ضحاک بن عبدالله مشرقی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[ضحاک بن عبدالله مشرقی در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
'''ضحاک بن عبدالله مشرقی''' از [[اصحاب امام حسین]] {{ع}} در [[کربلا]] بود، ولی پس از [[شهادت]] [[یاران امام]]، [[تصمیم]] به فرار از معرکه گرفت. | |||
== | == مقدمه == | ||
[[خدمت]] [[امام]] آمد و گفت: ای پسر [[پیامبر]]! با هم قرار گذاشته بودیم که تا وقتی مدافعی داری من هم [[دفاع]] کنم. اینک که مدافعان کشته شدهاند، مرا اجازه بده که بروم. [[امام]] آزادش گذاشت. او که قبلا اسب خود را در یکی از خیمهها بسته بود و خود، پیاده میجنگید، پس از [[اذن امام]]، سراغ اسب خویش رفت و سوار شده، به طرف نیروهای [[سپاه کوفه]] تاخت. برایش [[راه]] باز کردند. تعدادی از سربازان تعقیبش کردند. چون به روستایی نزدیک ساحل [[فرات]] به نام "شفیّه" رسید، ایستاد. تعقیبکنندگان او را شناختند و از تعقیبش منصرف شدند<ref>عبرات المصطفین، محمدباقر محمودی، ج۲، ص۵۴؛ حیاة الامام الحسین، ج۳، ص۲۲۹ (نقل از انساب الأشراف).</ref>. [[ضحاک بن عبید الله]] هم گفته و او را از [[اصحاب امام سجّاد]] دانستهاند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۲۹۱.</ref>. | |||
== | == منابع == | ||
{{ | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:13681024.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|'''فرهنگ عاشورا''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:ضحاک بن عبدالله مشرقی]] | [[رده:ضحاک بن عبدالله مشرقی]] | ||
[[رده:مدخل فرهنگ عاشورا]] | [[رده:مدخل فرهنگ عاشورا]] | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] | ||
[[رده: | [[رده:اصحاب امام حسین]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۱۸
ضحاک بن عبدالله مشرقی از اصحاب امام حسین S در کربلا بود، ولی پس از شهادت یاران امام، تصمیم به فرار از معرکه گرفت.
مقدمه
خدمت امام آمد و گفت: ای پسر پیامبر! با هم قرار گذاشته بودیم که تا وقتی مدافعی داری من هم دفاع کنم. اینک که مدافعان کشته شدهاند، مرا اجازه بده که بروم. امام آزادش گذاشت. او که قبلا اسب خود را در یکی از خیمهها بسته بود و خود، پیاده میجنگید، پس از اذن امام، سراغ اسب خویش رفت و سوار شده، به طرف نیروهای سپاه کوفه تاخت. برایش راه باز کردند. تعدادی از سربازان تعقیبش کردند. چون به روستایی نزدیک ساحل فرات به نام "شفیّه" رسید، ایستاد. تعقیبکنندگان او را شناختند و از تعقیبش منصرف شدند[۱]. ضحاک بن عبید الله هم گفته و او را از اصحاب امام سجّاد دانستهاند[۲].
منابع
پانویس
- ↑ عبرات المصطفین، محمدباقر محمودی، ج۲، ص۵۴؛ حیاة الامام الحسین، ج۳، ص۲۲۹ (نقل از انساب الأشراف).
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص ۲۹۱.