جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[زرتشت در حدیث]] - [[زرتشت در کلام اسلامی]] - [[زرتشت در معارف مهدویت]] - [[زرتشت در معارف و سیره نبوی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[زرتشت در حدیث]] - [[زرتشت در کلام اسلامی]] - [[زرتشت در معارف مهدویت]] - [[زرتشت در معارف و سیره نبوی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
*"[[دین]] [[زردشت]]"، قبل و بعد از خود، با چند [[دین]] دیگر معاصر است. از اینرو قبل از ورود به بحث [[زردشت]]، [[ضرورت]] دارد به [[دین]] [[مغان]] و مهرپرستان که قبل از آن و دو [[دین]] مانی و مزدک که بعد از آن بودهاند، اشارهای کوتاه داشته باشیم<ref>در این تحقیق بیشتر از کتابهای آئین زرتشتی: نگاهی از فراز؛ زیر نظر علی موحدیان عطار و آشنایی با ادیان بزرگ، اثر استاد حسین توفیقی بهره بردم.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۳.</ref>. | *"[[دین]] [[زردشت]]"، قبل و بعد از خود، با چند [[دین]] دیگر معاصر است. از اینرو قبل از ورود به بحث [[زردشت]]، [[ضرورت]] دارد به [[دین]] [[مغان]] و مهرپرستان که قبل از آن و دو [[دین]] مانی و مزدک که بعد از آن بودهاند، اشارهای کوتاه داشته باشیم<ref>در این تحقیق بیشتر از کتابهای آئین زرتشتی: نگاهی از فراز؛ زیر نظر علی موحدیان عطار و آشنایی با ادیان بزرگ، اثر استاد حسین توفیقی بهره بردم.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۳.</ref>. | ||
==[[مغان]]== | == [[مغان]] == | ||
* [[پیش از ظهور]] [[زردشت]] و پیش از [[پادشاهی]] مادها، [[دین]] بومیان غیر آریایی [[ایران]] "[[مغان]]" نام داشت. آنها ساکنان بومی [[ایران]] بودهاند که سرزمین آنها به دست [[ایرانیان]] افتاد. لفظ "[[مجوس]]" نیز در همین کلمه [[مغان]] ریشه دارد. همچنین احتمالاً [[ایمان]] به خدای [[خیر و شر]] و [[اعتقاد]] به [[رستاخیز]] از این [[دین]] آمده است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۳.</ref>. | * [[پیش از ظهور]] [[زردشت]] و پیش از [[پادشاهی]] مادها، [[دین]] بومیان غیر آریایی [[ایران]] "[[مغان]]" نام داشت. آنها ساکنان بومی [[ایران]] بودهاند که سرزمین آنها به دست [[ایرانیان]] افتاد. لفظ "[[مجوس]]" نیز در همین کلمه [[مغان]] ریشه دارد. همچنین احتمالاً [[ایمان]] به خدای [[خیر و شر]] و [[اعتقاد]] به [[رستاخیز]] از این [[دین]] آمده است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۳.</ref>. | ||
==مهرپرستی== | == مهرپرستی == | ||
*به [[عقیده]] مهرپرستان، خدای مهر، روزی بهصورت انسانی در یک غار [[ظهور]] کرد، و شبانانی که در آن محدوده به چرای گوسفندان مشغول بودند، به وی [[ایمان]] آوردند. آنگاه خدای مهر، گاو نری را کشت. هرجا قطرهای از [[خون]] او افتاد، سرسبز و بارور شد. پس از چند سال به [[آسمان]] رفت، و روان او همواره برای [[کمک]] به [[بندگان]] خود، در [[زمین]] آماده است. ازاینرو، آنان معابد خود را پیوسته در غارها میساختند و در آن، به [[پرستش]] مهر میپرداختند. | * به [[عقیده]] مهرپرستان، خدای مهر، روزی بهصورت انسانی در یک غار [[ظهور]] کرد، و شبانانی که در آن محدوده به چرای گوسفندان مشغول بودند، به وی [[ایمان]] آوردند. آنگاه خدای مهر، گاو نری را کشت. هرجا قطرهای از [[خون]] او افتاد، سرسبز و بارور شد. پس از چند سال به [[آسمان]] رفت، و روان او همواره برای [[کمک]] به [[بندگان]] خود، در [[زمین]] آماده است. ازاینرو، آنان معابد خود را پیوسته در غارها میساختند و در آن، به [[پرستش]] مهر میپرداختند. | ||
*کسانی که به [[دین]] مهرپرستی وارد میشدند، باید از هفت مرحله میگذشتند که هر مرحله نامی داشت. سپس مراسم نان و عسل بود و در آخر وی را با [[خون]] گاو تعمید میدادند. ازاینرو گفته میشود، بسیاری از [[اعتقادات]] [[مسیحیت]] از مهرپرستی گرفته شده است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۴.</ref>. | * کسانی که به [[دین]] مهرپرستی وارد میشدند، باید از هفت مرحله میگذشتند که هر مرحله نامی داشت. سپس مراسم نان و عسل بود و در آخر وی را با [[خون]] گاو تعمید میدادند. ازاینرو گفته میشود، بسیاری از [[اعتقادات]] [[مسیحیت]] از مهرپرستی گرفته شده است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۴.</ref>. | ||
==مانی== | == مانی == | ||
*"مانی"، در یک [[خانواده]] ایرانی در [[شهر]] [[بابل]] در سال ۲۱۶ م. به [[دنیا]] آمد. او که [[دین]] پدرش صابی بوده است، در سال ۲۲۸ م. نزد شاپور اول رفت و او را به [[دین]] خود [[دعوت]] کرد. شاپور نیز [[دعوت]] او را پذیرفت؛ مانی هم کتابی به زبان پهلوی به نام شاپورگان نوشت و در آخر در سال ۲۷۴ م. توسط [[بهرام]] اول پس از بازگشت از آسیای میانه که جهت [[تبلیغ دین]] خود رفته بود، کشته شد. سرانجام این آئین، براثر فشار زردشتیان و [[مسیحیان]] ضعیف شد و با ورود [[اسلام]] از میان رفت. | *"مانی"، در یک [[خانواده]] ایرانی در [[شهر]] [[بابل]] در سال ۲۱۶ م. به [[دنیا]] آمد. او که [[دین]] پدرش صابی بوده است، در سال ۲۲۸ م. نزد شاپور اول رفت و او را به [[دین]] خود [[دعوت]] کرد. شاپور نیز [[دعوت]] او را پذیرفت؛ مانی هم کتابی به زبان پهلوی به نام شاپورگان نوشت و در آخر در سال ۲۷۴ م. توسط [[بهرام]] اول پس از بازگشت از آسیای میانه که جهت [[تبلیغ دین]] خود رفته بود، کشته شد. سرانجام این آئین، براثر فشار زردشتیان و [[مسیحیان]] ضعیف شد و با ورود [[اسلام]] از میان رفت. | ||
*مانویت در فاصله میان [[اسلام]] و [[مسیحیت]] [[ظهور]] کرد و در مدت کوتاهی فراگیر شد. این آئین ترکیبی است از [[اعتقادات]] صابیان، بوداییان، زردشتیان و [[مسیحیان]]. این [[دین]] تا چین و اروپا پیش رفت؛ از این رو، [[حاکمان]] [[ایران]] و [[روم]] به [[جنگ]] با [[پیروان]] این [[دین]] در آمدند و آنها را کشتند و [[محکمه]] تفتیش [[عقاید]] اروپا در قرن سیزدهم میلادی، آخرین گروه آنها را نابود کرد. | * مانویت در فاصله میان [[اسلام]] و [[مسیحیت]] [[ظهور]] کرد و در مدت کوتاهی فراگیر شد. این آئین ترکیبی است از [[اعتقادات]] صابیان، بوداییان، زردشتیان و [[مسیحیان]]. این [[دین]] تا چین و اروپا پیش رفت؛ از این رو، [[حاکمان]] [[ایران]] و [[روم]] به [[جنگ]] با [[پیروان]] این [[دین]] در آمدند و آنها را کشتند و [[محکمه]] تفتیش [[عقاید]] اروپا در قرن سیزدهم میلادی، آخرین گروه آنها را نابود کرد. | ||
*از جمله [[اعتقادات]] آنها سه اصل [[اخلاقی]] متأثر از زردشتیان است که عبارتند از: | * از جمله [[اعتقادات]] آنها سه اصل [[اخلاقی]] متأثر از زردشتیان است که عبارتند از: | ||
#مهر دهان، پرهیز از گفتار [[زشت]]؛ | # مهر دهان، پرهیز از گفتار [[زشت]]؛ | ||
#مهر دست، پرهیز از [[کردار زشت]]؛ | # مهر دست، پرهیز از [[کردار زشت]]؛ | ||
#مهر [[دل]]، پرهیز از [[پندار]] رشت؛ | # مهر [[دل]]، پرهیز از [[پندار]] رشت؛ | ||
*آنها گیاهخوار بوده و معبد خود را "خانگاه" مینامیدند که بعدها صوفیان آن را "خانقاه" نامیدند. همچنین در این [[دین]] [[جنگ]] [[نور]] و [[ظلمت]] نقش مهمی دارد<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۴.</ref>. | * آنها گیاهخوار بوده و معبد خود را "خانگاه" مینامیدند که بعدها صوفیان آن را "خانقاه" نامیدند. همچنین در این [[دین]] [[جنگ]] [[نور]] و [[ظلمت]] نقش مهمی دارد<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۴.</ref>. | ||
==مزدک== | == مزدک == | ||
*"مزدک"، پسر بامداد در زمان [[پادشاهی]] قباد و از اهالی اطراف دجله است. او مردی [[حکیم]]، پرهیز کار و [[سادهزیست]] بوده است. | *"مزدک"، پسر بامداد در زمان [[پادشاهی]] قباد و از اهالی اطراف دجله است. او مردی [[حکیم]]، پرهیز کار و [[سادهزیست]] بوده است. | ||
*بنابر آنچه از شاهنامه [[فردوسی]] برمیآید، مزدک، مرد حکیمی بود که در زمانی که [[مردم]] گرسنه، اطراف کاخ قباد [[پادشاه]] جمع شده بودند، آنها را برانگیخت تا به [[انبار]] غله او [[هجوم]] برند. هرچند قباد ابتدا مزدک را مؤاخذه کرد، وقتی [[استدلال]] او را شنید، پیرو [[دین]] و حامی او گردید و از گسترش آن [[پشتیبانی]] کرد؛ اما به خاطر [[مخالفت]] اشراف و موبدان [[زرتشت]] با او، در ادامه قباد از [[حمایت]] او دست برداشت و در نهایت پس از قباد، انوشیروان وقتی بر سر کار آمد، در سال ۵۲۸ م. مزدک و بسیاری از پیروانش را کشت و آنها عملاً از بین رفتند. | * بنابر آنچه از شاهنامه [[فردوسی]] برمیآید، مزدک، مرد حکیمی بود که در زمانی که [[مردم]] گرسنه، اطراف کاخ قباد [[پادشاه]] جمع شده بودند، آنها را برانگیخت تا به [[انبار]] غله او [[هجوم]] برند. هرچند قباد ابتدا مزدک را مؤاخذه کرد، وقتی [[استدلال]] او را شنید، پیرو [[دین]] و حامی او گردید و از گسترش آن [[پشتیبانی]] کرد؛ اما به خاطر [[مخالفت]] اشراف و موبدان [[زرتشت]] با او، در ادامه قباد از [[حمایت]] او دست برداشت و در نهایت پس از قباد، انوشیروان وقتی بر سر کار آمد، در سال ۵۲۸ م. مزدک و بسیاری از پیروانش را کشت و آنها عملاً از بین رفتند. | ||
*اندیشههای او در کتابی به نام مزدکنامه گرد آمده، البته این کتاب از بین رفته است. [[مکتب]] او کاملاً [[اجتماعی]] [[سیاسی]] است. او اشتراک در [[اموال]] را [[تبلیغ]] و برای برانداختن [[اختلاف طبقاتی]] تلاش میکرد<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۵.</ref>. | * اندیشههای او در کتابی به نام مزدکنامه گرد آمده، البته این کتاب از بین رفته است. [[مکتب]] او کاملاً [[اجتماعی]] [[سیاسی]] است. او اشتراک در [[اموال]] را [[تبلیغ]] و برای برانداختن [[اختلاف طبقاتی]] تلاش میکرد<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۵.</ref>. | ||
==[[دین زرتشت]]== | == [[دین زرتشت]] == | ||
*این [[دین]]، به اسم مؤسس آن نامگذاری شده است؛ زیرا بنیانگذار آن شخصی به نام "[[زردشت]]" است. ازاینرو لازم است ابتدا به نکاتی در مورد [[زرتشت]] اشاره گردد: | * این [[دین]]، به اسم مؤسس آن نامگذاری شده است؛ زیرا بنیانگذار آن شخصی به نام "[[زردشت]]" است. ازاینرو لازم است ابتدا به نکاتی در مورد [[زرتشت]] اشاره گردد: | ||
===شخصیت [[زرتشت]]=== | === شخصیت [[زرتشت]] === | ||
* [[زردشت]] در سال ۶۶۰ ق. م. به [[دنیا]] آمد و در ۶۳۰ ق. م. در ۳۰ سالگی [[مبعوث]] و در ۵۸۳ ق. م. در ۷۷ سالگی در بلخ کشته شد<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص۶۳.</ref>. [[وفات]] او در روز خور (یازدهم) ماه دی بود<ref>راشد محصل، وزیدگیهای زادسپرم، ص۷۲.</ref>. [[زردشت]] در طول [[زندگی]] خود، سه بار [[ازدواج]] کرد و از آنها [[صاحب]] فرزندانی شد<ref>آموزگار و تفضلی، اسطوره زندگی زرتشت، ص۲۶.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۵.</ref>. | * [[زردشت]] در سال ۶۶۰ ق. م. به [[دنیا]] آمد و در ۶۳۰ ق. م. در ۳۰ سالگی [[مبعوث]] و در ۵۸۳ ق. م. در ۷۷ سالگی در بلخ کشته شد<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص۶۳.</ref>. [[وفات]] او در روز خور (یازدهم) ماه دی بود<ref>راشد محصل، وزیدگیهای زادسپرم، ص۷۲.</ref>. [[زردشت]] در طول [[زندگی]] خود، سه بار [[ازدواج]] کرد و از آنها [[صاحب]] فرزندانی شد<ref>آموزگار و تفضلی، اسطوره زندگی زرتشت، ص۲۶.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۵.</ref>. | ||
*نام [[زردشت]] در [[اوستا]] "[[زره]] توشتره" به معنای "دارنده شتر زرد"، یا "دارنده شتر نیرومند" است. پدرش "پورشسب"، یعنی دارنده اسب پیر و مادرش دغدویه یعنی دوشنده گاو نام داشت<ref>شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۲۳۶.</ref>. | * نام [[زردشت]] در [[اوستا]] "[[زره]] توشتره" به معنای "دارنده شتر زرد"، یا "دارنده شتر نیرومند" است. پدرش "پورشسب"، یعنی دارنده اسب پیر و مادرش دغدویه یعنی دوشنده گاو نام داشت<ref>شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۲۳۶.</ref>. | ||
*درباره زادگاه او اختلافنظر است<ref>استاد مطهری نیز معتقد است از جهات زمانی و مکانی وضعیت زرتشت دارای ابهام است. (مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، ج۱، ص۲۰۵ به بعد)</ref>: گروهی او را از [[شرق]] [[ایران]]<ref>مشکور، خلاصه ادیان، ص۹۶.</ref>، گروهی نیز او را اهل [[ری]] دانسته و برخی او را مانند اکثر [[پیامبران الهی]] از اهالی [[فلسطین]] دانستهاند<ref>طبری، تاریخ طبری، ج۱، ص۳۸۴.</ref>. [[شهرستانی]] او را از دیار [[آذربایجان]] دانسته<ref>شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۲۳۶.</ref>؛ برخی دینپژوهان معاصر نیز بر همین قول اخیر تأکید دارند و محل [[بعثت]] او را کوهی نزدیک دریاچه ارومیه میدانند و از اینرو [[آب]] این دریاچه نزد [[زرتشتیان]] [[مقدس]] شمرده میشود<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص۶۳.</ref>. | * درباره زادگاه او اختلافنظر است<ref>استاد مطهری نیز معتقد است از جهات زمانی و مکانی وضعیت زرتشت دارای ابهام است. (مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، ج۱، ص۲۰۵ به بعد)</ref>: گروهی او را از [[شرق]] [[ایران]]<ref>مشکور، خلاصه ادیان، ص۹۶.</ref>، گروهی نیز او را اهل [[ری]] دانسته و برخی او را مانند اکثر [[پیامبران الهی]] از اهالی [[فلسطین]] دانستهاند<ref>طبری، تاریخ طبری، ج۱، ص۳۸۴.</ref>. [[شهرستانی]] او را از دیار [[آذربایجان]] دانسته<ref>شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۲۳۶.</ref>؛ برخی دینپژوهان معاصر نیز بر همین قول اخیر تأکید دارند و محل [[بعثت]] او را کوهی نزدیک دریاچه ارومیه میدانند و از اینرو [[آب]] این دریاچه نزد [[زرتشتیان]] [[مقدس]] شمرده میشود<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص۶۳.</ref>. | ||
*این احتمال نیز وجود دارد که با توجه به برخی اشتراکات [[زردشت]] و آئین [[هندو]]، این [[دین]] دنباله آئین ودایی باشد؛ (به خصوص با توجه به اشتراک زبانشناختی گات ها، سرودههای آسمانی [[زرتشت]] و مقدسترین قسمت [[اوستا]]، به [[ریگ ودا]]، [[کتاب مقدس]] [[هندوان]] به زبان سانسکریت) و دیگر اینکه برخی [[پادشاهان]]، مانند جمشید و فریدون میان دو [[قوم]] مشترکند<ref>مشکور، خلاصه ادیان، ص۹۶.</ref>. | * این احتمال نیز وجود دارد که با توجه به برخی اشتراکات [[زردشت]] و آئین [[هندو]]، این [[دین]] دنباله آئین ودایی باشد؛ (به خصوص با توجه به اشتراک زبانشناختی گات ها، سرودههای آسمانی [[زرتشت]] و مقدسترین قسمت [[اوستا]]، به [[ریگ ودا]]، [[کتاب مقدس]] [[هندوان]] به زبان سانسکریت) و دیگر اینکه برخی [[پادشاهان]]، مانند جمشید و فریدون میان دو [[قوم]] مشترکند<ref>مشکور، خلاصه ادیان، ص۹۶.</ref>. | ||
* [[زرتشت]] در زمان [[سلطنت]] گشتاسب [[ظهور]]<ref>ابنندیم، الفهرست، ص۲۱؛ شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۲۳۶.</ref> و آئین خود را بر او عرضه کرد. با پذیرش [[کیش]] او از طرف گشتاسب، [[دین]] او در [[ایران]] گسترش یافت و به [[دستور]] او، سخنان [[زرتشت]] در [[دوازده]] هزار پوست گاو نوشته شد<ref>طبری، تاریخنامه طبری، ج۱، ص۶۵۷.</ref>. | * [[زرتشت]] در زمان [[سلطنت]] گشتاسب [[ظهور]]<ref>ابنندیم، الفهرست، ص۲۱؛ شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۲۳۶.</ref> و آئین خود را بر او عرضه کرد. با پذیرش [[کیش]] او از طرف گشتاسب، [[دین]] او در [[ایران]] گسترش یافت و به [[دستور]] او، سخنان [[زرتشت]] در [[دوازده]] هزار پوست گاو نوشته شد<ref>طبری، تاریخنامه طبری، ج۱، ص۶۵۷.</ref>. | ||
* [[زردشت]]، نخستینبار در ۶۳۰ ق. م. [[پیام]] خویش را به گوش [[ایرانیان]] رساند و [[تعالیم]] و آموزهای خویش را در این منطقه رواج داد. [[دین]] [[زردشتی]] به طور رسمی تا ۶۵۱ م. [[دین]] رسمی [[مردم ایران]] بود<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۶.</ref>. | * [[زردشت]]، نخستینبار در ۶۳۰ ق. م. [[پیام]] خویش را به گوش [[ایرانیان]] رساند و [[تعالیم]] و آموزهای خویش را در این منطقه رواج داد. [[دین]] [[زردشتی]] به طور رسمی تا ۶۵۱ م. [[دین]] رسمی [[مردم ایران]] بود<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۶.</ref>. | ||
===حمله اسکندر=== | === حمله اسکندر === | ||
*اسکندر مقدونی توانست در سال ۳۳۰ ق. م. امپراتوری بزرگ هخامنشیان را براندازد و خود را به عنوان [[والی]] [[ایران]] معرفی کند. واقعه مهمی که میتوان از آن نام برد، [[آتش]] زدن نسخههای موجود اوستایی و همچنین [[کشتار]] بسیار زیادی از دستوران، داوران، هیربدان و موبدانِ [[زردشتی]] و خاموش کردن بسیاری از آتشهای [[مقدس]] [[زردشتی]] است که آن را به دست اسکندر و [[یاوران]] او نسبت میدهند. به همین [[دلیل]]، در [[فرهنگ]] [[زردشتی]] از اسکندر با [[لقب]] "گُجسته" ([[ملعون]]) یاد میکنند. این صفتی است که هم برای اسکندر و هم برای [[شیطان]] به کار بردهاند<ref>بویس، زرتشتیان، باورها و آداب دینی آنها، ص۱۰۷.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۷.</ref>. | * اسکندر مقدونی توانست در سال ۳۳۰ ق. م. امپراتوری بزرگ هخامنشیان را براندازد و خود را به عنوان [[والی]] [[ایران]] معرفی کند. واقعه مهمی که میتوان از آن نام برد، [[آتش]] زدن نسخههای موجود اوستایی و همچنین [[کشتار]] بسیار زیادی از دستوران، داوران، هیربدان و موبدانِ [[زردشتی]] و خاموش کردن بسیاری از آتشهای [[مقدس]] [[زردشتی]] است که آن را به دست اسکندر و [[یاوران]] او نسبت میدهند. به همین [[دلیل]]، در [[فرهنگ]] [[زردشتی]] از اسکندر با [[لقب]] "گُجسته" ([[ملعون]]) یاد میکنند. این صفتی است که هم برای اسکندر و هم برای [[شیطان]] به کار بردهاند<ref>بویس، زرتشتیان، باورها و آداب دینی آنها، ص۱۰۷.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۷.</ref>. | ||
===دوره اشکانیان و ساسانیان=== | === دوره اشکانیان و ساسانیان === | ||
*پس از دوره سلوکیان، "اشکانیان" بر [[ایران]] [[حکومت]] راندند و اوضاع [[دین]] [[زردشتی]] بهبود یافت. اغلب پژوهندگان از این دوره، به مثابه نقطه عطفی در سیر تحول آئین [[زردشتی]] یاد میکنند؛ تحولی که سرانجام در دوره ساسانی به اوج رسید تا آئین زرتشتی به عنوان [[دین]] رسمی معرفی گردید. | * پس از دوره سلوکیان، "اشکانیان" بر [[ایران]] [[حکومت]] راندند و اوضاع [[دین]] [[زردشتی]] بهبود یافت. اغلب پژوهندگان از این دوره، به مثابه نقطه عطفی در سیر تحول آئین [[زردشتی]] یاد میکنند؛ تحولی که سرانجام در دوره ساسانی به اوج رسید تا آئین زرتشتی به عنوان [[دین]] رسمی معرفی گردید. | ||
*در سال ۲۲۴ ق. م. ساسانیان [[جانشین]] اشکانیان شدند. این سلسله به دست اردشیر بابکان پایهگذاری شد. با قدرتگیری سلسله ساسانی، با این پیشینههای مذهبی، [[دین]] [[زردشتی]] اهمیت بسزایی یافته و روبه رشد و گسترش نهاد. | * در سال ۲۲۴ ق. م. ساسانیان [[جانشین]] اشکانیان شدند. این سلسله به دست اردشیر بابکان پایهگذاری شد. با قدرتگیری سلسله ساسانی، با این پیشینههای مذهبی، [[دین]] [[زردشتی]] اهمیت بسزایی یافته و روبه رشد و گسترش نهاد. | ||
*مبلغان آئین [[زردشتی]]، به عنوان جریان اصلی [[دین]] ساسانی کار را به جایی رساندند که همه [[مردم]] غیر [[زردشتی]]، دیگراندیشان و کسانی که به [[اعمال]] و [[آداب]] [[زردشتی]] [[حرمت]] نمینهادند، [[دشمن]] اصلی [[دین]] و [[کشور]] به حساب میآمدند. دیگر از [[تسامح]] و [[تساهل]] مذهبیِ ایام هخامنشیان و بیاعتنایی مذهبیِ دوران پارتی خبری نبود و جای خود را به سختگیریهای مذهبی داده بود. | * مبلغان آئین [[زردشتی]]، به عنوان جریان اصلی [[دین]] ساسانی کار را به جایی رساندند که همه [[مردم]] غیر [[زردشتی]]، دیگراندیشان و کسانی که به [[اعمال]] و [[آداب]] [[زردشتی]] [[حرمت]] نمینهادند، [[دشمن]] اصلی [[دین]] و [[کشور]] به حساب میآمدند. دیگر از [[تسامح]] و [[تساهل]] مذهبیِ ایام هخامنشیان و بیاعتنایی مذهبیِ دوران پارتی خبری نبود و جای خود را به سختگیریهای مذهبی داده بود. | ||
*در دوره ساسانی، از چهار طبقه یا چهار گروه [[اجتماعی]] در [[ایران]] سخن به میان میآید. این طبقات عبارت بودند از: جنگجویان، [[روحانیون]]، کشاورزان و پیشهوران. در [[جامعه]] زردشتیِ پس از ساسانیان و شرایط [[جدید]] آن، به ویژه با آمدن [[قوم]] مغول و شاهان [[متعصب]] آن، طبعاً این [[نظام]] درهم ریخت. زردشتیان کوشیدند هرچه بیشتر از مرکز [[قدرت]] و [[ثروت]] دور باشند، و از این روی به [[زندگی]] روستایی در نقاط دوردست [[پناه]] بردند<ref>کلنز و بویس، اوستا و مردمان اوستایی، ص۲۱۹.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۷.</ref>. | * در دوره ساسانی، از چهار طبقه یا چهار گروه [[اجتماعی]] در [[ایران]] سخن به میان میآید. این طبقات عبارت بودند از: جنگجویان، [[روحانیون]]، کشاورزان و پیشهوران. در [[جامعه]] زردشتیِ پس از ساسانیان و شرایط [[جدید]] آن، به ویژه با آمدن [[قوم]] مغول و شاهان [[متعصب]] آن، طبعاً این [[نظام]] درهم ریخت. زردشتیان کوشیدند هرچه بیشتر از مرکز [[قدرت]] و [[ثروت]] دور باشند، و از این روی به [[زندگی]] روستایی در نقاط دوردست [[پناه]] بردند<ref>کلنز و بویس، اوستا و مردمان اوستایی، ص۲۱۹.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۷.</ref>. | ||
==[[کتاب مقدس]]== | == [[کتاب مقدس]] == | ||
* [[کتاب آسمانی]] زردشتیان [[اوستا]] نام دارد که به معنای اساس و متن است. این کتاب به خط و زبان اوستایی نوشته شده است که به [[ایران]] باستان تعلق دارد و با زبانهای پهلوی و سانسکریت همریشه است<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص۵۴.</ref>. پژوهشگران اتفاقنظر دارند که اوستای اصلی، چهار برابر اوستای کنونی بوده است<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص۶۴.</ref>. [[اوستا]] در دوران بعد، توسط اردشیر ساسانی جمعآوری شد<ref>سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۱۶۲.</ref>. | * [[کتاب آسمانی]] زردشتیان [[اوستا]] نام دارد که به معنای اساس و متن است. این کتاب به خط و زبان اوستایی نوشته شده است که به [[ایران]] باستان تعلق دارد و با زبانهای پهلوی و سانسکریت همریشه است<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص۵۴.</ref>. پژوهشگران اتفاقنظر دارند که اوستای اصلی، چهار برابر اوستای کنونی بوده است<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص۶۴.</ref>. [[اوستا]] در دوران بعد، توسط اردشیر ساسانی جمعآوری شد<ref>سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۱۶۲.</ref>. | ||
* [[اوستا]] که در دوره اسکندر از بین رفته بود، به احتمال بسیار زیاد در دوره اشکانی دوباره جمعآوری گردید و به صورت یک نسخه مدون و واحد درآمد<ref>کلنز و بویس، اوستا و مردمان اوستایی، ص۱۹۸.</ref>. | * [[اوستا]] که در دوره اسکندر از بین رفته بود، به احتمال بسیار زیاد در دوره اشکانی دوباره جمعآوری گردید و به صورت یک نسخه مدون و واحد درآمد<ref>کلنز و بویس، اوستا و مردمان اوستایی، ص۱۹۸.</ref>. | ||
* [[اوستا]] دارای پنج بخش است: | * [[اوستا]] دارای پنج بخش است: | ||
#'''یستا:''' (به معنای جشن و [[پرستش]]) معروفترین قسمت اوستاست و برعکس دیگر قسمتهای [[اوستا]] که به [[پیشوایان دین]] [[زرتشت]] نسبت داده میشود، قسمتی از یشنا، یعنی [[گاتها]] (به معنای سرود) میباشد که به خود [[زرتشت]] منسوب است و شامل [[ادعیه]] و [[معارف دینی]] است. | # '''یستا:''' (به معنای جشن و [[پرستش]]) معروفترین قسمت اوستاست و برعکس دیگر قسمتهای [[اوستا]] که به [[پیشوایان دین]] [[زرتشت]] نسبت داده میشود، قسمتی از یشنا، یعنی [[گاتها]] (به معنای سرود) میباشد که به خود [[زرتشت]] منسوب است و شامل [[ادعیه]] و [[معارف دینی]] است. | ||
#'''ویسپِرَد:''' (به معنای همه سروران) مشتمل بر [[نیایش]] است. | # '''ویسپِرَد:''' (به معنای همه سروران) مشتمل بر [[نیایش]] است. | ||
#'''وِندیدا:''' (به معنای [[قانون]] ضد دیو) درباره [[حلال و حرام]] و نجس و [[پاکی]] است. | # '''وِندیدا:''' (به معنای [[قانون]] ضد دیو) درباره [[حلال و حرام]] و نجس و [[پاکی]] است. | ||
#'''یشتها:''' (به معنای [[نیایش]]، سرود و [[تسبیح]]) است. | # '''یشتها:''' (به معنای [[نیایش]]، سرود و [[تسبیح]]) است. | ||
#'''خرده [[اوستا]]:''' (اوستای کوچک) درباره [[اعیاد]] و مراسم مذهبی و تعیین سرودهای آنهاست<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص۶۴.</ref>. | # '''خرده [[اوستا]]:''' (اوستای کوچک) درباره [[اعیاد]] و مراسم مذهبی و تعیین سرودهای آنهاست<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص۶۴.</ref>. | ||
*متون اوستایی را براساس ویژگیها و قدمت زبانی، میتوان به دو دسته تقسیم کرد: متون اوستایی متقدم (گاهانی) و متون اوستایی متأخر ([[جدید]])<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۸.</ref>. | * متون اوستایی را براساس ویژگیها و قدمت زبانی، میتوان به دو دسته تقسیم کرد: متون اوستایی متقدم (گاهانی) و متون اوستایی متأخر ([[جدید]])<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۸.</ref>. | ||
==[[اصول اعتقادی]]== | == [[اصول اعتقادی]] == | ||
*اهم [[اصول اعتقادی]] [[زرتشتیان]] به شرح ذیل است: | * اهم [[اصول اعتقادی]] [[زرتشتیان]] به شرح ذیل است: | ||
#'''[[توحید]]:''' هرچند آثاری از [[ثنویت]] در [[اعتقادات]] زرتشتیها، مانند [[اعتقاد]] به [[نور]] و [[ظلمت]] و یزدان و اهریمن دیده میشود، در [[اسلام]]، هم در [[قرآن]] و هم [[روایات]] صادر شده از [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}}، به دست میآید که این [[زرتشت]] از [[ادیان]] یکتاپرست است و [[پیروان]] آنها در دسته [[اهل کتاب]] به حساب آمدهاند. در [[قرآن]] آمده است: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ}}<ref>«خداوند میان کسانی که ایمان دارند و کسانی که یهودیاند و صابئان و مسیحیان و زرتشتیان و کسانی که شرک میورزند در روز رستخیز داوری میکند، | # '''[[توحید]]:''' هرچند آثاری از [[ثنویت]] در [[اعتقادات]] زرتشتیها، مانند [[اعتقاد]] به [[نور]] و [[ظلمت]] و یزدان و اهریمن دیده میشود، در [[اسلام]]، هم در [[قرآن]] و هم [[روایات]] صادر شده از [[پیامبر]] {{صل}} و [[امامان]] {{عم}}، به دست میآید که این [[زرتشت]] از [[ادیان]] یکتاپرست است و [[پیروان]] آنها در دسته [[اهل کتاب]] به حساب آمدهاند. در [[قرآن]] آمده است: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ}}<ref>«خداوند میان کسانی که ایمان دارند و کسانی که یهودیاند و صابئان و مسیحیان و زرتشتیان و کسانی که شرک میورزند در روز رستخیز داوری میکند، بیگمان خداوند بر هر چیزی گواه است» سوره حج، آیه ۱۷.</ref> در این [[آیه]]، [[مجوس]]<ref>علامه طباطبایی میگوید: مجوس همان قومی است که بعداً به زرتشت گرویدند و کتابشان اوستاست. (طباطبایی، المیزان، ج۱۴، ص۵۳۲).</ref> همسنگ [[مسیحیان]] و [[صابئین]] قرار داده شده که هر دو از اهل کتابند. [[روایات]] متعددی نیز دال بر این معناست، از جمله [[حدیثی]] است که [[امام صادق]] {{ع}} [[اهل کتاب]] بودن [[مجوسیان]] را به [[نامه]] [[پیامبر]] {{صل}} به [[اهل مکه]] مستند مینماید. [[مردم]] [[مکه]] از [[پیامبر]] {{صل}} خواستند از ایشان [[جزیه]] بگیرد تا در لوای [[حکومت]] [[اسلام]]، [[امان]] داشته باشند. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: من فقط از [[اهل کتاب]] [[جزیه]] میگیرم. [[مردم]] [[مکه]] گفتند: پس چرا از [[مجوسیان]] هجر [[جزیه]] گرفتی؟ [[پیامبر]] {{صل}} در پاسخ آنها نوشت: [[مجوسیان]] [[پیامبری]] داشتند که او را کشتند و کتابی داشتند که در [[دوازده]] هزار پوست گاو نوشته شده بود<ref>کلینی، فروع کافی، ج۳، ص۵۶۷، ح۴.</ref>. در [[حقیقت]] با این بیان بر [[یکتاپرستی]] آنها تصریح میشود<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۸-۲۹۹.</ref>. | ||
#'''[[معاد]]:''' آنها [[روح]] را جاودانه میدانند که پس از ترک جسم تا [[رستاخیز]] در [[عالم برزخ]] میماند. همچنین آنان به صراط، [[میزان]]، [[اعمال]]، [[بهشت و دوزخ]] معتقدند. [[بهشت]] آنان مانند [[بهشت]] در [[اسلام]] است؛ اما به خاطر [[مقدس]] بودن [[آتش]]، [[دوزخ]]، نزد آنها جایی بسیار سرد و کثیف است که در آن جانوران درنده، [[گناهکاران]] را [[عذاب]] میدهند<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص۶۶.</ref>. | # '''[[معاد]]:''' آنها [[روح]] را جاودانه میدانند که پس از ترک جسم تا [[رستاخیز]] در [[عالم برزخ]] میماند. همچنین آنان به صراط، [[میزان]]، [[اعمال]]، [[بهشت و دوزخ]] معتقدند. [[بهشت]] آنان مانند [[بهشت]] در [[اسلام]] است؛ اما به خاطر [[مقدس]] بودن [[آتش]]، [[دوزخ]]، نزد آنها جایی بسیار سرد و کثیف است که در آن جانوران درنده، [[گناهکاران]] را [[عذاب]] میدهند<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص۶۶.</ref>. | ||
#'''موعودگرایی:''' زردشتیان معتقدند [[عمر]] [[جهان]] [[دوازده]] هزاره است و در پایان سه هزاره آخرین که در زمان [[آینده]] جای دارد، سه [[موعود]] زرتشتی، یعنی هوشید و هوشیدرماه و [[سوشیانس]] [[ظهور]] خواهند کرد و با آمدن [[سوشیانس]]، [[رستاخیز]] صورت میگیرد و مردگان تن خود را بازمی یابند و این تن جاودانه میشود که آن را تن پسین مینامند<ref>مزداپور، زرتشتیان، ص۱۰۴.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۹.</ref>. | # '''موعودگرایی:''' زردشتیان معتقدند [[عمر]] [[جهان]] [[دوازده]] هزاره است و در پایان سه هزاره آخرین که در زمان [[آینده]] جای دارد، سه [[موعود]] زرتشتی، یعنی هوشید و هوشیدرماه و [[سوشیانس]] [[ظهور]] خواهند کرد و با آمدن [[سوشیانس]]، [[رستاخیز]] صورت میگیرد و مردگان تن خود را بازمی یابند و این تن جاودانه میشود که آن را تن پسین مینامند<ref>مزداپور، زرتشتیان، ص۱۰۴.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۹.</ref>. | ||
#'''[[مناسک]] و عبادتها:''' [[بهترین]] با [[برترین]] مکان برای اجرای عموم [[مناسک]] [[زردشتی]]، آتشکده و در پیشگاه [[آتش]] [[مقدس]] است. حضور مرتب در آتشکده، شرکت در گاهنبارها و سایر جشنها، بهویژه جشنهای مهم، از جمله سایر الزامات [[دینی]] [[زردشتی]] است که معمولاً [[مؤمنان]] [[زردشتی]] به آنها اهتمام دارند. از جمله در بیستم هر ماه، که به "ورهرام" ([[بهرام]]، ایزدی [[پیروزی]]) اختصاص دارد، زردشتیان در نیایشگاههای مخصوصِ این ایزد، حاضر شده و مراسم [[دینی]] را [[اجرا]] میکنند<ref>نیکنام، از نوروز تا نوروز، ص۴۴ - ۴۳.</ref>. علاوه بر این، [[مؤمنان]] [[زردشتی]] در چهار روز معین از هر ماه که به "روزهای بُنر" شهرت دارد، از خوردن گوشت حیوانات پرهیز میکنند<ref>نیکنام، از نوروز تا نوروز، ص۴۴ - ۴۳.</ref>. [[نماز]]، مهمترین [[عبادت]] فردی است که [[مؤمن]] [[زردشتی]] به انجام دادن آن [[مکلف]] شده است. [[نماز]] در گاههای پنجگانه شبانه روز ادا میشود. در هریک از آنها، رو به سوی [[آتش]] آتشکده (یا [[خورشید]]، یا یک منبع [[نور]]، مثل [[آتش]] خانگی)، [[دعا]] یا منثره مخصوص، گاهها را به ترتیب خاصی [[تلاوت]] میکند<ref>برای نمونه بنگرید به: یسنا، فصل ۲۸ بند ۵، فصل ۴۳، بند ۱، ص۱۳۳ - ۱۳۲.</ref>. گاهنبارها، مهمترین [[عبادت]] جمعی زردشتیان است که سالانه در شش نوبت در آتشکده یا منزل [[مؤمنان]] برگزار میگردد. هریک از این گاهنبارها، به افتخار یکی از امشاسپندان یا نیروهای [[نیک]] برگزار میشود. مراسم با [[خواندن]] بخشهایی از یسنا در سحرگاه آغاز میشود و با نوشیدن نوشابه آیینی موسوم به هوم، خاتمه مییابد. همچنین در گاهنبارها، مجموعهای از خشکبارها، به نام ثرک که با [[خواندن]] اَوِستا متبرک گردیده است، میان حضار توزیع میشود<ref>نیکنام، از نوروز تا نوروز، ص۵۰ - ۴۷.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۰۰.</ref>. | # '''[[مناسک]] و عبادتها:''' [[بهترین]] با [[برترین]] مکان برای اجرای عموم [[مناسک]] [[زردشتی]]، آتشکده و در پیشگاه [[آتش]] [[مقدس]] است. حضور مرتب در آتشکده، شرکت در گاهنبارها و سایر جشنها، بهویژه جشنهای مهم، از جمله سایر الزامات [[دینی]] [[زردشتی]] است که معمولاً [[مؤمنان]] [[زردشتی]] به آنها اهتمام دارند. از جمله در بیستم هر ماه، که به "ورهرام" ([[بهرام]]، ایزدی [[پیروزی]]) اختصاص دارد، زردشتیان در نیایشگاههای مخصوصِ این ایزد، حاضر شده و مراسم [[دینی]] را [[اجرا]] میکنند<ref>نیکنام، از نوروز تا نوروز، ص۴۴ - ۴۳.</ref>. علاوه بر این، [[مؤمنان]] [[زردشتی]] در چهار روز معین از هر ماه که به "روزهای بُنر" شهرت دارد، از خوردن گوشت حیوانات پرهیز میکنند<ref>نیکنام، از نوروز تا نوروز، ص۴۴ - ۴۳.</ref>. [[نماز]]، مهمترین [[عبادت]] فردی است که [[مؤمن]] [[زردشتی]] به انجام دادن آن [[مکلف]] شده است. [[نماز]] در گاههای پنجگانه شبانه روز ادا میشود. در هریک از آنها، رو به سوی [[آتش]] آتشکده (یا [[خورشید]]، یا یک منبع [[نور]]، مثل [[آتش]] خانگی)، [[دعا]] یا منثره مخصوص، گاهها را به ترتیب خاصی [[تلاوت]] میکند<ref>برای نمونه بنگرید به: یسنا، فصل ۲۸ بند ۵، فصل ۴۳، بند ۱، ص۱۳۳ - ۱۳۲.</ref>. گاهنبارها، مهمترین [[عبادت]] جمعی زردشتیان است که سالانه در شش نوبت در آتشکده یا منزل [[مؤمنان]] برگزار میگردد. هریک از این گاهنبارها، به افتخار یکی از امشاسپندان یا نیروهای [[نیک]] برگزار میشود. مراسم با [[خواندن]] بخشهایی از یسنا در سحرگاه آغاز میشود و با نوشیدن نوشابه آیینی موسوم به هوم، خاتمه مییابد. همچنین در گاهنبارها، مجموعهای از خشکبارها، به نام ثرک که با [[خواندن]] اَوِستا متبرک گردیده است، میان حضار توزیع میشود<ref>نیکنام، از نوروز تا نوروز، ص۵۰ - ۴۷.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۰۰.</ref>. | ||
#'''روزهای [[مقدس]]:''' زردشتیان، در سال تعداد فراوانی [[عید]] دارند. در این روزها، بهدینان برای ارائه پیشکش و [[نذر]] و [[خواندن]] اوراد و [[ادعیه]] به سوی آتشکدهها و معابد میشتابند و در سایر روزها نیز برای مقاصد شخصی و نیّات خصوصی به این مراکز رفته و [[نیایش]] به جای میآورند<ref>بار، آسموسن و بویس، دیانت زرتشتی، ص۱۵۷ - ۱۵۶.</ref>. همچنین باید به نگاره فِرَوهَر<ref>Frawahar.</ref> نیز که در سردر کاخها و برخی بناهای [[تاریخی]] و اماکن و همچنین بر بعضی تندیسها جای گرفته است، اشاره کرد که از نمادهای بسیار بارز [[دین]] [[زردشتی]] است<ref>اوشیدری، دانشنامه مَزدینسا، ص۳۳۷ - ۳۷۶.</ref>. جشن [[نوروز]] نیز که سالیانه در تخت جمشید برگزار میشد، از [[اعیاد]] بزرگ [[دین]] [[زردشتی]] بود<ref>هینتس، داریوش و ایرانیان، ص۳۶.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۰۱.</ref>. | # '''روزهای [[مقدس]]:''' زردشتیان، در سال تعداد فراوانی [[عید]] دارند. در این روزها، بهدینان برای ارائه پیشکش و [[نذر]] و [[خواندن]] اوراد و [[ادعیه]] به سوی آتشکدهها و معابد میشتابند و در سایر روزها نیز برای مقاصد شخصی و نیّات خصوصی به این مراکز رفته و [[نیایش]] به جای میآورند<ref>بار، آسموسن و بویس، دیانت زرتشتی، ص۱۵۷ - ۱۵۶.</ref>. همچنین باید به نگاره فِرَوهَر<ref>Frawahar.</ref> نیز که در سردر کاخها و برخی بناهای [[تاریخی]] و اماکن و همچنین بر بعضی تندیسها جای گرفته است، اشاره کرد که از نمادهای بسیار بارز [[دین]] [[زردشتی]] است<ref>اوشیدری، دانشنامه مَزدینسا، ص۳۳۷ - ۳۷۶.</ref>. جشن [[نوروز]] نیز که سالیانه در تخت جمشید برگزار میشد، از [[اعیاد]] بزرگ [[دین]] [[زردشتی]] بود<ref>هینتس، داریوش و ایرانیان، ص۳۶.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۰۱.</ref>. | ||
==وضع کنونی== | == وضع کنونی == | ||
*در حال حاضر، حدود ۱۵۰ هزار نفر از [[زرتشتیان]] در [[هند]] و حدود ۵۰ هزار نفر آنها در [[ایران]]، در شهرهای یزد، کرمان و [[تهران]] سکونت دارند. | * در حال حاضر، حدود ۱۵۰ هزار نفر از [[زرتشتیان]] در [[هند]] و حدود ۵۰ هزار نفر آنها در [[ایران]]، در شهرهای یزد، کرمان و [[تهران]] سکونت دارند. | ||
*زردتشتیان معمولاً مردمی نجیب، تحصیلکرده و بافرهنگ هستند. [[امام خمینی]] [[نقل]] میکند، مرحوم مدرس یکبار در مجلس، درباره ارباب کیخسرو شاهرخ [[نماینده]] [[زرتشتیان]] در مجلس شورای ملی گفته بود: "در این مجلس فقط یک [[مسلمان]] وجود دارد و آن هم ارباب کیخسرو است!"<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۳، ص۲۰۹.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۰۱</ref>. | * زردتشتیان معمولاً مردمی نجیب، تحصیلکرده و بافرهنگ هستند. [[امام خمینی]] [[نقل]] میکند، مرحوم مدرس یکبار در مجلس، درباره ارباب کیخسرو شاهرخ [[نماینده]] [[زرتشتیان]] در مجلس شورای ملی گفته بود: "در این مجلس فقط یک [[مسلمان]] وجود دارد و آن هم ارباب کیخسرو است!"<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۳، ص۲۰۹.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۰۱</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |