برخورد با اهل سنت: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[برخورد با اهل سنت در حدیث]] - [[برخورد با اهل سنت در تاریخ اسلامی]] - [[برخورد با اهل سنت در اخلاق اسلامی]] - [[برخورد با اهل سنت در سیره معصوم]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[برخورد با اهل سنت در حدیث]] - [[برخورد با اهل سنت در تاریخ اسلامی]] - [[برخورد با اهل سنت در اخلاق اسلامی]] - [[برخورد با اهل سنت در سیره معصوم]]| پرسش مرتبط  = }}


==مقدمه==
== مقدمه ==
از جمع [[امامان شیعه]]، تنها [[امام علی]]{{ع}} و [[امام حسن]]{{ع}} مدتی در رأس [[حکومت]] بودند. [[سیره امام حسن]]{{ع}} در [[کتب اربعه]] مطرح نشده است؛ چون مدت خلافتشان کوتاه بود؛ اما [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} حدود چهار سال حکومت کرد؛ دیگر [[ائمه]] هم با [[اهل سنت]] مأنوس بودند. در این مدت این سؤال مطرح است که [[سیره اجتماعی]] ائمه با آنان که در [[اکثریت]] بودند، چگونه بوده است؟ در پاسخ به این [[پرسش]] می‌توان گفت: در این [[ارتباطات]] به طورکلی دو نوع برخورد قابل [[مشاهده]] است. یکی روش [[اصلاح‌گرانه]] در جهت [[اصلاح]] برخی [[اعمال]] آنان که بر خلاف [[سنت پیامبر]]{{صل}} بوده و دیگری [[احترام]] به اهل سنت و [[همراهی]] با آنان در [[مناسک]] و [[تعاملات اجتماعی]]. برای هر یک از دو مورد نمونه‌هایی در [[سیره ائمه]]{{عم}} دیده می‌شود:
از جمع [[امامان شیعه]]، تنها [[امام علی]] {{ع}} و [[امام حسن]] {{ع}} مدتی در رأس [[حکومت]] بودند. [[سیره امام حسن]] {{ع}} در [[کتب اربعه]] مطرح نشده است؛ چون مدت خلافتشان کوتاه بود؛ اما [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} حدود چهار سال حکومت کرد؛ دیگر [[ائمه]] هم با [[اهل سنت]] مأنوس بودند. در این مدت این سؤال مطرح است که [[سیره اجتماعی]] ائمه با آنان که در [[اکثریت]] بودند، چگونه بوده است؟ در پاسخ به این [[پرسش]] می‌توان گفت: در این [[ارتباطات]] به طورکلی دو نوع برخورد قابل [[مشاهده]] است. یکی روش [[اصلاح‌گرانه]] در جهت [[اصلاح]] برخی [[اعمال]] آنان که بر خلاف [[سنت پیامبر]] {{صل}} بوده و دیگری [[احترام]] به اهل سنت و [[همراهی]] با آنان در [[مناسک]] و [[تعاملات اجتماعی]]. برای هر یک از دو مورد نمونه‌هایی در [[سیره ائمه]] {{عم}} دیده می‌شود:


==[[برخورد اصلاح‌گرانه]]==
== [[برخورد اصلاح‌گرانه]] ==
امیرالمؤمنین{{ع}} در مدتی که [[خلافت]] را بر عهده داشتند، تلاش کردند برخی [[انحرافات]] مربوط به [[رفتار]] خلفای گذشته و [[احکام]] و مناسکی را که در میان [[مردم]] رایج شده و بر خلاف [[سیره]] و سنت پیامبر{{صل}} بود، اصلاح کنند؛ ولی با [[مقاومت]] [[توده]] مردم روبرو شدند؛ لذا از اعمال [[اصلاحات]] مورد نظرشان منصرف شدند. درباره [[نماز تراویح]] که [[خلیفه دوم]] آن را به [[جماعت]] قرار داد و خود آن را بدعتِ خوبی<ref>عبدالرزاق بن همام صنعانی، المصنف، ج۴، ص۲۵۹؛ محمد بن إسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۲، ص۷۰۷.</ref> دانست، دو گزارش، یکی در کافی و دیگری در [[تهذیب]] آمده است که به آنها اشاره می‌کنیم:
امیرالمؤمنین {{ع}} در مدتی که [[خلافت]] را بر عهده داشتند، تلاش کردند برخی [[انحرافات]] مربوط به [[رفتار]] خلفای گذشته و [[احکام]] و مناسکی را که در میان [[مردم]] رایج شده و بر خلاف [[سیره]] و سنت پیامبر {{صل}} بود، اصلاح کنند؛ ولی با [[مقاومت]] [[توده]] مردم روبرو شدند؛ لذا از اعمال [[اصلاحات]] مورد نظرشان منصرف شدند. درباره [[نماز تراویح]] که [[خلیفه دوم]] آن را به [[جماعت]] قرار داد و خود آن را بدعتِ خوبی<ref>عبدالرزاق بن همام صنعانی، المصنف، ج۴، ص۲۵۹؛ محمد بن إسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۲، ص۷۰۷.</ref> دانست، دو گزارش، یکی در کافی و دیگری در [[تهذیب]] آمده است که به آنها اشاره می‌کنیم:
# [[حضرت]] در خطبه‌ای بیش از سی مورد را بیان کرده که باید اصلاح می‌شده، ولی به جهت اینکه باعث [[تفرقه]] و جدایی افتادن بین طرفدارانش می‌شد، از آنها صرف‌نظر کرده است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۵۹.</ref>؛ مانند قراردادن [[مقام ابراهیم]] در مکانی که در [[زمان پیامبر]]{{صل}} بوده و جهر به {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}}. حضرت نمونه روشنی را درباره نماز تراویح گزارش می‌کند و می‌فرماید: «به [[خدا]] [[سوگند]] [[دستور]] دادم که در [[ماه رمضان]] جز [[نماز واجب]] را به [[جماعت]] نخوانند و اینکه جماعت در [[نماز نافله]] [[بدعت]] است؛ پس برخی از نیروهای سپاهم، از کسانی که همراه من می‌جنگیدند، فریاد زدند: ای [[مردم]] [[مسلمان]]، [[سنت]] [[عمر]] [[تغییر]] یافته؛ ما را از [[نماز جماعت]] مستحبی در ماه رمضان باز می‌دارد. ترسیدم که در گوشه‌ای از سپاهم [[شورش]] به پا شود»<ref>{{متن حدیث|وَ اللَّهِ لَقَدْ أَمَرْتُ النَّاسَ أَنْ لَا يَجْتَمِعُوا فِي شَهْرِ رَمَضَانَ إِلَّا فِي فَرِيضَةٍ وَ أَعْلَمْتُهُمْ أَنَّ اجْتِمَاعَهُمْ فِي النَّوَافِلِ بِدْعَةٌ فَتَنَادَى بَعْضُ أَهْلِ عَسْكَرِي مِمَّنْ يُقَاتِلُ مَعِي: يَا أَهْلَ الْإِسْلَامِ غُيِّرَتْ سُنَّةُ عُمَرَ يَنْهَانَا عَنِ الصَّلَاةِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ تَطَوُّعاً وَ لَقَدْ خِفْتُ أَنْ يَثُورُوا فِي نَاحِيَةِ جَانِبِ عَسْكَرِي}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۶۲.</ref>.
# [[حضرت]] در خطبه‌ای بیش از سی مورد را بیان کرده که باید اصلاح می‌شده، ولی به جهت اینکه باعث [[تفرقه]] و جدایی افتادن بین طرفدارانش می‌شد، از آنها صرف‌نظر کرده است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۵۹.</ref>؛ مانند قراردادن [[مقام ابراهیم]] در مکانی که در [[زمان پیامبر]] {{صل}} بوده و جهر به {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}}. حضرت نمونه روشنی را درباره نماز تراویح گزارش می‌کند و می‌فرماید: «به [[خدا]] [[سوگند]] [[دستور]] دادم که در [[ماه رمضان]] جز [[نماز واجب]] را به [[جماعت]] نخوانند و اینکه جماعت در [[نماز نافله]] [[بدعت]] است؛ پس برخی از نیروهای سپاهم، از کسانی که همراه من می‌جنگیدند، فریاد زدند: ای [[مردم]] [[مسلمان]]، [[سنت]] [[عمر]] [[تغییر]] یافته؛ ما را از [[نماز جماعت]] مستحبی در ماه رمضان باز می‌دارد. ترسیدم که در گوشه‌ای از سپاهم [[شورش]] به پا شود»<ref>{{متن حدیث|وَ اللَّهِ لَقَدْ أَمَرْتُ النَّاسَ أَنْ لَا يَجْتَمِعُوا فِي شَهْرِ رَمَضَانَ إِلَّا فِي فَرِيضَةٍ وَ أَعْلَمْتُهُمْ أَنَّ اجْتِمَاعَهُمْ فِي النَّوَافِلِ بِدْعَةٌ فَتَنَادَى بَعْضُ أَهْلِ عَسْكَرِي مِمَّنْ يُقَاتِلُ مَعِي: يَا أَهْلَ الْإِسْلَامِ غُيِّرَتْ سُنَّةُ عُمَرَ يَنْهَانَا عَنِ الصَّلَاةِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ تَطَوُّعاً وَ لَقَدْ خِفْتُ أَنْ يَثُورُوا فِي نَاحِيَةِ جَانِبِ عَسْكَرِي}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۶۲.</ref>.
# [[شیخ طوسی]] جریان [[نماز تراویح]] را مفصل‌تر و با جزئیات بیشتری نقل کرده است. [[راوی]] گوید از [[امام صادق]]{{ع}} درباره [[نماز]] تروایح ماه رمضان در [[مساجد]] پرسیدم؛ فرمود: وقتی [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به [[کوفه]] آمد، به [[حسن بن علی]]{{ع}} [[دستور]] داد در میان مردم اعلام کند که در ماه رمضان نماز جماعت (مستحبی) در مساجد نخوانند. حسن بن علی{{ع}} هم آنچه را [[حضرت]] دستور داده بود، در میان مردم اعلام کرد. وقتی مردم سخن [[حسن]]{{ع}} را شنیدند، فریاد بر آوردند: {{عربی|وَا عُمَرَاهْ وَا عُمَرَاهْ}}؛ یعنی عمر کجایی که دستور تو را نقض می‌کنند. وقتی حسن بن علی{{ع}} نزد امیرالمؤمنین{{ع}} بازگشت، حضرت پرسید این فریادها چیست؟ پاسخ داد: ای امیرالمؤمنین{{ع}}، مردم فریاد {{عربی|وَا عُمَرَاهْ وَا عُمَرَاهْ}} سر داده‌اند. حضرت فرمود: «به آنان بگو نماز بخوانند»<ref>{{متن حدیث|قُلْ لَهُمْ صَلُّوا}}؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۳، ص۷۰.</ref>؛ یعنی می‌توانند [[نمازهای مستحبی]] را به جماعت برگزار کنند. از این دو خبر استفاده می‌شود که حضرت در صدد [[اصلاح]] بدعتی بود که عمر بنا کرده بود؛ ولی مردم نپذیرفتند و اگر حضرت [[اصرار]] می‌کرد، [[جامعه اسلامی]] دچار [[تفرقه]] می‌شد؛ ازاین رو از ادامه آن صرف نظر و آنان را رها کرد تا آن گونه که می‌خواهند عمل کنند.
# [[شیخ طوسی]] جریان [[نماز تراویح]] را مفصل‌تر و با جزئیات بیشتری نقل کرده است. [[راوی]] گوید از [[امام صادق]] {{ع}} درباره [[نماز]] تروایح ماه رمضان در [[مساجد]] پرسیدم؛ فرمود: وقتی [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} به [[کوفه]] آمد، به [[حسن بن علی]] {{ع}} [[دستور]] داد در میان مردم اعلام کند که در ماه رمضان نماز جماعت (مستحبی) در مساجد نخوانند. حسن بن علی {{ع}} هم آنچه را [[حضرت]] دستور داده بود، در میان مردم اعلام کرد. وقتی مردم سخن [[حسن]] {{ع}} را شنیدند، فریاد بر آوردند: {{عربی|وَا عُمَرَاهْ وَا عُمَرَاهْ}}؛ یعنی عمر کجایی که دستور تو را نقض می‌کنند. وقتی حسن بن علی {{ع}} نزد امیرالمؤمنین {{ع}} بازگشت، حضرت پرسید این فریادها چیست؟ پاسخ داد: ای امیرالمؤمنین {{ع}}، مردم فریاد {{عربی|وَا عُمَرَاهْ وَا عُمَرَاهْ}} سر داده‌اند. حضرت فرمود: «به آنان بگو نماز بخوانند»<ref>{{متن حدیث|قُلْ لَهُمْ صَلُّوا}}؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۳، ص۷۰.</ref>؛ یعنی می‌توانند [[نمازهای مستحبی]] را به جماعت برگزار کنند. از این دو خبر استفاده می‌شود که حضرت در صدد [[اصلاح]] بدعتی بود که عمر بنا کرده بود؛ ولی مردم نپذیرفتند و اگر حضرت [[اصرار]] می‌کرد، [[جامعه اسلامی]] دچار [[تفرقه]] می‌شد؛ ازاین رو از ادامه آن صرف نظر و آنان را رها کرد تا آن گونه که می‌خواهند عمل کنند.
# [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} درباره دیگر [[احکام]] نیز با این مشکل روبرو بودند. گاهی این [[اختلاف]] نظر جنبه [[حقوقی]] و [[فقهی]] داشت. [[حضرت]] از نظر خود دست برمی‌داشتند یا فقط برای افرادی خاص و مطمئن دیدگاه فقهی خود را بیان و از افشای آن به جهت بروز [[اختلافات]] احتمالی صرف نظر می‌کردند، برای مثال [[عبدالله بن عباس]] [[استاندار بصره]] طی نامه‌ای مسئله‌ای فقهی در باب [[ارث]] از حضرت می‌پرسد. حضرت پاسخ وی را طبق نظر خود که مخالف دیدگاه [[عامه]] بوده، در نامه‌ای می‌دهد و بعد می‌افزاید: [[نامه]] را از بین ببر<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۲۸۷.</ref>؛ یعنی آن را در [[اختیار]] دیگران قرار مده. [[شیخ صدوق]] بعد از نقل نامه می‌نویسد: حضرت نمی‌خواست که با [[مخالفت]] با گذشتگان (خلفای گذشته) برخی به ایشان ایراد بگیرند.
# [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} درباره دیگر [[احکام]] نیز با این مشکل روبرو بودند. گاهی این [[اختلاف]] نظر جنبه [[حقوقی]] و [[فقهی]] داشت. [[حضرت]] از نظر خود دست برمی‌داشتند یا فقط برای افرادی خاص و مطمئن دیدگاه فقهی خود را بیان و از افشای آن به جهت بروز [[اختلافات]] احتمالی صرف نظر می‌کردند، برای مثال [[عبدالله بن عباس]] [[استاندار بصره]] طی نامه‌ای مسئله‌ای فقهی در باب [[ارث]] از حضرت می‌پرسد. حضرت پاسخ وی را طبق نظر خود که مخالف دیدگاه [[عامه]] بوده، در نامه‌ای می‌دهد و بعد می‌افزاید: [[نامه]] را از بین ببر<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۲۸۷.</ref>؛ یعنی آن را در [[اختیار]] دیگران قرار مده. [[شیخ صدوق]] بعد از نقل نامه می‌نویسد: حضرت نمی‌خواست که با [[مخالفت]] با گذشتگان (خلفای گذشته) برخی به ایشان ایراد بگیرند.
#حضرت درباره [[حکم]] یک مسئله [[شرعی]] با [[عبیده سلمانی]] اختلاف نظر داشت و دیدگاه [[امام]] بر خلاف خلفای گذشته بود. [[عبیده]] نظر [[خلفا]] را پذیرفت و نظر حضرت را قبول نکرد؛ امام فرمود: «آن‌گونه که [[قضاوت]] می‌کردید، اکنون نیز [[داوری]] کنید تا [[مردم]] [[متحد]] شوند یا من نیز مانند یارانم [[دنیا]] را ترک کنم»<ref>{{متن حدیث|اقْضُوا كَمَا كُنْتُمْ تَقْضُونَ حَتَّى يَكُونَ النَّاسُ جَمَاعَةً أَوْ أَمُوتَ كَمَا مَاتَ أَصْحَابِي}}؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۹، ص۲۵۹.</ref>؛ یعنی اجرای دیدگاهم منوط به اتفاق یارانم و [[مسلمانان]] خواهد بود که ممکن است در [[آینده]] رخ دهد. [[شیخ مفید]] درباره این [[کلام]] حضرت نکاتی دارد<ref>شیخ مفید، الفصول المختاره، ص۲۲۱-۲۲۲.</ref>. در ترجمه فصول المختاره جمله‌ای اضافی وجود دارد که در نسخۀ موجود فصول المختاره نیست: «به [[درستی]] که من مخالفت را خوش ندارم»<ref>{{متن حدیث|إني أكره الخلاف}}؛ آقاجمال خوانساری، دفاع از تشیع، ص۴۰۳: {{متن حدیث|اقضوا كما كنتم تقضون حتّى يكون النّاس جماعة او اموت كما مات اصحابى فانّى اكره الخلاف}}.</ref>. این عبارت بیان‌کننده تأکید حضرت بر [[الفت]] و جلوگیری از اختلاف است. در آثار [[اهل سنت]] نیز این خبر با عبارت [[کراهت]] از [[اختلاف]] آمده است<ref>محمد بن إسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۳، ص۱۳۵۹؛ ابوعبید قاسم بن سلام، الاموال، ص۴۱۷: {{متن حدیث|اقضوا كما كنتم تقضون، فإني أكره الاختلاف، حتى يكون للناس جماعة، أو أموت على ما مات عليه أصحابي}}.</ref>.
# حضرت درباره [[حکم]] یک مسئله [[شرعی]] با [[عبیده سلمانی]] اختلاف نظر داشت و دیدگاه [[امام]] بر خلاف خلفای گذشته بود. [[عبیده]] نظر [[خلفا]] را پذیرفت و نظر حضرت را قبول نکرد؛ امام فرمود: «آن‌گونه که [[قضاوت]] می‌کردید، اکنون نیز [[داوری]] کنید تا [[مردم]] [[متحد]] شوند یا من نیز مانند یارانم [[دنیا]] را ترک کنم»<ref>{{متن حدیث|اقْضُوا كَمَا كُنْتُمْ تَقْضُونَ حَتَّى يَكُونَ النَّاسُ جَمَاعَةً أَوْ أَمُوتَ كَمَا مَاتَ أَصْحَابِي}}؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۹، ص۲۵۹.</ref>؛ یعنی اجرای دیدگاهم منوط به اتفاق یارانم و [[مسلمانان]] خواهد بود که ممکن است در [[آینده]] رخ دهد. [[شیخ مفید]] درباره این [[کلام]] حضرت نکاتی دارد<ref>شیخ مفید، الفصول المختاره، ص۲۲۱-۲۲۲.</ref>. در ترجمه فصول المختاره جمله‌ای اضافی وجود دارد که در نسخۀ موجود فصول المختاره نیست: «به [[درستی]] که من مخالفت را خوش ندارم»<ref>{{متن حدیث|إني أكره الخلاف}}؛ آقاجمال خوانساری، دفاع از تشیع، ص۴۰۳: {{متن حدیث|اقضوا كما كنتم تقضون حتّى يكون النّاس جماعة او اموت كما مات اصحابى فانّى اكره الخلاف}}.</ref>. این عبارت بیان‌کننده تأکید حضرت بر [[الفت]] و جلوگیری از اختلاف است. در آثار [[اهل سنت]] نیز این خبر با عبارت [[کراهت]] از [[اختلاف]] آمده است<ref>محمد بن إسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۳، ص۱۳۵۹؛ ابوعبید قاسم بن سلام، الاموال، ص۴۱۷: {{متن حدیث|اقضوا كما كنتم تقضون، فإني أكره الاختلاف، حتى يكون للناس جماعة، أو أموت على ما مات عليه أصحابي}}.</ref>.


این گزارش‌ها نشان می‌دهد [[اتحاد]] و [[وحدت مسلمانان]] برای ایشان از هر چیز دیگری مهم‌تر بوده که از [[اصلاح]] برخی دستورهای [[خلاف شرع]] [[چشم‌پوشی]] کرده است. [[حضرت]] در این‌گونه موارد، به [[قاعده اهم و مهم]] [[عنایت]] داشتند و اصلاح این موارد را تا زمانی که بین گروه‌های مختلف [[مردم]] [[هماهنگی]] ایجاد شود، رها کردند. ایشان حتی [[شریح]] را که از گذشته [[قاضی کوفه]] بود، برای جلوگیری از اختلاف، در [[منصب قضاوت]] ابقا کرد. برابر [[نقلی]]، این سخن در برابر [[اذن]] شریح برای قضاوت مانند گذشته بوده است<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۴، ص۲۹.</ref>. از آنچه در این قسمت بیان شد، چند نکته استفاده می‌شود:
این گزارش‌ها نشان می‌دهد [[اتحاد]] و [[وحدت مسلمانان]] برای ایشان از هر چیز دیگری مهم‌تر بوده که از [[اصلاح]] برخی دستورهای [[خلاف شرع]] [[چشم‌پوشی]] کرده است. [[حضرت]] در این‌گونه موارد، به [[قاعده اهم و مهم]] [[عنایت]] داشتند و اصلاح این موارد را تا زمانی که بین گروه‌های مختلف [[مردم]] [[هماهنگی]] ایجاد شود، رها کردند. ایشان حتی [[شریح]] را که از گذشته [[قاضی کوفه]] بود، برای جلوگیری از اختلاف، در [[منصب قضاوت]] ابقا کرد. برابر [[نقلی]]، این سخن در برابر [[اذن]] شریح برای قضاوت مانند گذشته بوده است<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۴، ص۲۹.</ref>. از آنچه در این قسمت بیان شد، چند نکته استفاده می‌شود:
#حضرت در برخورد با [[رفتار]] عموم مردم سیره‌ای [[اصلاح‌گرانه]] داشته و در صدد اصلاح برخی مسائل [[شرعی]] و [[آداب دینی]] بوده است تا آنها را طبق [[سنت پیامبر]]{{صل}} رواج دهد؛ اما مردم [[آمادگی]] این [[اصلاحات]] را نداشتند.
# حضرت در برخورد با [[رفتار]] عموم مردم سیره‌ای [[اصلاح‌گرانه]] داشته و در صدد اصلاح برخی مسائل [[شرعی]] و [[آداب دینی]] بوده است تا آنها را طبق [[سنت پیامبر]] {{صل}} رواج دهد؛ اما مردم [[آمادگی]] این [[اصلاحات]] را نداشتند.
#برای انجام اصلاحات لازم است [[اکثریت]] [[جامعه]] آماده پذیرش آن باشند. اگر چنین آمادگی ای وجود نداشته باشد، چون تغییرات باعث اختلاف می‌شود، می‌توان از آن صرف نظر کرد؛ زیرا [[حفظ]] [[وحدت اجتماعی]] در کاربرد [[سیره اجتماعی]] نقشی بنیادین دارد و [[رهبر]] جامعه همیشه باید این [[وحدت]] را حفظ کند.
# برای انجام اصلاحات لازم است [[اکثریت]] [[جامعه]] آماده پذیرش آن باشند. اگر چنین آمادگی ای وجود نداشته باشد، چون تغییرات باعث اختلاف می‌شود، می‌توان از آن صرف نظر کرد؛ زیرا [[حفظ]] [[وحدت اجتماعی]] در کاربرد [[سیره اجتماعی]] نقشی بنیادین دارد و [[رهبر]] جامعه همیشه باید این [[وحدت]] را حفظ کند.
# [[حاکم اسلامی]] باید از انجام کارهایی که [[تزلزل]] [[موقعیت اجتماعی]] او را در پی دارد و جامعه را دچار [[تفرقه]] می‌نماید، [[پرهیز]] کند؛ گرچه مجبور شود اجرای برخی [[قوانین]] فرعی [[اسلامی]] را آن گونه که باید باشد، ترک کند؛ چراکه [[حفظ وحدت جامعه]] خود زمینه ساز عمل به بسیاری از دستورهای [[دینی]] می‌شود؛ ولی اختلاف، جامعه را دچار [[بی‌قانونی]] و [[هرج و مرج]] و بی‌توجهی به [[شرع]] می‌کند.
# [[حاکم اسلامی]] باید از انجام کارهایی که [[تزلزل]] [[موقعیت اجتماعی]] او را در پی دارد و جامعه را دچار [[تفرقه]] می‌نماید، [[پرهیز]] کند؛ گرچه مجبور شود اجرای برخی [[قوانین]] فرعی [[اسلامی]] را آن گونه که باید باشد، ترک کند؛ چراکه [[حفظ وحدت جامعه]] خود زمینه ساز عمل به بسیاری از دستورهای [[دینی]] می‌شود؛ ولی اختلاف، جامعه را دچار [[بی‌قانونی]] و [[هرج و مرج]] و بی‌توجهی به [[شرع]] می‌کند.
#به نظر می‌رسد تفاوت عملکرد [[حضرت]] در تقسیم مساوی [[بیت المال]] با مواردی که در این قسمت بیان شد، در این نکته باشد که [[مردم]] سابقه [[تساوی]] در [[تقسیم بیت المال]] در [[سیره پیامبر]]{{صل}} و [[خلیفه اول]] را می‌دانستند یا [[باور]] داشتند که این مسئله از [[اختیارات حاکم اسلامی]] است و چون به نفع عموم مردم بود، عموم مردم با آن مخالفتی نداشتند و [[مخالفت]] تنها از سوی عده‌ای اندک از اشراف بود؛ به همین جهت حضرت در مورد این مسئله از نظر خود کوتاه نیامد، گرچه برای ایشان دارای تبعات [[اجتماعی]] بود؛ ولی در چند مورد اخیر، [[سیره]] روشنی از [[پیامبر]]{{صل}} وجود نداشت و مردم نظر خلفای گذشته را به عنوان نظر [[اسلام]] پذیرفته بودند و مخالفت با آن را روا نمی‌دانستند.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۱۸۰.</ref>
# به نظر می‌رسد تفاوت عملکرد [[حضرت]] در تقسیم مساوی [[بیت المال]] با مواردی که در این قسمت بیان شد، در این نکته باشد که [[مردم]] سابقه [[تساوی]] در [[تقسیم بیت المال]] در [[سیره پیامبر]] {{صل}} و [[خلیفه اول]] را می‌دانستند یا [[باور]] داشتند که این مسئله از [[اختیارات حاکم اسلامی]] است و چون به نفع عموم مردم بود، عموم مردم با آن مخالفتی نداشتند و [[مخالفت]] تنها از سوی عده‌ای اندک از اشراف بود؛ به همین جهت حضرت در مورد این مسئله از نظر خود کوتاه نیامد، گرچه برای ایشان دارای تبعات [[اجتماعی]] بود؛ ولی در چند مورد اخیر، [[سیره]] روشنی از [[پیامبر]] {{صل}} وجود نداشت و مردم نظر خلفای گذشته را به عنوان نظر [[اسلام]] پذیرفته بودند و مخالفت با آن را روا نمی‌دانستند.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۱۸۰.</ref>


==[[شرکت در مراسم]] و [[جماعت]] [[مسلمانان]]==
== [[شرکت در مراسم]] و [[جماعت]] [[مسلمانان]] ==
از آنچه گذشت، [[همراهی]] با مسلمانان برای جلوگیری از بروز [[اختلاف]] استفاده می‌شود. [[ائمه]] [[یاران]] خود را از کاری که [[اجتماع]] مسلمانان را دچار [[تفرقه]] گرداند، مانند [[سب]] و [[لعن]]، باز می‌داشتند<ref>شیخ صدوق، الاعتقادات، ص۱۰۷-۱۰۸.</ref>؛ آنان حتی کسی را که با اندک سخنی باعث آسیب رسیدن به شیعه‌ای شود، [[ناامید]] از [[رحمت خدا]] در [[قیامت]] معرفی کرده‌اند<ref>{{متن حدیث|مَنْ أَعَانَ عَلَى مُؤْمِنٍ بِشَطْرِ كَلِمَةٍ جَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ بَيْنَ عَيْنَيْهِ مَكْتُوبٌ آيِسٌ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۳۶۸؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۹۴.</ref> که این بیانات نشان‌دهندۀ اهتمام ایشان به [[وحدت مسلمانان]] است. [[امام صادق]]{{ع}} [[شیعیان]] را به شرکت در مراسم [[اهل سنت]] توصیه می‌کردند و به [[زید]] شحام می‌فرمودند: «ای زید، با مردم همانند [[اخلاق]] آنان برخورد نمایید؛ در [[تشییع]] جنازه‌های آنان شرکت کنید. اگر توانستید که جزو پیش نمازان و [[اذان]] گویان باشید، این کار را بکنید؛ زیرا وقتی شما این گونه عمل کنید می‌گویند: اینان طرفداران [[جعفر]] هستند؛ [[خداوند]] جعفر را [[رحمت]] کند، چه [[زیبا]] یاران خود را [[تربیت]] کرده است»<ref>{{متن حدیث|صِلُوا عَشَائِرَكُمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ}}؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۳۸۳؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۶۳۶.</ref>. [[حضرت صادق]]{{ع}} توصیه می‌کند: از [[بیماران]] آنان [[عیادت]] کنید و در [[تشییع]] جنازه‌های آنان حاضر شوید و در [[مساجد]] آنان [[نماز]] بخوانید<ref>{{متن حدیث|صَلُّوا فِي عَشَائِرِهِمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ}}؛ شیخ صدوق، الإعتقادات، ص۱۰۹؛ مشابه آن در محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۱۹.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} خود نیز به این نکات عمل می‌کرد.
از آنچه گذشت، [[همراهی]] با مسلمانان برای جلوگیری از بروز [[اختلاف]] استفاده می‌شود. [[ائمه]] [[یاران]] خود را از کاری که [[اجتماع]] مسلمانان را دچار [[تفرقه]] گرداند، مانند [[سب]] و [[لعن]]، باز می‌داشتند<ref>شیخ صدوق، الاعتقادات، ص۱۰۷-۱۰۸.</ref>؛ آنان حتی کسی را که با اندک سخنی باعث آسیب رسیدن به شیعه‌ای شود، [[ناامید]] از [[رحمت خدا]] در [[قیامت]] معرفی کرده‌اند<ref>{{متن حدیث|مَنْ أَعَانَ عَلَى مُؤْمِنٍ بِشَطْرِ كَلِمَةٍ جَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ بَيْنَ عَيْنَيْهِ مَكْتُوبٌ آيِسٌ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۳۶۸؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۹۴.</ref> که این بیانات نشان‌دهندۀ اهتمام ایشان به [[وحدت مسلمانان]] است. [[امام صادق]] {{ع}} [[شیعیان]] را به شرکت در مراسم [[اهل سنت]] توصیه می‌کردند و به [[زید]] شحام می‌فرمودند: «ای زید، با مردم همانند [[اخلاق]] آنان برخورد نمایید؛ در [[تشییع]] جنازه‌های آنان شرکت کنید. اگر توانستید که جزو پیش نمازان و [[اذان]] گویان باشید، این کار را بکنید؛ زیرا وقتی شما این گونه عمل کنید می‌گویند: اینان طرفداران [[جعفر]] هستند؛ [[خداوند]] جعفر را [[رحمت]] کند، چه [[زیبا]] یاران خود را [[تربیت]] کرده است»<ref>{{متن حدیث|صِلُوا عَشَائِرَكُمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ}}؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۳۸۳؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۶۳۶.</ref>. [[حضرت صادق]] {{ع}} توصیه می‌کند: از [[بیماران]] آنان [[عیادت]] کنید و در [[تشییع]] جنازه‌های آنان حاضر شوید و در [[مساجد]] آنان [[نماز]] بخوانید<ref>{{متن حدیث|صَلُّوا فِي عَشَائِرِهِمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ}}؛ شیخ صدوق، الإعتقادات، ص۱۰۹؛ مشابه آن در محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۱۹.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} خود نیز به این نکات عمل می‌کرد.


[[موسی بن جعفر]]{{ع}} در پاسخ به سخن [[عبدالله کاهلی]] که می‌گوید [[زنان]] ما در مجالس عزای [[اهل سنت]] شرکت می‌کنند، حضور در [[مراسم]] آنان را بی‌اشکال می‌داند و [[سیره]] پدرش امام صادق{{ع}} را این‌گونه نقل می‌کند: «پدرم، مادرم (ام [[حمیده]]) و [[ام فروه]] را برای حضور در مجالس [[عزاداری]] اهل سنت می‌فرستاد»<ref>{{متن حدیث|كَانَ أَبِي يَبْعَثُ أُمِّي وَ أُمَّ فَرْوَةَ تَقْضِيَانِ حُقُوقَ أَهْلِ الْمَدِينَةِ}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۲۱۷؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۱۷۸.</ref>. تعبیر {{متن حدیث|كَانَ}} نشان‌دهنده تکرار عمل و سیره [[حضرت]] است که بارها این اتفاق رخ داده و با آنان برخورد محترمانه داشته است. که در خبری دیگر آمده است<ref>{{متن حدیث|وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۶۳۶.</ref>، تعبیر [[حقوق]] به معنای [[حقوق متقابل]] و رفت و آمد با آنان است.
[[موسی بن جعفر]] {{ع}} در پاسخ به سخن [[عبدالله کاهلی]] که می‌گوید [[زنان]] ما در مجالس عزای [[اهل سنت]] شرکت می‌کنند، حضور در [[مراسم]] آنان را بی‌اشکال می‌داند و [[سیره]] پدرش امام صادق {{ع}} را این‌گونه نقل می‌کند: «پدرم، مادرم (ام [[حمیده]]) و [[ام فروه]] را برای حضور در مجالس [[عزاداری]] اهل سنت می‌فرستاد»<ref>{{متن حدیث|كَانَ أَبِي يَبْعَثُ أُمِّي وَ أُمَّ فَرْوَةَ تَقْضِيَانِ حُقُوقَ أَهْلِ الْمَدِينَةِ}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۲۱۷؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۱۷۸.</ref>. تعبیر {{متن حدیث|كَانَ}} نشان‌دهنده تکرار عمل و سیره [[حضرت]] است که بارها این اتفاق رخ داده و با آنان برخورد محترمانه داشته است. که در خبری دیگر آمده است<ref>{{متن حدیث|وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۶۳۶.</ref>، تعبیر [[حقوق]] به معنای [[حقوق متقابل]] و رفت و آمد با آنان است.


[[سیره اجتماعی]] [[ائمه]] برخورد محترمانه با [[مناسک]] اهل سنت بوده است. امام صادق{{ع}} در خبری معتبر به [[یاران]] خود توصیه می‌کند در [[نماز جماعت]] آنان شرکت کنند: «هر کس در صف اول با آنان نماز جماعت بخواند، گویا پشت سر [[پیامبر]]{{صل}} نماز خوانده است»<ref>{{متن حدیث|مَنْ صَلَّى مَعَهُمْ فِي الصَّفِّ الْأَوَّلِ كَانَ كَمَنْ صَلَّى خَلْفَ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} فِي الصَّفِّ الْأَوَّلِ}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۳۸۰؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۳۸۲.</ref>. [[اسحاق بن عمار]] گوید: «[[ابوعبدالله]] صادق{{ع}} به من فرمود: ای [[اسحاق]]، آیا با آنان در [[مسجد]] نماز می‌خوانی؟ گفتم: بله؛ فرمود: با آنان نماز بخوان؛ زیرا کسی که با آنان در صف اول [[نماز]] بخواند، مانند کسی است که در [[راه خدا]] [[شمشیر]] کشیده است»<ref>{{متن حدیث|صَلِّ مَعَهُمْ فَإِنَّ الْمُصَلِّي مَعَهُمْ فِي الصَّفِّ الْأَوَّلِ كَالشَّاهِرِ سَيْفَهُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۳، ص۲۷۷.</ref>. این مطلب نشان می‌دهد که [[امام]] قبلاً [[اسحاق]] را به این [[همراهی]] توصیه کرده و اکنون از عملکرد وی می‌پرسد. برخی بزرگان از این‌گونه [[اعمال]] به «[[تقیه مداراتی]]» تعبیر کرده‌اند؛ یعنی باید با آنان [[مدارا]] نمود.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۱۸۴.</ref>
[[سیره اجتماعی]] [[ائمه]] برخورد محترمانه با [[مناسک]] اهل سنت بوده است. امام صادق {{ع}} در خبری معتبر به [[یاران]] خود توصیه می‌کند در [[نماز جماعت]] آنان شرکت کنند: «هر کس در صف اول با آنان نماز جماعت بخواند، گویا پشت سر [[پیامبر]] {{صل}} نماز خوانده است»<ref>{{متن حدیث|مَنْ صَلَّى مَعَهُمْ فِي الصَّفِّ الْأَوَّلِ كَانَ كَمَنْ صَلَّى خَلْفَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} فِي الصَّفِّ الْأَوَّلِ}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۳۸۰؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۳۸۲.</ref>. [[اسحاق بن عمار]] گوید: «[[ابوعبدالله]] صادق {{ع}} به من فرمود: ای [[اسحاق]]، آیا با آنان در [[مسجد]] نماز می‌خوانی؟ گفتم: بله؛ فرمود: با آنان نماز بخوان؛ زیرا کسی که با آنان در صف اول [[نماز]] بخواند، مانند کسی است که در [[راه خدا]] [[شمشیر]] کشیده است»<ref>{{متن حدیث|صَلِّ مَعَهُمْ فَإِنَّ الْمُصَلِّي مَعَهُمْ فِي الصَّفِّ الْأَوَّلِ كَالشَّاهِرِ سَيْفَهُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۳، ص۲۷۷.</ref>. این مطلب نشان می‌دهد که [[امام]] قبلاً [[اسحاق]] را به این [[همراهی]] توصیه کرده و اکنون از عملکرد وی می‌پرسد. برخی بزرگان از این‌گونه [[اعمال]] به «[[تقیه مداراتی]]» تعبیر کرده‌اند؛ یعنی باید با آنان [[مدارا]] نمود.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۱۸۴.</ref>


==پرسش مستقیم==
== پرسش مستقیم ==
* [[سیره اجتماعی معصومان در برخورد با اهل سنت چه بوده است؟ (پرسش)]]
* [[سیره اجتماعی معصومان در برخورد با اهل سنت چه بوده است؟ (پرسش)]]
{{پایان مدخل وابسته}}
{{پایان مدخل وابسته}}
خط ۳۸: خط ۳۷:


[[رده:برخورد با اهل سنت]]
[[رده:برخورد با اهل سنت]]
[[رده:مدخل]]
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش