ایمنی‌بخش و نگاهبان و مراقب و [[پیروز]] و [[قاهر]] و بلندمرتبه و با [[عظمت]] است، از این شریک‌ها که برای او ساخته‌اند منزه می‌باشد. او خداوندی است ایجادکننده، آفریننده، طراح صورت‌ها و صاحب نام و صفات [[نیک]]، تمامی موجودات [[زمین]] و [[آسمان]] [[تسبیح]] او می‌گویند، او شکست‌ناپذیر و [[حکیم]] است" <ref>سوره حشر، آیه:۲۳ - ۲۴.</ref>
*در توصیف [[علم]] [[خداوند]] و ترسیم نامحدود بودنش زیباترین تعبیر را به کار برده می‌گوید: "اگر تمامی درختان روی [[زمین]] قلم شوند و دریا با هفت دریای دیگر مرکب گردد، بااین‌حال کلمات [[خدا]] پایان نمی‌گیرد"<ref> سوره کهف، آیه۱۰۹.</ref>.
* در توصیف [[علم]] [[خداوند]] و ترسیم نامحدود بودنش زیباترین تعبیر را به کار برده می‌گوید: "اگر تمامی درختان روی [[زمین]] قلم شوند و دریا با هفت دریای دیگر مرکب گردد، بااین‌حال کلمات [[خدا]] پایان نمی‌گیرد"<ref> سوره کهف، آیه۱۰۹.</ref>.
* [[قرآن]] پیرامون احاطه [[خدا]] به همه‌چیز و حضورش در همه‌جا تعبیرات بلندی دارد که مخصوص خود [[قرآن]] است. از جمله: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref> مشرق و مغرب از آن خداست و به هر سو رو کنید رو به‌سوی خداست؛ سوره بقره، آیه: ۱۱۵.</ref>؛ {{متن قرآن|هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref> او همه‌جا همراه شما و با شماست و آنچه را انجام دهید می‌بیند؛ سوره حدید، آیه:۴.</ref>
* [[قرآن]] پیرامون احاطه [[خدا]] به همه‌چیز و حضورش در همه‌جا تعبیرات بلندی دارد که مخصوص خود [[قرآن]] است. از جمله: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref> مشرق و مغرب از آن خداست و به هر سو رو کنید رو به‌سوی خداست؛ سوره بقره، آیه: ۱۱۵.</ref>؛ {{متن قرآن|هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref> او همه‌جا همراه شما و با شماست و آنچه را انجام دهید می‌بیند؛ سوره حدید، آیه:۴.</ref>
*هنگامی‌ که سخن از [[معاد]] و [[رستاخیز]] به میان می‌آورد در برابر تعجب و [[انکار]] [[مشرکان]] می‌گوید: "آنها گفتند: [[خدا]] چگونه استخوان‌های پوسیده را زنده می‌کند، بگو: همان کسی که روز اول آنها را آفرید به [[حیات]] نوین بازمی‌گرداند، و او بر همه‌چیز [[آگاه]] است. همان خدایی که از چوب درخت سبز [[آتش]] بیرون می‌فرستد و شما با آن [[آتش]] می‌افروزید همان خدایی که شعله [[آتش]] را در کنار [[آب]] قرار داده [[قادر]] است [[حیات]] را بعد از [[مرگ]] [[تجدید]] کند.! آیا کسی که آسمآنها و [[زمین]] را با آن‌همه [[عظمت]] [[آفریده]] است [[قادر]] نیست همانند آن را بیافریند، آری [[قادر]] است، او آفریننده داناست! قدرتش تا آن پایه است که هر چیزی را [[اراده]] کند، [[فرمان]] می‌دهد موجود باش! آن نیز فوراً موجود می‌شود" <ref>سوره یس، آیه:۷۸ - ۸۲.</ref>.
* هنگامی‌ که سخن از [[معاد]] و [[رستاخیز]] به میان می‌آورد در برابر تعجب و [[انکار]] [[مشرکان]] می‌گوید: "آنها گفتند: [[خدا]] چگونه استخوان‌های پوسیده را زنده می‌کند، بگو: همان کسی که روز اول آنها را آفرید به [[حیات]] نوین بازمی‌گرداند، و او بر همه‌چیز [[آگاه]] است. همان خدایی که از چوب درخت سبز [[آتش]] بیرون می‌فرستد و شما با آن [[آتش]] می‌افروزید همان خدایی که شعله [[آتش]] را در کنار [[آب]] قرار داده [[قادر]] است [[حیات]] را بعد از [[مرگ]] [[تجدید]] کند. ! آیا کسی که آسمآنها و [[زمین]] را با آن‌همه [[عظمت]] [[آفریده]] است [[قادر]] نیست همانند آن را بیافریند، آری [[قادر]] است، او آفریننده داناست! قدرتش تا آن پایه است که هر چیزی را [[اراده]] کند، [[فرمان]] می‌دهد موجود باش! آن نیز فوراً موجود می‌شود" <ref>سوره یس، آیه:۷۸ - ۸۲.</ref>.
* [[قرآن]] درباره [[ثبت]] [[اعمال آدمی]] با بیانی شیوا و دقیق می‌فرماید: {{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا}}<ref> در آن روز زمین رازهایش را باز می‌گوید، زیرا پروردگارت به آن، وحی کرده است؛ سوره زلزله، آیه: ۴- ۵.</ref>
* [[قرآن]] درباره [[ثبت]] [[اعمال آدمی]] با بیانی شیوا و دقیق می‌فرماید: {{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا}}<ref> در آن روز زمین رازهایش را باز می‌گوید، زیرا پروردگارت به آن، وحی کرده است؛ سوره زلزله، آیه: ۴- ۵.</ref>
*و گاه از [[شهادت]] [[دست]] و پا و پوست [[بدن]] سخن می‌گوید: {{متن قرآن|الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref> امروز بر دهان آنها مُهر می‌نهیم و دست و پاهایشان با ما سخن می‌گویند؛ سوره یس، آیه:۶۵.</ref>
* و گاه از [[شهادت]] [[دست]] و پا و پوست [[بدن]] سخن می‌گوید: {{متن قرآن|الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref> امروز بر دهان آنها مُهر می‌نهیم و دست و پاهایشان با ما سخن می‌گویند؛ سوره یس، آیه:۶۵.</ref>
* [[ارزش]] [[معارف قرآن]] و [[عظمت]] محتوای آن و همچنین [[پاک]] بودن این [[معارف]] از [[خرافات]] هنگامی روشن می‌شود که در کنار [[تورات]] و [[انجیل]] کنونی قرار داده شود، و دو بحث از این دو باهم مقایسه گردد. نگرش [[تورات]] درباره [[آفرینش آدم]] را باید با [[قرآن]] سنجید، همچنین داستان [[انبیا|انبیای الهی]] در [[تورات]] با [[قرآن]] قابل‌مقایسه است. نیز باید دید که [[تورات]] و [[انجیل]] [[خدا]] را چگونه توصیف می‌کنند و [[قرآن]] چگونه توصیف می‌کند. در این صورت به‌روشنی فرق میان این دو آشکار خواهد شد.
* [[ارزش]] [[معارف قرآن]] و [[عظمت]] محتوای آن و همچنین [[پاک]] بودن این [[معارف]] از [[خرافات]] هنگامی روشن می‌شود که در کنار [[تورات]] و [[انجیل]] کنونی قرار داده شود، و دو بحث از این دو باهم مقایسه گردد. نگرش [[تورات]] درباره [[آفرینش آدم]] را باید با [[قرآن]] سنجید، همچنین داستان [[انبیا|انبیای الهی]] در [[تورات]] با [[قرآن]] قابل‌مقایسه است. نیز باید دید که [[تورات]] و [[انجیل]] [[خدا]] را چگونه توصیف می‌کنند و [[قرآن]] چگونه توصیف می‌کند. در این صورت به‌روشنی فرق میان این دو آشکار خواهد شد.


==[[عدالت‌پروری]] و [[ظلم‌ستیزی]]==  
== [[عدالت‌پروری]] و [[ظلم‌ستیزی]] ==  
[[فطرت]] [[پاک]] همه [[انسان‌ها]] از [[ظلم و ستم]] بیزار است و [[مبارزه]] با [[ستمگران]] را لازم و ضروری می‌داند. به همین جهت [[عدالت‌گستری]] و [[ظلم‌ستیزی]] در سرلوحه [[دستورات]] و برنامه‌های [[پیامبران]] [[خدا]] قرار گرفته است.
[[فطرت]] [[پاک]] همه [[انسان‌ها]] از [[ظلم و ستم]] بیزار است و [[مبارزه]] با [[ستمگران]] را لازم و ضروری می‌داند. به همین جهت [[عدالت‌گستری]] و [[ظلم‌ستیزی]] در سرلوحه [[دستورات]] و برنامه‌های [[پیامبران]] [[خدا]] قرار گرفته است.
* [[کتاب آسمانی]] [[پیامبر خاتم|پیامبر مکرم اسلام]] نیز هرگونه [[ستم]] و ستم‌پذیری را مردود می‌شمارد. [[قرآن مجید]] در این رابطه چنین می‌فرماید: {{متن قرآن|لاَ تَظْلِمُونَ وَلاَ تُظْلَمُونَ}}<ref> نه ستم کنید و نه زیر بار ظلم بروید؛ سوره بقره، آیه:۲۷۹.</ref>
* [[کتاب آسمانی]] [[پیامبر خاتم|پیامبر مکرم اسلام]] نیز هرگونه [[ستم]] و ستم‌پذیری را مردود می‌شمارد. [[قرآن مجید]] در این رابطه چنین می‌فرماید: {{متن قرآن|لاَ تَظْلِمُونَ وَلاَ تُظْلَمُونَ}}<ref> نه ستم کنید و نه زیر بار ظلم بروید؛ سوره بقره، آیه:۲۷۹.</ref>
* [[مسلمان]] نه‌ تنها باید با [[ستمگران]] به [[مبارزه]] برخیزند، بلکه از هرگونه [[همکاری]] با آنان نیز باید خودداری نمایند. چنانچه [[رسول اکرم]]{{صل}} می‌فرماید: "کسی که به‌ سوی ظالمی برود تا به او کمک کند در حالی که می‌داند او [[ظالم]] است، از [[اسلام]] خارج شده است"<ref>{{عربی|"مَنْ‏ مَشَى‏ إِلَى‏ ظَالِمٍ‏ لِيُعِينَهُ‏ وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّهُ ظَالِمٌ، فَقَدْ خَرَجَ مِنَ الْإِسْلَامِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۱۸۲.</ref>
* [[مسلمان]] نه‌ تنها باید با [[ستمگران]] به [[مبارزه]] برخیزند، بلکه از هرگونه [[همکاری]] با آنان نیز باید خودداری نمایند. چنانچه [[رسول اکرم]]{{صل}} می‌فرماید: "کسی که به‌ سوی ظالمی برود تا به او کمک کند در حالی که می‌داند او [[ظالم]] است، از [[اسلام]] خارج شده است"<ref>{{عربی|"مَنْ‏ مَشَى‏ إِلَى‏ ظَالِمٍ‏ لِيُعِينَهُ‏ وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّهُ ظَالِمٌ، فَقَدْ خَرَجَ مِنَ الْإِسْلَامِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۱۸۲.</ref>
*همچنین [[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌فرماید: "آنگاه که [[روز قیامت]] برپا شود ندادهنده‌ای فریاد می‌کند که [[ستمگران]] و [[یاران]] آنها کجایند؟ حتی کسی که برای آنها قلمی تراشیده باشد، یا در دوات آنها لیقه<ref>تکه نخ یا ابریشم به‌هم‌پیچیده که در دوات می‌گذارند و مرکب روی آن می‌ریزند (فرهنگ عمید).</ref> ریخته باشد از جمله ندا شوندگان خواهد بود. سپس [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: آنها را در تابوتی از آهن جمع می‌کنند سپس همگی آنها را در [[جهنم]] می‌افکنند"<ref>{{عربی|" إِذَا كَانَ‏ يَوْمُ‏ الْقِيَامَةِ نَادَى‏ مُنَادٍ أَيْنَ‏ الظَّلَمَةُ وَ أَعْوَانُ‏ الظَّلَمَةِ وَ أَشْبَاهُ‏ الظَّلَمَةِ حَتَّى مَنْ بَرَى لَهُمْ قَلَماً أَوْ لَاقَ لَهُمْ دَوَاتاً قَالَ فَيُجْمَعُونَ فِي تَابُوتٍ مِنْ حَدِيدٍ ثُمَّ يُرْمَى بِهِمْ فِي جَهَنَّمَ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ ارشاد القلوب، ج۱، ص۱۸۶.</ref>.
* همچنین [[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌فرماید: "آنگاه که [[روز قیامت]] برپا شود ندادهنده‌ای فریاد می‌کند که [[ستمگران]] و [[یاران]] آنها کجایند؟ حتی کسی که برای آنها قلمی تراشیده باشد، یا در دوات آنها لیقه<ref>تکه نخ یا ابریشم به‌هم‌پیچیده که در دوات می‌گذارند و مرکب روی آن می‌ریزند (فرهنگ عمید).</ref> ریخته باشد از جمله ندا شوندگان خواهد بود. سپس [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: آنها را در تابوتی از آهن جمع می‌کنند سپس همگی آنها را در [[جهنم]] می‌افکنند"<ref>{{عربی|" إِذَا كَانَ‏ يَوْمُ‏ الْقِيَامَةِ نَادَى‏ مُنَادٍ أَيْنَ‏ الظَّلَمَةُ وَ أَعْوَانُ‏ الظَّلَمَةِ وَ أَشْبَاهُ‏ الظَّلَمَةِ حَتَّى مَنْ بَرَى لَهُمْ قَلَماً أَوْ لَاقَ لَهُمْ دَوَاتاً قَالَ فَيُجْمَعُونَ فِي تَابُوتٍ مِنْ حَدِيدٍ ثُمَّ يُرْمَى بِهِمْ فِي جَهَنَّمَ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ ارشاد القلوب، ج۱، ص۱۸۶.</ref>.
*باید توجه داشت که تا [[حاکمیت]] گردنکشان و [[طاغوت‌ها]] بر جامعه‌ای باقی است امکان [[اجرای عدالت]] در آن [[جامعه]] وجود ندارد؛ زیرا این افراد برای جلب [[منافع]] [[نامشروع]] خود به هر صورت ممکن مانع [[گسترش عدالت]] در [[جامعه]] خواهند شد و در نتیجه، [[ظلم و ستم]] همچنان بر [[مردم]] [[مظلوم]] ادامه می‌یابد. لذا [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]] در جهت [[اجرای عدالت]] در [[جامعه]] با [[ستمگران]] زمان خود به [[مبارزه]] برخاستند و به این طریق با از میان برداشتن این موانع موفق به [[اجرای عدالت]] شدند و بی‌گمان در هر جامعه‌ای که [[مصلحان]] آن درصدد برپائی [[عدالت]] هستند باید ابتدا موانع بر سر راه خود را از میان بردارند.
* باید توجه داشت که تا [[حاکمیت]] گردنکشان و [[طاغوت‌ها]] بر جامعه‌ای باقی است امکان [[اجرای عدالت]] در آن [[جامعه]] وجود ندارد؛ زیرا این افراد برای جلب [[منافع]] [[نامشروع]] خود به هر صورت ممکن مانع [[گسترش عدالت]] در [[جامعه]] خواهند شد و در نتیجه، [[ظلم و ستم]] همچنان بر [[مردم]] [[مظلوم]] ادامه می‌یابد. لذا [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]] در جهت [[اجرای عدالت]] در [[جامعه]] با [[ستمگران]] زمان خود به [[مبارزه]] برخاستند و به این طریق با از میان برداشتن این موانع موفق به [[اجرای عدالت]] شدند و بی‌گمان در هر جامعه‌ای که [[مصلحان]] آن درصدد برپائی [[عدالت]] هستند باید ابتدا موانع بر سر راه خود را از میان بردارند.


==[[مکارم اخلاقی]]==
== [[مکارم اخلاقی]] ==
[[انسان]] از دو بعد مادی و [[معنوی]] [[آفریده]] شده است و فرآیند [[تکامل]] وی باید به‌گونه‌ای باشد که هر دو جنبه وجودی او به [[رشد]] و [[تکامل]] لازم خود برسد.
[[انسان]] از دو بعد مادی و [[معنوی]] [[آفریده]] شده است و فرآیند [[تکامل]] وی باید به‌گونه‌ای باشد که هر دو جنبه وجودی او به [[رشد]] و [[تکامل]] لازم خود برسد.
*هر [[مکتب]] [[اخلاقی]] که تنها به بخشی از وجود [[انسان]] توجه کرده و از بخشی دیگر [[غافل]] بماند جز نادیده گرفتن جنبه‌های طبیعی وجود [[انسان]] نتیجه‌ای به همراه ندارد و سرانجام یکی از دو بال [[انسان]] را قطع کرده و سنگینی را بر یک بال می‌افکند.
* هر [[مکتب]] [[اخلاقی]] که تنها به بخشی از وجود [[انسان]] توجه کرده و از بخشی دیگر [[غافل]] بماند جز نادیده گرفتن جنبه‌های طبیعی وجود [[انسان]] نتیجه‌ای به همراه ندارد و سرانجام یکی از دو بال [[انسان]] را قطع کرده و سنگینی را بر یک بال می‌افکند.
* [[اسلام]] نه‌ تنها به ارائه یک [[نظام اخلاقی]] هماهنگ پرداخته، بلکه اسوه‌های [[نیکو]] و [[جاودانی]] را عرضه داشته است که در [[تاریخ]] [[بشریت]]، نمونه و نشانی از آن به چشم نمی‌آید. [[ارزش‌های اخلاقی]] در [[اسلام]] علاوه بر اوج و تعالی آن، از دو ویژگی هماهنگی درونی و کارآمدی [[عینی]] برخوردار است، به‌طوری‌که به‌سادگی به همه انسان‌های پاک‌فطرت قابل توصیه است.
* [[اسلام]] نه‌ تنها به ارائه یک [[نظام اخلاقی]] هماهنگ پرداخته، بلکه اسوه‌های [[نیکو]] و [[جاودانی]] را عرضه داشته است که در [[تاریخ]] [[بشریت]]، نمونه و نشانی از آن به چشم نمی‌آید. [[ارزش‌های اخلاقی]] در [[اسلام]] علاوه بر اوج و تعالی آن، از دو ویژگی هماهنگی درونی و کارآمدی [[عینی]] برخوردار است، به‌طوری‌که به‌سادگی به همه انسان‌های پاک‌فطرت قابل توصیه است.


==[[توسعه فرهنگ]] و [[دانش]]==  
== [[توسعه فرهنگ]] و [[دانش]] ==  
پیش‌تر [[گذشت]] که [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]] در سرزمینی برانگیخته شد که کمترین آثار [[علم]] و [[فرهنگ]] را با خود داشت و اثری از شخصیت‌های [[علمی]] و نهادهای [[آموزشی]] پیدا نبود. اما [[قرآن کریم]] با [[شعار]] [[علم]] و [[معرفت]] آغاز کرد و نخستین [[پیام الهی]] را با خواندن و [[آموختن]] همراه ساخت{{متن قرآن|اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ خَلَقَ الإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ اقْرَأْ وَرَبُّكَ الأَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ}}<ref> بخوان به نام پروردگار خویش که آفرید.آدمی را از خونپاره‌ای فروبسته آفرید.بخوان و (بدان که) پروردگار تو گرامی‌ترین است.همان که با قلم آموزش داد؛ سوره علق، آیه: ۱- ۴.</ref>  
پیش‌تر [[گذشت]] که [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]] در سرزمینی برانگیخته شد که کمترین آثار [[علم]] و [[فرهنگ]] را با خود داشت و اثری از شخصیت‌های [[علمی]] و نهادهای [[آموزشی]] پیدا نبود. اما [[قرآن کریم]] با [[شعار]] [[علم]] و [[معرفت]] آغاز کرد و نخستین [[پیام الهی]] را با خواندن و [[آموختن]] همراه ساخت{{متن قرآن|اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ خَلَقَ الإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ اقْرَأْ وَرَبُّكَ الأَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ}}<ref> بخوان به نام پروردگار خویش که آفرید. آدمی را از خونپاره‌ای فروبسته آفرید. بخوان و (بدان که) پروردگار تو گرامی‌ترین است. همان که با قلم آموزش داد؛ سوره علق، آیه: ۱- ۴.</ref>  
*آری، [[مکتب اسلام]] دانشوری را جایگاهی والا بخشید، چنان‌که به قلم و [[نگارش]] قسم یاد می‌کند و [[دانشمندان]] و دانش‌پژوهان را در ردیف [[مجاهدان]] می‌نشاند و قلم آنان را بر [[خون]] [[شهیدان]] [[برتری]] می‌دهد{{متن قرآن|ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ}}<ref> نون؛ سوگند به قلم و آنچه برنگارند؛ سوره قلم، آیه:۱.</ref>.
* آری، [[مکتب اسلام]] دانشوری را جایگاهی والا بخشید، چنان‌که به قلم و [[نگارش]] قسم یاد می‌کند و [[دانشمندان]] و دانش‌پژوهان را در ردیف [[مجاهدان]] می‌نشاند و قلم آنان را بر [[خون]] [[شهیدان]] [[برتری]] می‌دهد{{متن قرآن|ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ}}<ref> نون؛ سوگند به قلم و آنچه برنگارند؛ سوره قلم، آیه:۱.</ref>.
* [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرمایند: "[[روز قیامت]] [[خداوند]] همه [[مردم]] را در یک بیابان هموار جمع می‌کند و ترازوهای [[عدل و داد]] را می‌گذارد، در این هنگام [[خون]] [[شهیدان]] را با مداد [[علما]] وزن می‌کنند و مداد [[علماء]] بر [[خون]] [[شهیدان]] سنگینی می‌کند"<ref>{{عربی|" إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ النَّاسَ فِي صَعِيدٍ وَاحِدٍ وَ وُضِعَتِ‏ الْمَوَازِينُ‏ فَتُوزَنُ‏ دِمَاءُ الشُّهَدَاءِ مَعَ مِدَادِ الْعُلَمَاءِ فَيَرْجَحُ مِدَادُ الْعُلَمَاءِ عَلَى دِمَاءِ الشُّهَدَاءِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۹۹.</ref>. بر اساس همین [[بینش]] و برنامه بود که [[جامعه]] [[جاهلی]] در زمان اندکی به چنان [[منزلت]] [[علمی]] دست‌یافت که نه‌ تنها سرآمد فرهنگ‌های بشری گردید، بلکه دیری نگذشت که دیگران را [[نیازمند]] و [[دنباله‌روی]] خود ساخت.
* [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرمایند: "[[روز قیامت]] [[خداوند]] همه [[مردم]] را در یک بیابان هموار جمع می‌کند و ترازوهای [[عدل و داد]] را می‌گذارد، در این هنگام [[خون]] [[شهیدان]] را با مداد [[علما]] وزن می‌کنند و مداد [[علماء]] بر [[خون]] [[شهیدان]] سنگینی می‌کند"<ref>{{عربی|" إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ النَّاسَ فِي صَعِيدٍ وَاحِدٍ وَ وُضِعَتِ‏ الْمَوَازِينُ‏ فَتُوزَنُ‏ دِمَاءُ الشُّهَدَاءِ مَعَ مِدَادِ الْعُلَمَاءِ فَيَرْجَحُ مِدَادُ الْعُلَمَاءِ عَلَى دِمَاءِ الشُّهَدَاءِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۹۹.</ref>. بر اساس همین [[بینش]] و برنامه بود که [[جامعه]] [[جاهلی]] در زمان اندکی به چنان [[منزلت]] [[علمی]] دست‌یافت که نه‌ تنها سرآمد فرهنگ‌های بشری گردید، بلکه دیری نگذشت که دیگران را [[نیازمند]] و [[دنباله‌روی]] خود ساخت.
*نکته جالب در این خصوص آن است که دانش‌پروری در [[اسلام]] بر یادگیری صرف [[استوار]] نیست، بلکه بر پایه [[خردورزی]]، آزاداندیشی و نقد منصفانه بنا شده است. البته این بحث خود [[نیازمند]] بحث مستقل و مفصلی است.
* نکته جالب در این خصوص آن است که دانش‌پروری در [[اسلام]] بر یادگیری صرف [[استوار]] نیست، بلکه بر پایه [[خردورزی]]، آزاداندیشی و نقد منصفانه بنا شده است. البته این بحث خود [[نیازمند]] بحث مستقل و مفصلی است.


==[[جامعه سازی]] و [[تأسیس تمدن]]==
== [[جامعه سازی]] و [[تأسیس تمدن]] ==
[[مکتب]] آسمانی [[اسلام]] تنها به ارائه برنامه و توسعه [[دانش]] بسنده نمی‌کند، بلکه در [[مقام عمل]] نیز به تحقق اصول و [[ارزش‌های الهی]] [[همت]] گمارد. از ویژگی‌های برجسته حرکت [[پیامبر اکرم]]{{صل}} یکی همین [[عمل‌گرایی]] و [[اصرار]] بر ثمربخش بودن آموزه‌های [[مکتب]] است. بسیاری از شخصیت‌های غیرمسلمان با بررسی زندگانی [[پیامبر اسلام]] به این نکته اعتراف کرده‌اند که حضور همزمان [[عقیده]] و عمل یا [[اندیشه]] و [[اقدام]]، یکی از خصوصیات ویژه آن [[حضرت]] به شمار می‌رود که در دیگر [[رهبران]] کمتر دیده می‌شود.
[[مکتب]] آسمانی [[اسلام]] تنها به ارائه برنامه و توسعه [[دانش]] بسنده نمی‌کند، بلکه در [[مقام عمل]] نیز به تحقق اصول و [[ارزش‌های الهی]] [[همت]] گمارد. از ویژگی‌های برجسته حرکت [[پیامبر اکرم]]{{صل}} یکی همین [[عمل‌گرایی]] و [[اصرار]] بر ثمربخش بودن آموزه‌های [[مکتب]] است. بسیاری از شخصیت‌های غیرمسلمان با بررسی زندگانی [[پیامبر اسلام]] به این نکته اعتراف کرده‌اند که حضور همزمان [[عقیده]] و عمل یا [[اندیشه]] و [[اقدام]]، یکی از خصوصیات ویژه آن [[حضرت]] به شمار می‌رود که در دیگر [[رهبران]] کمتر دیده می‌شود.
*آری، در میان بزرگان بشری شخصیتی را نمی‌یابیم که هم در عرصه [[معرفتی]] و هم در عرصه [[اقدام]] [[عینی]] و [[اجتماعی]] به‌طور همزمان و هماهنگ در اوج باشد. سخنان [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]] در صحنه [[معرفت]] و [[سلوک]] [[روحانی]] او در میدان [[معنوی]] چنان است که [[گمان]] نمی‌رود که او همان کسی است که در سخت‌ترین شرایط [[اجتماعی]] و [[اقتصادی]] در شدیدترین [[جنگ‌ها]] بسان یک [[رهبر]] دوراندیش و پیکارجو نقش‌آفرینی می‌کند.
* آری، در میان بزرگان بشری شخصیتی را نمی‌یابیم که هم در عرصه [[معرفتی]] و هم در عرصه [[اقدام]] [[عینی]] و [[اجتماعی]] به‌طور همزمان و هماهنگ در اوج باشد. سخنان [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]] در صحنه [[معرفت]] و [[سلوک]] [[روحانی]] او در میدان [[معنوی]] چنان است که [[گمان]] نمی‌رود که او همان کسی است که در سخت‌ترین شرایط [[اجتماعی]] و [[اقتصادی]] در شدیدترین [[جنگ‌ها]] بسان یک [[رهبر]] دوراندیش و پیکارجو نقش‌آفرینی می‌کند.
* [[جامعیت]] [[شخصیت]] ایشان را با نگاهی به [[روحیه]] و [[رفتار]] آن [[حضرت]] که در [[قرآن]] به [[زیبایی]] گزارش شده است، می‌توان دریافت. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با همین [[منطق]] نظری و عملی، به‌تدریج با استفاده از گروهی اندک از [[یاران]]، هسته [[مقاومت]] خویش را سامان داد و سپس با [[هجرت]] به سرزمینی مناسب، [[جامعه]] [[مدنی]] موردنظر خود را شکل داد و گام‌به‌گام با [[فتح]] سرزمین‌های [[جدید]]، زمینه‌های [[جدید]]، زمینه‌های شکل‌گیری [[امت اسلامی]] را در برابر جریان‌های بزرگ بشری فراهم ساخت. این حرکت نه‌تنها در عصر خود زمینه‌های تأسیس [[تمدن اسلامی]] را فراهم ساخت، بلکه الگویی برای آیندگان به ارمغان گذاشت.
* [[جامعیت]] [[شخصیت]] ایشان را با نگاهی به [[روحیه]] و [[رفتار]] آن [[حضرت]] که در [[قرآن]] به [[زیبایی]] گزارش شده است، می‌توان دریافت. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با همین [[منطق]] نظری و عملی، به‌تدریج با استفاده از گروهی اندک از [[یاران]]، هسته [[مقاومت]] خویش را سامان داد و سپس با [[هجرت]] به سرزمینی مناسب، [[جامعه]] [[مدنی]] موردنظر خود را شکل داد و گام‌به‌گام با [[فتح]] سرزمین‌های [[جدید]]، زمینه‌های [[جدید]]، زمینه‌های شکل‌گیری [[امت اسلامی]] را در برابر جریان‌های بزرگ بشری فراهم ساخت. این حرکت نه‌تنها در عصر خود زمینه‌های تأسیس [[تمدن اسلامی]] را فراهم ساخت، بلکه الگویی برای آیندگان به ارمغان گذاشت.
*به همین ترتیب، می‌توان ابعاد دیگری از [[مکتب اسلام]] را به نمایش گذاشت و سرّ ماندگاری و [[سرافرازی]] آن را بر سایر مکاتب به‌خوبی توضیح داد.
* به همین ترتیب، می‌توان ابعاد دیگری از [[مکتب اسلام]] را به نمایش گذاشت و سرّ ماندگاری و [[سرافرازی]] آن را بر سایر مکاتب به‌خوبی توضیح داد.
<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص۲۴۵ - ۲۵۳.</ref>.
<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص۲۴۵ - ۲۵۳.</ref>.


۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش