ابونحیله: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۲: خط ۲:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
از تیره [[بجیله]] از [[قبیله]] اَزد است<ref>ابن حزم، ص۳۸۷.</ref> که به همین سبب او را [[بجلی]] خوانده‌اند<ref>ابونعیم، ج۶، ص۳۰۳۷؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۲۹.</ref>. با اتفاق بر بجلی بودن وی، او را به [[اختلاف]] ابونحیله<ref>ابن ابی حاتم، ج۹، ص۶۴۴۹؛ عجلی، ج۲، ص۴۳۱؛ طبرانی، ج۲۲، ص۳۷۸؛ ابن حجر، ج۷، ص۳۳۹.</ref> و ابونخیله<ref>ابونعیم، ج۶، ص۳۰۳۷؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۲۹.</ref> معرفی کرده‌اند، اما زبیدی<ref>زبیدی، ج۸، ص۱۳۰.</ref> به نقل از [[صنعانی]] ([[عبدالرزاق صنعانی]])، عنوان ابونحیله را درست‌تر دانسته است. برخی نیز به نقل از [[علی بن مدینی]] همین را معروف دانسته‌اند<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۳۰؛ ابن ماکولا، ج۷، ص۳۳۵.</ref>. [[ابن جوزی]]<ref>ابن جوزی، ص۱۶۷ و ۲۸۱.</ref> [[کنیه]] او را به دو گونه ابونحیله و ابونجیله نقل کرده است که باید ناشی از تصحیف باشد. در [[اعراب]] این کنیه اختلاف است. برخی آن را با صیغه تصغیر (ابونحیله یا ابونخیله) آورده‌اند<ref>أبونعیم، ج۶، ص۳۰۳۷؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۲۹.</ref> اما [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۳۳۹.</ref> می‌گوید: در نسخه‌ای مورد [[اعتماد]] از کتاب کنی از [[ابواحمد]] ([[حاکم نیشابوری]]) دیده‌ام که "ابونَخیله" آمده است. به نظر می‌رسد به جز ابن جوزی<ref>ابن جوزی، ص۱۶۷.</ref> که نام ابونحیله را "[[بشر]]" آورده، منبع دیگری به نام وی اشاره نکرده است. در [[صحابی]] بودن وی نیز اختلاف وجود دارد. بیشتر منابع، وی را صحابی دانسته‌اند<ref>ابونعیم، ج۶، ص۳۰۳۷؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۲۹؛ ابن ماکولا، ج۷، ص۳۳۵.</ref>. اما برخی صحابی بودن وی را رد<ref>ابن ابی حاتم، ج۹، ص۴۴۹.</ref> یا در آن تردید<ref>ابن حبان، ج۳، ص۴۵۴؛ نیز ر. ک: ابن حجر، ج۷، ص۴۳۹.</ref> و بر [[تابعی]] بودن او تأکید کرده‌اند. از این‌رو، او را [[ثقه]] دانسته و در شمار [[کوفیان]] آورده‌اند<ref>عجلی، ج۲، ص۴۳۱.</ref>. به نظر می‌رسد تنها گزارشی که مبنای صحابی بودن اوست، این است که یکی از [[یاران رسول خدا]]{{صل}} به نام ابو نخیله یا ابونحیله تیر خورد و چون به او گفتند تیر را درآور یا به او گفتند [[دعا]] کن، گفت: خدایا! از درد بکاه، اما از [[پاداش]] کم مکن. نیز به او گفته شد [[دعا]] کن، گفت: خدایا! مرا از [[مقربان]]، و مادرم را از [[حورالعین]] قرار ده<ref>طبرانی، ج۲۲، ص۳۷۸؛ ابونعیم، ج۶، ص۳۰۳۸؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۳۰؛ ابن اثیر، ج۶، ص۳۰۷.</ref>. [[ابووائل]] [[شقیق بن سلمه]] از وی [[نقل روایت]] کرده است<ref>مزی، ج۳۴، ص۳۴۳.</ref><ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابونحیله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۵۴۳-۵۴۴.</ref>
از تیره [[بجیله]] از [[قبیله]] اَزد است<ref>ابن حزم، ص۳۸۷.</ref> که به همین سبب او را [[بجلی]] خوانده‌اند<ref>ابونعیم، ج۶، ص۳۰۳۷؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۲۹.</ref>. با اتفاق بر بجلی بودن وی، او را به [[اختلاف]] ابونحیله<ref>ابن ابی حاتم، ج۹، ص۶۴۴۹؛ عجلی، ج۲، ص۴۳۱؛ طبرانی، ج۲۲، ص۳۷۸؛ ابن حجر، ج۷، ص۳۳۹.</ref> و ابونخیله<ref>ابونعیم، ج۶، ص۳۰۳۷؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۲۹.</ref> معرفی کرده‌اند، اما زبیدی<ref>زبیدی، ج۸، ص۱۳۰.</ref> به نقل از [[صنعانی]] ([[عبدالرزاق صنعانی]])، عنوان ابونحیله را درست‌تر دانسته است. برخی نیز به نقل از [[علی بن مدینی]] همین را معروف دانسته‌اند<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۳۰؛ ابن ماکولا، ج۷، ص۳۳۵.</ref>. [[ابن جوزی]]<ref>ابن جوزی، ص۱۶۷ و ۲۸۱.</ref> [[کنیه]] او را به دو گونه ابونحیله و ابونجیله نقل کرده است که باید ناشی از تصحیف باشد. در [[اعراب]] این کنیه اختلاف است. برخی آن را با صیغه تصغیر (ابونحیله یا ابونخیله) آورده‌اند<ref>أبونعیم، ج۶، ص۳۰۳۷؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۲۹.</ref> اما [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۳۳۹.</ref> می‌گوید: در نسخه‌ای مورد [[اعتماد]] از کتاب کنی از [[ابواحمد]] ([[حاکم نیشابوری]]) دیده‌ام که "ابونَخیله" آمده است. به نظر می‌رسد به جز ابن جوزی<ref>ابن جوزی، ص۱۶۷.</ref> که نام ابونحیله را "[[بشر]]" آورده، منبع دیگری به نام وی اشاره نکرده است. در [[صحابی]] بودن وی نیز اختلاف وجود دارد. بیشتر منابع، وی را صحابی دانسته‌اند<ref>ابونعیم، ج۶، ص۳۰۳۷؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۲۹؛ ابن ماکولا، ج۷، ص۳۳۵.</ref>. اما برخی صحابی بودن وی را رد<ref>ابن ابی حاتم، ج۹، ص۴۴۹.</ref> یا در آن تردید<ref>ابن حبان، ج۳، ص۴۵۴؛ نیز ر. ک: ابن حجر، ج۷، ص۴۳۹.</ref> و بر [[تابعی]] بودن او تأکید کرده‌اند. از این‌رو، او را [[ثقه]] دانسته و در شمار [[کوفیان]] آورده‌اند<ref>عجلی، ج۲، ص۴۳۱.</ref>. به نظر می‌رسد تنها گزارشی که مبنای صحابی بودن اوست، این است که یکی از [[یاران رسول خدا]] {{صل}} به نام ابو نخیله یا ابونحیله تیر خورد و چون به او گفتند تیر را درآور یا به او گفتند [[دعا]] کن، گفت: خدایا! از درد بکاه، اما از [[پاداش]] کم مکن. نیز به او گفته شد [[دعا]] کن، گفت: خدایا! مرا از [[مقربان]]، و مادرم را از [[حورالعین]] قرار ده<ref>طبرانی، ج۲۲، ص۳۷۸؛ ابونعیم، ج۶، ص۳۰۳۸؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۳۰؛ ابن اثیر، ج۶، ص۳۰۷.</ref>. [[ابووائل]] [[شقیق بن سلمه]] از وی [[نقل روایت]] کرده است<ref>مزی، ج۳۴، ص۳۴۳.</ref><ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابونحیله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۵۴۳-۵۴۴.</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۳۹

مقدمه

از تیره بجیله از قبیله اَزد است[۱] که به همین سبب او را بجلی خوانده‌اند[۲]. با اتفاق بر بجلی بودن وی، او را به اختلاف ابونحیله[۳] و ابونخیله[۴] معرفی کرده‌اند، اما زبیدی[۵] به نقل از صنعانی (عبدالرزاق صنعانی)، عنوان ابونحیله را درست‌تر دانسته است. برخی نیز به نقل از علی بن مدینی همین را معروف دانسته‌اند[۶]. ابن جوزی[۷] کنیه او را به دو گونه ابونحیله و ابونجیله نقل کرده است که باید ناشی از تصحیف باشد. در اعراب این کنیه اختلاف است. برخی آن را با صیغه تصغیر (ابونحیله یا ابونخیله) آورده‌اند[۸] اما ابن حجر[۹] می‌گوید: در نسخه‌ای مورد اعتماد از کتاب کنی از ابواحمد (حاکم نیشابوری) دیده‌ام که "ابونَخیله" آمده است. به نظر می‌رسد به جز ابن جوزی[۱۰] که نام ابونحیله را "بشر" آورده، منبع دیگری به نام وی اشاره نکرده است. در صحابی بودن وی نیز اختلاف وجود دارد. بیشتر منابع، وی را صحابی دانسته‌اند[۱۱]. اما برخی صحابی بودن وی را رد[۱۲] یا در آن تردید[۱۳] و بر تابعی بودن او تأکید کرده‌اند. از این‌رو، او را ثقه دانسته و در شمار کوفیان آورده‌اند[۱۴]. به نظر می‌رسد تنها گزارشی که مبنای صحابی بودن اوست، این است که یکی از یاران رسول خدا (ص) به نام ابو نخیله یا ابونحیله تیر خورد و چون به او گفتند تیر را درآور یا به او گفتند دعا کن، گفت: خدایا! از درد بکاه، اما از پاداش کم مکن. نیز به او گفته شد دعا کن، گفت: خدایا! مرا از مقربان، و مادرم را از حورالعین قرار ده[۱۵]. ابووائل شقیق بن سلمه از وی نقل روایت کرده است[۱۶][۱۷]

منابع

پانویس

  1. ابن حزم، ص۳۸۷.
  2. ابونعیم، ج۶، ص۳۰۳۷؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۲۹.
  3. ابن ابی حاتم، ج۹، ص۶۴۴۹؛ عجلی، ج۲، ص۴۳۱؛ طبرانی، ج۲۲، ص۳۷۸؛ ابن حجر، ج۷، ص۳۳۹.
  4. ابونعیم، ج۶، ص۳۰۳۷؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۲۹.
  5. زبیدی، ج۸، ص۱۳۰.
  6. ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۳۰؛ ابن ماکولا، ج۷، ص۳۳۵.
  7. ابن جوزی، ص۱۶۷ و ۲۸۱.
  8. أبونعیم، ج۶، ص۳۰۳۷؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۲۹.
  9. ابن حجر، ج۷، ص۳۳۹.
  10. ابن جوزی، ص۱۶۷.
  11. ابونعیم، ج۶، ص۳۰۳۷؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۲۹؛ ابن ماکولا، ج۷، ص۳۳۵.
  12. ابن ابی حاتم، ج۹، ص۴۴۹.
  13. ابن حبان، ج۳، ص۴۵۴؛ نیز ر. ک: ابن حجر، ج۷، ص۴۳۹.
  14. عجلی، ج۲، ص۴۳۱.
  15. طبرانی، ج۲۲، ص۳۷۸؛ ابونعیم، ج۶، ص۳۰۳۸؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۳۰؛ ابن اثیر، ج۶، ص۳۰۷.
  16. مزی، ج۳۴، ص۳۴۳.
  17. خانجانی، قاسم، مقاله «ابونحیله»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۵۴۳-۵۴۴.