جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[کبشه در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[کبشه در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
کبشه در [[خانه]] [[ام اسحاق]] دختر [[طلحه بن عبیدالله تمیمی]] همسر [[امام حسین]]{{ع}} بود. او با فردی به نام [[ابورزین]] [[ازدواج]] کرد و سلیمان از وی متولد شد. سلیمان همان کسی است که [[امام]] در [[مکه]] به او [[مأموریت]] داد تا نامههای خویش را به رؤسای پنجگانه [[بصره]] [[احنف بن قیس]]، [[مالک بن مسمع]]، [[منذر بن جارود]]، [[مسعود بن عمرو]]، [[قیس بن هیثم]] و برخی دیگر از بزرگان [[شهر]] چون [[عمرو بن عبیدالله معمر]] و [[یزید بن مسعود]] برساند. سلیمان نیز راهی بصره شد و [[نامههای امام]] را به آنان رساند. در این [[نامهها]] امام آنها را به [[بیعت]] و [[یاری]] خود فراخوانده بود<ref>الفتوح، ص۸۴۶؛ ابصارالعین، ص۹۵.</ref>. | کبشه در [[خانه]] [[ام اسحاق]] دختر [[طلحه بن عبیدالله تمیمی]] همسر [[امام حسین]] {{ع}} بود. او با فردی به نام [[ابورزین]] [[ازدواج]] کرد و سلیمان از وی متولد شد. سلیمان همان کسی است که [[امام]] در [[مکه]] به او [[مأموریت]] داد تا نامههای خویش را به رؤسای پنجگانه [[بصره]] [[احنف بن قیس]]، [[مالک بن مسمع]]، [[منذر بن جارود]]، [[مسعود بن عمرو]]، [[قیس بن هیثم]] و برخی دیگر از بزرگان [[شهر]] چون [[عمرو بن عبیدالله معمر]] و [[یزید بن مسعود]] برساند. سلیمان نیز راهی بصره شد و [[نامههای امام]] را به آنان رساند. در این [[نامهها]] امام آنها را به [[بیعت]] و [[یاری]] خود فراخوانده بود<ref>الفتوح، ص۸۴۶؛ ابصارالعین، ص۹۵.</ref>. | ||
اشراف بصره [[نامه]] را پنهان کردند، جز [[منذر بن جارود]] که [[ابن زیاد]] داماد وی بود و منذر از او سخت میترسید. از اینرو نامه را به ابن زیاد داد. ابن زیاد که [[حاکم بصره]] بود و به عنوان [[حاکم کوفه]] نیز از سوی [[یزید]] گمارده شده بود و در حال عزیمت به آن شهر بود در [[خشم]] شد و [[سفیر]] امام را به دار آویخته به [[شهادت]] رساند. سپس به [[منبر]] رفت و به [[تهدید]] [[مردم]] پرداخت و گفت: اگر بشنوم کسی از شما قدم از جاده موافقت برگرفته و طریق [[مخالفت]] سپرده باشد، او را و هر کس را که بدو باز خوانند، با [[شمشیر]] پاره پاره کنم<ref>الفتوح، ص۸۴۶.</ref>. | اشراف بصره [[نامه]] را پنهان کردند، جز [[منذر بن جارود]] که [[ابن زیاد]] داماد وی بود و منذر از او سخت میترسید. از اینرو نامه را به ابن زیاد داد. ابن زیاد که [[حاکم بصره]] بود و به عنوان [[حاکم کوفه]] نیز از سوی [[یزید]] گمارده شده بود و در حال عزیمت به آن شهر بود در [[خشم]] شد و [[سفیر]] امام را به دار آویخته به [[شهادت]] رساند. سپس به [[منبر]] رفت و به [[تهدید]] [[مردم]] پرداخت و گفت: اگر بشنوم کسی از شما قدم از جاده موافقت برگرفته و طریق [[مخالفت]] سپرده باشد، او را و هر کس را که بدو باز خوانند، با [[شمشیر]] پاره پاره کنم<ref>الفتوح، ص۸۴۶.</ref>. | ||
خط ۸: | خط ۸: | ||
عبیدالله آن گاه چند نفر از سران بصره را همراه خود ساخت و به سمت [[کوفه]] حرکت کرد<ref> الفتوح، ص۸۴۷.</ref>. در [[زیارت]] ناحیه بر سلیمان[[درود]] فرستاده شده است<ref> بحارالانوار، ج۹۷، ص۲۷۱.</ref>. | عبیدالله آن گاه چند نفر از سران بصره را همراه خود ساخت و به سمت [[کوفه]] حرکت کرد<ref> الفتوح، ص۸۴۷.</ref>. در [[زیارت]] ناحیه بر سلیمان[[درود]] فرستاده شده است<ref> بحارالانوار، ج۹۷، ص۲۷۱.</ref>. | ||
اما مادرش «کبشه» با [[امام حسین]]{{ع}} به [[کربلا]] آمد و [[شاهد]] همه رویدادها و مصائبی بود که بر [[اهل بیت]] در کربلا گذشت. او نیز با کاروان [[اسیران]] به کوفه و [[شام]] رفت، در همه [[مصائب]] [[شریک]] بود و [[تحمل]] آن مصائب را چون در [[راه خدا]] و اهل بیت میدانست برایش آسان مینمود<ref>معالی السبطین، ص۲۳۱.</ref>.<ref>[[محمد صادق مزینانی|مزینانی، محمد صادق]]، [[نقش زنان در حماسه عاشورا (کتاب)|نقش زنان در حماسه عاشورا]]، ص:۲۶۸-۲۶۹.</ref> | اما مادرش «کبشه» با [[امام حسین]] {{ع}} به [[کربلا]] آمد و [[شاهد]] همه رویدادها و مصائبی بود که بر [[اهل بیت]] در کربلا گذشت. او نیز با کاروان [[اسیران]] به کوفه و [[شام]] رفت، در همه [[مصائب]] [[شریک]] بود و [[تحمل]] آن مصائب را چون در [[راه خدا]] و اهل بیت میدانست برایش آسان مینمود<ref>معالی السبطین، ص۲۳۱.</ref>.<ref>[[محمد صادق مزینانی|مزینانی، محمد صادق]]، [[نقش زنان در حماسه عاشورا (کتاب)|نقش زنان در حماسه عاشورا]]، ص:۲۶۸-۲۶۹.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |