حسین بن منصور حلاج بیضاوی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
(۲۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{مهدویت}}
{{مهدویت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
{{مدخل مرتبط
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون [[امام مهدی]]{{ع}} است. "'''امام مهدی'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| موضوع مرتبط = امام مهدی
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل  = امام مهدی
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[امام مهدی در قرآن]] | [[امام مهدی در حدیث]] | [[امام مهدی در کلام اسلامی]]</div>
| مداخل مرتبط = [[امام مهدی در قرآن]] - [[امام مهدی در حدیث]] - [[امام مهدی در کلام اسلامی]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  = امام مهدی (پرسش)
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[امام مهدی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
}}
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
== مقدمه ==
*صوفی معروف و نامش "[[حسین بن منصور حلاج بیضاوی]]" است. او یکی از مدعیان نیابت و وکالت بوده که در آغاز، خود را رسول امام غایب {{ع}} و وکیل و باب آن حضرت معرفی کرد. از این‌رو علمای علم رجال او را از مدعیان بابیت شمرده‌اند<ref>آخرین امید، داود الهامی، ص ۱۴۴.</ref>. درباره شهر و محل تولد او اختلاف است. خراسان، نیشابور، مرو، طالقان، ری و کوهستان اقوال مختلفی است که به‌عنوان زادگاهش ذکر شده. [[ابو ریحان بیرونی]] درباره الحاد و ارتداد او می‌نویسد: حلاج، ابتدا مردم را به سوی مهدی دعوت می‌کرد و چنان به مردم القا می‌کرد که او از طالقان ظهور خواهد کرد. او را گرفتند و به شام بردند و یک ماه حبس کردند، تا این‌که به حیله خود را آزاد کرد. او مردی شعبه باز و ساحر بود و با هرکس مجالست می‌کرد، ابتدا با اعتقاد او همراهی می‌کرد، پس دعوی حلول و اتّحاد نمود و گفت: "روح القدس در من حلول کرده". خود را به نام خدا معرفی می‌کرد و می‌گفت: من خدای شما هستم. در نامه‌هایی که به اصحاب خود می‌نوشت، تصریح به خدایی خود می‌کرد. پیروانش را از ذکر نام خدا بازمی‌داشت و می‌گفت: گفتن لا اله الا الله ممنوع است<ref>همان، ص ۱۵۱.</ref>.
* صوفی معروف و نامش "[[حسین بن منصور حلاج بیضاوی]]" است. او یکی از مدعیان نیابت و وکالت بوده که در آغاز، خود را رسول امام غایب {{ع}} و وکیل و باب آن حضرت معرفی کرد. از این‌رو علمای علم رجال او را از مدعیان بابیت شمرده‌اند<ref>آخرین امید، داود الهامی، ص ۱۴۴.</ref>. درباره شهر و محل تولد او اختلاف است. خراسان، نیشابور، مرو، طالقان، ری و کوهستان اقوال مختلفی است که به‌عنوان زادگاهش ذکر شده. [[ابو ریحان بیرونی]] درباره الحاد و ارتداد او می‌نویسد: حلاج، ابتدا مردم را به سوی مهدی دعوت می‌کرد و چنان به مردم القا می‌کرد که او از طالقان ظهور خواهد کرد. او را گرفتند و به شام بردند و یک ماه حبس کردند، تا این‌که به حیله خود را آزاد کرد. او مردی شعبه باز و ساحر بود و با هرکس مجالست می‌کرد، ابتدا با اعتقاد او همراهی می‌کرد، پس دعوی حلول و اتّحاد نمود و گفت: "روح القدس در من حلول کرده". خود را به نام خدا معرفی می‌کرد و می‌گفت: من خدای شما هستم. در نامه‌هایی که به اصحاب خود می‌نوشت، تصریح به خدایی خود می‌کرد. پیروانش را از ذکر نام خدا بازمی‌داشت و می‌گفت: گفتن لا اله الا الله ممنوع است<ref>همان، ص ۱۵۱.</ref>.
*فقهای مالکی در [[بغداد]]، در روزگار حکومت المقتدر، به اتفاق آراء نتیجه گرفتند وی را به این دلائل، به قتل برسانند: به سبب ادعای الوهیت، به سبب قول به حلول، برای بیان "انا الحق" و این‌که قبول توبه او را مشروع ندانستند. بالاخره او به دار آویخته شد و سپس جسد او را سوزاندند و سرش را بر چوبی بالای پل بغداد زدند. بدین‌ترتیب او در سال ٣٠٩ به جرم ادعای باطل و کفر و الحاد به قتل رسید. وی از نظر شیعه مطرود و ملعون است، هرچند برخی مانند شیخ عطار در "تذکرة الاولیاء" و جامی در "نفحات الانس" کرامات فراوانی برای او نقل کرده‌اند، که این مطالب به درد خرقه‌پوشان می‌خورد و قهرمان‌پروری‌های شاعرانه است<ref>همان، ص ۱۵۴.</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص ۲۸۶.</ref>.
* فقهای مالکی در [[بغداد]]، در روزگار حکومت المقتدر، به اتفاق آراء نتیجه گرفتند وی را به این دلائل، به قتل برسانند: به سبب ادعای الوهیت، به سبب قول به حلول، برای بیان "انا الحق" و این‌که قبول توبه او را مشروع ندانستند. بالاخره او به دار آویخته شد و سپس جسد او را سوزاندند و سرش را بر چوبی بالای پل بغداد زدند. بدین‌ترتیب او در سال ٣٠٩ به جرم ادعای باطل و کفر و الحاد به قتل رسید. وی از نظر شیعه مطرود و ملعون است، هرچند برخی مانند شیخ عطار در "تذکرة الاولیاء" و جامی در "نفحات الانس" کرامات فراوانی برای او نقل کرده‌اند، که این مطالب به درد خرقه‌پوشان می‌خورد و قهرمان‌پروری‌های شاعرانه است<ref>همان، ص ۱۵۴.</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص ۲۸۶.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
* [[مدعیان نیابت امام مهدی چه کسانی هستند؟ (پرسش)]]
* [[مدعیان نیابت امام مهدی چه کسانی هستند؟ (پرسش)]]


{{جستارهای وابسته}}
== منابع ==
==منابع==
{{منابع}}
* [[پرونده:29873800.jpg|22px]] [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|'''موعودنامه''']].
* [[پرونده:29873800.jpg|22px]] [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|'''موعودنامه''']]
 
{{پایان منابع}}
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}
{{امام مهدی}}


== پانویس ==
{{پانویس}}


[[رده:امام مهدی]]
[[رده:امام مهدی]]
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش