رابطه انتظار با محبت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مهدویت/بالا}}
{{مهدویت}}
{{مهدویت}}
==مقدمه==
{{درباره ۲|رابطه انتظار با دین|اطلاع از مباحث کلی این موضوع، مدخل|انتظار ظهور امام مهدی| }}
*در وادی [[محبت]] قاعده‌ای وجود دارد که به وسیله آن می‌توان شد و ضعف [[محبت]] را محک زد. آن قاعده این است که هر [[قدر]] [[محبت]] کسی در [[قلب]] [[انسان]] بیشتر و شدیدتر باشد، او خودش را بیشتر فراموش می‌کند و در عوض محبوبش در قلبش جای بیشتری باز می‌کند. به تعبیر دیگر: هر [[قدر]] دلبستگی محب به [[محبوب]] زیادتر شود، "خود" محب کنارتر می‌رود و بر عکس، هر چقدر خودش را بیشتر بخواهد، علاقه‌اش به محبوبش به همان اندازه کمتر است. بنابراین پایین‌ترین درجه [[محبت]] این است که [[انسان]] محبوبش را برای نفعی که به حال او دارد، [[دوست]] بدارد و در واقع چون خودش را [[دوست]] دارد، محبوبش را هم [[دوست]] بدارد، بسیاری از افرادی که با هم [[دوست]] می‌شوند، چنین رابطه‌ای با هم دارند، ولی هر [[قدر]] که [[دوستی]] آنها شدیدتر شود، خودشان و [[منافع]] خودشان را بیشتر فراموش می‌کنند و بیشتر به [[فکر]] [[دوست]] خود خواهند بود. ممکن است دو نفر با هم به گونه [[دوست]] باشند که هر کدام نسبت به دیگری یا فقط یکی از آنها چنین باشد، یعنی دوستش را برای [[منافع]] خودش نخواهد، بلکه او را به خاطر خود او [[دوست]] داشته باشد.
== مقدمه ==


[[بهترین]] و شایع‌ترین مثالی که برای چنین محبتی می‌توان ذکر کرد، [[محبت]] پدر و مادر به فرزندشان است. معمولاً چنین است که پدر و مادر، [[فرزند]] خود را به خاطر خودش [[دوست]] می‌دارند، نه به خاطر نفعی که به حال او دارند. هیچ پدر و مادری به خاطر نفعی که در آینده می‌خواهند از [[فرزند]] خود ببرند، او را [[دوست]] نمی‌دارند و اصلاً به این نمی‌اندیشند که آیا بعدها می‌توانند از [[فرزند]] خویش نفعی ببرند یا خیر. البته ممکن است استثنائاً پدر و مادری چنین باشند، ولی قاعده این نیست و آنها موارد استثنایی محسوب می‌شوند. [[لذت]] پدر و مادر این است که ببینند فرزندشان از محبت‌های آنان لبریز شده و خوشحالی آنها به این است که [[فرزند]] را خوشحال ببینند. وقتی [[فرزند]] بزرگ می شود. توفیقات شخصی او برای خودش، پدر و مادر را بیشتر خوشحال می‌کند تا بهره‌ای که احیاناً برای آنها دارد. پس [[محبت]] والدین به [[فرزند]] بسیار خالص‌تر از [[محبت]] دوستانی است که به خاطر [[منافع]] شخصی یکدیگر را [[دوست]] می‌دارند. [[خلوص]] این [[محبت]] به خاطر همین است که خود را کنار گذاشته‌اند و به جای خود، [[فرزند]] خود را در [[قلب]] خویش نشانده‌اند. هر [[قدر]] این ویژگی بیشتر تحقق یابد، [[محبت]] خالص‌تر و درجه آن بالاتر می‌باشد.
* وادی [[محبت]] قاعده‌ای دارد، هر مقدار [[محبت]] کسی در [[قلب]] [[انسان]] بیشتر و شدیدتر باشد، خودش را بیشتر فراموش می‌کند و در عوض [[محبوب]] در قلبش جای بیشتری باز می‌کند. هر [[قدر]] این ویژگی بیشتر تحقق یابد، [[محبت]] خالص‌تر و درجۀ آن بالاتر می‌‌شود تا جایی که اگر در این مسیر به [[سختی]] بیفتد و رنجی را [[تحمل]] کند، این [[ناراحتی]] و [[رنج]]، سد راه [[محبت]] او نشده و [[مانع]] عرض ارادتش نمی‌شود؛ چرا که خود را نمی‌بیند و تنها به [[محبوب]] [[فکر]] می‌کند و قلبش مالامال از [[محبت]] اوست؛ به همین [[دلیل]] ابتدای امر چه بسا [[پول]] خرج کردن یا زحمت کشیدن در راه اظهار [[محبت]] به [[محبوب]] برایش [[سختی]] داشته باشد ـ که البته آن را با وجود سختی‌اش [[تحمل]] می‌کند ـ ولی وقتی محبتش بیشتر شد، کم کم [[سختی]] آن از بین می‌رود و [[تحمل]] مشکلات در این مسیر دیگر برایش [[رنج]] آور نخواهد بود، بلکه از خدای خود می‌خواهد، بتواند [[رنج]] و زحمتی را برای عرض ارادت و [[محبت]] بیشتر به محبوبش [[تحمل]] کند. آنقدر محبوبش برایش [[عزیز]] است که [[تحمل]] آن [[رنج‌ها]] نه تنها تلخی ندارد، بلکه شیرین است و نه تنها [[سختی]] ندارد، بلکه [[آرامش]] بخش است و نه تنها از آنها گله نمی‌کند، بلکه همه را به [[جان]] می‌خرد در نهایت، تنها چیزی که در این مسیر بدان می‌اندیشد، فقط و فقط راحتی محبوبش است. یک لبخند [[محبوب]] که برخاسته از [[قلب]] خوشحال و [[خشنود]] او باشد به همۀ آن مشکلات و [[سختی‌ها]] می‌ارزد و آنچه برای این [[محب]] اهمیت دارد همین است و لا غیر. این همان قاعده‌ای است که در وادی [[محبت]] می‌تواند معیار [[خلوص]] و شدت آن باشد<ref>ر. ک: [[سید محمد بنی‌هاشمی|بنی‌هاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]، ص ۱۳۷ـ۱۴۰.</ref>.
* یکی از عواملی که می‌‌تواند نقش بسیاری در [[دوست داشتن]] [[ظهور]] داشته باشد، [[دوست داشتن]] خود [[حضرت مهدی]] {{ع}} است. هر کس [[محبت]] و علاقه‌اش به [[حضرت مهدی]] {{ع}} بیشتر باشد، [[ظهور]] ایشان را بیشتر [[دوست]] می‌‌دارد و هر کس به [[ظهور]] آن [[حضرت]] بیشتر علاقه داشته باشد، [[انتظار]] او شدیدتر است و البته این [[محبت]] برخاسته از [[شناخت]] و [[معرفت]] به آن [[حضرت]] است به گونه‌ای که از [[سخنان ائمه]] [[معصوم]] {{ع}} درمی‌‌یابیم، ایشان به سبب [[معرفت]] فراوانشان به آن [[آخرین حجت الهی]] از [[بهترین]] واژگان [[محبت]] بهره گرفته‌اند. [[رسول اکرم]] {{صل}} فرمودند: {{متن حدیث|بِأَبِی وَ أُمِّی سَمِیِّی وَ شَبِیهِی وَ شَبِیهُ مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ عَلَیْهِ جُیُوبُ النُّورِ}}<ref>علی بن محمد خراز قمی، کفایه الاثر، ص ۱۵۶.</ref>.
* کسی که به [[ظهور امام زمان]] {{ع}} صد در صد [[معتقد]] است و وقوع آن را هم نزدیک می‌‌بیند، هر [[قدر]] آن وضعیت [[موعود]] را بیشتر [[دوست]] بدارد، انتظارش نسبت به آن بیشتر خواهد بود و اگر آن را خوش نداشته باشد انتظارش ضعیف و [[سست]] می‌‌شود. این [[دوست داشتن]] فقط زمانی به وجود می‌‌آید که [[مؤمنان]] تصویر روشنی از [[زمان ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} داشته باشند، تا اینکه نه فقط از آن نترسند، بلکه برای وقوعش لحظه شماری کنند<ref>ر. ک: [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[مؤلفه‌­های انتظار توان­مند از نگاه روایات معصومین (مقاله)[مؤلفه‌­های انتظار توان­مند از نگاه روایات معصومین]]، ص؟؟ ؟.</ref>.
* [[عشق]] با خود، تلاش خستگی ناپذیر می‌‌آورد. آنکه [[سستی]] می‌‌ورزد [[عاشق]] نیست؛ با این نگرش، [[منتظر]] می‌‌کوشد به گونه‌ای [[رضایت]] [[امام]] خود که تبلور [[رضایت الهی]] است را به دست آورد. از سوی دیگر، می‌‌کوشد مصداق روایاتی گردد که وظایفی چون [[تقوی]] و [[ورع]] را برای او به عنوان [[منتظر]] بیان نموده‌اند: «هرکس [[دوست]] دارد و خوشحال می‌‌شود که از [[اصحاب قائم]] باشد، پس [[منتظر]] باشد، [[ورع]] را سرلوحۀ [[اعمال]] خود قرار داده و [[محاسن اخلاق]] را در حال [[انتظار]] زینت [[جان]] خود سازد»<ref>{{متن حدیث|مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ وَ لْیَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ}}؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، باب ۱۱، ص۲۰۰.</ref>.<ref>ر. ک: [[محمد صابر جعفری|جعفری، محمد صابر]]، [[سستی و مسئولیت‌گریزی چالشی در عصر غیبت (مقاله)|سستی و مسئولیت‌گریزی چالشی در عصر غیبت]]، ص۳۴۱.</ref>


[[میزان]] [[محبت]] [[فرزند]] به پدر و مادرش را نیز می‌توانیم با همین معیار محک بزنیم. اگر فرزندی مادرش را به خاطر این که کارهای شخصی او را انجام می‌دهد، [[دوست]] بدارد، یا پدرش را به خاطر این که مخارج او را می‌پردازد، [[دوست]] داشته باشد، این [[محبت]] بسیار ضعیف و ناچیز است و در عالم [[انسانیت]] [[ارزش]] چندانی برای ان نمی‌توان قائل شد. ولی هر [[قدر]] فرزندی خودش را و [[منافع]] خودش را بیشتر کنار بگذارد وبه جای آن پدر و مادر خود را بشناسد، [[خلوص]] و [[ارزش]] محبتش بیشتر می‌شود و با معیارهای انسانی و الهی [[قدر]] و [[منزلت]] والاتری می‌یابد. [[دوستی]] [[خالص]] آن است که فرزندی پدر و مادرش را به خاطر خودشان [[دوست]] بدارد، هر چند که این [[دوستی]] به ظاهر برای او خسارت آور و زیان بخش باشد. آری، [[فرزند]] عاقل و فهمیده آن کسی است که به هر قیمتی می‌خواهد [[محبت]] و ارادت خود را به پدر و مادرش برساند و اگر در این مسیر به [[سختی]] بیفتد و رنجی را [[تحمل]] کند، این ناراحتی و [[رنج]]، سد راه [[محبت]] او را نمی‌شود و مانع عرض ارادتش نمی‌شود، چرا که خودش را نمی‌بیند و فقط به محبوبش [[فکر]] می‌کند و قلبش مالامال از [[محبت]] اوست. به همین [[دلیل]] ابتدای امر چه بسا پول خرج کردن یا زحمت کشیدن در راه اظهار [[محبت]] به والدین برایش [[سختی]] داشته باشد – که البته آن را با وجود سختی‌اش [[تحمل]] می‌کند – ولی وقتی محبتش بیشتر شد، کم کم [[سختی]] آن از بین می‌رود و [[تحمل]] مشکلات در این مسیر دیگر برایش [[رنج]] آور نخواهد بود، بلکه از خدای خود می‌خواهد که بتواند [[رنج]] و زحمتی را برای عرض ارادت و [[محبت]] بیشتر به پدر و مادرش [[تحمل]] کند. آن [[قدر]] محبوبش برایش عزیز است که [[تحمل]] آن رنج‌ها نه تنها تلخی ندارد، بلکه شیرین است و نه تنها [[سختی]] ندارد، بلکه [[آرامش]] بخش است و نه تنها از آنها گله نمی‌کند، بلکه همه‌اش را به [[جان]] می‌خرد. در نهایت، تنها چیزی که در این مسیر بدان می‌اندیشد، فقط و فقط راحتی محبوبش است. یک لبخند پدر و مادر که برخاسته از [[قلب]] خوشحال و [[خشنود]] آنها باشد، به همه آن مشکلات و سختی‌ها می‌ارزد و آن چه برای این [[فرزند]] محب اهمیت دارد همین است و لا غیر. این همان قاعده‌ای است که در وادی [[محبت]] می‌تواند معیار [[خلوص]] و شدت آن باشد<ref>[[سید محمد بنی‌هاشمی|بنی‌هاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]، ص ۱۳۷-۱۴۰.</ref>.
== پرسش مستقیم ==
==پرسش مستقیم==
* [[رابطه محبت با انتظار فرج چیست؟ (پرسش)]]
* [[رابطه محبت با انتظار فرج چیست؟ (پرسش)]]
{{پایان مدخل‌ وابسته}}


==منابع==
== منابع ==
* [[پرونده:152096.jpg|22px]] [[سید محمد بنی‌هاشمی|بنی‌هاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|'''انتظار فرج''']]
{{منابع}}
# [[پرونده:152096.jpg|22px]] [[سید محمد بنی‌هاشمی|بنی‌هاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|'''انتظار فرج''']]
# [[پرونده:13681225.jpg|22px]] [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[مؤلفه‌­های انتظار توان­مند از نگاه روایات معصومین (مقاله)|'''مؤلفه‌­های انتظار توان­مند از نگاه روایات معصومین''']]
# [[پرونده:مشرق موعود.jpg|22px]] [[محمد صابر جعفری|جعفری، محمد صابر]]، [[سستی و مسئولیت‌گریزی چالشی در عصر غیبت (مقاله)|'''سستی و مسئولیت‌گریزی چالشی در عصر غیبت''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس2}}


{{انتظار افقی}}
[[رده:مدخل]]
[[رده:امام مهدی]]
[[رده:امام مهدی]]
[[رده:رابطه انتظار با محبت]]
[[رده:رابطه انتظار با محبت]]
[[رده:اتمام لینک داخلی]]

نسخهٔ ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۴۰

مقدمه

  • وادی محبت قاعده‌ای دارد، هر مقدار محبت کسی در قلب انسان بیشتر و شدیدتر باشد، خودش را بیشتر فراموش می‌کند و در عوض محبوب در قلبش جای بیشتری باز می‌کند. هر قدر این ویژگی بیشتر تحقق یابد، محبت خالص‌تر و درجۀ آن بالاتر می‌‌شود تا جایی که اگر در این مسیر به سختی بیفتد و رنجی را تحمل کند، این ناراحتی و رنج، سد راه محبت او نشده و مانع عرض ارادتش نمی‌شود؛ چرا که خود را نمی‌بیند و تنها به محبوب فکر می‌کند و قلبش مالامال از محبت اوست؛ به همین دلیل ابتدای امر چه بسا پول خرج کردن یا زحمت کشیدن در راه اظهار محبت به محبوب برایش سختی داشته باشد ـ که البته آن را با وجود سختی‌اش تحمل می‌کند ـ ولی وقتی محبتش بیشتر شد، کم کم سختی آن از بین می‌رود و تحمل مشکلات در این مسیر دیگر برایش رنج آور نخواهد بود، بلکه از خدای خود می‌خواهد، بتواند رنج و زحمتی را برای عرض ارادت و محبت بیشتر به محبوبش تحمل کند. آنقدر محبوبش برایش عزیز است که تحمل آن رنج‌ها نه تنها تلخی ندارد، بلکه شیرین است و نه تنها سختی ندارد، بلکه آرامش بخش است و نه تنها از آنها گله نمی‌کند، بلکه همه را به جان می‌خرد در نهایت، تنها چیزی که در این مسیر بدان می‌اندیشد، فقط و فقط راحتی محبوبش است. یک لبخند محبوب که برخاسته از قلب خوشحال و خشنود او باشد به همۀ آن مشکلات و سختی‌ها می‌ارزد و آنچه برای این محب اهمیت دارد همین است و لا غیر. این همان قاعده‌ای است که در وادی محبت می‌تواند معیار خلوص و شدت آن باشد[۱].
  • یکی از عواملی که می‌‌تواند نقش بسیاری در دوست داشتن ظهور داشته باشد، دوست داشتن خود حضرت مهدی (ع) است. هر کس محبت و علاقه‌اش به حضرت مهدی (ع) بیشتر باشد، ظهور ایشان را بیشتر دوست می‌‌دارد و هر کس به ظهور آن حضرت بیشتر علاقه داشته باشد، انتظار او شدیدتر است و البته این محبت برخاسته از شناخت و معرفت به آن حضرت است به گونه‌ای که از سخنان ائمه معصوم (ع) درمی‌‌یابیم، ایشان به سبب معرفت فراوانشان به آن آخرین حجت الهی از بهترین واژگان محبت بهره گرفته‌اند. رسول اکرم (ص) فرمودند: «بِأَبِی وَ أُمِّی سَمِیِّی وَ شَبِیهِی وَ شَبِیهُ مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ عَلَیْهِ جُیُوبُ النُّورِ»[۲].
  • کسی که به ظهور امام زمان (ع) صد در صد معتقد است و وقوع آن را هم نزدیک می‌‌بیند، هر قدر آن وضعیت موعود را بیشتر دوست بدارد، انتظارش نسبت به آن بیشتر خواهد بود و اگر آن را خوش نداشته باشد انتظارش ضعیف و سست می‌‌شود. این دوست داشتن فقط زمانی به وجود می‌‌آید که مؤمنان تصویر روشنی از زمان ظهور حضرت مهدی (ع) داشته باشند، تا اینکه نه فقط از آن نترسند، بلکه برای وقوعش لحظه شماری کنند[۳].
  • عشق با خود، تلاش خستگی ناپذیر می‌‌آورد. آنکه سستی می‌‌ورزد عاشق نیست؛ با این نگرش، منتظر می‌‌کوشد به گونه‌ای رضایت امام خود که تبلور رضایت الهی است را به دست آورد. از سوی دیگر، می‌‌کوشد مصداق روایاتی گردد که وظایفی چون تقوی و ورع را برای او به عنوان منتظر بیان نموده‌اند: «هرکس دوست دارد و خوشحال می‌‌شود که از اصحاب قائم باشد، پس منتظر باشد، ورع را سرلوحۀ اعمال خود قرار داده و محاسن اخلاق را در حال انتظار زینت جان خود سازد»[۴].[۵]

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. ر. ک: بنی‌هاشمی، سید محمد، انتظار فرج، ص ۱۳۷ـ۱۴۰.
  2. علی بن محمد خراز قمی، کفایه الاثر، ص ۱۵۶.
  3. ر. ک: سلیمیان، خدامراد، [[مؤلفه‌­های انتظار توان­مند از نگاه روایات معصومین (مقاله)[مؤلفه‌­های انتظار توان­مند از نگاه روایات معصومین]]، ص؟؟ ؟.
  4. «مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ وَ لْیَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ»؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، باب ۱۱، ص۲۰۰.
  5. ر. ک: جعفری، محمد صابر، سستی و مسئولیت‌گریزی چالشی در عصر غیبت، ص۳۴۱.