حارث بن وهب: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{امامت}} {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب پیامبر | عنوان مدخل = حارث بن وهب | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} == آشنایی اجمالی == «حارث بن وهب» (یا وهبان)<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۷۰۰.</ref>، از تیره بنی عدی بن دئل از بنی کنانه است. ابن حزم<ref>ابن حز...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = اصحاب پیامبر | | موضوع مرتبط = اصحاب پیامبر | ||
| عنوان مدخل = حارث بن وهب | | عنوان مدخل = حارث بن وهب | ||
| مداخل مرتبط = | | مداخل مرتبط = | ||
| پرسش مرتبط = }} | | پرسش مرتبط = }} | ||
== آشنایی اجمالی == | == آشنایی اجمالی == | ||
«حارث بن وهب» (یا وهبان)<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۷۰۰.</ref>، از تیره [[بنی عدی بن دئل]] از [[بنی کنانه]] است. [[ابن حزم]]<ref>ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۱۸۵.</ref> میگوید: حارث در [[وفد]] [[بنی عبد بن عدی]] [[خدمت]] [[رسول خدا]]{{صل}} شرفیاب شد. [[بنی عدی]] به آن [[حضرت]] عرض کردند: ای محمد، ما [[اهل]] [[حرم]] و از عزیزترین ساکنان آن هستیم، قصد [[جنگیدن]] با شما را نداریم و اگر با غیر [[قریش]] [[جنگ]] کنی، با شما [[همراهی]] میکنیم، اما با قریش جنگ نمیکنیم، شما و خاندانی را که شما از آنید، [[دوست]] داریم. اگر کسی از ما به [[خطا]] کشته شد، خونبهای آن بر شماست و اگر کسی از [[اصحاب]] شما نیز به خطا به دست ما کشته شد، خونبهای آن به عهده ماست. رسول خدا{{صل}} فرمود: چنین باشد و آنان [[مسلمان]] شدند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۲؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۶۴۶؛ ذهبی، تجرید أسماء الصحابه، ج۲، ص۱۱۱.</ref>. بنابراین [[اسلام]] آنان باید قبل از [[فتح مکه]] باشد. [[زبیر بن بکار]]<ref>زبیر بن بکار، أخبار الموفقیات، ص۶۲۴.</ref> میگوید: [[عمر]]، افرادی چون [[ابو موسی اشعری]]، [[قدامة بن مظعون]]، [[ابوهریره]] و حارث بن وهب را از کار برکنار و نیمی از [[اموال]] آنان را [[مصادره]] کرد و به حارث بن وهب گفت: این بردگان و شتران چیست که به صد دینار خریدهای؟ حارث گفت: با [[مال]] خود [[تجارت]] کردم. عمر گفت: {{عربی|"وَاللَّهِ مَا بَعَثْنَاكَ لِلتِّجَارَةِ فِي اَمْوَالِ اَلْمُسْلِمِينَ"}}؛ به [[خدا]] قسم، ما تو را برای تجارت با [[اموال مسلمانان]] نفرستاده بودیم»، سپس دستور داد بارها را حمل کنند. حارث گفت: به خدا هیچ مسئولیتی را از طرف تو بر عهده نخواهم گرفت. عمر گفت: این قبیل [[کارها]] را بگذار و [[نرمی]] کن تا دوباره تو را به کار گیرم<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۷۰۰.</ref>.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «حارث بن وهب»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۴۹۹.</ref> | «حارث بن وهب» (یا وهبان)<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۷۰۰.</ref>، از تیره [[بنی عدی بن دئل]] از [[بنی کنانه]] است. [[ابن حزم]]<ref>ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۱۸۵.</ref> میگوید: حارث در [[وفد]] [[بنی عبد بن عدی]] [[خدمت]] [[رسول خدا]] {{صل}} شرفیاب شد. [[بنی عدی]] به آن [[حضرت]] عرض کردند: ای محمد، ما [[اهل]] [[حرم]] و از عزیزترین ساکنان آن هستیم، قصد [[جنگیدن]] با شما را نداریم و اگر با غیر [[قریش]] [[جنگ]] کنی، با شما [[همراهی]] میکنیم، اما با قریش جنگ نمیکنیم، شما و خاندانی را که شما از آنید، [[دوست]] داریم. اگر کسی از ما به [[خطا]] کشته شد، خونبهای آن بر شماست و اگر کسی از [[اصحاب]] شما نیز به خطا به دست ما کشته شد، خونبهای آن به عهده ماست. رسول خدا {{صل}} فرمود: چنین باشد و آنان [[مسلمان]] شدند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۲؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۶۴۶؛ ذهبی، تجرید أسماء الصحابه، ج۲، ص۱۱۱.</ref>. بنابراین [[اسلام]] آنان باید قبل از [[فتح مکه]] باشد. [[زبیر بن بکار]]<ref>زبیر بن بکار، أخبار الموفقیات، ص۶۲۴.</ref> میگوید: [[عمر]]، افرادی چون [[ابو موسی اشعری]]، [[قدامة بن مظعون]]، [[ابوهریره]] و حارث بن وهب را از کار برکنار و نیمی از [[اموال]] آنان را [[مصادره]] کرد و به حارث بن وهب گفت: این بردگان و شتران چیست که به صد دینار خریدهای؟ حارث گفت: با [[مال]] خود [[تجارت]] کردم. عمر گفت: {{عربی|"وَاللَّهِ مَا بَعَثْنَاكَ لِلتِّجَارَةِ فِي اَمْوَالِ اَلْمُسْلِمِينَ"}}؛ به [[خدا]] قسم، ما تو را برای تجارت با [[اموال مسلمانان]] نفرستاده بودیم»، سپس دستور داد بارها را حمل کنند. حارث گفت: به خدا هیچ مسئولیتی را از طرف تو بر عهده نخواهم گرفت. عمر گفت: این قبیل [[کارها]] را بگذار و [[نرمی]] کن تا دوباره تو را به کار گیرم<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۷۰۰.</ref>.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «حارث بن وهب»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۴۹۹.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{مدخل وابسته}} | {{مدخل وابسته}} | ||
*[[بنی عدی بن دئل]] (قبیله) | * [[بنی عدی بن دئل]] (قبیله) | ||
*[[بنی کنانه]] (قبیله) | * [[بنی کنانه]] (قبیله) | ||
{{پایان مدخل وابسته}} | {{پایان مدخل وابسته}} | ||
خط ۲۳: | خط ۲۲: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] | ||
[[رده:اصحاب پیامبر]] | [[رده:اصحاب پیامبر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۳۱
آشنایی اجمالی
«حارث بن وهب» (یا وهبان)[۱]، از تیره بنی عدی بن دئل از بنی کنانه است. ابن حزم[۲] میگوید: حارث در وفد بنی عبد بن عدی خدمت رسول خدا (ص) شرفیاب شد. بنی عدی به آن حضرت عرض کردند: ای محمد، ما اهل حرم و از عزیزترین ساکنان آن هستیم، قصد جنگیدن با شما را نداریم و اگر با غیر قریش جنگ کنی، با شما همراهی میکنیم، اما با قریش جنگ نمیکنیم، شما و خاندانی را که شما از آنید، دوست داریم. اگر کسی از ما به خطا کشته شد، خونبهای آن بر شماست و اگر کسی از اصحاب شما نیز به خطا به دست ما کشته شد، خونبهای آن به عهده ماست. رسول خدا (ص) فرمود: چنین باشد و آنان مسلمان شدند[۳]. بنابراین اسلام آنان باید قبل از فتح مکه باشد. زبیر بن بکار[۴] میگوید: عمر، افرادی چون ابو موسی اشعری، قدامة بن مظعون، ابوهریره و حارث بن وهب را از کار برکنار و نیمی از اموال آنان را مصادره کرد و به حارث بن وهب گفت: این بردگان و شتران چیست که به صد دینار خریدهای؟ حارث گفت: با مال خود تجارت کردم. عمر گفت: "وَاللَّهِ مَا بَعَثْنَاكَ لِلتِّجَارَةِ فِي اَمْوَالِ اَلْمُسْلِمِينَ"؛ به خدا قسم، ما تو را برای تجارت با اموال مسلمانان نفرستاده بودیم»، سپس دستور داد بارها را حمل کنند. حارث گفت: به خدا هیچ مسئولیتی را از طرف تو بر عهده نخواهم گرفت. عمر گفت: این قبیل کارها را بگذار و نرمی کن تا دوباره تو را به کار گیرم[۵].[۶]
جستارهای وابسته
- بنی عدی بن دئل (قبیله)
- بنی کنانه (قبیله)
منابع
پانویس
- ↑ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۷۰۰.
- ↑ ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۱۸۵.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۲؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۶۴۶؛ ذهبی، تجرید أسماء الصحابه، ج۲، ص۱۱۱.
- ↑ زبیر بن بکار، أخبار الموفقیات، ص۶۲۴.
- ↑ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۷۰۰.
- ↑ محمدی، رمضان، مقاله «حارث بن وهب»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص ۴۹۹.