سیما: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{مهدویت}}
{{مهدویت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
{{مدخل مرتبط
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون [[امام مهدی]]{{ع}} است. "'''امام مهدی'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| موضوع مرتبط = امام مهدی
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل  = امام مهدی
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[امام مهدی در قرآن]] | [[امام مهدی در حدیث]] | [[امام مهدی در کلام اسلامی]]</div>
| مداخل مرتبط = [[امام مهدی در قرآن]] - [[امام مهدی در حدیث]] - [[امام مهدی در کلام اسلامی]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  = امام مهدی (پرسش)
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[امام مهدی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
}}
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
== مقدمه ==
*سیما یکی از رجال خلیفه بود و همواره مترصد فرصتی بود که به [[حضرت ولی‌ عصر]] {{ع}} آسیب برساند. وی می‌گوید: به خانه [[امام عسکری]] {{ع}} وارد شدم. در خانه را شکستم و یک عدد تبرزین در آن‌جا یافتم و برداشتم. ناگهان با [[حضرت مهدی]] {{ع}} روبرو شدم که به من فرمود: در خانه من چه می‌کنی‌؟ گفتم: جعفر خیال می‌کند که پدرت فرزندی نداشت. اگر خانه مال تو باشد، من برمی‌گردم<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳؛ غیبة طوسی، ص ۱۶۲؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۳۳۲.</ref>. سیما هرگز شهامت آن را نداشت که این خبر را فاش کند و از ترس و وحشتی که در برابر شکوه و عظمت [[حضرت بقیة الله]] {{ع}} بر او مستولی شده، سخن بگوید. لکن یکی دیگر از سران ارتش که همراه سیما برای تخریب خانه امام آمده بود، رنگ پریده او را دید و تضّرع او را شنید، و چون سیما خواست حادثه را از او پوشیده بدارد، او گفت: چیزی بر مردم پوشیده نیست<ref>ارشاد مفید، ص ۳۲۹؛ منتخب الاثر، ص ۳۵۸.</ref>.
* سیما یکی از رجال خلیفه بود و همواره مترصد فرصتی بود که به [[حضرت ولی‌ عصر]] {{ع}} آسیب برساند. وی می‌گوید: به خانه [[امام عسکری]] {{ع}} وارد شدم. در خانه را شکستم و یک عدد تبرزین در آن‌جا یافتم و برداشتم. ناگهان با [[حضرت مهدی]] {{ع}} روبرو شدم که به من فرمود: در خانه من چه می‌کنی‌؟ گفتم: جعفر خیال می‌کند که پدرت فرزندی نداشت. اگر خانه مال تو باشد، من برمی‌گردم<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳؛ غیبة طوسی، ص ۱۶۲؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۳۳۲.</ref>. سیما هرگز شهامت آن را نداشت که این خبر را فاش کند و از ترس و وحشتی که در برابر شکوه و عظمت [[حضرت بقیة الله]] {{ع}} بر او مستولی شده، سخن بگوید. لکن یکی دیگر از سران ارتش که همراه سیما برای تخریب خانه امام آمده بود، رنگ پریده او را دید و تضّرع او را شنید، و چون سیما خواست حادثه را از او پوشیده بدارد، او گفت: چیزی بر مردم پوشیده نیست<ref>ارشاد مفید، ص ۳۲۹؛ [[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ص ۳۵۸.</ref>.
*البته این داستان از طریق نسیم خادم نیز روایت شده است<ref>روزگار رهایی، ج ۱، ص ۱۶۷.</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۴۲۰.</ref>.
* البته این داستان از طریق نسیم خادم نیز روایت شده است<ref>روزگار رهایی، ج ۱، ص ۱۶۷.</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۴۲۰.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
* [[چه کسانی قصد آسیب زدن به امام مهدی را داشتند؟ (پرسش)]]
* [[چه کسانی قصد آسیب زدن به امام مهدی را داشتند؟ (پرسش)]]


{{جستارهای وابسته}}
== منابع ==
==منابع==
{{منابع}}
* [[پرونده:29873800.jpg|22px]] [[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|'''موعودنامه''']].
* [[پرونده:29873800.jpg|22px]] [[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|'''موعودنامه''']]
 
{{پایان منابع}}
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}
{{امام مهدی}}


== پانویس ==
{{پانویس}}


[[رده:امام مهدی]]
[[رده:امام مهدی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۰۲

مقدمه

  • سیما یکی از رجال خلیفه بود و همواره مترصد فرصتی بود که به حضرت ولی‌ عصر (ع) آسیب برساند. وی می‌گوید: به خانه امام عسکری (ع) وارد شدم. در خانه را شکستم و یک عدد تبرزین در آن‌جا یافتم و برداشتم. ناگهان با حضرت مهدی (ع) روبرو شدم که به من فرمود: در خانه من چه می‌کنی‌؟ گفتم: جعفر خیال می‌کند که پدرت فرزندی نداشت. اگر خانه مال تو باشد، من برمی‌گردم[۱]. سیما هرگز شهامت آن را نداشت که این خبر را فاش کند و از ترس و وحشتی که در برابر شکوه و عظمت حضرت بقیة الله (ع) بر او مستولی شده، سخن بگوید. لکن یکی دیگر از سران ارتش که همراه سیما برای تخریب خانه امام آمده بود، رنگ پریده او را دید و تضّرع او را شنید، و چون سیما خواست حادثه را از او پوشیده بدارد، او گفت: چیزی بر مردم پوشیده نیست[۲].
  • البته این داستان از طریق نسیم خادم نیز روایت شده است[۳][۴].

پرسش‌های وابسته

منابع

پانویس

  1. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۳؛ غیبة طوسی، ص ۱۶۲؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۳۳۲.
  2. ارشاد مفید، ص ۳۲۹؛ منتخب الاثر، ص ۳۵۸.
  3. روزگار رهایی، ج ۱، ص ۱۶۷.
  4. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۴۲۰.